eitaa logo
بانوان فرهیخته ی فلارد
136 دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
9.8هزار ویدیو
385 فایل
ارتباط با مدیر کانال https://eitaa.com/hosseini12345
مشاهده در ایتا
دانلود
فورارد✅ کپی ⛔️ @kaarraa •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
🌧⛈🌧 شرعی ✍ ✅ احکام (خون در مرغ) ✳️ حکم تخم مرغ و خونی که در پیدا می شود چیست؟ 🍃 آیت الله : لکه در مرغ محکوم به است، ولى خوردن آن است. 🍃 آیت الله : و کمی که گاهی در پیدا می شود، پاک است ولی نمی توان آن را خورد. 🔻بنا بر این اگر را جدا کند باقی مانده را می توان استفاده کرد. امّا اگر عمدا به هم بزنند تا شود خوردن آن اشکال دارد. همچنین بهتر است از های_ که در درون شیر دیده می شود و سپس مستهلک می گردد پرهیز شود؛ هر چند محکوم به و نجاست نیست. 🍃 آیت الله : موجود در درون مرغ، است و اما خوردن آن حرام می باشد پس می توان خون را جدا کرد و از بقیه مرغ استفاده نمود مگر آن که به اندازه ای کم باشد که در کل، مستهلک شده که در این صورت تمام مرغ و است. 🔹منبع : رهبری : https://b2n.ir/035812 مکارم : https://b2n.ir/009105 سیستانی : https://b2n.ir/599719 ❤️ @ahkameshirin ╭─┅🍃🌸🍃┅─╮ ╰─┅🍃🌸🍃┅─╯
😆😂👊🏻 از صلابت ملت و ارتش و سپاه ما؛ جاودانه شد از فروغ سحر پگاه ما صبح آرزو دمیده از کرانه ها؛ شاخه های زندگی زده جوانه ها ؛ این پیروزی! خجسته باد این مبارک بهار؛ به باغبان خجسته باد! خجسته باد این گل افشان دیار؛ به بلبلان خجسته باد! همیشه بادا وطن بر فراز… این پیروزی؛ خجسته باد این پیروزی… 😂😂😂 تکبیر داره😎🤚🏻🇮🇷 😆😂👊🏻 بازم سوسکای(بخوانید دزدهای) آمریکایی را با دمپایی ابری کشتیم؟! 😁 اونم در آستانه‌ی روز استکبار ستیزی✌️😎 خودشون میخوان ما بیشتر و محکمتر بگیم: ما که گفته‌بودیم: با دم 💪 بازی نکنید‼️ 💠🌸🍃🌺🍃🌸💠‏ ‏‏💠 بر خلاف آنچه كه خود مستكبران تبليغ كرده‌اند، مبارزه با استكبار، هم ممكن است، هم داراى آينده است و هم امروز براى ملت ايران، يك فريضه به حساب مى‌آيد. ۱۳۷۵/۰۸/۰۹ ☀️ ————————— 🇮🇷@SANGAR_1🇮🇷 🇮🇷@SANGAR_5🇮🇷
🔴 💠 یک ظرف که میلیون‌ها مولکول‌ دارد با چند ، سلامت خود را از دست می‌دهد و کسی نمی‌گوید چرا میلیون‌ها مولکول شیر را فدای چند عدد ، می‌کنید؟ 💠 گاهی زن و شوهر ادّعا دارند که ما خود را نسبت به همسر خود انجام می‌دهیم امّا نمی‌دانیم چرا حسّ می‌کنیم فضای زندگی برای ما آرامش مطلوب، صمیمیّت و دلخواهمان را ندارد. 💠 یکی از عوامل مهم این قضیه وجود برخی در رفتارهای زن و شوهر است که گهگداری فضای زندگی را مسموم می‌کند. 💠 به‌ فرض رفتارهایی که از آن به همسر برداشت می‌شود میکروب خطرناکی است مثل رفتار پلیسی و تجسّسی نسبت به وسائل و کارهای همسر و یا رفتار توهین‌آمیز و همسر در جمع، عدم اطاعت زن از مرد، بی‌احترامی به زن، کردن، کینه، خودبرتر بینی، تخریب خانواده‌ی یکدیگر و دهها رفتار دیگر 💠 راه این میکروب‌ها مطالعه نسبت به برخی تفاوت‌های مهمّ روان‌شناسی زن و مرد است، راه دیگر آن دینی است و نیز توجّه و حسّاس بودن به درخواست‌ها و گلایه‌های همسر می‌باشد به فرض اگر بارها بیان کرده که از فلان رفتار، عکس‌العمل و گفتار بشدّت می‌شوم باید نسبت به آنها مراقبت نمود تا همسرمان آزرده خاطر نشود. 💠 از انجام بسیاری کارها در زندگی لازم‌تر و ضروری‌تر بوده و اولویّت‌ بیشتری دارد.
