eitaa logo
کانال اشعار(مجمع الذاکرین)
2.2هزار دنبال‌کننده
1 عکس
1 ویدیو
54 فایل
این کانال اشعارمذهبی توسط محب الذاکرین خاک پای همه یازهراگویان عالم مهدی مظفری ازشهراصفهان ایجادشد
مشاهده در ایتا
دانلود
روی بام آفرینش آفتاب زینب است رونق هر سفره ای از نان و آب زینب است تو بگو چادر ولی در اصل این شمشیر اوست فاتح کرببلا تیغ حجاب زینب است `ما رایتُ” گفت؟! نه! کوبید برروی یزید. وحشت آل امیه از جواب زینب است گرچه شد پوشیه اش غارت رخش مستور ماند بال جبراییل در واقع نقاب زینب است گریه کرد و گریه کرد و شام را ویرانه کرد گریه کردن درس اول از کتاب زینب است دستهایش در طناب افتاده اما بسته نیست تا ابد حبل المتین ما طناب زینب است پرچم زینب به دست کوچک ام البکاست پس رقیه رهبر این انقلاب زینب است چادر خاکیش خاک سینه زنها را سرشت هرکسی اباد شد خانه خراب زینب است تا همه گفتند زینب گفت زینب یا حسین این نگین زیبنده بر روی رکاب زینب است ای که دنبال برات کربلایی اربعین کربلا رفتن فقط با انتخاب زینب است جای شلاق و اسارت یا لباس پاره نه دیدن یک سر روی نیزه عذاب زینب است
کربلا کارگاه زینب بود تازه آغاز راه زینب بود اینکه شد دودمانِ ظلم سیاه اثر دودِ آهِ زینب بود مُهرِ خون زد به دفترِ عشقش چوب محمل گواه زینب بود گرچه چل روز سر پناه نداشت یک جهان در پناه زینب بود و اذالشمسُ کورت شرحِ روزگار سیاه زینب بود قتلگاهِ حسین، کرب و بلا شام هم قتلگاه زینب بود پیش یک لشگر مسلح و مست گریه تنها سلاح زینب بود آن تن تکه تکه تکه شده بخدا تکیه گاه زینب بود بدنی که سپاه رویش رفت روزگاری سپاه زینب بود زنده زنده تنی که عریان شد آبرو‌ دار و شاه زینب بود قطره قطره ز دیده دُر می سفت با برادر چنین سخن می گفت: پای هر پنج تن بلا دیدم من تورا روی نیزه ها دیدم سر یک نیزه ی بلند ، حسین گیسوان تورا رها دیدم بین جمعیتی که سنگ زدند چهره ی چند آشنا دیدم غیرت الله، دخترانت را بین یک عده بی حیا دیدم به غذا لب نمیزنم دیگر سر سفره سر تورا دیدم کوچه گردیت کوچه گردم کرد بین این کوچه ها چه ها دیدم ذره ای از بلای کوفه نشد هربلایی که کربلا دیدم آه از آن لحظه که زمین خوردی روی جسمت بروبیا دیدم روی تل دست و پای من گم شد تا تورا زیر دست و پا دیدم دور گودال غیر سر نیزه چندتا تکه ی عصا دیدم بعد از آنكه جدايمان كردند بدنت را جدا جدا ديدم از لباس تنت نمانده نخی تن غارت شده اَ اَنتَ اَخی؟!
