سیمای بهشتی
#حضرت_زهرا
#فاطمیه
خانه ات گلشن ز طوبای بهشتی فاطمه
حجره ات عرش معلای بهشتی فاطمه
حجره ای داری معطر از مناجات و نماز
گوشه ای از آن ، مصلای بهشتی فاطمه
از دعایت می رسد دلهای یاران در بهشت
ای مناجات تو نجوای بهشتی فاطمه
برترین ذکر تو یا الله ، یا قدوس بود
کمترین یار تو حورای بهشتی فاطمه
چادرت زیباتری تصویر در چشمان ماست
چادرت یعنی که سیمای بهشتی فاطمه
ریشه های چادرت در تار و پود ما نشست
بانوی امروز و فردای بهشتی فاطمه
رنگ پائیزی نداری ای بهارستان عشق
چون تو باغ شکوفای بهشتی فاطمه
کی جدا می گردی از مولای هستی مرتضی
چون علی داری تو همتای بهشتی فاطمه
قطره ای از اشک خود را هدیه کن بر ما که هست
اشک تو از جنس کالای بهشتی فاطمه
جرم تو این بود بت ها را شکستی بی تبر
ای خلیل الله زن های بهشتی فاطمه
«یاسر» از دنیا و عقبا جز ولایت را نخواست
بانوی دنیا و عقبای بهشتی فاطمه
**
#محمود_تاری «یاسر»
@babollharam
#حضرت_زهرا_زمینه
.
بند اول
دارن در مي كوبن / به فكرآشوبن
خدايا پس چرا مادر از سجاده
جاي بابا به سمت در راه افتاده
اي واي خدايا انگار
اينجا به يادخيبر
رفته به سمت ميدون
زهرا به جاي حيدر
"يوما"
.
بند دوم
داره در مي سوزه / يه معجر مي سوزه
توي آتيش داره كم كم در مي افته
خودم ديدم كه مادر با سر مي افته
اين خون كه داره روي
ديوار و در مي جوشه
از تاول آتيشه
از زخم رو پهلوشه
"يوما"
.
بند سوم
دارن بد مي خندن / در و از جا كندن
دارن عمدا دل ما رو مي سوزونن
طناب و توي دستاشون مي چرخونن
اي واي خدايا بدجور
دست علي رو بستن
از خندشون معلومه
تشنه به خونش هستن
"يوما"
.
#سید_محمد_رضا_حسینی
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
4_5956514603214051413.mp3
1.01M
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
4_5956514603214051522.mp3
1.16M
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
#حضرت_زهرا_زمینه
#بند_اول
این خونه دیگه
خونه نمیشه
موهای زینب
شونه نمیشه
هر وقت سرت رو
شونه می افته
با سر حسن تو
خونه می افته
رو به قبله که خوابیدی
من مردم
دیشب از تب که لرزیدی
من مردم
تابوتو دیدی خندیدی
من مردم
فاطمه فاطمه جانم،زهراجان...
#بند_دوم
اشک چشای
تو بند نمیاد
دیگه به لب هات
لبخند نمیاد
واسه دل من
گاهی میخندی
هر شب سرت رو
محکم میبندی
چشمای خیس تو تاره
زهرا جان
خون تو روی مسماره
زهرا جان
کار من بعد تو زاره
زهرا جان
فاطمه فاطمه جانم،زهرا جان
#بند_سوم
پیچیده تو شهر
حرف یه نامرد
میگن مغیره
دس روت بلند کرد
میگن تو آتیش
بال و پرت سوخت
چادر که می سوخت
موی سرت سوخت
واسه من تو خطر رفتی
خانومم
پشت در بی سپر رفتی
خانومم
بین اون چِل نفر رفتی
خانومم
فاطمه فاطمه جانم زهرا جان...
