eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
168.3هزار دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
1.1هزار ویدیو
13 فایل
داستان زندگی آدمها👥 شما فرستاده ایید⁦👨‍👩‍👧‍👦⁩📚⁦ کانال فروشگاهیمون☘️👇 https://eitaa.com/joinchat/2759983411Cdc26d961b4 تبلیغات پربازده👇✅ https://eitaa.com/joinchat/3891134563Cf500331796 ادمین گرامی کپی از مطالب کانال حرام و پیگرد دارد❌❌❌
مشاهده در ایتا
دانلود
🌞روزی یک صفحه قران بخوانیم🌞 سوره و زخرف ❤️ جزء 🍃 صفحه ی ۴۹۰🌼 @azsargozashteha💜
2764036.mp3
3.62M
🌞روزی یک صفحه قران بخوانیم🌞 سوره و زخرف ❤️ جزء 🍃 صفحه ی ۴۹۰🌼 @azsargozashteha💜
🌱 هر که روز چهارشنبه ۴۰۰ « ت» بنویسد و بشوید و هنگام غروب ( فرورفتن افتاب) بیاشامد ، کوری و تاریکی دلش از بین می رود و حافظه اش زیاد خواهد شد و می تواند همه چیز را یاد بگیرد. در هنگام نوشتن ذکر « یا قیوم یا واحد» را بخواند. واگر چیزی گم کرده باشد بنویسد در صفحه آن بازیابد. واگر با خود همراه کند از دشمنان ایمن باشد. « اَسئلکَ بِحقّ التاءِ علیکَ یا توّابَ الغفورِ ذالرحمة الواسعةِ علی کُلّ خَلقِهِ یا توّاب» اگر کسی کاری چند بد کند و این اسما را ۳۹ بار بر سیب بخواند و بخورد وی دگر از آن کار بد برگردد. و اگر چندان بخواند که به خواب رود، هرچند گناه داشته باشد، الله حق تعالی همه را بیامرزد . و اگر ۶۴۶۹ « ت» بنویسد و به هر حرف، یک بار این اسم اعظم را بخواند، خونریزی بند می اید.و چون با خود دارد، هیچ زخم بر وی کارنکند بعون الله تعالی. منابعکعرفان ابجدی هر کس ۵۰۰ « ث» وقت زوال سه شنبه، بنویسد و در دیوار خانه ای که رو به قبله باشد آویزان نماید در امور ثابت، و از حرام و گناه حفظ شود و اگر در کوزه ی آب افکند ومرد و زن بد خلق بخورند با هم مهربان گردند و در وقت نوشتن ذکر « یا دائم یا صمد» . وگفتن آن ۶۰ مرتبه، موجب محبت می شود. جهت رفع ترس طفل و کودک ۶۰ مرتبه بنویسد و در زیر سر او بگذارد، نترسد. « اسئلکَ بِحقّ الثاءِ علیکَ ثابتَ المُثبتَ القویُّ المُقتَدِرُ فلا شیء یُقاوِمِه یا ثابتُ» هرکه به دعوی یا خصمی بیرون آید و خواهد که ظفر یابد و اگر چندان بخواند که حال پیدا کند، دل او از هیچ نترسد . و اگر ۱۶۳۴ «ث» بنویسد و بر هر یکی یک بار این اسم اعظم را بخواند، هر که را شب خواب نیاید، اگر با خود دارد، به خواب رود و اگر ترسیده باشد نترسد. منابع:عرفان ابجدی ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 توصیه‌های شنیدنی مرحوم آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی برای آغاز ماه رجب ماه پر خیر و برکت رجب بر شما مبارک باد❤️😍 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
📅 🗓 ۲۴ دی | جدی ۱۴۰۲ 🗓 ۲ رجب  ۱۴۴۵ 🗓 14 ژانویه 2024 🌹 امروز متعلق است به: 🔸مولی الموحدین امیر المومنین حضرت علی بن ابیطالب علیهما السّلام 🔸(عصمة الله الكبري حضرت فاطمة زهرا سلام الله عليها) 🗞 وقایع مهم شیعه: 🔹ولادت امام هادی علیه السلام بنابر روایتی 📆 روزشمار: ▪️1 روز تا شهادت امام هادی علیه السلام ▪️8 روز تا ولادت امام جواد و حضرت علی اصغر علیهما السلام ▪️11 روز تا ولادت امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام ▪️13 روز تا وفات حضرت زینب سلام الله علیها ▪️23 روز تا شهادت امام موسی کاظم علیه السلام ❇️ روز ۱۰۰ مرتبه : یا ذَالجَلالِ وَ اْلاِکْرام "ای صاحب جلال و بزرگواری" ❇️ روز که به اسم امیرالمومنین علی علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها می‌باشد، می‌شود، روایت شده است که در این روز حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام و زیارت حضرت زهرا سلام الله علیها خوانده شود. ❇️  (یا ) ۴۸۹ مرتبه بعد از نماز صبح موجب می‌شود. ⛔️ برای و دادن روز مناسبی نیست. ✅ برای و روز مناسبی است‌‌‌‌. ⛔️ برای گرفتن روز مناسبی نیست. ✅ برای و روز مناسبی است‌‌‌‌‌. ✅ برای روز مناسبی است‌. ⛔️ برای و روز مناسبی نیست‌‌. ✅ امشب برای خوب است. ✅ برای رفتن روز مناسبی است‌‌‌‌‌‌. 🔰 زمان :از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا مغرب. 🔸امروز روز خوبی است. 🔸امروز جهت شروع کارها مناسب است. 🔸دید وبازدید با دوستان و خویشاوندان پسندیده است. 🔸کسی که در این روز بیمار شود خیلی زود سلامتی خود را به دست می آورد. 🔹کسی که امروز گم شود، زود پیدا میشود. ان شاء الله. 🔹قرض دادن و قرض گرفتن با احتیاط صورت گیرد. 🔹برگزاری مجالس عروسی و جاری ساختن صیغه ی عقد، مناسب است. 🔹کشاورزی و باغبانی وآبیاری و خرید و فروش محصولات زراعی خوب است. 🔹خرید و فروش و تجارت  انجام شود. 🔸میانجیگیری برای اصلاح ذات البین و رفع اختلافات دوستان و خویشاوندان خوب است. 🔸کسی که در این روز متولد شود، روزیش زیاد و پاک و پربرکت خواهد بود. 🔸رسیدگی به ایتام  ونیازمندان و بیچارگان خوب است. 🔸صدقه دادن خوب و نیکو است. 🔹رَک اَرقنوع یا به اصطلاح ماه ترکی، قوت روح، امروز در 《 کف دست و پا 》 است.باید مراقب بود که امروز به آن آسیبی نرسد. 🔹تعبیر خواب در این روز درست نیست. 🔹مسیر رجال الغیب از میان شرق و جنوب میباشد.بهتر است هنگام حرکت به سمت محل کار یا در مکانی که حاجتی دارید رو به این سمت نهاده و از ایشان یاری بطلبید.چون کسی در نزد شروع در شغلی و سفری روی خود را به طرف ایشان کند و همت از ایشان طلبد، بدین نهج (صورت): بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا رِجالُ الغَیبِ. اَلسَّلامُ عَلَیکَ اَیَّتُهاَ الاَرواحُ المُقَدَّسَةِ. اَغیثُونی بِغَوثِهِ و اُنظُروُا اِلَیَّ بِنَظرَةٍ یا رُقَبا یا نُقَبا یا نُجَبا یا اَبدالَ یا اَوتادَ یا غَوث َیا قُطُب و به هر زبانی که خواهد، مطلب خواهد و شروع در مدعا کند، البته به مقصود رسد. 🔹 🔹 اذان صبح ۵:۴۵:۱۹ طلوع آفتاب ۷:۱۳:۴۸ 🔹 اذان ظهر ۱۲:۱۳:۰۶ غروب آفتاب ۱۷:۱۲:۴۱ 🔹 اذان مغرب ۱۷:۳۲:۳۲ نیمه شب شرعی ۲۳:۲۹:۰۰ 🌹 🌹 کسی که زیاد اهل فراموشی است اگر در هنگام نافله صبح بر خواندن این آیه مواظب کند فراموشی او برطرف خواهد گردید : رَبَّنا لا تُؤاخِذْنا إِنْ نَسِينا أَوْ أَخْطَأْنا رَبَّنا وَ لا تَحْمِلْ عَلَيْنا إِصْراً كَما حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِنا رَبَّنا وَ لا تُحَمِّلْنا ما لا طاقَةَ لَنا بِهِ وَ اعْفُ عَنَّا وَ اغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا أَنْتَ مَوْلانا فَانْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرِينَ‏ : سپس این دعا را بخواند :اللَّهُمَّ لَا تُنْسِنِي مَا أَقْرَأُ فِي هَذَا الْيَوْمِ فَإِنَّكَ قُلْتَ ( سَنُقْرِئُكَ فَلا تَنْسى‏ ) 🗓 مخصوص روز است‌‌. ⏰ ذات الکرسی عمود ۸:۳۲ 🤲 دعا خواندن در زمان ذات الکرسی میشود.
