eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
172.2هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1هزار ویدیو
13 فایل
داستان زندگی آدمها👥 شما فرستاده ایید⁦👨‍👩‍👧‍👦⁩📚⁦ کانال فروشگاهیمون☘️👇 https://eitaa.com/joinchat/2759983411Cdc26d961b4 تبلیغات پربازده👇✅ https://eitaa.com/joinchat/3891134563Cf500331796 ادمین گرامی کپی از مطالب کانال حرام و پیگرد دارد❌❌❌
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️🍃 فرناز باخوندن داستان زندگی بعضیاتون منم اومدم تا براتون تعریف کنم زندگیمو همه چیزو دقیق بدون کم و کاست مینویسم حتی اسمارو چون یکم پرماجراست و پیچیده اخرسر سوالاتتونو جواب میدم دوستان عزیزم. ماجرارو از خیلی سال پیش شروع میکنم که کامل بدونید اسمهاروهم میگم که کسیوبا کسی باهم اشتباه نگیرید و با دقت بخونید خیلی توهم توهمه ... پدرومادرمصطفی ازدواج عجیبی داشتند ..... مادرمصطفی که اسمش نارنج بودمتولد۱۲۹۶ برای یه روستا از اهواز بود دختر خان بود  که بعد از یه دعوای مفصل خان با یکی از ملاکهای اون روستا و کشته شدن اون فردبدست خان  برای رضایت دادن و قصاص نکردن خان توسال ۱۳۰۵نارنج رو بعنوان  خون بها میبرن برای پسر اون فرد که صاحب تمام زمینهای اون روستابود عقد میکنن و وقتی دختری روبعنوان خون بهامیبردن حق هیچگونه اعتراضی یا برگشتن پیش خانواده خودش رو نداشت و خیلی اذیت میشد همین هم شد و نارنج خیلی اذیت میشدتواون خونه  بعداز ورود به خونه شوهرش که من اسمشونمیدونم بدون هیچ ولیمه و مراسمی درست مثل یه بیوه خلاصه نارنج ۳سال بیشتر نمیتونه ضربات کمربندو .... رو تحمل کنه حتی خونریزی کبد هم کرده بوده از شدت کتکایی که میخورده و بالاخره تو۱۲سالگی از خونه فرارمیکنه و بدون اینکه بدونه کجامیخادبره فقط میزنه بیرون و فرق براش نداره کجاباشه فقط سوار یه مینی بوس میشه بدون اینکه بدونه کجا میخوادبره فقط اونجانمیخادباشه و میاداراک پیاده میشه.......... یه دختر سن پایین و دلشکسته وسط یه شهر غریب بایه بقچه که توش چندتادونه نون بیات و چندتاتیکه لباس هست ....... توخیابون سرگردون بوده و شب میره جلوی بازار قدیم اراک که سقف هلالی کاه گلی داره نشسته بوده گریه میکرده و وحشت زده بوده از تنهایی و غربت و ازاینکه الان پدرمادرش چه حالی دارن و اگر شوهرش و برادراش پیداش کنن چه به روزش میارن و .... توافکار خودش غرق بوده که متوجه میشه یه پیرمرد دست گذاشت رو بقچش........ بقچه رو بلند کردو گفت کجامیخای بری خانوم خسته شدی؟ من بارتو میارم پاشو بریم.اونم بلندمیشه میگه اقات روخدا لباسامو بده جایی نمیخام برم پیرمرد میشیته جلوی پای دخترک و میگه چیشده باباجان غریبی؟ پدرمادرت کجان .خونت کجاست.چراانقدمیترسی من فقط خاستم گوشه کارتوبگیرم.دخترک میزنه زیر گریه و میگه بابام ....بابام.... اگه پیدام‌کنه برم میگردونه خونه شوهرم و پیرمرد که یه حدسایی زده بوده که دختر فرار کرده میگه بیابریم خونه ماپیش حاج خانوم ما یکم نونوپنیر بخور سیرشی یکم استراحت کن بعد هرکمکی بخای ماهستیم.دختر هم که میترسیده شب شه و جایی برای موندن نداشته باشه ناچارا به پیرمرد پناه میبره و میاد روستای ما ..... داستان زندگیشو برای خانواده پیرمرد تعریف میکنه و ازشون میخاد قایمش کنن اگر کسی دنبالش اومد نگن کجاست.اونهاهم دائم بهش میگن هرچی باشه خانوادتن و .... بزار برت گردونیمو باهاشونم صحبت میکنیم اماوقتی باگریه و زاری دخترک مواجه میشن تصمیم میگیرن اونو پیش خودن نگه دارن باهاشون زندگی کنه اما باید طلاق میگرفت چون نمیتونست بااسم اون مرد زندگی کنه بدون سایش و محبتش. وقتی میبرنش برای طلاق متوجه میشن شوهرش بخاطر فرار از خونه و .... طلاقش داده و گفته نمیخام ببینمش شکتیتی هم ندارم فقط طلاق .و باخیال راحت یه زندگی جدیدو شروع میکنه اویل خیلی بیقراری خانوادشو میکرد اما کم کم ......چندماه میگذره و پیرمرد و پیرزن نارنج رو  برای پسرخودشون طارق عقد میکنن تا باپسرشون محرم باشه حالاکه بااونا زندگی میکنه . طارق اخوند بود و خیلی مومن .مرد خوبو خداترسی بود و هیچوقت ازاری به نارنج نرسوند و بسیار مورد محبت خانواده شوهرش و شوهرش بود تااینکه متوجه میشه فرزندی درشکم داره و سال ۱۳۱۲ صاحب یه پسر میشه و ۴ماه بعد از بدنیااومدن مصطفی پیرزن فوت میکنه و پیرمرد هم از فرط پیری زمینگیر میشه.... اونها همین یه پسرو داشتن و از کلی نذرونیاز وچندسال نازایی خدا طارقو بهشون داده بود برای همین خیلی براش ارزو داشتن و پیرمرد داراییاشو میده به طارق که یه تکه  زمین و باغ میوه و یه خونه خیلی بزرگ بوده یه حیاط بزرگ که ۸ تا اتاق دورتادورش بودن و وسط حیاط یه حوض و گوشه حیاط هم یه دیوار سیمی کشیده بودن و ده پونزده تاگوسفند و دوتاگاو رو اونجا نگه داری میکردن . .... پیرمرد فوت میکنه و حالادیگه مصطفی ۹ ساله شده و یه برادر ۵ساله  و ۴خواهر هم داره که دوتاش دوقلو هفت ماهه هستن و دوتای دیگه شیربه شیر. مصطفی  دائما در حال بازی تو کوچه و دویدن بابچه ها و برادرش و بازیگوشی هست ......یکی از همین روز هاکه مشغول شادی و بازی بوده احساس ضعف میکنه و میادخونه میبینه نارنج نشسته بالای سر پدرش و خواهرها هم دارن از لای در صحنه رو نگاه میکنن ........ اهمیت نمیده میگه _ مامان من گشنمه یه لقمه بده ببرم کوچه بخورم  ... ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
❤️🍃 شهید حسین تاجیک💜🍃
