eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.2هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
39 ویدیو
568 فایل
🔸کانال فروشگاه محصولات فرهنگی↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک 50 فروشگاه بابُ الحَرَم
مشاهده در ایتا
دانلود
زینب تویی شفیعه ی محشر زینب تویی آئینه حیدر زینب تویی خلاصه ی کوثر (بی بی یا زینب) تو عصمت صُغرایی زینب تو غیرت والایی زینب تو رَفعت یکتایی زینب (بی بی یا زینب) [یا زینب یا زینب زینب (۳) مدد یا زینب]۲ سَلیلهُ الزهرایی زینب عَقیلهُ النسایی زینب مَلیکهُ الدنیایی زینب (اُمُ المصائب) تویی تو بانوی کرم زینب سایه ی تو روی سرم زینب کِی می شه من بیام حرم زینب (اُمُ المصائب) [یا زینب یا زینب زینب (۳) مدد یا زینب]۲ دیدی غم دو لاله ی پرپر هفتاد و دو آلاله ی بی سر بوسه زدی بر صورت و حنجر (آه و واویلا) شد قاتلت پیرهن صد پاره بعد حسین شدی تو آواره بعد ابوالفضل شدی بیچاره (آه و واویلا) [یا زینب یا زینب زینب (۳) مدد یا زینب]۲ دیده ای پیکر گل لیلا نقش زمین گشته در این صحرا آمد کنار نعش او بابا (برات بمیرم) زینب تو دیدی ضجه ی مادر یک مادر و یک غنچه ی پرپر تو دیده ای شیرخواره ی بی سر( برات بمیرم) [یا زینب یا زینب زینب (۳) مدد یا زینب]۲ تمام عمر تو بوده ای محزون از بعد عاشورا شدی دلخون گشته دو عالم به غمت مدیون ( ای وای از این غم) آتش خیمه ها رو می دیدی سرها رو نیزه ها رو می دیدی شیون بچه ها رو می دیدی ( ای وای از این غم) [یا زینب یا زینب زینب (۳) مدد یا زینب]۲ @babollharam
این زن که از برابر طوفان گذشته بود عمرش کنار حضرت باران گذشته بود صبرش امان حوصله ها را بریده بود وقتی که از حوالی میدان گذشته بود باران اشک بود و عطش شعله می کشید آب از سر تمام بیابان گذشته بود آتش گرفته بود و سر از پا نمی شناخت از خیمه های بی سر و سامان گذشته بود اما هنوز آتش در را به یاد داشت آن روزها چه سخت و پریشان گذشته بود آن پرده های آخر صفین ناگهان از پیش چشم آینه یک آن گذشته بود می دید آیه آیه آن زیر دست و پاست کار از به نیزه کردن قرآن گذشته بود زینب هزار بار خودش هم شهید شد از بس که از کنار شهیدان گذشته بود یک لحظه از ارادت خود دست برنداشت عمرش تمام بر سر پیمان گذشته بود بر صفحه های سرخ مقاتل نوشته اند این زن هزار مرتبه از جان گذشته بود...
این زن که از برابر طوفان گذشته بود عمرش کنار حضرت باران گذشته بود صبرش امان حوصله ها را بریده بود وقتی که از حوالی میدان گذشته بود باران اشک بود و عطش شعله می کشید آب از سر تمام بیابان گذشته بود آتش گرفته بود و سر از پا نمی شناخت از خیمه های بی سر و سامان گذشته بود اما هنوز آتش در را به یاد داشت آن روزها چه سخت و پریشان گذشته بود آن پرده های آخر صفین ناگهان از پیش چشم آینه یک آن گذشته بود می دید آیه آیه آن زیر دست و پاست کار از به نیزه کردن قرآن گذشته بود زینب هزار بار خودش هم شهید شد از بس که از کنار شهیدان گذشته بود یک لحظه از ارادت خود دست برنداشت عمرش تمام بر سر پیمان گذشته بود بر صفحه های سرخ مقاتل نوشته اند این زن هزار مرتبه از جان گذشته بود... @babollharam
4_396157930728063284.mp3
1.49M
🏴زینب زینب | نوحه معروف استاد مرحوم سلیم موذن زاده @babollharam 🌹 یا زینب کبری 🌹
