eitaa logo
بانوان فرهیخته ی فلارد
140 دنبال‌کننده
9.2هزار عکس
9.1هزار ویدیو
373 فایل
ارتباط با مدیر کانال https://eitaa.com/hosseini12345
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️ 💠 از اینکه با کلماتش رهایم کرد، قلب نگاهم شکست و این قطره اشک نه از وحشت جسد سعد و نه از درد پهلو که از احساس غریب دلتنگی او بود و نشد پنهانش کنم که بی‌اراده اعتراف کردم: «من جایی رو ندارم!» نفهمید دلم می‌خواهد پیشش بمانم که خیره نگاهم کرد و ناباورانه پرسید: «خونواده‌تون چی؟» محرومیت از محبت پدر و مادر و برادر، روی شیشه احساسم ناخن می‌کشید و خجالت می‌کشیدم بگویم به هوای همین همسر از همه خانواده‌ام بریدم که پشت پرده اشک پنهان شدم و او نگفته حرفم را شنید و پناهم داد: «تا هر وقت خواستید اینجا بمونید!» 💠 انگار از نگاهم نغمه احساسم را شنیده بود، با چشمانش روی زمین دنبال جوابی می‌گشت و اینهمه در دلش جا نمی‌شد که قطره‌ای از لب‌هایش چکید: «فعلاً خودم مراقبتونم، بعدش هر طور شما بخواید.» و همین مدت فرصت فراخی به دلم داده بود تا هر آنچه از سعد زخم خورده بودم از مصطفی و مادرش مرهم بگیرم که در خنکای خانه آرام‌شان دردهای دلم کمتر می‌شد و قلبم به حمایت مصطفی گرم‌تر. 💠 در هم‌صحبتی با مادرش لهجه هر روز بهتر می‌شد و او به رخم نمی‌کشید به هوای حضور من و به دستور مصطفی، چقدر اوضاع زندگی‌اش به هم ریخته، که دیگر هیچکدام از اقوام‌شان حق ورود به این خانه را نداشتند و هر کدام را به بهانه‌ای رد می‌کرد مبادا کسی از حضور این دختر ایرانی باخبر شود. مصطفی روزها در مغازه پارچه فروشی و شب‌ها به همراه سیدحسن و دیگر جوانان شیعه و در محافظت از حرم (علیهاالسلام) بود و معمولاً وقتی به خانه می‌رسید، ما خوابیده بودیم و فرصت دیدارمان تنها هنگام صبح بود. 💠 لحظاتی که من با چشمانی خواب از اتاق برای بیرون می‌رفتم و چشمان مصطفی خمار از خستگی به رویم سلام می‌کرد و لحن گرم کلامش برایم عادی نمی‌شد که هر سحر دست دلم می‌لرزید و خواب از سرم می‌پرید. مادرش به هوای زانو درد، معمولاً از خانه بیرون نمی‌رفت و هر هفته دست به کار می‌شد تا با پارچه جدیدی برایم پیراهنی چین‌دار و بلند بدوزد و هر بار با خنده دست مصطفی را رو می‌کرد: «دیشب این پارچه رو از مغازه اورد که برات لباس بدوزم، میگه چون خودت از خونه بیرون نمیری، یه وقت احساس غریبی نکنی! ولی چون خجالت می‌کشید گفت بهت نگم اون اورده!» 💠 رنگ‌های انتخابی‌اش همه یاسی و سرخابی و صورتی با گل‌های ریز سفید بود و هر سحری که می‌دید پارچه پیشکشی‌اش را پوشیده‌ام کمتر نگاهم می‌کرد و از سرخی گوش و گونه‌هایش می‌چکید. پس از حدود سه ماه دیگر درد پهلویم فروکش کرده و در آخرین عکسی که گرفتیم خبری از شکستگی نبود و می‌دانستم باید زحمتم را کم کنم که یک روز پس از نماز صبح، کنج اتاق نشیمن به انتظار پایان نمازش چمباته زدم. 