eitaa logo
با نهج البلاغه
3هزار دنبال‌کننده
197 عکس
51 ویدیو
22 فایل
رسیدن به نهج البلاغه هدف نیست، هنر آن است که از دروازه نهج البلاغه بگذریم و به صاحب نهج البلاغه برسیم. کانال با نهج البلاغه فرصتی است برای تامل در نهج البلاغه و آرزویی است برای رسیدن به او. ادمین تبادلات: @sardar_1313 ادمین کانال: @ashaiery
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله 🔵مهرورزی با مردم غیرشیعه‌ در مصر 🔸 در دهه دوم اسلامی در زمان بن خطاب و توسط فتح شده بود. اغلب مردم مصر در هنگام سقوط کشورشان مسلمان نشدند بلکه به قرارداد ذمه تن دادند اما باعواملی مانند مهاجرت قبایل عرب به مصر، به تدریج فرهنگ و آداب آنان تغییر یافت و بخشی از مردم مصر مسلمان شدند و حتی زبان آنان نیز از قبطی به عربی تغییر یافت. 🔹آن دسته از مردم که مسلمان شده بودند امیرشان و برادر ناتنی (عبدالله بن سعد بن ابی‌سرح) بود که با بخشنامه‌های مبنی بر عدم انتشار حدیث و سنت پیامبر، قطعا اسلام رایج در مصر، اسلامِ شیعی و اسلام با محوریت ولایت علی بن ابی‌طالب نبوده است. هرچند کسانی مانند محمدبن ابی‌حذیفه که از طرفداران علی بن ابیطالب بود، ‌در مصر بودند ولی بدنه اصلی جمعیت مصر دو دسته بودند: غیرمسلمانان ذمی و مسلمان غیرشیعی غیرعلوی. با این حال امیرالمؤمنین علیه السلام به نوشت: باید قلبت را سرشار از محبت و مهربانی مردم مصر و لطف به آنان بکنی. (وَ أَشْعِرْ قَلْبَكَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِيَّةِ وَ الْمَحَبَّةَ لَهُمْ وَ اللُّطْفَ بِهِمْ) البلاغه186 لینک کانال↙️ https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a. https://eitaa.com/banahjolbalaghe.
بسم الله 🔵«وَ أَشْعِرْ قَلْبَكَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِيَّة ...» 🔻کلمه «اَشعِر» فعل امر ازباب باب افعال است. ریشه این فعل کلمه‌ی «شعار» است. «شِعار» به معنای لباس زیر است. (معجم مقاییس اللغة). 🔹 ملازمه لباسهای زیرین با بدن از لباسهای روپوش هم بیشتر است چون لباس زیر حتی در حین استراحت نیز از بدن جدا نمی‌شود. شدت التصاق لباسهای زیرین با بدن نیز از شدت التصاق لباسهای روپوش شدیدتر است. به همین دو مناسبت، عرب هرگاه می‌خواهد از ملازمه شدید و دائمی چیزی با چیزی سخن بگوید از کنایه‌ی لباسهای زیرین بهره می‌گیرد. مثلا وقتی می‌خواهند بگویند فلانی غصه‌ای عمیق و دائمی به دلم نشاند می‌گویند: فلانی غم را شعار قلبم کرد (أَشْعَرَ فلانٌ قلبي هماً)(العین). 🔸حضرت می فرمایند که رحمت نسبت به مردم جامعه را نه تنها نزدیکترین امور به قلب خود قرار ده، بلکه آن را همچون زیر پیراهنی، همواره به قلب خود بچسبان و از خود جدا مکن. نکته 1: تحقق یک فعل غلت غائی لازم دارد. علت غائی همان هدف فرد از انجام عمل است که انگیزه‌ی انجام فعل را در او ایجاد می‌کند. محبت به مردم، نیز یکی از افعال انسان است که به غلت غائی نیاز دارد. به نظر می‌رسد «ایجاد انگیزه برای خدمت بیشتر به مردم» علت غائیِ این محبت است. حاکم جامعه اگر نسبت به مردم محبت نداشته باشد، نمی‌تواند چنان که شایسته است به مردم خدمت کند. نکته2: جالب آنکه چنین محبتی اختصاص به شیعیان ندارد، بلکه حضرت امیر علیه السلام به مالک دستور می دهد که نسبت به همه مردم، چنین محبتی داشته باشد و لو از برادران اهل سنت بوده و یا حتی از پیروان ادیان دیگر باشند، چرا که در ادامه می فرمایند: « فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ إِمَّا أَخٌ لَكَ فِي الدِّينِ وَ إِمَّا نَظِيرٌ لَكَ فِي الْخَلْقِ» (یعنی: مردم دو دسته اند: یا برادران دینی تو بوده و یا همچون تو، انسانند) نکته3: حضرت در دسته‌بندی مردم ، شیعیان و اهل سنت را در یک گروه قرار داده و با عبارت جامع «برادران دینی» به همه آنها اشاره کرده اند و غیر مسلمانان را در دسته دوم جای می‌دهند. ✍️استاد علی رحیمی حوزه علمیه شیراز البلاغه187 لینک کانال↙️ https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a.