❤️ حل مسئله (از خاطرات شهید احمدی روشن)🌸🍃 دبیرستان، سال اول، نفری سه چهارتا تجدید آوردیم. سال دوم رفتیم رشته ی ریاضی. افتادیم دنبال درس. مسئله های جبر، مثلثات و هندسه را که کسی توی کلاس از پسشان برنمی آمد، حل می کردیم. صبح اول وقت قرار می گذاشتیم می آمدیم مدرسه، یک مسئله سخت را می گذاشتیم وسط، هر کسی که زودتر ابتکار می زد و به جواب می رسید، برنده بود. حالی بهمان می داد. درس های دیگرمان مثل تاریخ و ادبیات زیاد خوب نبود، ولی توی درس های فکری و ابتکاری همیشه نمره ی اول کلاس بودیم. مصطفی کیفی می کرد وقتی یک مسئله را از دو راه حل می کرد. شب سرد ( خاطره ای از شهید احمدی روشن )🌸🍃 از حرم امام رضا(ع) آمدیم بیرون. نیمه شب بود؛ زمستان. هوا عجیب سرد بود. پیرمرد میرفت سمت حرم. - سلام حاجی! جوابمان را داد. از زور سرما خودش را مچاله کرده بود. آب توی چشمهایش جمع شده بود. مصطفی شال گردنش را باز کزد، انداخت دور گردن پیرمرد. - حاج آقا! التماس دعا. جنگ جهانی دوم (از خاطرات شهید احمدی روشن)🌸🍃 یکی از ارگان های نظامی دنبال نیروهای فنی-مهندسی بود. مصطفی داوطلب شد و رفت. روی سوخت موشک کار می کردند. بعضی از آنهایی که آنجا بودند، تخصص نداشتند. روش هایی که به کار می بردند، غیرعلمی بود. مصطفی باهاشان بحث میکرد. کوتاه نمی آمد. رئیس و مسئول هم نمیشناخت. بهشان میگفت مثل زمان جنگ جهانی دوم کار می کنید.» میدید که بیت المال را هدر میدهند. جلویشان می ایستاد. به یک سال نکشید زد بیرون. دیدار با آیت الله حسن زاده آملی (از خاطرات شهید احمدی روشن)🌸🍃 رفتیم قم از دفتر مراجع برای کانون نهج البلاغه کمک بگیریم. گفتم «بریم خونه ی آیت الله حسن زاده آملی.» سرظهر بود. حاج آقا آمد جلوی در. گفت «شما عقل ندارید دم ظهر در خونه مردم رو میزنید؟» اخلاق حاج آقا را میشناختم. گفتم «حاج آقا، دانشجو اگه عقل داشت، دانشگاه نمیرفت.» حاج آقا گفت «پس بفرمایید داخل.» رفتیم توی اتاق. حاج آقا گفت «آقاجان، دم ظهر سه تا جوون سبیل کلفت در زدن، من پیرمرد ترسیدم، گفتم بفرمایید تو.» مصطفی به شوخی گفت «حاج آقا، دیدی ترسیدی؟» حاج آقا با لهجه خاصش گفت «پشه چو پر شد، بزند پیل را.» گفتم «مصطفی، پشه هم شدی.» از کانون نهج البلاغه گفتیم. حاج آقا خیلی تحویلمان گرفت، گفت «احسنت، آقاجان کارتان برای معارف شیعه خیلی عالی است.» بلند شدیم برویم « ما روبوسی میکنیم، بعد میریم.» رفتم جلو. حاج آقا به شوخی زد زیر گوشم. انتظار داشتم. خندیدم و گفتم «پیامبر اسلام گفتن قصاص اون دنیا از این دنیا سختتره. بذارید همینجا تلافی کنم.» حاج آقا گفت «خب طوری نیست، بیاید من رو ببوسید.» سه دور حاج آقا را بوسیدم. صدای خنده مصطفی بلند شد «من هم میخوام.» حاج آقا گفت «چه کار کنم؟ بیاید.» حاج آقا مصطفی را که بوسید با دست راست چندبار کشید به طرف چپ و راست صورتش، تعجب کردم؛ انگار که نازش کند. آلونک نشین ها (از خاطرات شهید احمدی روشن)🌸🍃 دستم را گرفت، از خوابگاه برد بیرون. روبه روی خوابگاه زنجان خانه هایی بود که معلوم بود از قدیم مانده؛ از زمان آلونک نشین ها. همیشه چشمم به این خانه ها می افتاد، اما هیچ وقت فکر نکرده بودم به آدم هایی که توی این آلونک ها زندگی می کنند. اوضاعشان خیلی خراب بود. رفتیم جلوتر. از یکی از خانه ها خانمی آمد بیرون، سه تا بچه ی قد و نیم قد هم پشت سرش. مصطفی تا چشمش به بچه ها افتاد، قربان صدقه شان رفت. خانه در واقع، یک اتاق خرابه ی نمناک بود. در نداشت؛ پرده جلویش آویزان بود. از تیر چراغ برق سیم کشیده بودند و یک چراغ جلوی در روشن کرده بودند. مصطفی گفت «ببین اینا چطوری دارن زندگی میکنن. ما ازشون غافلیم.» چند وقتی بود بهشان سر میزد. برنج و روغن میخرید و برایشان میبرد. وقتی هم که خودش نمیتوانست کمک کند، چندتا از بچه ها را میبرد که آنها کمک کنند. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❤️😍 سلام و درود🌺 منم میخواستم با یه خاطره تو چالش مهربونی شرکت کنم 🍃 سال ۶۶ هنگامی که پا به ماه بودم و یه پسر کوچولوی زیر دوسال هم داشتم به اصرار زیاد همسرجان که راهی شهری دیگه برای انجام ماموریت بودحرکت کردیم (شاید بگید چرا قبول کردم باهاش برم ،که باید بگم تقریباً ۱۶ سالم بود وکم تجربه بودم واز طرفی همسرم هم خیلی اصرار داشت و نتونستم متقاعدش کنم و شاید صلاح بر این بود چون نمی‌دونم اگه باهاش نمی‌رفتم با اون شرایط تنها چه برسرم می‌آمد) طول مسیر دردم زیاد وزیادتر می‌شد،😬بهر حال به مرکز استان رسیدیم و همسرم کارش رو سریع انجام داد و بازم به ایشون التماس کردم بریم بیمارستان و نپذیرفت 😫 بهر حال نزدیک شهرمون که شدیم بچه داشت دنیا می اومد👼 به یه ماشین گذری علامت دادیم خانمی اومد کمکم بچه رو گرفت وتو روسری پیچید در حالی که جفت داخل بدنم بود😤 تا رسیدیم بیمارستان و بقیه ماجرا میخواستم همینجا از اون خانم مهربان و خانوادش تشکر کنم،که فرشته نجات جان من و دخترم شدن (اهل گنبد بودن ) ان شاءالله بهترین ها نصیبشون بشه و خدا ازشون راضی باشه 💐 دیگه از شوهرم هم دلخور نیستم که به زور منو برد شاید اگه تو خونه بودم و همسایه هم نداشتم اتفاق ناگواری می افتاد🤷‍♀ روحت شاد همسر گلم 🖤 💜💜💜💜💜💜💜💜💜 سلام بر مدیر خوب و اعضای محترم ...در مورد چالش مهربانی خواستم بگم که هفده سال پیش ما یه منطقه خونه ساختیم که کوچه ها زیر کوبی نداشت تاکسی یا واحدهم نمیومد بخاطر چاله چوله های بیش از حد ..وسیله نداشتیم با دو تا بچه اکثر مسیر و پیاده میرفتیم زمستون نرفته بودیم بیرون کفش و پایین شلوارمون گِل و شل و...بچه هام نق میزدن خسته میشدن ..تو مسیر اکثرا اقامون میشناختن و سید سید میکردن و ما رو سوار .. ماشین خریدن برامون رویا بود ..بعضی ها هم وقتی سوارمون میکردن طعنه میزدن که فکر وسیله کنین ما هم ناراحت میشدیم چون پولی نداشتیم ..عزمم جزم کردم دو میلیون دو میلیون وام گرفتم گذاشتم بانک گواهی گرفتم ماشین خریدیم ..الان ده ساله راننده ام همون موقع که دیگران ما رو سوار میکردن عهد کردم ماشین خریدیم منم همین کارو کنم ...همیشه تو مسیرم خانم ها رو سوار میکنم انها هم برام دعا میکنن ...به پسرم میگم تو مسیر بایست مسیرمون تاکسی کمه سوارشون کن خدا دستتو تو غربت میگیره ...و مطمئنم که دعاهاشون بزرگترین نعمته منم همیشه برا کسانی که تو اون شرایط کمکمون کردن دعای خیر میکنم برا امواتشون فاتحه میخونم🌺 💜💜💜💜💜💜💜💜💜 سلام به شمامدیرعزیزگروه و دوستان عزیزمجازی درموردچالش مهربانی سال98پسرم کلاس اول بودمنم تازه گواهینامه گرفته بودم و خیلی ترس و استرس از رانندگی داشتم اون اوایل اندازهاوابعاددستم نبودوخیابون مدرسه پسرم جدول کنارخیابونوکنده بودند وسرتاسرچاله بزرگ بودمنم ناواردموقع پارک کردن نصف ماشین افتادتوچاله پسرموباترس ووحشت پیاده کردم وازیکی از آقایون که هرروزسر راهش پسرشومیرسوندکمک خواستم ایشون هم لطف کردندوپیاده شدندباچندتااقای دیگه خیلی زحمت کشیدند و بالاخره با کمک بکسل توسط ی راننده نیسان ماشین منوازچاله دراوردندمن تازنده باشم مدیون محبت ومهربونی اون آقا وبقیه آقایون اون روزهستم همیشه که ایام خاص باشه ویابرم زیارت امام رضابراشون دعامیکنم وبرای خودش وخانوادشون حاجت روایی ارزودارم وفردای اون رو که دوباره دم مدرسه اون آقای محترمودیدم بازهم ازشون تشکر کردم وبهشون گفتم برای سلامتی شماوخانوادتون وشادی وامرزش امواتتون سوره مبارک انعام رومیخونم وهمیشه دعاگوی شما هستم 🌻 خدا ادامای خوب ومهربونو عمربابرکت و سلامتی وعزت بده انشاالله🌸🌼 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پاسخ_اعضا 💜🍃 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام خدمت ادمین محترم وحبیبه خانم و اعضای کانال انشاالله حال دل همتون
💜🍃 سلام،خواهری که گفته بودن برای لک صورت لیزر ۷لایه کردن،ولی لکه هاشون برگشته ،شنیدم میگن ۶ماه مراقبت داره وبا روبنده باید بیرون بری ،مگه شما مراقبت نکردین؟،میشه لطف کنید بگین چند وقته این کار لیزر رو انجام دادن،وکدوم شهر وپیش چه کدوم دکتر بوده؟, لطفاً حتما جواب بدین چون منم قصد دارم این کارو انجام بدم 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام خدمت خواهری که گفتن پرش پلک دارن ،منم چند مدت پیش پرش پلک گرفتم به دکتر که گفتم،گفت از استرس وضعف اعصاب هس باید آرامش خودتو حفظ کنی ،حالا اینکه شما هم به دکتر مراجعه کنید تا چکتون کنه ،اگه لازمه براتون دارو آرام بخش بنویسه. 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام خانمی که خواهراشون ۴۶ سالشونه و مشکل فک دارند در اصفهان فقط دکتر امیر رضا امنعی اگه الان دیر نشده باشه میتونند کمکشون کنند .آدرس کامل مطب را در گوگل بیابید 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام🌷 اورژانسی✅ در مورد خانومی که عکس پوست دخترشون را گذاشته بودند و گفتند گوشت اضافه اورده سرکه کهنه یعنی چهار پنج ساله را با روغن گل سرخ مخلوط کنند و روی موضع بزنن ان شاالله برطرف میشه🌹 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام خدمت همه،میشه یه لطفی کنید اسم پسرونه بگیدکه به هیراد بیاد یابه عمادرضا ممنون همه همراهان🌸 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام خانمی که گفتند پشت معده احساس سوراخی میکنن برای من هم این حالتی بود رفتم داروخانه بهم چند تا قرص دادم مصرف کردم بهتر شد 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام خانمی که گفتن نماز میخونم ولذت نمیبرم مسجد محلتون کلاس های احکام شرکت کنید 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام خانمی که خواهرشون به خاطر تب بالا اذیت میشه هر روز خاکشیر و تخم شربتی و چیزای خنک بدن بخوره خواهری هم گفته بودن به دختر هشت ساله شون حرف بد و حتی کتک می زنه عزیزم با معذرت خواهی و ناراحتی چیزی درست نمیشه شما باید خودت رو درمان کنی می دونی با این کارتون چه بلایی به سر دختر گلت میاری اون بچه‌ است فردای قیامت چطور می خوای جواب خدا رو بدی درسته دخترته اما اون یه امانته می دونی چند سال دیگه وارد جامعه بشه هزار تا کار به خاطر رفتار ناشایست شما انجام می ده تو روخدا یه کم منطقی باشید و برای خودتون یه فکری بکنید 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام جواب اون طرفی ک گفته بود من نماز میخونم اما نمیتونم لذت ببرم بهش بگو قرآن توخونش تلاوت کنه حدیث کسا بخونه عالیه وهمیشه دائم باوضو باشه واینکه شکرگذاری کردن خودش بهترین را براحل مشکل نمازشه ومثبت اندیش باشه توزندگیش ومثبت های زندگیشو بنویسه وهرروز باخودش تکرار کنه وببینه چقدر مثبت داره واینکه ذکرهای یونسیه همش بخونه واینکه غذای خونش باذکر وقرآن توی غذاش فوت کنه بخوره وحتماحتما حدیث کسا هروز وزیارت عاشورا توخونش تلاوت بشه 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام روز شما به خیر در رابطه با اون خانمی که گفتن خواهرشون ۴۶ سالش ومشکل فک دارند یکی از اشناهای ما این مشکل را داشت و متاسفانه پدر و مادرش در حقش کوتا هی کردن چون دکتر نبرده بودن وقتی ازدواج کرده خانواده پسر بردنش بیمارستان شهید رجایی شیراز اونجا فکش را عمل کردن بعد از عمل هم دکتر گفته بود باید ارتودنسی کنید که دیگه به همون عمل بسنده کردن چون هزینه بالا بود توی بیمارستان رجایی هم همون پرسنلی که اونجا کار میکردن بهش ون گفته بودن نگو برای عمل زیبایی اومدیم بگو مشکل در صحبت کردن وبلع غذا دارم اگه بگی برای زیبایی اومدم بیمارستان هزینه عمل زیبایی از شما میگره ولی بگی این مشکلات دارم تحت پوشش بیمه عمل میکنند بیمارستان شهید رجایی شیراز این مدل عمله ها زیاد انجام میدن اگه کسی مشکل فک داشته باشه سن کم با ارتودنسی مشکل حل میشه بعضی مواقع فک بیش از اندازه جلو آمده باشد فقط تنها راه عمل کردن هست 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 برای عزیزی که درباره حرز امام جواد علیه السلام پرسیدن عزیزم اینه شنیدی در روزها و ساعات خاص مینویسند احتمالا منظورشون اینه که حرز امام جواد در ایام قمر در عقرب نباید نوشته بشه و نباید برای دفعه اول که میخواهی استفاده کنی قمر در عقرب باشه ،باید نمازش حتما خونده بشه که یک نماز خاص هستش که از هر کجا حرز تهیه کنی بهت میگن نمازش چطوری خونده میشه،اگه بچه هات بزرگ هستند که میتونن خودشو نمازش بخونن بهتره خودشون بخونن ولی شما هم میتوانید به نیابت از آنها بخونید ودر نیت نماز باید قید کنید که نماز حرز امام جواد به نیابت از فلانی میخونم هم میتونی به بازو راست بببندی هم به گردن آویز کنی فرق ندارد و لی بهتر اینه که به بازو بسته بشه و حتما اول باید توجه داشته باشی قمر در عقرب نباشه بعد نمازش رو بخونی بعد استفاده کنی ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی 🌸🍃 مهسا ! به حمید زل زدم ... میخواستم این جمله رو بشنوم ...آخه چیزی نبود که نگه !
