eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.2هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
46 ویدیو
568 فایل
🔸کانال فروشگاه محصولات فرهنگی↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک 50 فروشگاه بابُ الحَرَم
مشاهده در ایتا
دانلود
یکباره اگر خدا تو را بالا!!! بُرد در زندگی ات تمامی غمها مُرد!!! مغرور نشو فخر به مردم نفروش زیرا که به یک آه، زمین خواهی خورد... @babollharam
حیف که از دست ما ماه خدا می‌رود ماه مناجات و نور، ماه دعا می‌رود ماه سحر خیزی اهل صفا می‌رود ماه وصال علی، ماه ولا می‌رود ماه خدا رفت رفت، جلوۀ بدرش به خیر زمزمـه‌های شب و لیلۀ قدرش به خیر بود به روی خدا، چشم تماشای ما خواندن جوشن کبیر، صوت دل‌آرای ما هر شب و هر روز بود، بزم خدا جای ما زمـزمۀ افتتاح، سـر زد از آوای مـا حیف که مانند برق، این مه معبود رفت دیـر ز راه آمد و، خنده زد و زود رفت ماه خداوند رفت، ماند به دل آه ما دست خداوندگار بود به همراه ما نور به افلاک داد، ذکر هو الله ما ذکر هو اللهِ ما، اشک سحرگاه ما نـالۀ العفو مـا از رمضان دل ربود گاه دعای سحر، گاه ابوحمزه بود زآینۀ دل گرفت ماه خداوند، زنگ سلسلۀ زلف وصل، بود سحرها به چنگ عبد خدا بود و صلح، دیو هوی بود و جنگ یافت ز خون علی صورت این ماه، رنگ محفل قرب خدا کوی علی بود و بس روی جمیل خدا روی علی بود و بس کیست علی؟ کیست؟ کیست؟ سرّ مگوی خدا آن کـه هیـاهوی اوست، معنی هـوی خـدا دست و زبان گوش و چشم روی نکوی خدا داشته شصت و سه سال، دیده به سوی خدا نور به او متکی، خلق به او زنده بود عالم و آدم نبود، او به خدا بنده بود ارض و سماوات را در همگان یک علی است هم به مکان یک علی، هم به زمان یک علی است هم به جهان یک علی، هم به جنان یک علی است بلکه خداوند را در دو جهان یک علی است قادر منان یکی است، خالق داور یکی است بعـد خداونـدگار، احمد و حیـدر یکی است حاصل لوح و قلم، نام علی بود و بود نقش وجود و عدم، نام علی بود و بود بعد خدا دم به دم، نام علی بود و بود ذکر خداوند هم نام علی بود و بود مدح علی هم همان مدح محمّد بوَد احمـد حیـدر بـود حیـدر احمد بوَد علی به نص صریح، نفس پیمبر بود علی کنـار نبی، ساقی کوثر بود علی تمام نماز، نه بلکه برتر بود نمـاز بی مهر او، گنـاه اکبـر بود عبد مؤید علی است، جمال سرمد علی است نه، جان پیغمبر است، تمام احمد علی است این دو ز صبح ازل، کنار هم زیستند جدا ز هم تا ابد، نبوده و نیستند خدای داند فقط که بوده و کیستند که بوده و کیستند؟ چه بوده و چیستند؟ دو نـاشناس وجـود دو نـور غیب و شهود به هر دو از حق سلام به هر دو از ما درود علی است آقای من، علی است مولای من علی است دنیای من علی است عقبای من جحیم با مهر اوست، جنت اعلای من اگر رَوَم در بهشت، سوای او، وای من مرده بُدم با دمی زنده شدم از دمش «میثمم» و می‌دهم جان به ره میثمش @babollharam
