eitaa logo
بانک حقوق
28.2هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
227 ویدیو
443 فایل
﷽ خوش آمدید🇮🇷 بزرگ ترین اجتماع حقوقدانان وحقوق خوانان از سراسر کشور عزیزمان ایران ✔اخبار موثق و فوری حقوقی ✔اخباراستخدامی راه ارتباط با ما https://eitaa.com/joinchat/1294991603Cb9ceebb68b 📷اینستاگرام instagram.com/bankehoghoogh
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 📝 🔵 یعنی مالی که به حکم عادت در آینده ایجاد می شود درحکم مال است ومی تواند مورد داد وستد واقع شود مثل بیع اَثمار (میوه ای که هنوز نرسیده است) 🔴 سوال : تقسیم اموال به منقول وغیر منقول در چه موارد موثر است؟ ۱. تعیین دادگاه صالح (مواد ۱۱و۱۲و۱۳ ق.آ.د.م) ۲. نحوه توقیف وبازداشت (مواد۶۱و۹۹ق.ا.ا.م) ۳. محدودیت خارجیان در تملک اموال غیر منقول(ماده ۱ آیین نامه استملاک اتباع خارجه) ۴. لزوم‌تنظیم سند رسمی در انتقال برخی اموال غیر منقول(مواد ۴۶ و۴۷ق.ث) ۵. غیر تجاری بودن معاملات اموال غیر منقول (م ۴ق.ت) ۶. اختصاص ارتفاق (م۹۳) شفعه (م ۸۰۸) به اموال غیر منقول ۷. نحوه ارث بری زوجه(م ۹۴۶ ق.م) ۸. لزوم‌اجازه دادستان در فروش یا رهن‌گذاشتن مال غیر منقول از سوی قیم (م ۱۲۴۱ ق.م ) ✍ به قلم : مرتضی شبدیز با ما همراه باشید...👇 بانک حقوق 💎 @bankehoghogh
📚 📝 ۱. وقف بر نفس، باطل است. یعنی واقف نمی تواند خود را موقوف علیه یا جزء موقوف علیهم قرار دهد. (م ۷۲ ق.م) ۲. وقف بر نفس دو صورت دارد: 🔹وقف بر نفس واقعی: یعنی واقف خود را موقوف علیه یا در شمار موقوف علیهم قرار دهد. 🔹وقف بر نفس حکمی (اعتباری): یعنی واقف شرط کند که از محل منافع مال موقوفه، دیون او، مانند نفقه همسر یا فرزندانش تأدیه شود یا آن که واقف، خود را متولی قرار دهد و از منافع مال موقوفه، مبلغ نامتعارفی را به عنوان حق التولیه برای خود قرار دهد. (اگر مبلغ حق التولیه متعارف باشد، بلااشکال است). ٣. وقف بر دیون باطل است؛ اما وقف بر دیان (طلبکاران) صحیح است. به عبارت دیگر، وقف برای تأدیه دیون هم یکی از حالات وقف بر نفس و درنتیجه باطل است. مانند آن که شخصی مالی را وقف کند که از ناحیه منافع آن مال، نفقه اقارب واجب النفقه وی تأدیه شود. (م ۷۲ ق.م) این وقف، وقف بر دیون است که باطل است. اما اگر شخصی مالی را به نفع طلبکارانش وقف کند، وقف بر دیان است و صحیح است. ۴. وقفی که باعث کاهش دیون واقف شود صحیح است. برای مثال، نفقه اقارب (عمودی) در صورت نیاز مالی و عدم توانایی برای کار کردن بر عهده شخص است. که اگر واقف مالی را برای اقارب خود وقف کند که تمکن مالی پیدا کنند این وقف صحیح است. ۵. اگر وقف عام باشد و خود واقف نیز مشمول عنوان عام موقوف علیهم شود خود واقف نیز می تواند ازآن استفاده کند یعنی در وقف بر مصالح عامه مثل ساخت مسجد یا ساخت مدرسه یا بیمارستان اگر خود واقف هم از آن ها منتفع شود وقف بر نفس نیست و صحیح است. (م ۷۴ ق.م) ۶. وقف بر اقارب صحیح است. (م۷۳ ق.م) ۷. متولی شدن خود واقف و گرفتن اجرت از منافع مال موقوفه صحیح و وقف بر نفس نیست. با ما همراه باشید...👇 بانک حقوق 💎 @bankehoghogh
