بسم الله
🔵مؤثرترین عامل قطع شدن رحمت الاهی
وَ لَيْسَ شَيْءٌ أَدْعَى إِلَى تَغْيِيرِ نِعْمَةِ اللَّهِ وَ تَعْجِيلِ نِقْمَتِهِ مِنْ إِقَامَةٍ عَلَى ظُلْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ دَعْوَةَ الْمُضْطَهَدِينَ
وَ هُوَ لِلظَّالِمِينَ بِالْمِرْصَادِ (#نامه_53)
هیچ عاملی در تغییر دادن نعمتهای خداوند و تعجیل عذاب او موثرتر از ظلم نیست چرا که خداوند شنوندهی دعای مظلومان و در کمین ظالمان است.
#با_معارف_نهج البلاغه 191
لینک کانال↙️
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a.
https://eitaa.com/banahjolbalaghe.
بسم الله
🔵ترجمه کلمه «امتنع بـ» در نهج البلاغه
امیرالمؤمنین علیه السلام درباره این تعبیر قرآنی که آسمانها بار امانت را نپذیرفتند فرمودهاند: «وَ لَوِ امْتَنَعَ شَيْءٌ بِطُولٍ أَوْ عَرْضٍ أَوْ قُوَّةٍ أَوْ عِزٍّ لَامْتَنَعْنَ وَ لَكِنْ أَشْفَقْنَ مِنَ الْعُقُوبَةِ» خطبه 199
📚«امتنع بشیء یعنی احتمی و تقوی به»
با این حساب ترجمه عبارت امیرالمؤمنین علیه السلام چنین خواهد بود:
👈اگر قرار بود چیزی بر بلندى و پهناورى و قوت و ارجمندى تکیه کند [و این امامت را بپذیرد]، همانا اینها (آسمانها و زمین) بودند، اما از جزا ترسیدند... 👉
حال اینکه در ترجمهها معنایی آمده که اصلاً درست به نظر نمیرسد:
❌آیتی: آسمان و زمين و كوه با وجود بلندى و پهناورى و قوت و ارجمندى از رفتن به زير بار امانت امتناع كردند و از عقوبت پروردگار ترسيدند.
❌انصاریان: اگر چيزى به خاطر طول و عرض و يا قدرت و عزت از قبول امانت امتناع مى ورزيد هر آينه آسمان و زمين و كوه بود، امّا از عقوبت ترسيدند
❌دشتی: اگر بنا بود كه چيزى به خاطر طول و عرض و توانمندى و سربلندى از پذيرفتن امانت سرباز زند آنان بودند، امّا از كيفر الهى ترسيدند
❌شهیدی: اگر چيزى به خاطر بلندى يا پهنا يا نيرو و يا ارجمندى، امانت را نمى پذيرفت، آن سه بودند -و بلندتر از آنها چيست- ليكن از عقوبت ترسيدند
❌فیض: اگر چيزى از جهت بلندى يا پهنى يا توانائى يا ارجمندى (از قبول آن امانت) امتناع مى نمود هر آينه آسمانها و زمينها و كوهها امتناع نموده زير بار نمى رفتند و ليكن (خوددارى آنها از قبول امانت بجهت سركشى از فرمان نبوده، بلكه از راه عذر خواهى بود، و) از عقاب (خيانت بآن) ترسيدند
❌مکارم: اگر بنا بود چيزى به واسطه (غرور قدرت به خاطر طول و عرض و قوتى که دارد از پذيرش امانت امتناع ورزد به يقين آسمان و زمين و کوه ها امتناع مى کردند; ولى آنها (نه به جهت غرور، بلکه) از عقوبت الهى (به سبب عدم اداى حق آن) وحشت داشتند
❌جعفری: اگر چيزي به جهت زيادي طول و عرض و قوه و عزت از پذيرش امانت امتناع مي کرد، قطعا آسمان ها و زمين ها و کوه ها براي امتناع شايسته تر بودند. با اين حال اين موجودات از عذاب تخلف از قانون امانت ترسيدند
❌استادولی: و با آنکه چیزی درازتر و پهن تر و برتر و بزرگ تر از آنها نبود، و اگر چیزی به خاطر درازی و پهنی و قوت و نیرومندی می خواست از پذیرش آن سر باز زند باید آنها سرباز میزدند، اما نزدند بلکه از کیفر ناهنجار مسئولیتش ترسیدند.