یــــادت دلیل گریه‌ی پـــنـــهــانـی من است نامـــت انـیـس این دل زنــــدانــی من است نـــــیمه شب آمــدم که نــبــیــنــــی رخ مرا بـــــار‌ گــنــاه عـــلـــت پـــنـــهانی من است از خود بریده‌ام به تـــو نـــزدیــــک تـــر شوم این لحظه‌ها که خلوت روحــــانی من است در خــلــوتــم همــیــشـه کـلـنـجـار مـی‌روم می‌گویم این چه وضع مسلمانی من است؟! کـــاری بــکـن کـه رو نـزم بر کـسـی بــیا… چـیــزی بــده کــه رزق سـلیمانی من است از ســفــره‌ی تــو مـی‌خورم و سیر می‌شوم شـکـرت از این که نـعـمتت ارزانی من است یـک جلـوه‌ات بر این دل تــــاریک و سنگی‌ام پـایـان خـواب‌هـای زمـسـتـانـی من اســـت امــشــب کـه داد مـی‌زنـم الـعـفـو ای خدا! لـحـظـه بـه لـحـظـه رحمت بارانی من است گــــــرم گــنــاه بــــــوده‌ام و دیـــــر آمــــدم عـــصــیـــان دلــیـل غیبت طولانی من است تـا کـه نـبــخــشی‌ام من از این جا نمی‌روم ایـــن گــریــه برگ سبز پشیمانی من است دارد بــســاط سفـــره‌ی تـــو جمع می‌شـود غــم مــی‌خــورم که آخر مهمـانی من اسـت @babollharam
فرصت توبه گذشت و گریه می بارم هنوز حسرت اوقات غفلت را به دل دارم هنوز باز هم جا ماندم و این غافله از ما گذشت مانده خاری در کف پا و گرفتارم هنوز هر چه درمان بود مخصوص ضیافت خانه بود عافیت بود و شفا هر چند بیمارم هنوز بعد از آن شب های بهتر از تمام سال ها در مسیر بندگی ای وای کم کارم هنوز من نبودم زینت مهمانی خوبان تو هر چه تو بخشیده ای من عبد سربارم هنوز گر چه دارد می رود این ماه اما میزبان باز می گوید گنه داری؟ خریدارم هنوز لحظه ای با ما سرِ یاری اگر داری بیا اشتیاق دستگیری از تو را دارم هنوز تا که من هستم چرا بر دیگران رو می زنی من که قبل از هر که گویی دوستت دارم هنوز @babollharam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وقتِ خداحافظیه، مهمونی ام تموم شد! حسرتِ این روزایِ خوش، بغضی توی گلوم شد صاب خونه ممنون توأم، هیچ چیزی کم نذاشتی با اینکه لایق نبودم، سنگ تموم گذاشتی نمی تونم دل بِکنم، جدایی خیلی سخته! بدرقه رفتن اینطوری، خدایی خیلی سخته! ماه رمضون کجا میری!؟ نرو دلم می گیره از این به بعد باز غروبا، بی تو دلم می گیره تا سال بعد چیکار کنم! زنده شاید نباشم با چشم گریون دوباره، از تو باید جداشم حرف جدایی که میشه، دلم عزا می گیره دلم به یادِ روضه های کربلا می گیره ** حسین من نرو بمون، سایه ی روسرم باش حالا که عباس ندارم، پناه این حرم باش دلم شده پشتِ سرت، مثل موهات پریشون خودت بگو چیکار کنم، تنها تو این بیابون داداش نرو تورو خدا، نذار که در به در شم نذار با شمر و حرمله، تا کوفه همسفر شم @babollharam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دیدی رمضان رفته و پر باز نکردم تا خیمه گهِ سبز تو پرواز نکردم ماه تو گذشت عاشقی آغاز نکردم من پُست غلامیِ تو احراز نکردم ساقی بده جامی که تو را درک نکردم شاید