eitaa logo
با نهج البلاغه
2.6هزار دنبال‌کننده
186 عکس
46 ویدیو
18 فایل
رسیدن به نهج البلاغه هدف نیست، هنر آن است که از دروازه نهج البلاغه بگذریم و به صاحب نهج البلاغه برسیم. کانال با نهج البلاغه فرصتی است برای تامل در نهج البلاغه و آرزویی است برای رسیدن به او. ادمین تبادلات: @sardar_1313 ادمین کانال: @ashaiery
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله ، شماره 33 🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴 🔷 شعار به جای در «اسْتَشْعِرُوا الصَّبْرَ فَإِنَّهُ أَدْعَى إِلَى النَّصْرِ» (پايدارى و شكيبايى پيشه كنيد كه صبر و شكيبايى بزرگترين سبب پيروزى است) عنصر زیباشناختی: استعاره «شِعار» از صبر و استقامت. پرسش: مگر شعار چه خصوصیتی دارد که حضرت توصیه کرده‌اند صبر، شعار قرار داده شود؟ در پاسخ به این پرسش سه احتمال وجود دارد: الف) شعار یعنی پیراهن زیرین و به پیراهن زیرین از آن جهت که به موی بدن (شَعر) متصل است، شِعار گفته می‌شود(مفردات راغب). خصوصیت لباس زیرین آن است که نزدیکترین چیز به بدن بوده و نسبت به لباس رویین کمتر از بدن جدا می شود و به تعبیر دیگر ملازمه‌ی بیشتری با بدن دارد. حضرت امیر(ع) می فرمایند که صبر را پیراهن زیرینِ خود قرار دهید؛ یعنی ملازمه‌ی دائمی با صبر داشته باشید چرا که صبر مهمترین عامل پیروزی است. ب) معنای دیگر ، ندایی است که سپاهیان یک لشکر سر میدهند تا نشانه و علامتی برای شناسایی یکدیگر باشد. (المحیط فی اللغة) بر این اساس، معنای « استشعار» آن است که نشانه بارز شما در جنگ بايد صبر و شكيبايى باشد. این امر از دو جهت به پیروزی کمک می کند: یکی آنکه دشمن در برابر سپاهی که نشانه بارزش صبر و استقامت است دچار ضعف در روحیه می شود. دیگر آنکه چنین شعاری، تلقین استقامت و پیروزی است و امروزه اثر شگفت آور تلقین بر کسی پوشیده نیست. ج) برخی احتمال داده اند که « استشعار» از «شعور» بمعنى فهم گرفته شده باشد یعنی باید بدانی که بدون صبر و استقامت نمی توان به پیروزی رسید پس اگر طالب هستی باید صبر پیشه کنی. (ابن میثم) https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 35 🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴 🔷 در پیش گویی امیرالمؤمنین علیه السلام درباره بنی امیه « وَ لُبِسَ الْإِسْلَامُ لُبْسَ الْفَرْوِ مَقْلُوباً». و اسلام در دست اينها [بنی امیه] به پوستينى مىماند كه وارونه به تن شده باشد عنصر زیباشناختی: توضیح آنکه امیرالمومنین (ع) در یک ، در بیان دگرگونی اسلام به دست بنی امیه ، آن را به پوستینی تشبیه کرده اند که به شکل وارونه بر تن شده است. 1. وجه تشبیه اسلام به پوستین وارونه: الف) همانطور که وارونه پوشیدن پوستین، آن را از حیّز انتفاع ساقط می کند، رفتار بنی امیه نیز سبب شد که اسلام، کارکرد مطلوب خود را از دست دهد. ب) وارونه پوشیدن اسلام بدان معناست که احکام الهی را تغییر دادند و آنها را در جای اصلی خود به کار نبردند مثلا سیاست رأفت و حمایت را که باید از آنِ مظلوم باشد به ظالم دادند و تندی و صلابت را که باید بر علیه ظالم اقامه شود، در مورد مظلوم به کار بستند. ج) وارونگی پوستین، نه تنها سبب از میان رفتن کارکرد صحیح آن می شود بلکه مایه زشتی و نازیبایی است. اتفاقا اسلامی که بنی_امیه ارائه داد، نیز اسلامی نازیبا، خشن، یاور ظالم و خونریز بود. چنین بود که - بعد از - نتوانست حتی ظاهر اسلام را نیز رعایت نماید و همین امر، زمینه قیام (علیه السلام) را مهیا ساخت. https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 36 فَإِذَا كَانَ ذَلِكَ كَانَ الوَلَدُ غَيْظاً وَ الْمَطَرُ قَيْظاً وَ تَفِيضُ اللِّئَامُ فَيْضاً وَ تَغِيضُ الْكِرَامُ غَيْضاً وقتی آن زمان () فرا برسد، فرزند [که باید مایه آرامش باشد] به خشم و باران [که باید موجب آبادی شود] به گرمی و بی فایدگی تبدیل خواهد شد و افراد پست [آنقدر زیاد خواهند شد که گویا] از زمین میجوشند و افراد بزرگوار نیز [آنقدر کم خواهند شد که گویا] در زمین فرومیروند! زیبایی‌های متن 1. و آهنگ هارمونیک در کلمات غَیظ، قَیض، فَیض، و غَیض 2. بسیار زیبا در کلمات غیظ، قیض، فیض، و غیض، 3. در دو کلمه تفیض و تغیض 4. دانشین در دو کلمه اللئام و الکرام 5. و تصویر لئیمان به صورت آبی که از زمین میجوشد 6. استعاره و کریمان به صورت آبی که در زمین فرومی‌رود 7. 8. هنر گفتاری ناشناخته‌ای که در اینجا به کار رفته این است که حضرت در دو جمله متوالی هم کثرت لئیمان را و هم قلّت کریمان را به آب تشبیه کردهاند! یعنی در دو جمله متوالی آب هم نماد کثرت شده است و هم قلّت!!! https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 38 ناله شتر 🐫، گازگرفتن جَنگ💣 ! -10 نهج البلاغه/ فکأنّی قد رأیتُک تَضجُّ من الحرب اذا عَضّتک ضجیجَ الجمال بالاثقال. حضرت در این نامه خطاب به معاویه می فرمایند : گویا تو را در زمانی که گرفتار جنگ می شوی ، همچون شتری که زیر بار سنگین فریاد می زند می بینم. 🌷عنصر زیبایی شناختی : ۱. (تضج ... ضجیج الجمال) به وسیله مفعول مطلق که یکی از انواع است که در آن ادات تشبیه و وجه شبه حذف می شود. ناله زدن معاویه تشبیه به ناله زدن شتر شده است. آن هم شتری که با وجود مقاومت زیادش در برابر سختی ها و توانایی اش در حمل بارهای سنگین ، از شدت فشاری که بر او می آید به ناله و شیون افتاده است. ۲. (الحرب... عضّتک) در کلمه حرب . لغت عضّ به معنای گاز گرفتن است که خیلی اوقات برای حیواناتی مثل شتر و سگ به کار می رود (صحاح) در اینجا به قرینه این کلمه ، جنگ (حرب) به یک موجود درنده تشبیه شده که می خواهد گاز بگیرد و حمله کند. 🔔نکات : 1️⃣ حضرت با این عبارتشان خطاب به معاویه ، جنگ را می کنند و عاقبت آن را به رخ می کشند. 2️⃣ در تشبیه حضرت ، صرفا ناله و شیون نیست بلکه ناله و شیون یک موجود قوی مثل شتر است. یعنی ای معاویه هر چقدر که قوی و نیرومند و صاحب تجهیزات جنگی باشی باز هم آه و ناله خواهی زد. 3️⃣ فایده و اثری که در تعبیر شیون و ناله شتر ( ضجیج الجمال ) و گاز گرفتن جنگ ( الحرب اذا عضتک ) وجود دارد این است که موجب تضعیف روانی دشمن می شود و جان او را مملو از ترس و وحشت می کند. 4️⃣ در فرهنگ عربی یک عنصر گران قیمت، مقاوم و دارای عظمت ظاهری (بزرگ و بلند قامت) بود. حضرت میخواهند به معاویه گوشزد کنند که اگرچه ظاهرا قوی هستی اما مانند شتر هم باشی باز هم ناله ات را در میآورم. این نکته به زیبایی تشبیه افزوده است. ✍️محمد سرافراز @banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 34 🔷 در کلمه «یحط» حضرت امیر(ع) در بازگشت از صفین یکی از اصحاب را که بیمار بود، دیدند و بدو فرمودند: «...وَ لَكِنَّهُ يَحُطُّ السَّيِّئَاتِ وَ يَحُتُّهَا حَتَّ الْأَوْرَاق» ( امّا بیماری گناهان را از بين مىبرد و آنها را مانند برگ درختان مىريزد) عنصر زیباشناختی: در کلمه «یحط» ✍️ کلمه «یحط» در به معنای بر زمین نهادن بار سنگین از دوش حیوان است (العین) حضرت با به کار بردن این کلمه خواسته‌اند بفهمانند بار سنگینی است بر دوش انسان که به وسیله برداشته می‌شود و بدین ترتیب انسان راحت می‌شود، آماده لقاء پروردگارش می‌شود (تخففوا تلحقوا) و پس از نیزز در خواب برزخی‌اش آسوده می‌خوابد. باد پاییزی نیز همینطور است یعنی باری از دوش درخت برمی‌دارد تا درخت در فصل زمستان آسوده بخوابد. https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 📢 5 1️⃣فضای صدور خطبه بعد از آنکه بیعت با ابوبکر، در سقیفه، پایان یافت، و ابوسفيان به امیرالمومنین علیه السلام عرض كردند كه آماده‏اند با او براى بيعت كنند، حضرت نپذيرفته، اين خطبه را ايراد فرموده و در آن، نهى از فتنه و آشوب نمودند. (پیام امام، ج1، ص433) بر اساس روایات، امیرالمومنین علیه السلام بعد از جریان ، به دنبال استیفای حق خود بودند و نپذیرفتن درخواست این دو نفر می‌تواند ناشی از این عوامل باشد: 1) آن دو را در یاری خود، دارای استقامت و پای مردی نمی دیدند. 2) درخواست آندو، پس از تلاشهای حضرت و ناامیدی ایشان از امکان استیفای حق خود- بدون آسیب رسیدن به کیان اسلام- بود. 3) نداشتن یاوران کافی که خود حضرت، در این خطبه، به صورت ضمنی به این امر اشاره کرده اند. 4) انگیزه صحیح و ایمانی در پس این دعوت وجود نداشت که این نکته در مورد ، قریب به واقع است. 2️⃣اهمیت خطبه 1. اين خطبه از معدود خطبه‏هايى است كه از «على» (ع) در غير زمان خلافتش نقل شده است. 2. این خطبه بیانگر بصیرت و ایمان بی بدیل علی بن ابی طالب علیه السلام است که هیچ امری را بر مصالح اسلام و مسلمین ترجیح نداده، خالی از منیت، ذوب در عبودیت و سرشار از روح ایثار در طریق حضرت حق است.(و ما ینطق عن الهوی) 3. وجود استعارات و تشبیهات بدیع و شورانگیز در آن. 4. وجود برخی عبارات کلیدی چون «وَ اللَّهِ لَابْنُ أَبِي طَالِبٍ آنَسُ بِالْمَوْتِ مِنَ الطِّفْلِ بِثَدْيِ أُمِّهِ» در آن. 3️⃣مضامین خطبه 1. نهی از نزاع و فتنه انگیزی. 2. اشاره ضمنی به اینکه اگر یار و یاوری داشت، قیام می‌کرد ولی اکنون که یاران خالصی ندارد، باید از امر خلافت کناره‌گیری نماید. 3. حکومت به آب گندیده و لقمه گلوگیر که می تواند اشاره به غاصبانه بودن حکومت خلیفه اول باشد. 4. اشاره به اینکه اکنون زمان مناسبی برای پی‌جویی حق خود نیست، در قالب یک زیبا. 5. شِکوه از بی‌خردی و طعنه مردم که اگر در پی حق خود باشد، وی را متهم به ریاست‌طلبی کرده و اگر دست از مطالبه حق خود بردارد، او را متهم به ترس می‌کنند. 6. پاسخ به شبهه ترس از مرگ با استناد به دو امر: اشاره به سابقه درخشان خود در مواجهه با سختی ها در قالب یک ضرب المثل، و دیگری، بیان این نکته که انس حضرت با موت بیش از انس طفل با سینه مادر است. 7. پاسخ به دلیل کناره‌گیری و سکوت با بیان یک تشبیه بسیار زیبا مبتنی بر که البته در تفسیر آن اختلاف نظر وجود دارد. (بَلِ انْدَمَجْتُ عَلَى مَكْنُونِ عِلْمٍ لَوْ بُحْتُ بِهِ لَاضْطَرَبْتُمْ اضْطِرَابَ الْأَرْشِيَةِ فِي الطَّوِيِّ الْبَعِيدَةِ) 4️⃣مصادر خطبه تذکرة الخواص سبط ابن جوزی/ الإحتجاج طبرسی/ المحاسن و المساوی بیهقی ✍️استادعلی رحیمی؛ حوزه علمیه شیراز https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵اقامت در کاروانسرا؟ تَجَهَّزُوا رَحِمَكُمُ‏ اللَّهُ‏ فَقَدْ نُودِيَ فِيكُمْ بِالرَّحِيلِ وَ أَقِلُّوا الْعُرْجَةَ عَلَى الدُّنْيَا ۲۰۴ نهج البلاغه مهیا شوید (خداوند رحمتتان کناد) که بانگ سفر در میان شما سر داده شده، و اقامت در [کاروانسرای] دنیا را کوتاه کنید. 🌹عنصر زیبایی شناختی : ماده «» در مورد کسی به کار می‌رود که مَرکب خود را در کاروانسرا یا منزل‌گاهی حبس می‌کند تا در آنجا اقامت کند. ( مجمع البحرین: عَرَجَ‏ فلان على المنزل: إذا حبس ‏عليه مطيته و أقام‏ ) باتوجه به این معنا در اینجا مُرکّب زیبایی خودنمایی می‌کند چون کلمه «عرجه» قرینه است که به مثابه یک کاروانسرا به کشیده شده است. : انسان تشبیه شده به مسافر. دنیا تشبیه شده به کاروانسرا. زیستن در دنیا تشبیه شده به اقامت موقت در کاروانسرا. کوتاه بودن عمر دنیوی تشبیه شده به زودگذر بودن زمان اقامت در کاروانسرا. هدف نبودن دنیا تشبیه شده به مقصد نبودن کاروانسرا. 🔔نکته معنایی : کسی که مرکب خود را حبس می کند تا مدت کوتاهی در کاروانسرا بماند کمترین دلبستگی را به آن محل دارد و همواره توجه دارد که اینجا مقصد نیست. گویا حضرت در این کلام نورانی حتی به همین اندازه وابسته شدن به این منزل گاهِ دنیا را نمی پذیرند و می فرمایند این وابستگی به دنیا که همچون وابستگی مسافر به کاروانسرا است را کم کنید. ، شماره 43 ✍️محمد سرافراز استاد حوزه علمیه قم. https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله به مناسبت فاطمیه س 🔵برشی از مرثیه فاطمی امیرالمومنین ع، شماره3 نهج البلاغه مرثیه ای است که امام علی ع پس از دفن حضرت زهرا س به صورت مناجاتی با پیامبر ص ایراد کرده اند، در این خطبه آمده است: ...یا رسول الله... أُخِذَتِ الرَّهِينَةُ ای رسول خدا، ...رهن [از من] گرفته شد! ⁉️⁉️کلمه رهینه از چه رو به حضرت زهرا س اطلاق شد است؟ 🌾کسی که چیزی به کسی قرض می‌دهد برای اینکه مطمئن باشد که قرض گیرنده قرضش را برمی‌گرداند، چیزی ارزشمند (که دست کم به اندازه همان قرض ارزش داشته باشد) از قرض گیرنده به عنوان رهن (گرو) می‌گیرد و تا زمان رسیدن به مال خود، دلش به همان رهن خوش است. ✍️ معتقد است که پیامبر ص وقتی چهره در خاک کشید و صورت زیبای خود را از دسترسی (و میدان دید) علی ع خارج کرد، متاع با ارزشی از دست علی ع رفت و علی باید تا آخر عمر صبر می‌کرد تا دوباره به آن چهره دلربا دسترسی بیابد. به همین خاطر پیامبر ص باید در نزد علی ع چیزی را به رهن می‌گذاشت که علی ع تا وقت دسترسی به آنچه که از دست داده (چهره پیامبر ص) به همان رهن دلخوش باشد. 🔸این رهن همان چهره حضرت زهرا س بود که در فراق پیامبر ص موجب آرامش قلب علی ع بود. اوج مرثیه علی ع همین بود که حالا دیگر نه به چهره پیامبر ص دسترسی داشت و نه به جمال فاطمه س! یعنی هم مال از دستش رفته بود و هم رهن. ◀️برای همین در ادامه همین جمله فرمود: رهن از من گرفته شد؛ پس حزنم ابدی خواهد شد و شبهایم به بی‌خوابی خواهد گذشت تا زمانی که خداوند هم‌جواری با تو را برایم رقم بزند (أُخِذَتِ الرَّهِينَةُ أَمَّا حُزْنِي فَسَرْمَدٌ وَ أَمَّا لَيْلِي فَمُسَهَّدٌ إِلَى أَنْ يَخْتَارَ اللَّهُ لِي دَارَكَ الَّتِي أَنْتَ بِهَا مُقِيم) ، شماره15 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله با عرض سلام و احترام خدمت اعضای محترم کانال وزین "با نهج البلاغه" و تسلیت ایام شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها چندکلمه ای در تکمیل "اما نومی فمسهد" بنظر قاصر این عبارت دارای باشد . یعنی حضرت علی علیه السلام خواستند بفرمایند حالت آرامشی که من با فاطمه زهرا سلام الله علیها داشتم با شهادتش به هم ریخت. به این بیان که حال آرام و نیکوی آن حضرت، درکنار حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها همانند حالت نوم بود، به جامع آرامش و سکینه ای که با خواب بدست می آید و انسان را از غم های روزمره و روزگار جدا می کند اما آن حال خوش ، بعد از شهادت حبیبه اش ، تبدیل به خواب آشفته و بهم ریخته شده است که تنها ثمره اش ناآرامی و ناراحتی است. بر همین اساس ، لفظ "نوم" را ،استعاره کردند و با اسناد لفظ "مسهد" به آن ، حال خود را به زیبایی به تصویر کشیدند. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ✍️استاد محمودرضا مختاری؛ حوزه زنگنه همدان. https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله با زیبایی های نهج ◀️خفتگانِ بیدار...❗️ ۱۰۸ : مَا لِي أَرَاكُمْ ... أَيْقَاظاً نُوَّماً وَ شُهُوداً غُيَّباً وَ نَاظِرَةً عَمْيَاءَ وَ سَامِعَةً صَمَّاءَ وَ نَاطِقَةً بَكْمَاءَ... [ ای مردم کوفه ] مرا چه شده که شما را بیدارانی خفته، حاضرانی غایب، بینندگانی نابینا، شنوندگانی کَر می بینم! 🌹عناصر زیبایی شناختی : 1️⃣ پارادوکس: در اینجا حضرت، مخاطبان خودشان را در عین بیداری خفته خوانده‌اند. انتساب خفتگی «نوّم» به شخصی که او را بیدار «ایقاظ» میدانیم، باعث میشود کلمه «ایقاظ» خودش با خودش تضاد پیدا کند (خودنقضگری= پارادوکس). این آرایه که به این شکل در علم مطرح نشده یکی از جنبه‌های زیبایی شناختی است که در نقد ادبی از آن سخن به میان میآید. ، افزون بر زیبایی، موجب میشود مخاطب به فکر فرو رود. همین اتفاق در تعبیر «شُهُوداً غُيَّباً» و تعبیر «نَاظِرَةً عَمْيَاء» و تعبیر «سَامِعَةً صَمَّاء» و «نَاطِقَةً بَكْمَاء» نیز رخ داده است. 2️⃣ () کسی که ابزاری در اختیار دارد اما از آن استفاده نمی کند یا درست استفاده نمی کند مثل کسی است که اصلا چنین ابزاری ندارد. لذا نسبت دادن خفته و غایب و نابینا و کور به این افراد مجاز ( استعاره) است چون اینها به درستی و در مسیر حق از بیداری و حضور و چشم و زبانشان استفاده نمی کردند. 3️⃣ : حضرت بجای اینکه بفرمایند که ما لکم أراکم... ( چه شده است شما را که این گونه می بینم)، می فرمایند ما لی أراکم... ( مرا چه شده که شما را اینگونه می بینم). وجود این تغییرسیاق# یا التفات# (طبق برخی مبانی) غرضی در پی دارد. چه بسا حضرت می خواهندآنقدر این پدیده را عجیب و غیرواقعی جلوه دهند که می فرمایند من را چی شده که آنهارا اینگونه می بینم! و الا امکان ندارد آنها اینگونه بشوند. ✍️محمد سرافراز، حوزه علمیه قم ، شماره ۵۲ https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله با زیبایی‌های نهج🌿🌿🌿 🔵 کلمه ... یَحْتَازُونَهُمْ عَنْ رِیفِ الآَفَاقِ، وَبَحْرِ الْعِرَاقِ، وَخُضْرَةِ الدُّنْیَا، إِلَی مَنَابِتِ الشَّیـْحِ ۱۹۲ ( قاصعه ) پادشاهان کسری و قیصر ، فرزندان اسماعیل پیامبر و اسحاق پیامبر و یعقوب پیامبر را از سرزمین های آباد و از کنار دریای عراق(دجله و فرات) و از محیط های سرسبز و خرم دور میکردند و به سرزمین های بی آب و علف می فرستادند. 