✍️استاد سید امید مؤذّنی
#با_مترجمان_نهج البلاغه شماره 68
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله
🔵 خیرخواهی برای عثمان
«فَإِنْ كَانَ الذَّنْبُ إِلَيْهِ إِرْشَادِي وَ هِدَايَتِي لَهُ، فَرُبَّ مَلُومٍ لَا ذَنْبَ لَهُ قَدْ يَسْتَفِيدُ الظِّنَّةَ الْمُتَنَصِّحُ» #نامه_28
در این نامه که حضرت در جواب به معاویه نگاشتند ، می فرمایند : اگر گناه من نسبت به عثمان این است که او را راهنمایی و هدایت نمودم پس چه بسیار افرادی که سرزنش میشوند اما گناهی ندارند. نصیحت کننده گاهی تهمت و بدگمانی نصیبش میشود.
🌹نکات زیبایی شناختی :
۱. عبارت «قد یستفید الظنة المتنصح» مثَل معروفی است که از مصرعی از یک شعر عربی وام گرفته شده (شرح ابن ابی الحدید). به اینگونه استعمالات #استعاره_تمثیلیه گفته میشود. این مثل در جایی استفاده میشود که کسی در نصیحت کردن مبالغه میکند و آنقدر خیرخواهی میکند که خودش در معرض اتهام قرار میگیرد. (متنصح صیغه مبالغه است)
۲. #پارادوکس یا #استعاره_تهکمیه:
معنای کلمه «یستفید» سود بردن است و از این رو فقط کلمههایی میتوانند مفعولبه برای آن قرار بگیرند، که از قبیل منفعت باشند نه کلمه هایی که از قبیل منقصت باشند. مثلا میتوان گفت: «نستفید درهماً» اما نمیتوان گفت: «نستفید ضرراً».
حال اگر در کلام بلیغ، متلکم عامدانه چیزی را که از قبیل منقصت است (الظنة) مفعولبه برای کلمه «نستفید» قرار داد معلوم میشود که کلمه «نستفید» هم معنای خودش را میدهد و هم معنای خودش را نمیدهد! یعنی خودش خودش را نقض میکند (پارادوکس = خودنقضگری).
گاهی کلمه ای در معنای متضاد خود استعمال می شود که به آن استعاره تهکمیه گفته میشود. نظیر آن را در آیه شریفه «فبشّرهم بعذاب الیم» می بینیم که بشارت دادن به معنای ترساندن آمده.
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
✍️محمد سرافراز، حوزه علمیه قم
#بازیباییهای_نهج، شماره 64
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله
🔵ترجمه کلمه «ابرأ»
وَ لَعَمْرِي يَا مُعَاوِيَةُ لَئِنْ نَظَرْتَ بِعَقْلِكَ دُونَ هَوَاكَ لَتَجِدَنِّي أَبْرَأَ النَّاسِ مِنْ دَمِ عُثْمَان (#نامه_6)
به جان خودم قسم ای معاویه اگر به جای هوست با عقلت دقت کنی درخواهی یافت که من دورترین (بیگناهترین) مردم از قتل عثمان هستم.
