eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.2هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
39 ویدیو
568 فایل
🔸کانال فروشگاه محصولات فرهنگی↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک 50 فروشگاه بابُ الحَرَم
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحيم پیاله را نفسِ شربتِ طهور شکست نماز آینه ها را هبوط نور شکست سکوت نیمه‌ی شب را طنین شور شکست در ازدحام، پَر و بال های حور شکست تمام عرشِ برین محو چهره ی ماه است لب ملائکه مشغول؛اَحسَنُ الحال...است تبسمش همه شهر را غزلخوان کرد کویر خالی از احساس را گلستان کرد و آسمان خدا را ستاره باران کرد طراوت رمضان را دَمَش دوچندان کرد ستاره ای بدرخشید و بی نقاب آمد دُرُست نیمه ی این ماه،ماهتاب آمد به روحِ آیه ی تطهیرِ خویش،تن بخشید به پیکر غزل خویش پیرهن بخشید به حُسن عاطفه ی خویش،ذوالمِنَن بخشید خدا به حیدر کرار خود حسن بخشید به آفتاب بگوئید آمده قمرش هزار جان گرامی فدای گُلپسرش شراب عشق به قربان ساغرش رفته هزار رود به دریای اطهرش رفته فرشته وقت تماشاش شهپرش رفته نگاه بنده نوازش به مادرش رفته دل مرا بخدا بُرده خوی مادری اش چقدر فاطمه وار است ذرّه پروری اش به نام نامی شاه کرم،به نامِ حسن قیام کرده کرامت به احترام حسن شده است مرغ کرمخانه جلد بام حسن هزار حاتم طایی بُوَد غلامِ حسن گدا، یتیم و گرسنه به برکتش سیرند جُذامیان مدینه براش می میرند شکستگیِ پر و بال را شفا دادن مس وجودی عُشّاق را جلا دادن به سائالن و گدایانِ خود بها دادن به دست با کرم خود به سگ غذا دادن تمام این همه یک شمه از کرامت اوست نمی ز قطره ی دریای پُر سخاوت اوست حسن دلاورِ آلِ نبیِ دادار است میان لشکر حیدر امیر و سردار است اگر که تیغ کِشد،کار دشمنان زار است دُرُست مثل پدرجانِ خود جگردار است یلی که بوسه زده جبرئیل دستش را شتر سوار جمل خورده ضرب شصتش را چِقَدر زحمت بی حد کشید و همت کرد هزار بنده ی گمراه را هدایت کرد به پای دین خداوند استقامت کرد بنای مکتب اسلام را مَرمَت کرد چه رنج های فراوان به پای عشقش دید سه بار مال خودش را برای دین بخشید درخت خشک غمم،کوهساری از دردم شبیه فصل زمستان گرفته و سردم عزا گرفته ی این روزگار نامردم برای حلم حسن آه می کشم هر دَم کسی که ماهی دریا براش گریه نمود برای غربت بی انتهاش گریه نمود هنوز چشم ترم شورِ عشق کم دارد چِقَدر سینه ی تنگم هوای غم دارد غمی که ریشه ی دیرینه در دلم دارد "امامزاده ی آبادی ام حرم دارد" ولی برادر زینب نه مرقدی دارد نه زائری،نه ضریحی،نه گنبدی دارد قسم به باد که زنگار را ز شیشه زدود قسم به آبی دریا،قسم به چشمه و رود قسم به بال و پر یا کریمِ خاک آلود به کوری همه ی آن حرامیان سعود بقیع،مرکز دیدار شیعه ها گردد قسم به فاطمه "صحن حسن" بنا گردد @babollharam
حسن مجتبی_ع اشعار_آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) رباعی های ولادت حضرت امام حسن (ع) - کرم را مظهر احساس دادند شهي در بيت خير الناس دادند بده مژده حسن آمدبدنیا به زهراوعلی یک یاس دادند ** گدایم من به احسانت حسن جان دلم گردیده مهمانت حسن جان نگاهي كرده زهرا بر دل من شدم ريزه خور خوانت حسن جان ** اميد عالمين هستی حسن جان علي را نور عين هستی حسن جان زند حیدربه لب لبخند شادي که امید حسين هستی حسن جان ** حسن مست مي از جام توهستم تمام عمر خود رام توهستم حسن جان جلده آن کوی توهستم کبوتر برلب بام توهستم ** نوری از حضرت دادار آمد نوگل حيدر كرّار آمد گلِ گلزارِ ولايت حسن است بر علی وفاطمه يار آمد ** یک هدیه ازآن حّى مبين آمده امشب جانان اميرمومنين آمده امشب دردانه زهراوعلی حضرت عشق است زیراکه حسن امام دین آمده امشب ** شاعر: غلامی @babollharam
اشعارناب ولادت امام حسن مجتبی(ع) شکرخدادلم شده مهمان مجتبی گردیده عاشقانه غزلخوان مجتبی عمری اگر محبت بی حد او نبود کی میشدم همیشه مسلمان مجتبی اخلاق نیک او همه را جذب کرده است مجذوب گشته ام سره ایمان مجتبی قطعا هوای روی حسن عاشقانه است مامفتخر به مذهب سلمان مجتبی در جهل مانده کل تمامی عقل ها یک قوم گشته پیرو قرآن مجتبی او روشنای مشعل سبز هدایت است پایان کار امر خدا در ولایت است یامجتبی تمام وجودم کلام توست شیرینی دهان رطب ذکر نام توست هر کس نرفت راه تو بیچاره میشود زیرا مسیر ذکرحقیقی پیام توست خواهم به سیره ی عملی ات عمل کنیم اینجا سعادت بشریت مرام توست آنجا که هیچکس به مقامت نمیرسد اوج همیشگی بلندای بام توست سر زنده شد به عشق تو هرسینه بی گمان چون ثبت بر جریده عالم؛ دوام توست امشب بخوان به نام خدایی که دلرباست از این به بعد یار و مددکار مجتباست 🔸شاعر: غلامی(مجنون کرمانشاهی) @babollharam