نثار روح چنان کوه عمه ی سادات در ابتدای غزل فاتحه مع الصلوات برای اینکه شود جاودانه در تاریخ گذاشت در وسط کربلا دو تا مرآت یکی به اسم حسین و یکی به اسم خودش یکی به آن دگری خیره،این به آن شد مات کشید دست ز عشقش ولی مگر که کشید؛ برای ثانیه ای دست از خدا؟ هیهات کسی که زینت باباست، شام را یکسر؛ برای خاطر او کرده اند تزئینات همان که دیده به گودال رفته دین خدا: نماز و روزه و حج و جهاد و خمس و زکات همان که کرب و بلا را قشنگ دیده،دلش؛ چه قدر سوخته از تشنگی رود فرات چه قدر در همه جا کرده اقتدا به حسین چه قدر بسته به واقع صلات را به صلات مصیبتش شود اعظم کسی که یک ساعت شود معطل دروازه های بی ساعات هرآنچه داشته بخشیده بعد گفته خدا؛ مرا ببخش که دارم بضاعتی مزجات همان که بعد خودش ساخته شده اینطور؛ حیاط در حرمش دور حوض آب حیات هنوز نیز به تقویمِ روز رفتن او به جای روز شهادت نوشته روز وفات دوباره وزن غمش بیشتر شد از این شعر دوباره دل خورم از این مفاعِلُن فعلات
این زن که از برابر طوفان گذشته بود عمرش کنار حضرت باران گذشته بود صبرش امان حوصله ها را بریده بود وقتی که از حوالی میدان گذشته بود باران اشک بود و عطش شعله می کشید آب از سر تمام بیابان گذشته بود آتش گرفته بود و سر از پا نمی شناخت از خیمه های بی سر و سامان گذشته بود اما هنوز آتش در را به یاد داشت آن روزها چه سخت و پریشان گذشته بود آن پرده های آخر صفین ناگهان از پیش چشم آینه یک آن گذشته بود می دید آیه آیه آن زیر دست و پاست کار از به نیزه کردن قرآن گذشته بود زینب هزار بار خودش هم شهید شد از بس که از کنار شهیدان گذشته بود یک لحظه از ارادت خود دست برنداشت عمرش تمام بر سر پیمان گذشته بود بر صفحه های سرخ مقاتل نوشته اند این زن هزار مرتبه از جان گذشته بود...
روی بام آفرینش آفتاب زینب است رونق هر سفره ای از نان و آب زینب است تو بگو چادر ولی در اصل این شمشیر اوست فاتح کرببلا تیغ حجاب زینب است `ما رایتُ” گفت؟! نه! کوبید برروی یزید. وحشت آل امیه از جواب زینب است گرچه شد پوشیه اش غارت رخش مستور ماند بال جبراییل در واقع نقاب زینب است گریه کرد و گریه کرد و شام را ویرانه کرد گریه کردن درس اول از کتاب زینب است دستهایش در طناب افتاده اما بسته نیست تا ابد حبل المتین ما طناب زینب است پرچم زینب به دست کوچک ام البکاست پس رقیه رهبر این انقلاب زینب است چادر خاکیش خاک سینه زنها را سرشت هرکسی اباد شد خانه خراب زینب است تا همه گفتند زینب گفت زینب یا حسین این نگین زیبنده بر روی رکاب زینب است ای که دنبال برات کربلایی اربعین کربلا رفتن فقط با انتخاب زینب است جای شلاق و اسارت یا لباس پاره نه دیدن یک سر روی نیزه عذاب زینب است
سلام ممنون
از غربت زینب دل من بیتاب است از غُصه ی اوست دیده ام پُر آب است امشب شده ام اگر غمین زینب از لطف دعای حضرت ارباب است @mortaza110shahmandi     ایتا
خواهم از یک بانویی گویم که نامش زینب است حق عطا کرده چنین والا مقامش ، زینب است در حیا و صبر و همت وارث مادر بُود در شجاعت ، استقامت زینت حیدر بُود عمه ی سادات عالم دختر خیر النساست او عقیله ، عالمه ، پیغمبر کرببلاست شیعه پای درس او صبر و وفا آموخته چشم در حاجات خود بر دست زینب دوخته روضه ها خواندند و او (بیچاره زینب) شد خطاب چاره ساز عالم است و معنیِ حُسن المَآب خاطرات کربلا هر چند از او جان گرفت عالم هستی شد از ایثار و صبرش در شگفت او که جُز دشنام و سیلی در سفر چیزی ندید پس چرا رنج و بلا را غیر زیبایی ندید او به جان یکسال و نیم ، اندوه و ماتم را خرید از غم داغ برادر قامت زینب خمید او شهید داغ ثارلله بُود در کربلا سر به پای چوب محمل زد کنار نیزه ها از تَهِ گودال تا کوفه وَ از کوفه به شام بر وجود بی بَدیل زینب کُبری سلام @mortaza110shahmandi     ایتا