💠 سحر سردی بود و من بیشتر از حس سرد رفتن از این خانه یخ کرده بودم که روی پیراهن بلندم، ژاکتی سفید پوشیده و از پشت، قامت بلندش را می‌پاییدم تا نمازش تمام شد و ظاهراً حضورم را حس کرده بود که بلافاصله به سمتم چرخید و پرسید: «چیزی شده خواهرم؟» آنقدر با گوشه شالم بازی کرده بودم که زیر انگشتانم فِر خورده و نمی‌دانستم از کجا بگویم که خودش پیشنهاد داد: «چیزی لازم دارید امروز براتون بگیرم؟» 💠 صدای تلاوت مادرش از اتاق کناری به جانم آرامش می‌داد و نگاه او دوباره دلم را به هم ریخته بود که بغضم را فرو خوردم و یک جمله گفتم: «من پول ندارم بلیط بگیرم.» سرم پایین بود و ندیدم قلب چشمانش به تپش افتاده و کودکانه ادعا کردم: «البته برسم ، پس میدم!» که سکوت محضش سرم را بالا آورد و دیدم سر به زیر با سرانگشتانش بازی می‌کند. هنوز خیسی آب وضو به ریشه موهایش روی پیشانی مانده و حرفی برای گفتن نمانده بود که از جا بلند شد. دلم بی‌تاب پاسخش پَرپَر می‌زد و او در سکوت، را پیچید و بی‌هیچ حرفی از اتاق بیرون رفت. اینهمه اضطراب در قلبم جا نمی‌شد که پشت سرش دویدم و از پنجره دیدم دست به کمر دور حوض حیاط می‌چرخد و ترسیدم مرا ببیند که دستپاچه عقب کشیدم. پشتم به دیوار اتاق مانده و آرزو می‌کردم برگردد و بگوید باید بمانم که در را به رویم گشود. انگار دنبال چشمانم می‌گشت که در همان پاشنه در، نگاه‌مان به هم گره خورد و بی‌آنکه حرفی بزند از نقش نگاهش دلم لرزید. از چوب‌لباسی کنار در کاپشنش را پایین کشید و در همین چند لحظه حساب همه چیز را کرده بود که شمرده پاسخ داد: «عصر آماده باشید، میام دنبال‌تون بریم فرودگاه . برا شب بلیط می‌گیرم.»... ✍️نویسنده:
احکام روز8رمضان.m4a
5.35M
احکام روز هشتم ماه مبارک رمضان 🔸فراموش کردن غسل جنابت،غسل حیض و نفاس در ماه رمضان 🔹احکام حائض و مستحاضه در ماه رمضان 🔸احکام وضو کرم و روغن مانع است؟ 🔹حکم وضوی زن در برابر نامحرم 🔸حکم بستن شیر آب در حین وضو 🔸شک در وضو 🌱استاد درویشی
📚 شیوه نماز خواندن فرد مسلوس 💠 سؤال: کسی که بیمار است و نمی تواند از خروج ادرار جلوگیری کند برای طهارت و و چه وظیفه ای دارد؟ ✅ جواب: اگر می داند كه از اوّل وقت نماز تا آخر آن، به مقدار وضو گرفتن و نماز خواندن با وضو، مهلت پيدا مى‌كند‏‌، بايد نماز را در همان وقت بخواند، در غیر این صورت، اگر در بین نماز چند دفعه بول از او خارج می‌شود می‌تواند با هر وضویی یک نماز بخواند یعنی برای هر نماز به یک وضو اکتفا کند، هر چند وضوی‌ او در بین نماز باطل شود، اما اگر به صورت متصل، بول از او خارج می شود به صورتی که اگر بخواهد برای هر بار خارج شدن، وضو بگیرد به حرج می افتد، می تواند با یک وضو، نمازهای متعدد بخواند، به شرط آن که بین دو نماز، از او خارج نشود. چنین شخصی بايد در حال نماز، به هر وسيله ای، از به لباس و بدن، جلوگیری کند و احتياط واجب آن است كه پيش از هر نماز مخرج ادرار را كه نجس شده است، ـ اگر حرجی نباشد ـ تطهیر کند. 🆔 @leader_ahkam مقام معظم رهبری
📚 حکم حدث اصغر هنگام غسل 💠 سؤال: اگر هنگام کردن، کاری که صرفا را باطل می کند () پیش آید، آیا غسل هم باطل می شود؟ ✅ جواب: غسل باطل نمی شود، اما برای نماز باید وضو بگیرد. 🆔 @leader_ahkam مقام معظم رهبری
