eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
170.8هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1هزار ویدیو
13 فایل
داستان زندگی آدمها👥 شما فرستاده ایید⁦👨‍👩‍👧‍👦⁩📚⁦ کانال فروشگاهیمون☘️👇 https://eitaa.com/joinchat/2759983411Cdc26d961b4 تبلیغات پربازده👇✅ https://eitaa.com/joinchat/3891134563Cf500331796 ادمین گرامی کپی از مطالب کانال حرام و پیگرد دارد❌❌❌
مشاهده در ایتا
دانلود
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 🌸🍃 سلام دوستان من یه تابلو فرش بافتم طرح شطرنجباز میخام بفروششم ۶۰۰رج در۴۳۰گره هست
❤️🍃 ‌ سلام برای دختر دوستِ اون خانم که فکر می‌کنند میل به پسر بودن دارن، دختر من از بچگی لباس دخترونه به زور می‌پوشید میگفت موهام رو پسرونه بزن ،اصلا با عروسک بازی نکرد ، دلیلش این بود که خواهرم دو تا نوه ی پسر همسن دختر من داشت ،وبه خاطر نزدیکی منزلمون به هم، فقط همبازی هاش اونها بودن تا رسید به دوره راهنمایی باز هم کارهای شک بر انگیز داشت ،من از روانپزشک سؤال کردم و ایشون گفتن تا آخر دوره ی اول دبیرستان از این موارد زیاد هست ،زیاد در این مورد جلوش حرف نزنید ،این دوره گذراست ، الان دخترم ۱۹ سالشه کاملا دخترونه است بهش فرصت بدید ،شاید درصدِ کمی مسئله ای باشه که در اون صورت هم دنیا به آخر نمیرسه ،این هم حکمت خداست ،آرزوی خوشبختی برای همه دارم 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 سلام خانمی که دختر ۴ ساله دارن نمیذاره موهاش رو شونه کنه و کرم به صورتش نمیزنه اول اینکه موهاش رو کوتاه کوتاه کن شبها تو خواب صورتش رو چرب کن داد و فریاد سرش نزن وقتی دیگران به گوشه گیری اش اعتراض میکنن بگو بزرگ بشه خوب میشه و اجازه ی دخالت نده مخصوصا وقتی خودش حضور داره بهش محبت کن ،بگیرش بغلت نوازشش کن دختر بچه است ،محبت نبینه چند سال دیگه باید از بغل پسرها آرامش و محبت بگیره ببرش پارک هم روحیه اش عوض میشه هم اجتماعی میشه ،با هم سن خودش بازی میکنه وقتی حرف زشت زد عکس العمل نشون نده برای بچت وقت بزار ان شاءالله عاقبت به خیر باشه 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 سلام خدمت خانمی که گفتن محبوب کسی نیس حتی شوهر و بچه‌ها ش عزیزم حتما روزی یک مرتبه سوره مزمل وحدیث کسا بخون خیلی تاثیر داره 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 سلام حبیبه خانم گل خواهری که گفتن هیچ کس باهاش زیاد دوست نمیشن داخل گنج های معنوی یک دعا برای عزیز شدن هستش خیللللللیییی تاثیر داره من خودم انجام دادم دستورش داخلش نوشته حتماااااا بخونه خوبه برا مشکل منم دعا کنید 🌹 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 سلام وقتتون بخیر وشادی برای اون خواهری که گفتن پشت گوش دخترشون پوست پوست میشه بفرمایید صابون گل بنفشه و روغن اصل شتر مرغ از عطاری بگیرن شب سرشو یا اونجایی که پوست پوست میشه باروغن خوب ماساژ بدن تاصبح بزارن بعد با صابون گل بنفشه خوب بشورن ان شاءالله خوب میشن 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 سلام وقت بخیر در مورد اون دختر خانومایی ماده 28استخدامی باید بگم که آموزگاری امتحان بدن حتما چون ظرفیت بیشتری داره سراغ دبیری و هنرآموز اصلا نرین منابع هم پک نوین استخدام هست اگه خواستند براشون میفرستم تشکر از لطفتون ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥 نماز شب به سبک دکتر عزیزی... ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی_اعضا ❤️🍃 ستاره _ بله که تقاضای مجازات داریم من درخواست اشد مجازات دارم این همه بلا
❤️🍃 ستاره سوار ماشین شدیم و به سمت آموزشگاه راه افتادیم تمام مدت حمید هر بچه کوچیکی که می‌دید نشونم می‌داد و می‌گفت  _ببین چقدر نازه ما هم می‌تونیم اینجوری پدر و مادر بشیم  هر چقدر بهش می‌گفتم همچین چیزی ممکن نیست گوش نمی‌داد و حرف حرف خودش بود رسیدیم به آموزشگاه.  دلربا همراه دو تا از دخترایی که تازه باهاشون دوست شده بود خارج شد لبخند روی لباش به من حس زندگی داد به سمتمون اومد و سوار ماشین شد.  توی راه از کلاسش تعریف کرده و اتفاقاتی که افتاده انتظار داشتم حمید ما رو به خونه ببره اما مسیر خونه رو نمی‌رفت  _حمید جان کجا داری میری؟ _ دارم میرم ی چیزی بخوریم حتماً که نباید همیشه تو خونه باشیم بعدم باید راجع به ی موضوع مهمی با دلربا صحبت کنیم به قول خودت اونم باید در جریان باشه  کلافه صداش کردم و گفتم  _حمید خواهش می‌کنم بس کن  _ستاره جان خواهش می‌کنم خواهش نکن من کوتاه بیا نیستم دلربا کنجکاو پرسید _ چی شده؟ که منم باید در جریان قرار بگیرم حرف خاصیه ؟ _نه بابا جون چیزی نیست من و مامان ی تصمیمی گرفتیم که می‌خوایم به تو خبر بدیم _ دارم استرس می‌گیرم میشه بهم بگین چه تصمیمیه خیلی می‌ترسم  _نه بابا اصلاً نترس تصمیم خیلی خوبه می‌خوایم عضو جدید به خانوادمون اضافه کنیم  چرخیدم تا واکنش دلربا رو ببینم لبخند کم رنگی زد و گفت _ واقعا مامان بارداری؟ مشت محکمی به بازوی حمید کوبیدم و گفتم  _نه مامان جان باردار کجا بود برا خودش نشسته فکر کرده که بچه‌دار بشیم ولکنم نیست هرچقدر بهش میگم هنوز حرفشو نزن زوده گوش نمی‌کنه  _ولی خیلی خوبه که ی داداش یا خواهر کوچولو چیز بدی نیست  حمید لبخند خبیثانه زد و گفت _ چرا ی دونه بابا ممکنه چند تا باشن سرمو چرخوندم سمت دلربا _این حرفا رو ول کن بابات داره از آرزوهاش میگه، چند تا چند تا انگار چه خبره  _ میشه مامان ضد حال نزنی اتفاقاً خیلی هم خوبه چندتا بچه کوچیک داشته باشیم  _ببین خانم دلربا هم راضیه و خوشحال فقط تویی که داری اذیت میکنی  _چه اذیتی میکنم؟ دارم میگم بچه‌دار شدن به این راحتیا نیست سختی‌های دوران بارداری رو یادت رفته _خدا میگه بعد از هر سختی آسانیه ی مدت سختی تحمل می‌کنی بعدم بچه بغل می‌کنیم مگه بده؟  هیچ حرفی برای گفتن نداشتم بحث با حمید بی‌فایده بود و نمی‌خواست قبول کنه دلربا هم با حمید همسو شده بود و مدام می‌گفت  _ بچه خیلی خوبه و بچه‌دار بشید  حمید مقابل بستنی فروشی توقف کرد  _ اینجا بستنی‌های خیلی خوبی داره بیاید بریم بخوریم تا بعداً با همدیگه حرف بزنیم و به ی نتیجه کلی برسیم  وارد بستنی فروشی شدیم هر کدوممون ی بستنی سفارش دادیم و منتظر موندیم تا برامون بیارن حمید رو به من و دلربا گفت _ خونمون اندازش خیلی خوبه ولی باید قید اتاقای مهمونا رو بزنیم و بذاریم برای دو تا بچه‌ها  _حالا از کجا معلوم دو تا باشه شاید من بتونم ی دونه به دنیا بیارم _ نه عزیزم من صحبت کردم پرسیدم ی سری دکترا هستن کارایی می‌کنن بچه ها دوقلو میشه ما هم میریم پیش همونا هم سختی بارداریو ی بار می‌کشی زایمانشم ی باره هم برای بزرگ شدنشون سختیش ی دفعه است بعد دیگه بزرگ میشن راحت میشی کلافه نفسم رو مانند آه بیرون دادم و هیچ حرفی نزدم حمید و دلربا برنامه‌ریزی به دنیا آمدن بچه رو می‌کردند و از اونور دنبال این بودن که ببینن چه چیزایی باید بخرن منم دیگه ساکت نشسته بودم و هیچ حرفی نمی‌زدم.  بستنی رو که خوردیم از اونجا بیرون زدیم تو مسیر من حرفی نمی‌زدم دلربا از کلاسش تعریف می‌کرد حمید رو بهش گفت _ بابا بهتر نیست در کنار اینکلاس هنری ی کلاس کنکورم بری دیگه بالاخره باید بری دانشگاه یا نه؟ _ خیلی دوست دارم برم بابا خودمم داشتم بهش فکر می‌کردم ولی نمی‌دونم الان باید چیکار کنم  به نظر من جلسه‌های مشاوره تو که داری میری با خانم مشاوره صحبت کن ی کلاس کنکورم برو اینجوری برات خیلی بهتره من دوست دارم که تو تحصیلات دانشگاهی داشته باشی _ باشه چشم این دفعه که برم پیش مشاوره حتماً ازش سوال می‌پرسم که باید چیکار کنم و می‌تونم برم یا نه بعد اجازه داد میرم کلاس کنکور  _الان ۱۷ سالت شده مگه نه ؟ خب دیگه یه چند وقت دیگه بری دانشگاه برای خودتم خوبه بابا دلربا که مشخص بود از خداشه بره دانشگاه هر کاری میکرد خوشحالیش رو نمیتونست پنهان کنه  _کی باید برید مشاوره؟  سرم رو به سمت حمید چرخوندم  _پس فردا باید بریم  _میخوای خودتم در مورد بچه جدید باهاش حرف بزن  _حمید این چه حرفیه؟ ما که مشکلی نداریم من حرف بزنم خبیثانه خندید  _پس خداروشکر تو راضی هستی دیگه  تازه متوجه شدم توی چه تله ای افتادم چشم غره غلیظی بهش رفتم و به بیرون خیره شدم این مرد بیخیال این موضوع نمیشه  _اما جدی ستاره برو ی دکتر زنان من واقعا بچه میخوام و ببین باید چیکار کنیم جون سنت بالاست مراقبتی چیزی نمیخواد؟ 