👈کلمه «برء» به معنای دوری گزیدن است و در زبان عربی از آن معنای «بیزاری و کراهت قلبی» برداشت نمیشود هرچند در فارسی به معنای «بیزاری» نیز به کار رفته است (ن ک: فرهنگ معین)
بنابراین ترجمههایی که «ابرأ الناس» را به «بیزارترین مردم» یا معانی مشابه برگرداندهاند دچار خطای فارسیزدگی در ترجمه شدهاند. (درترجمه آیتی، شهیدی، فیض الاسلام و ... کلمه «بیزار» به کار رفته).
🔻➕در دعای 12 صحیفه سجادیه نیز آمده است: «وَ أَنَا أَبْرَأُ إِلَيْكَ مِنْ أَنْ أَسْتَكْبِر» . در اینجا نیز اکثر مترجمان «ابرأ» را به معنای «بیزار هستم» برگرداندهاند که ترجمه دقیقی نیست.
↩️پ ن: در طلاق مباراة (کلمه مباراة مشتق از برء است) که مبتنی بر کراهت قلبی زوجین از یکدیگر است، فقیهان کراهت قلبی زوجین را از کلمه مباراة برداشت نکردهاند بلکه این شرط را به روایات مستند کردهاند!
#با_مترجمان_نهج البلاغه شماره 69
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله
🔵یک #رانت موجّه در حکومت علی علیه السلام!
توجه ویژه به تحقیرشدگانی که به حاکم دسترسی ندارند
وَ تَفَقَّدْ أُمُورَ مَنْ لَا يَصِلُ إِلَيْكَ مِنْهُمْ مِمَّنْ تَقْتَحِمُهُ الْعُيُونُ وَ تَحْقِرُهُ الرِّجَالُ فَفَرِّغْ لِأُولَئِكَ ثِقَتَكَ مِنْ أَهْلِ الْخَشْيَةِ وَ التَّوَاضُعِ فَلْيَرْفَعْ إِلَيْكَ أُمُورَهُمْ (#نامه_53)
رسیدگی کن به مشکلات کسانی که به تو دسترسی ندارند. همان کسانی که [پیش از تو] از چشمها افتاده بودند و مردان سیاست تحقیرشان کرده بودند. آن دسته از مدیران مورد اعتمادت را که اهل خشیت و تواضع هستند، مأمور کن که وقت کافی به اینها اختصاص دهند و مشکلات آنان را به تو گزارش کنند.
#با_معارف_نهج البلاغه ۱۹۲
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
لینک کانال↙️
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a.
بسم الله
🔵فخرالدین یمنی و پدربزرگش یحیی بن حمزه دو شارح نهج البلاغة
فخرالدین یمنی (نوه یحیی بن حمزه علوی) #شرح_نهج البلاغة ابن ابی الحدید را خلاصه کرده و اسم این خلاصه را «العقد النضید المستخرج من شر ح ابن ابی الحدید» نهاده است. البته پدر بزرگش یحیی بن حمزه نیز شرح فاخری به نام «الدیباج الوضیئ» بر نهج البلاغه نوشته است.
◀️العقد النضید در دهه هشتاد شمسی تصحیح و منتشر شد. محققی که این نسخه را تصحیح کرده در یکی از پاورقیها (ص 16) در توضیح اینکه ابن ابی الحدید شیعه نبوده بلکه در پاره ای موارد با معالم امامیه مخالفت جدی داشته، نوشته است که مرحوم کاشف الغطاء پشت اولین جلد از کتاب شرح ابن ابی الحدید نوشته بود: «چه کتاب خوبی میبود اگر عناد مولف میگذاشت» (نعم المؤلَّف لولا عناد المؤلِّف».
➕با این همه نمیتوان فضیلت ابن ابی الحدید را بویژه در مخالفت صریح و مستدل با بنی امیه و اثبات حقانیت امیرالمؤمنین ع در برابر بنی امیه انکار کرد.
