#امام_رضا_ع_شهادت
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
جگرم یاد حسین ریخت بهم یا بن شبیب
زخم شد ؛از غم او پلکِ ترم یا بن شبیب
تهِ گودال که جای پسرِ زهرا نیست
جای قرآن که به زیر سمِ مرکب ها نیست
پیرُهن از تنِ بی سر شده در آوردند
بی کفن در وسط دشت رهایش کردند
حرمت مهریه مادرِ سادات شکست
آب می خواست ولی نیزه دهانش را بست
جد مظلوم مرا با لب عطشان کشتند
مادرش دید و به گیسوی پریشان کشتند
ناله زد مادر ما دست به مویش نزنید
با تَهِ خنجر خود ضربه به رویش نزنید
خبر از حرمت بوسیدن مادر دارید؟؟
پای خود را زلبان پسرم بر دارید
شاعر: #قاسم_نعمتی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
مصائب کربلا از زبان امام رضا(ع)
#امام_رضا_ع_شهادت
خیلی دلم گرفته از این غربتِ زمان
انگار بغض کرده و تب دارد آسمان
گفتم برایت از غم ِ «إن کنتَ باکیا...»
وقتش رسید و شعله گرفته ست استخوان
یابن الشّبیب داغِ دلم تازه شد بیا...
نوحوا علی الحسین(ع) بگو! روضه ای بخوان
از آن وداعِ سخت بگو! از رقیه(س) که-
با گریه گفت یکسره بابا، نرو! بمان
رفت و زدند سنگ به پیشانی اش چرا؟!
میرفت پشتِ هم چقدَر تیر در کمان
لعنت بر آن سه شعبه که در دست حرمله(لع)
فوراً گرفت سینۂ جدّ مرا نشان
گریه کن و بگو که زمین خورد بیهوا
پیش ِ فرات؛ خسته و لب تشنه جدّمان
از آن تنی که مقصدِ سرنیزه شد بگو
از آن عقیقِ خونیِ در دستِ ساربان
لعنت بر آن که با طرَب و هلهله دوید
تا که سرِ به نیزه به زینب(س) دهد نشان
والله عمّه جانِ مرا پیر کرده بود
زخم زبان و طعنۂ یک عدّه بد دهان
یابن الشبیب از سرِ بازارِ شام نه!
چیزی نگو که قاتل من میشود، بدان!
شاعر: #مرضیه_عاطفی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#امام_رضا_ع_شهادت
امان نداد مرا این غم و به جان اُفتاد
میان سینهام این دردِ بی امان اُفتاد
به راه رویِ زمین می نشینم و خیزم
نمانده چاره که آتش به استخوان اُفتاد
چنان به سینهی خود چنگ می زنم از آه
که شعله بر پر و بالِ کبوتران اُفتاد
کشیدهام به سرِ خود عبا و میگویم
بیا جواد که بابایت از توان اُفتاد
بیا جواد که از زخمِ زهر میپیچد
شبیه عمهاش از پا نفس زنان اُفتاد
شبیه دخترکی که پس از پدر کارش
به خارهای بیابان به خیزران اُفتاد
به رویِ ناقهی عریان نشسته،خوابیده
و غرقِ خوابِ پدر بود ناگهان اُفتاد
گرفت پهلویِ خود را میانِ شب ناگاه
نگاه او به رُخِ مادری کمان اُفتاد
دوید بر سرِ دامان نشست خوابش بُرد
که زجر آمد و چشمش به نیمهجان اُفتاد
رسید زجر دوباره عزای کوچه شد و
به هر دو گونهی زهرا ترین نشان اُفتاد
رسید زجر و پِیِ خود دوان دوانش بُرد
که کارِ پنجه ی زبری به گیسوان اُفتاد
به کاروان نرسیده نفس نفس می زد
به خارهای شکسته کشان کشان اُفتاد
دوباره ناله ای آمد عمو به دادم رس
دوباره رأسِ اباالفضل از سنان اُفتاد
شاعر: #حسن_لطفی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
بسم الله الرحمن الرحيم
#پیامبر_اعظم_ص_مدح_و_شهادت
#سیدپوریا_هاشمی
هرکجا حرف شما آمد سعادت دیده ایم
ما چه رحمت هایی از آقای رحمت دیده ایم
بیشتر نام تو روی بچه های ماست چون
بیشتر از هرکسی از تو محبت دیده ایم
چشم تو اسلام شد ما نیز تسلیمش شدیم
در نگاه تو کرامت بی نهایت دیده ایم
از یهودی ها عیادت کردی ازماهم بکن
با چه شوقی شب به شب خواب عیادت دیده ایم
تو امینی پس دل ماهم امانت پیش تو
سربه راهش کن که از غفلت خسارت دیده ایم
سیرمان کن باهمان یک تکه نان سفره ات
از همان رزق کمت هم خیر و برکت دیده ایم
سیزده خورشید دیگر جلوه خورشید توست
مصطفی را ماهمه در چند نوبت دیده ایم
اسم زیبای تورا گفتیم و گفتی یاعلی
از شما جز گفتن از حیدر به ندرت دیده ایم
دختر مظلومه ات امشب سه جا دارد عزا
او مصیبت دیده پس ماهم مصیبت دیده ایم
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
بسم الله الرحمن الرحیم
#پیامبر_اعظم_ص_مدح_و_شهادت
#علیرضا_خاکساری
▶️
مهمان که دعوت می کند پیغمبر اکرم
بر او محبت می کند پیغمبر اکرم
ما هم که اینجاییم مهمانان او هستیم
حتما عنایت می کند پیغمبر اکرم
حاجت بخواه از محضر پیغمبر رحمت
قطعا اجابت می کند پیغمبر اکرم
از خوبی اش باید بگویم چهارده قرن است
دارد هدایت می کند پیغمبر اکرم
چون بر حسینش گریه کردیم از ثواب خود
تقدیم امت می کند پیغمبر اکرم
با دست خود مزد تمام سینه زن ها را
امشب کرامت می کند پیغمبر اکرم
دست از کتاب و اهل بیت اش بر نمیداریم
وقتی وصیت می کند پیغمبر اکرم
با "کُلُّنا واحد" که فرمودند پس محشر
ما را شفاعت می کند پیغمبر اکرم
با اینکه دوریم از مدینه این دل زائر
قصد زیارت می کند پیغمبر اکرم !