🌸🍃 مهسا ! تا اینکه رسیدیم جلوی در کلانتری که برین شکایت کنیم وا ماجرا رو کامل کنیم همین که درو باز کردم پیاده شم مامانم جلوی پام نشست و با گریه گفت مهسااا.... توروخدا...التماست میکنم دخترم...روی مادرتو زمین ننداز ...از بابات شکااایت نکن... منو طلاق میده هاااا.. بدبخت میشمااااا! دلم ریخت وقتی مامانم رو با این حال دیدم منصورم با حسرت نگاه می‌کرد پیش مامانم نشستم و دستش رو گرفتم و گفتم بلند شو مامان !...من این همه اذیت شدم ... اینم روش... هرچی تو بخوای!...میگم بابا کاری نکرده آزاد شه!...شوهرتون ازت نمیگیرم‌ ... دیگه جلوی من زانو نزن میکشنم! مامانم وقتی اینو شنید انگار دنیارو بهش دادن گفت خدا خیرت بده مهسا که شیر پاک خورده ایی! و بعد فورا دستم رو گرفت و رفتیم داخل و انکار کردم که بابام همچین کاری بامن کرده که ای کاش میمردم و این کارو نمیکردم! رضایت بابام رو دادم و خواستم با منصور به هتل برم که مامانم ماانع‌ شد و جلوم رو گرفت و کجا مهسا؟؟ نفس عمیقی کشیدم و گفتم مامانم توقع نداری که با وجود این همه اتفاق بازم به اون خونه بیام؟...میرم هتل تا کارای عقدم با منصور اوکی شه مامانم گفت میدونم نبایدم بیای.. با این وجود کنار اومدن با بابات سخته ولی بابات و دارن از بازداشت میارن بیچاره خسته اس... صبر کنید برسونیدش‌ بعد برید !...تازه اینجوری بهتره و رابطه اتون بهتر میشه!...باباتم ببینه شکایت نکردی از خر شیطون میاد پایین! پوزخندی زدم و گفتم خوبه یه چیزیم بدهکار شدیم! با اینکه اصلا دلم نمیخواست بابام رو ببینم و برسونمش ولی به خاطر مامانم قبول کردم منتظر بودیم که بابام از بازداشت اومد! رنگش انگار زرد شده بود و یکم نامرتب بود و اخمااش توهم بود و حتی یه نگاه به من ننداخت! مامانم که عادت داشت همیشه قربون صدقه ی بابام توی بداخلاقی بره تا شاید یکم اخلاقش بهتر شه رفت دستش رو گرفت و بوسید گفت الهی بمیرم چقدر اذیت شدی! منو منصور با تاسف بهش نگاه میکردیم تا بابام گفت بریم دیگه! مامان و بابام راه افتاده و منو منصور پشت سرشون! فکر میکردم بابام حالا باهام قهره وعمرا سوار ماشین منصور شه تا برگشت گفت ماشینت کجا پارکه؟ منصورم که مثل من تعجب زده بود و جاش رو به بابام نشون داد و بابام فورا رفت و جلو نشست و من و مامانم عقب در طول راه هممون ساکت بودین و تا بالاخره رسیدیم خونه! بابام و مامانم پیاده شدن و منصور خواست خداحافظی کنه که بابام گفت مهسا زود پیاده شو! اصلا دلم نمیخواست باز به خونه اش برم! گفتم من نمیام!..بیام که چی..منو بز.نی ؟ بابام گفت‌ مهسا تا وقتی منصور بیاد ببرت اینجا میمونی ! بعد از به دنیا اومدن بچه ات منصور میاد عقدت میکنه...حوصله حرف مردم و ندارن جلوی همسایه ها زشته... بیشتر از این بی آبرررررمون‌ نکن! نگاهی به منصور انداختم که با وجود اینکه راضی نبود آروم طوری که بابام نشنوه گفت مهسا به نظرم نرو ولی بازم میل خودته! نگاه به مامانم انداختم که التماس وار پشت بابام میگفت پیاده شوو بیاا! بابام که تردید منو دید گفت پیاده شو!...دیگه کاریت ندارم این ۸ ماهم تموم شه ن من با تو حرف میزنم ن تو بامن! بابام با این حرفش منو مطمئن کرد که توی اون خونه آرامش دارم و دیگه کارین نداره!..به خاطر همین پیاده شدم و از منصور خداحافظی کردم و سه تایی رفتیم تو خونه ولی به محض اینکه در بسته شد انگار اون بابای آرومی که چند لحظه قبل منو مطمعن کرده بود که کاری بهم نداره رفت و یکی دیگه به جاش اومد ! کاملا مشخص بود که چقدر عصبانیه !... ولی سعی میکرد حداقل برای چند دقیقه این عصبانیتش رو پنهان کنه ! لباش رو محکم بهم می‌فشرد تا دیر تر فوران کنه ! و اخماش توهم بود ! مامانم که این حالت های بابام رو دید انگار از کرده اش پشیمون شد رنگش پریو و دست منو گرفت و آروم زمزمه کرد بیا بریم داخل مادر ! فورا با مامانم رفتیم داخل اتاق من! بلا فاصله گفتم دیدی ؟... دیدی چکار کردی مامان ؟...دیدی باز بدبختمون کردی ؟... الان راحت شدی ؟...من که دیگه نمیتونم توی این خونه بمونم به محض اینکه بابام بره منم میرم هتل ! مامانم گریه اش گرفت و نشست یه گوشه و گفت آره....آره تقصیر خود احمقمه...این مرد عوض نمیشه ! نفص عمیقی کشیدم و خدا خدا میکردم چیزی نشه تا اینکه بابام اومد داخل اتاق ! حالت چهره اش خیلی بدتر شده بود !...صورتش مثل لبو شده بود ! ... ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🍏 ❇️خونریزی در روایت آمده پیامبر(ص) دستور داد طبیبی برای درمان زخم یکی از مسلمانان بیاورند . بنابراین درمان زخم نیاز به تخصص دارد . 🔶درمان ها 1️⃣ریختن خاکستر حصیر نی بر روی زخم  " در روایت آمده صورت پیامبر(ص) در جنگ زخمی شد . حضرت فاطمه (س) حصیری را که از نی درست شده بود سوزاند و خاکستر آن را روی زخم ریخت و خونریزی قطع شد . 2️⃣رقیه  " در روایت آمده دست را بر محل زخم بگذار و سه بار بگو : بِسمِ اللهِ أرقیکِ ، بِسمِ اللهِ الأکبرِ مِنَ الحَدِّ وَ الحَدیدِ وَ الحَجَرِ المَلبودِ ، وَ النَّابِ الأسمَرِ وَ العِرقِ فَلَا یَنعَر ، وَ العَینِ فَلَا تَسهَرُ . 3️⃣داغ کردن محل زخم  " در قدیم زخم را داغ می کردند تا خونریزی قطع گردد پیامبر(ص) بارها داغ کردن رانهی کرد . زیرا داغ کردن به عنوان آخرین راه و زمانی مجاز است که راه حل دیگری نیست . داغ کردن به دو صورت انجام می شود یکی اینکه روغن زیتون داغ در زخم می ریزند و خونریزی بند می آید و راه دیگر اینکه میله آهنی را داغ می کنند و بر زخم می گذارند . 🔆غذای مجروح ⬅️گوشت گاو سبب قطع خونریزی می شود . در روایت آمده از پیامبر(ص) شیر گاو بخورید زیرا شفاست ـــــــــ روغن آن دارو است ـــــــــــ گوشت گاو بیماری است ـــــــــــــ سرد و خشک است و خونریزی را قطع می کند. بنا بر روایت ، گوشت گاو باعث قطع خونریزی می شود . ⬅️عسل + سیاه دانه 🔶انواع و راهکار طب اسلامی-سنتی 🔴 : لکه‌بینی ♻️ انواع لکه‌بینی عبارتند از: 🔹 ۱_ لکه‌بینی قبض یا قبل از : در این حالت چند روز قبل از شروع خونریزی فرد دچار لکه‌بینی می‌شود ولی هنوز خونریزی شروع نشده است. برای درمان باید قاعده‌آور بدهیم تا لکه‌بینی را کم کند و قاعدگی زودتر اتفاق بیفتد. می‌توانیم از عرق رازیانه یا جوشانده رازیانه استفاده کنیم، روغن مالی با روغن سیاهدانه یا بادام تلخ یا بابونه، و بادکش زیر شکم استفاده کنیم. 🔹 ۲_لکه‌بینی بعد از قاعدگی: خونریزی شخص شروع شده است ولی بعد از چهار یا پنج روز خونریزی، به جای اینکه خونریزی کم شود یا تمام شود، لکه بینی تمام نمی‌شود و شخص ممکن است ۱۰ الی ۱۵ روز لکه‌بینی داشته باشد. برای درمان اگر لکه بینی کم باشد، دمنوش بومادران (۱ قاشق غذاخوری از گیاه بومادران برای ۱لیوان آبجوش) یا عرق بومادران می‌دهیم ولی اگر لکه‌بینی شدید باشد، عرق یونجه هم اضافه می‌کنیم. 🔹 ۳_ لکه‌بینی مداوم بین دو قاعدگی: شخص بین دو قاعدگی، از لکه‌بینی رها نشده و تا دوره بعدی قاعدگی لکه‌بینی ادامه دارد. برای درمان از دمنوش بومادران روزانه استفاده نمایند تا قاعدگی مرتب شده و خونریزی جمع شود. 🔹 می‌توان از بادکش زیر سینه برای تغییر مسیر خون و قطع خونریزی نیز استفاده کرد. 🔹 برای قطع خونریزی ولکه بینی می‌توانند ۱ قاشق مربا خوری تخم بارهنگ را در ۱ لیوان آب جوشانده و استفاده کنند تا بهبودی کامل؛ یا از دمنوش گلنار فارسی روزی ۱ استکان به مدت یک هفته استفاده کنند.