عمر خود را همه با ياد تو  سَر خواهم کرد شب غم  را به خيال  تو سحر خواهم کرد وصف  خال   لب  زيبای   تو  مجنونم  کرد از پی  ِ ليلی ِ حُسن   تو   سفر  خواهم کرد بر در  ميکده ی عشق  تو  آيم  شب  و  روز لب خود  را  ز  مِی ناب  تو   تَر  خواهم کرد دوری  وصل   و   فراق   تو   کُند   محزونم غم  هجران تو  را   اشک  بصر خواهم  کرد گر  چه  هر  دَم  بزند  دشمن  تو  طعنه  ولی دلخوشم  زانکه نگه بر  تو  قمر  خواهم کرد گردش  چشم   سياهت   دلم  از  کف  برده عاقبت  بر  رُخ   ماه   تو   نظر  خواهم کرد هر طرف  مينگرم  جلوه ی  روی  مَه توست چشم  کوته  نظر از  پرده  به درخواهم کرد گر    بيايی   و    قدم   بر  رخ  من   بگذاری ديده را  فرش رهت  وقت گذر خواهم کرد @babollharam
❣﷽❣ 🍃 عج 🍃 سه شنبه ها که میشه دلم خدایی میشه برای جمکرانِ آقا  هوایی می  شه پرستوی وجودم کشیده پر دوباره شعله ی عشق  تو  زد  قلب  منو شراره 🍃یابن الحسن کجایی 🍃داد از غم جدایی الهی که همیشه نوکر تو بمونم از در خونه ی خود دست  خالی نرونم خدا کنه فدات شم فدای خاک پات شم تو  راه  جمکرونت  فدای  نوکرات   شم 🍃یابن الحسن کجایی 🍃داد از  غم  جدایی اگه  دعا  کنی  تو برای   من   همیشه این دل عاشق  من  از  تو جدا  نمیشه جا مونده ام ز  عشقت  آقا منو  نیگا کن به  این غلام سیاهت  یه کربلا  عطا  کن 🍃یابن الحسن کجایی 🍃داد از  غم  جدایی @babollharam
آقا چه میشود به غلامت  کرم کنی با گوشه ی نگاه  دلش را  حرم کنی از بس که با گنه دلتان را شکسته ام لایق نیم  نگه  به دل  مضطرم  کنی یک گوشه ی نگاه تو دل را جلا دهد دل میدهم تو را که شما گوهرم کنی آقا   مدال  نوکریت  را  ز  من   نگیر من سینه میزنم که تو عاشقترم کنی ازکاروان عشق تو جامانده ام حسین آیا  شود  مرا   تو  مقیم  حرم   کنی؟ یک جرعه ای  بده تو ز صهبای کربلا تا مست آن  شراب و مِیِ  کوثرم کنی @babollharam
می خوام به کربلا بیام دوباره دلم ز دوریِ تو بی قراره دیگه دلم صبر و قرار نداره زِ سوز داغت شده پُر شراره آقام‌ حسین ، آقام حسین ، حسین جان (۲) دعا بکن عاشق تو بمونم تو کربلا روضه ی تو بخونم بخونم از تشنگیِ لبِ تو روضه ی قتلگاه و زینب تو آقام حسین ، آقام حسین ، حسین جان فدای حنجر بُریده ی تو جسم به خاک و خون کشیده ی تو فدای شش ماهه علی اصغرت فدای عباس و علی اکبرت آقام حسین ، آقام حسین ، حسین جان اگه دعا کنی برام همیشه دیگه دلم از تو جدا نمی شه تا آخرش تو راه تو می مونم می مونم و از تو فقط می خونم آقام حسین ، آقام حسین ، حسین جان @babollharam
یا امام کاظم ای گل پیغمبر پسر فاطمه ای یادگار حیدر تو امید همه و باب حوائج هستی بند بند دل ما را به حریمت بستی یا امام کاظم (۴) یا امام کاظم به فدای کرمت شد سیه پوشِ غمت حَرم مُحترمت شور محشر ز غم و داغ تو گشته بر پا کاظمینت به عزای تو شده کرب و بلا یا امام کاظم رَبَنا خَلِصنی شده ذکر لب تو من بمیرم ز غم و رنج و تاب و تب تو کنج زندان بلا گو که چه آمد سرتان ؟ گفته ای بار خدا مرگ مرا هم برسان یا امام کاظم شیعیان گر زِ غمت خون دلها خوردند بدن اطهر تو با صفا می بُرددند کربلا تا که همه نام حسین می بُردند کعب نِی بود که با ذکر حسین میخوردند یا ابا عبدالله یا حسین ثارلله(۴) @babollharam