  با ما همراه باشید...👇 بانک حقوق 💎 اینستاگرام🔻 instagram.com/bankehoghoogh
📚 📝 (ماده ۷۴۶ ق.م) 🔹 معرفی به موقع کفیل: چنان چه (اگر) در زمان و مکان خاصی که قرار بوده مکفول را معرفی نماید. 🔹 حضور به موقع مكفول: اگر مکفول شخصا حاضر شود کفیل نیز بری می شود. 🔹 برائت ذمه مکفول: اگر ذمه مکفول که موجب کفالت شده به نحوی بری شود. کفیل نیز بری می شود. 🔹 انصراف مكفول له از تعهد کفیل: به هر دلیلی اگر مكفول له تعهد کفیل را نخواهد، کفیل بری می شود. 🔹انتقال حق مكفول له: اگر دین و طلب مکفول له به دیگری منتقل شود، مثلا کسی دین مدیون را ضمانت کند، و در نتیجه دین منتقل شود، جایی برای کفالت باقی نمی ماند. 🔹 فوت مکفول: کفیل متعهد به حاضر کردن مکفول است و اگر بمیرد دیگر امکانی برای اجرای تعهد باقی نمی ماند. و چنان چه دین مکفول له بدون پرداخت بماند، کفیل مسئولیتی ندارد. ✍ مرتضی با ما همراه باشید...👇 بانک حقوق 💎 http://eitaa.com/joinchat/3189374978Ccee79f58ea
📚 📝 (ماده ۷۴۶ ق.م) 🔹 معرفی به موقع کفیل: چنان چه (اگر) در زمان و مکان خاصی که قرار بوده مکفول را معرفی نماید. 🔹 حضور به موقع مكفول: اگر مکفول شخصا حاضر شود کفیل نیز بری می شود. 🔹 برائت ذمه مکفول: اگر ذمه مکفول که موجب کفالت شده به نحوی بری شود. کفیل نیز بری می شود. 🔹 انصراف مكفول له از تعهد کفیل: به هر دلیلی اگر مكفول له تعهد کفیل را نخواهد، کفیل بری می شود. 🔹انتقال حق مكفول له: اگر دین و طلب مکفول له به دیگری منتقل شود، مثلا کسی دین مدیون را ضمانت کند، و در نتیجه دین منتقل شود، جایی برای کفالت باقی نمی ماند. 🔹 فوت مکفول: کفیل متعهد به حاضر کردن مکفول است و اگر بمیرد دیگر امکانی برای اجرای تعهد باقی نمی ماند. و چنان چه دین مکفول له بدون پرداخت بماند، کفیل مسئولیتی ندارد. ✍ مرتضی با ما همراه باشید...👇 بانک حقوق 💎 اینستاگرام🔻 instagram.com/bankehoghogh
📚 🟥 🔸️خیارات مشترک اصولاً در همه ی معاملات لازم ممکن است موجود باشند. ۱ .خیار شرط ۲ .خیار رویت و تخلّف وصف ۳ .خیار غبن ۴ .خیار عیب ۵ .خیار تدلیس ۶ .خیار تبعض صفقه ۷ .خیار تخلّف شرط ۸ .خیار تفلیس ۹ .خیار تعذّر تسلیم یا تعذّر اجرای تعهد 🟥 همه ی این خیارات درهمه ی عقود لازم جاری نمی شوند؛ مثلاً در وقف که حبس عین و تسبیل منفعت است، هیچ یک از خیارات وجود پیدا نمی کند؛ در نکاح هم موارد خیار محدود است و برخی از خیارات از جمله خیار شرط نیست، یعنی نمی توان شرط فسخ برای زوجین یا یکی از آنان قایل شد. 🟦 هرگاه در معامله شرط شود که یکی از متعاملین یا هر دو یا شخص ثالثی حق فسخ معامله را درمدت معیّن داشته باشد، این معامله خیاری و حق فسخی که درآن پیش بینی شده است خیار شرط نامیده می شود. ماده ۳۹۹ قانون مدنی درباره خیار شرط در بیع مقرر می دارد: 《در عقد بیع ممکن است شرط شود که در مدت معیّن برای بایع یا مشتری یا هر دو یا شخص خارجی اختیار فسخ معامله باشد.》 