🌱 بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ اصبغ بن نباته روايت كرده روزى من با مولايمان ، اميرالمؤ منين (ع ) بودم كه چند نفر از اصحابش داخل شدند، از آن جمله ابوموسى اشعرى ، عبدالله بن مسعود، انس بن مالك ، ابوهريره ، مغيرة بن شعبه ، حذيفه بن يمان و غير ايشان . گفتند اى اميرالمؤ منين (ع )، چيزى از معجزات را به ما بنمايان كه خداوند تو را بدان مخصوص گردانيده است . فرمود شما را به اين مسايل چه كار؟ و چرا سؤ ال مى كنيد از چيزى كه بدان راضى نمى شويد. خداوند تعالى مى فرمايد ((به عزت و جلال و عظمت مقامم ، كسى را از آفريده هايم عذاب نخواهم كرد، مگر با حجت و برهان و علم و بيان ، زيرا رحمت من بر غضبم سبقت گرفته است و رحمت را بر خودم لازم گردانيده ام ، پس من رحم كننده و مهربانم و دوست برترم . من منان بزرگم و عزيز كريمم . هنگامى كه رسولى بفرستم ، به او برهانى عطا كنم و بر او كتابى نازل نمايم ، پس هر كس به من و رسولم ايمان آورد، آنان كامياب و رستگارند و هر كس به من و رسولم كفر ورزد، آنان زيانكارانند كه مستحق عذاب من هستند)). گفتند اى اميرالمؤ منين ، ما به خدا و رسولش ايمان آورديم و به خداوند توكل كرديم . على (ع ) فرمود پروردگارا شاهد باش بر آن چه كه مى گويند و من دانا و خبيرم به آن چه كه مى كنند. سپس فرمود به نام خدا و بركاتش ‍ برخيزيد. راوى گويد همراه آن جناب برخاستيم تا اين كه ما را به جبانه (صحرا) آورد و در آن جا (سابقا) آبى نبود. نگاه كرديم ناگاه باغى سرسبز داراى آب ديديم . آن گاه در ميان باغ بركه هاى آب و در درون بركه ها ماهى هاى (زيادى ) ديديم ، گفتيم به خدا قسم اين دلايل امامتند، پس يا اميرالمؤ منين ، معجزات ديگرى به ما بنما و الا ما قسمتى از آن چه كه خواستيم دريافتيم . فرمود خدا براى من كافى است و او كفايت كننده خوبى است . آن گاه با دست ديگر خود به طرف صحرا اشاره فرمود ناگاه كاخ ‌هاى زيادى كه با در و ياقوت و جواهر مزين شده بودند و درهايشان از زمرد سبز رنگ بود و در ميان قصرها دختران سياه چشم و پسران زيباروى و درختان و پرندگان و گياهان فراوانى وجود داشت ، نمايان شد و ما در تحير و تعجب فرو مانديم . كنيزان و پسران زيبارويى كه مانند درّ در صدف بودند مى گفتند يا اميرالمؤ منين ، شوق ما به شما و شيعيان و دوستان شما فراوان گشت و حضرت با دست ايشان را اشاره به سكوت فرمود. سپس پاى بر زمين زد، زمين گشوده شد و منبرى از ياقوت سرخ ظاهر گرديد. آن گاه بر فراز آن رفته ، حمد و ثناى خدا نموده و بر پيامبرش درود فرستاده و سپس فرمود چشم هايتان را بر هم نهيد. ما چشم بر هم نهاديم و در آن زمان صداى بال هاى فرشتگان را همراه با گفتن تسبيح و تهليل و تحميد و تعظيم و تقديس مى شنيديم . سپس در مقابل حضرتش ايستاده و گفتند امر كن ما را به هر چه فرمان توست اى اميرالمؤ منين و اى خليفه رب العالمين ، صلوات خدا بر تو باد. فرمود اى فرشتگان پروردگارم ، هم اكنون ابليس ابليسان و فرعون فراعنه را برايم بياوريد. راوى گويد به خدا قسم كمتر از يك چشم به هم زدن او را نزد آن جناب حاضر كردند، پس ‍ فرمود چشم هايتان را بگشاييد. چشم گشوديم در حالى كه نمى توانستيم از شدت شعاع نور ملايكه نگاه كنيم . گفتيم يا اميرالمؤ منين از خدا بترس در مورد چشمهاى ما (مبادا به آنها آسيبى برسد) زيرا ما از شدت نور، چيزى را نمى بينيم . صداى زنجيرها و به هم خوردن غل ها را شنيديم . در اين حال ، بادى سخت وزيد و ملايكه گفتند اى خليفه خدا لعنت اين ملعون را زياد و عذابش را دو برابر فرما. گفتيم يا اميرالمؤ منين ، از خدا در مورد چشم ها و گوش هاى ما بترس (كه آسيبى به آنها نرسد). به خدا قسم نمى توانيم اين سرّ و اين قدر (بار) را تحمل كنيم . راوى گفت هنگامى كه او را به سختى در مقابل آن حضرت كشيدند، برخاست . و گفت واويلا از ظلم به آل محمد، واويلا از گستاخى من بر ايشان . سپس گفت اى سرور من به من رحم فرما، من نمى توانم اين عذاب را تحمل كنم . حضرت (ع ) فرمود خداوند به تو رحم نكند و تو را نيامرزد اى پليد نجس خبيث ناپاك شيطان . آن گاه متوجه ما گرديده فرمود شما اين شخص را با نام و قيافه مى شناسيد؟ گفتم بله اى اميرالمؤ منين . فرمود از او بپرسيد تا به شما خبر دهد كيست . گفتند تو كيستى ؟ گفت ((من ابليس ابليسان و فرعون اين امت هستم . من كسى هستم كه با سرور و مولايم ، اميرالمؤ منين (ع ) و خليفه پروردگار جهانيان جحد ورزيدم و نشانه ها و معجزات او را انكار كردم )). سپس اميرالمؤ منين (ع ) فرمود چشم هايتان را به زير اندازيد و ما چشم به زير انداختيم . آن گاه تكلم فرمود به كلامى آهسته تر و به ناگاه خود را در جاى قلبى كه در آن بوديم يافتيم كه نه قصرى و نه آبى و نه بركه اى و نه درختى در آن جا بود.
اصبغ بن نباته (رضى الله عنه ) گفت به خدايى كه مرا به ديدن اين دلايل و معجزات گرامى داشت ، اين قوم متفرق نشدند، مگر اين كه دچار شك و ترديد شدند و بعضى از آنها گفتند سحر و كهانت و دروغ بود. پس ‍ اميرالمؤ منين (ع ) فرمود همانا بنى اسراييل دچار عقوبت و مسخ نشدند، مگر بعد از اين كه درخواست آيات و دلايل نمودند و آن گاه عقاب خدا بر آنان فرود آمد و الان لعنت خدا بر شما فرود آمد و عقاب او بر شما خواهد بود. اصبغ بن نباته گويد من يقين كردم كه عقوبت بر آنان به خاطر تكذيب آنها نسبت به دلالت ها و معجزاتى (كه مشاهده نمودند) نازل شد. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
💜🍃 سلام تورقران این پیام اورژانسی بزارین انسداد روده یعنی چی چرا بوجود میاد راه درمانش چیه ایا حتما باید عمل بشه من یبوست شدید دارم یعنی حس تخلیه دارم نمتونم کولونوسکوپی زدم یچیزایی معنی کردم نوشته انسداد روده اخه من بخاطر روده هام یساله عمل شدم سختی زیاد کشیدم شیمی درمانی شدم نمیدونم کسی بوده خوب شده باشه خیلی نگرانم کیسه ندارم ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام تو روخدا پیامم رو زودتر بزارید موهام خیلی سفیدی داشت دوستم نداشتم رنگ بزارم حنا و قهوه و دارچین درست کردم به موهام زدم یک ساعت موند ولی وقتی شستم سفیدی موهام کلا نارنجی شده واقعا نمیتونم با این مو بیرون برم کسی میتونه راهنماییم کنه چطور میتونم رنگشو تغییر بدم یا پاک کنم ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام عرض ادب. پسرم حدودا 18سالشه ولی الت تناسلیش خیلی کوچیکه راهنمایی کنید چی کار کنه خوب شه ممنون. صلوات یادتون نره ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام وقتتون بخیرمن چندبار پیام دادم ولی کسی جواب نداده خواهش میکنم هر کس اطلاعات داره جواب بده،یک چشم پسرم انحراف داره باید عمل بشه چشم پزشک جراح خوب برای انحراف سراغ نیستین؟؟خراسان هستم ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام ببخشید می خواستم بگم سمت چپ بدن من تقریبا دو سه سالی میشه از یک طرف صورت و بازو و پهلو و از زانو به پایین پشت پای چپم کمی ورم داره وبعد مفصل های دستم درد گرفت رفتم دکتر و آزمایش گفتن روماتیسم مفصلی داری دارو داد ولی من زیاد مصرف نکردم می خواستم بگم آیا کسی این بیماری رو داشته که با طب سنتی درمان شده باشه خواهشا جواب بدید وقتی لباس مجلسی می پوشم پهلوم مشخص میشه ورم داره من تبریز هستم ممنون میشم.در ضمن وقتی زیاد عصبی بشم استخوان های بدنم درد میکنه. ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام تو رو خدا برای رفع دروغگویی ذکری یا دعایی بلدید لطفا بگین ممنون. ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام خسته نباشید خانم ۴۷ ساله هستم یک سال ازدواج کردم دکتر رفتم گفتند تخمک‌هات ضعیف چکار بکنم برام دعا کنید ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام خسته نباشید خدا قوت بابت این کانال خوبتون من یک مشکل دارم همسرم خیلی توی رابطه سرده البته خودمم به دلیل اینکه یه بچه فلج داشتم از شوهرم جدا می خوابیدم وخیلی رغبتی به نزدیکی کردن نداشتم همیشه بابت بی میلی جنسی درگیری داشتیم امسال فرزند مریضم فوت کردند بعد از مرگش افسردگی شدید گرفتم اتفاقا توی گروه خوبتون قسمت پرسش وپاسخ متوجه شدم این بی میلی جنسی من به دلیل افسردگی وناراحتی هام هسته که رفتم دکتر با دارو افسردگی بهتر شده الان دوست دارم شبا کنار همسرم بخوابم همسرم میگه اون روزی که من رو پس زدی باید به فکر میبودی دگه بهم مگه بهتره همخونه باشیم واز طرفی پرخاشگر شده شاید 4ماهی یک بار رابطه داریم اونم میگه در حدی که واسه هم حرام نشیم منم جدیدا بهش مشکوک شدم شاید داره خیانت بهم میکنه تورو خدا کمکم کنید چه‌کار کنم که روابط ما گرم تر وبهتر شه هم خودم عذاب نکشم هم اغایی خیانت نکنه که اگر خیانتی در کار باشه من خودمو گناه کار میدونم همیشه عذاب وجدان دارم اخه اصلا راضی نمیشه از هم جدا شییم موندم فلسفه دوست داشتنش کجای دلم بزارم میگه یه زمانی بخای جدا شی باید یکیمون بمیریم چون تنها مرگ میتونه مارو از هم جداکنه تورو خدا پام منو اورژانسی بزارین ممنون از این کانال گره گشاتون دست مریضاد ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام وعرض ادب ببخشید پدرمن ۴ ساله که سکته مغزی کرده وسمت راست بدنشون فلج شده که با کاردرمانی فقط پاش خوب شده ولی دستشون نه وتکلمشون هم از دست دادند که باگفتاردرمانی هم خوب نشده کسی راهکاری داره که بتونه حرف بزنه بخدا خیلی دلم واسه صداش تنگ شده 👇❤️ @adminam1400 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 همه تو محضر منتظر ما بودند .. با ورودمون همه کل کشیدند.. عاقد خطبه ی عقد رو خواند و ما بعد از امضای عقدنامه ، رسما زن و شوهر شدیم .. بعد از تموم شدن امضاها عباس نفس بلندی کشید و کنار گوشم گفت دیگه هیچ کس نمیتونه ما رو از هم جدا کنه ... بعد از محضر همگی شام خونه ی ما دعوت بودند .. خانمها طبقه ی بالا بودند و مشغول رقص و پایکوبی شدند .. موقع شام من و عباس به اتاق من رفتیم تا اولین شام زندگیمون رو تنهایی بخوریم .. آبجی فاطمه سینی غذا رو زمین گذاشت و گفت خوردید صدا بزن بیام ببرم .. رفت و در رو بست .. عباس پشت سرش در رو قفل کرد و برگشت با شیطنت نگاهم کرد و گفت بیا که از گشنگی دارم میمیرم .. گفتم منم و خواستم بشینم که عباس بازوم رو گرفت و به سمت خودش کشوند 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2674983167C1a6cf754d5 طفلک دختره😢👆🙈🔞 کاملش سنجاق شده😍