#محمدصادق_باقی_زاده
PTT-20220105-WA0058.opus
183.7K
مادربجون زینب
آروم بگیر یه امشب
ازگریه های سوزان
جونم رسیده برلب
دیگه توون نداری
ازغصه جون نداری
زبون بگیر یه لحظه
مگه امون نداری
مادرپاهات میلرزه
اشک چشات میلرزه
چشات روهم رسیده
برق نگات میلرزه
هوای خونه سرده
صدا صدای درده
دستت بالا نمیاد
مگه وقت نبرده
غم رودلم نشسته
راه گلوموبسته
دردمیریزه توشونه
ازبازوی شکسته
بااین وجودخسته
موی سرم روبسته
نیمه رخش کبوده
روصورت جای دسته
تو کوچه ی پرازغم
عمرحسن شده کم
حرمت براش نزاشتن
کینه تودلهاکاشتن
وفتی درروسوزوندن
داغ به دلت گذاشتن
ای صاحب کرامت
مادرسرت سلامت
مزدرسالت این بود
چه دیدی ازاین امت
ای درمدینه بی کس
برداداین دلم رس
مادرنروزپیشم
فریاد رسم تویی بس
زبانحال بی بی زینب س سروده استاد سیدابراهیم علوی
PTT-20220105-WA0067.opus
145.5K
مرومادرمهربان دل من
مرومادرهمزبان دل من
مرو مادر ای نشان علی
مرومادر ای جوان علی
مرومادراعتبارتومرده
مرومادراقتدارتومرده
مرومادرای بهشت دلم
مرومادر سرنوشت دلم
مرومادرهمسرتوغریبه
مرومادر رفتن توعجیبه
مرو مادر نیمه شب زحرم
مرومادربرق چشم ترم
مرومادر ای علیل خمیده
مرومادرای مریض شهیده
مرومادرای شکوه نبی
مرو مادر ای فروغ علی
شاعر
استاد حاج سیدابراهیم علوی
.
#زمزمه یا #واحد_سنگین
شام غریبان حضرت زهرا سلام الله علیها و گریز به روضه ی کربلا
#سخته_برام_غسلت
بند🕯
سخته برام غسلت ولی،چاره ندارم فاطمه
با اشک من میریزه اشک،اسما کنارم فاطمه
سخته برام کفن کنم،پیکر خسته ی تو رو
سخته برام باور کنم،باید وداع کنم با تو
تا صورتت رو،دیدم شکستم،چشامو بستم
تا که رسیدم،به زخم سینت،از پا نشستم
چجور بشوره حیدرت
آثار زخمه بسترت
چجور ببینه شوهرت
کبودی های پیکرت
زهرا خدانگهدار
بند🕯🕯
سخته برام تشییع تو،شبونه و بی سر صدا
آخه چجور دلت اومد،بری از پیش مرتضی
سخته برام نگاه کنم،به حال زار بچه ها
بگو چجور گریه کنم،آروم کنار بچه ها
بگو چطور من،وقت وداع با،تو اشک نریزم
بگو چجوری،زینب و آروم،کنم عزیزم
چادر خاکیتو رو سر
کرده و میزنه به سر
یه نگاهش به تابوته
یه نگاشم به میخ در
مادر خدانگهدار
بند🕯🕯🕯
زهرا شبونه رفتی و،تنها گذاشتی حیدرو
میگه حسن محاله که،تنها بزارم مادرو
بالا سر مزاره تو،قرآن میخونم فاطمه
خیلی بعیده بعد تو،زنده بمونم فاطمه
گفتی حسینم،تنها نمونه،مثل خزونه
یه روزی توی،دشته پرازغم،بی کس میمونه
روسینشه یه بی حیا
میره سرش رو نیزه ها
میره تنش به زیره پا
واسش علی کردم دعا
حسین من حسین من
#شام_غریبان_حضرت_زهرا
#فاطمیه #حضرت_زهرا
✍♩کربلایی امیرحسین سلطانی
✍کربلایی مجید آقاجانی
👇👇👇
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
4_5792148206250885838.mp3
8.74M
.
دم گویی در تشییع جنازه نمادین حضرت زهرا
#تشییع_شبانه
#حضرت_زهرا
#فاطمیه
.
بر روی شانه میبرم لاله رسول الله لا اله الا الله
میشویم امشب خون ز روی خسته وجه الله لا اله الا الله
لرزه فتاده ای خدا بر دست ولی الله لا اله الا الله
در سینه اش بند آمده راه نفس ثارالله لا اله الا الله
فانوس بزم مرتضی روی گرفته ماه لا اله الا الله
آهسته آهسته بریز آب روان ای اسما لا اله الا الله
از ناله مولا شده خانه مثل کربلا لا اله الا الله
خونابه میریزد ز زخم سینه اش واویلا لا اله الا الله
بر روی دست زینبش مانده کفن یا الله لا اله الا الله
امیرحسین محمودی🎤
#تشییع_مخفیانه
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
.
