eitaa logo
با نهج البلاغه
2.6هزار دنبال‌کننده
186 عکس
45 ویدیو
18 فایل
رسیدن به نهج البلاغه هدف نیست، هنر آن است که از دروازه نهج البلاغه بگذریم و به صاحب نهج البلاغه برسیم. کانال با نهج البلاغه فرصتی است برای تامل در نهج البلاغه و آرزویی است برای رسیدن به او. ادمین تبادلات: @sardar_1313 ادمین کانال: @ashaiery
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله 🔵جاذبه خطبه 109 نهج البلاغه از نگاه ابن ابی الحدید ✍️ در شرح خطبه 109می‌نویسد: « هر کس می‌خواهد فصاحت و بلاغت را بشناسد و معیار برتری سخنی بر سخن دیگر را بفهمد، باید در این تأمل بکند چرا که نسبت بین این سخن و سخنان دیگر (غیر از سخن خدا و رسولش) مانند نسبتی است که بین ستاره‌های درخشان آسمانی و سنگهای سیاه زمینی وجود دارد! سپس باید تأمل کند و ببینید که چقدر شکوه و طراوت و زیبایی در این خطبه وجود دارد! و چقدر در جان مخاطب شگفتی و خوف و خشیت از خداوند پدید می‌آورد! قدرت اثرگذاری و جاذبه اين خطبه چنان است كه اگر آن را برای انسان بىدين و ملحدى كه مصمّم است معاد را با تمام قدرت نفى كند، بخوانند مقاومتش را در هم مىشكند و دلش را در وحشت فرو مى‌برد و اراده منفى او را در هم می‌شکند و زلزله‌ای در بنياد اعتقادات او می‌افکند». ، شماره 35 https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵جنگ رسانه‌ای معاویه در اثنای صفین در همان زمانی که در ، با توطئه قرآن بر سر نیزه کردن، در بین سپاه امیرالمؤمنین شکاف انداخته بود و علی علیه السلام در تلاش بودند تا به نیروهای به اختلاف افتاده‌ی خود انسجام بدهند، دشمن همه جانبه‌ای را به راه انداخته بود. برخی از عناصر این جنگ رسانه‌ای: 1️⃣ هنوز هوا روشن نشده بود که عراقیان در صف شامیان چیزهایی مانند پرچمِ برافراشته ‌دیدند. با کنجکاوی می‌خواستند بدانند چیست. هوا که روشنتر شد دیدند بزرگترین قرآنها بر روی نیزه است. سه نیزه را کنار هم نهاده و قرآن بزرگ مسجد اعظم دمشق را از آن آویخته بودند. (انتخاب قرآن‌های بزرگتر برای و ) علاوه بر آن قرآن بزرگ، پانصد قرآن دیگر بر روی نیزه‌ها بود! (وقعة صفین: 478) 2️⃣ عبدالله پسر را معاویه به میانه میدان فرستاد تا با ذکر فواید صلح، عراقیان را به صلح ترغیب کند(وقعة صفین: 483) 3️⃣شب‌هنگام، صدای آوازی از سوی سپاه معاویه می‌آمد که شعری را به این مضمون می‌خواند: لهیب جنگ تمام حافظان را به کام خود کشیده! نه ما مرتد و مشرک هستیم و نه شما! اگر این پیشنهاد را بپذیرید موجب صلح و زندگی خواهد شد و اگر نپذیرید موجب نابودی و ...! تا کی می‌خواهید زحمت بدون نتیجه بکشید؟!...! (وقعة صفین: 483) 4️⃣ سه نفر را در سه سوی سپاه علی علیه السلا گمارده بودند که صدا بزنند و بگویند: ای مردم عرب، چرا به فکر زنانتان نیستید؟ می‌خواهید خودتان را به کشتن بدهید تا زنانتان به دست ترکان و رومیان و فارسها بیفتد؟ 5️⃣ ابو الاعور سلمی (همان بی‌انصافی که در آغاز نبرد صفین در برابر چشم همین عراقیان آب را بر آنان بسته بود) حالا معلم اخلاق شده بود و قرآنی را به سر نهاده و با استری سفید (به نشانه صلح جویی) به میان عراقیان آمده و با شعار کتاب الله آنان را به جلوگیری از خونریزی دعوت می‌کرد(!) 