آی عاشقا گریه کنید شاخه ز گل جدا شده غریب شهر کاظمین از تو قفس  رها  شده ببین دل شکسته ام  اسیر  بُغض  و  نالته صاحب  عزای  تو  آقا مادر  هجده  سالته امام کاظم ،شد دیگه آزاد آقام غریبه ، ای داد بیداد آه و واویلا (۴) امشب  اگه  خدا  بخواد کبوتر  حرم  می شم سرمیزنم به کاظمین مهمون ذوالکرم می شم کاشکی منم برا اَبد زندونیِ تو می شدم پای ضریح باصفات قربونیِ تو می شدم این  دل زارم  ،  داره  بهونه از غربت تو ، داره می خونه آه و واویلا دشمن بی حیای تو  شد  باعث  آزار  تو سیلی و تازیانه ها بوده همش افطار تو آروم آروم بارونِ خون می چکه ازستاره ها آروم آروم داره می ره تنی رو تخته پاره ها چه غریبونه ، جون می دی آقا می رسه از  دور ،  ناله ی زهرا آه و واویلا @babollharam
زندانی که غیر از خدا در نظر نداشت عمری شکنجه دید و کس از او خبر نداشت هر روز روزه، بود و به هنگام شامگاه جز تازیانه آب و غذایی دیگر نداشت یا فاطمه به جان تو سوگند روزگار زندانی از عزیز تو مظلوم تر نداشت جسمش به تخت پاره و بر دوش چهار تن آن روز روزگار مسلمان مگر نداشت ممنوع بود کسی به ملاقات او رود یا آن شهید کُشته به زندان پسر نداشت جان داد با شکنجه ولی مصلحت چه بود زنجیر را ز پیکر مجروح بر نداشت
هركجا مرغ اسیرى است، ز خود شاد كنید تا نمرده است، ز كنج قفس آزاد كنید مُرد اگر كنج قفس، طایر بشكسته پرى یاد از مردن زندانى بغداد كنید چون به زندان، به ملاقاتى محبوس روید از عزیز دل زهرا و على یاد كنید كُند و زنجیر گشایید، ز پایش دم مرگ زین ستمكارى هارون، همه فریاد كنید چار حمّال، اگر نعش غریبى ببرند خاطر موسى جعفر، همه امداد كنید تا دم مرگ، مناجات و دعا كارش بود گوش بر زمزمه ی آن شه عبّاد كنید پسرش نیست، كه تا گریه كند بر پدرش پس شما گریه بر آن كشته ی بیداد كنید نگذارید كه معصومه خبردار شود رحم بر حال دل دختر ناشاد كنید "خوشدل" از ماتم آن باب حوائج گوید تا شما نیز پس از مرگ ز وی یاد کنید @babollharam
زندانیان عشق چو شب را سحر کنند از سوز شمع و اشک روانش خبر کنند مانند غنچه سر به گریبان در آورند شور و نوای بلبل شوریده سر کنند چون سر به خشت یا که به زانوی غم نهند یکباره سر ز کنگرهٔ عرش بر کنند با آن شکسته‌حالی و بی‌بال و بی‌پری تا آشیان قدس به خوبی سفر کنند چون رهسپر شوند به سینای طور عشق از شوق سینه را سپر هر خطر کنند آنان کزین معامله هستند بی‌خبر برگو که تا به مَحبَس هارون نظر کنند تا بنگرند گنج حقیقت به کنج غم آن لعل خشک را به دُر اشک تر کنند بر پا کنند حلقهٔ ماتم به یاد او تا عرش و فرش را همه زیر و زبر کنند آتش به عرصهٔ ملکوت قِدَم زنند ملک حُدوث را ز غمش پر شرر کنند تا شد به زیر سلسله سرحلقهٔ عقول افتاد شور و غلغله در حلقهٔ عقول @babollharam
بی مروت در نمازم ساق پایم را شکست عاقبت در سجده مُهرِ کربلایم را شکست نیمه شب آمد مرا از خواب بیدارم کند در دعا بودم، ولی قلب دعایم را شکست کُنده و زنجیر، اعضاء مرا لِهْ کرده بود باز هم هر استخوان جا به جایم را شکست گریه می‌کردم برای مادرم، افسوس که... با لگد این بار هم آمد صدایم را شکست پنجه‌اش را باز کرد و موی من را می‌کشید مجلس اشکم میانِ نینوایم را شکست با سلاح بد زبانی مادرم را یاد کرد اینچنین در گوشه‌ی زندان بهایم را شکست بارها با تازیانه رو به روی من نشست ظالمانه می‌زد و دست عطایم را شکست @babollharam