💥مدرن ترین و حرفه ای ترین روش ترک اعتیاد در ایران💥 🔴جدید ترین روش ترک مواد با ایجاد بی میلی شدید نسبت به مواد و بدون درد و خماری 1⃣ تریاک 6️⃣ شیشه 2⃣ هروئین 7️⃣ ترامادول 3️⃣ ب ۲ 8️⃣ اپیوم 4️⃣ متادون 9️⃣ دتاهندی 5️⃣ شیره 🔟 ماریجوانا شماره مشکل مد نظرتون رو با شماره تماس ارسال بفرمایید تا کارشناس محترم کلینیک با شما مشاوره رایگان نمایند . @bistounitanha لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/2501116517C074fc946eb شماره مستقیم09191423451
⛔️دعای پایبند کردن شوهر به زن و زندگی⛔️ اگر شوهر به زن دیگر تمایل پیدا کرده یا از زنش سرد شده و مالش را جای دیگری خرج میکند یا مدام بداخلاقی میکند و محبتی به همسرش ندارد و بی حوصله یا خسیس شده این دعا را بنویسد و در لباس خود نگه دارد ، شوهرش میل به زن دیگری نمیکند و از غریبه سرد میشود و محبتش به همسرش چند برابر میشود..👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1319240024C241ce5aee0 انقدر این دعا قویه که یه روزه اثرشو میبینید😳👆
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 💜🍃 سلام تورقران این پیام اورژانسی بزارین انسداد روده یعنی چی چرا بوجود میاد راه درمان
💜🍃 سلام خدمت اون خواهری که گفتن برادرشون ارتش وافتاده دزفول ونگرانن....خدمتتون عرض کنم بنده 20ساله خوزستان زندگی میکنم وباتوجه به شغل همسرم بیشترشهرهای استان خوزستان رفتم...شوشتر...دزفول...اهواز... بسیار مردم خونگرم ومهمان نوازی هستند ...اهل اداب معاشرتن....بنده اول مثل شما نگران بودم چون خانواده من هم استان دیگه هستند وغریب بودم اما اینقدر بهم خوش گذشته که دوست ندارم برم دیار خودم..... دزفول ازبهترین شهرهای استان خوزستان....مناطق دیدنی وبکر ..بازار سنتی ....روستاها ودهکده های گردشگری عالی وبینظیر....دشت های پهناور باباغ های پرتقال ونارنج😍😍😍خونه های سازمانی ارتش که دیگه نگو با محوطه هایی پوشیده ازدرخت وگل وگیاه و دلباز بااستخر...... ارزوی هر کسی هست توهمچین خونه هایی زندگی کنه....مال زمان شاه هستن وهنوز دست نخورده باقی موند...تعمیرشدند اما بینظیرن.....نگران نباش خواهر گلم ...مطمنم پدر ومادرت هم اومدن همینجا موندگار میشن😍😍 برای داداشت هم زن دزفولی میگیریم 😉همتون بیان خوزستان.... شنیدن کی بود ماندن دیدن.....نگران نباش عزیزم ...اینجا بینظیره....قطعه ای ازبهشت🥰🥰🥰 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام وقت بخیر در مورد خانمی که عکس انگشت دست فرزند دوسالشون رو فرستادن احتمال زیاد قارچی شده دختر منم بچه بود همین جور شد با یه نمونه برداری ساده جواب ازمایشش اومد دکتر گفت قارچی شده با یه قطره نمیدونم بود یا پماد برطرف شد اصلا جای نگرانی نیست نمونه برداری هم یه کم روی ناخن رو تراشیدن که زخم شد بعد از اون خون برداشتن ازمایش کردن .راحت بود 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام خدمت حبیبه خانم و همه دوستان گروه ❤️خانمی که گفتی تک دخترم و عروس غریبم و داداشت نیرو هوایی دزفول انتقالش دادن و گفتی میترسم من اندیمشک زندگی میکنم تا دزفول ده پونزه دقیقه بیشتر فاصله نداره اتفاقا خیلی شهر اروم و مذهبی و با اصالتی هست چرا میگی تفنگ دارن این چه حرفیه ادمای دزفول خیلی مردم خوب و مهربون و پاکی هستن خیالت راحت بهترین جا افتاده دزفول بهترین شهراز همه نظر هست ما همه ارزومونه اونجا زندگی کنیم 🌺 برای سلامتی اقا امام زمان عج صلوات 🤲🌺 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام مادر مهربانی که پسرش سرش سرماخورده و خوب نمیشه شب قبل از خواب یه کم پنبه را روی بخاری یا با اتو گرم کنید و روی ملاج سرش بگذارید و روش کلاه بگذارید لازم نیست تا صبح بمونه،تا وقتی پنبه سرد بشه خوبه چند شب تکرار کنید دانه‌ی عناب را خرد کنید و با کمی تخم گشنیز روی ذغال سرخ شده بریزید و دودش را به چشم و بینی پسرتون بدید سوزش داره ولی توجیهش کنید که حسابی دود را داخل بینی بکشه و اجازه بده دود توی چشمش بره‌ این را هم چند بار تکرار کنید خیلی تاثیر داره. 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام ناخن پسر منم همینطوری بود چون گوشه هاش فرو میره توگوشت وپوست عفونت میکنه باید ناخنش رو دکتر بکشه دوباره ناخنش در بیاید 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام وقت بخیر میشه تو کانال بزارین من به بیت رهبری یه نامه فرستادم چطور بدونم جواب دادن یا نه؟ کسی تا حالا نامه فرستاده جوابی گرفته؟ 🔹🔹🔹🌸🌸🔹🔹🔹🔹 سلام به ادمین عزیزوخسته نباشید ممنون بابت کانال خوبتون میخواستم ازاون دوستی که فرمودن برای جای بخیه وسوختگی قدیمی پمادکنتراکتیوبکس استفاده کنیم توچی مدت جواب میده مثلاچقدبایداستفاده بشه تابه نتیجه برسیم ممنون 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام حبیبه جان یه گلایه دارم از عزیزان کانال ببینید دوستان در مورد جوابی که درباره خانمی که با برادر شوهرش رابطه داشته 😟خدا بخشنده هست درسته.. توبه پذیر هست درسته.. ولی دوستان سعی کردند بیشتر بگن عیب نداره کاریه که شده حالا برو توبه کن 😔دلداری دادید دل اون بنده خدا قرص شد 😞نه دوستان کارشون بسیار بسیار اشتباه بوده بچه که نبوده بالا خره کسی که برادر شوهر داشته یعنی بزرگه تعهد به کسی داده وازدواج کرده 😞تو این کانال دختران کم سن وسال وزنان جوان زیادی هستند که با جوابهای شما شاید این کار را آنچنان بد نبینند وخدای نکرده لغزش پیدا کنند 😔بنده حقیر از همین جا یه اون خانم میگم کارتون فوق العاده زشت ونکوهیده هست اگر شوهر شما خطایی بکنه شما چه میکنید چطور می‌بخشیدش😞لطفا با لذت‌های آنی زودگذر وحرام آبرو وآخرت خود را خراب نکنید شما چطور در کنا همسر خود بدون عذاب وجدان می‌خوابید 😔امیدوارم خدا ببخشتت 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 ودر مورد اون خانمی که گفتن ادرس دکتر مواد جواد بیرق دار رو می خواستن من که گفتم چرا خوب گوش نمیدید باید تو نت سرچ کنی برات آدرس دقیق میاد واینکه من گفتم هزینه ی زیادی نمی خواد یه جلسه برو پیشش متوجه می شی دکتر بسیار حاذق ومهربان وبا انصافی هست ونیاز به نوبت قبلی نیست هر زمان بری بگید که شهرستانی هستم بهت نوبت میده ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌱 سوره مزمل را همیشه در سختی ها بخوانید و غیر از آن ( کسی که بداخلاق است و می خواهید او را رام کنید) به نیتش در یک ظرف مثلا لیوان آب بریزید و ۲۲ مرتبه سوره توحید ( قل هو الله..) و ۳۱ مرتبه سوره قدر ( انا انزلناه...) را بخوانید هربار به لیوان آب فوت کنید و توی غذا یا چای یا هر خوراکی که درست می کنید و می توانید از ان بدهید تا بخورد. منابع: لئالی المخزونه فیض کاشانی اگر می خواهی همه تو را دوست بدارند همیشه با وضو باش. این آیه را هم با گلاب و زعفران نوشته و همراه خود نگه دارید. « یُحِبونَهُم کَحُب الله الذین امنو اَشَدَّ حُبّاّ لِله» منابع: خواص السور افزایش عشق همسر : امام صادق (ع): هرڪس خالصانه بر تلاوت «سوره نساء»مداومت نماید محبت همسرش به او زیاد شود منابع: اصول کافی درخواست فرزند: دستورالعمل امام هادی (ع) برای فرزند دار شدن علی بن محمد صیمری می گوید: با دختر جعفر ڪاتب ازدواج ڪردم وچنان بہ او علاقه مند گردیدم ڪہ ڪسی را مانند او دوست نداشتم، اما بچہ دار نمی شدیم. نزد امام هاد(ع)رفتم وجریان را خدمت آن حضرت(ع) عرض ڪردم. حضرت امام هادی (ع) تبسمی نمودند وفرمودند:انگشتری را ڪہ نگین آن فیروزه باشد بگیر وبر نگین آن بنویس: «رَبِّ لا تَذَرنِی فَرداً وَ أَنتَ خَیرُ الوارثینَ» علی صیمری می گوید:فرمایش امام(ع) را انجام دادیم،یڪ سال بر ما نگذشت ڪہ خداوند فرزندی پسر بہ ما روزی داد. منابع: بحارالانوار.ج95ص343 محبت و زبان بندی مشروع: اگر خواهی زبان کسی را بندی و با تو محبت پیدا کند این را به اسماء اربعه هفت بار بر شیرینی خوانده بدهد بخورد «سوره يس» «وَجَعَلْنَا مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْنَاهُمْ فَهُمْ لَا يُبْصِرُونَ إِنَّا جَعَلْنَا فِي أَعْنَاقِهِمْ أَغْلَالًا فَهِيَ إِلَى الْأَذْقَانِ فَهُمْ مُقْمَحُون» اسماء اربعه یعنی بعد از هر بار خواندن بگوید فلان ابن فلان علی محبت فلان ابن فلان در جای فلان ابن فلان اول اسم مطلوب و مادرش و در دوم طالب و مادرش ذکر شود منابع: مجمع الدعوات ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🍏 💐 قال رسول الله صل الله علیه و اله وسلم : لا ضرر و لا ضرار فی الاسلام. ضرر دیدن و ضرر رساندن در قوانین اسلامی نیست. ⭕️ بررسی اشیاء و افعال ضرر دار در طب اسلامی .