🌹عناصر زیبایی شناختی : ۱. احتیاز به معنای جمع کردن و تصاحب کردن مال یا حیوان به کار می رود. با توجه به این معنا ،در این کلمه رخ داده و از این استعاره شباهت هایی قابل دریافت است: الف. همانطور که ماهی وقتی از دریا حیازت میشود از نعمتها دور میشود، اینها هم از سرزمین پر آب و علف دور میشدند و به تبعیدگاه می رفتند. ب. حیازت برای حیواناتی است که پراکنده و متشتت هستند. این پیامبر زادگان هم چون اتحادو یکپارچگی خود را از دست داده بودند به دام شاهان افتادند . همانطور که در جملات قبل به این معنا اشاره می شود. (حین وقعت الفرقة / تشعّبوا مختلفین ) ج. کسی که چیزی را حیازت میکند مالک آن میشود. آنقدر فرزندان انبیاء الهی تحت سیطره پادشاهان کسری و قیصر بودند که گویا شاهان مالک آنها شده بودند! اصلا چنانکه آیت الله جوادی آملی نیز در شرح این عبارت فرموده، «پادشاهان آنها را جزء موات می دانستند » (ولایت فقیه ولایت فقاهت و عدالت).📚 د. حیازت برای زمین موات نیز به کار می رود یعنی زمینی که صاحب ندارد. رفتار این پادشاهان با این پیامبر زادگان مثل کسانی بود که صاحبی ندارند. پیامبرزدادگان هم ولیّ خود را کنار نهاده و از تحت حمایت او خارج شده بودند وگرنه به دام شاهان نمی افتادند! ۲. فعل یحتاز با إلی نمی شود. لذا در اینجا کلمه «یبعّد» در تضمین است. یعنی آنها را حیازت می کردند و تبعید می کردند به بیابان های بی آب و علف. لذا ابن ابی الحدید در شرح کلمه یحتازونهم غیر مستقیم به این اشاره میکند و این کلمه را به معنای «یبعّدونهم»تفسیر می کند.📚📚 ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ✍️محمد سرافراز، حوزه علمیه قم ، شماره 57 https://eitaa.com/banahjolbalaghe https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله 🔵استعاره در «وَ أَشْعِرْ قَلْبَكَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِيَّة ...» چنانکه در مطلب قبل ( البلاغه187) گذشت، کلمه «أشعر» می‌تواند از ریشه «شعار» (به معنای لباس زیر اخذ شده باشد) بااین حال این احتمال نیز وجود دارد که این کلمه از ریشه «شعور» باشد. «شعر فلان بکذا» بدین معنا است که فلانی فلان مطلب را دانست. این کلمه وقتی در باب افعال متعدی می‌شود (اَشعَرتُ فلاناً کذا) بدین معنا می‌شود که: به فلانی فلان مطلب را فهماندم. در اینجا نیز احتمال دارد معنایِ «وَ أَشْعِرْ قَلْبَكَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِيَّة ...» این باشد که: "رحمت به رعیت را به قلبت بفهمان". 🔹روشن است که فاعلِ «شَعَر» و مفعولِ اولِ «اَشعَرَ» باید یک موجود عاقل و متصف به ملکه دانستن باشد. یعنی بتواند بفهمد. از این رو است که در این جا در قالب یک مکنیه‌ی زیبا قلب به موجودی تشبیه شده که می‌تواند بفهمد و «أشعِر» نیز همان لازمِ مذکورِ مشبه‌بهِ محذوف است. 🔺لازمه معنایی این استعاره آن است که ای مالک، قلب تو می‌تواند ادراک کند تو باید به او بفهمانی که با رعیت رحیم و مهربان باشد. فهماندن به قلب نیز مانند فهماندن به دیگران نیاز به حدیث نفس دارد. باید با قلب گفتگو کرد و او را اقناع کرد که با مردم مهربان باشد. ، شماره 61 https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a https://eitaa.com/banahjolbalaghe.