که دگر میکده را درک نکردم من لایق مهمانی ات ای یار نبودم من قابل الطاف تو ای یار نبودم بودم به حضور تو و انگار نبودم در محضر تو بودم و انگار نبودم من بار دگر خسته و تنها شدم ای وای شرمنده ی تو یوسف زهرا شدم ای وای شب های مناجات و دعا رفت ز دستم فیض سحر ذکر خدا رفت ز دستم یک ماه نه یک عمر صفا رفت ز دستم همسفرگیِ با شهدا رفت ز دستم جامانده ترین رهروِ این جاده منم من از پا و نفس بین ره افتاده منم من افسوس که رفته ز کفم حاصلم ای دوست آلوده نمودم به چه سرعت دلم ای دوست بیمار گناهم چه کنم غافلم ای دوست بنما تو به درک عرفه شاملم ای دوست راضی شو ز من گرچه گنهکار و حقیرم بنگر به «أجِرنا» پیِ احسان مجیرم من جز تو کسی را گل زهرا نستایم شکرانه به جا آورم از این که گدایم با عشق تو می سوزم و می سازم و آیم تا آنکه زنی در حرمت قفل به پایم بگذار سحرها به قنوت تو بمانم مثل تو سحر ناله ی العفو بخوانم شب های زیارت ز دل خسته دلان رفت هم ناله شدن با نفس سینه زنان رفت گریه ز غم قافله ی اهل جنان رفت تا اینکه براتی ز تو گیریم زمان رفت هرکس که از او قلب تو دلدار رضا شد داریم یقین روزیِ او کرب و بلا شد دست کرمت گر ز کسی دست نگیرد بیچاره شود زار و گنهکار بمیرد خوش بخت هر آنکه دلت او را بپذیرد از لوث گنه پاک شده عید بگیرد بر ما که فقیران ره تزکیه هستیم عیدی بده ما مستحق فطریه هستیم ای آن که تو صاحب به زمین و به زمانی هستی به کنار همه و باز نهانی فرزند رضا ضامن عشاق جهانی ای کاش نمازی به صف فطر بخوانی تا آنکه به دست دل تو دل بسپاریم سر بر قدمت یوسف زهرا بگذاریم @babollharam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم مثنوی امام زمان عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف و روضه‌یِ حضرت عبّاس علیه السلام ما انتظارِ دیدنِ دلدار داریم در سینه عشقِ حیدرِ کرّار داریم ما با غلامیِ علی شاهِ جهانیم چشم‌انتظارِ مهدیِ صاحب‌زمانیم هرچند از دوریِ رویت کوهِ دردیم هر روز و شب لطفِ تو را احساس کردیم هر جا که می‌آید سراغِ سینه غمها حس می‌کنم آرامشِ دستِ شما را گاهی پُر از نوری و گاهی سایه‌بانی در هر دو صورت سرپناهِ عاشقانی آئینه‌یِ پیغمبری در خُلق و خلقت تو حیدری در منطق و ایثار و غیرت حُجب و حیایِ مادرِ سادات داری تو مجتبایِ صبر و سِلم و افتخاری مثلِ حسینی در شجاعت بی‌نظیری من نوکرِ دربار و تو نِعم‌َالاَمیری در سجده‌ها تکرارِ زین‌ُالعابدینی تو عالِمی چون باقر و عین‌ُالیقینی تصویرِ صدقِ صادق و کَظمِ خدایی آقا تو رویایِ علی موسی‌َالرِّضایی جودِ جوادی و علمدارِ هدایت یابن‌َالحسن روحی فِدا شاهِ ولایت هفت آسمان بر نامِ تو حسّاس امّا تو عاشقِ اسم عمو عبّـاس... آقا اسمِ عمو عبّاس می‌آید می‌آیی تو روضه‌خوانِ ساقیِ کرب‌و‌بلایی جانم فدایِ اشکِ مشک و چشمِ دلبر افتاده در ساحل دو دستِ آب‌آور تیر آمد و اُمّیدِ او می‌ریخت بر خاک خَم می‌شود از غصّه‌هایش قدِّ افلاک اُفتان و خیزان می‌رسد ارباب...اِی وای با روضه‌ها شد ناله‌یِ سرداب... اِی وای @babollharam