بسم الله الرحمن الرحیم..: رباعی ناب ویژه ولادت امام حسن (ع) _آرمین غلامی(مجنون) _____ در نیمه این ماه ز عطای الله آمد به جهان برادر ثار الله قنداقه مجتبی علی دیدوچنین گفت لا حول ولا قوه الا بالله ////////////////////////////////// امشب شعفی به عالم بالا بود دنیا زجمال مجتبی زیبا بود تبریک ملائک همه بر روی حسن بر احمد و بر حیدر و بر زهرا بود ////////////////////////////////// زیبا ثمرآل پیمبرعشق است دلداده و محبوبه داور عشق است امشب که شب نیمه ماه رمضان است میلاد حسن گشته مکرر عشق است ////////////////////////////////// آن لحظه که عشقت به دلم منزل شد دیدم که بساط دلبری باطل شد شکرانه کنم حمد خدا را ای حسن عمری دل من به درگهت سائل شد ////////////////////////////////// امشب بده ساغر تو ز میخانه دمادم لبریز نما باده ز پیمانه دمادم هر کس که به دامن حسن کردتوسل نومید نگردد ز در خانه دمادم ////////////////////////////////// گویاکه به دل زمزمه و احساس است درخانه ی دل شمیم عطر یاس است از بهر محبان در جنت وا شد میلادحسن برادر عباس است ////////////////////////////////// در صحنه پیکار یلی پای نهاده دلداده حی ازلی پای نهاده ای اهل جهان به پای او گل ریزید شاگرد دبستان علی پای نهاده ////////////////////////////////// آن جلوه ایثار و وفا آمده امشب اندر رمضان، ماه خدا آمده امشب امشب تو عطا کن به همه کرببلارا آن تذکره کرببلا آمده امشب ////////////////////////////////// خوبان همه دیوانه و مست توحسن جان دیوانه ز مینای الست توحسن جان دانی ز چه رو گره گشاید دستت؟ چون بوسه زده علی به دست توحسن جان ////////////////////////////////// هستی تو یل یلان و مرد غیرت عالم زتماشای رخت در حیرت یک تذکره صحن بقیعت امشب بر ما تو عطا نما به دست خیرت ////////////////////////////////// دیدم که توبر هاشمیان ماه منیر ی آری به صف جنگ حنین یکه دلیر ی بین علی و پور علی فرق نباشد او شیر خدا باشد و تو زاده شیر ی ////////////////////////////////// میلاد حسن یکه علمدارحنین است او ساقی و سردار وفادار حنین است گر بهر نبی، هست علی حیدر کرار بنگرکه حسن، حیدر کرار حنین است ////////////////////////////////// بر هاشمیان حسن فقط نور دو عین است فرزند دلیر علی و شیرحنین است در وصف و بیانش چه بگویم که چوماه است دلداره دل زینب و هم عشق حسین است ////////////////////////////////// تو مظهر مردانگی و فضل و شرافت عشق علی وفاطمه معنای شهادت محشر که رسد دست به دامان توهستیم گیریم مددازتوحسن بهر شفاعت _اشعاراز__ حاج آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) @babollharam التماس دعا.
طره ی نسیمی عشقِ من از قدیمی نه که تهرونیا تموم ایرانیا میگن اصفهونیا تو سید الکریمی،سید الکریمی گنبد و گلدسته ات شبیه حرم سقاست مسلمیه هرسال کربلای سینه زناس عشق تو کشوندم به جنون نشون به اون نشون میگم حسن ، حسن به شوق ماه رمضون طره ی نسیمی عشقِ من از قدیمی نه که تهرونیا تموم ایرانیا میگن اصفهونیا تو سید الکریمی ، سید الکریمی گنبد و گلدسته ات شبیه حرم سقاست مسلمیه هرسال کربلای سینه زناس عشق تو کشوندم به جنون نشون به اون نشون میگم حسن ، حسن به شوق ماه رمضون ربیع الثانیه که فاطمه بانیه جشن شور و شعف شده با شاه نجف داره تو این صدف، لؤلؤ مرجانیه هم دست و دل بازه ، چون نتیجه ی کریمه این حسنی زاده ، حضرت عبدالعظیمه عاشقا رسیده فصل می ، خماری تا به کی بیاین تا که بشیم مهمون شاه ری عشق تو کشوندم به جنون نشون به اون نشون میگم حسن ، حسن به شوق ماه رمضون حج فقیرا شد ، اگه مشهدالرضا پس کرب و بلای کشور ما ، تو شهر ری هس ربیع الثانیه که فاطمه بانیه جشن شور و شعف شده با شاه نجف داره تو این صدف، لؤلؤ مرجانیه حج فقیرا شد ، اگه مشهدالرضا پس کرب و بلای کشور ما ، تو شهر ری هس با آواز حس بهاره نی ، طریقو کرده طی گدایی که شده مهمون شاه شهر ری عشق تو کشوندم به جنون نشون به اون نشون میگم حسن ، حسن به شوق ماه رمضون روی زلف نسیم، بی خبره از قدیم حسن مجتبی ، اومد و ماه خدا لقبش نوکرا شد ، رمضان الکریم مثل عقیقی که یمنش ، یه چیز دیگست این خونواده هم حسنش، یه چیز دیگست دلمو به دریا می زنم ، گرفتاری منم ایشاالله مهمون آستان قدس حسنم روی زلف نسیم، بی خبره از قدیم حسن مجتبی ، اومد و ماه خدا لقبش نوکرا شد ، رمضان الکریم مثل عقیقی که یمنش ، یه چیز دیگست این خونواده هم حسنش، یه چیز دیگست دلمو به دریا می زنم ، گرفتاری منم ایشاالله مهمون آستان قدس حسنم حسن ، حسن ، حسن...... @babollharam