#با_شیفتگان_نهج ۵۴
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
لینک کانال↙️
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله
🔵تکرار سخن امیرالمؤمنین در خطابه دخترش #زینب علیهما السلام
«قَدِ اصْطَلَحْتُمْ عَلَى الْغِلِّ فِيمَا بَيْنَكُمْ و نبَتَ المَرعَی علَی دِمَنکُم» (نهج البلاغة، خطبه 33)
شما با هم مصالحه کردهاید که کینه یکدیگر را در دل بپرورید و گلزار بر مزبله وجودتان روییده است
در اواخر دهه سی هجری علی علیه السلام به مردم کوفه فرموده بود که کوفه گلزار است اما گلزاری که بر روی یک زبالهدان متعفنی از کینهورزی و اختلاف روییده است.
... و حالا، بیست و چندسالِ بعد، حضرت زینب نیز همان تشبیه را به کار میگیرد و میفرماید:
«هل أنتم إلا کَمَرعَی عَلَی دِمَنَةٍ او کفِضَّةٍ علی مَلحُودَةٍ»
آیا شما چیزی جز یک سبزهزارِ [روییده] بر مزبله یا نقرهای زیبا بر روی یک سنگ قبر هستید؟
یعنی گلستان هستید اما گیاهانتان چون از مزبله متغذی شده و رشد کرده، چیزی جز ضرر و آسیب ندارد. یعنی نقره هستید اما در درونتان مردهای بیش وجود ندارد!
↩️بی جهت نبود که بشیر بن خُزَیم اَسَدی میگوید وقتی خطابه اش در کوفه پیچید گمان میکردیم دوباره صدای علی ع در شهر پیچیده است!
#مناسبتی شماره 66 #حضرت_زینب س
لینک کانال↙️
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a.
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله
🔵کهنسالی امام و حجت الاهی
إِنَّهُ يَمُوتُ مَنْ مَاتَ مِنَّا وَ لَيْسَ بِمَيِّتٍ وَ يَبْلَى مَنْ بَلِيَ مِنَّا وَ لَيْسَ بِبَالٍ #خطبه_86
ما میمیریم اما میّت نمیشویم و سنّ و سالمان بالا میرود اما پیر و فرتوت نمیشویم.
◀️جملهی دومِ امیرالمؤمنین علیه السلام (يَبْلَى مَنْ بَلِيَ مِنَّا وَ لَيْسَ بِبَالٍ) دلالت میکند که بر امام و حجت الاهی، عوارض پیری و کهنسالی عارض نمیشود. از این جمله میتوان در اثبات «طول عمر امام زمان علیه السلام در عین تندرستی و سلامت از عوارض کهنسالی» استفاده کرد.
🔸اغلب شارحان این جمله امام را مجازا به معنای کهنه نشدن معالم و دین امامان حمل کردهاند!
#مهدویت
#با_معارف_نهج البلاغه 193
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
لینک کانال↙️
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a.
بسم الله
🔵تاثیر شگفت آور نهج البلاغه بر جان پریشان شیخ محمد عبده
شیخ محمد عبده دانشمند بزرگ معاصر ، یکی از اندیشمندانی است که نخستین بار در حالتی بس آشفته و پریشان به محضر نهج البلاغه رسیده و جان آشفتهاش که آن روزها به خاطر برخی مشکلات به شدت ناآرام بوده در پرتو قدسی نهج البلاغه به آرامش رسیده و از پریشانی نجات یافته است. به نظر میرسد منظور محمد عبده از این ایام آشفتگی و تشویش همان روزگاری است که به لبنان تبعید شده بود.
شیخ عبده آنگونه که خود آشکارا نوشته است، وقتی نهج البلاغه را میخواند احساس میکرد بلکه به عیان مشاهده میکرد که در پیش چشمش رزم بزرگی از کلمات و معانی درگرفته و سپاه خطابه با نظمی عجیب و باور نکردنی لشکر آراسته و هرگونه تردید و شک در اصالت و فخامت نهج البلاغه را تار و مار میکند و دلهای شوریده و مشوّش را به ساحلی آرام میرساند. او خود نوشته است فرمانده این سپاه آشفتگیسوز و آرامشافروز امیرالمؤمنین علی علیه السلام بود.