💥آری اینچنین بود که عراقیان فریب رسانه معاویه را خوردند و خود را تهدید کردند که یا جنگ را تمام کن یا آنکه مثل خلیفه سوم میکشیمت.... 😢 ، شماره 69 https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵 قبل و بعد از دوره مسئولیت 📢علی علیه السلام همیشه می‌گفت: ای مردم کوفه وقتی از پیش شما می‌روم اگر غیر از همین رحل و راحله و غلامم چیز دیگری با خود بردم، بدانید که خائن بوده‌ام! 🔹در دوران حکومتش از بیت المال استفاده‌ای نمی‌کرد و هزینه زندگی‌اش از محصولات باغی که در ینبُع (در نزدیکی مدینه) داشت تأمین می‌شد و با درآمد آن باغ به مردم نان و گوشت می‌داد اما خودش نانش را با قدری روغن چرب می‌کرد و می‌خورد! (شرح نهج البلاغة _الحديد، ج 2، ص 200) ، شماره 70 https://telegram.me/banahjolbalaghe
انّک طریدُ المَوْتِ الذّی لَاینْجُو مِنْهُ هاربُه..... (نهج البلاغه، نامه 31) تو فرارى و تعقيب شده ی مرگ هستى؛ مرگى كه گريزنده اش را از چنگ آن رهايى نیست و ... https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵سست عنصری زمینه‌ساز فریبکاری و دشمن کارگزار عثمان در بود. امیرالمؤمنین علیه اسلام نیز او را در منصب خود ابقاء کردند. وی در جنگ ابتدا تصمیم داشت به دشمن ملحق شود اما مشاورانش او را از این تصمیم برگرداندند و به خدمت امیرالمؤمنین علیه السلام درآمد. * * * 🔸در گرماگرم جنگ صفین، در روز قبل از لیله آمار کشته‌های طرفین بالا رفت. با این حال شکست معاویه در حال قطعی شدن بود که شب‌هنگام همین اشعث در بین یاران خود سخنرانی کرد و به آنان گفت که نگران آینده زن و فرزندانش شده و مردم را از ادامه جنگ بیم داد و گفت برای اینکه نسل عرب منقرض نشود، باید از جنگ دست بکشیم. 🔸جاسوسان خبر این سست عنصری و وارفتگی اشعث را به او رساندند و او هم فردا قرآنها را بر سر نیزه کرد و با اینکه امیرالمؤمنین علیه السلام نیرنگ‌آمیز بودن این توطئه را تبیین کرد ولی همین اشعث سپاهیان را علیه امام شوراند و ایشان را مجبور به پذیرش کرد. اتفاقا شبکه ‌ای معاویه برای اینکه عراقیان را وادار به صلح کند تبلیغات گسترده‌ای کرد. (ن ک: ، شماره 69) 🔨عجیب این بود که در تبلیغات معاویه هم روی همان عناصری دست گذاشته شده بود که اشعث مطرح می‌کرد: نگران زن و فرزندانتان نیستید؟ چرا می‌خواهید با ادامه جنگ مردان عرب را به کشتن بدهید تا ایرانیان بر زنانمان مسلط شوند؟ و ...!!! 👈سست عنصری و وارفتگی خودی‌ها با فرصت طلبی دشمن می‌توانند دو لبه یک قیچی شوند! 