یگانه ای و نداری شبیه و مانندی که بی بدیل ترین جلوه خداوندی معطل اند هزاران فرشته کاسه به دست عسل بیاوری از آن لبی که می خندی به قصد کشتن شاعر شدند هم پیمان دوچشم مست تو با ابروان پیوندی! تمام عرش خدا در طواف گهواره نگاه خیره ی زهرا به طفل دلبندی به نیمه رمضان و میان صوت اذان ... رطب رسیده به دستان آرزومندی نمی شناخت رسول خدا سر ازپایش نمی رسید به آن  لحظه ی خوشایندی نوشته اند تو را از بهشت آوردند نوشته اند ز عطری که می پراکندی - لبان فاطمه خندان و چشم مولا اشک نوشته اند تو مولود اشک و لبخندی برای خیل غلامان چه خوب مولایی! برای حیدر و زهرا چه ناز فرزندی! گدا که فرق ندارد تو سفره ات پهن است درِ امید به روی کسی نمی بندی
بسم ‌الله الرحمن الرحیم همین که تیغ بَر سر بر جبین خورد میانِ خانه‌اش زینب زمین خورد نه تیغ اینقدر‌ها زوری ندارد غلط گفتم که میخی آتشین خورد علی را عاقبت از پا درآورد که با خود تیغ یادِ مادر آورد چنان زد تیغ هم نالید از درد چنان زد دادِ زهرا را درآورد سرِسفره دلِ دختر تَرَک خورد فقط سه لقمه امشب با نمک خورد علی امشب هوایِ روضه‌ها داشت فقط میگفت بودم او کتک خورد همان‌هایی که بانو را شکستند خدایا بِینِ اَبرو را شکستند چنان زد فاطمه اُفتاد از پا گمانم باز پهلو را شکستند چه با این مَرد این شمشیر کرده چه با این فرق این تقدیر کرده چنان بد زد نشد بیرون کشانَد گمانم تیغ در سر گیر کرده حسن با داغِ خود درگیرتر شد تمامِ مسجد از شمشیر تر شد علی اُفتاد رویِ دامنِ او حسن پیر است حالا پیرتر شد نه مرحم نه دوا آورده بودند فقط آه و نوا آورده بودند فقط یک ضربه خورده بود اما برای او عبا آورده بودند زمین اُفتاد و می‌نالید بابا که هر گوشه علی می‌دید بابا عبا آورده بودند و کمش بود علی را روی هم میچید بابا علی جانش علی جانش زمین ریخت که حتی آه مژگانش زمین ریخت کشیدش در بغل این بارِ آخر ولی از بین دستانش زمین ریخت صدا زد آتشِ دل را نشانید مرا بر شانه‌های خود کشانید جوانان بنی هاشم بیایید علی را بر درِ خیمه رسانید
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ آهسته تر قدم بزن و پشت سر ببین صدها هزار دل زپی ات دربه در ببین ای خانه زاد کعبه ز مسجد گذر نما دنبال خویش کعبه ز جان محتضر ببین خانه نشین غم مرو در خانه ات نشین امشب درون خانه هوای سحر ببین خیره به آسمان مشو ای بام آسمان راهی دگر برای عروج و سفر ببین دریای التماس شده چشم دخترت ای چشم حق به سینه دلِ خونجگر ببین لاقل برای ماندن خود استخاره کن کم کن شتاب را نفسی بیشتر ببین دور وبر خودت که پُر از منع رفتن است این التماس را ز دل میخ در ببین گفتم ز میخ و خاطرت آزرده شد چرا؟ در این سؤال پرسش من بیخبر ببین حرف بدی زدم که چنین ریختی بهم؟ مانند چشم خویش مرا دیده تر ببین آقا گمان کنم که دلت رفت پشت در حالا بیا و محنت این دردسر ببین یادم نبود شهر مدینه تورا شکست آقا جسارت است زمن درگذر ببین من پا به پای تو بخدا گریه میکنم من را شبیه خویش زغم شعله ور ببین با چشم خودتودیده ای و من به چشم دل آندم که غم شکست تورا از کمر ببین من هم کمر شکستهء پهلو شکسته ام حال و هوای روضهء ما پر شرر ببین وای از دمی که فضه بیا گفت فاطمه گفتا بیا و فاطمه را بی پسر ببین محسن نیامده نفسش در گلو برید آثار ضربه را به تن بی سِپَر ببین آتش دوام لنگهءدر را از او گرفت حالا بیا به پیکر زهرا اثر ببین سر تا به پا همه آتش گرفته بود آن سو میان بند بیا شیر نر ببین با این همه بلند شد و گفت یاعلی یعنی مدینه دین خدا در خطر ببین در آن سیاه روز میان حرامیان چندین ستاره همره شمس و قمر ببین در آن کشان کشان کمر یار را گرفت فریاد زد خدا ستم اهلِ شر ببین ضرب غلاف آمد و آرنج شد دوتا بی غیرتیِ محض صف کور و کَر ببین ای کاش میشکست دهان و قلم خدا تا خون نمی نمود دل زارِ مرتضا
