eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
32 ویدیو
568 فایل
🔸کانال فروشگاه محصولات فرهنگی↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 09052226697 آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک ۵۰ فروشگاه فرهنگی بابُ الحَرَم 🔸کانال متن روضه: @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ زمینه حضرت حمزه و حضرت عبدالعظیم حسنی علیهما السلام 🔻 کار مشترک سید محمد رضا حسینی و سجاد محمدی 1️⃣ بند اول حرف يكي دو روز نيست گداييم از قديمه روزي شب جمعه ي من با سيدالكريم من كه يادم نميره /با تو پا سفره ي مناجات كميل نشستم كفتر جلدتم من /كه يه عمره غلام خونواده ي تو هستم الهي كه سايت كم نشه سلطان ري هميشه هواي مارو داشتي با وفا خودمو يه جوري ميرسونم تا حرم شبايي كه دلم ميره تا كرببلا 2️⃣ بند دوم ضريحتو كه ديدم دلم گرف دوباره الهي بميرم كه بقيع يه زائرم نداره صحن تو غرق نوره / اما اونجا يه شمع كنار اون حرم نداره پس كجا سر بذاره /زائري كه ميخواد چشاش يكم براش بباره شبايي كه مياد توو حرم با اشك و آه زائر تو ميگه توي ري جانم حسن نه يه ضريح و نه سايبونو روضه خون غريبي چقده سخته اي جانم حسن 3️⃣ بند سوم دلاور سپاهو فرمانده ي لشگره اونكه به دل ميدون زده عموي پيغمبره نيزه دارم ميدونه / كه حريفت نميشه تن به تن شبيهه حيدر زور بازوتو عشقه / اي علمدار بي بديل پرچم پيمبر خدا نياره بي يار و ياور شه كسي يا كه نشه علمداري از لشگر( جدا ) خدا ميدونه داغي كه مونده رو دلت منو ميبره تو روضه هاي كربلا 4️⃣ بند چهارم شنيدم اخر كار ترو زدن تو ميدون الهي بميرم كه حالا شدي تو غرق در خون اما باز خوبه اقا /خواهري نيس كنار تو ببينه جون نداري بي هوا نيزه خوردي /من بميرم كه سر رو خاكا غرق خون ميذاري ميرسه يه روزي توي دشتي غرق خون يه خواهري مياد روي تل با دلهره الهي بميرم كه ميبينه نانجيب جلوي چشه مادر سرت رو ميبره علیه السلام علیه السلام
✔️شور احساسی امام حسین✔️ ➖➖➖➖ 1️⃣ نگاه اَبی عَبدِالله پناه دل بیچارس کجا مث حرم میشه برا کسی که آوارس آقاااا به ضریح تو گره میزنم همه ثانیه هامو امام حسین سر ذوقمه میگیرم اگه همه قافیه هام و امام حسین همین ساعت؛ همین لحظه الان باید حرم بودم اگه دنیا؛ به کامم بود الان شاید حرم بودم منو میبری حرم یا نه؟ حسین ➖➖➖➖ 2️⃣ نگاه اَبی عَبدِالله نگاهمو عوض کرده هوای دلمو داشته که راهمو عوض کرده آقاااا دیگه خستم از همه غیر تو پُره کاسه ی صبرم امام حسین کرمت رو باز برسون بهم شب اوّل قبرم امام حسین همون ساعت؛ همون لحظه اگه میشه کنارم باش توو تنهاییم؛ تو گرمای شب سرده مزارم باش منو میخری آقا یا نه؟ حسین ➖➖➖➖ 3️⃣ نگاه اَبی عَبدِالله میگن که نگران بوده عبایی که رو دوشش بود تو دستای سنان بوده ایوااای نه عمامه و نه یه پیرُهن دیگه نایی نداره امام حسین واسه دستو پا زدنش اصن دیگه جایی نداره امام حسین همون ساعت؛ همون لحظه یکی نیزه به پهلو زد خدا لعنت؛ کنه شمر و که روی سینه زانو زد الهی که بمیرم واست حسین ➖➖➖➖ ✏️سید صادق رمضانیان ✏️امیرحسین پارسا