👈سست عنصرها ممکن است ناخواسته به پایگاه دشمن تبدیل شوند! ، شماره 71 https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵اعجاز سخنان علی علیه السلام و حیرت جاحظ مىگويد: «بعد از كلام خدا و پيامبرش هرگز كلامى به گوش من نخورده، مگر اين كه با آن مقابله كردهام، جز سخنان اميرالمؤمنين (كرّم اللّه وجهه) كه من توان مبارزه با آن را هرگز در خود نيافتم، سخنانى همچون؛ 🔸 «ما هلك امرء عرف قدره»، (كسى كه ارزش وجود خود را بشناسد هرگز هلاك نمىشود)، 🔹 «من عرف نفسه فقد عرف ربّه» (آن كس كه خويش را بشناسد پروردگارش را شناخته است)، 🔹«المرء عدوّ ما جهل، انسان دشمن چيزى است كه نمىداند» 🔸«و استغن عمّن شئت تكن نظيره و احسن الى من شئت تكن اميره و احتج الى من شئت تكن اسيره» (از هر كس مىخواهى بىنياز شو تا همانند او باشى و به هر كس مىخواهى نيكى كن تا امير او باشى و به هر كس مىخواهى نيازمند باش تا اسيرش شوى) ✍️علوی نویسنده کتاب درباره سخن جاحظ گفته است: «به انصاف جاحظ نگاه كن! اين انصاف دليلى ندارد جز اين كه سخنان على (ع) پردههاى گوش او را تكان داده و با اعجاز و فصاحتش عقل او را به حيرت افکنده، وقتی جاحظ با آن يد بيضايى كه در بلاغت دارد چنين اعترافاتی بکند، تكليف ديگران روشن است» ، شماره 36 https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله بر دزد گوسفندان 📢بسیار گفته‌اند و شنیده‌ایم که حضرت امیر علیه السلام هرگز رضایت نمی‌دادند که تعطیل شود و شاید برای همین هم به محض احراز حداقل شرایط، حد سرقت را بر گوسفنددزد خراسانی را اجرا کردند! 🔸اما گویا کمتر گفته و شنیده‌ایم که حضرت درباره اجرای حد بر چه کسانی کوتاه نمی‌آمد؟ وقتی کارگزار مقتدر دولت عثمان (ولید بن عقبه) در کوفه بدمستی کرده بود و شاهدان در نزد عثمان شهادت داده‌ بودند و عثمان در اجرای حد این دست و آن دست می‌کرد، با اینکه قدرت در دست امیرالمؤمنین نبود، با عثمان بگومگو کردند و سرانجام خودشان با دست مبارک خودشان بر ولید حد جاری کردند(مروج الذهب؛ 2 / 235) با این حال در کوفه وقتی که قدرت هم در دستشان بود گاه مصلحت اسلام یا مصلحت نظام اقتضا می‌کرد که حدی را تعلیق یا تعطیل کنند. مثلا از برخی نظامیان که برای جنگ به سوی سرزمین دشمن رفته بودند، تخلفی سر زده بود و از حضرت خواسته بودند تعهد بدهد که آنان را مؤاخذه نخواهد کرد. حضرت هرچند امان‌نامه‌ای به آنها ندادند اما در اجرای حد عجله هم نکردند بلکه اجرای حد را تعلیق کردند تا نظامیان از سرزمین دشمن بازگردند (عوالی اللئالی) به طور کلی می‌فرمودند به کسی که در سرزمین دشمن است حد جاری نکنید چون ممکن است غیرتی شود و به دشمن بپیوندد! (تهذیب ج 10 ص 147) این یعنی اگر مصلحت برتری وجود داشته باشد می‌توان حدی را تعلیق یا تعطیل کرد. 👈حالا افکار عمومی درست در زمانی که با اشتیاق، منتظر شنیدن خبری از رسیدگی به اختلاسها‌ی سنگین و خاصه‌خوری‌های رنگین بود ناگهان خبردار شد که قوه قضائیه برای یک گوسفنددزد شاخ‌شکسته شاخ و شانه کشیده است! رسیدن چنان خبری به مردم آن هم در چنین شرایطی که هنوز از آن پرونده‌های رنگین و سنگینِ دزدانِ قانون‌دان خبر قانع کننده‌ای به آنها نرسیده است، آیا موجب اعتمادسوزی و نومیدی مردم نمی‌شود؟ آیا قوّه قضائیه نمی‌خواهد در اجرای حدود، نیم‌نگاهی نیز به نظام و امیدوار کردن مردم داشته باشد؟ همان مردمی که ستون دین و تکیه‌گاه دولت در جنگ با دشمن (عمادُ الدِّينِ ... وَ الْعُدَّةُ لِلْأَعْدَاء) هستند! () 👈آیا نمی‌خواهد به این سخن حضرت عمل کند که فرمودند: بزرگترین چشم روشنی حاکمان "درست اجرا کردن عدالت" و آشکار شدن محبت مردم [به حاکمیت] است (وَ إِنَّ أَفْضَلَ قُرَّةِ عَيْنِ الْوُلَاةِ اسْتِقَامَةُ الْعَدْلِ فِي الْبِلَادِ وَ ظُهُورُ مَوَدَّةِ الرَّعِيَّةِ ) 👈آیا قوه قضائیه نمی‌داند که بین «درست اجرا کردن عدالت» (استقامة العدل) و «علاقمندی مردم به نظام» (ظهور مودة الرعیة) ملازمه‌ای وجود دارد؟ ، شماره 72 https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵 در نهج البلاغه شماره1 ✍️"عامل" در زبان عربی به "صاحب منصب" حکومتی گفته میشد. به همین ترتیب کلمه‌ی "عمل" هم وقتی به صاحب منصبان نسبت داده شود، به معنای "منصب و پست و مقام" است اما اگر به صاحب منصبان نسبت نیابد، می‌تواند معنای کار و عمل را بدهد. بنابراین کلمه عمل میتواند در دو معنا به کار برود که در نهج البلاغه به هر دو معنا به کار رفته است: 1️⃣کلمه عمل به معنای امارت: وقتی امام ع مالک اشتر را به جای محمد بن ابی بکر نصب کرده بودند به ایشان گزارش رسید که محمد بن ابی بکر دلگیر شده است؛ امام به او نوشتند: [خبر] ناراحت شدنت از اعزام مالک اشتر به سوی [محل] امارتت، به من رسید (أَمَّا بَعْدُ فَقَدْ بَلَغَنِي مَوْجِدَتُكَ مِنْ تَسْرِيحِ الْأَشْتَرِ إِلَى عَمَلِك) () در اینجا کلمه عمل به محمد بن ابی بکر اضافه شده (عملک) و معنای "امارت و منصب و مقام" میدهد. 2️⃣ کلمه عمل به معنای کار و عمل: در حدیث (اعْلَمْ أَنَّ كُلَّ شَيْءٍ مِنْ عَمَلِكَ تَبَعٌ لِصَلَاتِك (نامه 27) که عمل به نوع انسان اضافه شده و به خصوص کارگزاران حکومتی اضافه نشده، عمل همان معنای خودش را می‌دهد و به معنای امارت نیست. ↩️حال در نامه‌ای که امام به فرماندار آذربایجان نوشته‌اند، آمده است: «وَ إِنَّ عَمَلَكَ لَيْسَ لَكَ بِطُعْمَةٍ وَ لَكِنَّهُ فِي عُنُقِكَ أَمَانَة» ( ) (منصب تو طعمه‌ای برای تو نیست بلکه امانتی است بر گردن تو) ⁉️ برخی مترجمان کلمه «عمل» را که در اینجا به معنای مقام و منصب است، درست ترجمه نکرده‌اند. ،‌ شماره 38 https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵خودیهایی که به پایگاه تبدیل میشوند کارگزار عثمان در بود. امیرالمؤمنین علیه اسلام نیز او را در منصب خود ابقاء کردند. وی در جنگ ابتدا قصد داشت به دشمن ملحق شود اما مشاورانش او را از این نظر برگرداندند و به خدمت امیرالمؤمنین علیه السلام درآمد. در اثنای جنگ که برتری سپاه امام در حال آشکار شدن بود، چاره در این دید که با بزرگان سپاه امام وارد رایزنی (بخوانید: یارگیری) شود. 👈ابتدا را نزد فرستاد. عمرو عاص مکّار اشعث را به عنوان بزرگ عراقیان و والی قدیمی عثمان، خیلی ستایش و کسانی چون مالک اشتر را به اتهام نکوهش کرد(!) و در پایان او را به پایان دادن جنگ دعوت کرد! () اشعث در بخشی از پاسخ‌هایی که می‌داد بد عمل نکرد، مثلا به طور واضح گفت که بزرگِ عراقیان من نیستم بلکه علی علیه السلام است. این را هم گفت که کارگزارِ بودن، چیزی بر عزت من نمی‌افزاید. امّا در برابر تهمتی که به