eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
32 ویدیو
568 فایل
🔸کانال فروشگاه محصولات فرهنگی↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 09052226697 آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک ۵۰ فروشگاه فرهنگی بابُ الحَرَم 🔸کانال متن روضه: @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم نوحه - شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها - سبک شکرلله که زیر... آسمان‌ها به سر زد از غم و دردِ حیدر پرشکسته که پر زد امشب از خانه مادر واویلتا رویت به رنگِ دود است بال و پَرت کبود است پَرپر مزن که زود است یافاطمه مرو مادر (۳) می‌کنی تا وصیت می‌چکد اشکِ مولا ماندن و رفتنِ تو شد غریبانه زهرا واویلتا بسترِ تو به خانه بر پیکرت نشانه غسلِ تنت شبانه یافاطمه مرو مادر (۳) الوداع ای علی جان کُن حلال این سبک‌بال وعده‌گاهِ من و تو عصرِ غم بینِ گودال واویلتا پیشِ دو چشمِ زهرا بر سینه می‌نهد پا سر می‌بُرد خدایا یا ثارالله وَابنَ ثارِه (۳)
بعدزهرا قسمتم خون جگرشد،حیف شد همدم تنهایی ام اشگ بصرشد،حیف شد کاش باهم مرده بودیم،هردو راحت می شدیم فاطمه تنهامهیای سفرشد،حیف شد روزهای خوب من نُه سال با زهرا گذشت روزهای خوب حیدر زود سرشد،حیفد پیش چشمم همسر مظلومه ام را میزدند چادرش خاکی میان رهگذرشد، حیف شد بیحیاطوری لگدزد پهلوی زهرا شکست فاطمه از هوش رفت و بی پسرشد، حیف شد ضربه ها خیلی اذیت کردزهرارا. ولی ضربه ی قنفذبرایش دردسرشد،حیف شد فاطمه ازغصه ی هجرپیمبر پیر شد از غم‌تنهایی من پیرترشد،حیف شد فاطمه ازدردهای خودبه من چیزی نگفت تازه وقتِ غسل،حیدرباخبرشد،حیف شد هستیم رابا دودست خودنهادم بین قبر روزهای تیره ی من تیره ترشد،حیف شد حال،شبهامونس من خاکِ قبر فاطمه است هرشبم باگریه برزهرا سحرشد،حیف شد زینب و کلثوم میگریندو میگویند،آه... مادر ما کشته اینجا پشت در شد حیف شد .............. یاعلی ! یک استخوان بشکست از زهرای تو استخوانهای حسین بشکسته ترشد، حیف شد یاعلی بااسب برجسم حسینت تاختند پیکرِ پاشیده اش پاشیده ترشد،حیف شد
‍ شعر فاطمیه. بعدازشهادت.. با فراقت خانه را غمخانه کردی، فاطمه مرتضی را با غمت دیوانه کردی، فاطمه رفتی وآتش زدی برجسم وجانِ خسته ام زندگی را با خوشی بیگانه کردی، فاطمه من به شوقِ رویِ تودرخانه خوش بودم ولی رفتی و قلبِ مرا ویرانه کردی، فاطمه ای پرستوی ِ علی، ای زور و بازویِ علی گو چِرا؟ کوچ از دلِ کاشانه کردی، فاطمه کودکانم جملگی، محتاج ِ آغوشِ توأند از چه رو عزمِ سفر از خانه کردی، فاطمه گوچِگونه توفقط، بادستِ خورده ازغلاف؟ مویِ هر دو زینبت را شانه کردی، فاطمه بینِ آن دیوار و در یک لحظه با ضربِ لگد ناله ای بر محسنِ دُردانه کردی، فاطمه