#زمزمه #فاطمیه
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
#سبک_گلپونه_ها من مانده ام تنهای تنها
بند۱
ای روی تو از ارغوان نیلوفری تر
ای یار حیدر
حال دل و روز مرا برخیز و بنگر
ای یار حیدر
من مانده ام تنهای تنها
من مانده ام تنها میان سیل غم ها
چه کنم بی تو زهرا
زهرای من رویِ کبودت ، کرده پیرم کرده پیرم
زخمیِ سینه ، شستشویت ، کرده پیرم کرده پیرم
فهمیدم الآن از چه قدت ، شد خمیده
نیلوفرم ، ای یاورم ، قامت کمانم
یا فاطمه یا فاطمه جان
یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه جان
نظری بر محبان
بند ۲
ای هر نگاهت آسمان آرزویم
از غم چه گویم
ای ماه نیلی کن نظر یک دم برویم
از غم چه گویم
ای غصه و محنت کشیده
ای در جوانی در جهان خیری ندیده
ای گل قد خمیده
زهرای من آشوب و کینه قاتلت شد قاتلت شد
بعد از نبی بغض و عداوت حاصلت شد حاصلت شد
یا فاطمه از داغ تو خون شد دل سنگ
نیلوفرم ، ای یاورم ، قامت کمانم
یا فاطمه یا فاطمه جان
یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه جان
نظری بر محبان
#محمد_مبشری ✍
#غسل_شبانه
4_5840131460622713625.mp3
1.22M
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
#حضرت_زهرا__س__زمزمه
من خسته تر از خسته ام
بار سفر را بسته ام
علی بیا رو سوی من كن
بیا مرا غسل و كفن كن
مظلوم علی مظلوم علی جان
**
شد لحظه های آخرین
علی بیا سیرم ببین
شمعم كه در سوز و گدازم
این باشد آخرین نمازم
مظلوم علی مظلوم علی جان
**
با تو چه ها گویم چه ها
ماندم میان كوچه ها
ای قبله ام رویت علی جان
بودم دعا گویت علی جان
مظلوم علی مظلوم علی جان
**
ای دلبر خانه نشین
ای روی تو خلد برین
اگر چه من تمام دردم
بیا بیا دورت بگردم
مظلوم علی مظلوم علی جان
**
بهارم عمرم شده خزان
من میروم دامن كشان
پرستوی شكسته بالم
رفتم علی جان كن حلالم
مظلوم علی مظلوم علی جان
شاعر : سید محسن حسینی
حضرت زهرا (س)
زمزمه
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
#محمدجواد_شیرازی
مثل ابر بهار می بارم، رحم کن بر دل علی زهرا
چاره ی لحظه های دشوارم، رحم کن بر دل علی زهرا
اندکی تا دم سحر مانده، تازه آغاز دردسر مانده
لحظه ها را چگونه بشمارم؟! رحم کن بر دل علی زهرا
وقت تنگ است و کار بسیار است، غسلت ای باغ لاله دشوار است
گره افتاده است در کارم، رحم کن بر دل علی زهرا
وقت غسلت چقدر لرزیدم، خون تازه به پهلویت دیدم
ای زمین گیرِ زخمِ مسمارم، رحم کن بر دل علی زهرا
فاطمه جان مُحوّل الاحوال، بازویت... بازویت!!! زبانم لال
چه شد آخر شریک اسرارم؟! رحم کن بر دل علی زهرا
بین محراب زینب من را... فضه دریاب زینب من را...