عمیقا دلم‌ میخواست تو دهنی محکمی به حمید بزنم ولی نمیشد مقابل خونه توقف کرده و پیاده شدیم خودش هم همراه ما وارد خونه شد _ راستی امشب خونه خواهرم دعوتیم شهرام بهم زنگ زد گفت شام بیاید خونه ما  _ی جوری مخالفت می‌کردی من اصلاً حوصله ندارم _ این چه حرفیه برگردم بگم نمیام حالا ی شبه دیگه تحمل کن تموم میشه خواهرم مثلا می‌خواد جبران کنه  چرخیدم به سمت ش لب زدم  _این همه سال تحقیر توهین ی شبه قراره جبران شه؟ _ نخیر ولی امشب اولین شب جبرانه دو قدم ازم فاصله گرفت با خودم زمزمه کردم  _جبرانش بخوره تو سرش زنیکه پر ادعا  صدای بلند حمید به گوشم رسید  _ دارم می‌شنوم اون خواهر منه خانوم  بی‌اهمیت به حرفش مشغول کارم شدم دلربا هم به اتاقش رفت و بساط کارشو پهن کرد و شروع کرد به نقاشی کشیدن روی شیشه  _دلرباجان مامان شب خونه عمه ت دعوتیم ی لباس درست حسابی بپوش می‌خوایم بریم اونجا  چشماش ی جوری شد  _نمیشه نریم؟ _ چرا دخترم؟ _ من خجالت می‌کشم از طرفیم الان هی می‌خوان سوال پیچ کنن و در موردش حرف بزنن منم بدم میاد _ دخترم بابات حساس شده اگر بگیم نمیایم ناراحتی پیش میاد از طرفیم باید سعی کنی با این موضوع کنار بیای و برات عادی بشه اینجوری بهتره و اذیت نمی‌شی  _اخه مامان واقعا برام سخته که بعد اون ماجرا بخوام توی جمع باشم  _مشاوره ت گفت باید توی جمع های مختلف باشی یادته؟ بعدم دخترم دیدی در موردش حرف میزنن پاشو برو یا اصلا رک بگو در موردش حرف نزنید  از چهره دلربا مشخص بود که اصلاً دلش نمی‌خواد به این مهمونی بیاد خودمم به خاطر حمید مجبور بودم که امشب خواهرش رو تحمل کنم خودشم می‌دونست که تمایل ندارم توی این مهمونی شرکت کنم ولی متأسفانه چاره‌ای نداشتم تازه زندگیم خوب شده بود و داشت رنگ آرامش می‌گرفت اصلاً دلم نمی‌خواست که به هر دلیلی این آرامش به هم بخوره.  لباس‌های جدیدی که خریده بودم رو تنم کردم و با ی آرایش ملایم حاضر و آماده مقابل حمید ایستادم نگاه تحسین آمیزی بهم انداخت گفت _من همیشه بهت افتخار می‌کنم خوب می‌دونم که حضور توی همچین مهمونی چقدر عذابت میده ولی به خاطر منم که شده تحمل کن خیلی دلم می‌خواد اختلافاتو کنار بذاریم و مثل بقیه مردم با خانواده‌هامون رفت و آمد کنیم  کلافه رومو برگردوندم دلربت هم از اتاقش بیرون اومد با اینکه حسابی لاغر شده بود ولی توی این لباس‌ها مثل ماه می‌درخشید دوباره از ته دلم خدا رو هزاران بار شکر کردم که دخترم بهم برگشت درسته که سالم و سرحال من رفت و به جاش که دختر ناراحت و افسرده اومد اما همین که دخترم در کنارمه برام خیلی با ارزشه سوار ماشین شدیم و به سمت خونه مریم خواهر حمید راه افتادیم توی راه حمید تمام تلاششو می‌کرد تا جو رو عوض کنه و ما با لب‌های خندون به خونه خواهرش بریم.  با اینکه اصلاً حوصله نداشتم اما به خاطر حمیدم که شده خودمو عادی نشون می‌دادم و ی جوری برخورد می‌کردم که متوجه ناراحتی من نشه بالاخره به خونشون رسیدیم  .. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🍎 ✅🔶درمان سریع خون دماغ 🔸 با دهان باز عطسه کنید 🔸 انگشت خود را داخل بینی نکنید 🔸 از فین کردن شدید خودداری کنید 🔸 از ژل یا پمادهای مخصوص بینی استفاده کنید 🔶شب‌ها از دستگاه مرطوب‌کننده هوا استفاده کنید 🔶دو تا سه بار در روز از اسپری بینی نمکی استفاده کنید. 🔶 سیگار را ترک کنید. زیرا سیگار بینی را خشک کرده و آن را تحریک می‌کند 🔶 با پزشک خود در مورد کاهش مصرف داروهای رقیق‌کننده خون مانند آسپرین و ایبوپروفن صحبت کنید. 🫐🫐🫐🫐🫐🫐🫐🫐🫐🫐 👌دو درمان موثر برای کبد چرب 1️⃣ داوری اول سنای مکی است که تمام چربی بدن، حتی چربی دیواره شکم را خارج می کند. سنای مکی در روایات ما برای کل چربی ها خيلی تعریف شده است. چربی های بدن را بيرون می ریزد. 🎗در روایت داریم امام صادق (عليه السلام) می فرماید: مردم اگر بدانند سنای مکی چه خصوصيتی دارد، هر مثقالش را با دو مثقال طلا می خریدند. ❇️ رسول خدا (ص) می فرماید: اگر چيزی مرگ را دفع کند، همان سنا است. 🍀 سنای مکی، برای چربی بدن، چربی کبد و چربی خون و برای چربی دیواره ی شکم استفاده می شود و خيلی موثر و مفيد است. دارویی عاجل، سهل و آسان است. 🔴طریقه مصرف: 🍵 چهار، پنج گرمش را مثل چایی دم کنيد و یک ليوانش را بخورید. ❗️هر سه روز یک بار سه تا پنج مرحله مصرف شود. 2️⃣ شربت زعفران: نصف قاشق چایخوری زعفران را در دو استکان آب می ریزیم و می گذاریم تا در حرارت بسیار ملایم یک استکان آن بخار شود بعد با عسل شیرین و چند قطره آبلیموی تازه یا آب لیمو ترش به آن اضافه بعد میل شود این دارو دو هفته مصرف شود. 📚📚📚❇️ کبد ✅ خوردن خیار در شب بیشتر میتواند از ابتلا به کبد چرب پیشگیری کند زیرا اثرات منفی غذاهای مصرف شده در طول روز را کاهش میدهد اگر روزانه یه خیار بخورید در زمستان سرما نخواهید خورد 📚📚❇️ چاقی یکی از علل ایجاد کبد چرب ✍افرادچاق روزی یک عدد سیب باپوست بخورند تاکبد را پاکسازی کنند ✍وهمچنین مصرف روزانه درصبح ناشتا از ابتلا به سرطان درامان نگه میدارد.. ‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 📚📚❇️ انار‌ پایین آورنده تری گلیسیرید خون مفید در درمان کبد چرب انواع انار و ترجیحا انار میخوش تاثیر مهمی در پایین آوردن چربیهای خون خصوصا نوع تری گلیسیرید دارد. انار تقویت کننده کبد و مفید در درمان بیماری کبد چرب می باشد 🍐🍐🍐🍐🍐🍐🍐🍐🍐 ♻️ 🔹بطور کلی یک بیماری سرد محسوب میشود . یعنی هر چیزی که سردی بدن را اضافه کند، این بیماری را بیشتر میکند. 🔸 فصل پاییز و زمستان دارای طبع سرد هستند . در این فصل ها بیشتر میشود . ✅ چون دارای مزاج سردتری نسبت به مردان هستند ، بیشتر درگیر این بیماری میشوند. ⬅️ یک شخص افسرده قبل از شروع درمان باید خود را بر طرف کند،چون اکثر قرصهای شیمیایی که توسط پزشکان تجویز میشوند ، فقط باعث یبوست و و چاق شدن بیمار می شود . ⛔️عمق فاجعه : عمق فاجعه زمانی اتفاق میافتد که بیمار برای لاغر شدن به پزشک متخصص تغذیه مراجعه میکند . 🔴 پزشک با دادن داروهای شیمیایی و رژیم میوه خواری و غذاهای پر فیبر گیاهی(که اکثرا سرد هستند) سعی در لاغر کردن مریض میکنند اما غافل از اینکه این رژیم های غذایی با اینکه در کوتاه مدت باعث لاغری بیمارمیشود ، اما طبع بیمار را سردتر کرده و بیماری افسردگی را بدتر میکند ⛔️فاجعه ای دیگر : بیمار اگر انجام دهد ، آنچنان سردی به بدنش منتقل میشود که او را به مرز جنون میکشد.سزارین کردن برای افرادی که افسردگی دارند ، برابر است . ⛔️باز هم فاجعه ای دیگر : برخی از روان پزشکان و روان شناسان به افراد افسرده توصیه میکنند که به استخر بروند.   ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍️درمان گرفتگی کمر🔍 ♻️ معمولا چنین اتفاقی بعد از خوردن غذاهای سردِ باددار پیش می‌آید. این موارد را با بادکش، ماساژ یا روغن‌های گرم، به همراه دمنوش ساده، می‌توان درمان کرد. 🔰 دکتر یوسفی ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌻🍃 سلام به همگی من مشکلی دارم توروخدامشاوره میخوام هرکی تواین گروه میدونه بهم کمک کنه ثواب داره من خانم۳۳ساله ای هستم شوهرمم ۳۶سالشه حدود۱ماهی میشه آرامش اززندگیم رفته شوهرم تابهش میگم چقدپول درآوردی یااینکه امروزسرکاربودی چکارکردی شروع میکنه به دادبیدادکرون منوکتک زدن ظرف پرت کردن توخونه بچه هامم استرس گرفتن ازترسش اصلااینجورنبوده الان اینجورشده هرچی فک میکنم نمیدونم علت چیست درعوضش همیشه قربون صدقه ام میرفت عشقم عشقم بهم میگفت هرچی میگفتم میگفت چشم نمیدونم چطوریهواینجورشده ولی ناگفته نمونه نزدیک به ۱۰روزهست باهم رابطه نداریم ینی دعواودادبیدادمیکنه منم دیگه نفرت پیدامیکنم درضمن بدون مقدمه میره سراصل مطلب فقط سعی میکنه زود تموم شه منم اونجوردوس ندارم خودم فک میکنم مال اینه حالانظر شماچیه😔😔 ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام،یه سوال 🌾 شوهر خواهرم آدم بد دل و شکاکی بود.سالها یا نذاشت خواهرم جایی بره یا خودش اسکورتش میکرد. حالا بعد سالها که خوب شده و کلا عوض شده،معلوم شده معتاده(تریاک).البته نه اون معتادایی که تو تلویزیون نشون میده.شغل خوب داره،پرستیژ اجتماعی داره،پول میزنه به کارت خواهرم،کارت هدیه،کارت یارانه ...هر روزم نمی‌کشه. خواهرم بشدت غمگینه.بارها دعوا کرده،همسرش زیر بار نرفته،بعدم گفته باشه،دیگه نمی‌کشم.ولی دروغ گفته. همسرش بخاطر موقعیت شغلیش نمیزاره کسی بفهمه. خواهرم میگه تا تنش سالم بود،روحش بیمار بود.الان که روحش سالم شده،تنش مریضه. شما جای ایشون بودین چیکار میکردین؟ زندگی با آدم بد دل راحت تره یا معتاد؟ دو تا فرزند ۲۰-۱۵ ساله دارن. ترنجم✨ ❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام عزیزم لطفا پیام منم بزارید، خانمی ۴۰ ساله هستم، چندین سال است سرم لرزش داره، یکبار هم بوتاکس کردم جواب مطلوبی نداشته،از رابطه اجتماعی و جمع فراری هستم،خیلی عذاب آوره ،توروخدا اگه کسی مشکل منو داشته راهنمایی کنه ❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام عزیزم ممنون از گروه خوبتون ان شاءالله خدا بهتون خیر دنیا وآخرت بده .عزیزم من سوالی داشتم خواهش می کنم بذار تا دوستان نظر بدن وراهنمایی کنن.من دختری دارم ۲۲ ساله دانشجو هست خواستگاران زیادی داره ولی بدون اینکه اونا رو ببینه رد میکنه ومیگه فعلا قصد ازدواج ندارم .ضمنا هیچ کس هم تو زندگیش نیست که به خاطر اون خواستگار ها رو رد کنه . به نظر شما چکار کنم راضی بشه خواستگار رو ببینه . می ترسم موقعیت های خوب رو از دست بده . ❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام خواهر کسی تا حالا تو گروها پک پاک سازی بدن که میگن سودایی یا بلغمی یا صفرایی هستن خرید کرده که خوب باشه روز به روز کک ومک صورتم دستام داره زیادتر میشه برای سلامتی آقا امام زمان صلوات ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام من دنبال کار پاره وقت در قم هستم دوتا بچه دارم سرپرست خانواده هستم در آمدی ندارم برجی 6تومان اجاره میدم خیلی نیاز ب کار دارم از خواهرای گلم در قم اگه کسی سراغ داره خواهش میکنم اطلاع بدن دعاتون میکنم خدا اجرتون بده منطقه امام زاده ابراهیم زندگی میکنم ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام دوستان .من چند ساله کمر درد دارم. ام آر آی کمر انجام دادم گفتن ورم دیسک داری.کسی تا بحال ورم دیسک داشته؟راهی برای خوب شدن دارین لطفا راهنماییم کنین. 👇🌸🌸 @adminam1400