به حقِّ معجرِ پاره به حقِّ انگشتر از این غلامِ حسینت خدایِ من بگذر @babollharam
روايت شده است كه حضرت زين العابدين عليه السّلام اين دعا را،از اوّل تا آخر شب بیست و هفتم مكرّر مى‌خواندند: ✅ اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي التَّجَافِيَ عَنْ دَارِ الْغُرُورِ وَ الْإِنَابَةَ إِلَى دَارِ الْخُلُودِ وَ الاسْتِعْدَادَ لِلْمَوْتِ قَبْلَ حُلُولِ الْفَوْتِ خدايا روزيم كن دورى گزيدن از خانۀ فريب و بازگشت به سوى خانۀ جاويدان و آماده شدن براى موت [قطع دلبستگی از دنیا] پيش از رسيدن فوت. @babollharam
وقت جدایی من و ماه صیام شد یعنی غروب طلعت این بارِ عام شد دارد بساط ماه خدا جمع می شود آه درون سینه ی ما مستدام شد توشه برای روز جزا بر نداشتم! فرصت گذشت و خوشه ی عمرم تمام شد یادش به خیر… سوز مناجات نیمه شب وقتی که با خدا دل ما هم کلام شد یادش به خیر… لحظه ی افطار… تشنگی نام حسین گفتن ما التزام شد دست ادب به سینه نهادم به سوی او اشکم روان و ذکر لبم اَلسَّلام شد … … وای از دمی که خنده ی کوفی جماعتان بر زخم بی شمار تنش التیام شد هر کس به نوبه ی خودش از او بها گرفت! وقتی میان قتلگهش ازدحام شد… @babollharam
آمدیم از سفر دور و دراز رمضان پی نبردیم به زیبایی راز رمضان هر چه جان بود سپردیم به آواز خدا هر چه دل بود شکستیم به ساز رمضان سر به آیینه «الغوث» زدم در شب قدر آب شد زمزمه راز و نیاز رمضان دیدم این «قدر» همان آینه «خلّصنا»ست دیدم آیینه‌ام از سوز و گداز رمضان بیش از این ناز نخواهیم کشید از دنیا بعد از این دست من و دامن ناز رمضان نکند چشم ببندم به سحرهای سلوک نکند بسته شود دیده باز رمضان صبح با باده شعبان و رجب آمده بود آن که دیروز مرا داد جواز رمضان شام آخر شد و با گریه نشستم به وداع خواب دیدم نرسیدم به نماز رمضان @babollharam
قسم به عشق جدایی ز آشنا سخت است جدایی از سحر و محفل دعا سخت است برای دیده شب زنده دار خود گریم قسم به اشک سحر دوری از بکا سخت است صفای هر دل عاشق مرو مرو رمضان دوباره رویت دل های بی صفا سخت است بیا مرو که شیاطین دوباره می آیند بدون جلوه تو انس با خدا سخت است دوباره وقت اذان غفلت عارضم گردد غم جدایی از ذکر ربنا سخت است پرستوی دل ما را ز بام خود مپران که ترک سفره شاهانه بر گدا سخت است بعید نیست به زودی فرا رسد مرگم امان که این سفر آخرت دلا سخت است قیامتی است قیامت که روز وانفساست اگر نظر ننماید امام رضا سخت است مرا به ساحل دیدار دلبرم برسان شکسته کشتی و دریایی از بلا سخت است بگو به خیمه نشینان جبهه ای شهدا فدائیان حسین دوری از شما سخت است هنوز مرغ دل خسته ام مهیا نیست هنوز پر زدنم سوی کربلا سخت است خدا کند به دلم مهر نوکری بزنند خدا کند خودشان سوی دلبرم ببرند @babollharam