بسم الله 🔵استعاره در «وَ أَشْعِرْ قَلْبَكَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِيَّة ...» چنانکه در مطلب قبل ( البلاغه187) گذشت، کلمه «أشعر» می‌تواند از ریشه «شعار» (به معنای لباس زیر اخذ شده باشد) بااین حال این احتمال نیز وجود دارد که این کلمه از ریشه «شعور» باشد. «شعر فلان بکذا» بدین معنا است که فلانی فلان مطلب را دانست. این کلمه وقتی در باب افعال متعدی می‌شود (اَشعَرتُ فلاناً کذا) بدین معنا می‌شود که: به فلانی فلان مطلب را فهماندم. در اینجا نیز احتمال دارد معنایِ «وَ أَشْعِرْ قَلْبَكَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِيَّة ...» این باشد که: "رحمت به رعیت را به قلبت بفهمان". 🔹روشن است که فاعلِ «شَعَر» و مفعولِ اولِ «اَشعَرَ» باید یک موجود عاقل و متصف به ملکه دانستن باشد. یعنی بتواند بفهمد. از این رو است که در این جا در قالب یک مکنیه‌ی زیبا قلب به موجودی تشبیه شده که می‌تواند بفهمد و «أشعِر» نیز همان لازمِ مذکورِ مشبه‌بهِ محذوف است. 🔺لازمه معنایی این استعاره آن است که ای مالک، قلب تو می‌تواند ادراک کند تو باید به او بفهمانی که با رعیت رحیم و مهربان باشد. فهماندن به قلب نیز مانند فهماندن به دیگران نیاز به حدیث نفس دارد. باید با قلب گفتگو کرد و او را اقناع کرد که با مردم مهربان باشد. ، شماره 61 https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a https://eitaa.com/banahjolbalaghe.
با نهج البلاغه
بسم الله 🔵استعاره در «وَ أَشْعِرْ قَلْبَكَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِيَّة ...» چنانکه در مطلب قبل (#با_
👆👆👆👆👇👇👇👇 بسم الله در نامه مالک اشتر آمده است: (وَ أَشْعِرْ قَلْبَكَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِيَّةِ وَ الْمَحَبَّةَ لَهُمْ وَ اللُّطْفَ بِهِمْ) پیش از این دو معنا برای کلمه «اشعر» گفته شد: یکی به معنای «تبدیل کردن رحمت به لباس زیرین قلب» و دیگری «فهماندن به قلب». این نوشته را استاد امید مؤذنی با توجه به همان دو مطلب قبلی برایمان فرستاده اند: ✍️در شریفه جلیله «وأشعر قلبك الرحمة للرعية...» در کانال ارجمند «با نهج‌البلاغه» به تبیین وجه استعارۀ به‌کاررفته در آن، سخن به زیبایی رفته است. در این گفتۀ امیر سخن وجهی دیگر از بلاغت و بداعت نیز وجود دارد که شایان توجه و مایه تلذذ ادباست. آن وجه دیگر «ایهام» در دو معنای یادشده فهماندن و پوشاندن است. در یکی از دو معنی اقرب و دیگری ابعد است که در اینجا به دلیل کثرت استعمال اشعر در معنای فهماندن، معنای قریب همان فهماندن و معنای بعید نیز پوشاندن است. بازتاب این نکته بلاغی در روا نیست و مجال ارائه آن شرح سخن است، اما اگر نظر به اختصار بخواهد این زیبایی را در فارسی بچشد، چنین عبارتی تا حدی کاراست: مهر به مردمان را به قلبت بفهمان و آن را جامۀ زیرینی قرار ده که بر تن او می‌پوشانی! ، شماره 62 https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a https://eitaa.com/banahjolbalaghe.