وصیت نامه شهید حسین تاجیک خدایا شهادتم را در راه اسلام و قرآن که خاری در چشم دشمنان است بپذیر. فرازی از وصیت نامه شهید تا حالا من مرده بودم و این لحظه آغاز جهاد و شهادت است و این احساس را درخود می بینم که تازه متولد شدم و زندگی جدید را آغاز میکنم، شهادت انسان را به درجه اعلای ملکوتی می رساند و چقدر شهادت در راه خدا زیباست و مانند گل محمدی می ماند که وارثان خون پاک شهید از آن می بویند . خدایا شهادتم را در راه اسلام و قرآن که خاری در چشم دشمنان است بپذیر. ای پدر ارجمندم مرا حلال کن و با استقامت و صبر و شکیبایی از انقلاب اسلامی دفاع کن مبادا روحیه خود را ببازی و گریه کنی چون گریه تو باعث ناراحتی روح من می گردد و و برای پاسداران و رزمندگان اسلام هر کجای جهان باشند دعا کن. درباره شهید "حسین تاجیک" در اولین روزهای سال 1342 در روستای شادبهار که اکنون از توابع شهرستان کهنوج است در یک خانواده کشاورز و تهیدست به دنیا آمد. دوره ابتدایی را در یکی از روستاهای اطراف شادبهار گذراند و دوره راهنمایی را به جیرفت رفت و دبیرستان را در سیرجان به پایان برد. روزهای نوجوانی و تحصیل حسین با روزهای گرم و خونرنگ انقلاب همراه شد. او برای پیروزی انقلاب از هیچ تلاشی فروگذاری نکرد و با همه نوجوانی‏اش نسیم پیروزی انقلاب را به جان و دل احساس کرد. صدای پرطنین جنگ حسین را به میدان‏های نبرد کشاند. وي براي تحصيل در دبيرستان راهي شهر سيرجان شد و تا پايان اين دوره در آنجا اقامت گزيد. روزهاي نوجواني و تحصيل حسين با روزهاي گرم و پرشور مبارزات انقلابي مردم ايران همراه بود و او نيز چون ديگر هموطنان خود شور قيام و مبارزه در دل داشت. انقلاب به پيروزي رسيد و گل اميد در دل هاي ميليون ها انسان مشتاق شكوفا شد. حسين از همان دورهٔ نوجواني عضو بسيج شد و در سال ۵۹ به كردستان اعزام شد، اما چندي بعد غريو شيپور جنگ، حسين و ديگر مردان غيور اين آب و خاك را به پشت خاكريزهاي دفاع فراخواند. حسين در شعبان سال ۶۱ همان طور كه آرزو و خواستهٔ قلبي اش بود با دختري از خانواده اي روحاني و سادات ازدواج كرد. ديري نگذشت كه حسين با همان سن كم فرمانده عمليات سپاه سيرجان شد. از آنجا كه حسين نيرويي ورزيده و كامل محسوب مي شد هيچ ارگاني نمي خواست او را از دست بدهد و فرماندهان اجازهٔ اعزام به او نمي دادند. او پس از اصرار زياد به جبهه هاي نبرد اعزام شد و از عمليات والفجر ۱ به صورت ماموريتي در عمليات ها شركت كرد. وي بعد از مسئوليت پادگان امام حسين (ع) در سال ۶۳ به درخواست سردار سليماني به طور دائم به لشكر ۴۱ ثارالله پيوست و فرمانده گردان ۴۱۵ شد. سال ها تلاش و مجاهدت از او فرماندهي دلير و خستگي ناپذير ساخت و سرانجام در بهمن ماه سال ۱۳۶۵ (عمليات كربلاي ۵) صداي پر طنين حسين تاجيك، فرمانده گردان ۴۱۵ لشكر ۴۱ ثارالله در اطراف نهر جاسم به خاموشي گراييد تا شعله يادش براي هميشه در دل ها روشن بماند. او با اشتياق سفير شهادت را در آغوش كشيد و به آرامش جاويد دست يافت. عملیات‏های زیادی یاد و نام او را در خاطره سرخ خود با عنوان فرمانده متوکل و بی‏باک حفظ کرده‏اند. عملیات کربلای پنج آخرین سفر حسین به آن خاک مرد آفرین بود. در سرمای بهمن‏ ماه 1365 در اطراف نهر جاسم صدای گرم این فرمانده دلاور خاموش شد تا شعله یادش برای همیشه در دل وفاداران خمینی روشن بماند. از سردار شهید حسین تاجیک دو فرزند به نام‏های محمدحسین و محمدمهدی به یادگار مانده است. از زبان همسر شهید وقتی پسر اولم می‏خواست به دنیا بیاید، حسین گفت:«طبق سنّت و سفارش پیامبر اکرم(ص) باید اسم بچه را مشخص کنیم.» گفتم: شما انتخاب کنید. گفت:«اگر دختر بود اسمش را فاطمه می‏گذارم و اگر پسر بود محمد؛ البته نه محمد تنها بلکه اسم دیگری هم می‏خواهم در کنارش باشد.» گفتم: چرا دو اسم؟ گفت:«دوست دارم اسم پسرم را حسین بگذارم تا اگر من شهید شدم، تسکینی برای تو و مادرم باشد که حسین به جای حسین است. اما چون می‏دانم وجود فاطمه و محمد در هر خانه‏ای باعث برکت و صفای خانه است اگر خدا، دوازده پسر هم به من بدهد، اول اسم همه را محمد می‏گذارم. اگر من شهید شدم اسم پسرم را محمد حسین بگذارید.» ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🍎 ♻️دردهای ریحی و باد در بدن ✍دردی که در بدن می‌پیچد مربوط به باد است؛ مانند پیچیدن درد در کتف و یا رحم و... ⬅️که می‌تواند به دلیل سوء مزاج ‌و عدم هضم و ضعف معده و روده و طحال و ...باشد ⬅️که لازم است معده تقویت و اصلاح تغذیه شود؛ مانند تقویت معده با ⬅️ مصطکی 💥همچنین صدای باد در سر، صدای گوش مانند سوت و یا وزوز در گوش، نشانه‌ی باد می‌باشد؛ که مغز باید از سودا و بلغم پاکسازی شود ⬅️و داروهای ضد باد هم مصرف شود مانند( ترکیب نمک و آویشن نیمکوب)، (زیره نیمکوب با نبات پودر شده )،(زنیان)،(انیسون و نبات) بعد از غذا ⬅️و مالیدن روغن‌های ضد باد مانند روغن زیره، سداب، زنیان و... ⬅️و بعد از روغن مالی گذاشتن کیسه نمک گرم و یا بادکش گرم بسیار خوب است. 🍋🍋🍋🍋🍋🍋🍋🍋🍋 🔴سالاد الویه از نظر طب ایرانی ، جزو غذاهای کثیف ردی الکیموس قلیل الغذاست و باعث تکوین خون ناصالح و لزج در بدن شده و بلغم مالح تولید میکند. 🔴عوارض جانبی این غذای کثیف شامل بر موارد ذیل است : ❌غلظت خون ایجاد میکند ❌توده های زیر پوستی لیپوم در نواحی مختلف بدن بخصوص پشت کردن بوجود می آورد. ❌ضعف معده و تنبلی روده فراهم میکند. ❌تاخیر در تنفس و دیسترس تنفسی ایجاد میکند ❌چاق کننده است.و کبد چرب به بار می آورد ❌خارش ژنرالیزه ایجاد میکند.مخصوصا در اندامهای دست و پا ❌اگر در منزل تهیه شود حداکثر در همان ساعت باید مصرف شود. ❌اما متاسفانه این غذا نیز بصورت صنعتی تولید میشود با تاریخ انقضای یک هفته❗❗ ❌توصیه و تاکید میشود بهنگام مصرف با آویشن فراوان میل شود. 🍊🍊🍊🍊🍊🍊🍊🍊🍊 ✍ تدابیرلازم و ساده در رفع علائم ترش کردن 📝اولین کار اصلاح برنامه غذایی است. 🍜 غذاهایی که خمیری هستند مانند ماکارونی، لازانیا، نودل، آش_رشته و پیتزا را از رژیم غذایی‌تان حذف کنید. 🫒همراه غذا آب و نوشیدنی مانند دوغ میل نفرمایید و تا جایی که امکان دارد به جز چند عدد زیتون و چند برگ ریحان چیز دیگری همراه غذا میل نکنید. ❌از خوردن ماست، ترشی و سالاد_شیرازی نیز با غذا خودداری کنید. 😋 پس از غذا تکه‌ای از میوه مربای_به که شیرابه آن را گرفته‌اید بجوید. ❗️تلخی دهان در اکثر موارد نشان از زیاده‌روی در خوردن غذاهای چرب و شیرین دارد، پس این مواد غذایی را کمتر مصرف کنید .