﷽ ❀ ست دلم کرببلا می خواهد اشک خون در حرم خون خدا می خواهد اولیا، جن و ملک، حضرت مهدی آیند دل من همرهشان شور عزا می خواهد دوست دارد که شود ساکن بین الحرمین همزمان سیر حریم دو اخا می خواهد دوست دارد برود همره زینب بر تل اشک بر پیکر از رأس جدا می خواهد دوست دارد بزند بوسه به آن شش گوشه گوشه گیری به کنار شهدا می خواهد دوست دارد بزند بوسه به کف العباس گریه بر تشنه لب دست جدا می خواهد ست شب خوب زیارت خوانی شیعه توفیق زیارت ز خدا می خواهد 🤲
🔻 شاعر: محسن ناصحی در راه مانده ایم و سواری نمانده است از ردّپای رفته غباری نمانده است از شهرهای یخ زده بیرون زدیم و باز کوهیّ و سرپناهی و غاری نمانده است ماندیم تا بیاید و بر ما گذر کند دیر است آنقدر که مزاری نمانده است تقویم ها ورق ورق از ما جدا شدند تا سالهای سال بهاری نمانده است هر صبحمان دو پنجره پر بود از انار هی دست می بریم و اناری نمانده است یا اینکه مرد ندبه ما را نیامده است یا آمده است گاه و گداری ، نمانده است بر جمکران ندبه شدن خط کشیده ایم آدینه ی قرار مداری نمانده است یک روز هم می آید و می بیند آن سوار تنها نماز خوانده و یاری نمانده است عجل الله فرجه ‏
❁﷽❁ ❣️✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍂🌺 ✨ 🔷 السَّلامُ عَلَیْكَ یا بَقِیَّةَ اللَّهِ فى اَرْضِهِ.. 🔷 تقوا کمیتش بی حضورت لنگ مانده از این جهان آقا فقط نیرنگ مانده بر یازده معصوم دنیا ظلم را دید بر صفحه تاریخ ما این ننگ مانده شوق ظهورت نیست در راس دعاها اما به ظاهر ندبه ها پر رنگ مانده خالیست جای بندگان وقت مناجات ادعیه رفته جای آن آهنگ مانده امروز هم دعوا سَر نام علی هست آقا نیا اینجا هنوز این جنگ مانده باید به خود آیم که دیگر می شود دیر چون تا ظهورت یار وقتی تنگ مانده ای ریسمان آمده از سمت بالا چیزی ندارم در بَر اما، چنگ مانده حامد آقایی عَجّلََ اللهُ تعالی
✳️لسَّلامُ عَلَیْکَ یَا مَنْ بِزِیَارَتِهِ ثَوَابُ زِیَارَهِ سَیِّدِ الشُّهَدَاءِ ... ✳️ نام گرامیش اگر عبدالعظیم بود عبد خدای بود و مقامش عظیم بود گر از کرامتش همه کس فیض می برد از نسل خاندان امامی کریم بود عطر حدیث آل رسول از لبش چکی ددر مکتب فضیلت و تقوا فهیم بود تنها نبود پیک خوش الحان باغ عشق پرهیزگار و عابد و زاهد، حکیم بود آموخت درس بندگی از اهل بیت نور محبوب پیشگاه خدای علیم بود غیر از خدا نداشت نیازی به هیچ کس در عمر خویش صاحب طبعی سلیم بود لبخند مهربانی و گرمش چو آفتاب دست نوازشی به سر هر یتیم بود گل سیرتان عشق به مدحش سروده اند اخلاق او لطیف تر از هر نسیم بود پیوسته او به منزل مقصود می رسید زیرا صراط زندگی اش مستقیم بود هفتاد و نه بهار ز عمرش گذشت و باز در سایه امید و ولایت مقیم بود در گلشن همیشه بهار حریم او هر گل که دیده ایم به ناز و نعیم بود هر کس که رو نمود بر این آستانه گفت این بوستان عشق بهشتی شمیم بود پروانه بهشت به دستش دهد خدا هر کس که زائر حرم این کریم بود عبد حقیر اوست "وفایی" اگر چه باز دل در جوار حضرت عبدالعظیم بود سید هاشم وفایی