بسم الله 🔵مؤثرترین عامل قطع شدن رحمت الاهی وَ لَيْسَ شَيْ‏ءٌ أَدْعَى إِلَى تَغْيِيرِ نِعْمَةِ اللَّهِ وَ تَعْجِيلِ نِقْمَتِهِ مِنْ إِقَامَةٍ عَلَى ظُلْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ دَعْوَةَ الْمُضْطَهَدِينَ وَ هُوَ لِلظَّالِمِينَ بِالْمِرْصَادِ () هیچ عاملی در تغییر دادن نعمتهای خداوند و تعجیل عذاب او موثرتر از ظلم نیست چرا که خداوند شنونده‌ی دعای مظلومان و در کمین ظالمان است. البلاغه 191 لینک کانال↙️ https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a. https://eitaa.com/banahjolbalaghe.
بسم الله 🔵یک موجّه در حکومت علی علیه السلام! توجه ویژه به تحقیرشدگانی که به حاکم دسترسی ندارند وَ تَفَقَّدْ أُمُورَ مَنْ لَا يَصِلُ إِلَيْكَ مِنْهُمْ مِمَّنْ تَقْتَحِمُهُ الْعُيُونُ وَ تَحْقِرُهُ الرِّجَالُ فَفَرِّغْ لِأُولَئِكَ ثِقَتَكَ مِنْ أَهْلِ الْخَشْيَةِ وَ التَّوَاضُعِ فَلْيَرْفَعْ إِلَيْكَ أُمُورَهُمْ () رسیدگی کن به مشکلات کسانی که به تو دسترسی ندارند. همان کسانی که [پیش از تو] از چشمها افتاده بودند و مردان سیاست تحقیرشان کرده بودند. آن دسته از مدیران مورد اعتمادت را که اهل خشیت و تواضع هستند، مأمور کن که وقت کافی به اینها اختصاص دهند و مشکلات آنان را به تو گزارش کنند. البلاغه ۱۹۲ https://eitaa.com/banahjolbalaghe لینک کانال↙️ https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a.
بسم الله 🔵حق حاجتمندان و مسکینان بر دولت اسلامی ثُمّ الطَّبَقَةُ السُّفْلَى مِنْ أَهْلِ الْحَاجَةِ وَ الْمَسْكَنَةِ الَّذِينَ يَحِقُّ رِفْدُهُمْ وَ مَعُونَتُهُمْ ... وَ لِكُلٍّ عَلَى الْوَالِي حَقٌّ بِقَدْرِ مَا يُصْلِحُهُ «اهل المسکنة» کسی است که زبون و حقیر شده باشد هرچند به آب و نان و اولیات زندگی نیاز نداشته باشد(لسان العرب13/216). «اهل الحاجة» کسی است که نیاز به آب و نان و اولیات زندگی دارد هرچند این نیاز به صورت موردی و موقت برایش ایجاد شده باشد و از زبونان و حقیران جامعه نباشد. برای همین تفاوتی که بین «اهل حاجت» و «اهل مسکنة» وجود دارد، حضرت بعدا دو کلمه آورده است: «رفدهم» و «معونتهم» چراکه کلمه‌ی «رفد» به معنای عطا و صله (صحاح جوهری) یعنی همان کمکهای غذایی و تأمین اولیات زندگی است که به زندگیِ «اهل حاجت» مربوط است اما منظور از «معونتهم» کمکهای ساختاری به زبونان و ضعیفان برای نجات آنها از ضعفهای طبقاتی ناشی از سیاستهای غلط دولتهای قبلی است که به «اهل مسکنة» مربوط است (). البلاغه شماره 71 ⁉️این رسیدگی، حق این دو طایفه است یا تفضلی است از سوی دولت؟ «وَ لِكُلٍّ عَلَى الْوَالِي حَقٌّ بِقَدْرِ مَا يُصْلِحُه» البلاغه 199 https://eitaa.com/banahjolbalaghe لینک کانال↙️ https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a.
