eitaa logo
با نهج البلاغه
2.6هزار دنبال‌کننده
186 عکس
45 ویدیو
18 فایل
رسیدن به نهج البلاغه هدف نیست، هنر آن است که از دروازه نهج البلاغه بگذریم و به صاحب نهج البلاغه برسیم. کانال با نهج البلاغه فرصتی است برای تامل در نهج البلاغه و آرزویی است برای رسیدن به او. ادمین تبادلات: @sardar_1313 ادمین کانال: @ashaiery
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله ، شماره 42 🔵 با مردم ممنوع حتی اگر مردم بد کرده باشند هرچند امیرالمومنین علیه السلام در از کارگزاران خود خواسته‌اند که با نیکوکاران و بدکرداران برخورد یکسانی نداشته باشند (وَ لَا يَكُونَنَّ الْمُحْسِنُ وَ الْمُسِيءُ عِنْدَكَ بِمَنْزِلَةٍ سَوَاء) اما با این حال مواجهه غیرانسانی را نیز در برخورد با افراد خاطی نهی کرده‌اند. حضرت در همان نامه 53 از خواسته‌اند که در مواجهه با مردم، درنده‌خو نباشد (وَ لَا تَكُونَنَّ عَلَيْهِمْ سَبُعاً ضَارِياً تَغْتَنِمُ أَكْلَهُم) طبیعی است که در مواجهه با نیکوکاران انگیزه‌ای برای درنده‌خویی وجود ندارد بنابراین اگر حضرت درنده‌خویی را نهی کرده‌اند می‌خواسته‌اند کارگزاران را از درنده‌خویی با خاطیان نهی کنند. یکی از نمونه‌های بداخلاقی یک کارگزار، ماجرای ابن عباس است. به امام علیه السلام گزارش رسیده بود که ابن عباس با مردم ، نامهربانی می‌کند. مردم بصره پس از جنگ جمل با علی علیه السلام و یارانش رابطه خوبی نداشتند. ابن عباس هم شاید به خاطر همین با مردم بصره مشکل داشت. نهج البلاغه واکنشی است که امام علی علیه السلام به این رفتار ابن عباس نشان داده‌اند. در این نامه حضرت، را توبیخ کرده و از او خواسته‌اند به این مردم احسان کند به گونه‌ای که ترسشان از حکومت علی علیه السلام بریزد (فحادث اهلها بالإحسان الیهم، و احلل عقده الخوف عن قلوبهم) کارمندانی که از سوی نظام به طور مستقیم با مردم مواجه می‌شوند در حقیقت ویترین حکومت هستند و باید چنان توسط قانونها محدود و توسط مقامات مافوق کنترل بشوند که میل به خطا و زورگویی در آنها به صفر برسد. نیروهای پلیس، مأموران جمع آوری سد معبر و ... که با مردم مواجهه مستقیم دارند باید به علوی و آداب حکمرانی اسلامی آراسته باشند وگرنه موجب وهن نظام خواهند شد. https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 28 🌻🌾🍃🌴💐🌷🌸🌾🌛🌝 دکتر محمدرضا زائری در پنجره نوشته است: ✍️سالها پیش در دوران نوجوانی از درس استادی بهره می بردیم به نام سید علی موسوی، ایشان که تحصیلات دانشگاهی خود را گویا در آمریکا (ایالت اوهایو) طی کرده بود نقل می کرد که: «استادی برای تدریس به دانشگاه ما دعوت شده بود که مشاور اقتصادی رییس جمهور وقت آمریکا بود …» ایشان می گفت: «در نخستین جلسه‌ی درس، استاد متوجه شد که من ایرانی هستم و با لحن تحقیرآمیزی در باره شیعه سخن گفت. من هم هفته بعد نسخه‌ای از ترجمه انگلیسی نهج البلاغه برایش هدیه بردم و از او خواستم آن را ورق بزند و ببیند. چند هفته گذشت تا اینکه یک روز منشی اساتید، مرا به اتاق او فراخواند. وقتی وارد شدم، دیدم روزنامه‌ای به دست دارد و با چهره‌ای گرفته در حال قدم زدن در اتاق است. او به عکس جوانی در صفحه اول روزنامه اشاره کرد