(قسمت اول) ⛔️ پر خوری . امام علی علیه السلام:از پر خوری بپرهیزید؛زیرا کسی که همراه آن شود،بیماری هایش زیاد شده و خواب هایش آشفته می شود. ⛔️ استحمام و آمیزش با شکم پر . امام صادق علیه السلام:حمام رفتن و امیزش با شکم پر،بدن را پیر نموده و چه بسا موجب مرگ انسان گردد. ⛔️ عادت روزانه به حمام. امام رضا علیه السلام:ازعادت روزانه به حمام به پرهیز،زیرا موجب لاغری افراطی می گردد. ⛔️ عادت به خوردن قلوه و سیرابی گوسفند . امام رضا علیه السلام:این عادت موجب دگر گونی مثانه می گردد. ⛔️ عادت به گوشت خوردن . پیامبر صل الله علیه و آله:کسی چهل روز گوشت بخورد،سنگ دل می گردد. ⛔️ آمیزش بدون انزال . امام رضا علیه السلام:هر کس می خواهد از سنگ و سختی دفع ادرار در امان باشد،نباید در هنگام حصول شهوت،منی خود را نگه دارد. ⛔️ آمیزش در حال خودداری از ادرار و قضای حاجت . پیامبر صل الله علیه و آله:مبادا کسی در حالی که از قضای حاجت خودداری می کند،نزدیکی نماید؛زیرا این کار،بواسیر می آورد؛ومبادا کسی در حالی که ادرار خود را نگه می دارد؛نزدیکی کند؛زیرا ناسور می آورد. ⛔️ پله بالا رفتن . امام صادق علیه السلام:بالا رفتن از پلکان انسان را قبل از پیری،پیر می کند. ⛔️ بلندی موی سر . امام صادق علیه السلام:اگر موی سر بلند شود،چشم ضعیف می شود و فروغ نورش از بین می رود اما کوتاه کردن مو،به چشم جلا می دهد و فروغ نورش را زیاد می کند. ⛔️ پوشیدن کفش مشکی . امام صادق علیه السلام:چرا کفش مشکی پوشیدی؟!ایا نمی دانی که این کفش به چشم ضرر می رساند،الت مردانگی را سست می کند. ⛔️ خوردن تخم مرغ با ماهی . امام رضا علیه السلام:باید از این بپرهیزی که تخم مرغ و ماهی را هم زمان در معده جمع کنی؛زیرا،وقتی این دو با یکدیگر جمع شوند،قولنج،باد بواسیر،دندان درد ایجاد می کنند. ⛔️ترک شام . پیامبر صل الله علیه واله:شام را ترک نکنید،هرچند به خوردن دانه خرمای خشکیده ای باشد. من بر امت خود از این ترس دارم که از ترک کردن شام پیری و درهم شکستگی به سراغشان اید،زیرا شام،باعث نیرومندی پیر و جوان است. ⛔️ حجامت گودی پس سر . پیامبرصل الله علیه واله:یکی از ده چیزی که فراموشی می اورد حجامت در گودی پس سر است. ⛔️ خوابیدن زیاد . عیسی علیه السلام:زیاد مخورید؛زیرا کسی که زیاد بخورد،بسیار می خوابد و کسی که زیاد بخوابد،نماز،کم می گزارد و کسی که نماز کم بگزارد،از غافلان شمرده می شود. ⛔️ خوردن آلوی زیاد . امام صادق علیه السلام:زیاد الو مخورید، زیرا در مفصل هایت بادهایی را ایجاد می کند. ⛔️ خوردن خربزه در حالت ناشتا . امام رضاعلیه السلام:خوردن خربزه،ناشتا سستی بدن می اورد. ⛔️ خوردن سر استخوان های نرم . پیامبرصل الله علیه واله:خوردن سر استخوان پرندگان،لاغری می آورد. ⛔️ خوردن سرکه بعد فصد پا . امام کاظم علیه السلام:گری از بخار کبد است. پای راستت را رگ بزن و براستفاده کردن اندازه دو درهم بادام شیرین،همراه آب کشک،همراهی کن و از خوردن ماهی و سرکه پرهیز کن. ⛔️ خوردن شبانه ترنج . امام رضاعلیه السلام:خوردن ترنج در شب،چشم را انحراف می دهد و لوچی به همراه می آورد. ⛔️ خوردن شاهی در شب . امام صادق علیه السلام:کسی که شب شاهی بخورد،رگ جذام به بینی او حمله کند و چون شب بخوابد،خون دماغ می شود. ⛔️ مداومت بر تخم مرغ خوردن . امام رضا علیه السلام:مداومت بر خوردن تخم مرغ،موجب تولید باد در سر معده،بیماری طحال،ایجاد کک و مک صورت می شود. ⛔️ تخم مرغ آب پز . امام رضاعلیه السلام:پرخوری از تخم مرغ اب پز،نفس تنگی به بار می آورد. ⛔️ زیاد نوشی آب . امام صادق علیه السلام:زیاد اب منوش؛زیرا منشا هر دردی است. ⛔️ ساییدن بدن با سفال در حمام . امام رضا علیه السلام:کسی که در حمام،با سفال بدن خود رابسابد و به جذام مبتلا شود،ملامت نکند مگر خودش را . ⛔️ غسل با آب سرد پس از ماهی خوردن . امام رضا علیه السلام:غسل با اب سرد پس از خوردن ماهی،فلجی و سستی بدن را به همراه دارد. ⛔️ فرو بردن نوک خلال یا غذای بدست به وسیله خلال . امام صادق علیه السلام:مبادا کسی از شما چیزی را که با ان خلال میکند یا انچه به وسیله خلال بدست می اورد را فرو ببرد که اپاندیس یا جوش و دمل های بزرگ در درون به وجود می آورد. ⛔️ خوردن گردو در فصل گرما . امام علی علیه السلام:خوردن گردو در فصل گرما، حرارت درونی را در بدن بر می انگیزد،ومحرک زخم های بدن است. ⛔️ مسواک زدن در حمام . امام صادق علیه السلام:از مسواک زدن در حمام ،دوری کن،زیرا وبای دندان ها را به دنبال دارد. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁─
😍❤️ سلام حبیبه خانم و دوستان عزیزم خسته نباشید🌹منم میخوام واسه چالش مهربانی واستون بنویسم.مادرشوهرم واقعا مثل مادر خودم در حق من مادری می کنه چون من در شهری که زندگی میکنم غریب هستم و از خانواده ام یک ساعتی فاصله دارم.وقتی برای فرزند دومم حامله بودم هر ساعت زنگ میزد هر غذایی می پخت واسم میفرستاد و روزی که قرار بود زایمان کنم نزدیک صبح بود اومد بیمارستان پیشم من فرزندم فتق کشاله ران داشت نمیدونستم یعنی چه و فتق ناف تو لیبر بیمارستان خیلی گریه کردم مادرشوهرم بهم دلداری میداد که گریه نکن و دکتر هست میبریمش دکتر تا خوب بشه خلاصه یک شب هم بیمارستان پیشم موند و تا ده روز هم من و بچمو برد خونه خودشون و فرزند دیگه ام که مدرسه میرفت را مراقبت کرد بعد هم نوزادم که عمل فتق کرد را نگهداری کرد تا خوب شد نزدیک دو ماه از ما نگهداری کرد خودش آرتروز زانو داره ولی مثل دخترش از من و بچه هام مراقبت کرد حتی وقتی واکسن دو ماهگی. چهارماهگی و شش ماهگی بچمو زدم یک شب پیشش میموندیم که تب نکنه در زمان کرونا هم غذا بهم میداد همین جا ازش تشکر میکنم امیدوارم خدا سالهای سال واسه ما و بچه هاش نگهش داره و عمر با عزت و عاقبت بخیری داشته باشه تنهایی نان هم میپزه و هر دفعه به من هم سی تا میده. ببخشید طولانی شد ولی خواستم بگم همه مادرشوهرا بد نیستن منم دوست دارم مثل مادرشوهرم واسه عروسام بشم اگه عمری باشه. این چالش بهانه ای بود که بخاطر داشتن مادرشوهرم خدارا شاکر باشم🌹ما همگی بهشون میگیم مامان جان دوست داریم 💜💜💜💜💜💜💜💜💜 سلام در مورد چالش مهربانی من بچه خرمشهر هستم جنگ که شد اول ابتدایی بودم ،شش تا خواهریم و دو تا برادر ،تا روزهای اخر خرمشهر بودیم یادمه یک روز قبل از خارج شدن از شهر پسر دایی ام اومد خونه مون به مادرم گفت عمه از شهر خارج شو عراق ها اومدن تو شهر ،دخترهات را ببر و برو ،گفت عراق ها هر جنایتی می کنند پسر دایی ام توی خرمشهر شهید شد یه اتوبوس اومد بدون اینکه بدونیم کجا میریم سوار شدیم اتوبوس اومد بروجرد در استان لرستان یادمه صبح زود رسیدیم هوا سرد بود خواهر بزرگرم ۱۸ ساله بود و داداش کوچکم دو ماهه و بقیه همه کوچیک یه مدرسه بود خالی کرده بودند برای جنگ زده ها رفتیم اونجا چون همه دختر بودیم خچالت می کشیدیم کل خانواده یک جا کز کرده بودیم بابام خرمشهر مغازه بزرگ داشت و ای الان هیچی نداشتیم بابام حالش خوب نبود منگ بود نمی دونست چکار کنه یه خانمی اومد اونجا لر بود از خانم های لری که سربند می زنند و موهاشون را دو طرف گیس می کنند گفت می خوام یه خانواده جنگ زده را با خودم ببرم مسووله اوضاع ما را دید گفت این خانواده را ببر خیلی اذیت هستند کسی را ندارند خانمه ما را برد خانه اش دو طبقه داشت پسر و عروس و بچه ها بالا بودند و خودش با یه پسرش پایین به پسرش گفت با خانواده بیایید پایین ولی حق ندارید حتی یک قاشق بیارید پایین ،فقط خودتون و لباساتون ،همه چیز را بزارید برای این خانواده ما پنج سال زیر سایه محبت اون زن بودیم بابام زیر نظر روان پزشک کم کم حالش خوب شد و تونست از شوک در بیاد و کم کم تونست برامون یه خونه بگیره و از اونجا بریم دو تا از خواهرها تو همون خونه ازدواج کردند و جشن گرفتن ما هیچوقت هیچوقت محبت این زن و خانواده با محبتش را فراموش نمی کنیم کاری کرد که کمتر کسی انجام میده ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🕊 وصیت نامه شهید مصطفی احمدی روشن وصیت نامه شهید احمدی روشن بسم الله الرحمن الرحیم الهی انت کما احب واجعلنی کما تحب الهی هب لی کمال انقطاع الیک سلام و درود خداوند بر ارواح پاک محمد و آل محمد و درود و سلام ما و خدا به مولا و آقای عالم حضرت بقیه‌الله(عج)؛ شهادت می‌دهم که خداوند یگانه است و محمد خاتم رسولان و برترین بنده خداست و علی مرتضی برادر و وصی او بود و فرزندان معصوم مولا، امامان پس از او هستند و تا قیامت امامت در خاندان پاک محمد قرار دارد و لاغیر "و رضیت بذلک". درب شهادت بسته شد. خداوندا دو چیز را لااقل از اختیار انسان خارج کردی و آن اولی مرگ و دومی تولد است که انسان به اندازه ذره‌ای در آن دخالت ندارد. ابتدا خدا را شاکرم که به من نعمت وجود را عطا کرد و پس بر آن شاکرم که در موجودات از جمله موجوداتی هستم که حرکت می‌کنند. در میان این موجودات مرا انسان خلق کردی و در میان انسان‌ها مرا عاقل خلق کردی و در میان عاقل‌ها مرا یکتاپرست خلق کردی، در میان یکتاپرستان مرا مسلمان آفریدی و در میان مسلمانان شیعه و در میان شیعیان شیعه‌ی اثنی عشری آفریدی، و ای کاش در میان این شیعه‌ها مرا از ذریه‌ی زهرا خلق می‌کردی و در میان آن‌ها از جمله کسانی بودم که مادر و پدرم هر دو سید می‌بودند. خداوندا باز هم بگویم به من چه دادی؟ چرا؟! مگر من با آن بچه مسیحی و بچه یهودی و آن کافر چه فرقی داشتم...، خدایا چه دادی که شکرش را به‌جا آوردم؟ و شاید «علی جان»! به یمن والدینی خوب و عشاق/ مرا عبد و غلامت آفریدند خدایا! بهشت را بهشته‌ام/ بهشت من علی بود خدایا! اگر روزی آمد که محبت علی را از من گرفتی جان من در بدنم نباشد. خدایا حال می‌دانم که علی چرا چیزی را جز دل چاه برای درد دل انتخاب نکرد. خیلی چیزها را نمی‌توان به هیچ‌کس گفت؛‌ خدایا جان آن امام زمان را سالم بدار که او امید شیعه است. در طول 1400 سال شیعه را کشتند به خاطر مولایشان به خاطر یک کلام "عشق چهارده تن" چرا؟!   ظهور چقدر نزدیک است ؟