💠 از صدای پای من مثل اینکه به حال آمده باشد، نگاهم کرد و زیر لب پرسید: «همه سالمید؟» پس از حملات دیشب، نگران حال ما، خود را از خاکریز به خانه کشانده و حالا دیگر رمقی برایش نمانده بود که حالش صدایم لرزید: «پاشو عباس! خودم می‌برمت درمانگاه.» 💠 از لحنم لبخند کمرنگی روی لبش نشست و زمزمه کرد: «خوبم خواهرجون!» شاید هم می‌دانست در درمانگاه دارویی پیدا نمی‌شود و نمی‌خواست دل من بلرزد که چفیه زخمش را با دست دیگرش پوشاند و پرسید: «یوسف بهتره؟» در برابر نگاه نگرانش نتوانستم حقیقت حال یوسف را بگویم و او از سکوتم آیه را خواند، سرش را دوباره به دیوار تکیه داد و با صدایی که از خستگی خش افتاده بود، نجوا کرد: « نمی‌ذاره وضعیت اینجوری بمونه، یجوری رو دست به سر می‌کنه تا هلی‌کوپترها بتونن بیان.» 💠 سپس به سمتم چرخید و حرفی زد که دلم آتش گرفت: «دلم واسه یوسف تنگ شده، سه روزه ندیدمش!» اشکی که تا روی گونه‌ام رسیده بود پاک کردم و پرسیدم: «می‌خوای بیدارش کنم؟» سرش را به نشانه منفی تکان داد، نگاهی به خودش کرد و با خجالت پاسخ داد: «اوضام خیلی خرابه!» 💠 و از چشمان شکسته‌ام فهمیده بود از غم دوری حیدر کمر خم کرده‌ام که با لبخندی دلربا دلداری‌ام داد: «ان‌شاءالله می‌شکنه و حیدر برمی‌گرده!» و خبر نداشت آخرین خبرم از حیدر نغمه ناله‌هایی بود که امیدم را برای دیدارش ناامید کرده است. دلم می‌خواست از حال حیدر و داغ بگویم، اما صورت سفید و پیشانی بلندش که از ضعف و درد خیس عرق شده بود، امانم نمی‌داد. 💠 با همان دست مجروحش پرده عرق را از پلک و پیشانی‌اش کنار زد و طاقت او هم تمام شده بود که برایم درددل کرد: «نرجس دعا کن برامون بیارن!» نفس بلندی کشید تا سینه‌اش سبک شود و صدای گرفته‌اش را به سختی شنیدم: «دیشب داعش یکی از خاکریزهامون رو کوبید، دو تا از بچه‌ها شدن. اگه فقط چندتا از اون اسلحه‌هایی که واسه کردها می‌فرسته دست ما بود، نفس داعش رو می‌گرفتیم.» 💠 سپس غریبانه نگاهم کرد و عاشقانه شهادت داد: «انگار داریم با همه دنیا می‌جنگیم! فقط و پشت ما هستن!» اما همین پشتیبانی به قلبش قوّت می‌داد که لبخندی فاتحانه صورتش را پُر کرد و ساکت سر به زیر انداخت. محو نیمرخ صورت زیبایش شده بودم که دوباره سرش را بالا آورد، آهی کشید و با صدایی خسته خبر داد: « با همه پشتیبانی که آمریکا از کردها می‌کرد، آخر افتاد دست داعش!» 💠 صورتش از قطرات عرق پُر شده و نمی‌خواست دل مرا خالی کند که دیگر از سنجار حرفی نزد، دستش را جلو آورد و چیزی نشانم داد که نگاهم به لرزه افتاد. در میان انگشتانش جا خوش کرده بود و حرفی زد که در این گرما تمام تنم یخ زد: «تا زمانی که یه نفر از ما زنده باشه، نمی‌ذاریم دست داعش به شما برسه! اما این واسه روزیه که دیگه ما نباشیم!» 💠 دستش همچنان مقابلم بود و من جرأت نمی‌کردم نارنجک را از دستش بگیرم که لبخندی زد و با شیرین سوال کرد: «بلدی باهاش کار کنی؟» من هنوز نمی‌فهمیدم چه می‌گوید و او اضطرابم را حس می‌کرد که با گلوی خشکش نفس بلندی کشید و گفت: «نترس خواهرجون! این همیشه باید دم دست‌تون باشه، اگه روزی ما نبودیم و پای به شهر باز شد...» 💠 و از فکر نزدیک شدن داعش به صورت رنگ پریده‌اش گل انداخت و نشد حرفش را ادامه دهد، ضامن نارنجک را نشانم داد و تنها یک جمله گفت: «هروقت نیاز شد فقط این ضامن رو بکش.» با دست‌هایی که از تصور داعش می‌لرزید، نارنجک را از دستش گرفتم و با چشمان خودم دیدم تا نارنجک را به دستم داد، مرد و زنده شد. 💠 این نارنجک قرار بود پس از برادرم فرشته نجاتم باشد، باید با آن جان خود و داعش را یکجا می‌گرفتیم و عباس از همین درد در حال جان دادن بود که با نگاه شرمنده‌اش به پای چشمان وحشتزده‌ام افتاد: «ان‌شاءالله کار به اونجا نمی‌رسه...» دیگر نفسش بالا نیامد تا حرفش را تمام کند، به‌سختی از جا بلند شد و با قامتی شکسته از پله‌های ایوان پایین رفت. 💠 او می‌رفت و دل من از رفتنش زیر و رو می‌شد که پشت سرش دویدم و پیش از آنکه صدایش کنم، صدای در حیاط بلند شد. عباس زودتر از من به در رسیده بود و تا در را باز کرد، دیدم زن همسایه، امّ جعفر است. کودک شیرخوارش در آغوشش بی‌حال افتاده و در برابر ما با درماندگی التماس کرد: «دو روزه فقط بهش آب چاه دادم! دیگه صداش درنمیاد، شما دارید؟»...