☀️🍃 سلام عزیزم ان شاءالله خیر دنیا و آخرت نصیبتون بشه دوستان عزیز ریشه کنار ناخونم را با ناخن گیر گرفتم بعد چند روز گوشت اضافه آورده الان نزدیک یک دو هفته هست که خوب نمیشه تا به جایی میخوره خون میشه خیلی درد میکنه دکتر پوست رفتم اول گفت باید لیزر بشه باز گفت فعلا این پماد بزن اگر خوب نشد بیا لیزر کنم پماد(باکتروماد موپیروسین ۲ درصد) استفاده میکنم خیلی تاثیری نداره لطفا اگه کسی راه درمانشو میدونه بگین چه دارویی یا پمادی استفاده کنم یا باید چه دکتری برم پیشاپیش از راهنماییتون ممنونم اجرتون با آقا امام زمان عج 👇🌻 @adminam1400 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
💜🍃 شهید اسدالله حسنوند❤️🍃
وصیت نامه شهید اسدالله حسنوند خداوندا! این بار روی زیبایت را به من بنما و مرا دیگر زنده به خانه و کاشانه ام برنگردان که دلم می خواهد که در آخرین لحظه های زندگی ام بدنم و جسمم آغشته به خون در راه تو به دست پدر و مادر و همسر و فرزندان کوچکم برسد و طومار دفترچه هستی ام با چنین برنامه ای بسته شود که خود این راه را با دل و جان پذیرایم. بسم الله الرحمن الرحیم «ان الله اشتری من المومنین انفسهم و اموالهم بأن لهم الجنه یقتلون فی سبیل الله فیقتلون و یقتلون» سوره توبه آیه 111 «خدا جان و مال اهل ایمان را به بهای بهشت خریداری کرده، آنهایی که در راه خدا کارزار می کنند پس می کشند و کشته می شوند.» عجب است انسان هایی که می دانند می میرند و می دانند در پای میز محاکمه الهی به بند کشیده خواهند شد اما باز نشسته اند و دست بر روی دست، می خورند و می خندند و آسوده و بی خیال می خوابند؛ چه عجب است داستان آدمی که می داند بعد از مرگ او را باز خواست می کنند اما بی خیال در یک زندگی آسوده روز را به معصیت می گذراند و شب آسوده همراه شیفتگان رویاها به خواب می رود. خدایا تو خود می دانی که عشق و ایمان به تو و اطاعت از دستورات تو از روی آگاهی و کامل و شناخت شخصی ام می باشد و هیچ عاملی نمی تواند در ایمان من نسبت به تو خللی ایجاد کند بدانید قصد من از جهاد در راه خدا یک هوس یا یک احساس نیست . از روی آگاهی و با شناخت به اینکه این سفر برایم برگشتی ندارد به این راه می روم و خدای عز و جل را شهادت می گیرم که تا آخرین نفس در راه مقدس حق برای یاری دین حق مستحکم و استوار و جان بر کف ثابت قدم باشم در حالی خود را عازم میدان حق علیه باطل می بینم که به لطف خدا قلبم خروشان و جوشان بر علیه ظالمین و درونم طوفنده از مهر رهبرم و در کل از خشم شده ام و از پای ننشینم تا با یاری الله و دیگر رزمندگان، کفر را از صحنه روزگار بردارم و یا اینکه همانند یاران حسین(ع) خون خود را در پهن دشت میدان، فدای اسلام و قرآن کنم . در حالی عازم میدانم که جز به خداوند و روز رستاخیز معادش هیچ دیگری را حتی عزیزترین کسانم را یاد ندارم و آنقدر متاع دنیا برایم و در نظرم بی معنا شده است که حتی نمی خواهم به آنها فکر کنم، و در قلبم ندائی به گوش دلم می رسد که ای حب مقام، ای نفس اماره، ای خود پسندی، ای نخوت، ای شرک، ای حسادت، ای غیبت ای تهمت ای برچسب ای اضافه کار، مرا تنها بگذار، که برای خدا و در راه خدا کمی آرامش قلبی داشته باشم؛ تا کی ای حب مقام مرا به قلاده و بند می کشی؟! و حالا لحظاتی است که بر تمام این صفت های پست غیر انسانی پشت پا زنم و همه را چون مردارهای پست متعفن از خود دور کنم. الهی من کمربندم را محکم کرده و به یاری حسین زمان قد علم کرده ام تا جان خود را به خریدارش که تویی بفروشم و حالا که در این راه بار سفر بسته ام و قدم بر می دارم و به سوی تو می آیم، تو را به خون سیدالشهداء و خون هفتادو دو تن بر دشمن زبون پیروزمان کن و پرچم عدل خود را در جهان به اهتزاز در آور و مرا که عاشق تو بوده و شده ام و آرزویم بعد از پیروزی اسلام شهادت است و بارها چه در کوه بلند قامت باز و دراز و چه در میان نخل های خرمشهر و چه در پهن دشت شرق دجله برای دیدارت مشتاق آمده، مأیوس برگشته ام، این بار تو را به جان مهدی(عج) عزیزت که روزی به همین زودی ها ظهور خواهد کرد و امام عزیز را یاری خواهد نمود قسمت می دهم این بار روی زیبایت را به من بنما و مرا دیگر زنده به خانه و کاشانه ام برنگردان که دلم می خواهد که در آخرین لحظه های زندگیم بدنم و جسمم آغشته به خون در راه تو به دست پدر و مادر و همسر و فرزندان کوچکم برسد و طومار دفترچه هستی ام با چنین برنامه ای بسته شود که خود این راه را با دل و جان پذیرایم. در خاتمه از خداوند می خواهم رهبرم، این امید قلبم همیشه سلامت باشد و انقلابمان تا ظهور امام زمان بر پا و استوار و پیروز باشد و به بازماندگان شهدا صبر و استقامت خداوند عطا بفرماید و همه شما را به نماز و تقوی و صبر و حق پیشنهاد می کنم. از خداوند بزرگ سلامتی پدر و مادر و برادران عزیزم و خواهرم و همسرم و مهدی عزیزم و طیبه کوچکم را می خواهم. درباره شهید شهید :اسداله حسنوند نام پدر:علی اله محل شهادت:چزابه تاریخ تولد:۱۳۳۴ تاریخ شهادت:۳/۱۲/۱۳۶۲ محل تولد: الشتر روستای بتکی قسمتی از زندگینامه شهید: پرستوی مهاجر شهید اسداله حسنوند به سال ۱۳۳۴ در یکی از روستاهای توابع شهرستان الشتر بنام بتکی دیده به جهان گشود و در کانون گرم خانواده ای با خدا رشد و پرورش یافت . وی مقطع ابتدایی را در روستای دو آب علیشاهی گذراند و مقطع متوسطه را تا سال سوم در قلعه مظفری الشتر گذراند و سپس برای ادامه تحصیل به شهرستان خرم آباد آمد و تحصیلات خود را در این شهربه اتمام رسانید.
شهید در سال ۱۳۵۶ به سربازی رفت و خدمت سربازی خود را در مشهد مقدس در جوار مرقد امام رضا (ع) گذراند . وی تقوی و پاکدامنی را سر لوحه زندگی خویش قرار داد و از رذایل اخلاقی دوری می گزید و به نماز شب و تزکیه نفس ایام را سپری می کرد . بعد از اتمام دوره سربازی در بانک استخدام شد که بعد از چند ماه کار در بانک به دلیل وجود زن بی حجاب در بانک و عدم توجه آن زن به نصیحتهای او و بی توجهی رئیس بانک به خواسته شهید مبنی بر ممانعت از بی حجابی به ناچار از خدمت در بانک استعفا داد وبه شغل مقدس معلمی روی آورد وی سپس سرپرستی امور تربیتی الشتر را به عهد گرفت و مدتی نیز به عنوان سرپرست کمیته امداد امام خمینی (ره) منصوب شد. و از طرف اداره کل آموزش و پرورش لرستان پست تحقیق و کار گزینش به وی محول گردید . شهید حسنوند بارها در میادین نبردحق علیه باطل شرکت جست و با روحیه ای بالا و شجاعتی وصف ناپذیر ایثار و رشادتهای فراوانی از خود نشان داد . این سردار شهید در حمله ولفجر ۶ بعنوان آرپی جی زن به قلب دشمن تاخت و در مصاف با دشمن بعثی در منطقه چزابه به درجه رفیع شهادت نائل آمد . ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 🌻🍃 سلام به همگی من مشکلی دارم توروخدامشاوره میخوام هرکی تواین گروه میدونه بهم کمک کنه
❤️🍃 سلام اقایی که سرطان داشتید ونامزد کردیدانشالله شفاپیداکنید ولی پیامتومیخوندموکفری میشدم اول اینکه مریضیتونوپنهون کردیددوم اینکه ببخشیدا بخشیدا حق داشته اگه خیانت کرده بااین اخلاقورفتارشما. اتفاقا ازشما مردزندگی درنمیاد نه اون بنده خدا. واقعا متاسفم براتون بااین درکوشعورتون از ازدواج😡 ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃 سلام درجواب خانومی دخترش ۴ سالشه ازهمه قایم میشه سلام نمیکنه دختر منم ۴ سالش بود یهویی ازاین اداها درمیورد خیلی اذیت مبکرد مثلا از مردهای جوون فرار میکرد پشتم من یا باباش قایم میشد تا از اتاق بیرون نمیومد باید میگرفتم زبر چادرم میومد بیرون چه بساطی داشتیم😅 یه بار تالار رفتیم عروسی داماد وقتی اومد رفت زیر میز قایم شد مشاور یا کاری نکردیم یه مدتی بعد خودش خوب شد به یکسال نکشید حالا ازدواج کرده😊 ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃 سلام خانمی که عکس پوست سر دخترش گذاشته وگفته پوست پوست شده دختر منم همینجور شده بود وچون می خاروند زخم میشد دکتر بردم جواب نداد تا دکتر داروخونه شامپو ضدشوره موی چرب اویدرم بهش داد از بار دوم که استفاده کرد شروع به خوب شدن کرد تا الان که چند سال میگذره خوب شده ومشکلی نداره فقط موهاش هم با کش محکم نبنده وغذای تندوسرخ شده وخیار هم نخوره ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃 سلام خدمت ادمین عزیز وهمه اعضای خوب ودوست داشتنی. این مورد رابرای برادر عزیزی می نویسم که بعد از اون خانم دختر هم کلاسی شون دیگه هنوز نسبت به کسی حسی ندارند .وبعضی ها گفتند بعد از ازدواج عاشق می شوند. من بر اساس تجربه و این که از خیلی مشاورهای دیگه هم شنیده ام که تو ازدواج حتما حتما باید طرف به دلتون بشینه .واز لحاظ قیافه وظاهر طرف باید براتون دوست داشتنی باشه .