بسم الله 🔵جامعه ای که ضعیفانش نتوانند حقشان را مطالبه کنند... شهید مطهری ✍️: جامعه ای که در آن، ضعفا آن قدر ضعیف النفس باشند که نتوانند حقوق خود را مطالبه کنند، یک جامعه اسلامی نیست. جمله‌ای است که علی علیه السلام در نامه معروف خودشان به مالک اشتر، از پیغمبر صلی الله علیه و آله نقل می کند، می فرماید: فَانّی سَمِعْتُ رَسولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یقولُ فی غَیرِ مَوْطِنٍ: لَنْ تُقَدَّسَ امَّةٌ حَتّی یؤْخَذَ لِلضَّعیفِ حَقُّهُ مِنَ الْقَوِی غَیرَ مُتَتَعْتِعٍ « نهج البلاغه، ». ◀️هیچ امت و قومی به مقام قداست و تقدیس و- به تعبیر ما- به مقام ترقی و رُقاء نمی رسد مگر آنکه قبلًا این مرحله را گذرانده باشد که ضعیف در مقابل قوی بایستد و حق خود را مطالبه کند، بدون آنکه زبانش به لکنت بیفتد. یعنی اسلام آن ضعیفی را که حق خود را نمی تواند مطالبه کند، به رسمیت نمی شناسد. 📚(انسان کامل، ص237). البلاغه 212 https://eitaa.com/banahjolbalaghe لینک کانال↙️ https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a.
بسم الله 🔵ناموازنه خدمت‌رسانی به مردم و اخذ مالیات از آنان 1 در زمامداری علوی هرچند « و مالیات» در مقابل «ارائه خدمات و رفاه به مردم» اخذ می‌شود اما ارائه خدمات و کسب رضایت مردم از اخذ مالیاتِ بیشتر، مهمتر است. امیرالمؤمنین علیه السلام دو بیان زیبا درباره مالیات دارند: 1) فَإِنْ شَكَوْا ثِقَلًاأَوْ عِلَّةً أَوِ انْقِطَاعَ شِرْبٍ أَوْ بَالَّةٍ أَوْ إِحَالَةَ أَرْضٍ اغْتَمَرَهَا غَرَقٌ أَوْ أَجْحَفَ بِهَا عَطَشٌ خَفَّفْتَ عَنْهُمْ بِمَا تَرْجُو أَنْ يَصْلُحَ بِهِ أَمْرُهُمْ اگر خراج‌دهندگان به دلیلی مانند سنگینی خراج، آفات زراعی، قطع شدن سهمیه آب، کاهش آب زیرزمینی، ویران شدن زمین در اثر سیل و آب‌گرفتگی یا خشکسالی از تو درخواست تخفیف مالیاتی کردند، به آنان بده آنقدر تخفیف که امید به حل مشکلشان پیدا شود. 2) و لْيَكُنْ «نَظَرُكَ فِي عِمَارَةِ الْأَرْضِ» أَبْلَغَ مِنْ «نَظَرِكَ فِي اسْتِجْلَابِ الْخَرَاجِ» لِأَنَّ ذَلِكَ لَا يُدْرَكُ إِلَّا بِالْعِمَارَةِ وَ مَنْ طَلَبَ الْخَرَاجَ بِغَيْرِ عِمَارَةٍ أَخْرَبَ الْبِلَادَ وَ أَهْلَكَ الْعِبَادَ وَ لَمْ يَسْتَقِمْ أَمْرُهُ إِلَّا قَلِيلا! () باید توجه تو به آباد کردن زمینها بیشتر از توجهت به گرفتن خراج باشد چرا که خراج [واقعی] فقط در برابر آباد کردن زمینها به دست می‌آید. و دولتی که خراج بگیرد اما در مقابلش آبادی [و خدمات] ارائه نکند سرزمینها را ویران و مردم را هلاک خواهد کرد و چنین دولتی دوام نخواهد آورد! پ ن: به نظر می‌رسد "باء جاره" در تعبیر « لِأَنَّ ذَلِكَ لَا يُدْرَكُ إِلَّا بِالْعِمَارَة» معنای مقابله داشته باشد! البلاغه 222 https://eitaa.com/banahjolbalaghe لینک کانال↙️ https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a.