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🌹🌹🌹🌹 👌 راهکاریی برای افرادی که در سن کم و در زمستان بی اختیاری ادرار می‌گیرند: 💥حکیم حسین خیراندیش، متخصص طب سنتی ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌻🍃 با عرض سلام ب خدمت شما دوست عزیز من ی روستایی هستم خونه ام کوچک هستش دوست دارم ی خونه بزرگ داشته باشم با ی حیاط بزرگ ک همسرم هم دامداره هم کشاورز چون ب این خونه حیاط بزرگ داشته باشم ک همسرم بتونه توی حیاط یه دامداری بزنه راحت بشم تو روخدا مشکل منو بذارید تو گروه ی دعای ی حرفی ی حدیثی ی راهنمایی بکنید بخدا خیلی خیلی نیاز دارم ب دعاهای گروه شما بلکه ی گره گشا باشه برام🤲🙏🙏🙏🙏 ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام سوال من خیلی مهم واورژانسی هست کسی دکترخدابخشی پیرکلانی که مطبش نیاوران هست ومیگن دیابت رودرمان می کنه می شناسه کسی روازاطرافیانتون یاآشنایانتون سراغ داریدکه باداروهای این پزشک درمان شده باشن ممنون ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام من خیلی دعا در حق پسرم میکنم ولی چرا دعام مستجاب نمیشه ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ دوستای گلم میشه اگه کسی راهی بلده بگه تا مشکلم حل بشه؟ ما یه خونه داریم می‌سازیم که یجورایی طولانی شده، آرزوم شده خونه تموم بشه برم توش، ولی متاسفانه کار خوب پیش نمیره😔 کسی میتونه راهنماییم کنه چکار کنم که خونه بالاخره ساختش تموم بشه؟ ذکری، دعایی، نذری... خدا خیرتون بده 🌹 لیلا بانو عروس کرمان ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام خدمت حبیبه خانم عزیز ممنونم به خاطر کانالی که گذاشتین خدا خیر دنیا و آخرت را به شما بده ببخشید اگه حرفام طولا نی میشه من 38سالم وچند سال قرص افسردگی مصرف میکردم دوتا پسر 19و11 ساله دارم اینو بگم که سر پسر دومیم افسردگی گرفتم واسترس بدی دوست داشتم یه دختر بیارم ولی همیشه میترسیدم تا اینکه از بج یک امسال قرصامو نخوردم ونا خواسته باردار شدم بعد دو ماه فهمیدم حاملم خیلی بهم ریختم باز استرسو ترس سرا غم اومد حتی تصمیم گرفتم سقطش کنم ولی باز خدا ترسیم نگهش داشتم دوسش داشتم میگفتم این دختر بعد سه ما بارداریم باز افسردگی گرفتم بد جو ر حالم خیلی بد شد مجبور شدم زیر نطر دکتر دارو مصرف کنم الان تو هفت ماهم ولی ترس دارم از زایمان از اینکه چه طور بزر گ کنم میخوام اگه کسی باشرا یط من بوده راهنمایم کنه چون بچه دومم سزارین شدم ولی یه کلیپ خوندم گفتن اگه افسر دگی داشته باشی بهد سزارین بدتر میشی منم بدجور دلهره و فکرو خیال دارم لطفا کمکم کنین ولی منو نتر سونین در ضمن این سومیم پسر تورا خدا زودتر جواب بدین وبرا م دعا کنین ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام وخسته نباشید خدمت عزیزان دختر من ۱۸ سلش هست چند سال گردنش وقسمتی از صورتش مو مردانه رشد کرده نمیدونم از تنبلی تخمدان هست یاچه نمیدونم اگه خانمها راهنمایی اصولی دارین متشکر میشم راهنمایی کنین ❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام به اعضای گروه من دختری ۱۸ ساله و کلاس دوازدهم هستم و از زمانی که رفتم مدرسه مادرم میومد سر درسام و از زمانی که اومدم دبیرستان این موضوع بیشتر شده و این موضوع منو اذیت میکنه و من یکسره به مامانم میگم بذار خودم درس بخونم اگه برم دانشگاه باز هم میخوای کمکم کنی ؟؟؟؟ اگه میشه راهنماییم کنید چگونه از این وابستگی رهایی پیدا کنم ممنون میشم 👇👇🌻🌻 @adminam1400 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 🌻🍃 با عرض سلام ب خدمت شما دوست عزیز من ی روستایی هستم خونه ام کوچک هستش دوست دارم ی خون
❤️🍃 خواستم در مورد اون خانمی که گفته بودن در مورد باردار شدن واون دختر خانم که گفته بودن توده تو سینه دارن یه دکتر طب سنتی هست به نام دکتر داود شما سرچ کنید میاره فوق العاده دکتر خوبی هستن تو پیجشون برید می بینید که خیلی ها باردار شدن وخانمشون هم پیچ دارن وراهنمایی می کنن در مورد خانواده با تشکر از شما ❤️ 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 سلام خدمت دوست خوبم از دیار کریمان شما از پزشکت آزمایش سیستم ایمنی برات بنویسه دختر جاری من مثل شما بود دکتر گفته بود چون سیستم ایمنی قوی دارین بدن در مقابل بچه واکنش تهاجمی داره وبچه سقط میشه تحت نظر پزشک امسال صاحب یه پسر خوشگل شد ان شاالله حاجت روا باشین🙏 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 سلام خانمی که برا لکه های سفید صورت پسرشون راهنمایی میخواستن یکی از اشنایانمون مثل پسر شما بود قطره کلوتریمازول استفاده کرد برطرف شد 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 سلام عزیزای دل.. خانومی که گفتیدشوهرت بهت محل نمیذاره دوست داره از اون خونه بری و بهت گفته آویزون به قول خودت میخواستی خودتو خلاص کنی و دخترت فهمیده ونذا‌شته.. تو رو خدا یکم قوی باش شوهرت داره از ضعف تو استفاده میکنه چرا به‌ این‌ اجازه رو میدی چرا ساکت می‌شینی هر کاری دوس داره بکنه میبینی بهت میگه برو یا کاری میکنه بری از اون خونه. بگو من سر زندگیم کنار بچه هام نشستم نیومدم تو این زندگی که برم اگه ناراحتی تو برو اصلا محلش نذار که چی بهت گفته یه گوش در ویکی دروازه. اگه قوی نیستی خودتو قوی نشون بده گریه زاری التماس ویه گوشه نشستن و اینارو بذار کنار. بلند شو بخاطر بچه هات بذار بچه‌ها ضعفتو نبینن و ازت یاد نگیرن که فردا یکی مثل تو شن.. بخدا مردا از زنهای ضعیف خوششون نمیاد برا همین اذییت میکنن.. من روزگارم خیلی بدتر از تو بود بخاطر بچه هام موندم فهمید که با یه آدم محکم و قوی طرفه ساکت نشست سر جاش الانم بخدا به سرم قسم میخوره خیلی دوستم داره همش ازم تعریف میکنه... تو هم این فکرای مسخره رو بذار کنار ینی چی بچت بیاد ببینه میخواستی خودکشی کنی دخترت داد وبیداد کرده بچه گناه داره... یکم به خودت بیا شوهرت بذار هر کاری میکنه بکنه اهمیت نده خود‌شم هر جا بره برمیگرده برم نگشت به درک بهتر از اینه که خودکشی کنی و آینده خودتو و بچه هاتو خراب کنی.. در پناه خدا و امام زمان باشید... مامان دلوین 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 سلام خدمت خانمی که گفتن ۲۹ سالشه ۱۸ سالگی ازدواج کرد ه ۳تا بچه داره اولاً باید خدمت اون کارشناسی که جواب داده بگم تا این جور اتفاقا سر خودت نیا طرف مقابل را نمیتونی درک کنی یه ساعت فک کردن به این خیانتا سخته چه برسه بخای یه عمر تحملش کنی کارشناس محترم یعنی این بنده خدا۱۰ سال صبر کنه تا بچه‌ها ش بزرگ بشن بعد اقدام کنه فک کن ببین این بنده خدا دگه موی سیاه تو سرش میمونه ببین دگه