🔆💠🔅💠﷽💠🔅 💠🔅💠🔅 🔅💠🔅 💠🔅 🔅 ✅باور کنید خدا وقتی یه ماده غذایی رو می آفریده حواسش به همه چی بوده و به بهترین کیفیت خلقش کرده... 👈گندمش کامل بوده نیاز نبوده شما بیای سبوسش رو جدا بکنی ازش تا طرف دچار سوء هاضمه و کم خونی بشه بعد برا جبرانش آهن و ویتامین بهش اضافه کنی! 👈خدا "شیر " رو کامل و سالم آفریده نیاز نبوده بیای پرفسوربازی دربیاری چربیش رو کامل بگیری بعد مقاله بدی بدون چربیش سالمتره بعدم باز انواع مکمل بهش بچسبونی (مقالات جدید ثابت کردند باید چربیش کامل باشه تا کلسیمش جذب بشه.) 👈"نمک" رو کامل آفریده با تمام املاح مفیدش لازم نبوده بیای فقط کلرید سدیمش رو جدا کنی که فشار خون رو بالا ببره ببعدهم ید شیمیایی بهش اضافه کنی. 👈خدا "دانه روغنی" رو کامل آفریده لازم نبوده با دستکاری ژنتیکی کیفیتش رو عوض کنی که هم به محیط زیست آسیب بزنی هم به سلامت خودت! 👈خدا اون "مرغ" رو کامل آفریده طبیعیش این بوده که چند ماهه جوجه مرغ بشه نه که با تغییر ژنتیکی و شب بیداری و مکمل 40 روزه خرس گنده اش کنی. و کلی دست بردن های دیگه... 👌 خلاصه که با پرفسوربازیهای یه عده، و و و و که هزاران سال مردم،سالم و طبیعی و دست نخورده اش رو میخوردند آلوده شده... 🌼اضافه کردن کلر به آب آشامیدنی و انواع نگهدارنده ها به مواد غذایی و ... ☜【طب شیعه】 🍏 @tebshia20🌿 🔅 💠🔅 🔅💠🔅 💠🔅💠🔅 🔆💠🔅💠🔅💠🔅
🔴 💠 یک ظرف که میلیون‌ها مولکول‌ دارد با چند ، سلامت خود را از دست می‌دهد و کسی نمی‌گوید چرا میلیون‌ها مولکول شیر را فدای چند عدد ، می‌کنید؟ 💠 گاهی زن و شوهر ادّعا دارند که ما خود را نسبت به همسر خود انجام می‌دهیم امّا نمی‌دانیم چرا حسّ می‌کنیم فضای زندگی برای ما آرامش مطلوب، صمیمیّت و دلخواهمان را ندارد. 💠 یکی از عوامل مهم این قضیه وجود برخی در رفتارهای زن و شوهر است که گهگداری فضای زندگی را مسموم می‌کند. 💠 به‌ فرض رفتارهایی که از آن به همسر برداشت می‌شود میکروب خطرناکی است مثل رفتار پلیسی و تجسّسی نسبت به وسائل و کارهای همسر و یا رفتار توهین‌آمیز و همسر در جمع، عدم اطاعت زن از مرد، بی‌احترامی به زن، کردن، کینه، خودبرتر بینی، تخریب خانواده‌ی یکدیگر و دهها رفتار دیگر 💠 راه این میکروب‌ها مطالعه نسبت به برخی تفاوت‌های مهمّ روان‌شناسی زن و مرد است، راه دیگر آن دینی است و نیز توجّه و حسّاس بودن به درخواست‌ها و گلایه‌های همسر می‌باشد به فرض اگر بارها بیان کرده که از فلان رفتار، عکس‌العمل و گفتار بشدّت می‌شوم باید نسبت به آنها مراقبت نمود تا همسرمان آزرده خاطر نشود. 💠 از انجام بسیاری کارها در زندگی لازم‌تر و ضروری‌تر بوده و اولویّت‌ بیشتری دارد. 🆔 @khanevadeh_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☆بسم رب الشهدا☆ 💌 مادر شهید بهشتی می گفتن : در مدت بارداری سید محمد؛ ۹ بار ختم کردم برای دادن هر بار می گرفتم رو به شیرش می دادم شیر دادن قرآن تلاوت می کردم و اگه تلاوتم قطع می شد شیر نمی خورد.