#ساره
#قسمت_شصت_و_پنجم
نماز تمام شد.
رفتم به همان نشانی که با حمیده قرار گذاشته بودیم.
آن جا همدیگر را دیدیم و شروع کردیم به حرف زدن که بی مقدمه گفت: راستش امروز خونه تون زنگ زدم، کارت داشتم.
-خیر باشه
-راستش، یه آقایی هست از دوستان صمیمی شوهرم. قصد ازدواج داره؛ ما هم خواستیم تو رو معرفی کنیم.
خانواده اش تو روستا زندگی می کنند، خودش هم عضو سپاه تهران هست.
در آن گرما، این پیشنهاد ناگهانی. دقیقا آدمی که فکر می کردم این خصلت ها را باید داشته باشد، به من پیشهاد شده بود.
با آن دهان روزه، شوکه شدن من بعید نبود. گفتم: چرا به من می گی؟ یک نگاهی به من انداخت و گفت: یعنی چی؟ خوب باید به تو بگم دیگه. به کی بگم؟ و بعد خندید.
به نظرم سوالم خیلی منطقی آمد، گفتم: خب به بابا و مامانم می گفتی.
فهمید که حرف هایم خیلی عادی نیست.
حمیده با همان حالت لبخندی که داشت، گفت: برای همین اول زنگ زدم خونه تون که تو رو تو جریان بذارم و ببینم نظرت چیه؟ صاف نمی شد برم و به پدر و مادرت بگم، بعدا بهم نمی گفتی چرا به من نگفتی؟
مکثی کردم و صورت پدرم را وقت شنیدن این حرف تجسم کردم و گفتم: حمیده! بابا متوجه بشه، ناراحت می شه. با تعجب نگاهم کرد و گفت: چرا؟
پدر خیلی حساس بود. حساسیت هایش را می شناختم. گفتم: فقط نگو که من می دونم، همین!
آنقدر با هم صمیمی بودیم و آنقدر با هم حرف زده بودیم که حمیده بداند چه می گویم.
-باشه! بقیه اش رو بسپار به خودم.
پدر وانتش را هر هفته می آورد نماز جمعه؛ از محل هم هر کس که می خواست بیاید، همراه می آورد و برمی گرداند.
گرما و روزه ماه رمضان باعث شد او و هم محله ای ها سوار ماشین شوند و برای استراحت زودتر بروند خانه.
#ساره
#قسمت_شصت_و_ششم
من و حمیده قدم زنان تا اول کوچه راهنمایی رفتیم و بعد هم رسیدیم به درب شرقی دانشگاه که در خیابان شریعتی بود.
آن جا همیشه کتاب روی زمین پخش می کردند و نمازگزاران هنگام برگشت، نگاهی به کتاب های چیده شده روی زمین می انداختند و چندتایی کتاب می خریدند و می رفتند خانه هایشان.
در بین راه حمیده گفت: اسمش علی است. سبزعلی خداداد. ما علی آقا صداش می کنیم.
شروع کرد به توضیح دادن که چقدر آدم خوب و پسر مؤمنی است و هرچه تعریف داشت، از او گفت: تمام مدت که حرف می زد، سرم پایین بود.
به کتاب ها نگاه می کردم؛ پوستر و عکس های بزرگ شهدا و جبهه که تازه درآمده بود و از تهران می آوردند، برای ما خیلی جذاب بود.
جلوتر هم یکی فریاد می زد و پول جمع می کرد برای جبهه.
حمیده از دور چند مرد را نشانم داد.
-اون شوهرمه.
می شناختمش، آقای اسدالله زاده.