🥀 در كارهاى بسيار شك مى‌‏كنم، وظيفه‌‏ام چيست؟ 🍀 همه مراجع (به جز تبريزى و وحيد): نبايد به شك خود اعتنا كنيد (و مطابق متعارف مردم انجام دهيد). 🍀 آيات عظام تبريزى و وحيد: اگر به حد برسيد، نبايد به شك خود اعتنا كنيد (و مطابق متعارف مردم انجام دهيد). 📚 پرسش و پاسخ دانشجویی؛ دفتر سی ام؛ پرسش ۵۱. مرکزتخصصی‌نماز 🕋 @namazmt
☀️ خانم‏‌ها و يا كسى كه موهاى جلوى سرش بلند است و آن را بالاى سر جمع مى‌‏كند، چگونه در هنگام مسح كند؟ ☀️ همه مراجع: يا بايد بيخ موها را مسح كند و يا فرق سر را باز كرده، پوست سر را مسح نمايد. 📚 پرسش و پاسخ دانشجویی؛ دفتر سی ام؛ پرسش ۲۰. مرکزتخصصی‌نماز 🕋 @namazmt
📚 مشاهده مانع پس از وضو یا غسل 💠 سوال: اگر بعد از و یا ، مانعی در و یا غسل دیده شود، چه وظیفه ای داریم؟ جواب: اگر ندانید مانع موقع غسل یا وضو وجود داشته يا بعد از وضو یا غسل ایجاد شده است، غسل و وضو و نماز صحيح است. 🆔 @leader_ahkam مقام معظم رهبری
‼️ از سر گرفتن وضو 🔷س 5509: آیا می توان ـ بدون اینکه یکی از مبطلات وضو واقع شود ـ را رها کرد و بدون فوت ، وضوی جدید گرفت؟ ✅ج: بنا بر احتیاط واجب، صحیح نیست. 📕منبع: leader.ir 🆔 @resale_ahkam مقام معظم رهبری
🕋 اگر بعد از وضو، در اعضا مانعى ببينيم، چه كنيم؟ 🔹 همه مراجع (به جز سيستانى، مكارم و وحيد): اگر ندانيد موقع بوده يا بعد پيدا شده، وضويتان صحيح است؛ ولى اگر در وقت وضو، به مانع توجه نداشته‏ايد، بنابر احتياط واجب، دوباره وضو بگيريد. 🔹 آية الله سيستانى: اگر ندانيد موقع وضو بوده يا بعد پيدا شده، وضويتان صحيح است؛ ولى اگر در وقت وضو، به مانع توجه نداشته‏ايد، بنابر احتياط مستحب، دوباره وضو بگيريد. 🔹 آيات عظام مكارم و وحيد: اگر ندانيد موقع وضو بوده يا بعد پيدا شده، وضويتان صحيح است؛ ولى اگر در هنگام وضو به آن توجه نداشته‏ايد، بايد دوباره وضو بگيريد. 📚 پرسش و پاسخ دانشجویی؛ دفتر سی ام؛ پرسش ۶۲. ↙️بپیوندید↙️ ╭━━❀🕊❀🌼❀🍃❀━━╮ @namazmt ╰━━❀🍃❀🌼❀🕊❀━━╯
🕋 در چه مواردى بايد تيمم كرد؟ مهم‏ترين موارد تيمم عبارتند از: 1⃣🔸 وقت تنگ باشد؛ 2⃣🔹 دسترسى به آب نداشته باشد؛ 3⃣🔸 آب براى انسان ضرر داشته باشد؛ 4⃣🔹 بدن يا لباس او نجس است و آب بيش از تطهير آن ندارد و لباس ديگرى نيز ندارد؛ 5⃣🔸 اگر آب را به مصرف يا برساند، افراد مرتبط با او از تشنگى، هلاك، يا بيمار و يا به سختى مى‏افتند. 📚 پرسش و پاسخ دانشجویی؛ دفتر سی ام؛ پرسش ۱۶۷. ↙️بپیوندید↙️ ╭━━❀🕊❀🌼❀🍃❀━━╮ @namazmt ╰━━❀🍃❀🌼❀🕊❀━━╯
🕋 کمک از نماز 🕋 🌼 بی سیم، خبر محاصره شدن تعدادی از رزمندگان را داد، آن هم در منطقه ای صعب العبور. فرماندهان و شهید بروجردی خیلی ناراحت و نگران بودند. 🔻 هیچ راه حلی برای رهایی نیروهای محاصره شده پیدا نمی کردند. شهید بروجردی بلند شد گرفت و به نماز ایستاد. نمازی پر از حضور خدا؛ 🌼 پس از نماز بر اثر خستگی خوابش برد. بعد از چند دقیقه، ناگهان از خواب پرید؛ سراسیمه به سوی نقشه عملیاتی دوید، مدتی به نقشه زل زد، 🔻 بعد با صدای بلند همه فرماندهان را به اتاق فرا خواند و طرحی را برای کمک به نیروهای در محاصره مطرح کرد؛ طرحی نو که همه را به تعجب وا داشت. 🌼 همه موافق این طرح بودند. با اجرای طرح، محاصره شکسته شد و رزمندگان آزاد شدند. با خوشحالی به سمت شهید بروجردی رفتم و در مورد طرح، سؤال کردم؛ 🔻 اشک در چشمانش حلقه زد و گفت: هر وقت با مشکلی مواجه می شوم به نماز می ایستم و توسل به ائمه اطهار پیدا می کنم. این کار راه هایی را جلوی رویم باز می کند. 📚 زیر این حرف ها خط بکشید؛ ص ۷۰. ------🌸🍃🌸------- @namazmt مرکزتخصصی‌نماز ------🌸🍃🌸-------