ای ولی نعمتِ ایران پدرت را کشتند آه ، ای شاهِ خراسان پدرت را کشتند در میان حرمت سینه زنان می گوییم ... وامصییت که رضا جان پدرت را کشتند آنقَدَر از نفس حیدری اش ترسیدند ... آخر از ترس ، هراسان پدرت را کشتند چارده سال ، سیه چالِ بلا جایش بود عاقبت در دلِ زندان پدرت را کشتند از بلا هر چه که می شد به سرش آوردند امتِ دور ، ز انسان پدرت را کشتند اشک ، در چشم و به لب ناله ی "خَلِّصْنی" داشت در عوض با لب خندان پدرت را کشتند تا که دیدند کسی نیست ، که یاری ش کند ... چقَدَر ساده و آسان پدرت را کشتند حتما آن لحظه که بارید ، برای جدش ... موقع بارش باران پدرت را کشتند گر چه از فرطِ شکنجه بدنش آب شده ... تو بگو با لب عطشان پدرت را کشتند ؟ گر چه اصلا غُل و زنجیر ، لباسش شده بود کِی دگر با تن عریان پدرت را کشتند @babollharam
زندانی که غیر از خدا در نظر نداشت عمری شکنجه دید و کس از او خبر نداشت هر روز روزه، بود و به هنگام شامگاه جز تازیانه آب و غذایی دیگر نداشت یا فاطمه به جان تو سوگند روزگار زندانی از عزیز تو مظلوم تر نداشت جسمش به تخت پاره و بر دوش چهار تن آن روز روزگار مسلمان مگر نداشت ممنوع بود کسی به ملاقات او رود یا آن شهید کُشته به زندان پسر نداشت جان داد با شکنجه ولی مصلحت چه بود زنجیر را ز پیکر مجروح بر نداشت @babollharam
اگر که بر عشق علی راغبیم ما همه مدیون ابو طالبیم کیستی ای سَید والا نَسَب علی شده به نام تو مُنتسب دین خدا را همه جا یاوری از دل و جان یاور پیغمبری مثل علی بر همگان سَروری چون که اَبالعشق اَبا الحیدری گفته به وصف تو امام صادق دین تو برتر بُود از خلائق هر که به توحید تو باور نداشت معرفتی به نام حیدر نداشت نام تو آویزه ی عرش خداست چونکه پیمبر ِز تو بهتر نداشت دین نبی از تو شرف یافته با پسرت به مشرکان تاخته وقت عروج تو شده سالِ حُزن نشسته بر دلِ نبی حالِ حُزن قلب نبی زِ داغ تو سوخته غم تو شعله به دل افروخته شیر خدا با دلِ پُر از مَحَن پیکر پاک تو نموده کفن آه ، ولی حسین شده بی کفن جسم مطهرش شده پاره تن @babollharam
کور شد چشمی که تاب دیدن دلبر نداشت خوار شد هرکس که بر خاک قدومش سر نداشت بشکند دستی که حتی خطی از کفرت نوشت لال شد آنکه به لب مدح ابوالحیدر نداشت در صف محشر کف افسوس بر هم میزند! هرکسی گامی دراین دنیا برایت برنداشت صفحه صفحه سیر میکردم غریبی تو را جلد پشت جلد اصلا غربتت آخر نداشت آب ونان سفره ات الحق پیمبر ساز بود این قبیل اعجاز ها را سفره ی دیگر نداشت جای شک و شبه اصلا نیست از دین خارج است هرکسی توحید و اسلام تو را باور نداشت.. حرمت موی سفیدت کار ساز مشکلات جز عبایت حضرت ختم الرسل سنگر نداشت از حمایت های تو اسلام عالمگیر شد این کبوتر بی ابوطالب یقینا پر نداشت.. تا قیامت نام تو آویزه ی عرش خداست تا قیامت دین احمد از تو مومن تر نداشت بی پناه مکه از الطاف تو سامان گرفت مهربانیهای تو دست کم از مادر نداشت پیرمرد طائفه روز وفاتت هیچکس... بیرقی برپا نکرد و چشم های تر نداشت حضرت یعقوب مکه! یوسفت ارث از تو برد تازه میفهمم چرا آقای ما یاور نداشت در رجب از فیض نام اطهرت تائب شدیم ما گدای نسل در نسل ابوطالب شدیم @babollharam