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ تا تَرَک خورد سَرَش دُخترش اُفتاد زمین دست بگذاشت رویِ معجرش اُفتاد زمین بیشتر تیغ فرو رفت میانِ اَبرو تا که از ضَرب علی باسرش اُفتاد زمین به سرش خورد ولی پهلویِ او درد گرفت دید از ضربه ی در همسرش اُفتاد زمین کَس نفهمید که عباس چگونه آمد بارها تا بِرِسَد مَحضَرَش اُفتاد زمین خواست تا خانه یِ زینب رویِ پا راه رَوَد دو قدم رفت ولی پیکرش اُفتاد زمین دخترش دید زمین خوردنِ بابایش را دخترش دید و....خودش آخرش اُفتاد زمین چقدر از رویِ تَل تا لبِ گودال دوید چقدر بینِ همه خواهرش اُفتاد زمین ذوالجناح آه ببین نیزه ای او را هول داد از رویِ زین به زمین با سَرَش اُفتاد زمین دید پایین قدمهاش سَنان می خندید دید بالایِ سرش مادرش اُفتاد زمین
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
‍ ❣﷽❣ ♻️ _حسن_ع ♻️ ؛ السلام ای خاتم پیغمبران .. ♻️ ؛ ای صفای قلب زارم .. روزه داران گل بريزيد ماه زهرا رونما شد تا سحـر ذكر لب ما يا امـام مجتبي شـد فلك ديوانه اش ،ملك پروانه اش هزاران دل كند ،طواف خانه اش ♻️حسن جانم حسن امشب از بيت ولايت ماه مولا جلوه گر شد فاتح خيبر علـي ابن ابي طالب پدر شـد سماء غوغا شده ،دل ما وا شده رسيده اين خبر، علي بابا شده ♻️حسن جانم حسن اي جماعت قدر و شمس آيت الكرسي بخوانيد عيدي خـود را شمـا از حضرت زهـرا ستانيد بگويم با همه،به شور و زمزمه هزاران تهنيت ،به آل فاطمه ♻️حسن جانم حسن قلب ما را اي علي جان غرق در شور و شعف كن تـو بـه جـان مجتبايت قسمت مـا را نجف كن شوَم مهمان تو، كنار خوان تو دلم پر مي زند ، برا ايوان تو ♻️حسن جانم حسن اين سرود من همه اي روزه داران اين دو بيت است اهل عـالم اهل عـالم ايـن كـريم اهل بيت است دلم پـا بست او ،شـده سر مست او دو چشمانم  بوَد، به لطف و دست او ♻️حسن جانم حسن با قيام و صلح تو شد جاودان آئين سرمد اي كريم آل احمد بر تو مي نازد محمّد عدو شد مبتلا، بـه رنج و در بلا اگر صلحت نبود، نمي شد كربلا ♻️حسن جانم حسن یوسف حق پرست (غریب) 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
هدایت شده از کربلایی سعید صادقی
147K
میلاد امام مجتبی ع😍🌸 اجرای سبک:
هدایت شده از کربلایی سعید صادقی
142.1K
میلاد امام مجتبی ع😍🌸🌸 اجرای سبک:
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
❣﷽❣ 🔆 🔅# 🔆 : تو عشق منی آقام آقام ای بود و نبود (آقام آقام) ذکر سجود( آقام آقام ) نور وجود( آقام آقام )   کریم طاها ای تو مقتدا ( آقام آقام)      امام ما( آقام آقام ) اصل عطا( آقام آقام)       کریم طاها از راه اومده امام حسن عزیز حیدر از یُمن تولدش زمین شده چه محشر به به چه گلی داده خدا الله اکبر 🔆حسن ای گل حیدر تکیه گاه من (آقام آقام)       پناه من(آقام آقام )        تو شاه من(آقام آقام)     کریم طاها شهریار من(آقام آقام)       بهار من (آقام آقام)          قرار من(آقام آقام)         کریم طاها دنیا شده روشن زجمال حسن امشب اومد به جهان یوسف گل پیرهن امشب داره دل من شوقِ شکوفا شدن امشب 🔆حسن ای گل حیدر دستای من و عطای تو     آقا منم گدای تو     گل می ریزم بپای تو       کریم طاها کوی توشده بهشت من     تمام سرنوشت من       مِهرتو در سرشت من        کریم طاها عالم همگی فدای خوی تو حسن جان برمشام جان رسیده بوی توحسن جان امیددل شیعه به سوی تو حسن جان 🔆حسن ای گل حیدر (#) 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
. منى كه هيچ كسى را ندارم الا تو دوباره آمده ام درد دل کنم با تو همینکه با تو کمی درد دل کنم خوب است فقط برای تو‌خود را خجل کنم خوب است كنار سفره خودخلوتى به من دادى چه خوب فرصت هم صحبتى به من دادى چقدر حرف نگفته برای گفتن هست تو هم همیشه حواست به گریه من هست پناه بر تو از این خشکسالی آوردم برای عرض ادب دست خالی آوردم دلم گرفته، برایم نشانه ای بفرست برای بغض گلویم بهانه ای بفرست دوباره آمده ام سربزیر گریه کنم نشسته ام بگذارید سیر گریه کنم دوباره مثل همیشه مرا بغل کردی همیشه مشکل من را فقط تو حل کردی اگرچه خسته ای و گرچه دلخوری از من همیشه مطمئنم دل نمی بُرى از من مرا ببخش اگر نامه ام سیاه شده بیا بگو به ملائک که اشتباه شده گدا رسیده بیا و کرم فروشی کن برای بنده خود باز پرده پوشی کن مرا ببخش اگر سمت معصیت رفتم بلد نبودم اگر راه را غلط رفتم هنوز نیستم از کرده خودم راضی قبول کن اجلم را عقب بیندازی اگر كه توبه نكرده اجل فرا برسد خدا كند كه به دادم امام رضا برسد اگر بناست بميرم چه حسرتى دارم هنوز من دو سه تا كربلا طلبكارم منى كه لحظه افطارها نوا كردم دم غروب همش ياد كربلا كردم هميشه خواسته ام زير پرچمش باشم غروب اول ماه محرمش باشم غروب اول ماه و غروب روز دهم بمیرم‌از غم آن ضربه دوازدهم .