🌸 نرم افزار «از محراب تا معراج» 🌸 🌹 200 فایل صوتی به طور متوسط 3 دقیقه از ، حجج اسلام قرائتی، پناهیان، عالی، مجتهدی و ... به صورت آفلاین 🌹 قابلیت اشتراک گذاری فایل ها، ورود به صفحات سایت مرکز تخصصی نماز و کانال مرکز در پیام رسان ها. 🌹 جستجو با نام سخنران و موضوع نمازی مثل و و ... برای دانلود روی آدرس زیر کلیک کنید 👇👇👇 http://qunoot.net/File/file-1524490000-y1sfnx7g7nwc.apk 👆👆👆 مرکزتخصصی‌نماز 🕋 @namazmt
1_778863822.mp3
2.56M
امام رضا(علیه السلام) را نمازی با عظمت و مهم می‌دانستند و به یاران می‌فرمودند که: خانه‌هایی که در آن، نماز شب خوانده می‌شود، به آسمان و ساکنان آسمان، روشنی و نور می‌دهند؛ همانطور که ستارگان آسمان برای ساکنان زمین نورافشانی می‌کنند. ایشان، وقتی یک سوم آخر شب می‌رسید، از رختخوابشان بلند می‌شدند. بعد، درحالیکه به گفتن ذکر مشغول بودند و ذکر استغفار، یعنی استغفرالله ربی و اتوب الیه می‌گفتند، می‌گرفتند، مسواک می‌زدند و به خواندن نماز شب مشغول می‌شدند. 🕊✨ أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج بحق حضر‌ت زینب سلام الله علیها✨🕊
1_935879198.m4a
5.35M
احکام روز هشتم ماه مبارک رمضان 🔸فراموش کردن غسل جنابت،غسل حیض و نفاس در ماه رمضان 🔹احکام حائض و مستحاضه در ماه رمضان 🔸احکام وضو کرم و روغن مانع است؟ 🔹حکم وضوی زن در برابر نامحرم 🔸حکم بستن شیر آب در حین وضو 🔸شک در وضو 🌱استاد درویشی
💠 اعتراض عباس قلبم را آتش زد و نفس زن‌عمو را از شدت گریه بند آورد. زهرا با هر دو دست مقابل صورتش را گرفته بود و باز صدای گریه‌اش به‌وضوح شنیده می‌شد. زینب کوچکترین دخترِ عمو بود و شیرین‌زبان ترین‌شان که چند قدمی جلو آمد و با گریه به حیدر التماس کرد: «داداش تو رو خدا نرو! اگه تو بری، ما خیلی تنها میشیم!» و طوری معصومانه تمنا می‌کرد که شکیبایی‌ام از دست رفت و اشک از چشمانم فواره زد. 💠 حیدر حال همه را می‌دید و زندگی فاطمه در خطر بود که با صدایی بلند رو به عباس نهیب زد: «نمی‌بینی این زن و دخترا چه وضعی دارن؟ چرا دلشون رو بیشتر خالی می‌کنی؟ من زنده باشم و خواهرم اسیر بشه؟» و عمو به رفتنش راضی بود که پدرانه التماسش کرد: «پس اگه می‌خوای بری، زودتر برو بابا!» انگار حیدر منتظر همین رخصت بود که اول دست عمو را بوسید، سپس زن‌عمو را همانطور که روی زمین نشسته بود، در آغوش کشید. سر و صورت خیس از اشکش را می‌بوسید و با مهربانی دلداری‌اش می‌داد: «مامان غصه نخور! ان‌شاءالله تا فردا با فاطمه و بچه‌هاش برمی‌گردم!» 