ماده ۴۰۱ ق.م مقرر می دارد《اگر برای خیار شرط مدت معیّن نشده باشد، هم خیار شرط و هم بیع باطل است.》 🟨 اگر حق فسخ دایمی یا مادام العمر در قرارداد شرط شده باشد، با نظر به ماده ۴۰۱ق.م، شرط باطل و مبطل عقد است، ولی در عقود مسامحه، یعنی قراردادهایی که تعادل عوضین درآن ها منظور نیست، مانند صلح بالعوض یا محاباتی یا قرارداد بیمه ی عمر، شرط خیار دایمی یا مادام العمر صحیح است. 🟫 مدت خیار شرط لازم نیست صریح باشد، بلکه ممکن است بطور ضمنی تعیین شده باشد و از اوضاع و احوال قضیه با توجه به عرف به دست آید. ✍ تدوین :مرتضی شبدیز با ما همراه باشید...👇 بانک حقوق 💎 🆔 @bankehoghogh
📚 ۱. تشکیل شرکت تجارتی بر خلاف شرکت مدنی (که ممکن است قهری باشد)،همیشه اختیاری است. ۲. در شرکت تجاری قصد همکاری و هدف، جلب منفعت اقتصادی است. اما در شرکت مدنی الزاما چنین نیست. ۳. در شرکت تجارتی به سبب داشتن شخصیت حقوقی، تصمیمات راجع به شرکت عدداً با اکثریت آرا اتخاذ می شود، ولی در شرکت مدنی برای انجام دادن هر عمل مادی یا حقوقی راجع به مال مشاع اتفاق نظر و رای کلیه شرکا الزامی است. ۴. در شرکت تجارتی ورود و خروج شرکا تابع مقررات مخصوص و در برخی از موارد منوط به رضایت سایر شرکا است در حالی که در شرکت مدنی هر یک از مالكين مشاع اختیار فروش و واگذاری سهم مشاعی خود را دارد. ۵. در شرکت تجارتی اصل اختصاص دارایی وجود دارد یعنی آن که دارایی شرکت و شرکا از یکدیگر مجزا است ولی در شرکت مدنی چنین اصلی وجود ندارد. ۶. شرکت تجارتی مشمول مقررات ورشکستگی است ولی شرکت مدنی چنین نمی باشد. ۷. شرکت های تجارتی بر طبق مقررات قانون تجارت انحلال و تصفیه می یابند. در صورتی که در شرکت مدنی از آنجا که شخصیت شخصیت جداگانه ای از شرکا ندارد، اصولا موضوع انحلال و تصفیه در بین نیست. با ما همراه باشید...👇 بانک حقوق 💎 اینستاگرام🔻 instagram.com/bankehoghogh
هدایت شده از بانک حقوق
📚 ۱. تشکیل شرکت تجارتی بر خلاف شرکت مدنی (که ممکن است قهری باشد)،همیشه اختیاری است. ۲. در شرکت تجاری قصد همکاری و هدف، جلب منفعت اقتصادی است. اما در شرکت مدنی الزاما چنین نیست. ۳. در شرکت تجارتی به سبب داشتن شخصیت حقوقی، تصمیمات راجع به شرکت عدداً با اکثریت آرا اتخاذ می شود، ولی در شرکت مدنی برای انجام دادن هر عمل مادی یا حقوقی راجع به مال مشاع اتفاق نظر و رای کلیه شرکا الزامی است. ۴. در شرکت تجارتی ورود و خروج شرکا تابع مقررات مخصوص و در برخی از موارد منوط به رضایت سایر شرکا است در حالی که در شرکت مدنی هر یک از مالكين مشاع اختیار فروش و واگذاری سهم مشاعی خود را دارد. ۵. در شرکت تجارتی اصل اختصاص دارایی وجود دارد یعنی آن که دارایی شرکت و شرکا از یکدیگر مجزا است ولی در شرکت مدنی چنین اصلی وجود ندارد. ۶. شرکت تجارتی مشمول مقررات ورشکستگی است ولی شرکت مدنی چنین نمی باشد. ۷. شرکت های تجارتی بر طبق مقررات قانون تجارت انحلال و تصفیه می یابند. در صورتی که در شرکت مدنی از آنجا که شخصیت شخصیت جداگانه ای از شرکا ندارد، اصولا موضوع انحلال و تصفیه در بین نیست. با ما همراه باشید...👇 بانک حقوق 💎 اینستاگرام🔻 instagram.com/bankehoghogh