و بالاخره یه احساسی را در شما زنده کنه نه این که کاملا بی تفاوت باشید . پس کمی صبر کنین تا کسی را پیدا کنین که به دلتون بشینه وبعد ازدواج کنین که خدای نکرده بعد مشکلات سر راه تون سبز نشوند. ان شاالله که موفق باشید ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃 سلام ممنون از کانال خوبتون درموردعکس پشت گوش دختر خانم که پسوریازیس داشت دکتر خوب درهمدان که درمیدان ابوعلی سینا دکتر فرشچیان که داروخانه هم دارن یه پماد دست ساز میده فوری فوری خوب میشه انشالله ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃 سلام و ادب خدمت ادمین محترم و صبور ان شاء الله در پناه حق شاد و سربلند باشند دوستان عزیزان سروران گرامی حتما پیش اومده براتون که گاها اتفاقی براتون افتاده و دلتون میخواهد حقیقت براتون روشن بشه اگه مایلید که به حقیقت برسید این ذکر رو زیاد تلاوت بفرمایید الله نور السموات و الارض والله بکل شی علیم البته میدانم کل قران معجزه است لیک قرائت بعضی از ایات خیلی واضح تر..... من خودم معمولا خدا توفیق بدهد روزی 100 مرتبه این ذکر را با و ضو بعداز نماز تلاوت میکنم ام داستان در سفر حج یکی از هم اتاقیهایم مقنعه اش گشاد و برای نماز سنجاق میزد گفتمش بده من برات درستش میکنم خلاصه مقنعه رو درست کردم بعداون هم اطاقیمون گفتم منم سوزن نخ نیاز دارم میشه بر دارم گفتم بر دار و خوابیدم تا بیدار شدم گفت ببخشید سوزنتون گم شد هر چه گشتم پیداش نکردم در لحظه گفتم به لباسته با تعجب گفت غیب میگی اول لباسمو گشتم بعد تخت و فرش رو خلاصه فردا از راه زیارت خانه خدا اومد گفت راستشو بگو ببینم از کجا فهمیدی سوزن به لباسم بود ه گفتم چطور گفت تو اتوبوس دیدم مرتب یه سوزن فرو میره تو بدنم فکر کردم چیزی منو میگزه از اتوبوس اومدم تو هتل لباسم رو در اوردم دیدم سوزن به لباسمه بنده خدا خیلی تعجب کرده بوددددد اونوقت بهش گفتم شمام دوست داشتی که اینطور دقیق بفهمی سعی کن روز 100 مرتبه با وضو رو به قبله این ایه شریفه قران رو تلاوت بفرمایید البته دوستان باید مرتب بخونید نه اینکه یه روز بخونید انتظار داشته باشید تا اخر عمرتون ...... دلتون دریای عشقتون خدایی ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃 سلام وادب خدمت دوستان عزیزی که مرا مورد لطف خودشون قرار دادند و در مورد دلنوشته ام که هدف از ان تنویر اذهان دوستان در راستای حفظ بهداشت عمومی برای پرورش کودکان سالم و تندرست بود اظهار نظر کرده اند را سپاس میگویم حقیقتا با خواندن بیانات شما متوجه مسئله مهمی شدم وان اینکه مادر شوهرم چه انسان فهیم وباکمالاتی بودند که وقتی صادقانه به ایشون تذکر میدادم با کمال میل میپذیرفتند انسان در هر مقام ومرتبتی که باشد نباید غرور داشته باشه من حقیر وقتی مطلبی رو عنوان میکنم یا دیگران هدف بیان واقعیتهای زندگیه لطفا به جای اینکه گارد بگیرید منطقی جواب بدهید به امید روزی که همه مادر شوهرها و عروس خانمها و زن دادشها با همدیگه مهربان و صمیمی باشند و به دور از حقد و حسد و کینه از زندگی لذت ببرنددلتون دریایی عشقتون خدایی ❌🌸🌺❌🌸❌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⛔️ بیست‌های خطرناک! 🎙 : ⛔️ اگر همه نمرات دانش‌آموزی بیست باشد است. این یعنی دارد به او می‌آید و تو متوجه نیستی. این فشار بالاخره از جایی بیرون خواهد زد. ⛔️ چگونه نظام فعلی دارد فرزندان ما را بار می‌آورد.😱 ⛔️ فرزند ما هر توانایی‌ای که داشته باشد در این سیستم ندارد و فقط به او می‌گویند نمره ریاضی تو چند است.❌ ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌱 بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ روزى على (ع ) به ميثم تمار فرمود: تو پس از من دستگير مى شوى و به دار آويخته مى گردى و با حربه اى واقع خواهى شد، روز سوم خون از دهان و بينى تو جارى خواهد گرديد، چنان چه محاسنت را رنگين خواهد كرد اينك منتظر همان خضاب باش و تو را به در خانه عمرو بن حريث به دار مى آويزند و تو دهمين نفرى هستى كه مصلوب مى شوى و چوب دار تو از ديگران كوتاه تر و نزديك تر به بيت تطهير است . اينك بيا تا درخت خرمايى را كه بر آن صليب مى شوى به تو نشان دهم ، على (ع ) درخت را به او نشان داد و او روزها مى آمد و در زير آن نماز مى گذارد و مى گفت : خدا به تو بركت دهد اى درخت خرما كه براى تو آفريده شده ام و تو براى خاطر من آبيارى گرديده اى و پيوسته متفقد آن نخله بود تا هنگامى كه قطع شد و وى از محل صلب خود با اطلاع گرديد. ميثم هرگاه عمرو بن حريث را مى ديد مى گفت : من همسايه تو خواهم بود، همسايگى را خوب مراعات كن ، عمرو كه از قضيه بى خبر بود مى گفت چنان مى كنم مى خواهى خانه ابن مسعود يا خانه ابن حكيم - كه هر دو مجاور وى بودند - خريدارى نمايى . ميثم در سالى كه به فيض شهادت نايل شد به حج بيت الله مشرف گرديد. بر ام سلمه وارد شد پرسيد: تو كيستى ؟ گفت : من ميثمم . گفت : سوگند به خدا نيمه شبى از رسول خدا(ص ) شنيدم از تو ياد مى كرد و سفارش تو را به على (ع ) مى نمود. ميثم پرسيد: حسين (ع ) كجاست ؟ گفت : در بستان خودش مى باشد. گفت : آن جناب را از آمدن من اطلاع بده كه مى خواهم عرض سلام نمايم و ملاقات ما حضور حضرت پروردگار خواهد بود. ام سلمه عطرى حاضر كرده و محاسن او را خوشبو ساخت و گفت : به زودى همين محاسن خون آلود خواهد شد، ميثم از آن جا به كوفه آمد، عبيدالله فرمان داد او را دستگير كنند چون وارد دارالكفر پسر زياد شد گفتند: اين مرد از همه كس موقعيتش نزد على (ع ) زيادتر بوده پسر زياد تعجب كرد و گفت : واى بر شما همين مرد عجمى اهميت بسزايى نزد على (ع ) داشته ؟ گفتند: آرى ، پسر زياد از او پرسيد: پروردگار تو در كجاست ؟ پاسخ داد: در كمين ستمكاران است و تو يكى از آنهايى . پسر زياد برآشفت و گفت : تو با آن كه مردى عجمى هستى كارت به جايى رسيده كه با من اين گونه درشتى مى نمايى بگو بدانم آقاى تو در خصوص عملى كه من با تو انجام مى دهم چه فرموده ؟ گفت : آقاى من فرموده : من دهمين نفرى هستم كه به دست تو به دار آويخته مى شوم و دار من از همه كوتاه تر و جايگاه دار من نزديك به بيت الطهاره است . ابن زياد گفت : اكنون من خلاف فرموده او انجام خواهم داد. ميثم گفت : چگونه ممكن است بر خلاف فرموده او رفتار كنى با آنكه آن حضرت آن چه فرموده از گفته رسول خدا(ص ) بوده و او هم از جبرييل از خداى متعال استفاده مى كرده . بنابراين چگونه مى توانى با اين وعده مخالفت نمايى و من مى دانم در چه محلى از كوفه به دار آويخته مى شوم و من نخستين آفريده اى هستم كه در سرزمين اسلامى لجام زده مى شوم . ابن زياد پس از استماع اين سخن دستور داد او را حبس كرده و همراه او مختار بن ابى عبيده ثقفى را نيز محبوس داشت ميثم در حبس به او خبر داد تو از حبس نجات پيدا خواهى كرد و خونخواهى حسين (ع ) مى كنى و اين بدبخت را خواهى كشت . هنگامى كه پسر زياد مختار را طلبيد تا بكشد بلافاصله نامه اى از يزيد رسيد كه مختار را آزاد كن و آسيبى به او مرسان . عبيدالله طبق دستور، مختار را آزاد كرد و فرمان داد تا ميثم را به دار بياويزيد، در راه مردى با ميثم ملاقات كرده گفت : بى جهت به قتل تو حكم كرده زيرا از كشتن تو فايده اى حاصل نمى شود. ميثم لبخندى زده گفت : من براى اين درخت خرما آفريده شده و او را براى من پروريده اند. چون او را به چوب دار آويختند و مردم در كنار خانه عمرو بن حريث اطراف او گرد آمدند، عمرو گفت : سوگند به خدا او همواره مى گفت : مجاور تو خواهم شد، آن گاه به كنيزش دستور داد زير آن درخت را جاروب كرده آب بپاشد و مجمره عودى حاضر نمايد. ميثم در همان حال ، فضايل بنى هاشم را نشر مى داد، به ابن زياد اطلاع دادند كه اين جوان شما را رسوا كرد، وى برآشفته فرمان داد تا دهنه به دهان او بزنند و او نخستين آفريده مسلمان بود كه بر دهان او لجام زدند. كشتن ميثم ده روز پيش از ورود حضرت امام حسين (ع ) به عراق بود. روز سوم كه از دار كشيدن وى گذشت او را با نيزه زدند ميثم تكبير گفت و در آخر روز دهان و دماغ او خون آلود شد. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
⭕️سنگسار شدن یک زن توسط شوهرش ساعت 7:30 😔 دیروز تو تهران میخواستن حکم رو اجرا کنن، خیلی وحشتناک بود! زن رو گذاشته بودن تو چاله و تا سینه زیر خاک بود به شوهرش التماس میکرد که ببخشتش، اما مرد دستش را پر از سنگ کرده بود و منتظر دستور قاضی بود و با تمام انزجار نگاهش میکرد و میگفت که باید قصاص بشه زن التماسش میکرد، اما مرد فقط دنبال قصاص بود و فریاد میزد و به زن لگد میزد... کاملا دچار جنون شده بود و میگفت مگه من چیکارت کرده بودم و خودش رو میزد. خیلی دردناک بود... ترس در چشمان زن موج میزد و با صدای بلند داد میزد که منو ببخش، بخاطر دختر کوچیکمون منو ببخش، قول میدم که جبران میکنم... عده ای داد میزدن ببخشش و عده ای دیگر میگفتن بکشش! شوهر رو به قاضی کرد و گفت حکم رو اجرا کن، قاضی به زن گفت که وصیتی نداری؟ زن گفت فقط به من اجازه بدید یک بار دیگه بچه ی خودم را شیر بدم... بچه ی ۲۰ ماهه را براش آوردن و زن را از خاک بیرون کشیدن تا به بچه شیر بدهد. اما در عین ناباوری ....👇🔞 https://eitaa.com/joinchat/3033399661Cce36688bbf چه صبری داری خدا😭👆
⛔️دعای پایبند کردن شوهر به زن وزندگی اگر زنی شوهرش به زن دیگر تمایل پیدا کرده یا از زنش سرد شده و مالش را جای دیگری خرج میکند این دعا را بنویسد و در لباس خود نگه دارد شوهرش میل به زن دیگری نمیکند و از غریبه سرد میشود و محبتش به همسرش چند برابر میشود..👇👇🔮 https://eitaa.com/joinchat/1319240024C241ce5aee0 عالیه این دعا 😳👆