💠 حالا نوبت زینب و زهرا بود که مظلومانه در آغوشش گریه کنند و قول بگیرند تا زودتر با فاطمه برگردد. عباس قدمی جلو آمد و با حالتی مصمم رو به حیدر کرد: «منم باهات میام.» و حیدر نگران ما هم بود که آمرانه پاسخ داد: «بابا دست تنهاس، تو اینجا بمونی بهتره.» 💠 نمی‌توانستم رفتنش را ببینم که زیر آواری از گریه، قدم‌هایم را روی زمین کشیدم و به اتاق برگشتم. کنج اتاق در خودم فرو رفته و در دریای اشک دست و پا می‌زدم که تا عروسی‌مان فقط سه روز مانده و دامادم به قتلگاه میرفت تا می‌توانستم سرم را در حلقه دستانم فرو می‌بردم تا کسی گریه‌ام را نشنود که گرمای دستان مهربانش را روی شانه‌هایم حس کردم. 💠 سرم را بالا آوردم، اما نفسم بالا نمی‌آمد تا حرفی بزنم. با هر دو دستش شکوفه‌های اشک را از صورتم چید: « خیلی زود برمی‌گردم! تا سه چهار ساعت بیشتر راه نیس، قول میدم تا فردا برگردم!» شیشه بغض در گلویم شکسته و صدای زخمی‌ام بریده بالا می‌آمد: «تو رو خدا مواظب خودت باش...» و دیگر نتوانستم حرفی بزنم که با چشم خودم می‌دیدم جانم می‌رود. 💠 مردمک چشمانش از نگرانی برای فاطمه می‌لرزید و می‌خواست اضطرابش را پنهان کند که به رویم خندید و نجوا کرد: «تا برگردم دلم برا دیدنت یه‌ذره میشه! فردا همین موقع پیشتم!» و دیگر فرصتی نداشت که با نگاهی که از صورتم دل نمی‌کَند، از کنارم بلند شد. همین که از اتاق بیرون رفت، دلم طوری شکست که سراسیمه دنبالش دویدم و دیدم کنار حیاط وضو می‌گیرد. حالا جلاد جدایی به جانم افتاده و به خدا التماس می‌کردم حیدر چند لحظه بیشتر کنارم بماند. 💠 به اتاق که آمد صورت زیبایش از طراوت می‌درخشید و همین ماه درخشان صورتش، بی‌تاب‌ترم می‌کرد. با هر رکوع و سجودش دلم را با خودش می‌برد و نمی‌دانستم با این دل چگونه او را راهی تلعفر کنم که دوباره گریه‌ام گرفت. نماز مغرب و عشاء را به‌سرعت و بدون مستحبات تمام کرد، با دستپاچگی اشک‌هایم را پاک کردم تا پای رفتنش نلرزد و هنوز قلب نگاهش پیش چشمانم بود که مرا به خدا سپرد و رفت. 💠 صدای اتومبیلش را که شنیدم، پابرهنه تا روی ایوان دویدم و آخرین سهمم از دیدارش، نور چراغ اتومبیلش بود که در تاریکی شب گم شد و دلم را با خودش برد. ظاهراً گمان کرده بود علت وحشتم هنگام ورودش به خانه هم خبر سقوط بوده که دیگر پیگیر موضوع نشد 💠 شاید اگر می‌ماند برایش می‌گفتم تا اینبار طوری عدنان را ادب کند که دیگر مزاحم نشود. اما رفت تا من در ترس تنهایی و عدنان، غصه نبودن حیدر و دلشوره بازگشتش را یک تنه تحمل کنم و از همه بدتر وحشت اسارت فاطمه به دست داعشی‌ها بود. با رفتن حیدر دیگر جانی به تنم نمانده بود و نماز مغربم را با گریه‌ای که دست از سر چشمانم برنمی‌داشت، به سختی خواندم. 💠 میان نماز پرده گوشم هر لحظه از مویه‌های مظلومانه زن‌عمو و دخترعموها می‌لرزید و ناگهان صدای عمو را شنیدم که به عباس دستور داد: «برو زن و بچه‌ات رو بیار اینجا، از امشب همه باید کنار هم باشیم.» و خبری که دلم را خالی کرد: «فرمانداری اعلام کرده داعش داره میاد سمت آمرلی!» کشتن مردان و به بردن زنان، تنها معنی داعش برای من بود و سقوط آمرلی یعنی همین که قامتم شکست و کنار دیوار روی زمین زانو زدم...