✳️السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَسَدَاللّهِ وَخَیْرَ الشُّهَداءِ ... ✳️ باران گریه ام، نفس آسمان گرفت خونت زمین که ریخت دل ارغوان گرفت امروز بود سخت ترین روز زندگیم از من تو را، عموی مهربان گرفت در ازدحام آن همه دشمن چه ناگهان وحشی به نیزه سینه ی پاکت نشان گرفت از سینه ات جگر به تلافی جنگ بدر بیرون کشید هنده سپس بر دهان گرفت بازم خنک نشد دل از سنگ بدترش با مُثله کردنت ز منِ خسته جان گرفت بسته بریده های تنت را به گردنش زین غصه بند بند من آه و فغان گرفت با اینکه سخت زیر عبا جمع کردمت داغت عجیب از دل خواهر امان گرفت هفتاد مرتبه به تنت خوانده ام نماز در پای زخمهات، دلم آشیان گرفت در بیت هر شهید اُحُد روضه ات به پا شهر مدینه مرثیه ات را زبان گرفت علیرضا شریف
🔹️السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَسَدَاللّهِ وَخَیْرَ الشُّهَداءِ... 🔹 تا همیشه غمت بر این دلهاست گریه بر تو سفارش طاها ست در مقامت همین بس است نبی گفت حمزه سیدالشهدا ست ای عموی نجیب پیغمبر تکیه گاه غریب پیغمبر اسدالله غزوه های رسول وقت غم ها حبیب پیغمبر همه جا یار مصطفی بودی تو مددکار مصطفی بودی هر زمان که اذیتش کردند تو طرفدار مصطفی بودی رفتی و در مدینه غوغا شد باب توهین به مصطفی وا شد بعد پیغمبر و تو و جعفر آتش کینه سهم زهرا شد من بمیرم چه بر سرت آمد چه به احوال پیکرت آمد عالمی سوخت آن زمانی که سر نعش تو خواهرت آمد خواهرت قد کمان رسید از راه ضجه میزد به ناله ای جانکاه تا که چشمش به پیکرت افتاد گفت وا حمزتا ! رسول الله خواهر تو ندید پیکر تو که چه آورده هند بر سر تو خارها و عبا کمک کردند که نمیرد عزیز خواهر تو خواهرت را کسی اسیر نکرد از خجالت که سر به زیر نکرد دختر نازدانه ات هرگز گیسویش بین پنجه گیر نکرد ابوالفضل عطاری علیه السلام علیه السلام
✳️السَّلامُ عَلَیْکَ یَا مَنْ بِزِیَارَتِهِ ثَوَابُ زِیَارَهِ سَیِّدِ الشُّهَدَاءِ ... ✳️ همین که راه نَبَـستی به روی من... ممنون همین که ذکرِ لبم شدحسن حسن ممنون همیـن که پایِ عـَلـَم با نـوایِ یا حـیدَر اجازه دادی وُ وٰاشد لب وُ دهـن ممنون اگر چه نوکـرِ تو در عـمل نـبودم من همیشه دَم زده ام از تو در سخن ممنون مـنم گـدایِ حرم... سیـدالـکریم تویی تو نان رِسان شده ای قبلِ در زدن ممنون حریمِ تو حرمِ یارِ ماست... کرب و بلاست شمیمِ سیب رِساندی به همـوطن ممنون اگر چه یارِ حسینی ولی کفن شده ای بخوان برایِ من از شاهِ بی کفن ممنون غروب آمد و بخشـید جان وُ مالَـش را عبا وُ خوُود وُ نگین داد وُ پیرهن ممنون نرفت هیـچ کسی دستِ خالی از گودال نَخواه روضه یِ سُم های اسب و تن... ممنون سَری به نیزه نشست و شکست پهلویی بـبار وُ ندبه بخوان پا به پای مِن ممنون حسین ایمانی