بسم الله 🔵ترجمه «یعودون به علیک» وَ لَا يَثْقُلَنَّ عَلَيْكَ شَيْ‏ءٌ خَفَّفْتَ بِهِ الْمَئُونَةَ عَنْهُمْ فَإِنَّهُ ذُخْرٌ يَعُودُونَ بِهِ عَلَيْكَ فِي عِمَارَةِ بِلَادِكَ وَ تَزْيِينِ وِلَايَتِكَ سید علیخان مدنی در الطراز نوشته است: عاد عليه بمَعرُوفهِ: أَفضَلَ، و الاسم: العائِدَةُ .(الطراز، 6/112 ) بنابراین کلمه «عاد علیه بمعروفه» یعنی بزرگوارانه به او بخشید. با این وصف، تعبیر «یعودون به علیک» معنای بسیار زیبایی دارد اما بسیاری از مترجمان آن را درست ترجمه نکرده‌اند. 🔻ترجمه متن: نبايد سبك ساختن سنگينى بار مؤدیان مالیاتی بر تو گران بيايد زيرا تخفيفى كه به آنها می‌دهی اندوخته‏ اى است كه آنها این ذخیره را در آبادى شهرهایت و آراستن دولتت بزرگوارانه به تو باز مى‏گردانند. 👈پ ن: در نگره امیرالمؤمنین علیه السلام، رضایت مردم و مؤدیان مالیاتی اهمیت زیادی دارد. کاش برنامه‌ریزان مالیاتی کشور با این نگره آشنا باشند! ،‌ شماره 75 https://eitaa.com/banahjolbalaghe لینک کانال↙️ https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله 🔵عدالت طلبان در ترازوی عدالت عدالت طلبان در جستجوی عدالت، حق مردم را از حاکمیت مطالبه می‌کنند. این کار برای عدالت‌طلبی لازم است اما کافی نیست چرا که اگر مردم حقوقی بر گردن حاکم اسلامی دارند حاکم اسلامی نیز حقوقی بر گردن مردم دارد. حق حاکم و حریم حاکم اسلامی، حق مهمی است که درباره آن گفته شده است: «یکی از مهمترین مصالح، حفظ حریم امام عادل است» (دراسات فی ولایةالفقیه" ج 2 ص 592).به عبارت دیگر: حق بین حاکم و مردم یک حق دوسویه است. عدالت‌طلبان وقتی به یکی از دو سویه‌ی این حق، تأکید و از سویه‌ی دیگرش غفلت کنند، از عدالت دور شده‌اند. 🔻نمونه‌هایی از سخنان امیرالؤمنین علیه السلام در تأکید بر دوسویگی حق حاکمیت و مردم: 1️⃣فَقَدْ جَعَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ لِي عَلَيْكُمْ حَقّاً بِوِلَايَةِ أَمْرِكُمْ وَ لَكُمْ عَلَيَّ مِنَ الْحَقِّ مِثْلَ الَّذِي لِي عَلَيْكُم از (خداوند سبحان از طریق ولایت بر شما حق مرا بر گردن شما نهاده و برای شما نیز چنین حقی را بر گردن من نهاده است). 2️⃣و أُخْصُصْ رَسَائِلَكَ الَّتِي تُدْخِلُ فِيهَا مَكَايِدَكَ وَ أَسْرَارَكَ بِأَجْمَعِهِمْ لِوُجُوهِ صَالِحِ الْأَخْلَاقِ مِمَّنْ لَا تُبْطِرُهُ الْكَرَامَةُ (... نامه هایی را که در آن تدابیر و اسرار حکومتی ات را درج می‌کنی، تنها به کاتبی بسپار که بیش از هر کسی جامع صلاحیت‌های اخلاقی باشد [یعنی] کسی باشد که وقتی به او احترام می‌نهی، آنقدر به سُکر و سرمستی نیفتند که جسارت ورزد و در حضور جمع با تو مخالفت بکند). 