اعصاب براش میمونه خب کاری که باید ۱۰ سال دگه بکنه همین الان بکنه شمایی که میگی مردا از لحاظ جنسی مشکل دارن اشتباه میکنی خدا نکنه مردی خیانتکار بشه دگه از زن و بچه خودش بیزار میشه هرچقدر بهش محبت بشه اصلا به چشمش نمیا ولی اون زن ... که مرد چشمش دنبالشه هر قدر عیب داسته باشه به چشمش نمیاد خانم محترم بشین خودت فکر کن ببین چکاری بهتره همین الان انجام بده نه اینکه ۱۰ سال دگه بخای انجام بدی برو به دوستت بگو من از کاراتون سر در اوردم یا خودتو بکش کنار یا ابروتو میبرم اول صمیمانه بهش بگو بگو دوتا بچه دارم به خودم رحم نمیکنی به بچه‌ها م رحم کن خدا کنه ابنجور زن و مردا تاوان همین دنیا پس بدن ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌱 بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ جناب حاج على آقا سلمان منش (كه داستانهاى 29 و 30 از ايشان نقل گرديد) فرمود شبى هنگام سحر مشغول تهجد بودم براى قنوت وتر، كه سيصد مرتبه ((اَلْعَفْو)) دارد، تسبيح را كه در سجاده ام بود برداشتم تا برخيزم و مشغول شوم ، ديدم گره هاى بسيار خورده به طورى كه باز شدنى نيست و هيچ نمى شود از آن براى شماره كردن استفاده نمود، دانستم كه اين عمل از شيطان است و مى خواهد مرا امشب محروم سازد. ناگاه جلوم ظاهر شد گفتم ملعون چرا چنين كردى ، اعتنايى نكرد. گفتم مگر نمى دانى نظر لطف تمثل شيطان خدا با من است ، باز اعتنايى نكرد، سر بالا كرده عرض كردم پروردگارا! لطف خود را در باره من ظاهر فرما و روى اين ملعون را سياه نما. فورا به قلبم الهام شد كه تسبيح خود را بردار كه خدا آن را درست كرد. تا تسبيح را برداشتم ديدم هيچ گرهى ندارد و آن ملعون هم از نظرم پنهان گرديد. از جمله مسلميات آن است كه شيطان لعين سد راه خدا و به منزله سگى است در اين درگاه و هرگاه بشرى بخواهد براى قرب به پروردگار خود، عملى را انجام دهد سعى مى كند كه واقع نشود و يگانه راه ظفر بر او التجاء به لطف حضرت آفريدگار و تكيه به قدرت قاهره اوست و شكى نيست كه هركس از روى اخلاص و توكل خداى را به عجز بخواند و به او پناهنده شود نهيب قهر الهى ، آن ملعون را از او دور خواهد كرد و اين معنى صريحا در قرآن مجيد وعده داده شده ؛ چنانچه در سوره 16 آيه 100 مى فرمايد:((چون بخوانى قرآن را پس پناه بر به خداوند از شرّ شيطان كه رانده شده خداست جز اين نيست كه او را تسلطى نيست بر كسانى كه ايمان به خدا آوردند و بر پروردگارشان توكل مى كنند)).(20) و نيز بايد دانست كه تمثل شيطان و مزاحمت آن لعين با سلسله جليله انبيا: مانند حضرت يحيى عليه السلام و موسى عليه السلام و ابراهيم عليه السلام در ((منى )) و عيسى عليه السلام با حضرات ائمه : مانند اينكه به صورت اژدهايى شد و انگشت پاى حضرت سجاد عليه السلام را هنگامى كه در نماز بودند در دهان كرد تا نهيب قهر الهى او را طرد كرد وهمچنين با ساير اهل ايمان داستانهايى است كه در كتب روايات نقل و ثبت گرديده است و غرضم لزوم استعاذه است ؛ يعنى هرگاه مؤ من بخواهد كار خيرى انجام دهد قبلا به خداوند پناهنده شود از شرّ شيطان به تفصيلى كه در جلد3 دارالسلام مرحوم نورى بيان فرموده و مروى است هرگاه كسى بخواهد در راه خدا صدقه دهد، هفتاد شيطان به دستش مى چسبند و او را از فقر مى ترسانند تا از آن خير بزرگ محروم گردد. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❤️❤️❤️ هیچ وقت به گوشی عباس دست نمیزدم ولی اون روز بلافاصله بعد از رفتنش موبایلش رو برداشتم و رفتم توی پیامهاش .. اسم نرگس رو مامان پسرم سیو کرده بود .. دستهام میلرزید .. پیامهای اخیرشون رو خوندم .. نرگس تو همه ی پیامهاش عباس رو عباس جونم خطاب کرده بود . دلم میخواست الان نزدیکم بود و تکه تکه اش میکردم .. آخرین گفتگوشون همین یک ساعت پیش بوده که نرگس گفته بود نگرانم بچه به دنیا بیاد و یک دونه لباس نداره تنش کنیم .. عباس جواب داده بود نگران نباش نرگس گلی فردا میریم هر چی لازمه میخریم .. دیگه چیزی نمیدیدم .. عباس .. عباس من .. به کسی غیر از من هم گفته بود گلی ... مگه من فقط گل عباس نبودم .. دیگه حتی یک ثانیه نمیتونستم و نمیخواستم عباس رو ببینم .. سریع ساک کوچکی برداشتم و وسایل شخصیم رو جمع کردم .. در تمام این مدت اشکهام بی اختیار میریخت و باعث کند شدن کارم شده بود .. وسط سالن مانتو میپوشیدم که عباس برگشت .. با تعجب نگاهم کرد و پرسید مریم .. چی شده .. چرا گریه میکنی .. قدمی به سمتم برداشت که بلند داد زدم سمت من نیا .. عباس هم با صدای بلند پرسید چی شده؟ کی بهت حرفی زده؟ با دست اشاره ای به موبایلش کردم و گفتم اون ... حرفهای خصوصیت با نرگسسس گلییی جونت رو بهم گفت .. 👇👇👇 ادامه 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3033399661Cce36688bbf داستان عباس و مریمه ها😍🙈👆🏻 ترکونده کل رو💪🏻🔞
🔴سربه راه شدن فرزند یا همسر نااهل🔴 اگر در خانه جوان نااهل یا همسری دارید که به حرف شما گوش نمیدهد و از نماز و دعا فاصله گرفته و شب دیر وقت به خانه میآید و باعث پریشانی و آزار شما شده است ،برای اصلاح شدن و تغییر رفتارش به طوری که مطیع شما شود و حرف شما را گوش بدهد تنها یک راه قطعی و موثر وجود دارد.در یک اتاق تنها بنشینید و بدون اینکه با کسی حرف بزنید ۳۶۰ مرتبه این دعا را بخوانید....👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1319240024C241ce5aee0 خیلیا با این دعا سربه راه شدن😍👆