4_6048495996487340134.mp3
13.44M
‍ ‍ 🏴 😭 بند اول: تنم میسوزه از سَم زیرِ لب هر دم مرگمو میخوام از خدا کم کم شده این زهرِ کاری تو خونم جاری با لبِ تشنه جون دارم میدم میسوزم از زهر ، این دمه آخر رویِ لبهامه مادر ای مادر خدایا من غریبه آلِ حیدرم اسیره بسترم ، شبیهِ مادرم یا صادق یا غریب بند دوم: زده این زهرِ کینه آتیش به سینه بی حُرمتی ها خیلی سنگینه دلم دریای درده پُر آه و سرده شِکوه دارم از شهرِ مدینه زخمیِ کُلِّ بال و پره من دُشنام میدادن به مادره من منو رو خاک غم ، کشیدن بی هوا شبیه مرتضی ٰ، میون کوچه ها یا صادق یا ‌غریب بند سوم: مُدام در بین بستر با چشمای تَر روضه میخونم از شَهِ بی سر نکش خنجر رو حنجر دست بردار از سر داره می بینه مادری مُضطر وقتی سرِ تو ، رو نیزه ها رفت زینب میونِ نامحرما رفت امون از بزمِ مِی ، امون از ازدحام امون از کوچه ی ، یهود و شهرِ شام غریب آقای من نفس کربلایی جواد مقدم ____ کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرم @babolharam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_6048880709592943738.mp3
6.32M
توو هرم آتیش. نفس ندارم آروم نمیشه قلب زارم مرهم به زخم دلم میذارم نوای مادر مادر دارم این آتیشی که دوباره برپاست همون آتیش خونه ی مولاست دوباره داغ پهلوی زهراست انا بن اعراق الثری منم غریب کوچه ها انا بن زهرا 2 ........................................ پای برهنه رو خاک دویدم جلوچشام حیدر رو دیدم خدا میدونه که چی کشیدم به مادرم طعنه میشنیدم بجای اینکه عبا بپوشم بار مصیبت بود روی دوشم میرم که جام بلا بنوشم میخونم اما بیصدا میگم میون کوچه ها انا بن زهرا 2 ...................................... حرمت نذاشتن به سن و ساله م به اشک و آه و سوز و ناله م با اینکه امشب خرابه حالم روضه خون داغ گودالم یه مرد زخمی، یه مرد خسته از اینهمه غم، دلش شکسته قاتل به روی سینه ش نشسته سرش که شد از تن جدا میره به روی نیزه ها آه و واویلا _ کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرم @babolharam
_صادق؛(ع) شعر مصیبت حضرت صادق (ع) آتش گرفت ا ین دره خانه به کارزار شدغرق دود خانه وشد دیده تارِ تار از آسمان به خاک زمین اشک تازه ریخت آتش زبانه میزنداز بس گدازه ریخت درکوچه روبهان به شکارت کمین کنند یکباره حمله سوی تو ای نازنین کنند درهجره صادق است وکه گرم قتال شد یکباره بهره حمله ی‌ دشمن مجال شد   قلب و دل امام مدینه شکسته بود کوه غم وبلا به دل اونشسته بود این روزگار بر دل خود ازتو کینه داشت  لبریز زخم بود و جراحت به سینه داشت درکوچه موج ناله ی‌ واویلتا شده عالم برای غربت تو درعزا شده عالم فدای آن تن پاک و مطهرت افتاده بین آن درو دیوار