3️⃣إذَا أَدَّتْ الرَّعِيَّةُ إِلَى الْوَالِي حَقَّهُ وَ أَدَّى الْوَالِي إِلَيْهَا حَقَّهَا عَزَّ الْحَقُّ بَيْنَهُمْ ...وَ يَئِسَتْ مَطَامِعُ الْأَعْدَاءِ. (وقتی مردم را و حاکم [نیز] حق مردم را رعایت کند، حق در جامعه عزت پیدا می‌کند .... و طمع دشمنان بریده می‌شود). چنیین مضمونی در پاسخ امام رضا(ع) به نامه محمد بن سنان، نیز بیان شده است. ایشان نیز علت حرمت فرار از جنگ را استخفاف امام عادل که خود موجب جرأت و اعتماد به نفس دشمن می‌شود، ذکر فرموده‌اند. (حرم الله الفرار من الزحف لما فيه من الوهن فى الدين و الاستخفاف بالرسل و الائمة العادلة و ترك نصرتهم على الاعداء...لما فى ذلك من جراة العدو على المسلمين) البلاغه 232 https://eitaa.com/banahjolbalaghe https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله 🔵بی‌توجهی به مشکلاتِ خُردِ رعیت خُرده‌پا به بهانه رسیدگی به امور کلان مملکتی؟ فَإِنَّكَ لَا تُعْذَرُ بِتَضْيِيعِكَ التَّافِهَ لِإِحْكَامِكَ الْكَثِيرَ الْمُهِمَّ [ای مالک]... بی‌توجهی به امور ریزِ [رعیت خرده‌پا] به بهانه این‌که مشغول رسیدگی به امور کلانِ [حکومتی] هستی، بهانه و عذر مقبولی نیست. 🔹خود امیرالمؤمنین در حکمرانی، چنین بود که در بحبوحه رسیدگی به پیچیده‌ترین و غافل‌کننده‌ترین مشکلات کلان، از دقت در امور خُرد مردم خرده‌پا غفلت نمی‌کرد. 🔗بسر بن اَرطاة در غارت یمن، مرتکب جنایت ضدبشری شده بود. دو فرزند عبیدالله بن عباس (استاندار علی ع) را در پیش چشم مادرشان به طرز فجیعی کشته بود! کهنسالان و خردسالان بی‌گناه و بی‌دفاع را حتی اگر در زیر سنگ نهان شده بودند، بیرون کشیده و ناجوانمردانه کشته بود! و ...! حالا امیرالمؤمنین برای دفاع از این مردم بی‌پناه، می‌خواهد جاریة بن قدامة را به مقابله با آن جانی وحشی بفرستد. در هنگام بدرقه به جاریه می‌فرماید: جاریه از خدا بترس! نکند در این مأموریت، مسلمان یا کافر معاهَدی را تحقیر بکنی! مبادا مال کسی را غصب کنی! مبادا انسانی یا مرکبی را به زور به خدمت خود درآوری حتی اگر پابرهنه یا پیاده بمانی! [در ضمن] نمازهایت را نیز در اول وقت بخوان. إتّق اللّه الّذي إليه تصير، و لا تحتقر مسلما و لا معاهدا و لا تغصبنّ مالا و لا ولدا و لا دابّة، و إن حفيت و ترجّلت، و صلّ الصّلاة لوقتها. 📚 نهج ‏السعادة في‏ مستدرك‏ نهج ‏البلاغة، ج 7، ص: 366 البلاغه ۲۵۷ https://eitaa.com/banahjolbalaghe