هدایت شده از کانال ادعیه وگریز
🌿 اعمال شب سیزدهم ماه رمضان اين شب، نخستين شب از ایام‌البيض (شب‌هاى روشن) است كه انجام سه عمل در آن وارد شده است: 🔅 ۱- غسل 🔅 ۲- چهار ركعت نماز (هر دو ركعت به يک سلام) كه در هر ركعت بخواند: ▫️سوره «حمد» ۱ مرتبه ▫️سوره «توحيد» ۲۵ مرتبه 🔅 ۳ـ دو ركعت نماز كه در شب سيزدهم ماه رجب و شعبان نيز خوانده مى‌شود و در هر ركعت بخواند: ▫️سوره حمد سوره یس سوره ملک سوره توحید 🌿 دعای مجیر در ایّام‌البیض ماه رمضان کفعمی در بلدالامین و مصباح نقل کرده است: 🔅 هر که در ایّام‌‌البیض ماه رمضان (روزهای سیزدهم، چهاردهم و پانزدهم) دعای مجیر را بخواند، گناهانش آمرزیده شود. اگر چه به عدد دانه‌های باران و برگ درختان و ریگ بیابان باشد. 🔅 اين دعا در بين دعاها از جايگاه بلندى برخوردار است و از حضرت رسول صلّى الله عليه و آله و سلّم روايت شده و دعايى است كه جبرئيل براى آن حضرت هنگامى كه در مقام ابراهيم مشغول نماز بودند آورد. و خواندن آن براى شفای بيمار، اداى دين، بی‌نيازى، توانگرى و رفع غم و اندوه سودمند است کانال ادعیه وگریزهای مجمع الذاکرین (علیه السلام)👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/466354217Cce92b3a469
میلادیه حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام امیر ایزدی بر حِلم حسن وارث حیدر صلوات بر نوگل صدیقه ی اطهر صلوات در ماه خدا ماه نبی جلوه نمود بر حسن حسن سبط پیمبر صلوات دل پاک شود ز جویبار صلوات میلاد حسن بود بهار صلوات شمعی به کنار تربتش روشن کن از این ره دور با نثار صلوات بر حسن حسن جمال سرمد صلوات همواره بر آن عبد موید صلوات او خُلق عظیم چون پیمبر دارد بر خُلق حسن خُلق محمد صلوت @babollharam
بسم‌الله الرحمن الرحیم اگر جاری‌ام جاری از چشمه‌های غدیرم صدای غدیرم برای علی‌ام برای غدیرم من از نسل زهرایم از بچه‌های غدیرم من از امتداد بلندِ ندای غدیرم اگر می‌پَرَم در هوای غدیرم اگر واژه‌ام در رسای غدیرم ثنای غدیرم که از مرتضایم و بعد از علی زنده از مجتبایم که مدیون صلح قیام آفرینم که مدیون تدبیر دیّان دینم که مدیون مردیِ حق‌الیَقینم رسیدم مگر دامنش را بگیرم اگر با غدیری اگر با غدیرم بگو شُکرِ حق شکر الطاف سبحان بگو از کریمِ کریمان بگو فاطمه شاد گردد از این روح و ریحان بگو یا حسن جان چه غم داری امشب اگر گیرِ گیری اگر سر به زیری اگر تشنه‌ای یا تَرک خورده‌ای یا کویری اگر خانه خانه پِیِ در گُشایی اگر کوچه کوچه پِیِ دست گیری اگر در گره‌های این زندگانی اسیری  اگر بی نصیبی میانِ جوانی اگر میکِشی دردها را به پیری اگر نامُرادی اگر بی نوایی فقیری چه غم داری امشب چه کم داری امشب بگو از همینجا از این خاکِ ایران  بگو از خزر از خلیج و خراسان  بگو زیرِ ایوان‌طلا  زیرِ باران  بگو یا حسن جان دل من اسیر از قدیم و ندیم است دلم یاکریم است دلم باکریم است نه دست دلم نیست تقصیر چشمی رحیم است که تفسیرِ رمز الف لام و میم است به هرجا دویدم فقط این شنیدم فقط این شنیدم که آقا کریم است که می‌آید و روی لبهای من تا قیامت فقط یاکریم است شنیدم حدیثی حدیث نفیسی که دیدند روزی گدایی که حیران لطفِ حسین است گدایی که می‌دید در زیر دِین است گدایی می‌آمد از دل دعایش که پُر کرد ارباب ما دستهایش گدایی که می‌گفت یکسر بیایَد پس از این فقط پشت این در بیایَد مکرر بیایَد به او گفت آقا اگرچه در اینجا کَرَم دیدی اما کریم غریبِ خطا پوش ما را ندیدی مرا دیدی اما حسن را ندیدی  که وقتی به سائل دهد بارِ دیگر نیایَد مکرر نیایَد چنان بی‌نیازش کند که به این در پِیِ کیسه‌ی زَر نیاد  زِ دست کسی جز حسن این چنین بَر نیاید و شاید حسین آید اما برایم شبیه حسن جان برادر نیاید چه‌ها می‌کند او به خیلِ  گدایان  بگو یاحسن جان جهان جان گرفت و معطر شد امشب