❤️🍃 سلام دوستان عزیز من یه دختر ۲۰ ساله ام، که ظاهر قابل قبولی دارم، خانواده نسبتا پولدار و با فرهنگ ، به شدت به مرتب بودن قیافه و شیک بودن لباس هام و با بوی خوش حاضر شدن در جمع حساسم ، اهل دوست پسر و از این چیزها هم نیستم ، کلا با جنس مخالف نامحرم حتی ارتباط کلامی ام برقرار نمیکنم، مگر پسرهای فامیل در حد سلام خوش اومدین و خداحافظ .  شاید مشکلم برا بعضی ها پیش اومده باشه ، شایدم برا خیلی ها مسخره باشه ، اما مشکل بزرگیه برام ؛ من از ازدواج میترسم، از دلبستن به کسی میترسم، در ازدواج های اطرافم هیچ ازدواج موفقی ندیدم ، زندگی هاشون همه دعواس و کتک کاری، همه زن و شوهرهای اطرافم فقط دارن تحمل میکنن همو ، من با دیدن این کتک کاری عا و دعوا ها و آبرو ریزی های پسر و دخترهای فامیل ، میترسم از ازدواج .  بدبختی اینجاست که راه به راه برام خواستگار میاد ، منم مجبورم روی همشون عیب الکی بذارم ، یکی میگم خنگه، یکی اسمش قدیمیه، یکی مامانش بدجنسه، یکی زشته، یکی چاقه ... ، خانواده از دستم خسته شده ، میگن دوستات و هم سن هات همه یا ازدواج کردن یا نامزدن یا بچه دارن، راست میگن همه دوستام تو سن کم ازدواج کردن. من هر بار برام خواستگار میاد ، شب ها خواب ندارم، کابوس میبینم ، خواب میبینم دارم کتک میخورم از دستش، در صورتی بابام حتی یک بار هم با صدای بلند باهام حرف نزده ، کارم شده گریه وقتی برام خواستگار میاد . لطفا نخندین بهم ولی خسته شدم ، من دوست دارم درسم رو ادامه بدم ، زیاد دیدم دور و برم شوهر هایی که با وجود قید کردن درس دختر خانوم تو عقد نامه ، اجازه ندادن درس بخونن، و دوستامم مجبور شدم درس رو کنار بذارن ، من علاقه دارم به درس ، از کتاب هام نمیتونم جدا بشم، از خانواده ام و از آرامشی که دارم خونه پدرم . به گوشم رسوندن، قراره یه آقایی بیاد خواستگاریم، که باباش سری تو سرا داره، و این بار جواب رد دادن بهش انگار کاره حضرت فیله، چیکار کنم که خانواده بذارن درسم رو بخونم ، بخدا خودم میگم من هنوز سنم کمه، نمیخوام شوهر کنم، ولی میگن سنت کم نیست به فکر باش .  بدبختیم فقط این نیست ، از چند سال قبل ، به پسری علاقه مند شدم از پسرهای فامیل دور، که خیلی پسره خوب و باحیا و متینی هستن، و ایشون به شدت به درس خوانده بودن همسر آیندشون اهمیت میدن، اینو از خواهرشون متوجه شدم ، اون آقا هم نسبت به بنده همچین بی میل هم نیستن، چون جویای احوالات بنده هستن از بقیه، و من هر چقدر فکر کردم به این نتیجه رسیدم ، یا ازدواج نخواهم کرد با کسی، یا هم این آقا که مطمئن هستم هیچ کدوم از اون رفتار های کتک زدن و شکاکی رو ندارن و حتما اجازه درس خوندن رو بهم میدن . خودشون هم تحصیل کرده هستن، حالا به نظره شما من چیکار کنم؟ اگه سنم مناسب ازدواجه از نظره شما ، که بگید چیکار کنم ترسم رو کم کنم یا تمومش کنم ، اگه ام سنم کمه چطوری خانواده ام رو متقاعد کنم ؟  و اینکه علاقه ام به اون آقا چی ؟ پسری که از نظر من درسته پولدار نیست و شغل دولتی تداره اما برای من خوش اخلاق ترین پسریه که تا حالا دیدم من همه جور خواستگار داشتم ، از پولدار و بدون تحصیلات تا درس خونده بیکار و حتی بد اخلاق اما با شعل دولتی .  چشمم رو روی همه بستم تا خاطرات تلخ طلاق برادرم و دعواهاشون جلو چشم هام نباشن و خودم دچارش نشم ممنون میشم با نطراتتون کمکم کنید ترس از ازدواج و طلاق رو کنار بذارم ممنونم از همگی 👇🌻🌻🌻 @adminam1400 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 🌻🍃 با عرض سلام ب خدمت شما دوست عزیز من ی روستایی هستم خونه ام کوچک هستش دوست دارم ی خون
❤️🍃 سلام خدمت حبیبه خانم وهمه دوستان درجواب خانمی که گفتن چندسال عفونت ادراری دارندمن شنیدم عنبرنسا خیلی براعفونت خوبه عنبرنساروروی آتیش بریزیدوبدون لباس زیرفقط بایه دامن بلندروی دودبایستیدتاچندروز امتحان کنیدان شاا..جواب بگیرید 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 سلام خانوم 43 ساله ک خواستگار 42 ساله داره با یک دختر خواهرانه میگم، سنت بالاست اگه طرف فرد موجه و خوبی هست ، حتما باهاش ازدواج کن برا اون بچه یتیم ک بی مادر هست ، مادری و مهربانی کن تا خداوند بهت بچه بده و فرق و بین نذار میدونی چ ثواب برای آخرت داری ک جمع کنی برای خودت حسودی نکن بهش و محبت کن و مهرت رو ب دلش بنداز 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 سلام خدمت خانمی گلی که ۲۰سال دارن ومقایسه میشه توجه مادر شوهرشون براتون مهم نباشه گوش ندیدمنم ۳۰ ساله عروسی کردم هنوزم که هنوزه مادرشوهرم منو قبول نکرده اصولا مادر شوهرها با عروسی که با اون پسرشون که بیشتر دوسش دارن یا صمیمیترن عروسی کرده بیشترلجبازی میکنن شما کار خودتو بکن ودنبال یاد گیری هنر برو هر هنری که باشه یاد بگیر فقط یاد بگیر وزندگی خودتو بکنید 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 سلام.درجواب اون خانمی که پسرشون با دختری اشنا شده و دوتاشون تلاسمی مینور دارن باید ابتدا به دکتر برن و مطمن بشن برای بچه دار شدن مشکلی پیش نمیاد از دکتر زنان هم سوال بپرسن. بعد اگر مشکلی نبود ازدواج کنن 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 با سلام خدمت حبیبه خانم عزیزم ودوستان خوبم ،ممنون از همگی وخصوصا حبیبه خانم عزیز که بانی این گروه هستن ،مینویسم برای خانم گلی که دیسکشون بیرون زدگی داره وهمسرشونم گفته که دکتر نمیبرشون ،عزیزم دکتر واقعا کار خاصی برا دیسک کمر انجام نمیده فقط داروهای مسکن وتقویتی ونهایتا عمل جراحی ،من خودم گرفتار همین مشکل هستم وچند تا دیسک بیرون زده و فتق دیسک ودردهای وحشتناک گاهی مدتها استراحت مطلق میکردم تا بتونم تکون بخورم ،به لطف آقای یوسف مولایی که ترک زبان هستن و حرکات اصلاحی ورزشی برای کمر رو آموزش میدن منم نتیجه گرفتم وحالا میتونم با دردهام کنار بیام ویه زندگی راحت داشته باشم ،میتونید از اینترنت سرچ کنید ودانلودش کنید ،واقعا من از ایشان خیلی ممنونم ،وهرروزه به مدت نیم ساعت پیاده روی کنید. کار سنگین هم انجام ندید حتمن بهتر میشی ونتیجه میگیری عزیزم.حتی اگه درد هم داری به هر شکلی که میتونی پیاده روی رو حتمن داشته باشی که خیلی مهمه ،اگرم مقدور باشه داخل اب استخر راه رفتن هم خیلی عالیه .ولی پیاده روی حتمن داشته باشی ، موفق وموید باشی ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🗯 کُلوا کُلوا هست، ولی بخور بخور نیست!😅 🗯 ماجرای تفسیر نیم‌دقیقه‌ای آقای در حضور آقا ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی_اعضا ❤️🍃 فرناز باخوندن داستان زندگی بعضیاتون منم اومدم تا براتون تعریف کنم زندگیمو