همرزمانش زده می‌شد دفاع مناسبی نکرد و تنها به این نکته اکتفا کرد که عیبجویی تو از امثال ، نه تو را به من نزدیک می‌کند و نه مرا از آنان دو رمی‌کند. اشعث هرچند در این مذاکره علاقه‌ای به ملاقات خودش با معاویه نشان نداد اما قول داد که اگر معاویه بخواهد ترتیب ملاقات حضوری او با علی علیه السلام را بدهد! (وقعة صفین) 👈معاویه و عمرو پس از با اشعث به سراغ رفتند اما پاسخ و دندان‌شکنی به داد و به او نوشت که تو نیرنگ‌پیشه‌ای بیش نیستی و با معاویه معامله کرده‌ای و در برابر وعده حکومت مصر با معاویه همکاری می‌کنی و ...! ↩️همین اشعث بود که به نقطه‌ی (معاویه) و پایگاه او در بین سپاهیان امیرالمؤمنین علیه السلام تبدیل شد و سرانجام به در بین سپاه امام علیه السلام دامن زد و لشکر را در مقابل امام علیه السلام قرار داد و امام علیه السلام مجبور شدند تن به بدهند! ، شماره 73 https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵 البلاغه و قدرت تأثیر آن 📢جرج جرداق میگوید: در تاريخ مشرق زمين، هيچ گاه به سراغ نهج البلاغه رفته‌ايد؟ 🔸همان نهج البلاغه‌اي که زبانش وقتی به انتقاد گشوده می‌شود، گويي تندبادی است خروشان؛ 🔹وقتی به تهدید تباهي و فساد گشوده میشود، گویا آتشی سهمناک است که زبانه مي‌کشد؛ 🔸وقتی تو را به سوی تفکر فرابخواند، حس و عقل را با هم درمی‌آمیزد؛ 🔹وقتی در مقام پند و اندرز به کار برود، مهر و عاطفه پدرانه را همراه با راستي و وفاداري انساني در آن می‌يابيد؛ 🔸وقتی براي شما از ارزش هستي و زيبايي‌هاي آفرينش و کمالات جهان هستي سخن بگويد، آن‌ها را با قلمی آغشته به نور ستارگان بر قلب شما حک می‌کند! ، شماره 37 https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵 در علم غیب امیرالمؤمنین علیه‌السلام قَضَى أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع فِي رَجُلٍ شَهِدَ عَلَيْهِ رَجُلَانِ بِأَنَّهُ سَرَقَ فَقُطِعَتْ يَدُهُ حَتَّى إِذَا كَانَ بَعْدَ ذَلِكَ جَاءَ الشَّاهِدَانِ بِرَجُلٍ آخَرَ فَقَالا هَذَا السَّارِقُ وَ لَيْسَ الَّذِي قُطِعَتْ يَدُهُ وَ إِنَّمَا شَبَّهْنَا ذَلِكَ بِهَذَا فَقَضَى عَلَيْهِمَا أَنَّ غُرْمَهُمَا نِصْفُ الدِّيَةِ وَ لَمْ يُجِزْ شَهَادَتَهُمَا عَلَى الْآخَر.(, 6/261) این روایت، روایت معتبری است و حکایتی را نقل می‌کند که در آن، دو شاهد در محکمه‌ای شهادت داده‌اند فلان کس سرقت کرده و در همان محکمه به خاطر شهادت آنها دست متهم قطع شده است (شَهِدَ عَلَيْهِ رَجُلَانِ بِأَنَّهُ سَرَقَ فَقُطِعَتْ يَدُه) پس از مدّتی شاهدها آمده‌اند و شخص جدیدی را به عنوان دزد معرفی کرده‌ و اقرار کرده‌اند که در شهادت قبلی‌شان خطا کرده‌اند. حال کسی که در آن محکمه‌ی اول دستش قطع شده به نزد حضرت امیر علیه السلام آمده و از دست دو شاهد، شکایت کرده و حضرت نیز حکم کرده‌اند که دو شاهد باید دیه بپردازند. 