که تقدیر عالم مقدر شد امشب زمین زَر شد امشب که از کهکشانها نه از آسمانها فراتر شد امشب لبِ بامِ اینجا برای تماشا برای تمنا که جبریل آمد کبوتر شد امشب خدا مست الله‌اکبر شد امشب  ظهورِ طهورِ کمال و جمال و جلال و خصالش   به مظهر  پیمبر اسیر پیمبر  و قنبر که مبهوت حیدر شد امشب علی اَلغَرض جان من شد پدر فاطمه وای مادر شد امشب علی نام او گفت و گفت ای مرا جان بگو ای حسن جان سپاه علی را سپهداری آقا تو سرداری آقا جگرداری آقا تو در پیش مولا عَلَم داری آری به میدان قدم داری آری که تیغ دودَم داری آری جلوداری آری تو مثل شهابی تو گرم شتابی تو مانند تیری جمل را امیری شتربان آن ناقه‌ی سرخ مو دیدت آری که مانند شیری جمل نه زمین بینِ مُشتت حسین است پشتت امیری حسن گفت و نعم الامیری بگو با دلیران بگو با حسین و بگو با ابالفضل با جمع شیران بگو یا حسن جان اگر سایبانی نداری اگر زائری میهمانی نداری اگر حوض و فواره  شمع و چراغی و طاق و رواقی پُر از آینه یا اگر خادمانی نداری اگر زائران تو را می‌زنند و به جز غم نشانی نداری به جانت قسم خواهم آمد برای حرم خواهم آمد که روزی به پشت امامم قدم در قدم خواهم آمد حرم سازی‌ات کار ایرانیان است و آن دَم ضریح تو آماده در اصفهان است ببین کارگرهای خود را ببین رُفتگرهای خود را که جارو به مژگان کشیم و غبار تو را روی چشمان گریان کشیم و با روضه‌هایت حسن جان کشیم و دو دم می‌کشیم از دل و جان پریشان فراوان بگو یا حسن جان (حسن لطفی @babollharam
بسم الله الرحمن الرحیم یا امام مجتبی علیه السلام مرا مثلِ یک اَبرِ حیران کشیدند مرا مثلِ رودی خروشان کشیدند خدا آفرید و خدا عاشقم کرد مرا مثلِ زُلفی پریشان کشیدند کمی خاکِ تربت کمی آبِ زمزم گِلم ساختند و پس از آن کشیدند مرا جان که دادند قلبم علی گفت مرا در نجف پایِ ایوان کشیدند علی گفتم و لطف زهرا همانجا مرا هم گدایِ حسن جان کشیدند - - سلامِ من امشب سلامِ حسین است به زهرا قسم این امامِ حسین است خدا گفت امشب خدا ، یاحسن جان که غوغا نموده خدا با حسن جان مدینه بیا بشنوی تا خودِ صبح فقط از علی : جانِ بابا حسن جان ندیده است این خانه شیرین تر از این پس از این شد افطارِ زهرا حسن جان پس از این مدینه شلوغ است و بن‌بست به هرجا که می‌آید آقا حسن جان جمل از دَم خیمه تا شور او دید فقط زیر لب گفت مولا حسن جان - - سلامِ من امشب سلامِ حسین است به زهرا قسم این امامِ حسین است تو آورده‌ای در زمین آسمان را تو آورده‌ای در کران بی کران را پیمبر نشان میدهد جلوه‌ات را ببینید آقای مُلک جنان را تو میدان بیایی حضورِ تو کافی است که دَرهم بدوزی زمین و زمان را تو و طاویه ؛ مرتضی هست و دُلدُل چه‌ها میکنی تا بگیری کمان را پدر اذن داد و پسر تیغ میزد زدی بر زمین فتنه‌ی بی امان را - - به تیغِ حسن احترام حسین است سلام من امشب سلام حسین است کسی بار اُفتاده را بر ندارد بجز تو که چون تو پیمبر ندارد اگر ما برایت حرم هم بسازیم به جانت قسم این حرم در ندارد زیاد است اینجا هر آنچه بخواهیم که معنی در این خانه کمتر ندارد به یک گام پشتت حسین است و گوید کسی چون حُسینت برادر ندارد و چندین قدم هم پس از او اباالفضل که از سینه دستانِ خود بر ندارد - - حسن روحِ بیت‌الحرامِ حسین است سلام من امشب سلام حسین است کَرَم در کَرَم در کَرَم دارد آقا گدا و گدا هر قدم دارد آقا چه میشد بگویم به سمت مدینه پیاده رَوی تاحرم دارد آقا چه میشد ببینیم زیر رواقش برای خودش محتشم دارد آقا از این صحن تا صحن ام‌البنینش دو صف خادمِ محترم دارد آقا از آن صحن تا صحنِ زهرا هم آنجا پُر از گریه کن پشت هم دارد آقا - - پس از خون به لبهاش نام حسین است سلامِ من امشب سلام حسین است (حسن لطفی) @babollharam