📚 📝 (ماده ۷۴۶ ق.م) 🔹 معرفی به موقع کفیل: چنان چه (اگر) در زمان و مکان خاصی که قرار بوده مکفول را معرفی نماید. 🔹 حضور به موقع مكفول: اگر مکفول شخصا حاضر شود کفیل نیز بری می شود. 🔹 برائت ذمه مکفول: اگر ذمه مکفول که موجب کفالت شده به نحوی بری شود. کفیل نیز بری می شود. 🔹 انصراف مكفول له از تعهد کفیل: به هر دلیلی اگر مكفول له تعهد کفیل را نخواهد، کفیل بری می شود. 🔹انتقال حق مكفول له: اگر دین و طلب مکفول له به دیگری منتقل شود، مثلا کسی دین مدیون را ضمانت کند، و در نتیجه دین منتقل شود، جایی برای کفالت باقی نمی ماند. 🔹 فوت مکفول: کفیل متعهد به حاضر کردن مکفول است و اگر بمیرد دیگر امکانی برای اجرای تعهد باقی نمی ماند. و چنان چه دین مکفول له بدون پرداخت بماند، کفیل مسئولیتی ندارد. ✍ مرتضی با ما همراه باشید...👇 بانک حقوق 💎 اینستاگرام🔻 instagram.com/bankehoghogh
📚 #۴ 📝 مطابق با ماده ۱۸ ق.م که مقرر می دارد《حق انتفاع از اشيای غير منقوله مثل حق عمری و ‌سكنی و همچنين حق ارتفاق نسبت به ملك غير از قبيل حق العبور و حق المجري و دعاوي راجع به اموال غير منقوله از قبيـل‌تقاضاي خلع يد و امثال آن تابع اموال غير منقول است. 》 ❇️ اگر موضوع حق عيني، مال غيرمنقول باشد مثل حق انتفاع از خانه، حق انتفاع هـم بـه تبـع آن غيرمنقول محسوب ميشود و اگر موضوع حق عينـي، مـال منقـول باشـد مثـل حـق انتفـاع از خودرو، حق انتفاع هم به تبع آن منقول محسوب ميشود. ❇️ حق ديني، منقول است ولو موضوع آن غيرمنقول باشـد پـس دعـوي مطالبـه ديـن، مثـل مال غيرمنقول، منقول است. البته برخي از حقوقدانان تعهد به انتقـال مـال مال الاجاره يا ثمن غيرمنقول را، استثنائاً، غيرمنقول دانسته اند. ✅ دعواي راجع به اجرت المثل و خسارت وارده به املاك (مال غيرمنقول)، غيرمنقول است. ❇️ ذكر حق انتفاع و ارتفاق در ماده ۱۸ جنبه تمثيلي داشته و ساير حقـوق عينـي راجـع بـه امـوال غيرمنقول (مثل مالكيت، حق تحجير، حق شفعه و حق وثيقه) را نيز بايد غيرمنقول دانست. ❇️ دعاوي «تصرف» راجع به اموال غيرمنقول مثل خلع يد غاصبانه يا امـاني، تـصرف عـدواني، رفـع مزاحمت و ممانعت از حق، غيرمنقول است . ❇️ دعاوي كه موضوع آن به نحوه غيرمستقيم، «تملّك مال‌غيرمنقول» است مثل دعوي فسخ، عدم نفوذ يا بطلان معامله راجع به مال غيرمنقول، غيرمنقول است. ❇️ دعوي مربوط به «توليت و اداره ي موقوفات غيرمنقول» غيرمنقول است. ❇️ از مفهوم مخالف ماده ۱۸ ق.م، چنين استنباط ميشود كه اصل بر «منقول بودن» اموال اسـت وغيرمنقول تلقي كردن اموال استثنا و نياز به تصريح مقنن دارد. ✍ تدوین : مرتضی شبدیز با ما همراه باشید...👇 بانک حقوق 💎 https://t.me/bankehoghoogh