جان این دختر عزادارم، رحم کن بر دل علی زهرا
غسل دادم تو را حسین افتاد، صورتت دیدم و حسن جان داد
نظری کن بر این دل زارم، رحم کن بر دل علی زهرا
به من مرده جان تازه بده، لااقل لحظه ای اجازه بده
سر روی شانه ی تو بگذارم ، رحم کن بر دل علی زهرا
با قد خم قدم قدم رفتم، زیر تابوت همسرم رفتم
کمرم تا شد ای هوادارم، رحم کن بر دل علی زهرا
رکن من یار و یاورم زهرا، من چگونه به دست خود حالا
هستی ام را به خاک بسپارم؟! رحم کن بر دل علی زهرا
وسط قبر بین این گودال، پدرت آمده است استقبال
چه کنم می روی و ناچارم... رحم کن بر دل علی زهرا
جان حیدر مرا حلالم کن، دم آخر مرا حلالم کن
خیلی آخر به تو بدهکارم، رحم کن بر دل علی زهرا
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
#حسن_لطفی
دیگر بعید است این نفس بالا بیاید
باید برای یاریاش اسما بیاید
شب بود و باران بود و آب از چاه برداشت
تا که برای شستن دریا بیاید
این مرد خیبر مردِ خندق بود اما
باید برایِ غسلِ او زهرا بیاید
دستش به پهلو خورد زخمِ میخ را گفت
دیدی نشد تا محسنم دنیا بیاید
چشمش سیاهی رفت از بازوی خُردش
باید بماند تا که حالش جا بیاد
پشتِ سرِ هم شستنش را قطع میکرد
اما نشد تا بند این خونها بیاید
از بس حسن در آستین دندان فشرده
باید به دادِ حالِ او بابا بیاید
وقتی حسین اُفتاد بر این سینه باید
دستِ شکسته از کفن بالا بیاید
میگیرد از دوشِ ابوذر دوشِ سلمان
دنبال این تابوت آقا تا بیاد
تازه زمانِ شستنِ دیوار و در بود
ای کاش میشد زودتر فردا بیاید
ایکاش میشد دِق کند زینب کنارش
طاقت ندارد تا که عاشورا بیاید
طاقت ندارد تا ببیند بینِ گودال
بر روی آن سینه کسی با پا بیاید
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
#غلامرضا_سازگار
آن شب که شب از صبح محشر تیرهتر بود
آن شب که از آن مرغ شب هم بیخبر بود
آن شب که رخت غم به مه پوشیده بودند
آن شب که انجم هم سیه پوشیده بودند
آن شب که خون از دامن مهتاب میریخت
اسما برای غسل زهرا آب میریخت
آن شب خدا داند خدا داند که چون بود
قلب علی زندانی از فریاد و خون بود
طفلی گرفته آستین غم به دندان
تا نالهی خود را کند در سینه پنهان
آن شب امیرالمؤمنین با اشک دیده
میشست تنها پیکر یار شهیده
میشست در تاریکی شب مخفیانه
گه جای سیلی گاه جای تازیانه
صد بار از پا رفت و دست از خویشتن شست
جانان خود را در درون پیرهن شست
میشست جسم یار خود آرام و خاموش
میکرد بر دستش نگه طفلی سیهپوش
خود در کفن پیچید آن خونین بدن را
خونین بدن نه بلکه جان خویشتن را
چشم از نگه نای از نوا لب از سخن بست
بگشود دست حسرت و بند کفن بست
ناگه فتاد آن تیره کوکب را نظاره
گریان بگرد آفتابش دو ستاره
دو گوشواره که ز گوش افتاده بودند
بر خاک تنهائی خموش افتاده بودند
دو طایر در آشیان بی آشیانه
دو بلبل گردیده خاموش از ترانه
از بیکسی در بال هم سر برده بودند
گوئی کنار جسم مادر مرده بودند
داغ دل مولا دوباره گشت تازه
ریحانه ها را زد صدا پای جنازه
کای گوشهگیران شب غربت بیایید
آخر وداع خویش با مادر نمایید
آن پر شکسته طایران از جا پریدند
افتان و خیزان جانب مادر دویدند
چون جان شیرین جسم او در برگرفتند
گلبوسه از آن لالهی پرپر گرفتند
یکباره از عمق کفن آهی برآمد
با ناله بیرون دستهای مادر آمد
در قلب شب خورشید خاموش مدینه
بگذاشت روی هر دو ماهش را به سینه
میخواست بیتابی ز طفلان جان بگیرد
می رفت تا عمر علی پایان بگیرد
ناگه ندا آمد علی پشتاب پشتاب
دُردانههای وحی را دریاب دریاب
مگذار زهرا را چنین در بر بگیرند
مگذار روی سینه مادر بمیرند