بسم‌الله الرحمن الرحیم باید بچشد گرمیِ طوفانِ نجف را هرکس که ندارد تبِ سلطان نجف را ما را نه فقط بر سرِ این سفره نشاندند خورده است نبی هم کفی از نان نجف را بخشید خدا اولِ این ماهِ مبارک پیش از همه‌ی خلق مسلمان نجف را می‌خواست ببینیم کریمیِ علی را رو کرد خداوند حسن جانِ نجف را یک روز بیاییم و بسازیم مدینه بالای سرِ فاطمه ایوانِ نجف را - - دیدیم همه سروری آلِ علی را اول پسرِ مادریِ آل علی را جبریل شدم مثلِ کبوتر شدم امشب ای شوق ببین یک کَسِ دیگر شدم امشب نامت به لبم آمد و چسبید لبانم انگار پُر از قندِ مُکرر شدم امشب من از جبروت و جلواتِ تو شنیدم ای عشق به من حق بده کافر شدم امشب پیراهنم از عطرِ گلابت شده لبریز از لطفِ شما لاله‌ی قمصر شدم امشب آقا به ضریحی که نداری پَرِ من خورد پیشِ تو عجب نیست اگر زر شدم امشب - - باید که ببینند علی را حسنش را نقش شرف‌الشمس عقیق یمنش را آئینه بگیرید پیمبر شدنش را از روز ازل حضرتِ حیدر شدنش را باید که عقیقه بکند فاطمه امشب شیرینیِ این لحظه‌یِ مادر شدنش را یوسف سرِ این کوچه دویده است ولی باز میدید در آن غُلغُله آخر شدنش را چشمی که حسد داشت به ذُریه‌ی زهرا با رویِ حسن دید خود اَبتر شدنش را بین‌الحرمین اند ملائک همه امشب تبریک بگویند برادر شدنش را - - تنها نه دل ما که دو عالم حَسنیه است هر دو حرم کرببلا هم حَسنیه است باید که علی چند پسر داشته باشد تا اینکه مدینه سه قمر داشته باشد مانند نبی کیست که در بینِ دو عالم از فاطمه‌ی خود دو جگر داشته باشد باید که پسر دار شوی تا که بفهمی شیرینیِ باغی که ثمر داشته باشد هرکس که از این ایل بُوَد موقع رزمش در پنجه‌یِ خود تیغِ دوسَر داشته باشد باید که پس از نامِ علی ذکرِ حسن داشت تا تیغِ اباالفضل اثر داشته باشد - - آن چشم که دیدت چقدر مست شد آقا یک شهر پُر از کوچه‌ی بن بست شد آقا خورشید چرا نیمه‌ی شب بر سرِ بام است گو ماه نیاید که مرا ماه تمام است آن کَس که در این خانه غلام است امیر است آن کَس که امیر است بر این خانه غلام است "در مذهبِ ما باده حلال است ولیکن بی رویِ تو ای سَروِ گُل اندام حرام است" با اینهمه حُسنی که شده جمع در اینجا حیران شده‌ام قبله کدام است کدام است هرکس که جمل بود و تو را دید نوشته است سوگند که صُلحِ تو قیام است قیام است لایوم....بگو تا بگدازیم برایت ای کاش حسینیه بسازیم برایت (حسن لطفی) @babollharam
بسم‌الله الرحمن الرحیم ای عشق ببین حالِ پریشانیِ ما را ای شوق نشان آتش حیرانیِ ما را ای شور بیاور مِیِ طوفانیِ ما را تا صبح ببین نادِعلی خوانیِ ما را ما مرد شرابیم اگر هست بیارید ما را به درِ بیتِ علی مست بیارید دیدند همه قبله‌ی دنیا شدنش را ذوقِ علی و گرمِ تماشا شدنش را دیدند و ببینید مُهیا شدنش را لبخندِ علی و شبِ بابا شدنش را تنها نه پدر عاشقِ خندیدنِ او بود تا صبح نبی منتظرِ دیدنِ او بود انگار شبِ قدر مقدر شده امشب انگار نبی باز پیمبر شده امشب برخیز زمین گوشِ زمان کر شده امشب برخیز و ببین فاطمه مادر شده امشب یک جلوه زِ تصویرِ خداوند رسیده امشب پسرِ شیرِ خداوند رسیده بگذار که یعقوب گشاید نظرش را تا با تو فراموش نماید پسرش را هیچ است اگر عشق بُریده است سرش را رو کرده خدا با تو تمامِ هنرش را لبخند بزن گردشِ این روز و شب از توست شیرینیِ افطارِ پیمبر  رُطب از توست یک چشم بگردان و زمین زیر و زِبَر کُن یک ناز بفرما همه را خون به جگر کُن بند آمده این راه از آن کوچه گذر کُن ما خاکِ قدمهات به ما نیز نظر کُن چشمان تو محراب سحرهای حسین‌اند آقا پسران تو پسرهای حسین‌اند وای از جلوات جبروتی که تو داری از شدت نور ملکوتی که تو داری فریاد از آن اوج سکوتی که تو داری حق گرمِ تماشایِ قنوتی که تو داری پیش تو ذلیلم به ضریحی که نداری یک عمر دخیلم به ضریحی که نداری دور و برتان این همه بیمار اگر هست یا این همه در شهر بدهکار اگر