آن که مرحب کش لقب دادش نبی آن که یارش حمزه، استادش نبی آن که خیبر فتح شد با دست او درب قلعه کنده شد با شصت او آن که از کار همه مشکل گشود هیچکس وقت تسلایش نبود نیمه شب بی صبر مولای جهان خویش را می برد پیش دل ستان دل ز مجنون برد لیلا رفت رفت فکر من کی بود تنها رفت رفت آمد و بالای قبر او نشست روی خاک یار با زانو نشست گفت ای خلوت نشین کبریا التفاتی کن به موج اشک ما خانه ام بی تو شبیه قبر شد چشم ما بعد از تو مثل ابر شد خیز از جا خواهشی کن یاس من سوخته مثل تنت، احساس من گفت ای تازه عروس خانه ام ماه من، شمس الشموس خانه ام یاد داری وقت غسل و شستشو آن دمی که با تو گشتم روبرو ناگهان دیدم که بانوی حرم زیر چشم و گونه ات دارد ورم بین کوچه خانمم زیر کتک کس نیامد تا کند او را کمکF تا که پیچیدم تو را توی کفن هفت شب لب را گرفتم از سخن خانه ام ویران کن هر چه دل است خانه ام بزم عزایی کامل است فضه و اسماء در آغوش هم اند دیگران هم در سکوتی مبهم اند بسترت را که مرتب میکنم بوسه ای هم خرج زینب میکنم این حسن یک هفته است آرام نیست صبح در خویش است و وقت شام نیست استخوانی سرد در حلقوم رفت بس که گریان از برم کلثوم رفت جبرئیل آمد ز عرش عالمین تا که گوید گریه کمتر کن حسین
کربلا وُ شبِ جمعه حرمِ حضرتِ عشق در کجا بوده چنین بخت میسّر باشد در حرم روضه ی مقتل چقدر می چسبد چه شود مرثیه خوان حضرتِ مادر باشد هرگزم بهتر از این بخت نباشد یارم جای من در حرمِ آلِ پیمبر باشد جای دارد نفسی تازه کنم از سحرش به اذانی که در آن طعمِ معطر باشد چه نسیمِ سحری می وزد از باغِ حرم آسمانش چقدر رقصِ کبوتر باشد جنتی را که خدا وصف کند اینجا هست باغِ هفتاد و دو تن لاله ی پرپر باشد پیشِ چشمانِ تو زیباست فراوان زیباست که دو گنبد دو ضریح از دو برادر باشد یا که در هر طرفِ مرقدِ شش گوشه ی عشق خواهرش آمده وُ روضه ی اصغر باشد هر که اینجا به خدا می رسد امّا باید در سرش شوقِ طوافِ علی اکبر باشد ای خوش آنکس که در این سعی و صفا فیض برَد یک شبه سائلِ این خانه توانگر باشد کاش باشی و ببینی چه صفایی دارد این که چشم همه عشاق به دلبر باشد محشری است شب جمعه ببینی اینجا خواهری نوحه گرِ داغِ برادر باشد! هستی محرابی
هر شب جمعه صدای مادر آید از حرم من تمام عمر دنبال صدای مادرم میزند ناله بُنَیَّ کو لباس کهنه ات ؟ کو سرت کو حنجرت کو یاورت کو دخترم ؟ بشکند دست کسی که دست بر مویت زده گیسویت خاکی شد و من خاک میریزم سرم هرچه میگردم چرا ترکیب جسمت جور نیست سالها دنبال آن انگشت بی انگشترم مثل من پیشانیت با تیزی سنگی شکست درد میگیرد کنار تو دوباره پیکرم پیش چشمانم تو را با حوصله سر می برند پیکر تو زیر و رو شد پیش چشمان ترم قاسم نعمتی
دور از حسین زندگی ما چه فایده اصلا نفس بدون تو مولا چه فایده هرگز شعار نیست دلم داد میزند دنیای بی حسین خدایا چه فایده گیرم زمین بهشت شود نقطه نقطه اش بی کربلا بهشت خدا را چه فایده تا کربلای او ملکوت دل من است گردش به قصد لذت دنیا چه فایده وقتی قرار نیست که خرج عزا شود دیگر تمام ثروت دنیا چه فایده از داغ عشق چهره ما مهر خورده است مهر ریا روی جبین ها چه فایده چشمی که خشک مانده وبال پریدن است بی اشک روضه چشم تماشا چه فایده