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹 آیه ۶ سوره مائده - بخش۲ 💥يا أَيُّهَا الَّذِينَ ءامَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَامْسَحُوا بِرُءُوسِكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ ۚ وَإِنْ كُنْتُمْ جُنُبًا فَاطَّهَّرُوا ۚ وَإِنْ كُنْتُمْ مَرْضَىٰٓ أَوْ عَلَىٰ سَفَرٍ أَوْ جَآءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغَآئِطِ أَوْ لَامَسْتُمُ النِّسَآءَ فَلَمْ تَجِدُوا مَآءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيدًا طَيِّبًا فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَأَيْدِيكُمْ مِنْهُ ۚ مَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَرَجٍ وَلَٰكِنْ يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ وَلِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ : ای کسانی که ایمان آورده اید! هنگامی كه به نماز برخاستید، پس صورت و دست‌هایتان را تا آرنج بشویید و بخشی از سر و روی پاهایتان را تا برآمدگی پشت پا مسح كنید و اگر جُنُب بودید، پس طهارت كنید و اگر بیمار یا در سفر بودید یا یكی از شما از قضای حاجت [دستشویی‌] آمده، یا با زنان آمیزش انجام دادید و آبی [برای وضو یا غسل‌] نیافتید، با خاکی پاک تیمم كنید، و با آن خاک بخشی از صورت و دست‌هایتان را مسح نمایید. خدا نمی‌خواهد [با احكامش‌] بر شما مشقّت قرار دهد، بلكه می‌خواهد شما را [از آلودگی‌ها] پاک كند و نعمتش را بر شما تمام نماید، تا باشد که شکر گزار باشید. 🔹 پيام های آیه ۶ سوره مائده 🔹 ✅ و ، لازمه ى ایمان است. ✅ ، شرط نماز است. ✅ همچنان كه تماس با مخصوص پاكان است، ارتباط با خدا هم نیاز به طهارت دارد. ✅ ، مانع قرب به خداست. ✅ اصل در كلام، رعایت و عفّت و ادب است، خصوصا ًدر مسایل زناشویى. ✅ شرایط و مقدّمات ، تخفیف بردار هست، ولى تعطیل بردار نیست. ✅ براى پیدا كردن آبِ وضو و غسل باید تلاش كرد، اگر پیدا نشد آنگاه نوبت به مى رسد. ✅ با یا آلوده، نمى توان با خداى پاک، ارتباط برقرار كرد. ✅ در احكام ، دشوارى نیست. ✅ هدف از و و تیمم، طهارت معنوى و آمادگى براى ارتباط با خداوند است. ✅ تكالیف الهى، براى نعمت است. ✅ ، یكى از مصادیق شكر خداست. ✍تهیه و تنظیم : استاد عاشوری
‼️غسل و وضو با وجود مژه مصنوعی 🔷 س 1358: آیا چسباندن #مژه_مصنوعی برای #وضو و #غسل اشکال دارد؟ ✅ج: چسباندن مژه مصنوعی چه دائم و چه موقت، #مانع_رسیدن_آب به اعضای وضو و غسل است و باید قبل از وضو و غسل، هر چند مستلزم هزینه یا زحمت باشد، برطرف شود و وضو و غسل جبیره ای صحیح نیست مگر آنکه برطرف کردن در وقت نماز حرج و مشقت غیرقابل تحمل داشته باشد، که در این صورت باید وضو و غسل به صورت #جبیره ای انجام شود، ولی پس از رفع عذر باید برای وضو و غسل بعدی مانع را برطرف کند، در هر حال با توجه به #زینت بودن آن، باید از #نامحرم پوشانده شود. #احکام_وضو #احکام_غسل #وجود_مانع_در_اعضای_وضو #احکام_حجاب 🆔 @resale_ahkam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☆بسم رب الشهدا☆ 💌 مادر شهید بهشتی می گفتن : در مدت بارداری سید محمد؛ ۹ بار ختم کردم برای دادن هر بار می گرفتم رو به شیرش می دادم شیر دادن قرآن تلاوت می کردم و اگه تلاوتم قطع می شد شیر نمی خورد.