🔸در این روایت تصریح نشده است که حکم اول (قطع اشتباهی دست متهم) در محکمه‌ی امیرالمؤمنین علیه السلام و توسّط ایشان اجرا شده بلکه عبارت «قُطِعَتْ يَدُهُ» که به صورت مجهول به کار رفته، ظهور در این دارد که دست متّهم در محکمه‌ی دیگری و توسط قاضی دیگری (شریح یا قضات قبل از حکومت امیرالمؤمنین علیه السلام) اجرا شده است وگرنه بر اساس عادت گفتاری عربها اگر دست متهم توسط خود امیرالمؤمنین قطع شده بود، فعل به صورت مجهول به کار نمی‌رفت. ✍️نکته: در به جای عبارت «قطعت یده» تعبیرِ «قطع یده» (بدون تا) آمده که می‌توان آن را به صورت معلوم خواند. این فعل اگر معلوم باشد، می‌تواند به این معنا باشد که امیرالمؤمنین خودشان بوده‌اند که دست دزد را با استناد به شهادتِ اشتباهیِ شاهدان قطع کرده‌اند. اتفاقا برخی به همین نسخه‌ی کافی استناد کرده و گفته‌اند اگر امیرالمؤمنین علیه السلام علم غیب داشت، پس چرا دست متهم را قطع کرد؟! 📢کسانی که این اشکال را طرح کرده‌اند غافل شده‌اند که اولا بر اساس نسخه‌ی تهذیب (قطعت یده) اصلا دست را امیرالمؤمنین علیه السلام قطع نکرده‌اند ثانیا در نسخه‌ی کافی (قطع) نیز باز این احتمال وجود دارد که فعل، مجهول باشد و کلمه «ید» باشد. به هر حال کلمه «ید» است و وقتی که نایب فاعل بشود، فعل مجهولش می‌تواند بدون تا هم به کار برود. و چنانکه گذشت اگر فعل «قطع» مجهول باشد دیگر نمی‌توان را به امیرالمؤمنین علیه السلام نسبت داد. ↩️جمع بندی: نسخه‌ی تهذیب (قطعت)، ظهور دار که "قطع دست" در محکمه‌ی امیرالمؤمنین علیه السلام اجرا نشده بلکه در محکمه‌ی دیگری اجرا شده اما نسخه‌ی کافی (قطع) مجمل است؛ یعنی فعلِ قطع احتمال دارد مجهول باشد (و به این معنا باشد که قطع دست در محکمه دیگری اجرا شده) چنانکه احتمال دارد معلوم باشد (و به این معنا باشد که قبلا توسط امیرالمؤمنین علیه السلام اجرا شده). 👈بنابراین هیچ یک از دو نسخه‌ی این روایت نمی‌تواند علم غیب امام علیه السلام را نقض بکند. هرچند روایت اگر هم صراحت داشت که قطع ید در محکمه امام علیه السلام اجرا شده، امکان توجیه روایت و دفاع از نظریه وجود داشت. ، شماره 74 https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵 امام علی علیه السلام وَ اللَّهِ لَوْ شِئْتُ أَنْ أُخْبِرَ كُلَّ رَجُلٍ مِنْكُمْ بِمَخْرَجِهِ وَ مَوْلِجِهِ وَ جَمِيعِ شَأْنِهِ لَفَعَلْتُ وَ لَكِنْ أَخَافُ أَنْ تَكْفُرُوا فِيَّ بِرَسُولِ اللَّهِ (صلى الله عليه و آله) أَلَا وَ إِنِّي مُفْضِيهِ إِلَى الْخَاصَّةِ مِمَّنْ يُؤْمَنُ ذَلِكَ مِنْهُ وَ الَّذِي بَعَثَهُ بِالْحَقِّ وَ اصْطَفَاهُ عَلَى الْخَلْقِ مَا أَنْطِقُ إِلَّا صَادِقاً ... به خدا قسم اگر بخواهم هر كدام از شما را خبر دهم كه از كجا آمده و به كجا مىرود و تمام امورش چه خواهد شد می‌توانم خبر دهم ولى مىترسم [در باره ام دچار غلوّ شويد و مرا بر رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله برتری داده و] به خاطر من به رسول الله كافر گرديد. اما بدانيد من به خاصّان از ياران خود كه از خطر كفر و غلوّ در امانند اين مطالب را خواهم رساند. به خدايى كه پيامبر را به حق برانگيخت و او را بر خلايق برترى داد، جز به راستى سخن نمىگويم... ، شماره 75 https://telegram.me/banahjolbalaghe