ملک دلم همین که به نام حسین شد عبدی گناهکار غلام حسین شد آرامشی نداشت وجودم به هیچ وجه تا که به اذن فاطمه رام حسین شد قند مکرر اسم "حسین" است، والسلام شیرین ترین کلام، کلام حسین شد «با یک سلام صبح به ارباب بی کفن » روزم پر از جواب سلام حسین شد یادم نمی رود که خدا هر زمان ز من قهرش گرفت، واسطه نام حسین شد یک شب دوباره نوکری آمد به خواب من حرفش دوباره حرف مرام حسین شد نوکر از آب خوردن خود آب می شود بین دو نهر؛ آب، حرام حسین شد امیر عظیمی
از ازل مهرتو درطینت ما بود حسین(ع) ما ومهر تو ،فقط لطف خدابود حسین(ع) غم جانسوز تو مشروط به ما داده شده شرط این نعمت پُرسود وفابود حسین(ع) مادرت فاطمه(س) درسی به ولایی هاداد که در آن رازِ تمام شهدا بود حسین(ع) تو خود آقای شهیدانی و سرچشمه نور جلوه ی عشقِ خدا کرببلا بود حسین(ع) ساقی تشنه لب از آب ، لبِ آب گذشت زانکه او تشنه لبِ آب بقابود حسین(ع) علقمه شاهد پیکار وفا بود و جفا شاهدم خون دلِ دستْ جدابود حسین(ع) چیزی از قامت رعنای علمدار نماند دشت یکپارچه فریاد وصدابود حسین(ع) گریه می کرد ابالفضل به مظلومی تو سند روضه من قامتِ تا بود حسین(ع) مشک هم اشک به احوال امامش می ریخت روضه خوان تو درآن لحظه خدابود حسین(ع) علی ساعدی
دم را غنیمت می شمارم تا دمت هست هرجا که باشم بر لب اسمِ اعظمت هست از هر کسی که خواست باشم همنشینش پرسیده ام اول که آیا آدمت هست؟ از آدم و عالم اگر شد دست کوتاه در دل ندارم هیچ غم چون پرچمت هست مبهوت و مات از سختیِ دنیا نگردم زیرا که رخسارم به رنگِ ماتمت هست دستم چه با امید دق الباب کرده وقت خریدن ، شوقِ جنس دَرهمت هست از تو نخوانده صِله را آماده دیدم قبل از شروع شعرم آقا دِرهمت هست خشکیده احوال زمین از عشق اما بر چشمِ عشاق تو اشکِ بر غمت هست با یک دوا درمانِ درد هر مریضی در نسخهٔ اشکی به روضه ، مَرهمت هست گریه ، دلیلِ محکمی بر آشنایی است چشمی که گریان تو باشد مَحرمت هست گر خلقتِ عالم شود قربانیِ تو از داغِ سیمایِ علی اکبر ، کَمت هست همراهت آید ساربان تا قتلگاهت در دست تا انگشتریِ خاتمت هست حامد آقایی
رفت بی تو ناامید و بی هدف این هفته هم روزها دور از تو رفت و شد تلف این هفته هم طی شد این عمرِ پر از حسرت به ناکامی مدام رفت همراهش چه بی شوق و شعف این هفته هم بد دل دریا گرفت و باز هم أمن یجیب- -خواند مروارید در گوش صدف این هفته هم جمعه آمد! برنگشتی! یک نفر با طعنه گفت: سبز شد در زیر پاهاتان علف این هفته هم؟! خسته ایم از این تمسخرها و این تحقیرها شد بلا نازل به ما از هر طرف این هفته هم شد بدهکارت! ولی شرمنده که یارت نشد... این طلبکارِ حقیرِ ناخلف این هفته هم خوشبحال آن کسی که ندبه خواند و ایستاد پای عشقت صادقانه،با شرف؛ این هفته هم یاد ما هم باش أباصالح شبی رفتی اگر- -کربلا یا سامرا، یا که نجف این هفته هم! شاعر:
بسم الله الرحمن الرحيم حسرت اینبار مرا از نفس انداخته است شوق دیدار مرا از نفس انداخته است از فراقت چه بگویم؟که نگفتن بهتر زخم بسیار مرا از نفس انداخته است آمدم جمعه ی این هفته نفس تازه کنم دیدم انگار مرا از نفس انداخته است ندبه های سحری شاهد غم هایم شد دوری از یار مرا از نفس انداخته است روضه خوان روضه بخوان...مادرسادات چه شد؟؟ خون مسمار مرا از نفس انداخته است یاد زهرا که می افتم دل من می لرزد در و دیوار مرا از نفس انداخته است وسط روضه ی زهرا غم سنگین علی صد و ده بار مرا از نفس انداخته است با دل خسته ی خود مادر ما مهدی گفت درد خود را همه شب فاطمه با مهدی گفت
گدای اهل بیت تا به آستانه می رسد عطا و لطف هل اتی ز هر کرانه می رسد چرا دو دست ما به سوی دشمنان دراز شد؟! مگر که رزق و روزی از سوی سما نمی رسد؟ ولیِ عصر هر کجا همیشه شد گره گشا به سوی ما عنایتش به هر بهانه می رسد اگرچه بی لیاقتم، برای یار زحمتم خوشم سلام هر سحر به آن یگانه می رسد به خاک غم نشسته ام، چراکه پر شکسته ام مگر پرنده این چنین به آشیانه می رسد؟! شده امید من همه، نوای یابن فاطمه به داد من همین نوای عاشقانه می رسد رسیده وقت پا شدن، به هوش باش سینه زن به شهر ما دوباره خیر مادرانه می رسد فقط نه بیت هل اتی، به شعله سوخت از جفا تمام نار دوزخ از همین زبانه می رسد بس است بهرِ گل همین، که خوب پرپرش کند به سمت صورتش که باد تازیانه می رسد به روی خاک مادری نشسته است ای خدا گمان کنم به سختی آخرش به خانه می رسد دلیل غاضریه در وجود فاطمیه است بدون فاطمیه کس به کربلا نمی رسد
🤍 ♥️ چه شود که نازنینا ، رُخ خود به من نمائی ✨ به تبسّمی ، نگاهی ، گرهی ز دل گشائی ♥️ به کدام واژه جویم ، صفت لطیف عشقت ✨ که تو پاک تر آز آنی که درون واژه آئی 💛 🌹السلام علیک یا صاحب الزمان🌹 💚الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج💚
در هوایت بی قرارم یا اباصالح مدد سر ز پایت برندارم یا اباصالح مدد جان احمد جان حیدر جان زهرا جان عشق هجر تو برده قرارم یا اباصالح مدد بنده ای هستم گنهکارو فقیر و رو سیاه از گناهان شرمسارم یا اباصالح مدد ای تو آقا ای تو مولا ای تو والا ای ولی ای همه دار و ندارم یا اباصالح مدد جز به درگاهت که گردی شافعم در نزد حق رو به درگاه که آرم یا اباصالح مدد گر نگاهی از سر لطفت بر این عاصی کنی خوش شود این روزگارم یا اباصالح مدد ذره ای هستم نگاهت آفتابم می کند نزد گل کمتر ز خارم یا اباصالح مدد آفتاب ای آفتاب ای آفتاب ای آفتاب ای مه شب های تارم یا اباصالح مدد در فراقت شد بهار دل خزان ای نازنین برگ خشکی در بهارم یا اباصالح مدد رشته ای بر گردنم افکنده شوق وصل دوست من اسیر زلف یارم یا اباصالح مدد شعله بر جانم فتاده آنچنان کز عشق تو آتشی در سینه دارم یا اباصالح مدد اعتبارم گشته حب مرتضی و آل او سربدار ذوالفقارم یا اباصالح مدد کاش می شد خاک پایت گردم و آخر شود خاک کوی تو مزارم یا اباصالح مدد تا ظهورتان قسم بر گردش لیل و نهار روز و شب را می شمارم یا اباصالح مدد کاش این جمعه شود روز ظهور و وصلتان مژده ی وصلت شعارم یا اباصالح مدد