❤️🍃 پرسش سلام میکنم خدمت مدیر گروه وهمه خواهران وبرادران ممنون از گروه خوبتون🙏🙏🙏دوستان من هروقت شما مشکلی براتون پیش میاد براتون ازه ته دل دعا میکنم وبا غم هاتون منم ناراحت میشم خداشاهده خودم مشکل دارم دیگه بریدم گفتم با شما درمیون بزارم شاید کمکم کنید😔من سه تا فرزند دارم شوهرم کارگره از یکی ار روستاهای اصفهان هستم خودمم خانه دارم دختر ۱۵سالم حلا ۳سال میشه درگیر مریض صرع شده😔اول دکتر گفت صرع خفیف حلا انگار زیادتر شده دخترم باید شبی روز نزدیک هشت یا هفت تا قرص قوی بخوره که هر ماهی قرصاش ۳ملیون میشن چون آزاد هستن دخترم هر دماهی یک بار تشنج میکنه که تا پنج دقیقه طول میکشه از حال میره لرزش بدن داره زبونشا گاز میگره کف بلا میاره😭😭حلا چند روز پیش یادش رفت دوروز قرص نخورد همون روز ۳بار تشنج کرد منم نمیدونستم قرصهاش را نخورد بیشتر که تشنج میکنه سرش ضربه میخوره چون وقتی سر پاهست تشنج که میکنه سرش یا میزنه تو دیوار یا میزنه زمین حلا دوسه روز پیش سرش زده تو اپن آشپزخونه گوشش زخم شد صورتش زخمی شده چند بار بخاطر همین ظربه ها به سرش استفراغ کرد بردیم ام آرای گرفتن گفتن خوشبختانه چیزش نشده شما را بخدا رهنمایم کنید دیگه بریدم😔همش باید تو فکرش باش موقع حموم رفتن یا دستشویی رفتن یا وقتی میره مدرسه همش میگم خدا نخوره زمین سرش ظربه نخوره یه وقت جایی تو کوچه تشنج نکنه کسی به دادش نرسه 😭چند وقت پیش گفت دیگه خسته شدام از بس قرص خوردام اومده رفته ۳۰عدد قرصهاش را خورده خواست خودکشی کنی حلا هم میبرمش پیش روان پزشک ومشاوره افسرده شده بیشتر چیزها یادش میره قرصهاش را بخوره یا وقتی پریود میشه نوار بهداشتیش را عوض بکنه 😔😔دوستان شمارا بخدا بگین چیکار کنم دیگه افسرده شدام استرس تمام بدنم را گرفته شما کسی را داشین که این مریض دختر منا داشت خوب شده باشه یعنی هست که دخترم خوب بشه یا باید تا آخر عمر این مریض سرش باشه این سه سال هم سه تا دکتر عوض کردایم بازهم حالش همون جوره ببخشین طولانی شده🙏خواهشن اگردکتر خوب برای مریض صرع پیدا کرداین آدرس بدین دخترم را ببرم پیشش ممنون میشم جوابم را بدین منم مادر نگران 😔🙏🙏🙏🙏🙏 ❓❤️❓❤️❓❤️❓❤️❓❤️ با سلام خدمت دوستان عزیز  بنده 6 ماه هست با خانومم عقد کردم، من 33 ایشان 26 سال دارن، با اینکه از لحاظ مالی به شدت پایین تر از من بودن ولی به دلیل اخلاق بسیار خوب و خود ساخته بودن، جوری که عمرشون به بطالت نگذرونده بودن و تفاهم افکاری داریم، به همین خاطر من مسائل مالی رو نادیده گرفتم، ایشون پدر و مادرشون فوت شدن و 6 تا برادر و 4 تا خواهر دارن که همگی بزرگتر هستن.  بنده قصد دارم که با تمام شون قطع رابطه کنم، حالم ازشون بهم میخوره، دلایلی هم که دارم اینه؛ اصلا خواهرشون واسه شون مهم نیست اصلا نمیپرسن مرده ای زنده ای؟، من شب بله برون خودم هزینه شام دادم به خانومم که جلوی فامیل هامون که از راه دور میان زشت نباشه، آخر شب گرسنه بر نگردن. خودم وام ازدواج رو گرفتم، ضامن و همه چی با خودم بود، فقط خانمم اومد امضا کرد، الان هم دارم خودم جهیزیه واسه ش میخرم با همون پول خودم هم قسطش رو میدم و مطمئنا کفاف نمیده و باید نزدیک 30 میلیون بذارم روش که این ها رو فقط خودم میدونم، که این ها واسه م مهم نیست.  از چیزی که واقعا عذاب میکشم اینه که برادر و خواهرهاش اصلا واسه شون مهم نیست این دختر چیکار میکنه، میدونم شرایط سخته ولی ماهی 100 تومن بذارن روی هم حداقل قسط وامش رو بدن به هیچ جا بر نمیخوره.  اینم بگم الان تمام هزینه هاش رو خودم میدم، هر چی لازم داشته باشه واسه ش میخرم ولی این بی خیالی برادرهاش غیر قابل تحمل هست واسه م، آدم اینقدر بی معرفت که خواهر بی پناهش رو ول کنه به حال خودش. من همسرم رو دوست دارم ولی وقتی شرمندگی رو توی چشم هاش میبینم خیلی ناراحت میشم، به نظر شما قطع رابطه با چنین افرادی صحیح هست، اینم بگم قدرت عملی کردنش رو دارم. ممنون از راهنمایی هاتون 👇🌻 @adminam1400 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#دردو_دل_اعضا ❤️🍃 پرسش سلام میکنم خدمت مدیر گروه وهمه خواهران وبرادران ممنون از گروه خوبتون🙏🙏🙏دوست
آتی: ❤️🍃 سلام. در جواب مادر ی که گفته بود بچه ش و اون خانم که خواهر ش صورتشون جوش داره باید کبدشون پاک سازی بشه من هم پسرم خیلی صورتش جوش داشت تا اینک یک روز دیدم توی تلوزیون ی دکتر پوست که تو طب سنتی هم مهارت داشت گفت برای از بین بردن جوش هر شب ی قاشق خاک شیر بریزید توی لیوان واب داغ کتری روش بریزید بزاری تا صبح بمونه بعد ی قاشق سرکه انگبین بدونه عرق نعنا داخلش بریزید وتا چهل روز نیم ساعت قبل از صبح هانه مصرف شود البته سرکه انگبین رو خودتون درست کنید .ما از این دستور خیلی نتیجه خوبی گرفتیم. و اون خانم که گفتن بی اختیاری روده دارن مشکلش به احتمال زیاد مال یبوست هست باید یبوست برطرف بشه .وبه احتمال زیاد رودهاش سرد هستن باید مشکل سردی گوارش و رودها برطرف بشه 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 سلام عزیزم حتمن مشاور برو تراپیست خوب یعنی من هم مشکل تورا داشتم ولی الحمدالله مشاور کمکم کرد شوهرم بی کاربود یادداشت به من داد گفت به شوهرت بده گفت قبل ازازدواج باید شاغل باشد خداراشکر حل شد توفکرنباش 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 سلام وقت همه عزیزان بخیر. دخترخانمایی که میگن صیغه محرمیت خوندیم مثلا با دوست پسرشون؟آیا با اجازه پدر یا ولی محرم میشن ؟ یا نه ؟ دخترا تو این موردها خودتون گول نزنید یه دختر برای ازدواج چه موقت چه دائم باید اجازه پدر یا ولی داشته باشن، در غیر اینصورت عقد باطله و محرمیتی نیست. 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 سلام برای اون دوستی ک بعد از حنا گذاشتن پاهاش بی حس میشه عزیزم شما شاید حنا پاکتی میزنی ک شیمیایی و من خودم هم استفاده کردم اینطوری شدم حنای باکیفیت بگیرین از عطاری بسته‌بندی شده نباشه 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 سلام عزیزم اگه صیغه خوندین ورابطه عاشقانه داشتین اول یه پزشک برین تا خیالتون کامل راحت بشه بعد این رابطه رو تموم کنین ببین زندگی هم عاشقانه خوبه هم عاقلانه ولی عاقلانه بهتره بعدعاشقانه منم مثل شما بودم تقریبا بعضی چیزها توجامعه میدیدم یه روز دعا کردم که خدایا شوهری به من بده که واقعا عاشقم باشه من مهم نیستم چون من بعدازدواج هم میتونم عاشق بشم بعدازدواجم (خواستگارم بود ١٠ سال ) دیدم همسرم واقعا عاشقمه ولی عاقل نیست این شدکه من اصلا نتونستم عاشق بشم یه زندگی مثل مرده متحرک دارم باداشتن دوفرزندزندگی سردی دارم عشق باید باشه بانفربعدی اگه مطمین شدی ازدواج کن وگرنه به خودت یه فرصت تقریبا یک ساله ب جواب خانمی که گفتن دعابرای پسروهمسرش نوشتن آیت الکرسی روبخونه بریزتوغذاوچای خیلی جواب میده 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ سلام لطفا هر کاری که میکنید رو سر خانواده ی شوهرتان سوار نشید خودتون رو جای اون ها بذارین و شرایطشون رو درک کنید . الان همسر برادر من طبقه ی بالای خونه ی ما زندگی میکنه از شنبه تا پنجشنبه هم سرکاره و بچشو از ساعت هفت صبح تا پنج بعد از ظهر که میاد مامانم نگه میداره تازه اونم یه بچه ی شیطون که مامانم با اون ناراحتیه قلبیش باید همش دورش راه بره . تازه عصرم که برمیگرده طلبکاره که چرا لباسش کثیفه چرا فلانه چرا بیساره  تازه ناز خانومم باید بکشیم بعدم الان پنج ساله که ازدواج کردن هنوز جا به جا نشدن هر چقدرم که داداشم میخواد جا به جا شه خانوم رو مخش راه میره که نه چه کاریه و این حرفا کارشم دخالت تو زندگی منه اون رژو خریدی ؟ نه به پوستت نمیاد این چه شلواریه ؟ زیادی تنگه هر چی هم میخوام جوابشو بدم مامانم میگه احترامشو نگه دار آخه چه قد ؟ خسته شدم دیگه الان دو ساله هر خواستگاری که برای من میاد خانوم حسودیش گل میکنه کشته ما رو نه این در حد شما نیست نه اون زیادی قدش کوتاهه نه اون اصلا با تو تناسب نداره انگار اون میخواد باش زندگی کنه تازه پدر من که همین جوری گیر هست بدتر میشه یعنی تازگیا تصمیم گرفتم یه ماهی مرخصی رد کنم مامان بابامو بر دارم برم شیراز خونه ی عموم تا شاید شرایط یه کم تغییر کنه . حرفم به عروسا اینه که تو رو خدا یه کم مراعات کنید ما گناه نکردیم فامیل شوهر شدیم . پدر مادره منم هر دو ناراحتی قلبی دارن دارم پرپر میشم براشون خیلی نگرانشونم مخصوصا مادرم که یه کمی هم افسرده شده اصلا دارم دق میکنم :-( 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 سلام روز همه عزیزان بخیر درپاسخ آقایی که فرمودن سرطان داشتن وموقع ازدواج پنهان کردن میخام عرض کنم من مادر ۶۰ ساله هستم ،کارمند بازنشسته ام از رو صداقت وتجربه این جملات رو واسه شما مینویسم ،پسر گلم تو هنوز پسری مرد نشدی صداقت نداری ،ومادرتون هم خانمی صادق وپخته تشریف ندارن خیلی خود خواه تشریف دارین کاش قبل ازدواج کمی مطالعه میکردی ،کلاس های همسر داری شرکت می کردی بعد فکر ازدواج می افتادی ،فکر کنم شما بیشر یک کلفت ویک همبستر می خوایی نه یک زن ،خجالت بکش ،شرم کن یعنی چی باید پدرش تامین کنه،یعنی چی واسم هدیه می‌خرن، من