📚 📝 ۱. فسخ ۲.تفاسخ ۳. انفساخ یعنی عقدی به واسطه اراده یکی از طرفین منحل شود. هم در عقود لازم راه دارد و هم در عقودجایز فسخ در عقود جایز بی حد و حصر است اما در عقود لازم محدود به موجبات قانونی یا قراردادی به نام خيارات است. فسخ یک ایقاع است همان اقاله است یعنی انحلال عقد به واسه دو اراده. انحلال عقد به صورت قهری و غیر ارادی. انواع انفساخ انفساخ قانونی: این انفساخ ناشی از حکم قانون است. برای مثال، ماده ۹۵۴ ق.م. موت یا حجر یکی از طرفین عقد جایز را موجب انفساخ آن عقد دانسته است. انفساخ قراردادی: این انفساخ ناشی از شرط فاسخ است. شرط فاسخ (شرط انفساخ) به معنی شرطی است که در قرارداد درج می شود تا در صورت حصول آن قرارداد خود به خود منفسخ شود برای مثال در قراردادی درج می شود که در صورت عدم تادیه هریک از اقساط ثمن در موعد مقرر، عقد خود به خود منفسخ میشود.
🌱☘ 📚 📝 ✅ شرط های زیر از جمله شروطی هستند که در سندهای ازدواج قید نشده اند ، ولی زن و شوهر می توانند آنها را در سند ازدواج بگنجانند. 🔹شرط تحصیل 🔹شرط اشتغال 🔹شرط اجازه خروج از کشور 🔹شرط وکالت زن در طلاق ✳️ شرط تحصیل اگرچه حق تحصیل از حقوق اساسی هر فرد است ، اما برای پرهیز از مشکلات احتمالی عبارت زیر برای درج در سند ازدواج پیشنهاد می شود زوج ، زوجه را در ادامه تحصیل تا هر مرحله که زوجه لازم بداند و در هر کجا که شرایط ایجاب نماید مخیر می سازد. ✳️ شرط اشتغال ✅ مطابق قانون ، اگر شغل زن منافی با مصالح خانواده یا حیثیت شوهر یا زن باشد مرد می تواند همسر خود را از آن شغل منع کند . با توجه به اینکه امکان تفسیرهای مختلف از این متن قانونی وجود دارد ، گنجاندن عبارت زیر در سند ازدواج پیشنهاد می شود " زوج ، زوجه را در اشتغال به هر شغلی که مایل باشد ، در هر کجا که شرایط ایجاب نماید مخیر می کند. " ✳️ شرط اجازه خروج از کشور ✅ مطابق قانون زنان متاهل فقط با اجازه کتبی همسر خود می توانند از کشور خارج شوند.برای این منظور درج عبارت زیر در عقدنامه پیشنهاد می شود " زوج به زوجه ، وکالت بلاعزل می دهد که با همه اختیارات قانونی بدون نیاز به اجازه شفاهی یا کتبی مجدد شوهر ، از کشور خارج شود . تعیین مدت ، مقصد و شرایط مربوط به مسافرت به خارج از کشور به صلاحدید خود زن است . " ✳️ شرط وکالت مطلق زوجه در طلاق ✅ مطابق قانون ، زن تنها در موارد بسیار خاص می تواند از همسر خود جدا شود . با شرط زیر زن این اجازه را دارد تا در هر زمان و به هر دلیلی ، خود مستقلا از دادگاه تقاضای طلاق کند . برای این امر درج عبارت به شکل زیر پیشنهاد می شود " زوج به زوجه وکالت بلاعزل با حق توکیل به غیر می دهد تا زوجه در هر زمان و تحت هر شرایطی از جانب زوج اقدام به مطلقه نمودن خود از قید زوجیت زوج به هر قسم طلاق ، اعم از بائن و رجعی و خلع یا مبارات .به هر طریقی اعم ازینکه اخذ یا بذل مهریه کند"