( از خاطرات شهید احمدی روشن )🌸🍃 همسر شهید مصطفي احمدی‌روشن که از شاگردان مرحوم آيت‌الله عزيزالله خوشوقت بوده است چندی پیش با بيان خاطراتي از آن شهيد گفت: «فشار کاری برای ایشان خیلی سخت بود؛ آقا مصطفی را که می‌دیدی، همیشه چشمانش خسته بود و قرمز، ولی هیچ وقت عصبانی و اخمو نبود و با آن خستگی وقتی 12 شب می‌رسید خانه، می‌خندید. مشکلات را که اصلاً وارد منزل نمی‌کردند، حتی موفقیت‌هایشان را هم خیلی سخت بروز می‌دادند.»   وي افزود: «آقا مصطفی این خستگی‌ها را برای هدفی بالاتر تحمل کردند؛ مسیر تهران ـ نطنز را اگر انسان هفته‌ای یک بار تردد کند، خیلی خسته‌کننده خواهد بود. آقا مصطفی هفته‌ای دو یا سه بار این مسیر را می‌رفت و برمی‌گشت. تمام اینها سختی دارد. روزه‌گرفتن در سایت نطنز هم خیلی سخت بود؛ هوا آن‌قدر گرم می‌شد که لب‌ها ترک برمی‌داشت و خون می‌آمد و اگر در زمین سایت می‌ایستادی، به قول مصطفی کله آدم زیر آفتاب جوش می‌آورد. همه اینها نشان‌دهنده سختی‌های ایشان بود ولی هیچ وقت از سختی‌ها نمی‌گفتند و این چیزها را که می‌گویم، خیلی کوتاه اشاره می‌کردند.» همسر شهيد احمدي‌روشن ادامه داد: «این وضعیت برای خانواده هم سخت بود. من گلایه می‌کردم ولی مصطفی با وجهه خندانش سخت‌ترین مشکلات را آسان می‌کرد و من تحمل می‌کردم، اما هیچ وقت مانع ایشان برای انجام وظیفه‌شان نشدم. می‌دانستم که کارهای سایت هیچ وقت تمامی ندارد. این چند سال آخر نمودار کاری ایشان صعودی بود. برخی مواقع آقا مصطفی را سه هفته می‌شد که پیدا نمی‌کردیم؛ شاید یک روز جمعه و کوتاه می‌توانستیم ببینیمش. وقتی شکایت و گلایه می‌کردم، می‌گفت این کار را انجام بدهم، بیرون می‌آیم. دروغ هم نمی‌گفتند، آن کار را انجام می‌دادند، کاری دیگری بهشان پیشنهاد می‌شد و این سیستم ادامه داشت‌ ولی وقتی دل نگرانی آقا را برای سایت می‌گفتند، برای بنده هم این دل‌نگرانی آقا مهم بود.» وي در توضيح علت عدم گلايه‌اش از فشار کار همسر شهيدش گفت: «وقتی می‌گفتند کارهایی که کردم را باید به سرانجام برسانم، قانع می‌شدم؛ یک بار پیش آیت‌الله خوشوقت رفته بودند و از آیت‌الله خوشوقت پرسیده بودند که "ظهور چقدر نزدیک است؟" آقای خوشوقت فرموده بودند "این بستگی به این دارد که شما در نطنز چه کار می‌کنید".» خانم کاشاني گفت: « یک بار که خیلی گلایه کردم، مصطفی فرمایش‌هاي آقای خوشوقت را گفت، من دیگر گلایه هم نکردم چون احساس می‌کردم اگر بخواهم جلویش را بگیرم گویی که جلوی امام زمان(ع) ایستادم. نمی‌گویم این حرف قطعی است اما به نظرم مملکت باید اصلاح بشود تا مصلح بیاید.» ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❤️🍃 سلام . من همون خانمی هستم که به خواهری که خیلی از زندگیش ناراضی نوشتم قدر و زندگی و شوهرت را بدان خیلی ها درس خوندن نه شوهر دارند و نه تو درس خوندن تونستن به جایی برسند.... من دقیقا نقطه مقابل شما هستم.... من علاقه به درس خوندن داشتم ولی توی درس دانش آموز متوسطی بودم ... ۱۹ سالگی به اصرار خانوادم ازدواج کردم شوهر خوبی داشتم خیلی دوستم داشت، ولی من قدر نمی دونستم من دوست داشتم درس بخونم شوهر تحصیل کرده داشته باشم ..... خدا حرف دلم شنید زندگیم به سه ماه نکشید که اون ینده ی خدا توی تصادف فوت شد من موندم و یه حقوق مستمری که باهاش درس بخونم .... برگشتم خونه ی پدرم و درس خوندم تا دلت بخواد خوندم.... حالا یه شغل با پرستیژ بالای اجتماعی دارم... تو سی سالگی م ازدواج کردم.... با پسر مجرد که قبل از ازدواج می دونستم بچه دار نمی شه ولی قبول کردم چون تحصیل کرده بود ..... حالا همه چی دارم هر چیزی که می خواستم به دست آوردم.... شوهرم مرد خوبی است.... ولی هرگز به اندازه ی شوهر اولم بهم محبت نکرده.... جای خالی بچه را تو زندگی حس می کنم.... خیلی وقت ها فکر می کنم آیا پول و موقعیت اجتماعی تو زمان پیری و ناتوانی به من کمک خواهد کرد؟؟؟؟؟ !!!!! آیا در زمان پیری کسی خواهد بود سراغی از ما بگیرد!!!!! همین الان هم اعلب روزها و شب ها تنها هستیم کسی نه زنگی می زند و نه حالی می پرسد!!!! بیشتر با شغل و کار مشغول هستیم و متوجه گذشت زمان نمی شویم....شاید اموال من فقط کمک کند تا سالمندان مجهزتری بروم‌... من تلاش زیادی کردم شب های زيادي را تاصبح بیدار بودم و درس می خواندم.... و الان فکر می کنم همه ی اینها که آخرش فقط یک زن شاعل باشم .. ببخشید ماری کوری یا مریم میرزاخانی که نشدم اگر این دو می شدم شاید ارزشش را داشت ولی یک شعل کارمندی یا شغل من ارزش این همه زحمت کشیدن را نداشت.... از یک طرف خدا را شاکرم .... و از طرف دیگر نگران آینده ام....خواهر عزیز وصع من از دوستانم که اصلا ازدواج نکردن و بعصی هایشان حتی شغلی هم ندارند به مراتب بهتر هست .... خواهر عزیز تو هم نسلی من هستی شما دقیقا مدلی حرف می زنی معلمان در مدرسه به ما می گفتند... و طرز تفکری داری که معلمان ان زمان در ذهن ما کردند‌... در حالی که هیچ کس نگفت بیست میلیون جمعیت ایرانی دهه شصتی وجود دارد جای برای که همگی شاعل باشند نیست.... خواهر عزیز هیچ چیز جای شوهر و بچه های خوب را برای یک زن نمی گیرد......این نظر منه به عنوان شخصی است که همه چیز حتی داشتن فرزند را فدای درس خواندن کردم.... حبیبه خانم خیلی طولانی شد ولی خواهش می کنم پیام برای این خانم و تمام کسانی که حسرت درس خواندن در دلشان مانده در گروه به اشتراک بگذارید. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌱 بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ از ميثم تمار روايت شده كه روزى اميرالمؤ منين با جمعى از ياران خود و ياران خاص حضرت خاتم الانبياء در مسجد كوفه تشريف داشتند كه ناگهان مردى بلند قامت با قباى خزى در بر و عمامه زردى بر سر و دو شمشير بر كمر وارد مسجد شد. مردم از او سؤ ال كردند كه چه كسى هستى ؟ جواب داد كه من از جانب شصت هزار مرد كه آنها را عقيمه مى گويند و دنبال خودشان ميتى دارند كه مدتى است مرده است آمده ام و اكنون وارد مسجد مى شوند، پس اگر او را زنده كردى براى ما ثابت مى شود حجت خدا هستى وگرنه خلافتت حق نمى باشد. حضرت على (ع ) يك جواب اجمالى دادند لكن آن مرد به آن جواب قانع نشد و طالب حيات آن مقتول شد حضرت على (ع ) حمد و ثناى خداوند را به جاى آورد و صلوات بر پيامبر فرستاد و فرمود بدان كه گاو بنى اسرائيل نزد خداوند بهتر از من نبود كه يك جزء او را بر بدن مرده ماليدند و صلوات بر محمد و آل محمد فرستادند زنده شد، پس اى مرد بعضى از اجزاى مرا به بدن ميت بزن تا زنده شود زيرا كه يك جزء بدن من از تمام گاو بنى اسرائيل بهتر است در اين حالت ميت را به پاى مبارك آن حضرت ماليدند و يا اين كه پاى مبارك را به او زد و فرمود اى مدركة بن حنظله به اذن خداوند بلند شو همانا خداى متعال او را با دست على بن ابى طالب زنده گردانيد، ناگهان آن جوان در حالى كه صورتش از آفتاب و ماه روشن تر بود برخاست و عرض كرد لبيك لبيك اى حجت خدا بر جن و انس و آن مرد براى هميشه در ركاب اميرالمؤ منين على (ع ) بود تا در غزوه صفين به درجه رفيع شهادت رسيد. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ روايت شده است از امام على (ع ) كه آن جناب به دنبال گروهى از خوارج بود تا اين كه به محلى كه امروز معروف به ساباط است رسيد. از جمله كسانى كه در آن گروه (خوارج ) بودند، يكى عبدالله بن وهب و ديگرى عمر بن جرموزه بود. پس هنگامى كه به موضع معروف با ساباط توران رسيدند، مردى از شيعيان على (ع ) نزد آن حضرت آمد و گفت يا اميرالمؤ منين ، من شيعه و محب تو هستم . برادرى داشتم كه او را دوست مى داشتم ؛ اما عمر او را در لشكر سعد بن ابى وقاص به سوى جنگ با اهل مداين فرستاد كه آن جا كشته شد و از زمان كشته شدنش تا به حال سال هاى زيادى گذشته است . اميرالمؤ منين (ع ) فرمود اكنون چه مى خواهى ؟ گفت مى خواهم او را براى من زنده كنى . على (ع ) فرمود زنده بودنش براى تو فايده اى ندارد. گفت يا اميرالمؤ منين ، ناچار بايد اين كار بشود. حضرت فرمود اكنون كه غير از اين را نمى پذيرى ، پس قبر و محل كشته شدنش را به من نشان بده ، آن مرد قبر برادرش را به آن جناب نشان داد، حضرت در حالى كه سوار استر شهبا بود، با ته نيزه اش بر قبر زد. مردى گندمگون و بلند قد از قبر خارج شد كه به زبان عجمى سخن مى گفت ، اميرالمؤ منين (ع ) به او فرمود چرا به زبان غير عربى سخن مى گويى در حالى كه تو مردى از عرب بودى ؟ گفت من دشمن تو بوده ام و دوستدار دشمنانت ؛ پس زبان من در آتش دگرگون شد. آن گاه مرد شيعى گفت يا اميرالمؤ منين ، او را به همان جا كه از آن آمده است بازگردان ؛ زيرا ما به او احتياج نداريم . اميرالمؤ منين فرمود برگرد. وى به درون قبر بازگشت و مدفون گرديد. خداوند ما را از چنين حالى محفوظ بدارد و سپاس خداوند را سزاست كه ولايت اميرالمؤ منين (ع ) و اهل بيت آن حضرت (ع ) را به ما مرحمت فرمود. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🎗پاکسازی رحم از عفونت، کیست ، فیبروم به روشی معجزه آسا🎗 💗عزیزم...حواست هست که رحم مهمترین عضو بدن یه خانمه و وضعیتش روی تمام ابعاد سلامتیت اثر میذاره؟؟؟🤦‍♀ 📤میدونی از هر ۱۰ خانم حداقل ۲ نفر مشکل حاد رحمی دارن؟ ⛔️تا الان به این فکر کردی که کمتر از هر درمانی هزینه کنی و بیشتر و بهتر از هر روشی سلامتیت رو تضمین کنی؟😌 ♻️ نسخه باورنکردنی درباره سم‌زدایی از رحم در ۳ روز ♻️ 🔰کافیه وارد کانال شی و درمان شدنت رو بسپاری به من🔰 https://eitaa.com/joinchat/201458334Cdc15cf6f83 یا از طریق فرم زیر اقدام کنید https://digiform.ir/clinic_drshirkhanlo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی 🌸🍃 مهسا ! تا اینکه رسیدیم جلوی در کلانتری که برین شکایت کنیم وا ماجرا رو کامل کنیم