❤️🍃 فرناز اهمیت نمیده میگه _ مامان من گشنمه یه لقمه بده ببرم کوچه بخورم  _ واااای حرف نزن بابات داره میمیره  _من گشنمه میگممممم _وای خدا مصطفی برو کوچه میارم برات و بعد میبینه مادرش داد زد یا زهرا و باگریه افتاد رو بدن پدرش که دیگه نفسهاش به انگشت مادرش نمیخورد و متوجه شده بودن فوت کرده....غم و ماتم خونرو فرا میگیره  مصطفی توسن ۹ سالگی که اوج شیطنت و شور و شوق کودکیه و باید درسشو میخوند فقط تاخوندن نوشتن بلدبود  میشه سرپرست خانواده. سرپرست ۶ نفر و نون بیار خونه. شروع میکنه به کارگری ......  چوپانی... اجر پرت کردن...... چیدن و فروش میوه های باغی که از پدربزرگ بهشون رسیده بود و ..... و روز گار میگذروندن و سعی میکرد مادرش بازبه روزهای سختی برنگرده چون میدونست چقد زندگی بدی داشته ....... اینو اینجا داشته باشید. از اون طرف بگم داستانو . لیلاوسودابه دوتامادربزرگهام باهم دخترعموبودن ویکی از دخترعموها یعنی لیلا مدتی  متوجه نگاه های پسر همسایه دیواربه دیوارشون مصطفی بود و محبتای گاه و بیگاهشو حس میکرد مثل اوردن خریداش تاخونه و یا برگردوندن لباسی که باد از پشت بودم برده بودو .... کم کم از نگاه و کمک کردن تبدیل به نامه شدو گاه و بیگاه نامه هایی برای لیلا میفرستادکه پراز حرفهای عاشقانه بود و لیلا که پدری خشن و سختگیر و زورگو داشت خیلی محبتهای یه پسر براش لذت بخش بود... پدری داشت ثروتمند که چندین نفر همیشه زیر دستش بودند سر زمینهای کشاورزیش و توخونه هم ۳تادختر بودن یه پسر و دونفر کلفت داشتن یکی برای اشپزی و خرید و دیگری برای کارهای خونه و بچه ها و شستوشوو ..... لیلا تااونموقع چندین خاستگار براش اومده بوداما پدر هرکس رو که متوجه میشد نمیتونه ازش کار بکشه رد میکرد و معتقد بود پسرمن تک پسره و پدری مرفه داره و مجبور نیست کار کنه و چون پسرم معافه پس دامادهام باید رو زمینهای من کار کنن و هرچقدر در توانم بود بهشون بدم و زبون دراز و پرتوقع نباشن..... .مصطفی هم بعد از مدتی طولانی نامه بازی با لیلا و عشق عمیقی که بین هردوشون بود بالاخره اومد خاستگاری اما ازانجایی که از ۹ سالگی روپای خودش ایستاده بود دنیادیده شده بود و زرنگ بود و حاضرنبود نوکری کسیو کنه  با مخالفت شدید پدرلیلامواجه میشه و لیلا و مصطفی خیلی مصمم بودن باهم ازدواج کنن اما چون خانواده لیلا برای زنو دختر خفقان بود نتونست کوچکترین حرفی بزنه و ازپدرش بخاد بااون ازدواج موافقت کنه و دائما هم از طرف مصطفی تحت فشاربود که چرا برای بهم رسیدنمون تلاش نمیکنی من باید خاستگاری میومدم که اومدم و .... لیلا هم واقعا میترسید اعتراض کنه به رای پدرش و مصطفی این رو به حساب بی تفاوتی و تلاش نکردن لیلا میگذاشت و ازش دلخور میشد و کم کم شروع کرد به طرد کردن لیلا و حتی برای تلافی کردن اذرسال ۱۳۳۰ با سودابه دختر عموی لیلا ازدواج میکنه.........   لیلای دلشکسته هم بعد از ازدواج به سودابه ماجرا رومیگه و اینکه تورو دوست نداره تورو گرفته که منو اذیت کنه و .... و سودابه میشن دشمن همدیگه.... سالها میگذره‌‌.......... لیلاهم با پسردیگه ای ازدواج میکنه بنام محمود که پدرش یه سری زمینهای مشترک باپدر لیلا داشتن.....لیلا زندگی متوسطی داشت شوهرش نه خییییلی مهربون و بااحساس بود نه خیلی خشکو خشن مثل پدرش.‌ زندگی خوبی داشتن از لحاظ مالی هم از طرف پدراشون ساپورت بودن و هیچی کم نداشتن.فقط محمود سیگاری بود دائم لیلا دادمیزد محمووووود برو بیرون تو ایوان بکش بچه ها مریض میشن و محمود اجتماعی هم نبود از بس خجالتی و بی سرزبون بود.ولی زندگی میگذشت باکار کردن برای پدر لیلا دام و زمینو ..... همه چیزم داشتن و صاحب ۸فرزند شده بودن ۵دختر  و ۳پسر که فرشته بچه دوتامونده به اخری سال ۵۶ بدنیااومد و پدرمحمود هم همونسال فوت کرد و یه مغازه تجاری تو تهران گذاشت برای محمود که تنها پسرش بود،مادرم با یکی از برادراش سعید که ۲ سال از مادرم کوچکتر بود خیلی باهم راحت بودن و سعید دل به دوست مادرم یگانه داده بود و مادرم رابط این دونفر بود و نامه هاشونو میبردمیورد و رازدار برادش بود.....برادرکوچکتر از سعید وحیدبود که رفته بودتهران کارگری میکرد با چرخ دستی تومراکز خرید بار میبرد و همونجاهم بامریم نامی دوست شده بود و به عشق اون دائما تهران بود.اما محمود دلش نمیومد توشهرغریب بچش کارگری کنه برای همین مغازه ای رو که از پدرش بهش رسیده بود رو داد به وحید که توش مشغول کار بشه و  زندگی راحت تری داشته باشه و به سعید هم که پیک موتوری بود توشهراراک گفته بود توهم برو تهران باوحید باهم شریکی کارکنید تاانشالله سروسامونتون بدم ،خلاصه سعید و وحید مشغول میشن تومغازه و فرشته هم دائم از سعید برای یگانه و از یگانه برای داداشش خبر میبرد میورد و سعید همیشه میگفت ابجی نوکرتم به مولا... جبران میکنم......  ...
🍎 🔶سرما خوردگی🔶 🌟نکات 1- سرماخوردگی از بیماری های مفید است و خود، پیشگیری از بیماری های متعدد دیگر از جمله بیماری های ژنتیکی، و انواع بیماری ازجمله سرطان و ... است. 2- منظور از زکام (سرماخوردگی) ترشح بینی و اشک چشم است و اگر به مرحله تب برسد دیگر تب است نه زکام. 3- سرماخوردگی (ویروس) سبب خروج مواد زائدی است که در سر و سینه جمع شده اند میشود. 4- درمان سرماخوردگی نهی شده است مخصوصا در سه روز اول بیماری، هرچند اگر تا آخر بیماری درمان نشود بهتر است ولی پیشگیری از آن اشکالی ندارد. 5- فصل سرماخوردگی فصل سبزی شاهی (سبزی بنی امیه) است یعنی زمستان که باعث به هیجان آمدن ژن جزام میشود هرچند نوع تابستانه نیز دارد. 🌟انواع و علت آنها دو نوع سرماخوردگی داریم: 🔸تابستانه - علت سرما خوردگی تابستانه، خوردن غذاهای گرم و گرم شدن بدن است. 🔸زمستانه - علت سرما خوردن زمستانه، خوردن غذاهای سرد و سرد شدن بدن است. 🌟پیشگیری 1- خوردن غذاهای گرم در زمستان و غذاهای سرد در تابستان. 2- جلوگیری از سرد شدن بدن و در معرض سرما قرار گرفتن آن در زمستان که سبب بیماری های متعدد میشود و گرم نگه داشتن بدن و مصرف موادی که درون بدن را گرم نگه دارد مانند مصرف روزانه سه لقمه یا بیشتر عسل. 3- جلوگیری از در معرض گرما و آفتاب قرار گرفتن بدن و مصرف چیزهای سرد که درون را سرد نگه دارد مانند مصرف هر روز صبح خیار. 4- مصرف داروی امام کاظم (ع) که پیشگیری عام از انواع بیماری هاست و دو نوع تابستانه و زمستانه دارد. 🌟درمان 1- یک واحد کندش و دو واحد سیاهدانه را کوبیده و مخلوط کنید و سپس انفیه کنید (یعنی مواد جلوی بینی گرفته شود تا پس از تنفس باعث عطسه شود).