ابوطالب شدی و دست حق در آستین داری چنین نور امیرالمومنین را در جبین داری به صورت نور حیدر را به سیرت حسن احمد را جمالی آنچنان داری کمالی اینچنین داری  زمان از تو زمین از تو امان از تو امین از تو ستون آسمان ها هستی و پا بر زمین داری مسلمان بوده ای وقتی نبود اصلأ مسلمانی بدین ترتیب دین داری و عمری درد دین داری بلاغت در سخن داری دقیقأ مثل فرزندت به هنگام رجز خوانی کلامی آتشین داری از آن سو جعفر طیار از این سو حیدر کرار چه سهمی پیش آن داری چه ارثی نزد این داری نبی با رفتنت یک سال را سال عزا خوانده عجب جائی میان قلب ختم المرسلین داری اگر در خانه کس باشد همین یک جمله بس باشد همین بس که تو در خانه امیرالمومنین داری @babollharam
. شده طوطی طبع من ثنا خوان ابوطالب تمام هستیم بادا به قربان ابوطالب که جز معصوم باید دم زند از حقّ عرفانش؟ نه هر کس آشنا باشد به عرفان ابوطالب نظیر لیلة القدری که ناپیدا بود قدرش عیان بر خلق نبود قدر پنهان ابوطالب به ایثار و خلوص و عشق و عرفان و جوانمردی گواهی می دهد اشعار دیوان ابوطالب بود لعن خدا بر هر که او را مشرکش خواند که غرق نور حق باشد دل و جان ابوطالب چه توفیقی از این بهتر که بابای علی باشد؟ بنازم من به این توفیقِ شایان ابوطالب به میلاد علی لوحی برای تسمیت آمد خدا بگذاشت آن را روی دامان ابوطالب مپرس از من که جانان ابوطالب که می باشد؟ بود شخص رسول اللَّه جانان ابوطالب از آن روز الستی که برای یاری احمد تعهّد داد، ثابت ماند پیمان ابوطالب سبب شد تا نبی آیین خود را منتشر سازد تلاش بی امان، سعی فراوان ابوطالب چنین فرمود پیغمبر، که از ایمان خلق اللَّه وزین تر هست اندر کفه، ایمان ابوطالب یقیناً ملتجی با ذکر این اشعار ناقابل نگردد نا امید از لطف و احسان ابوطالب @babollharam
مژده که  دلها  شده  غرق  صفا آمده   بعثت    رسول   خدا مژده به  عالم  شب نور آمده برای  ما  وقت   سُرور  آمده زمین و آسمان چه غوغا شده به یُمن  بعثتش چه زیبا  شده رسیده  از   َحیِّ   تعالی  ندا بخوان  محمد  تو به  نام خدا غار حرا  شاهد  این  ماجراست رسول ،  گرم  گفتگو  با خداست کعبه ی حق  گشته  به دور نبی مستِ  پیمبر  شده  امشب علی دلبر و  دلدار  علی  مصطفاست مقصد و مقصود همه تا خداست تو نور  چشم  هر دو عالم شدی به اذن  حق ، رسول  خاتم شدی دلم  به جُز  تو  ز  همه کس بُر ید رحمتِ عالم ،  به   تو دارم   امید مرغ  دلم  پر  زده  تا  کوی  تو رسیده  امشب به  همه  بوی تو نور  تو بر  وجود ما مُنجلی است ذکر  لبم  یا  نبی و  یا علی است بعثت  تو  ولایت  حیدر  است پیرو  راه  غیر   او  ‌‌کافر است @babollharam
۱۴۰۱ پر زده دلهای ما در صحن و سرای تو جبرئیل از آسمون گل میریزه پای تو موسم‌ رحمت شده عید نبوت شده مژده که دنیای ما به ناز و نعمت شده یا رسول الله مدد (۴) دل همه عاشقا در تاب و تب آقاست بِسمِ رَبِّکَ الّذی نقشِ بر لب آقاست حاجت ما شد روا در شب بعثت خدا ذکر لب ما شده یا نبی یا مصطفی یا رسول الله مدد بر لب قدوسیان یا نبی رسول الله است عیدیِ هر عاشقی دست حضرت زهراست به فاطمه دلبری تو بهترین همسری تویی که شایسته ی مقام پیغمبری یا رسول الله مدد بزم خدا و رسول بَه شده تماشایی دو عالم از نور تو شد چه شور و غوغایی از همگان تو سری سروری و محشری یا رَحمه العالَمین تویی که تاج سری یا رسول الله مدد سید و آقا تویی ای حبیب ما احمد مریض عشق توئیم ای طبیب ما احمد دلبر و دلدار ما یار و مددکار ما با این همه معصیت تویی خریدار ما یا رسول الله مدد @babollharam