پیکرت درسینه غربت وغم آن روز مانده است داغ توغصه بر دل عالم نشانده است آنجا کنار جسم توهمسر رسیده بود آهی ازاین همه غم دنیا کشیده بود پیمانه های صبر ه دلش جوش میرود آنقدر ناله زد دگراز هوش میرود  گفتی دلت گرفته ز اندوه دیگری داری عزای ماتم مظلومه خواهری گفتی غروب واقعه جدت به خون نشست از ثم مرکبان بخداسینه اش شکست  گفتی حسین در دل گودال قتلگاه درخون نشست پیکر سردار بی سپاه گفتی که با زبان گله بضعه ی‌ بتول رو کرد بر مدینه که یا أیها الرسول این پاره پاره پیکره قرآن حسین توست این تن که مانده زیرستوران حسین توست 🔸شاعر: مجنون کرمانشاهی
صادق(ع) یا شیخ الاوصیاهمه عالم فدای تو شکرخداکه شد دل من آشنای تو یاشیخ الاوصیا .حرمت قبلگاه من شاهی کریم هستی و من هم گدای تو شیخ الائمه هستي ومولاي شيعيان هستم مريدوخادم صحن وسراي تو چون یاکریم من به امیدتو می پرم پرواز می کنم همه شب در لوای تو شادم کبوترم به تو وصحن خاکیت چشمش به رحمت است وبه َ لطف و عطای تو امشب هوای صحن بقیع تو کرده ام شادم کبوترم سوی صحن وسرای تو سلطان عالمین بخداصادق است وبس هستم گدای کوی تو وجان فدای تو شبهابیادصحن بقیع گریه میکنم بر سینه می زنند همه در عزای تو یاشیخ الاوصیا. شده ام شرمسار تو دارم امید بر تو و یکدم لقای تو امشب عزای صادق آل محمد(ص)است باگریه بغض میکنم اندرهوای تو 🔸شاعر: غلامی(مجنون کرمانشاهی)_ ____________________________
▪️ زمزمه شهادت حضرت حمزه و عبدالعظیم علیهم السلام▪️ اثر مجتبی صمدی شهاب بزم امشب بزم روضه بزم داغ یه کریمه پسر زهرا و حیدر حضرت عبدالعظیمه صاحب سفره امشب مثه جدش سفره داره یه اشاره به غریبیش اشکامونو در میاره این آقایی که حریمش غرق بین هاله ء نور با هجوم تيرگی ها یه روزی شد زنده در گور زیر پا رفت اما نامش روی پرچم رفته بالا تا قیامت جادوانه است پرچم اولاد زهرا شد مصادف این مصیبت با یه درد پره محنت داغ حمزه که سوزونده دل ما رو بی نهایت بی حیاها ، نا نجیبا مثله کردن پیکرش رو شد پیمبر غرق ماتم پاره کردن جیگرش رو سایبون روی سر بود این عموی بی قرینه خالی بود جاش وقتی حیدر شد غریبه تو مدینه بعد حمزه بود که دشمن به ولایت پشت پا زد توی کوچه یه حروومی یه کشیده بی هوا زد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام صادق علیه السلام ■■■◆■■■◆◆■■■◆■■■ ◇بند اول : یه قلب عاشق دارم طبیبی حاذق دارم روایتی زیبا از امام صادق دارم گفته هر کی با حسین باشه فاطمه همیشه همراشه ما نمیزاریم که تنهاشه جنتم منزل و ماواشه آقامه و میخوام / رعیتش باشم کاشکی شامل این / روایتش باشم......... ◇ بند دوم : کلامش از در بوده حقیقتی مشهوده در مقام زواره کرب و بلا فرموده هر کسی باشه تو این زمره مادرم میده بهش نمره سفر کرب و بلا بهتر از هزار حج و هزار عمره کاشکی همیشه در / معیتش باشم کاشکی شامل این / روایتش باشم........ ** ◇بند سوم : بشنو حقیقت داره یه دنیا قیمت داره کلام شیوای او از این حکایت داره میگه هر کسی که شاعر شد یا که روضه خون و ذاکر شد میاد اون روزی رو میبینه تو بهشت با ما مجاور شد کاشکی عمرمو پای / خدمتش باشم کاشکی شامل این / روایتش باشم........ **** ◇بند چهارم : شدم خیال آسوده چون سندش موجوده که در مقام شیعه آقا چنین فرموده میگه شیعه باشه و صبرش با خدای عالمه اجرش گریه بر جد غریب من بهترین توشه برا قبرش کاشکی نائله بر / زیارتش باشم کاشکی شامل این / روایتش باشم......... * ◇بند پنجم : شیعه دلو شیدا کن حقیقتو پیدا کن امام صادق فرمود امر مارو احیا کن این مجالس پایه دینه منکرش خیری نمی بینه هر کسی که روضه بر پا کرد جنتش تضمینه تضمینه کاشکی مدافع / ولایتش باشم کاشکی شامل این / روایتش باشم......... ◈◈◈◈◈◈◈◈◈◈◈◈◈◈◈◈◈◈ ◆شاعر: مرتضی کربلایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
----------------- --------------- تو در شجاعت محشری میر سپاه و لشگری شیر رسول خدا و مدافع پیغمبری تویی ابوطالب خصال وقت شجاعت بی مثال دشمن فراری از تو شد حریف نداری در قتال ای یل با وفا...یاور مصطفی تو بر سپاه نبی علمداری دلاوری چون حیدر کراری ــــــــــــــــــــــ حامی دین خدایی همقدم مرتضایی شبیه اربابم حسین تو سیدالشهدایی منم ز عشق تو سرشار ز دشمنان تو بیزار ذکر شب وروزم شده لعنت به هند جگر خوار ای یل با وفا... یاور مصطفی تو بر سپاه نبی علمداری دلاوری چون حیدر کراری ــــــــــــــــــ سائل بیت الکریمم نوکر او از قدیمم سینه زن روضه های حضرت عبدالعظیمم حریم او به چه زیباس گنبد و صحنش دلرباس کسی که میشه زایرش انگار که زایر کربلاس شور و حالم عجیب..مستم از بوی سیب پر زده دل تا حریم بیت الله ذکر لبم یا حسین ثارالله ※※※※※※※※※※※※※※※※※※※※※ ●شاعر: مرتضی کربلایی •
🏴 شهادت حضرت امام جعفرصادق علیه السلام 🏴 ناگهان سجّاده را از زیر پایش می کِشند مثل حیدر(ع)درمیان کوچه هایش می کشند نامسلمانان به فکر سنّ وسالش نیستند پابرهنه،بی عمامه ،بی عبایش می کشند بی مروّت ها سوار مرکب ودنبال خود (پیرمرد)ی را(پیاده)،(بی عصا)یش می کشند با(طناب)و(دست بسته)،(سیلی) و آتش به در(ب) لحظه لحظه عکس مادر را برایش می کشند نای رفتن را ندارد در تنش اما به زور درمیان کوچه زیر دست وپایش می کشند روضه هارا در خیالش هی مجسم می کنند از مدینه نا گهان تا کربلایش می کشند ((زینت دوش نبی))*افتاده (بی سر بر زمین) وای بر من از کجاها تا کجایش می کشند شاه غیرت روی خاک افتاده وبی غیرتان نقشه ی حمله به سوی خیمه هایش می کشند چون نمی برّید خنجر حنجرش را از جلو ناکسان این بار خنجر از قفایش می کشند کاروان عصمت وتوحید را،(نامحرمان) کربلا تا کوفه وشام بلایش می کشند اشک دختر بچه ای یک شهر را بر هم زده با سر باباش جان را از صدایش می کشند در قنوتش رفته در فکر تمام روضه ها ناگهان سجاده را از زیر پایش می کشند ✨ "مجتبی خرسندی 🌙