شنیدم توبهٔ بی ادعا را زود می بخشی گنهکارانِ با حُجب و حیا را زود می بخشی همان‌هایی که اهلِ اشک و اقرارند؛ نه طغیان به قرآن! عاصیانِ با صفا را زود می بخشی طلبکارانِ از تو؛ حیف که این را نمیدانند بدهکارانه نیکوکارها را زود می بخشی دعای افتتاحِ تو؛ عجب حالِ بکا دارد سحرگاهان که اشکِ بیصدا را زود می بخشی برای توبه گرچه دیر می آییم اما تو دقیقاً لحظهٔ افطار، ما را زود می بخشی به ٱمراضِ وجودی بی تعلّل میدهی درمان گرفتارِ به انواعِ بلا را زود می بخشی همین «ألعفو» میگویند مرهم میگذاری و به بیمارانِ نفساني شفا را زود می بخشی نمیدانم چه سرّی هست بینِ این همه سائل گدایانِ علي-موسی الرضا(ع) را زود می بخشی به عشقِ آن سلام ِ اولینِ رو به شش گوشه همیشه زائرانِ کربلا را زود می بخشی به «أدعوني» قسم؛ حاجاتِ اهل سجده را فوراً اجابت کرده و اهلِ دعا را زود می بخشی همانهایی که دل بردند از تو در میانِ خون شهیدان ِ «ذَبیحاً بِالقفا» را زود می بخشی! @babollharam
1_4290503774.mp3
1.45M
/ سالروز تخریب قبور ائمه بقیع ۱۴۰۱ کربلایی محمدحسین پویانفر دلم شد با خدا همراه سلام الله علی کریم آل الله سرِ سفرت مهمون بودن اجدادم که با خونوادم دل به تو دادم یا حسن یا حسن یا حسن یا ذالکرم سایه ی رو سرم از بچگی عشق تو باورم ای سفره ی نذری مادرم آخری روزی میشی صاحب حرم مولا حسن سیدنا حسن میخونم هر سحر آروم سلام الله علی سیدنا المظلوم دوباره اسمت روی لب گل کرده دلم هر جایی باشه بر میگرده کربلا کربلا کربلا ای جان من کهف امان من ای ذکر تو شور بیان من اسمت حسین هر ضربان من جانم جانم جانم ای جان من مولا حسین سیدنا حسین مهجه @babollharam
افسوس که ما پیش از آن که از آلودگی ها پاک شده باشیم، بر خویش عطر پاشیده ایم، و خویشتن را جز آن که هستیم به دیگران معرفی کرده ایم. ما به جای آن که رنگ خدا را گرفته باشیم، به خدا رنگ زده ایم ! @babollharam
من بندگی نکردم، تا بنده ام بخوانی تو کی بدین کرامت، از خود مرا برانی بار گنه به دوشم، لا تقنطوا به گوشم عفوت نمی گذارد، در دوزخم کشانی  این نامه ی سیاهم، این اشک صبحگاهم من حال خویش گفتم، تو کار خویش دانی تو برتری که سوزی، در آتش جحیمم من کمترم که گویم، از آتشم رهانی مولای من ، من از تو، غیر از تو را نخواهم تو نیز رحمتی کن، کز من مرا ستانی پا در دو سوی گورم، دردا که از تو دورم شاید تو از کرامت، خود را به من رسانی عفو از کرامت توست، قهر از عدالت توست هم عفو از تو آید، هم قهر می توانی از بس کریم هستی، با من قرار بستی من اشک خود فشانم، تو خشم خود نشانی در عین رو سیاهی، خواهم از تو الهی هم من تو را بخوانم، هم تو مرا بخوانی میثم به در گه حق، باشد دو ارمغانت شعری که می سرایی، اشکی که می فشانی @babollharam