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🗯زمانی که والدین فرزند خود را قطعه‌قطعه می‌کنند!!!😳 🗯 برشی از سخنرانی ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
☀️🍃 موارد وجوب معامله کردن🌸🍃 پرسش :آیا اشتغال به کسب و کار برای همه واجب است؟ پاسخ :کسب و کار و تلاش براى زندگى از طریق تجارت و زراعت و صنعت و مانند آن براى کسانى که مخارج همسر و فرزند خود را ندارند و برای براى حفظ نظام و تأمین احتیاجات جامعه اسلامى واجب است. موارد استحباب معامله کردن🌸🍃 پرسش :در چه مواردی اشتغال به کسب و کار مستحب است؟ پاسخ :اشتغال به کسب و کار در غیر از موارد وجوب، مستحب مؤکّد است، مخصوصاً براى کمک به فقرا و یا وسعت بخشیدن به زندگى خانواده. شرط عدم تعلق ارث در ضمن معامله🌸🍃 پرسش :گاهى در قراردادى مانند بیع شرط مى ‏شود که یکى ‏از طرفین ارث نبرد این صورت چه حکمى دارد؟ پاسخ :اگر در ضمن قراردادى چنین شرطى کنند صحیح است، چون نوعى معاوضه است و در صورت تخلف از شرط خیار فسخ براى دیگرى است. شرط تکرار معامله به همین قیمت در آینده 🌸🍃 پرسش :آیا جایز است در حین خرید کالایی از طرف فروشنده یا خریدار شرط شود که بعد از مدتی معلوم یا نامعلوم جنس را دوباره فروشنده از خریدار به همان قیمت یا بالاتر پایین تر بخرد؟ پاسخ :هرگاه شرط در مدت معلومی باشد مانعی ندارد. خرید نقدی کالا به قیمتی و فروش آن جنس در همان زمان به نسیه و قیمت بالاتر🌸🍃 پرسش :من کار خرید و فروش می کنم. کسی از من جنسی خواست که من نداشتم، با خود او رفتم و جنس مورد نظرش را خریدیم و من سودی را که بطور معمول روی جنسهای خودم می کشیدم، روی آن جنس هم کشیدم و قسطی به او دادم. آیا این معامله صحیح است؟ پاسخ :در صورتیکه جنس را برای خودتان خریده باشید و بعد به او به صورت اقساط با سود فروخته اید اشکالی ندارد. شرط استفاده شخصی خریدار در هنگام فروش🌸🍃 پرسش :آیا تهیه کننده می تواند بگوید فقط کسی که سی دی را خریداری کرده است می تواند از آن استفاده کند؟ پاسخ :در صورتی که ضمن قرارداد فروش چنین شرطی کنند باید خریدار به آن عمل کند، در غیر این صورت مجاز است به دیگران هم بدهد و استفاده کنند. شرط جریمه دیرکرد در معاملات🌸🍃 پرسش :شرط کردن به این صورت که «اگر پول معامله را دیر پرداخت کنى باید فلان مقدار بیشتر پول بدهى» اشکال دارد؟ پاسخ :اگر شرط ضمن عقد باشد اشکالى ندارد، ولى نباید به این صورت باشد که در صورت تأخیر سود پول را بگیرد. اقسام شروط در معامله🌸🍃 پرسش :اقسام شرط و محل استفاده آن را بیان کنید؟ پاسخ :شروط بر دو قسم هستند الف) شرط فعل: یعنى شرط مى ‏کند مثلاً اگر تا سر موعد پول ندادى مى توانم معامله را فسخ کنم. ب) شرط نتیجه: یعنى شرط مى‏ کند مثلاً اگر پول را تا سر موعد ندادى معامله منفسخ باشد. (نه اینکه بگوید حق فسخ دارد). شرط نتیجه از نظر علمى جائى مى ‏تواند باشد که عقد مورد شرط احتیاج به صیغه خاصّى نداشته باشد مثل بیع، اجاره، مضاربه، و امثال اینها ولى در عقودى مثل طلاق، نکاح و ... این مطلب جریان ندارد چون صیغه خاصى دارند پس شخص نمى‏ تواند در ضمن معامله چنین شرط کند «اگر فلان کار را کردى عقد نکاح منفسخ باشد». ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❤️🍃 سلام دوستان مادر شوهر من چند سالی هست فوت شده بیشتر طلاهایی که داشته شوهرم براش روز مادر می خریده والا خودش طلایی نداشت همه وراث هم ميدونند خودش هم گقته بود بعد از مرگ ش طلاها مال شماست الان دختراش میگند طلاها مال ماست در صورتیکه پولش از جیب ما بوده تکلیف چیست ❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام وقتتون بخیر شادی ....دختر ۱۷ ساله که بعد پریودی که پاک میشه چند روز بعد دوباره لکه بینی دارن خدا خیرتون بده راهی بلد هستین بفرماید خدا خیرتون بده 🌹 ❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام خدمت ادمین گل ....برای غلظت خون خانم ۲۵ ساله که دوسال مبتلا شده رب انار جواب نداده قرص اسپرین میخوره چه راهکاری دارید 🌺 ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام یه سوال دارم ایاکسی توخانوادشون دیستروفی عضلانی داره بایدچه کارکنیم تاپیشرفت نکنه من مادرم داره واحساس میکنم من دارم مثل مادرم میشم خیلی نگرانم برام دعاکنید ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام باتشکر از ادمین محترم لطفا منو راهنمایی کنید الان چندماهی میشه مبتلا به خارش مقعد شدم متاسفانه ازهردارویی که بگید استفاده کردم ونتیجه ندیدم واقعا اذیت میشم بهداشتو خیلی رعایت میکنم نمیدونم دراثر چی اینطور ی میشم ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام به حبیبه خانم گل ودوستان عزیزم تشکر میکنم از گروه بسیار عالی که جواب خیلی از سوالامو میگیرم یه مشگلی برا مادرم پیش آمده از دوستان عاجزانه درخواست دارم اگه همچین مشگلی باسشون پیش آمده یا اطرافشون همچین چیزی را دیدن لطفا کمک کنید مادر من حدودا ۶۰ خورده‌ای سنش وداروی اعصاب استفاده میکنه دوسه ماهی میشه ولی الان میگه یه هفته هست خون دماغ میشه یعنی در عرض یک هفته سه بار خون دماغ میشه اونم از طرف چپ ووقتی اینجوری میشه دو سه ساعت طول میکشه تا قط بشه وکلی ازشون خون میره تو گوگل زدم چند تا چیز نوشته بود که یکیش فشار خون بالا بود مامانم تازه فشارش گرفته ۱۴ بوده وآیا میتونه از عوارض داروها باشه مامان نو روستاست وهنوز نتونسته بره دکتر خیلی میترسم که نکنه خدایی نکرده سرطانی چیزی باشه لطفا راهنماییم کنید ممنونم ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام وقت بخیر : خواهشا یک سوالی داشتم اگر امکان داره گروه بگذارید شاید ی هم گروهی تجربه ای داشته باشه سوالم ابنه که رو دست پسرم چنتا خط هست ک بر اثر تصادف ایجاد شدن چکار کنیم ک این خطها ازبین بروند ...... باتشکر 👇🌻🌻🌻 @adminam1400