هست این قدر گدا بر در و دیوار اگر هست تقصیر که شد این همه سربار اگر هست دیدند کَرَم رویِ کَرَم میدهی آقا مانندِ علی بویِ کَرَم میدهی آقا چشمِ تو سخن از غم و از درد به من گفت از شمع شدن ، شعله شدن ، آب شدن گفت با لطفِ تو چشمانِ من اینگونه سخن گفت یک چشم حسینی شد و یک چشم حسن گفت هرچند خدا خواست کَرَم داشته باشی انگار بنا نیست حرم داشته باشی سوزاند اگر غُصه‌یِ تو بال و پَرم را سوزاند غمِ زینبیه هم جگرم را من نذر نمودم که کنم هدیه سرم را ای کاش بیارند از آنجا خبرم را سوگند در این سینه غمِ خواهرِ تو هست هستیم سپر تا حرم خواهر تو هست (حسن لطفی) @babollharam
ای کاش من هم اهل تسبیح و دعا بودم جای ریاکاری فقط اهل بُکا بودم ای کاش عقبا را به دنیایم نمی‌دادم این عمر را در محضر آل عبا بودم ای کاش جای اینکه معصیت وَبالَم شد با دوستان با خدایت آشنا بودم اشک ندامت می‌چکد از چشم من، زیرا یک عمر در دشت گناهانم رها بودم نَفسَم تمام عمر بر من پادشاهی کرد جای تو، بر نفسِ جسور خود گدا بودم اما گناهم را نسنجیده تو بخشیدی ور نه شب و روزم گرفتار بلا بودم آقا خودت که از دل زارم خبر داری خیلی دلم می‌خواست امشب کربلا بودم پای پیاده از نجف تا کربلا، ای کاش دورِ ضریحت بودم و پایینِ پا بودم خیلی دلم می‌خواست وقتی مادرت آمد شبهای جمعه تا سحر پیش شما بودم بر روی سنگ قبر من اینگونه بنویسید گریه کُنِ داغ امامِ مجتبی بودم زهر ستم کنج لبش را نیلگون کرده می‌گفت اما من شهید کوچه‌ها بودم آن روز كه زهرا زمین افتاد، در پیشم از کوچه تا خانه به چشم تر عصا بودم موی سفیدم باعث و بانیش، آن کوچه است من شاهد یک ضربِ دستِ بی هوا بودم @babollharam
یک قطره اشکِ شَرمِ مرا "یَم" حساب کرد کوثر حساب کرد و زمزم حساب کرد آهِ یکى گرفت، به پاى همه نوشت ما با هم آمدیم، که با هم حساب کرد با این خدا هر آنکه طرف شد ضرر نکرد یک دم صدا زدیم، دَمادَم حساب کرد کارم اگر نداشت پس اینجا چه می کنم منّت سَرَم گذاشت مرا هم حساب کرد معلوم بود آبرویم را نمی برد از اولش گناهِ مرا کَم حساب کرد اول بنا نداشت حسابم کند ولى وقتى که دید فاطمه دارم، حساب کرد ما را اگر خدا نخرد، میخَرَد على باید به روى شاهِ دو عالم حساب کرد این گریه قابلیّت غفران نداشت که… پس روى گریه هاى مُحرّم حساب کرد فرمود "بالحسین" بگو، گفتم و خرید یعنى مرا دومرتبه آدم حساب کرد چیزى نمانده بود که بیرونمان کنند ممنون حیدریم که دَرهَم حساب کرد /علی اکبر لطیفیان/ @babollharam
از سحرگاه تا حوالی شام بر تو ای شاهِ شاهزاده سلام بی تو عمرم همیشه حیف شده تک تک لحظه‌هام بی تو حرام فکر و ذکرت همیشه یاد من است اشک‌هایم از اعتقاد من است حرف‌هایم اگر که از تو نبود سخنم عین ارتداد من است من که اینگونه یاد تو هستم دل به حا سین و یاء و نون بستم مادرت گفته عاشقت بشوم و بریزم به پای تو هستم مادرت گفته از تو دم بزنم از به غیر تو حرف کم بزنم و اگر خیر آخرت خواهم دیگ نذری برات هم بزنم همه‌ی عمر در هوای توام کفتر جلد کربلای توام حرف این چند سال و فردا نیست از همان کودکی برای توام یار دیرین و دلبرم هستی مهربان‌تر ز مادرم هستی گفته‌ام بارها و می‌گویم بنده‌ام من تو سرورم هستی تو نباشی چقدر تنهایم از کنار تو بودن آقایم اعتباری ندارم الا این که غلام حسین زهرایم من اویسی رسیده از قرنم نذر تو کرده مادرم بدنم فاطمه انتخاب کرده مرا که شدم مبتلا و سینه‌زنم مادرم گفته لحظه‌ی افطار دست خود را به سینه‌ات بگذار «السلام علیک یا عطشان» تشنه رفتی به عرصه‌ی پیکار مادرت گفت که تو را نزنند به سر و سینه‌ی تو پا نزنند تشنگی زیر دست و پا سخت است لااقل نیزه بی‌هوا نزنند آسمان را غبار می‌دیدی چه غریبانه تار می‌دیدی تشنه بودی توان تو کم بود سمت خیمه سوار می‌دیدی @babollharam