که خودسوزی کرده بود. او گفت هر چه امروز این جوانان بی‌هویت و بی‌پناه می‌شوند و سرانجام به دام گروه‌های شیطانی و فساد و مواد مخدر می‌افتند، از آن روست که همین «علی»ی شما را کم دارند! من کتابی را که به من داده بودی خواندم تا اینکه به عهد رسیدم. این نامه چنان در من اثر گذاشت که شروع کرده ام به حفظ کردن متن آن و هر روز صبح همسرم با تعجب از من می پرسد، این چیست که اینقدر تو را مشغول کرده است؟! سپس توضیح داد که امروز اگر بزرگترین حقوقدانها و متفکران دنیا جمع بشوند معلوم نیست بتوانند چیزی به جامعیت چنین نامه‌ای بنویسند که چندین قرن از آن می گذرد. http://rahyafte.com/10471/%DA%86%D9%88%D9%86 https://telegram.me/banahjolbalaghe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
منبع کلیپ: 🍀❤️ @filsofak بخشهایی از نامه امیرالمومنین علیه السلام به را دادن دست چند تا جوان ایرانی کسی باورش نشد این سخن از علی بن ابی طالب است!! @banahjolbalaghe
بسم الله 🔵پیامد و سختگیری حاکمان (چهار پیامد دوم) در پست قبل (، شماره 67) چهار مورد از پیامدهای ظلم و سختگیری حاکمان ذکر شد. در این پست به چهار مورد دیگر از این پیامدها که در کلمات امیرالمؤمنین علیه السلام دیده می‌شود اشاره می‌شود: 1️⃣ در به نوشتهاند: هیچ عاملی بیشتر از نیکی حکومت به مردم و تخفیف به آنان و کنار گذاشتن اجبار و سختگیری نمی‌تواند موجبات حسن ظن آنان به حکومت را فراهم آورد.( لَيْسَ شَيْءٌ بِأَدْعَى إِلَى حُسْنِ ظَنِّ رَاعٍ بِرَعِيَّتِهِ مِنْ إِحْسَانِهِ إِلَيْهِمْ وَ تَخْفِيفِهِ الْمَئُونَاتِ عَلَيْهِمْ وَ تَرْكِ اسْتِكْرَاهِهِ إِيَّاهُمْ عَلَى مَا لَيْسَ لَهُ قِبَلَهُم) مفهوم این سخن آن است که وقتی حکومت مردم را به چیزی وادارد کند که علاقه ای به آن ندارند، مردم هم به حکومت بدگمان میشوند. 2️⃣ حاکمان 3️⃣ 4️⃣نزدیک شدن در قسمت دیگری از نامه 53 به مالک نوشته‌اند: هرگز به سوی رفتار خشمگینانه‌ای که راه خلاصی از آن وجود دارد، شتاب نکن و به مردم نگو "من مأمور هستم و معذور هستم پس باید فرمانهای مرا اطاعت کنید" چون چنین چیزی [اولا] موجب می‌شود حاکم خودش دچار فساد قلبی شود و [ثانیا] دین در معرض هلاک و نابودی قرار بگیرد و [ثالثا] حکومت به عوامل سقوط خود نزدیک شود (وَ لَا تُسْرِعَنَّ إِلَى بَادِرَةٍ وَجَدْتَ مِنْهَا مَنْدُوحَةً وَ لَا تَقُولَنَّ: إِنِّي مُؤَمَّرٌ آمُرُ فَأُطَاعُ؛ فَإِنَّ ذَلِكَ إِدْغَالٌ فِي الْقَلْبِ و و منهکة للدین و تَقَرُّبٌ مِنَ الْغِيَرِ) با_معارف_نهج، شماره 68 https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵خودیهایی که به پایگاه تبدیل میشوند کارگزار عثمان در بود. امیرالمؤمنین علیه اسلام نیز او را در منصب خود ابقاء کردند. وی در جنگ ابتدا قصد داشت به دشمن ملحق شود اما مشاورانش او را از این نظر برگرداندند و به خدمت امیرالمؤمنین علیه السلام درآمد. در اثنای جنگ که برتری سپاه امام در حال آشکار شدن بود، چاره در این دید که با بزرگان سپاه امام وارد رایزنی (بخوانید: یارگیری) شود. 