نمیخرم معلومه هنوز به بلوغ عقلی نرسیدی یعنی چی مانتو مجلسی میخوا د ولی من مانتو ارزون میگم بردار ،مگه صدقه میدی ،اون طفلی آلان که ناز داره تو اینجوری ناتو بازی درمیاری ،عروسی کنین فکرکنم دیگه هیولا بشی ،متا سفم که میگی من از عمد بلند تر میگم جان مادر ،بله باید به مادرت بگی جان نه با غرض. توسر جنگ شروع کردی نه زندگی متاسفم واسه مادرت که یکی تو دهنت نمیزنه ،مگه شهر هرته که بعد عروسی تا آخر شب پیش مامانت میمونی ،خوب از اول ازدواج نمیکردی پیش مادرت بودی واسه نیاز جنسی هم خیابون پر ،اگه پدرش گوشی رو درست کنه تو اسمت چیه،تو جایگاهی چیه،مگه با این کارای تو باید اون اجازه دسترسی به گوشی هم باید بده ،شاید جملاتم کمی تند باشه ،که جا داره تند تر باشه ولی پسر خوب تو سن وقدتت بزرگ شده از نظر بلوغ عقلی واجتماعی ومخصوصا زناشویی هیچ رشد نکردی یا پيگير باش خودتو اصلاح کن یا دختر مردم وخودتو ادیت نکن ،آزاد کنه بره ضمنا کانال مسیر آرامش،دکتر حسینی رو حتما حتما دنبال کن تا میسر درست زندگی کردن ، رو پیدا کنی،بازم واست آرزوی خوشبختی دارم ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
عمیقا دلم‌ میخواست تو دهنی محکمی به حمید بزنم ولی نمیشد مقابل خونه توقف کرده و پیاده شدیم خودش هم هم
❤️🍃 ستاره مریم دو تا پسر بزرگ داشت و ی دختر که تقریباً همسن دلربا بود زنگ درو زدیم و وارد شدیم همگی به استقبالمون اومدن منتظر هر برخورد زننده و زشتی از طرف مریم بودم مطمئنم که اگر رفتار ناراحت کننده‌ای از خودش نشون نده شب رو نمی‌تونه سر راحت روی بالشت بذاره تعارف کردند و داخل خونه شدیم روی مبل ها نشستیم مریم با خوشرویی شروع کرد به حرف زدن از اینکه چقدر از برگشته دلربا خوشحاله تشکر کردم و دوباره مشغول حرف زدن راجع به همین موضوع شد انگار هبچ حرف دیگه‌ای جز این نداشت دیگه کلافه شده بودم و دلم می‌خواست موضوع را عوض کنم هر چقدر بحثو عوض می‌کردم دوباره مریم برگشت سر همین مطلب _لباستو تازه گرفتی؟  _اره مریم جون با دلربا و حمید ی روز رفتیم خرید  _مبارکه بعد از اون بلایی که سر دلربا اومد خرید حالشو خوب میکنه دیگه  کلافه نگاهش کردم و حرفی نزدم شهرام اروم گفت _انقدر جلوی دلربا نگو شاید بدش بیاد  مریم بلند گفت  _ وا مگه چی گفتم؟ من فقط دارم میپرسم  چشمهام رو تو کاسه چرخوندم و حرفی نزدم دلم میخواست همین الان از اینجا بلند شم و برم بیرون اما بخاطر حمید باید تحمل میکردم، حمید در گوشم پچ زد  _چرا تو فکری؟  _خواهرت خیلی رو اعصابمه مدام داره میگه که دلربا فرار کرده و بلا سرش اوردن  با صدای مریم بهش نگاه کردم  _دلربا و مرجان رفتن توی اتاق حرف بزنن، حالا بنظرتون کسی میاد دلربا رو بگیره؟  _برای ما مهم نیست ما فقط میخواستیم اون برگرده پیش من و حمید _اینکه اره ولی اینده ش چی؟  _گلم مسئله دیگه ای نیست که درموردش حرف بزنی؟  _وا مگه چی گفتم؟ _از وقتی ما اومدیم فقط داری در مورد مسئله دلربا حرف میزنی هم خسته کننده است هم ازار دهنده _حواست است ستاره چی میگی؟  _خب مریم جان بسه دیگه هی فقط همینو میگی ما داریم هر کاری میتونیم میکنیم که دلربا این موضوع و فراموش کنه یا باهاش کنار بیاد اما شما ول نمیکنی _من فقط نگران برادر زاده م هستم  بحث با مریم بی فایده بود همه میدونستن دیکه کسی چیزی نگفت و ادامه نداد با کمک دلربا و مریم و مرجان سفره رو انداختیم و شام خوردیم بعد شام هم با وجود تعارفات زیاد مریم و شهرام اما به خونمون برگشتیم توی راه به دلربا گفتم  _خوش گذشت؟ _نه مامان عمه انگار هیچ حرفی جز ماجرای من نداشت با مرجان رفتیم توی اتاق که حرف بزنیم فکر کردم از عمه راحت شدم اما بدتر اون سوال میپرسید و ول نمیکرد خداروشکر که تموم شد  _عیب نداره مامان اونا فقط کنجکاون وگرنه قصد دیگه ای ندارن  _امیدوارم  حمید سرفه ریزی گرد  _دلربا خانم من اینجام ها اونی که داری در موردش حرف میزنی خواهر منه دلربا سکوت کرد و من حسابی کفرم بالا اومد که خواهر تو چند ساعت ما رو انواع عذاب های روحی داد بعد تو معتقدی که ما باید سکوت کنیم؟  تا خونه کسی حرف نزد دلم نمیخواست با حمید حرف بزنم وارد خونه که شدیم سمی ترین جمله تاریخ زندگیمون رو از حمید شنیدم  _خیلی خوش گذشت  از حرص بلند بلند خندیدم که دنبالم کرد  توی اتاق گیرم انداخت نزدیکم شد دستامو گرفت با صدای بلند خندیدم  _حمید توروخدا ولم کن خبیثانه نگاهم کرد  _به کی تیکه انداختی؟  نگاهم به دلربا افتاد وایساده بود لای در و با صدای بلند بهمون میخندید  _ی دفعه چی شد؟ _ هیچی مهمونی امشب خونه خواهرشو مسخره کردم بدش اومد  حمید با صدای بلند گفت _ دارم می‌شنوم دوباره میاما  از ترس اینکه نیاد دوباره ساکت شدم  لباسامون را عوض کردیم و هر کدوم روی تخت خودمون به خواب رفتیم صبح با صدای آلارم گوشی از خواب بیدار شدم صبحانه رو برای حمید حاضر کردم و حمید بعد از صرف صبحانه به سر کار رفت نوبت بیدار کردن دلربا بود اما چون قرص اعصاب مصرف می‌کرد نباید بیدارش می‌کردم انقدر تنهایی نشستم تا خودش تصمیم بگیره که بیدار بشه انگشتمو لبه لیوان می‌چرخوندم و به گذشته فکر می‌کردم به اتفاقاتی که افتاده، نبود دلربا خیانت حمید و جداییمون نمی‌دونم چقدر فکر کردم فقط وقتی که به خودم اومدم چاییم کاملاً سرد شده بود بلند شدم و به سمت آشپزخانه رفتم چاییم را عوض کردم و موقع برگشت با دلربا چشم تو چشم شدم  _خیلی وقته دارم نگات می‌کنم ولی تو فکری چی شده  _هیچی نیست فکرای گذشته است _ تو که تا آخرش رفتی چرا ازش جدا نشدی _ دلربا اون پدرته من نمی‌تونم ازش جدا بشم اون هرچی هم باشه بازم بابای توئه بعدم اون اتفاقاتی که افتاد باعث شد دیدگاهم به زندگی عوض بشه و بهش ی فرصت بدم تو روزای نبودت واقعا در کنارم بود و ازم مراقبت کرد دقیقاً وقتی که همه تنهام گذاشتن فقط بابات و ثریا درکنارم بودن من تو دوران ناراحتی و غمم به بقیه نیاز دارم روزای شادی و خوشبختیم که خب خودم هستم  نزدیکم شد و گفت 
_واقعاً نمی‌دونم باید چی بگم انگار مجنون اون آدم شده بودم هر کاری که بهم می‌گفت انجام می‌دادم فقط وقتی فهمیدم اشتباه کردم که منو برد به اونجا  با گوش دل به حرف‌های دلربا گوش می‌دادم  _ کجا بردت ؟ نگاهشو ازم دزدید و به زمین خیره شد انگار خودشم فهمید چیزایی رو داره میگه که نباید  _دلربا مامان برام تعریف کن لبخند کم رنگی زد و گفت _ بیخیال ولش کن دستشو توی دستم گرفتم با بغض گفتم _ تو رو خدا برام بگو چرا منو محرم خودت نمی‌دونی، مامان من خیلی دوست دارم بدونم چی به سرت اومده تا قشنگ درکت کنم این نگفتن تو داره منو می‌کشه  دستی به صورتش کشید آروم لب زد  _امیر خیلی خودشو بهم علاقمند نشون داد منم فکر می‌کردم که راست میگه از اینورم گیرایی که تو بهم می‌دادی با دعواهای خانوادگی مون باعث شده بود که بیشتر از اینکه بخوام به تو اعتماد کنم و پناه ببرم کشیده بشم سمت امیر انقدر بهش اعتماد داشتم اگر بهم می‌گفت بمیر براش می‌مردم باورم شده بود که مراقبمه و کاری نمی‌کنه که بهم آسیبی برسه در عوض کسایی رو که فکر می‌کردم باعث آسیب رسیدن به من هستن تو و بابا بودید وقتی دوستام تعریف می‌کردن که باباشون چقدر ماماناشونو دوست دارن و با هم تفریح و مهمون می‌میرن حسرت می‌خوردم امیر وعده یه زندگی پر از آرامشو بهم داده بود  حرف‌های دلربا حقیقت داشت زندگی ما تنها چیزی که داشت جذابیت از دور بود، دلم برای دخترم سوخت من و حمید وسط اون همه جنگ و دعوا و لجبازیامون به هر چیزی فکر کرده بودیم جز دلربا دقیقاً مهم‌ترین و اصلی‌ترین بخش زندگیمون رو فراموش کرده بودیم  دوباره گوش سپردم به حرف‌هاش  .. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🍎 🧠تمرکز و تقویت مغز در ایام امتحانات 🌗ورزش و پیاده روی روزانه 🌗جویدن کندر 🌗استفاده از مسواک چوب اراک 🌗برس کشیدن سر و شانه‌زدن موی سر موجب بهبود جریان‌خون و عملکرد بهتر مغز می شود 🌗 شب زود بخوابید و سحرخیز باشید خواب صبح با افزایش بلغم، کند ذهنی و فراموشی می‌آورد. خواب کوتاه قیلوله (هنگام ظهر) مفید است 🌗مصرف تقویت کننده های مغز و عقل مانند : بادام درختی ، مویز، کدو ، به، کرفس ، انگور 🌗استشمام گلاب و عطر طبیعی متناسب با مزاج 🌗پوشاندن سر در هوای سرد، بعد از استحمام و موقع خواب ⚠️استفاده از وسایل الکترونیک ، موبایل و .. را به حداقل برسانید زیرا باعث خشکی مغز و فراموشی می‌شود ⚠️مصرف قهوه و نسکافه شب قبل امتحان باعث اختلال در خواب و کند ذهنی می شود 🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒 درمان خانگی چربی خون🩸 ۱. جهت درمان چربی خون حتماً می‌بایست روغن مصرفی اصلاح گردد؛ روغن های برتر در طب سنتی 🌱 . روغن زیتون 🐄 . شحم 🐮 . روغن زرد گاوی مصرف روغن زرد برای افراد بالای ۵۰ سال توصیه نمی شود، همچنین روغن زرد در فصل پاییز و زمستان کمتر مصرف شود 🌿 . روغن ارده کنجد 🌿 . روغن کنجد ۲. بین غذا به هیچ عنوان آب ننوشید، بعد غذا آب بنوشید مگر بعد از غذای چرب یا گوشت که تا یک ساعت آب ننوشید. ۳. در شب حتما نشسته آب میل کنید، در روز ایستاده نوشیدن بهتر است. ۴. مصرف دم کرده شوید توصیه می شود. ۵. مصرف شربت اسفرزه توصیه می شود. 🍐🍐🍐🍐🍐🍐🍐🍐🍐 پوست خوشرنگ😍 ⇦ غذاهایی که پوست را خوش رنگ می کنند: انار شیرین زیتون سیاه مربای هلیله آب خیسانده نخود جوشانده انیسون و رازیانه در بانوان نخودآب با ماهیچه پیاز پرورده در سرکه طبیعی زرده تخم مرغ عسلی ترب ،تره، پیاز و سیر آبگوشت گوسفندی یا عصاره گوشت قلیه با زردک و پیاز و انگور پخته انجیر «خون لطیف و رقیق تولید میکند» فالوده سیب «سیب رنده شده همراه با گلاب و زعفران و کمی عسل« زعفران و میخک «باعث نشر خون به پوست می شوند» گوشت لطیف پرندگان مثل جوجه خروس و بلدرچین ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
علت زیاد شدن سرطان سینه❌❌❌ ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌻🍃 سلام دوستان عزیز من ازتون یه راهنمایی میخواستم درست تاریخش یادم نیست ولی حدودا سال نود و هشت یا نود نه بود که تو اخبار خرید سهام تا سقف دو میلیون تومان را اعلام کرد که هر سهم از صد هزار تومن شروع میشد تا بیست سهم که همان دو تومن بشه ( فکر کنم بهش میگفتند دارایی یکم ) خلاصه شوهرم از طریق کارت بانک صادرات و از طریق گوشی خودش این سهام را برا من خرید و پول از حساب من برداشت شد ...ولی الان بعد از حدود پنج سال نمیدونم چه جوری و کجا باید برم این سهام را برداشت کنم شوهرمم میگه اصلا یادم نیست و نمیدونم چه جوری باید برداشت کرد آیا کسی بوده تو این کارها سر در بیاره و راهنمایم کنه.آخه این پول از بچم که از همسر اولم هست بوده و حق بچه یتیمه خیلی ناراحتم ....ساکن اصفهان شهرستان دولت آباد برخوار ❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام خدمت شما خدا قوت با این گروه بی نظیر تون تو رو خدا سوال من رو اورژانسی بزارید خانمی که فرمودین با خوردن دارو گیاهی چند روز بعد از سزارین سر پا شدید میشه به منم راهنمایی بدید که چی مصرف کنم که سریع رو پا بشم 🙏🙏🙏 ❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام بزرگوارمن۸ساله ازدواج کردم یه پسر۲ساله دارم من درماه ۳مرتبه میرفتم خونه مادرحدودا۳الی ۱هفته میوندم درنبودمن شوهرم نامردبایه دخترپیررفیق میشه میارتش خونه حالاهم کلادل بسته اون دخترشده باابروی منم کلاداره بازی میکنه زنگ زده به خاله ام گفته آره من دخترنبودم ازاین حرفازن بیوه بودم بهش گفتم چراهمون روزاول این حرف نزدی گرچه منم عقدبودم نامه پزشک قانونی روپرونده هست قاضی تم نامه دادکه اسم اون پسرازداخل شناسنامه ام حذف بشه این ازخدابیخبر داره همه جاابروم میبره منم بخاطرپسر۲ساله دام نمیخوام طلاق بگیرم که بخوادبشه بچه طلاق هروزخداتوخونه جنگ دعواداریم ۴۸ساعت که خونه هست ازساعت۱۰صبح تا۱۰شب پیش دختره هست ناراحتیش میاره توخونه شروع میکنه به فحش دادن من اصلانمیدونم چکارکنم بااین اخلاق رفتارش توروخداراهنمایی ام کنید😭😭😭 ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام وقت بخیر به ادمین عزیز....که این گروه گذاشتن برای ما خانم ها واقعن خیلی کمک به زندگیا میکنه.من میخواستم نظر دوستان بپرسم عزیزان آقای من الان چندسال بدمیاره هرکی هرچه بگه نه نمیتونه بگه تاالان دوبارورشکست شده باکلی سختی زندگیمون جمع کردیم .اقام الان ۷سال درگیر قرص متادون شده.خیلی روی مغز منه .کلن اعصابم خراب کرده ولی خوش اخلاق...کاری بمن نداره ‌دعوا کنه دست به زدن هم نداره....ولی هرموقع خونه مادرشوهرم میریم میگه باید این نرک کنه کلن بیخیال ....بعضی وقتا به سرم میزنه بچهام بردارم بزارم برم..خونه ازخودمون بهترین جا باسختی ساختیم ...ماشین .کارمند هم هست خرج.لباس ..پول توجیبیمون هم میده خسیس هم نیسته به نظر دوستان من بااین آدم چکارکنم ممنون میشم راهنماییم کنین سنم هست ۳۴آقام ۴۲ ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام خانوما کسی بوده عمل گوش انجام داده باشه دوباره برگشت کنه پسرم دو سال پیش عمل گوش کرده الان دوباره گوشاش سنگینه خوب نمی فهمه ودرد هم داره دکتر بردم میگه عمل کسی راهی بجز عمل سراغ نداره ممنون از پاسخگویتون ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام خواهش میکنم این بار سوال من بزارید بلکه دوستان جواب من بدند وراهنمایی کند من یکماه یکور صورتم بی حس شد یعنی سقف دهانم ولبم وزبانم سمت راست اینطور شد رفتم دکتر گفت قارچ دارو داد استفاده کردم ولی خوب نشد هنوز بی حس اعصابم خورد شد تا حالا من اینطوری نشد بود شما دلیل میدونید راهنمایی کنی خواهش میکنم این بار سوال من بزارید واقعا احتیاج دارم به کمک دوستان تشکر 👇🌻🌻 @adminam1400 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥لا اکراه در عقیده است یا در اجرای دستورات دین؟! ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
☀️🍃 خرید خانه ای که دارای شرایط قانونی آن نبوده 🌸🍃 پرسش :من دختری هستم که پیش پدر و مادرم زندگی میکنم.الان تو شهر خانه ای از مسکن مهرخریدیم با پول حلال،اما یکی از شرایط مسکن های مهر سکونت ۵ سال درآن شهریست که میخواهی آنجا خانه بخری که ما آن شرط را نداشتیم اما خانه را خریدیم.حالا که میخوایم اونجا زندگی کنیم حکم نماز و غسل و...که در آنجا بجابیاوریم چیست؟ پاسخ : باید با مسئولین آنجا تماس بگیرند و به نحوی مشکل خود را حل کنند. بازگرداندن چیزی که از کافر دزدیده شده🌸🍃 پرسش :اگر کسی چیزی از غیر مسلمان دزدیده باشد باید به او بازگرداند؟ پاسخ :  اگر کافر حربی نباشد باید برگرداند. رضایت گرفتن از صاحب مال با ادعای دروغین🌸🍃 پرسش :اگر مالی رو از کسی دزدیده باشند و به دروغ گفته باشند که ندارند معادلش رو جبران کنند و با مقدار کمتری طرف رو راضی کرده باشند و رضایت گرفته باشند آیا رضایت درست است و از دوش فرد برداشته شده؟ پاسخ : این رضایت که بر اساس ادعای دروغ بوده فایده ای ندارد. کمتر شدن ارزش لقطه در صورت کوتاهی در یافتن صاحبش🌸🍃 پرسش :اگر چیزی را پیدا کنیم که صاحب آن پیدا نشود و بعد از چند سال بخواهیم راز عوض صاحبش صدقه بدهیم اگر ارزش آن چیز که در پیدا کردن صاحبش کوتاهی کرده ایم کمتر شده باشد تکلیف چیست؟ پاسخ : اگر کوتاهی کرده است باید مقدار تفاوت را جبران کند. نحوه جبران بدهی های یقینی میت و عدم وصیت او🌸🍃 پرسش :شخصی فوت کرده در حالی که کلی بدهکار است، این شخص وصیت هم نکرده طلب کارش چه کسانی هستند، و وارثهاهم طلب کار پدرشان را نمی شناسند، وظیفه وارث چیست وچه کار باید بکنند؟ پاسخ : باید کوشش کنید طلبکارها را پیدا کنید اگر پیدا نشدند به مقداری که یقین دارید آن مرحوم بدهکار است از طرف طلبکاران صدقه دهید. کمک به فقیر از اموال رژیم ظالم بدون اطلاع آنها🌸🍃 پرسش :تکلیف کسی درزمان شاه برای ژاندارمری نان می پخته و مقداری را بی اجازه به فقرا میداده چیست؟ پاسخ : احتیاط آن است وجه آن را به فقرا بدهد. نحوه جبران دستکاری کنتور در زمان حکومت طاغوت🌸🍃 پرسش :حدود چندین سال پیش درزمان حکومت طاغوت فردی کنتور برق منزلش دستکاری کرد تا پول برق ندهدآیا رد مظالم دارد؟ و حالا چکارباید انجام دهد؟ پاسخ : باید وجه آن را به همان اداره بپردازد. برداشتن کاسه برای گرفتن حاجت از روی خرافه و نحوه جبران آن🌸🍃 پرسش :چند سال پیش(خیلی وقته)کاسه ای از هیئت یا جای دیگر برداشتیم تا حاجتمان براورده شود،ولی الان یادمان نیست از کجا امده،چه باید کرد؟ پاسخ : اصل این کار، خرافی و نامشروع بوده و حال که انجام داده اید باید احتیاط کنید و مشابه آن را به محل های مختلفی که احتمال می دهید از آنجا برداشته اید برگردانید. تکلیف کسی که از کودکی با گدایی بزرگ شده و تشکیل خانواده داده🌸🍃 پرسش :اکرکسی ازکودکی بی کس باشد و باکدایی زندکی کرده زمین ،خانه خریده باشد و خانواده تشکیل داده باشد سالیان سال کذشته توان کارکردن ندارد میخواهد توبه کند تکلیف چیست؟ پاسخ : در صورتی که نیاز نداشته، کار حرامی مرتکب شده است و تصرف در این پول جایز نیست ولی اگر نیاز داشته، و هم اکنون نیز از کار افتاده شده است مقادیری که زائد بر نیازش نباشد، متعلق به خودش می باشد و آن مواردی که زائد بر نیاز است را باید به صاحبانش بدهد و اگر نمی شناسد به افراد نیازمند بپردازد. تصرف در مال حرام در شبهه محصوره🌸🍃 پرسش :۳ مرغ داشته باشیم و فقط یکی از آنها با پول حلال خریداری شده باشیم و یکی از آن مرغها را بخوریم ندانیم کدام یک با پول حلال خریده شده یا نه تکلیف چیست؟ پاسخ : باید از هر سه صرف نظر کند و اگر بعضی را خورده اند لازم است استفغار کرده و مال مردم در میان بوده باید معادل آن را به دست صاحبش برساند و چنانچه صاحبش قابل شناسایی و یا در دسترس نیست از طرف او صدقه دهد. نحوه جبران طلای سرقت شده🌸🍃 پرسش :اگر شخصی طلاهایش دزدیده شده و سارق پیدا شود ولی طلاها را فروخته باشد و حالا بخواهد پولش را بدهد چگونه باید محاسبه شود طلایی که مربوط به چند سال پیش میباشد ودر زمان گرانی خریده شده و الان ارزانتر میباشد باید طبق فاکتور حساب شود یا زمان حال؟ باید طلاها را دست دوم حساب کرد یا نو؟ پاسخ : باید مثل آن را بپردازد و اگر ممکن نیست قیمت آن را به ارزش روز پرداخت کند. راه حل برای استفاده از پمپ آب در حال ضرورت🌸🍃 پرسش :میدانم پمپ آب باید منبع داشته باشد اما شوهرم راضی نمیشود منبع بخرد؟ آیا استفاده من از این آب اشکال دارد؟ نماز و غسلم چطور؟ پاسخ : شما می توانید در هنگام وضو پمپ را خاموش کنید و یا آب را در ظرفی ریخته و از آب ظرف برای وضو استفاده کنید.
🌱 بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ ابن عباس گويد: در سفر صفين خدمت اميرالمؤ منين على (ع ) بودم چون به نينوا در كنار فرات رسيد به آواز فرياد زد: اى پسر اين جا را مى شناسى ؟ گفتم : يا اميرالمؤ منين نه . فرمود: اگر مانند من اين جا را مى شناختى از آن نمى گذشتى تا چون من گريه كنى و چندان گريست كه ريشش خيس شد و اشك بر سينه اش روان شد و با هم گريه كرديم و مى فرمود: واى واى مرا چه كار با آل ابوسفيان ، چه كار با آل حرب شيطان و اولياى كفر صبر كن اى ابا عبدالله كه پدرت مى بيند آنچه را تو مى بينى از آنها. سپس آبى خواست و وضوى نماز گرفت و تا خدا خواست نماز كرد. سپس سخن خود را باز گفت و بعد از نماز و گفتارش ‍ چرتى زد و بيدار شد و گفت : يابن عباس . گفتم : من حاضرم . فرمود: خوابى كه اكنون ديدم برايت مى گويم . گفتم : خواب ديدى خير است انشاءالله . گفت : در خواب ديدم گويا مردانى فرود آمدند از آسمان با پرچم هاى سفيد و شمشيرهاى درخشان به كمر و گرد اين زمين خطى كشيدند و ديدم گويا اين نخل ها شاخه هاى خود را با خون تازه به زمين زدند و ديدم گويا حسين فرزندم و جگر گوشه ام در آن غرق است و فرياد مى زند و كسى به داداش ‍ نمى رسد و آن مردان آسمانى مى گويند صبر كنيد اى آل رسول شما به دست بدترين مردم كشته مى شويد و اين بهشت است اى حسين كه مشتاق تو است و سپس مرا تسليت گويند و گويند اى ابوالحسن مژده گير كه چشمت در روز قيامت روشن گردد و سپس به اين وضع بيدار شدم و بدان كه جانم به دست اوست ؛ صادق مصدق ابوالقاسم احمد برايم بازگفت كه من آن را در خروج براى شورشيان بر ما خواهم ديد، اين زمين كرب و بلا است كه حسين با هفده مرد از فرزندان من و فاطمه در آن به خاك مى روند و آن در آسمان ها معروف است و به نام زمين كرب و بلا شناخته شده است چنان چه زمين حرمين (مكه و مدينه ) و زمين بيت المقدس ياد شوند پس از آن فرمود: يابن عباس برايم در اطراف آن پشك آهو جستجو كن كه به خدا دروغ نگويم و دروغ نشنوم آن ها زرد رنگند و چون زعفرانند. ابن عباس گويد: آن را جستم و گرد هم يافتم و فرياد كردم : يا اميرالمؤ منين آن ها را يافتم به همان وضعى كه على فرموده بود. فرمود: خدا و رسولش راست گفتند و برخاست و به سوى آنها دويد و آنها را برداشت و بوييد و فرمود: همان خود آنها است . ابن عباس مى دانى اين پشك ها چيست ؟ اينها را عيسى بن مريم (ع ) بوييده و اين براى آن است كه به آنها گذر كرده با حواريون و ديده آهوها اين جا گردهم مى گريند عيسى با حواريون خود نشستند و گريستند و ندانستند براى چه گريه مى كنند و چرا نشستند. حواريون گفتند: اى روح خدا و كلمه او، چرا گريه مى كنيد؟ فرمود: شما مى دانيد اين چه زمينى است ؟ گفتند: نه ، گفت : اين زمينى است كه در آن جگر گوشه رسول احمد و جگر گوشه حره طاهره بتول همانند مادرم را مى كشند، و در آن به خاكى سپرده شود كه خوشبوتر از مشك است چون خاك سليل شهيد است و خساك پيغمبران و پيغمبر زادگان چنين است ، اين آهوان با من سخن گويند و مى گويند در اين زمين مى چرخد به اشتياق تربت نژاد با بركت و معتقدند كه در اين زمين در امانند. سپس دست به آنها زد و آنها را بوييد و فرمود: اين پشك همان آهوان است كه چنين خوشبو است به خاك گياهش . خدايا آنها را نگهدار تا پدرش ببويد و تسلى جويد فرمود تا امروز مانده اند به طول زمان زرد شدند اين زمين كرب و بلا است و فرياد كشيد: اى پروردگار عيسى بن مريم بركت به كشندگان حسين مده و به يارى كنندگان آنان و خاذلان او. و با آن حضرت گريستم تا به رود درافتاد و مدتى از هوش رفت و به هوش ‍ آمد و آن پشك ها را در رداى خود بست و به من گفت : تو هم در ردايت بينداز و فرمود: يابن عباس هرگاه ديدى خون تازه از آنها روان شد بدان كه ابوعبدالله در آن زمين كشته شده و دفن شده . ابن عباس گويد: من آنها را بيشتر از يك فريضه محافظت مى كردم و از گوشه آستينم نمى گشودم تا در اين ميان كه در خانه خوابيده بودم به ناگاه بيدار شدم ديدم خون تازه از آن ها روان است و آستينم پر از خون تازه است من گريان نشستم و گفتم : به خدا حسين كشته شد على در هيچ حديث و خبرى كه به من داده دروغ نگفته و همان طور بوده چون رسول خدا به او خبرها داده كه به ديگران نداده من در هراس شدم و سپيده دم بيرون آمدم و ديدم كه شهر مدينه يكپارچه مه است و چشم جايى را نبيند و آفتاب برآمد و گويا پرده اى نداشت و گويا ديوارهاى مدينه خون تازه بود من گريان نشستم و گفتم : به خدا حسين كشته شد و از گوشه خانه آوازى شنيدم كه مى گويد صبر كنيد خاندان رسول كشته شد فرخ نحول روح الامين فرود شد با گريه و زارى .
سپس به فرياد بلند گريست و من هم گريستيم در آن ساعت كه دهم ماه محرم بود بر من ثابت شد كه حسين را كشتند و چون خبر او به ما رسيد چنين بود و من حديث را به آنها كه با آن حضرت بودند گفتم و گفتند: ما در جبهه آن چه شنيدى شنيديم و ندانستيم چه خبر است و گمان كرديم كه او خضر است .
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 🌻🍃 سلام دوستان عزیز من ازتون یه راهنمایی میخواستم درست تاریخش یادم نیست ولی حدودا سا
❤️🍃 سلام به ادمین خوبم .وحبیبه خانم وتبریک بخاطر کانال بینظیر شما برای کمک به اون خانمی که عکس دختر 8 ساله اش را گذاشته بود تو کانال وگرفتار بیکاری پسوریازیس بود. وهر چی دکتر رفته بودخسته شده بود عزیزم تو کانال سیاهدانه کفلمه دارند یعنی معجزه ست این کفلمه برای هر بیماری مناسبه من خودم تهیه کردم خدا شکر عالی بود کلا داروهای شیمیایی را ریختم تو سطل اشغالی فقط فقط با طب سنتی خودم وبچه هامو درمان می کنم 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 خانمی که گفته بودند به یک سال برای بارداری اقدام کردند و خبری نیست عزیزم به دستور زاج عسل وروغن زیتون به سه ما نمیشه باردار میشی سرچ کن بانوان سیاهدانه احسانیان خیلی به بیماریهای زنان کمک می‌کنه از نازایی گرفته تا انواع کیست ها فیبروم عفونتها وهر نوع بیماری که فکرشو می کنین با کمترین هزینه با گیاهی درمان می کنه برای سلامتی آقا جان مان امام زمان دعج صلوات بفرستین 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 سلام اونی که نوشته پوست گوش دخترش زخم نوره بزاره 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 سلام خانمی ک عکس موی سر دخترتون فرستادین ۸ سالشه عزیزم یه قطره بتامتازون بگیر روزی ۲ یا۳ بار به کل سرش ک زخم شده بزن دختر منم اینجوری بود باهمین قطره خوب شد 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 با سلام نوزاد ۷ ماهه که مجرای اشکش بسته ست ، بچه ی منم همین طور بود دکتر گفت تا۶ ماهگی تا نهایت ۲ سالگی خودش خوب میشه همین طور هم شد ۶ ماهگی خوب شد حتی ماساژ ندادم 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 سلام خانمی که گفتن با وجود مهربانی و دلسوزی کسی جذب شما نمیشه ، قرآن زیاد بخونین و ذکر یا عزیز رو به نیت عزیز شدن بین مردم و خانواده زیاد بگین ، ی جایی خوندم اگه رو زمین کسی نباشه و فقط مشغول خواندن و تفکر در آیات قران باشین هرگز احساس تنهایی نمیکنی موفق باشین 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 با سلام خانمی که دختر ۴ونیم ساله دارن و حرف گوش نمیده ، در روایات آمده بچه ۷ سال اول پادشاهه حتی مجبور نکنین سلام کنه مردم هر جور دوست دارن قضاوت کنن ، دعوا و نفرین دودش تو چشم خودت می ره صورتش که خشکی داره وقتی خواب هست کرم بزنین 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 سلام عزیزم ،وقتتون به خیر ، برا اون عزیزی مینویسم که اسم خودش و گذاشته غریب و دلشکسته ی روزگار، و اعتقاد داره کسی جذبش نمیشه و آدما باهاش دوست نمیشن،، عزیزم شما ذکر یا ودود رو هر روز هزار و يک بار بگو ،نتونستی روزی بیست بار و حتما بگو ،هر بار میری حمام ،حتما حتما غسل اویس قرنی به نیت محبوب شدن بین مردم و خانواده ات بکن ، سوره ی مزمل رو حتما هر روز به همین نیت عزیزی بین خلایق بخون ،همون ذکر یا ودود رو ، به همون تعداد ۱۰۰۱ بار رو چیزای شیرین خونه ات ،مثلا روی ظرف اصلی قند یا آب‌نباتت ،خرما ،کشمش کلا هر چیزی که شیرینه و تو خونه اگه مهمون بیاد با اون ازش پذیرایی میکنی برای چایی یا هر چیزی ، بخون ، وحتما در اون ظرف رو بسته نگه دار ، فکرای بد رو هم از خودت دور کن ، به جنبه های مثبتی که داری ، توی چهره و توی اخلاق که همه لطف خداوند هست فکر کن و برای ذره ذره اش شکر کن ، به مرور متوجه تغییرات زیادی میشی ،فقط لطفا سه روز خوندی منتطر معجزه نباش صبور باش و حداقل از زمانی که شروع میکنی چهل روز به خودت برای جواب گرفتن فرصت بده ،در پناه خدا باشی عزیزم 🌸🌸😘 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❌❌❌❌مهم . 🔴با شکایت همسایه بساط سگ از آپارتمان‌ جمع‌ می‌شود 🔻لطفا توجه فرمایید:❌❌❌ طبق ماده ۶۸۸ قانون ِ مجازات اسلامی نگهداری هرگونه سگ در آپارتمان برای بار اول موجب جزای نقدی درجه ۶ یعنی از ۲۰ تا ۸۰ میلیون تومان و در صورت تکرار موجب تشدید جریمه است که هم ساکنین آپارتمان و هم سایر همسایگان حق طرح شکایت کیفری خواهند داشت. استدعا داریم پیام فوق را حتی‌المقدور منتشر فرمایید. اگر در هر ساختمانی که در آن سگ نگهداری می‌کنند یکی از سکنه یا سایر همسایگان شکایت کنند بساط سگ و سگ‌گردانی جمع خواهد شد.