سیلی به زهرایش زدن مزد رسالت بود ؟؟؟
فردا شکایت می کند پیغمبر اکرم
با فاطمه بعد از رسول الله بد کردند
بال و پر پروانه را عمدا لگد کردند
هیزم فراهم می شود بعد از رسول الله
آتش مجسم می شود بعد از رسول الله
روزی صحن پاک چشم مادر سادات
باران نم نم می شود بعد از رسول الله
مانند ماهی که قدش عمری هلالی شد
زهرا قدش خم می شود بعد از رسول الله
حتی بلای جان زهرای عزادارش
مسمار در هم می شود بعد از رسول الله
تا بشکند دستی که احمد بوسه زد بر آن
قنفذ مصمم می شود بعد از رسول الله
خورشید روی حضرت حوریه تاریک از
سیلی محکم می شود بعد از رسول الله
دیگر به خود این خانه روی خوش نمی بیند
دل ها پر از غم می شود بعد از رسول الله
مثل مدینه کربلا هم می شود بلوا
قحطی آدم می شود بعد از رسول الله
پنجاه و اندی سال شام هر شب زینب
اندوه و ماتم می شود بعد از رسول الله
مقتل ببیند زینت دوش پیمبر را
هی از تنش کم می شود بعد از رسول الله
سرتابه پایش را محمد بوسه باران کرد
افسوس درهم می شود بعد از رسول الله
بین دو نهر آب نحرش می کنند آخر
دنیا جهنم می شود بعد از رسول الله
بعد از رسول الله دلهامان مکدر شد
در روضه های روضه خوانها حرف معجر شد
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
💠💠
🔶🔸اللهم عجل لولیک الفرج🔸🔶
سبک تک - شور
امام رضا علیه السلام
#تک_امام_رضا_ع #شور_امام_رضا_ع
#اسم_زیباتو_میگم
بند🌹
اسم زیباتو میگم وقتی که دل پریشونه
این شبا دل زائره شما توی خراسونه
اینقده که آقاجون مهربون و با کرمی
مرغ دل از کرمت هر روز و هر شب میخونه
میخری نوکراتو امام رضا چه خوب و بد
از دره خونت آقا نمیکنی کسی رو رد
مریضا رو آقاجون میدی شفا با یک نگاه
بی پناها رو آقا تو حرمت میدی پناه
📿 بأبی أنت و أمی یا رضا السلطان 📿
بند🌹🌹
من گدای تواَم و تو شاه کلّ عالمین
میخونم نفس نفس به عشق تو با شور و شین
وقتی که به پنجره فولاده تو زُل میزنم
از تو صحن انقلاب دل میره بین الحرمین
ضامن آهو دل سیاهمو جلا بده
جای مُزد نوکری بهم یه کربلا بده
قسَمت میدم به دستای یل اُمّ بنین
منو راهی کن حرم پیاده روز اربعین
📿 بأبی أنت و أمی یا رضا السلطان 📿
«التماس دعای خیر»
🖋 #طاها_تحقیقی ١ #علیرضا_پناهیان ٢
💠💠
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
💠💠
🔶🔸اللهم عجل لولیک الفرج🔸🔶
سبک واحد شلاقی
حضرت امام رضا علیه السلام
#واحد_امام_رضا_ع
#برای_من_فرقی_نداره
بند🌹
برای من فرقی نداره مشهد تو با کربلا
دار و ندارمو میذارم خرج زیارت شما
میخونم از راه دور امشب تو حلقه ی سینه زنات
وَ صلی الله علیکَ یا علی ابن الموسی الرضا
هر نفس شعارمی، ذکر استغفارمی
بی خیال عالمم وقتی که تو یارمی
زنده ام من با دمت، غرق موج کرمت
گردنم رو میذارم زیر شمشیر غمت
📿 السلطان ابالحسن 📿
بند🌹🌹
میلرزونه ارض و سماء رو صوت خوش نقاره هات
خیلی میچسبه شب جمعه زیارت صحن و سرات
یقین دارم آخر این راه میمیریم زیر پای تو
که مادرم از روز اول منو کرده نذر چشات
غرق در تلاطمم، بین نوکرات گمم
آواره ی مشهد و پس کوچه های قمم
این منِ بی سر و پا، لبریز جرم و خطا
حک کردم روی بدن یا غریب الغربا