👈ابتدا را نزد فرستاد. عمرو عاص مکّار اشعث را به عنوان بزرگ عراقیان و والی قدیمی عثمان، خیلی ستایش و کسانی چون مالک اشتر را به اتهام نکوهش کرد(!) و در پایان او را به پایان دادن جنگ دعوت کرد! () اشعث در بخشی از پاسخ‌هایی که می‌داد بد عمل نکرد، مثلا به طور واضح گفت که بزرگِ عراقیان من نیستم بلکه علی علیه السلام است. این را هم گفت که کارگزارِ بودن، چیزی بر عزت من نمی‌افزاید. امّا در برابر تهمتی که به همرزمانش زده می‌شد دفاع مناسبی نکرد و تنها به این نکته اکتفا کرد که عیبجویی تو از امثال ، نه تو را به من نزدیک می‌کند و نه مرا از آنان دو رمی‌کند. اشعث هرچند در این مذاکره علاقه‌ای به ملاقات خودش با معاویه نشان نداد اما قول داد که اگر معاویه بخواهد ترتیب ملاقات حضوری او با علی علیه السلام را بدهد! (وقعة صفین) 👈معاویه و عمرو پس از با اشعث به سراغ رفتند اما پاسخ و دندان‌شکنی به داد و به او نوشت که تو نیرنگ‌پیشه‌ای بیش نیستی و با معاویه معامله کرده‌ای و در برابر وعده حکومت مصر با معاویه همکاری می‌کنی و ...! ↩️همین اشعث بود که به نقطه‌ی (معاویه) و پایگاه او در بین سپاهیان امیرالمؤمنین علیه السلام تبدیل شد و سرانجام به در بین سپاه امام علیه السلام دامن زد و لشکر را در مقابل امام علیه السلام قرار داد و امام علیه السلام مجبور شدند تن به بدهند! ، شماره 73 https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵 و امیرالمؤمنین علیه السلام به فرموده‌اند: «ثُمَّ اللَّهَ اللَّهَ فِي الطَّبَقَةِ السُّفْلَى مِنَ الَّذِينَ لَا حِيلَةَ لَهُمْ مِنَ الْمَسَاكِينِ وَ الْمُحْتَاجِينَ وَ أَهْلِ الْبُؤْسَى وَ الزَّمْنَى فَإِنَّ ِفي هَذِهِ الطَّبَقَةِ قَانِعاً وَ مُعْتَرّاً» ازخدا بترس از خدا بترس درباره طبقه پایین [جامعه] همان کسانی که هیچ چاره‌ای ندارند؛ همان مسکینان و نیازمندان و گرفتاران و بیماران؛ چرا که در این طبقه نیازمندانی هستند که قانع‌اند و نیازمندانی هستند که خود را در معرض دریافت کمک قرار می‌دهند اما درخواست صریح نمی‌کنند. 🔹کلمه‌ی قانع به دو معنا به کار رفته است: یکی به معنای درخواست ذلیلانه و دیگری به معنای اکتفا به آنچه که هست، البته در اینجا البته معنای نخست اراده شده است. حکومت اسلامی و ⏬ این فراز از ، می‌خواهد به در جامعه اشاره و آن را به دو دسته تقسیم کند: فقر کاملاً پنهان (قانعا) و فقر نسبتاً پنهان (معترّ). حضرت در توجیه اینکه چرا طبقه پایین جامعه نیاز به دقت خاص دارد همین فقر پنهان را ذکر کرده و از حکومت خواسته‌اند که برای فقر پنهان چاره‌ای بیندیشد. متأسفانه برخی مترجمان نهج البلاغه با اشتباهی که در فهم کلمه‌ی قانع و معتر مرتکب شده‌اند مانع از برجسته شدن این معنا ( پنهان) شده‌اند. 👈تقابل بین کلمه قانع و معتر در قرآن (حج:36) نیز به کار رفته است. ،‌ شماره 39 https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵نحوه تامین نیازهای مردم توسط حاکمیت گاهی نیازهای مردم را تأمین نمی‌کند تا آنکه مردم جانشان به لب می‌رسد و اعتراض می‌کنند و حق خودشان را با سختی و تلخی به دست می‌آورند! درآموزه‌های امیرالمؤمنین علیه‌السلام حکومت باید نیازهای مردم را به گونه‌ای برآورده کند که برایشان گوارا و دلنشین باشد. این دو جمله از امیرالمؤمنین خیلی زیبا است:👇 1️⃣ به قُثَم بن عباس فرماندار حجاز نوشت: «... هیچ نیازمندی را از ملاقات با خودت محروم نکن چون اگر در آغاز مراجعه‌اش رانده شود [حتی اگر بعدا نیازش را برآورده بکنی] دیگر برآورده کردن نیازش عمل قابل ستایشی نخواهد بود.» (...