👇🌻🌻 سلام وقتتون بخیر بچم ۵سالشه ی مدتیه پشت گوشش لک دراومده الانم لک های کوچیک بالا ابروش دراومده ممنون میشم راهنمایی کنید @adminam1400 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌸🍃 سلام خدمت همه ی عزیزان  راستش من یک مشکلی دارم که بابتش پیش روانشناس هم رفتم امّا جوابی که من رو راضی کنه نگرفتم دوست هم نداشتم پیش کسی مطرح کنم برای همین خواستم اینجا بگم شاید با توجه به تجربیات و دیده هاتون بتونین راهنمایی کنین  مشکل بچه بودن منه که تا یک مدت قبل از اینکه خاله پدرم به خونه مون بیان متوجهش نبودم. من تو خونه ای بزرگ شدم که دست به سیاه و سفید نزدم سرم تو درس و کتاب و فیلم و تفریح بوده و البته خود خانواده م هم این‌طوری ترجیح می‌دادن. من و دختر عمه م با این تربیت بزرگ شدیم یادم نمیاد ما دو تا آرایش کرده باشیم یا ناخن هام رو سوهان کشیده باشیم یا خیلی از کارهایی که خیلی از دخترها می کنن نه که خانواده مانع بشه نه خودمون هیچ وقت به فکرمون نرسید یعنی اصلاً مهم نبود. ما هیچ وقت هیچ کدوم به ازدوج فکر نکردیم چون فکر می‌کردیم هنوز خیلی زوده این حرف‌ها برای ما و باید بزرگ بشیم، من هیچ وقت دخترهایی که نگران دیر شدن ازدواج بودن رو درک نمی‌کردم چون به نظرم اون قدری کار تو این دنیا وجود داشت که شوهر کردن می تونست آخریش باشه. من هیچ وقت درک نکردم ترس از حرف مردم یعنی چی مگه مهمه آخه مگه چه تاثیری دارن... یادمه یک بار حرف از خواستگار شد اون موقع نوزده سالم بود حالت تهوع گرفتم و سرگیجه، دیگه از اون به بعد بابام حرفی نزد از این جور چیزها، دلیل حالم رو خودم هم نفهمیده بودم ولی حالم جوری بود..... الآن یک مدته خاله پدرم اومده اینجا و گیر داده که تربیت شما اشتباه بوده، الآن این دختر رو چه جوری می خواید راضی کنین ازدواج کنه به هر طریقی که تونست بلاخره ی کاری کرد که پدرم راه بده خواستگار رو، از حال بدی که داشتم نگم بدترین وقتش وقتی بود که داشتم با پسره حرف می‌زدم.  یک سوال دارم مگه میشه کسی بدون علاقه بره خواستگاری، همون جا هم بگه آره من می خوام اون آقایی که اومده بودن رو، دقیقاً همین طور بودن انگار فقط برای رفع تکلیف اومده بودن خواستگاری و اون موقع یادمه کلی سوال تو ذهنم می‌چرخید. من هیچ وقت به ازدواج فکر نکرده بودم امّا وقتی کسی حرفش رو می‌زد با خودم فکر می‌کردم قراره عاشق بشم، یک عشق پر فراز و نشیب یک.... امّا حالا فقط یک بله لازمه تا چند خط خونده شه و بری زیر یک سقف و بشوری و بپزی و بچه بیاری و بعدم بار سفرت رو ببندی، یعنی زندگی فقط همینه؟! اصلاً امکان داره آدم بعد ازدواج عاشق شه؟! کسی بوده اطراف تون یا خودتون این‌جوری بوده باشید و درست شده باشه؟ (می دونم بچه ام و می دونم همه تون همین رو میگین ولی برام سواله، خیلی هم سواله انگار وقتی وارد دنیای آدم بزرگان میشی یک ترسی تو وجودت میشینه)  👇👇🌻🌻 @adminam1400
🌱 بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ جناب حاج شيخ محمد باقر شيخ ‌الاسلام - اعلى اللّه مقامه - كه داستان 37 و 38 از ايشان نقل گرديد فرمودند هنگامى كه مرحوم حاج قوام الملك شيرازى مشغول ساختمان حسينيه بود، سنگهاى آن را به يك نفر سيد حجار كه در آن زمان استاد حجارهاى شيراز بود، كنترات داده بود و آن سيد در اين معامله دچار زيان سختى شد به طورى كه مبلغ سيصد تومان مديون گرديد و البته اين مبلغ در آن زمان زياد بود، خلاصه پريشان حال و بيچاره شد. شب جمعه نماز جعفر طيار را مى خواند و حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام را براى گشايش كارش به درگاه الهى وسيله قرار مى دهد و همچنين شب جمعه دوم تا شب جمعه سوم حضرت امير عليه السلام به او مى فرمايند فردا برو نزد حاج قوام كه به او حواله كرديم . چون بيدار مى شود متحير مى شود چگونه به حاج قوام حرف بزنم در حالى كه نشانه اى ندارم شايد مرا تكذيب كند. بالاخره در حسينيه مى آيد و گوشه اى با هم و غم مى نشيند و ناگاه مى بيند حاج قوام با فراشها و ملازمانش آمدند در حالى كه آمدنش در چنان موقعى غير منتظره بود. همينطور نزديك مى آيد تا برابر سيد حجار مى رسد، مى گويد مرا به تو كارى است بيا منزل . وقتى كه حاج قوام به منزلش برمى گردد سيد مى آيد و ملازمان با كمال احترام او را نزد حاج قوام حاضر مى كنند. چون وارد مى شود و سلام مى كند حاج قوام بدون پرسش از حالش ‍ بلافاصله سه كيسه كه در هر يك يكصد اشرفى يك تومانى بود تقديمش مى كند و مى گويد بدهى خودت را بپرداز و ديگر حرفى نمى زند. از اين داستان دانسته مى شود كه متمكنين سابق در كارهاى خير تا چه حد داراى صدق و اخلاص بودند تا اندازه اى كه مورد عنايت و التفات بزرگان دين قرار مى گرفتند و همراه خود مى بردند و در اين دوره اولاد ثروتمندان غالبا در فكر زياد كردن ثروت خود هستند وتوفيق صرف كردن درامور خيريه نصيب آنها نيست . و ثانيا هرگاه مختصرى از دارائى خود را صرف خيرى كنند نوعا از صدق و اخلاص محرومند و به خيال مدح خلق و ستايش ديگران ، كار خيرى انجام مى دهند و چون براى خدا خالص نيست نتيجه باقى هم براى آنها نخواهد داشت و بحث در اطراف ريا كردن در اعمال خير كه سبب بطلان عمل مى شوددر رساله گناهان كبيره مفصلا ذكر شده خداوند ثروتمندان ما را موفق بدارد كه از اندوخته خود نتيجه بگيرند واز آنچه جمع آورى كرده اند بهره هاى باقى ببرند: مال را كز بهر حق باشى حمول نعم مال صالح گفتش رسول
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔘سخن ضد سودا از چه می کوشی که مردم را از خودت راضی کنی؟ این جماعت از خدا هم اکثرا ناراضی اند.....
۳سوته صورتتو تپل کن❌ اگه صورت توپرمیخوای تو(عطاری)نگرد🤔 تزریق ژل وچربی هم که پرخطروپرهزینه س😰 آخرین راهکاره چاقی صورت تواین کاناله که محدودیت سنی هم نداره😯 ومهمتراینکه جوانسازهم هست😱 بدوبیاکه اینجا تاعیدوقتی نمونده👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3036873586C7e82f29337 یک تپلی سالم وبدون بازگشت😉 ☎️۰۹۳۸۷۶۴۳۹۴۱
❌ شش ماهی از زایمان ناموفقم گذشته بود ولی نمیدونستم چرا انقدر حالت تهوع دارم همسرم مدام بغلم میکرد و میگفت حتما خبراییه عشقم همیشه م بهم روحیه میداد و میگفت تو دوباره مادر میشی بهترین مادر دنیا هم میشی بعدشم چشمکی بهم میزد و میگفت تو جواب دعاهای مادرمی اما انگار خبری نبود چند بار ازمایش داده بودم منفی بود یه روز رفتم دستشویی که یه دفه مثل چند دفه ی قبل که سقط داشتم همون حالتا برام پیش اومد با وحشت همسرمو صدا کردم تا بیاد کمکم کنه. رنگ به رخسار نداشتم با کمک همسرم سرپا ایستادم بوی خیلی بدی توی دستشویی پیچیده بود جوری که نمیشد نفس کشید وقتی چیزی رو که سقط شده بود دیدیم شاخ دراوردیم . من غش کردم ولی صدای همسرم رو میشنیدم که سریع زنگ زد به پلیس...👇🏻🔞 https://eitaa.com/joinchat/3033399661Cce36688bbf کانال مخصوص میباشد❌❌❌
این کانال مخصوص شماست بله شمایی که دنبال بهترینها هستین😍😍 https://eitaa.com/Tarfandmodern یه کانال پر از ایده وترفند👇 از ترفندای خانه داری تا کلی ترفندای کاربردی دیگه از ایده های جذابِ خلاقیت تا ایده های آشپزی و یلدایی بزن رو لینکو عضو کانال شو👇 🆔️ : https://eitaa.com/Tarfandmodern https://eitaa.com/Tarfandmodern