📿 السلطان ابالحسن 📿
بند🌹🌹🌹
دلبسته ی بیرق سبز و گنبد دوّار توام
با مدد معصومه خاتون ذاکر دربار توام
بازار عشق تو شلوغ و دنیای بی تو کساده
سلطان مُلک طوس یه عمره که من گرفتار توام
دین و دنیای منی، شور شب های منی
میبالم به عالمین که تو آقای منی
هر دمم بیاد تو، با اذن جواد تو
کربلا میگیرم از پنجره فولاد تو
📿 السلطان ابالحسن 📿
«التماس دعای خیر»
🖋 #علیرضا_پناهیان
💠💠
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
4_5868668735165834542.mp3
838.1K
#عفت_پاکدامنی
#زمینه_شور
#حجاب_فاطمه
تو وضع موجود باهمه وجود،بمون پای حجابت
تو هم مث همسر حیدر دفاع کن از امامت
همسری که رو گرفت از کور مادرزاد
راه جنگیدنِ با نفسو نشون داد
توی هر شرایطی با دل پر درد
به زمین خورد چادر از سرش نیفتاد
حجابش حجاب فاطمست،این اعتقاد یه خادمه ست
خیلی حجابش مقدسه،چون قداستش به فاطمست
با اعتقادم،لبیک یا فاطمه س۳
نگاه عباس تو علقمه،به خیمه گاه زینبه
آخه میدونه چی میگذره روی دلش یه ماتمه
شده فکر کنی حسین ع لحظهی آخر
چی بهش گذشت که بود تو فکر خواهر
خواهری که سایشو هیچکس ندیده
بی حسین به آخر راهش رسیده
تا جون داری تو نفس بزن،یک لحظه چادر رو پس نزن
تو از تبار عقیله ای،دشمن عفت رو پس بزن
با اعتقادم،لبیک یا فاطمه س۳
✍️#محمدمهدی قرائتی
@babollharam
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#پیامبر_اعظم_ص_شهادت
از غربت پیمبر، داور به گریه افتاد
توحید روضه خوان شد، کوثر به گریه افتاد
از داغ زهرِ آن دو ملعونه، جسم احمد...
می سوخت آن چنان که بستر به گریه افتاد
وقتی که بی حیا گفت: "إنّ الرَّجل، لَیَهجُر"
جبریل ناله سر داد، منبر به گریه افتاد
هم دختر نبی بود، هم مادر پیمبر
بدجور مادرانه، دختر به گریه افتاد
یاد "حُسینُ مِنّی..." با جدّ خویش می سوخت
آمد حسین، نزدِ دلبر به گریه افتاد
تا حکم صبر را داد احمد به مرتضایش
خیره به همسرش شد، حیدر به گریه افتاد
در بین کوچه کشتند، آقای ما حسن را
از بعد آن دوشنبه، مضطر به گریه افتاد
رفت و ندید احمد، زهرا میان آتش...
آن قدر ناله سر داد، تا در به گریه افتاد
بعد از هجوم دشمن، تا دید میخ در را
از غربت امیرش، قنبر به گریه افتاد
روز دهم شد و شمر آمد میان مقتل
آن قدر ضربه زد که خنجر به گریه افتاد
با قد خم رسید و در بین قتلگه دید...
فرزند بی سرش را، مادر به گریه افتاد
جوری در آن هیاهو فریاد زد: "بُنیّ..."
تا صبح روز محشر، نوکر به گریه افتاد
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
حُسن بی انتها فقط حسن است
بی نهایت عطا فقط حسن است
آبشار همیشه سرشار از
لطف و جود و سخا فقط حسن است
جای دیگر نمی روم هرگز
دستگیر گدا فقط حسن است
در هیاهوی این جهان غریب
با غمم آشنا فقط حسن است
دست بی منتی که می گردد
پیِ هر بی نوا فقط حسن است
با جذامی گوشه گیر شهر
آنکه شد هم غذا فقط حسن است
حسرت زر شدن اگر داری
نظر کیمیا فقط حسن است
آنکه دنبال دوستان خودش
هست روز جزا فقط حسن است
صاحب روح و جان عاشق من
از همان ابتدا فقط حسن است
آنکه مانند دست های پدر
شده دست خدا فقط حسن است
شاعر: #حسن_کردی