سه چهار نفر کنار هم ایستاده بودند، ادامه داد: اون که کنارش ایستاده، از همه قد بلند تره. اون یکی، اون علی آقاست، علی آقای خداداد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۸ آذر سالروز شهادت دکتر مجید شهریاری گرامی باد
8.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نماز_شهیدان
🌷خاطرهای زیبا از هشت سالگی #شهید #محمد_معماریان 🌷
#کلیپ
#نماز_اول_وقت
↙️بپیوندید↙️
╭━━❀🕊❀🌼❀🍃❀━━╮
@namazmt
╰━━❀🍃❀🌼❀🕊❀━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#آثار_نماز
🥀 ماجرای حل مساله پیچیده #فیزیک توسط #شهید_شهریاری 🥀
👌 امروز سالروز شهادت این شهید عزیز توسط مزدوران صهیونیستی میباشد. تقدیم به این شهید عزیز صلوات
↙️بپیوندید↙️
╭━━❀🕊❀🌼❀🍃❀━━╮
@namazmt
╰━━❀🍃❀🌼❀🕊❀━━╯
🔴 #بزرگترین_جَنگ_صلحآمیز
💠 در مواقعی که رابطه همسرتان با شما بیش از اندازه #سرد شده و از دلخوری یا کینه او، زمان نسبتاً طولانی گذشته است یکیاز شیوههایی که میتواند نقش #ترمیم این رابطه سرد را داشته باشد نوشتن #نامهای متفاوت با ویژگیهای زیر است.
💠 در ابتدای نامه با ابراز محبت، اعلام دلتنگی شدید کرده و سپس با شمردن چند مصداق ریز و درشت از خوبیهای همسرتان، از او #تشکر ویژه کنید.
💠 در مرتبه بعد، تمام مصادیق اشتباه و خطاهایی را که مورد شکایت و گلایه همسرتان بوده را ذکر کرده و بدون کوچکترین #گارد، از او عذرخواهی صادقانه کنید و لو حق با شماست.
💠 در مرحله بعد، دست کمک به سمت همسرتان دراز کرده و از او بخواهید که به شما کمک کند و بنویسید به توجه و کمکت نیاز دارم تا بتوانم نواقص و عیبهای خود را اصلاح کنم.
💠 با نامهای که ذرهای #گلایه از طرف شما در آن وجود ندارد، همسرتان شما را فرد منصف، #منطقی و خواهان تغییر، تلقی میکند و در نتیجه محبوب او میشوید چرا که ثمره بزرگِ جنگ با خود و منیّت، #محبوبیت شدید است. و این بهانهای برای صلح پایدار و شیرین در زندگی میشود.
🆔 @khanevadeh_313
#احکام
🕋 در چه مواردى بايد تيمم كرد؟
مهمترين موارد تيمم عبارتند از:
1⃣🔸 وقت تنگ باشد؛
2⃣🔹 دسترسى به آب نداشته باشد؛
3⃣🔸 آب براى انسان ضرر داشته باشد؛
4⃣🔹 بدن يا لباس او نجس است و آب بيش از تطهير آن ندارد و لباس ديگرى نيز ندارد؛
5⃣🔸 اگر آب را به مصرف #وضو يا #غسل برساند، افراد مرتبط با او از تشنگى، هلاك، يا بيمار و يا به سختى مىافتند.
📚 پرسش و پاسخ دانشجویی؛ دفتر سی ام؛ پرسش ۱۶۷.
↙️بپیوندید↙️
╭━━❀🕊❀🌼❀🍃❀━━╮
@namazmt
╰━━❀🍃❀🌼❀🕊❀━━╯
‼️ حضور در مجلس معصیت
🔷س ۵۷۴۵: گاهی مجالس جشن دسته جمعی از طرف اساتید یا دانشگاه کشورهای بیگانه برگزار می شود و از قبل معلوم است که مشروبات الکلی در آن مجالس وجود دارد، تکلیف شرعی دانشجویان که قصد شرکت در آن جشن را دارند چیست؟
✅ ج: حضور در مجالسی که در آن ها شراب نوشیده می شود برای هیچ کس جایز نیست، در این محافل شرکت نکنید تا بفهمند که شما به علت مسلمان بودن در مجلس شرب خمر شرکت ننموده و مشروب نمی خورید.
🆔 @resale_ahkam
11.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آموزش آتش نشانی خیلی جالب وکاربردی است حتما نگاه کنید و نشر دهید
┄┅═✧❁•🌺•❁✧═┅
33.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آیا وضو و غسل با کاشت ناخن و مژه صحیح هست یا نه؟؟؟؟
گردان تخصصی امربه معروف خواهران طلبه مشهد
تیپ امام صادق علیه السلام