عبده گاه در هنگام مطالعه نهج البلاغه احساس دیگری را تجربه و آن را وصف کرده است. او در خلوت نهج البلاغه چنین میانگاشت که معارفی بلندبالا و بینظیر در قالب جملاتی زیبا و درخشان به گرد جانهای پاک و آماده گرد آمده و آنگاه به دلهای روشن سرازیر شدهاند تا راه راست را در پیش چشمان انسان به تصویر بکشند.
مهمتر از همه اینها ـاماـ این است که او فروتنانه و با شیفتگی اقرار کرده است که گاه عقل فروزان و پرنوری را میدیدم که از واژههای الاهی نهج البلاغه جان میگرفت. این عقل منوّر که هیچ شباهتی به مخلوقات جسمانی نداشت، روح خواننده را کریمانه در آغوش خود جای میداد و او را از پردههای ناسوت به سوی ملکوت میبرد، به عالم نور محض هدایتش میکرد و بر اریکهای قدسی جای میداد. (ن ک: مقدمه شرح نهج البلاغه شیخ محمد عبده)
#با_شیفتگان_نهج 55
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
لینک کانال↙️
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بر روی هشتک #فاطمیه کلیک کنید و مطالبی را که پیش از این در این کانال درباره شهادت حضرت صدیقه منشتر شده بخوانید.
بسم الله
🔵چرا امیرالمؤمنین علیه السلام حضرت زهرا را «رهینة» نامیده است؟
اُخِذَت الرَّهینة #خطبه_202
«رهینة» مال ارزشمندی است که بدهکار آن را در نزد طلبکار میگذارد تا اگر از پرداخت بدهیاش سرباز زد، طلبکار بتواند از طریق آن مال، طلب خود را به دست بیاورد. غرض اصلی رهن، استیثاق است. یعنی طلبکار با در اختیار گرفتن آن مال ارزشمند (الرهینة) میخواهد اطمینان خاطر داشته باشد و درباره طلبکاری خودش هیچ نگرانی نداشته باشد.
➕در واقع وقتی روزگار مهمترین انیس علی ع (پیامبر) را از او گرفت، فاطمه مانند رهینهای بود که حضورش در نزد علی باعث آرامش علی میشد آنگونه که حضور رهن در نزد مرتهن موجب آرامش مرتهن میشود. (ابن ابی الحدید)
⁉️حالا این سوال به وجود میآید که مگر فاطمه چه خصوصیتی داشت که این چنین میتوانست جای پیامبر را برای علی پر کند؟ بخاری، ترمذی، ابوداود و نسائی از عایشه روایت کردهاند که شبیهترین فرد به پیامبر در هیمنه، خضوع، وقار، خوشسیرتی و خوشصورتی فاطمه س بود.
⚡️چرا «أُخِذَت» به صورت فعل مجهول به کار رفته است؟
امیرالمؤمنین علیه السلام با این فعل مجهول اولا میخواهد نشان بدهد که رهینه را خودش به اختیار خودش پس نداده بلکه دیگران رهینهی علی ع را از علی ع گرفتهاند ثانیا برای رعایت مصالحی، نمیخواهد کسانی را که رهینه را از علی گرفتند، نام ببرد! (#تقریب)
پ ن:
عَنْ عَائِشَةَ أَنَّهَا قَالَتْ: (مَا رَأَيْتُ أَحَدًا أَشْبَهَ سَمْتًا وَدَلًّا وَهَدْيًا بِرَسُولِ اللهِ - صلى الله عليه وسلم - مِنْ فَاطِمَةَ عَلَيْهَا السَّلَامُ.
#فاطمیه
#با_معارف_نهج البلاغه 194
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
لینک کانال↙️
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a