🌸🍃 مهسا اومد نزدیکم و من از ترررس سرم رو پایین انداختم ولی اون بلعکس بهم زل زده بود تا اینکه متوجه شدم چیز خوشایندی در انتظارم نیست به پاش افتادم و گفتم باباغلط کردم ...منو ببخش زبون درازی کردم !....الان میرم تو کوچه ها داد میزنم من زده بود به سرم چرت و پرت گفتم !... بابا بزار بگم دیگه رنگمم نمیبینی ! بابام آستین مانتوم رو گرفت و از روی زمین بلندم کرد و بعد با دستش چونه ام رو گرفت و گفت منو ببین مهسا!...تو میدونی با ارزش ترین چیز برای من ابرومه؟...تو اونو از بین بردی ...بخاطر تو رفتم باز داشت !...به این سادگی حال میشه ؟ چیزی نمیگفتم و فقط گریه میکردم تا بابام بلند تر گفت پرسیدم از این سادگی حل میشه ؟ با بغض گفتم نه ...نه نمیشه بابا! بابامم گفت پس گوشیتو بده به من !...همش امروز یه کاری میکنم کل سر نوشتت عوض شه مهسا خانوم! مامانم بلند شد اومد سمت بابام گفت چکار میکنز مرد به خودت بیا ...مهسا دخترته ....الانم عصبانی هستی یکم فکر کن آروم شو بعد حرف میزنیم! که بابام نتونست طاقت بیاره و فورا یه سیلی محکم به مامانم زد ...مامانم پرت شد رو زمین و اشکاش ریخت ! بابام دست بزن نداشت ولی نمیدونم این چند وقت داشت چه اتفاقی میفتاد باز خواست بره سمت مامانم که بلایی سر من آورد رو سر اونم بیاره که گفتم بیا بابا...بیا گوشیم ! بابام در حالی که حرر.ص نف.س نف.س میزد گوشیم رو گرفت و ازم خواست رمزش رو بزنم و من فورا این کار رو کردم ! پنج دقیقه گذشت و بعد از کار کردن با گوشیم پرتش کرد جلوم ! فوری گوشی رو برداشتم ببینم چکار کرده دیدم یه پیام طولانی به منصور داده و گفته بابای بچم محسنه ...من نمیتونم از بچه بگذرم و میخوام عقد محسن شم ...لطفا بیا همه چیز رو تموم کنیم ! هنگ کردم ! بابام واقعا دشمن من شده بود و یک دقیقه نرسید منصور زنگ زد ! و بابام گفت دقیقا باید همین حرفارو تایید کنی ! گفتم نمیکنم...من میخوام با منصور باشم ...۳۵ سالمه دیگه تو نمیتونی منو بدبخت کنی ! که بابام گفت پس باشه ...امروز جلوی چشمات مامان عزیزت میمیره بعدم رفت سراغ مامانم و افتاد به جووووونشش از ترس گوشی ا. دستام افتادن ! مامانم در حالی که دااااد میزد و گریه میکرد و ضجه میزد بهم گفت مبادا مهسا کاری که بابات گفت رو بکنی !... نکن من تحمل میکنم! من که هول شده بودم و قدرت انجام هیچ کاریو نداشتم یهو به خودم اومدم دیدم که مامانم چیزی نمونده که از حال بره با همون دستایی که میلرزیدند گوشیمو برداشتم و گفتم مامانمو ...مامانمو ول کن باشه... باشه حلش میکنم ! که بابام از کنار مامانم اومد کنار ! گوشیو جواب دادم صدای بغض آلوده منصور رو شنیدم: مهسا الهی من قربونت برم ...این پیام چی بوده ؟...بابات مجبورررت کرده اره؟...آماده شو میام دنبالت!... دلم میلرزید دوست داشتم فریاد بزنم که آره بابام مجبورم کرده ولی نمیتونستم! با تته پته گفتم نه ...نه چرا بابام مجبورم کنه ...من تصمیمم رو گرفتم میخوام با محسن و بچه ام زندگی کنم ! منصور عصبی شد و گفت مهسا چی میگی !؟ با صدایی که میلرزززید گفتم تصمیمو گررر...فتم ...ول کن ! منصور یه لحظه مکث کرد و بابام از اینکه کارشو تموم کرده بود یه نیشخند زد! میخواستم از منصور خدا حافظی کنم و گوشی رو قطع کنم که یهو منصور گفت باشه مهسا تصمیمت رو قبول میکنم و خودش گوشی رو قطع کرد! وقتی این جمله رو از منصور شنیدم انگار کل غم و ماتم های دنیا روی دلم نشست! گوشی رو انداختم و گفتم خب ؟...راحت شدی ؟...اره؟ بابام گفت فقط زود گو.رتو گم کن از خونه ام برو بیرون !...هیچ لباسیم نمیتونی ببری !... حتی گوشیتم حق نداری ببری !... یه وقت فکر نکنی میتونی بری پیش منصور!...بری پیش منصور حتی اگر بیای مامانتم ببری پیداتون میکنم و براتون روزگار نمیزارم ! بابام اینارو گفت و بعد رفت شناسنامه ام رو پیدا کرد و آورد داد بهم و گفت برو عقد محسن شو !...زن منصور که اجازه نمیدم بشی !...باید بری زن محسن شی و کل عمرت با حصرت و سخت‌سختتی بگذره ! لبام رو محکم بهم فشردم و دستام رو مشت کرده بودم حر.صیو که از بابام داشتم میخواستم اینجوری خالی کنم همینجوری وایساده بودم که بابام گفت چرا نمیری ؟...گمممشو دیگه! گفتم آخه... آخه مامان حالش خوب نیس !...بزار بهش برسم بعد میرم! که بابام اومد و موهاااام رو توی دستاش گرفت و گفت اگه نری حال مامانت بدتر ار اینام میشه ! هرجور بود خودمو از دست بابام خلاص کردم و با گریه به سمت در دویدم ! من داشتم رها میکردم ! زندگیمو...بچگیمو...خونه امو...مامانمو...همشو داشتم ول میکردم و رفتم ! داشتم امیدمون ول میکردم ! سریع از در زدم بیرون و رفتم سر کوچه هیچ پول و گوشی و لباسی همراهم نبود ! نمیدونستم چکار کنم! که یهو یه صدا رو پشتم شنیدم : ...
💜🍃 سلام خانهمای گروه یک دختر خاله دارم مجرده و با خواهرشوهرم باهم خیلی صمیمی هستن خواهرشوهرم از شوهرش جدا شده اما متاسفانه دختر خاله ام خیلی خیلی مودب و فقیر بود اما متاسفانه خواهر شوهرم همه راههای بهش یاد داد الان دختر خاله ام خیلی با پسرها دوست هستن هر چند ماه عوض میکنه وبا پسرها میرو بیرون میاد خونمون قایم میشه خودش خونشون روستا ما شهر هستیم اما خیلی دوست دارم به خالم بگم اما اگر بهش بگم خاله ام سکته میکنه 😔😔 خانمهای گروه به من یاد بدین چجوری به خالم بگم 🙏 ❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام خانم های گروه یک دختر دارم سیزده ساله خودش خیلی لاغره مرتب از درد کمر گریه میکنه به من کمک کنید خانهمای عزیز 🙏 ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام خانم های گروه شوهرم کارگر در صدا وسیما دوسال پیش گفتن هر کس پدرش ایثاریا جانباز هستن در کار رسمی میکنن اما نتیجه نگرفتیم فقط نه نفر رسمی کردن از شصد نفر خانمهای گروه هر کس میدون من کمک کنید شوهرم چکار میکنه🙏🙏 ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام عزیزم ببخشید نخودآب و سویق عدس چطوری درست میشه اگه لطف کنید ممنون میشم ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام سلام ممنون از این کانالتون، تجربه های زیادی به دست میاریم 🙏 یک سوال! حدود۱۵روزه که گوش سمت راستم گرفته اوایل بایه گوش پاک کن تمیزش کردم و... نشد بدتر هم شد بعداز حمام هم دوباره تمیز کردم بازم نشد ... خلاصه الان نمیشنوم دستکاری میکنم بدتر میشه از شستشوی گوش میترسم راه حل دیگه ای سراغ دارید؟ ❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام همراهان عزیز دختر من پشت کنکوری بشدت استرس داره دست هاش عرق می کنه تپش قلب می گیره میگه مامان اگه امسال هم در نیام چیه دوستان راهکاری دارید تو را خدا براش دعا کنید ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام ممنونم از کانال خوبتون. من یه پسر 16 ساله دارم مقداری از موهاش سفید شده می ترسم ادامه پیدا کنه و کل موهاش سفید بشه. اگه دوستان راهکاری دارن برای رفع سفیدی مو تو سن نوجوانی ممنون میشم راهنمایی کنید. ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ یه سوال دیگه ای هم داشتم. مادرم یک سال پیش بیماری زونا گرفت تو قسمت پهلو و شکمش و پوستش به شدت آسیب دید . الان بعد از گذشت یک سال تو همون قسمت ها هنوز خیلی درد داره. اگه کسی تجربه ای تو این زمینه دارد لطف کند و راهنمایی کند. متشکرم ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام من دخترعمم الان چندساله هرچی خواستگاربراش میادتامرحله ی حرف زدن پیش میره وخودبه خوددیگه کلاسراغی نمیگیرن پیش دعانویس هم رفته گفته الان شیش ساله بختش روبستن توراخدا اگه کسی میدونه چجوری بختش بازمیشه یه راهنمایی کنه ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام دخترمن هم ۱۷ سالشه بااینکه کلاس تفسیر قرآن میره وحفظ میکنه از خدابدش میاد میگه چرااین همه تفاوت بین زن ومرد هست زنها چرانصف مرداسهم میبرن دیه زن چرانصفه چرااختیار زن ها دست مرداست چراحق طلاق بااوناست واگه بخوای طلاق بگیری موهات عین دندونات سفید باید بشه وهزارچرای دیگه نیگه همه دوستام هم اینجورین واز مسلمان بودن وزن بودن ناراحتن وقتی خودش همه چیو میدونه و قرآن میخونه چی بهس بگم ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام بزرگواران لطفا اگر اطلاعی دارید راهنمایی می خواستم اینکه زمانه ثبت نام سهام عدالت منم مثل همه رفتم ثبت نام انجام دادن ولی وقتی که سود سهام همه اعلام شد برا ما خبری نشد پی گیرش شدیم گفتن تو سایت اینترنت ثبت نشده ثبت نام کننده کارش و درست انجام نداده حالا از اون سال تا حال هروقت مراجعه کردیم گفتن سایت باز نشده چه کار باید کرد ممنون میشم راهنمایی کنید🙏 🙏 ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام به همه دوستان وممنون ازگروه خوبیون ببخشیدمامان من چندماه که کف پاهاش خیلی شدیدمیسوزه دکترم رفته ازمایشم داده قندچربیش خوبه البته فشارخون همیشه داره وقرص فشارمصرف میکنه اماتاثیری روپاهاش نداره وخیلی میسوزه لطفاهرکس میدونه راهنمایی کنه بنده خدابخداخواب نداره تاصبح تورخت خواب میشینه ممنون ازهمه اجرهمه شماباخانم فاطمه زهرا(س) 👇❤️ @adminam1400 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
من یه خواهرشوهر مجرد دارم. بعضی شبا شوهرم شیفت شب میموند و خواهرشوهرم میومد پیشم شب میموند. تا یه شب که تنها بودم پسرم تب کرد. صبح بردمش دکتر. مادرشوهرمو دیدم. گفت خب دیشب با دخترم میومدی، باز خوبه دیشب دخترم پیشت بود. اومدم بگم پیشم نبوده اما چیزی نگفتم. فرداشبش رفتم خونه مامانم موندم. دو روز بعد زنگ زدم مادرشوهرم، گفتم دیشب خونه بابام بودم. مادرشوهرم گفت پس دخترم دیشب کجا بوده، اومد پیش شما که... وقتی از خواهرشوهرم پرسیدم از چیزی که شنیدم شوکه شدم.... 😳🔞👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2947940371Ce7f0ec817a