بسم ‌الله الرحمن الرحیم به مناسبت سالگرد شهادت لحظه ها در عذاب می گذرد این جگر التیام می خواهد بغض کردیم، حرف مرهم نیست زخم مان انتقام می خواهد گره از کار خلق وا کرده ست دست تو لایق علمداری ست در نگاهت روایت فتح است چشم مستت نماد هشیاری ست دم زدیم از حسین و می دانیم بی سرِ سربلند یعنی چه گرچه بعد از تو تازه فهمیدیم شهدا زنده اند یعنی چه گفته بودی عقب نباید ماند تا که خط مقدمی داریم کاش فردوسی از نو زنده شود تا ببیند چه رستمی داریم سر من هم اگر بریده شود پدرم یک دم از تو دل نبُرد مادرم بگذرد ز خونم اگر هرگز از خون تو نمی گذرد بی گمان با شنیدن خبرت سرو هم خشک و زرد خواهد شد بعد مرگ این بدن که سرد شود داغ آن جمعه سرد خواهد شد
بسم‌ الله الرحمن الرحیم شاعران: و میزبان تو می‌شود ملکوت؟ یا ملائک درآستان تواند؟ لحظه ای که قنوت می‌گیری همه ی شهر میهمان تواند چتر این‌ رحمت الهی را بر سر اهل شهر گستردی با تو همسایه ها چه خوش‌بختند همه را یک به یک دعا کردی ماکه همسایه ی تو نه.. اما از ازل زیر سایه ات هستیم در هیاهوی روز محشر هم به نخ چادرتو دل بستیم درس عشق است درس زندگی است بین خانه صفا و سادگی ات چه دفاع مقدسی شده است در دل جبهه ایستادگی ات بهتر از این کدام تقدیر است؟ در دفاع از علی شهید شدن باب شد بعد از آن حماسه ی تو در رکاب ولی شهید شدن نام زهرا میان معرکه ها نقش سربند حاج قاسم هاست دل سردار ما سرای علی، خانه اش وقف روضه ی زهراست سالها بود بانی روضه حال بر سفره ی تو مهمان است حاج قاسم که مرد میدان بود حاج قاسم که مرد میدان است تو علمدار عزت و غیرت کوثری.. کوثری و بی مانند تو شب قدر عالمی زهرا حیف قدر تو را ندانستند ما از آن قدر ناشناسی ها ما از این زخم ها عزاداریم با در خانه ی تو می‌سوزیم با در خانه ی تو می‌باریم آه! بر غربتت شهادت داد ریسمان..شعله...میخ..در...دیوار سر به دیوار غم گذاشت علی تکیه داده ست کوه بر دیوار گوشه ای بچه های تو گریان روضه برپاست کنج خانه ی تو در دل آسمان چه غوغایی است وقت تشییع مخفیانه ی تو آه.. همراه یاس پرپر خود، باغبان را علی به خاک سپرد مثل گنجی که می‌شود پنهان آسمان را علی به خاک سپرد
4_5850343999499406615.mp3
5.14M
یا (عج) عج بند🍁 گرفته دل بهونه ی شمارو منتظرت نشسته جمعه هارو بگرده دنبالت آقا کجارو بیا که تو تنها امید مایی بیا که سر بیاد غم جدایی نزدیکه اونروزی که تو میایی داد از جدایی از شما یابن الحسن آقا بیا بند🍁🍁 پناه دل شکسته ها کجایی تا کی بخونیم از تو و جدایی کی میرسه روزی که تو بیایی بیا و تو پایان بده به غم ها بیا که با تو میشه دنیا زیبا بیا و روشنی ببخش به دنیا ای سید و سالار ما یابن الحسن آقا بیا بند🍁🍁🍁 ندیده عاشقت شدم میدونی به پای تو ریختم آقا جوونی بیا به حق اون قد کمونی تورو به حق سینه ی شکسته تورو قسم به اون دستای بسته که مادرت چشم انتظار نشسته ای خونجگر از روضه ها یابن الحسن آقا بیا 🙏التماس دعای فرج ✍کربلایی امیرحسین سلطانی 🎤همرنگ