داری دوباره در دل ما غم می آوری ُبغضی پر از غریبی و ماتم می آوری حالا که بزم روضه بنام تو زینب است حال و هوای ماه محرم می آوری دلداده ی حسینی و با عشق خود به او اصلاً تویی که عشق مُجسم می آوری تو دخت مرتضایی و با تیغ خطبه ات پیوسته لرزه بر همه عالم می آوری ارث از علی گرفته و طوفان غیرتی در موج هر بلا تو مگر کم می آوری؟ اما هلال غرق به خون با دلت چه کرد در پیش او دو دیده ی زمزم می آوری بی خود نبود بعد غم دلبرت حسین دستی به زانو و کمر خم می آوری @mortaza110shahmandi     ایتا
زینب تویی شفیعه ی محشر زینب تویی آئینه حیدر زینب تویی خلاصه ی کوثر (بی بی یا زینب) تو عصمت صُغرایی زینب تو غیرت والایی زینب تو رَفعت یکتایی زینب (بی بی یا زینب) [یا زینب یا زینب زینب (۳) مدد یا زینب]۲ سَلیلهُ الزهرایی زینب عَقیلهُ النسایی زینب مَلیکهُ الدنیایی زینب (اُمُ المصائب) تویی تو بانوی کرم زینب سایه ی تو روی سرم زینب کِی می شه من بیام حرم زینب (اُمُ المصائب) [یا زینب یا زینب زینب (۳) مدد یا زینب]۲ دیدی غم دو لاله ی پرپر هفتاد و دو آلاله ی بی سر بوسه زدی بر صورت و حنجر (آه و واویلا) شد قاتلت پیرهن صد پاره بعد حسین شدی تو آواره بعد ابوالفضل شدی بیچاره (آه و واویلا) [یا زینب یا زینب زینب (۳) مدد یا زینب]۲ دیده ای پیکر گل لیلا نقش زمین گشته در این صحرا آمد کنار نعش او بابا (برات بمیرم) زینب تو دیدی ضجه ی مادر یک مادر و یک غنچه ی پرپر تو دیده ای شیرخواره ی بی سر( برات بمیرم) [یا زینب یا زینب زینب (۳) مدد یا زینب]۲ تمام عمر تو بوده ای محزون از بعد عاشورا شدی دلخون گشته دو عالم به غمت مدیون ( ای وای از این غم) آتش خیمه ها رو می دیدی سرها رو نیزه ها رو می دیدی شیون بچه ها رو می دیدی ( ای وای از این غم) [یا زینب یا زینب زینب (۳) مدد یا زینب]۲ @mortaza110shahmandi. ایتا
سلام_الله_علیها تا که کهنه پیرهن در دستهایم جا گرفت نیمه ی ماه رجب هم بوی عاشورا گرفت روضه خوانت بوده ام یک سال و نیم ای بی کفن از صدای ناله ی زینب دل دنیا گرفت گودیِ زیر دو چشمم! یادگار گودی است تا که شمر آمد به مقتل کار دل بالا گرفت جای سالم در تنت پیدا نکردم، لا جرم خواهر غمدیده ی تو بوسه از رگ ها گرفت هر کسی در کربلا از هر کجایی کینه داشت انتقام خویش را از ما بنی الزهرا گرفت دست نامحرم به روی خواهرت تا شد بلند بر فراز نیزه خون چشمان سقا را گرفت تا که بر گهواره ی نیزه بخوابد اصغرت مادر بی شیرخواره نغمه لالا گرفت…
بسم الله الرحمن الرحیم باز هم با خطبه ای زینب قیامت می کند همچو زهرا مادرش،از دین حمایت می کند بعد عاشورا ز غم ها قامت زینب خمید پیش حیدر از غم دوران شکایت می کند شام و کوفه فتح شد با خطبه ی غرای او در مدینه از عطش دارد روایت می کند بعد زهرا و علی نوبت به زینب می رسد روز محشر زینب کبری شفاعت می کند سالها بعد از اسیری هرکجا زنجیر دید بر زمین افتاده و یاد اسارت می کند تا که دختر بچه ای را دید بین کوچه ها در دل از داغ آن دختر حکایت می کند ✍