وَ لَا تَحْجُبَنَّ ذَا حَاجَةٍ عَنْ لِقَائِكَ بِهَا فَإِنَّهَا إِنْ ذِيدَتْ عَنْ أَبْوَابِكَ فِي أَوَّلِ وِرْدِهَا لَمْ تُحْمَدْ فِيمَا بَعْدُ عَلَى قَضَائِه) 2️⃣ در نامه به نیز نوشت: «آنچه را که به مردم می‌دهی به صورت گوارا و دلچسب به آنان بده» (وَ أَعْطِ مَا أَعْطَيْتَ هَنِيئاً) ، شماره 125 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله ◀️ و مداومت بر مطالعه عهدنامه ✍️محقق نائینی ره در کتاب نوشته است همانطور که میرزای شیرازی ره به مطالعه دائمی نهج البلاغه مواظبت داشت و سعی می‌کرد از آن الگو بگیرد، شایسته است همه کسانی که به هر نحوی در مرجعیت امور شرعی یا سیاسی هستند بر خواندن این نامه مواظبت داشته باشند. 📚عبارت میرزای ره در تنبیه الامة⬇️ چقدر سزاوار است چنانچه مرحوم حضرت آية اللّه العظمى سيّدنا الاستاد العلّامة آقاى ميرزاى شيرازى قدّس سرّه غالبا به مطالعۀ اين فرمان مبارك و سرمشق گرفتن از آن مواظبت مى‌فرمود، همين طور تمام مراجع امور شرعيّه و سياسيّه هر كس به اندازۀ مرجعيّتش اين سيرۀ حسنه را از دست نداده، اين فرمان مبارك را كه به نقل موثّقين، اروپائيان ترجمه‌ها نموده و در استنباط قوانين سرمشق خود ساخته‌اند، كان لم يكن نشمارند. ، شماره 44 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
ٌ بسم الله 🔵فإِنَّكَ لَا تُعْذَرُ بِتَضْيِيعِكَ التَّافِهَ لِإِحْكَامِكَ الْكَثِيرَ الْمُهِم ✍️ترجمه دشتی: هرگز انجام كارهاى فراوان و مهم، عذرى براى ترك مسئوليّت‏هاى كوچك‏تر نخواهد بود. 🔸مفردات: 1. التافه: اسم فاعل از «تفه» به معنای کوچک و ناچیز 2. إحکام: مصدر باب افعال به معنای کاری را متقن و درست و کما هو حقه انجام دادن.( أَحْكَمَ الأَمر: أَتقنه) 🔹نکته: از اینکه کلمه «تافه» مفعول برای کلمه «تضییع» شده است، معلوم میشود که منظور از «تافه» در اینجا «الحق التافه» است؛ یعنی تضییع کردن حقوق بسیار ناچیز. 🔻معنا: حکمرانان و مدیران معمولا گمان میکنند برای اینکه به کارهای مهمشان، درست رسیدگی کنند و آن را با اتقان بیشتری انجام بدهند، نباید نگران تضییع شدن برخی حقهای کوچک باشند! امام علیه السلام به فرموده اند به بهانه اینکه میخواهی کارهای مهم و فراوانی را با اتقان انجام بدهی، نباید حقوق ریز و ناچیز مردم را تضییع بکنی که اگر چنین کنی معذور نخواهی بود. پ ن: کلمه «إحکام» در اینجا معنای دقیقی دارد (کار را با اتقان انجام دادن). کاربرد در اینجا نشان میدهد که بهانه مدیران در بیتوجهی و ناچیز این است که میخواهیم کارهای مهم و بزرگ را با اتقان و دقت و انرژی بیشتری انجام دهیم. بسیاری از مترجمان به این بُعد از معنای کلمه «إحکام» (اتقان العمل) توجه نکرده اند. برای همین در ترجمه هایشان نتوانسته‌اند نشان دهند که بهانه حاکمان و مدیران در تضییع ناچیز مردم چه بوده است؟ ، شماره 131 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم اله 🔵حق گرفتنی است یا دادنی؟ فَانّی سَمِعْتُ رَسولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یقولُ فی غَیرِ مَوْطِنٍ: لَنْ تُقَدَّسَ امَّةٌ حَتّی یؤْخَذَ لِلضَّعیفِ حَقُّهُ مِنَ الْقَوِی غَیرَ مُتَتَعْتِعٍ « نهج البلاغه، ». شهید مطهری ره نوشته است: 🔹فرنگيها مى‏گويند: گرفتنى است. ... بعضى مكتبها بر اين اساس است كه حق دادنى است؛ يعنى آن حقى را كه ظالم گرفته است، خودش بايد پس بدهد؛ اگر نداد ديگر نداده است، چون حق دادنى است نه گرفتنى. بر اين اساس درست شده كه: به ظالم مى‏گوييم که خودش حق را به تو بدهد، تو كارى با او نداشته باش. ...مبادا يك وقت خودت براى گرفتن حق قيام كنى كه اين برخلاف شأن انسانيت و اخلاق است. از نظر اينها حق دادنى است. 🔺يك عده مى‏گويند: حق فقط گرفتنى است. مگر ممكن است انسانى كه حقى را خورده است بيايد و به يك شكلى آن حق را بدهد؟ يعنى اينها منكر عاطفه و انسانيت و وجدان انسانى هستند. ◀️از نظر اسلام، حق هم گرفتنى است و هم دادنى؛ يعنى از دو جبهه بايد براى استيفاى حق مبارزه كرد. اسلام آن كسى را كه حق را ربوده است، با تعليم و تربيت‏ خودش آماده پس دادن مى‏كند- و كرده است- ولى به اين قناعت نمى‏كند؛ در عين حال به آن كسى كه حقش ربوده شده است مى‏گويد: حق گرفتنى است، تو هم بايد براى حق خودت قيام كنى و آن را بگيرى. ⏺جمله‏اى است كه على عليه السلام در نامه معروف خودشان به ، از پيغمبر صلى الله عليه و آله نقل مى‏كند، مى‏فرمايد: هيچ امت و قومى به مقام قداست و تقديس و- به تعبير ما- به مقام ترقى و رُقاء نمى‏رسد مگر آنكه قبلًا اين مرحله را گذرانده باشد كه ضعيف در مقابل قوى بايستد و حق خود را مطالبه كند، بدون آنكه زبانش به لكنتى بيفتد. جامعه‏اى كه در آن، ضعفا آنقدر ضعيف النفس باشند كه نتوانند حقوق خود را مطالبه كنند، يك نيست. 📚(، انسان کامل، ص237). ،شماره 147 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵مهرورزی با مردم غیرشیعه‌ در مصر 🔸 در دهه دوم اسلامی در زمان بن خطاب و توسط فتح شده بود. اغلب مردم مصر در هنگام سقوط کشورشان مسلمان نشدند بلکه به قرارداد ذمه تن دادند اما باعواملی مانند مهاجرت قبایل عرب به مصر، به تدریج فرهنگ و آداب آنان تغییر یافت و بخشی از مردم مصر مسلمان شدند و حتی زبان آنان نیز از قبطی به عربی تغییر یافت. 🔹آن دسته از مردم که مسلمان شده بودند امیرشان و برادر ناتنی (عبدالله بن سعد بن ابی‌سرح) بود که با بخشنامه‌های مبنی بر عدم انتشار حدیث و سنت پیامبر، قطعا اسلام رایج در مصر، اسلامِ شیعی و اسلام با محوریت ولایت علی بن ابی‌طالب نبوده است. هرچند کسانی مانند محمدبن ابی‌حذیفه که از طرفداران علی بن ابیطالب بود، ‌در مصر بودند ولی بدنه اصلی جمعیت مصر دو دسته بودند: غیرمسلمانان ذمی و مسلمان غیرشیعی غیرعلوی. با این حال امیرالمؤمنین علیه السلام به نوشت: باید قلبت را سرشار از محبت و مهربانی مردم مصر و لطف به آنان بکنی. (وَ أَشْعِرْ قَلْبَكَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِيَّةِ وَ الْمَحَبَّةَ لَهُمْ وَ اللُّطْفَ بِهِمْ) البلاغه186 لینک کانال↙️ https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a. https://eitaa.com/banahjolbalaghe.
بسم الله 🔵بیست صفت از دیدگاه امیرالمؤمنین علیه‌السلام به مناسبت سالروز شهادت سردار سلیمانی ره 1. بنده‌ای از بندگان خدا (عَبْداً مِنْ عِبَادِ اللَّهِ) 2. در ترسناک‌ترین لحظات پشت به دشمن نمی‌کند (لَا يَنْكُلُ عَنِ الْأَعْدَاءِ سَاعَاتِ الرَّوْع) 3. برای دشمنان از آتش هم سوزاننده‌تر است (أَشَدَّ عَلَى الْفُجَّارِ مِنْ حَرِيقِ النَّار) 4. شمشیری از شمشیرهای خدا است (سَيْفٌ مِنْ سُيُوفِ اللَّه) 5. شمشیری که کند نمی‌شود (لَا كَلِيلُ الظُّبَة) 6. تلاشش هدر نمی‌رود = سعی بیهوده نمی‌کند (لَا نَابِي الضَّرِيبَة) 7. اطاعت از ولایت (فَإِنَّهُ لَا يُقْدِمُ وَ لَا يُحْجِمُ وَ لَا يُؤَخِّرُ وَ لَا يُقَدِّمُ إِلَّا عَنْ أَمْرِي) 8. دلسوز و خیرخواه مردم عادی (لِنَصِيحَتِهِ لَكُم‏) 9. قدرتمند و تسلیم‌ناپذیر (شدة شکیمته) (وَ لَا يُوفِي عَلَيْهِ الطَّائِرُ) 10. دشمنی با دشمن مردم (شدة شکیمته علی عدوکم) 11. مثل زره می‌تواند خطرهای نزدیک را از شما دفع کند (وَ اجْعَلَاهُ دِرْعاً) 12. مثل سپر می‌تواند خطرهای دورتر را نیز از شما دور کند (وَ اجْعَلَاهُ ... مِجَنّا) 13. احتمال سستی او وجود ندارد (لَا يُخَافُ وَهْنُه) 14. احتمال لغزش او وجود ندارد (لَا يُخَافُ.....سَقْطَتُهُ) 15. تندرو است درجایی که تندروی حزم‌اندیشانه باشد(لایخاف... بُطْؤُهُ عَمَّا الْإِسْرَاعُ إِلَيْهِ أَحْزَمُ) 16. کندرو است در جایی که کندروی پسندیده باشد (وَ لَا إِسْرَاعُهُ إِلَى مَا الْبُطْءُ عَنْهُ أَمْثَلُ) 17. خیرخواه ولایت (لنا ناصحاً) 18. متنفر از دشمن (علی عدونا... ناقما) 19. در برابر دشمن محکم (علی عدونا شدیداً) 20. مرضیّ ولایت (نحن عنه راضون) متخذ از ، و و ، شماره 137 https://eitaa.com/banahjolbalaghe