بذارید این شب آخر رو ببینید این چشای تر رو نبرید شبونه مادر رو بگیرید شونه ی حیدر رو پیچیده تو خونه ی حیدر نیمه ی شب الله و اکبر پاشیده شد سوره ی کوثر داره میره شبونه مادر حالا که میری مادر چرا میری بی حیدر ببر حسن رو لاقل داره میزنه پرپر بند دوم میریزه رو چشات خاک اما خمه قد رشید بابا میزنه رو سرش واویلا زینبت اومده وا اماه زینب تو اومده مادر چادرتو گرفته رو سر ببخش برام بزرگه معجر بلند شو از رو خاکا مادر زوده که بی مادر شم تو کودکی پرپر شم سخته که به این زودی هم نفس حیدر شم بند سوم داره چشم بابا میباره چشمای مجتبی میباره غریب کربلا میباره سره رو نیزه ها میباره نذار خزون بشه بهارش برس بداد حال زارش حسینتو تنها نذارش رفته همه صبر و قرارش شروع شده عاشورا آره از همین حالا سره حسینت میره به روی نی ها بالا روی صحرا ، پیکر افتاده روی نی ها سر تکون داده خواهری بین ،نی ها جون داده جای سیلی ها رو نشون داده اجرا
4_5987921268098204851.mp3
8.59M
ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
◾نوحه زمزمه فاطمیه ◾بنداول مادرم در کوچه افتاد و افتادم در پیش‌چشمانم جان داد و جان دادم چادرش خاکی و خاکی شد روی من سرش را در کوچه به زانو نهادم واویلا واویلا واویلا واویلا(۲) ◾بنددوم با ناله میگفتا علی جان کجایی فاطمه در کوچه گردیده فدایی یک دستش در دستم یک دستش به پهلو میگفتا حسن جان شد وقت جدایی واویلا واویلا واویلا واویلا(۲) ◾بندسوم بردارم از روی خاک این گوشواره گوش مادر شد از سیلی کین پاره ذوالفقار علی با دم آتشین خطبه خواند درمسجد دشمن شد بیچاره واویلا واویلا واویلا واویلا(۲) ◾بندچهارم ناله زد دیگر از زندگانی سیرم از غربت حیدر میمیرم میمیرم تا دستش بسته شد دستم را شکستند این غصه نموده در جوانی پیرم واویلا واویلا واویلا واویلا(۲)
فاطمیه سلام الله علیها در طریقت راه آسان تا خدا یک فاطمه ست علت خلق تمام ماسوا یک فاطمه ست نغمهء لولاک را تکرار کن یعنی فقط آفرینش ابتدا تا انتها یک فاطمه ست کوثر است و سرّ تطهیر تمام آیه‌هاست شأن تنزیل تمام انّما یک فاطمه ست آنکه دختر بودنش شد سربلندی پدر آنکه شد ذکر تمام انبیا یک فاطمه ست ای حسود پست چشمت کور بادا آن که شد همسر او تاجدار اولیا یک فاطمه ست آن عروسی که ببخشد رخت خود شام زفاف آنکه شد مام کرم بر مجتبی یک فاطمه ست آن که با ششماهه دادن در ره احیای دین درس داده بر شهید کربلا یک فاطمه ست روز محشر می‌شود روشن برای هر کسی دو ندارد محور آل کسا یک فاطمه ست چادر او وصله‌دار اما پناه عالم است آنکه داده روح بر آل‌عبا یک فاطمه ست چشمهء خیر کثیر و خیرخواهی ذات اوست دختر خیر البشر خیرالنسایک فاطمه ست در قیامت حکمرانش می‌کند ذات اله آنکه دارد اذن،بی‌چون‌وچرا یک فاطمه ست چشم مردم کور بود و دیدهء تاریخ دید آنکه شد حامی دین در کوچه‌ها یک فاطمه ست فاطمه یعنی بریده گشته از آتش ولی آنکه افتاده به آتش زیر پا یک فاطمه ست مُندرس شد چادرش از بس لگد بر او زدند آنکه خورده ضربه‌های بی‌هوا یک فاطمه است مجتبی صمدی شهاب