خیل ملک را رحمی از بهر خدا کن
از پیکر مادر یتیمتان را جدا کن
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
#حسن_لطفی
اسماء بریز آب که قلبم مذاب شد
این مرد از خجالت این چهره آب شد
اسماء بریز آب که آتش گرفته ام
دیدی چگونه خانه من هم خراب شد
من چند بار شسته ام و هم نیامد
خونت هنوز میچکد از زخم تازهات
این سنگ غسل شاهد پهلوی سرخ توست
ای خاک بر سرم چه کنم با جنازهات
دریاب حال کودکانِ خودت را ببینشان
با گریه آستین سر دندان گرفتهاند
حالا كه وقت بردن تابوت مادر است
از من نشان خانهی سلمان گرفتهاند
حالا عزای کندن قبر گرفتهام
حالا برای بردن تابوت ماندهام
این جای تیغ کیست که بر بازوی تو است
این نقش دست کیست که مبهوت ماندهام
آه ای غرور من پس از این وقت تسلیت
لبخندها به دیدن یار و تو میرسند
برخیز ذوالفقار نبرد مرا ببند
فردا برای نبش مزار تو میرسند
باید که چند قبر برایت درست کرد
باید مرا به جای تو در قبر جا دهند
دست پدر رسید تو را گیرد از علی
شاید که زخم آتش در را شفا دهند
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
#علی_اکبر_لطیفیان
كار تنش زياد ولی وقت من كم است
یک شب برای شست و شوی اين بدن كم است
بانوی من نحيف نبود، اينچنين نبود
وقتی نگاه ميكنمش ظاهراً كم است
در زير پارچه ورمش گم نمیشود
آنقدر واضح است كه یک پيرهن كم است
بايد چگونه جمع كنم اين بساط را
فرصت كم است و آب كم است و كفن كم است
مسمار را خودم زده بودم به تختهها
بايد بميرم آه، پشيمانشدن كم است
گيرم حسين دق نكند اين چنين ولی
گريه بدون داد برای حسن كم است
آئينه آمدی و ترکخورده ميروی
یعنی برای بردن تو چهار زن كم است
پيراهن حسين كه كارش تمام شد
پس جاي غُصّه نيست اگر یکكفن كم است
بالت، پرت، تنت، همهی پيكرت خدا
اين زخمها زياد ولی وقت من كم است
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
#حسن_لطفی
میشویمت که آب شوم در عزایِ تو
یا خویش را بخاک سپارم بجای تو
قسمت نبود نیتِ گهواره ساختن
تابوت شد تمامیِ چوبش برایِ تو
گر وا نمی شدند گره های این کفن
دق مرگ می شدند زِ غم بچه های تو
خون جای آب می چکد از سنگِ غسلِ تو
خون می چکد که زنده کند ماجرایِ تو
در بود و شعله بود و در اُفتاد رویِ تو
گُم شد میانِ خنده یِ مَردُم صدایِ تو
در بود و شعله بود و از آن در عبور کرد
هر کس که بود نیمه شبی در دعایِ تو
حالا زمانِ غسلِ تو فهمیده ام چرا
رویِ تو را ندید کسی تا شفایِ تو
تنها نه جای دست و زخم و کبودی است
آتش اثر گذاشته بر چشمهای تو
هدایت شده از سبک و شعر کربلایی سعید صادقی
▪️#فاطمیه
▪️#زمزمه
▪️یافاطمهٔ الزهرا(س)😭
▪️#سبک مدینه شهر پیغمبر 👌😭
😭😭😭
به روی سنگ غساله به شویم پیکر یارم
بود این آخرین فرصت به بینم روی دلدارم
غریبم من غریبم من
رسیده دست من بر دست و بازوی ورم کرده
سرشک خون زهجرانت فلک چشم ترم کرده
غریبم من غریبم من
نگفت از درد خود یک دم عزیزجان پیغمبر
چوشمعی سوزم از داغت فروغ دیده حیدر
غریبم من غریبم من
بیا اسما بریز آبی که تا شویم گل پر پر
فلک چیده گلم آخر زنم بر سینه و برسر
غریبم من غریبم من
عزیزان یتیمانم بیائید در دم آخر
به بینید ارغوان امشب همه رخساره مادر
غریبم من غریبم من
الا یا فاطمه بر من غم و داغ تو جانکاهست
دگر این آخرین دیدار نگاهم بر رخ ماهست
غریبم من غریبم من
دگر از سینه زینب ز داغت ناله وآه است
انیس و مونس حیدرپس از با دل چاه است
غریبم من غریبم من
به پوشان رنگ رخسارت ز چشم و دیده بابا
که خجلت می کشد حیدر بیند روی زهرا را
غریبم من غریبم من
سیدکمال میرصانعی ۹۹/۹/۱۲
♠️😭♠️