نمیدانم چه کردم که به هجرانت دچارم من میان میکده هستم ولی بی اختیارم من نمیدانم کجابودم، به کی گفتم دعایم کن فقط آنقدر میدانم بجز تو کس ندارم من خبردارم پریشانی ز دست این گناهانم خبر داری پشیمانم خراب روزگارم من؟ نه بار و توشه آوردم، نه ظرف خالی آوردم دو تا دست تهی دارم، ولی با اعتبارم من گدایت نیمه شب دور و بر این خانه می آید علی جان باز کن در را، بیا چشم انتظارم من شنیدم بعد مرگم می بری روح مرا باخود شنیدم دوستم داری که با تو همجوارم من علی جان بوترابی و یداللهی که از اول مرا از گل در آوردی ولی گرد و غبارم من مرا از کعبه راندند و گمان کردند دلگیرم چه بهتر به بیابان نجف سر میگذارم من بغل کردی مرا یک شب، ضریحت را بغل کردم از انگور تو خوردم که خرابم من خمارم من توئی ممسوس ذات الله و ذات پنج تن حیدر علی محتاج ذات اقدس تو بیشمارم من میان سجدهء زهرا تجلی میکند اسمت در انوارت نمی بینم بجز پروردگارم من فقط سربند یازهرا به سربستی شب معراج که مدهوش شمیم آن شهید بی مزارم من به اذن فاطمه، دست مرا فوراً گرفت ارباب به الطاف حسین بی سرت امیّدوارم من شنیدم مادرش می گفت عزیزم سخت جان دادی کسی آبت نداد اینجا بنیّ بیقرارم من ز خیمه خواهرش می آمد و بر سر زنان می گفت به زحمت نیزه ها را بر تن تو می شمارم من تو افتادی به روی خاک و صد پاره شدی اینجا تو را جمعت کنم با چه؟ ببین در انکسارم من صدای نیزه داران و حرامی ها به گوشم خورد میان این همه غوغا ببین در اقتدارم من @babollharam
دعای زنده دلان صبح و شام یا حسن است که موی تیره و روی سفید با حسن است مبین ز نسل حسن هیچ کس امام نشد به حسن بینی اگر هر امام را حسن است به کفر گفت که دست حسن دوایی نیست درست گفت برادر، خود دوا حسن است حسین می شنوم هرچه یا حسن گویم دو کوه هست ولی کوه بی صدا حسن است حسین نهی به قاسم دهد حسن دستور ز من بپرس که سلطان کربلا حسن است بخوان به نام پسر تا پدر دهد راهت بیا که کنیه شیرخدا اباحسن است @babollharam
زمزم کعبه ی جان چشمه ای از جام تو شد پای دل آمد و مشغول به احرام تو شد آسمان منظری ات را قلم عشق نوشت، واژه غم پرورِ مهجوری اکرام تو شد. یاد دریاست مرا خاطرت ای خاکِ حیات، کین مزاران،گوهران اند وصدف نام تو شد ای بلند از نفحاتت همه آوای خدا، نام فردوس برین آمد و ایهام تو شد کفتران سر ز قدم ها نشناسند و مدام، مقصد گردششان دایره ی بام تو شد در وجودت چه نهان است بگو صاحب گنج، که چراغ دوجهان صفحه ی زرفام تو شد @babollharam
🔹توصیه مهم استاد فاطمی نيا رحمه الله علیه برای روزهای پایانی ماه مبارک رمضان🔹 از اولياء الهي ، سينه به سينه ، يك يادگاری دارم كه عمل به آن بركات فراوانی دارد ماه مبارك رمضان ، اين ضيافت الهی را با يك زيارت جامعه كبيره به اخر برسانيد . در اثر اين عمل، اين ضيافت چنان رنگين خواهد شد كه آثارش از عقول ما خارج است و روزی به كار خواهد آمد كه آن روز هيچ چيز ديگری به كار نخواهد آمد... هدیه به روح استاد ، صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم @babollharam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا