eitaa logo
کانال براهین پاسخگویی به شبهات مذهبی وسیاسی روز
3.5هزار دنبال‌کننده
14.4هزار عکس
5.5هزار ویدیو
121 فایل
ابرگروه( براهین )پاسخگویی به شبهات‌مذهبی وسیاسی روز در ایتاء http://eitaa.com/joinchat/925368339Ca1732dd521 کانال《 براهین @barahin آیدی مدیر @Sotoudeh2
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از یاسریع الرضا
🔺4. نفره خلیفه برای تعیین جانشین، امر خلافت را به شورایی واگذار کرد که همه از سران و بزرگان اصحاب در آن روز به‏ شمار می‏ آمدند. این متشکل از تن از اصحاب بود که به دستور عمر برای تعیین خلیفه بعد از باید رایزنی می‏کردند. 👈ترکیب شورا به گونه‏ ای بود که امکان علیه‏ السلام برای منتفی بود. امام علی علیه‏ السلام با این‏که می‏دانست از طریق این شورا به حق خود دست نخواهد یافت، برای اتمام حجت در شورای انتخاب خلیفه شرکت کرد و بر خود و ربایندگان خلافت اسلامی از کانون اصلی‏ اش تأکید کرد. حضرت علیه‏ السلام اقدام مبنی بر ترکیب شورا و نامزد کردن تن و برابر قرار دادن آنان را با ایشان کرده و فرمود: 👇👇👇 ((( جزء آن نفر قرار داد و امتیازات مرا به شمار نیاورد و حتی برخی از آنان را بر من داد. او قرابت و را نسبت به رسول‏ خدا (صلی‏‌الله‏‌علیه‏‌و‏آله وسلم) نادیده انگاشت، با آن‏که هیچ یک سابقه مرا در اسلام و گذشته درخشان ‏ها و... مرا ندارند....))) امیرالمؤمنین علیه‏ السلام، در شورای نفره برگزیده که برای انتخاب خلیفه گرد آمده بودند خطبه‏ای و نطق بلندی ایراد کرده، با شمردن خصوصیات و امتیازات خود در اسلام و نزد رسول‏ الله (صلی‏‌الله‏‌علیه‏‌و‏آله وسلم) بر ایشان اقامه نمود و از اعضا علیه اقدام اشتباهشان گرفت. حضرت با بیان خصایل و ویژگی‏های خویش، آنان را سوگند داد تا هر آن‏چه از خصوصیات مطرح شده از جانب امام علیه‏ السلام را می‏دانند و قبول دارند تأیید کنند و آنان نیز چنین کردند. بیان امام علی علیه‏ السلام که در منابع، اصطلاحاً به حدیث « » معروف است، در واقع بر دانسته‏ ها و یادکردی بر ‏های کسانی بود که به گونه‏ ای در تضییع مسلم امام علیه‏ السلام دست داشتند. آنان بیگانه از آن‏چه علیه‏ السلام بیان می‏داشت نبودند و سابقه و صحنه‏ های درخشان ایشان را در اسلام و نزد رسول‏ خدا (صلی‏‌الله‏‌علیه‏‌و‏آله‌ وسلم)به خاطر داشتند. در المناقب سخنان علی علیه‏ السلام در شورا و سوگند دادن اعضای آن را ذکر می‏کند که در آن، حضرت از حق خود و به بی‏راهه کشاندن حاکمیت دنیای اسلام شکایت می‏کند و از ترس بازگشت مسلمانان به سوی کفر اقدامی برای بازپس‏گیری انجام نمی‏دهد. ایشان پس از آن‏که دیدند اعضای شورا همان‏ طور که پیش‏ بینی می‏شد برای خلافت با بیعت کردند، همه افراد را مورد خطاب قرار داده از ایشان خواست تا به سخنانش گوش فرا دهند و آن‏چه را قبول دارند بپذیرند تا حجت بر آنان تمام باشد. امیرالمؤمنین ضمن بیان ویژگی‏های منحصر به فرد خود، به مسئله غدیر نیز اشاره فرمود و بر صحت و درستی آن از حاضران در شورا اقرار گرفت. 👈فرمود: را به خداوند سوگند می‏دهم آیا در میان شما فردی به غیر از من وجود دارد که رسول‏ خدا (صلی‏‌الله‏‌علیه‏‌و‏آله وسلم) در مورد او فرموده باشد: «هر کس مولای اویم، علی مولای اوست، خدایا دوست بدار کسی که او را دوست دارد و دشمن بدار کسی که با او دشمن است»؟ همگی سوگند خوردند که نه. در حدیث دیگر چنین آمده است: شما را به خدا سوگند می‏دهم آیا در میان شما غیر از من کسی هست که رسول‏خدا (صلی‏‌الله‏‌علیه‏‌و‏آله وسلم)در روز غدیر خم او را به امر خداوند به خلافت منصوب کرده و گفته باشد: «هر کس من مولای اویم علی علیه‏ السلام مولای اوست، خدایا دوستان علی را دوست بدار و دشمنانش را دشمن باش»؟ گفتند: . خطبه حضرت یا حدیث در بسیاری از منابع گذشته به‏ طور مفصل یا مختصر ذکر شده است. به همین سبب گاهی برخی از قسمت‏های حدیث در منبعی آمده که در دیگری نیامده است. به عنوان نمونه در المناقب که نگارنده به آن مراجعه کرده، به حدیث غدیر اشاره نشده است، در حالی‏که شیخ طوسی در الامالی با همان سند مناقب، از این سخنان حضرت یاد کرده و حدیث غدیر هم در آن آمده است.... 📍ادامه.... 🔵🔴🔵 ابرگروه( براهین )پاسخگویی به شبهات‌مذهبی وسیاسی روز در ایتاء👇 http://eitaa.com/joinchat/925368339Ca1732dd521 کانال《 براهین 》👈 @barahin
👇👇👇 🤔 👇 ❔دوست می گوید که در روایات خودتان آمده است که پیامبر ص علی ع را به مدینه فرستاد تا قبوری که گنبد و برایش ساخته شده است را خراب کند ( کافی ج6) پس چگونه عمل عربستان را در تخریب گنبد و بارگاه امامان می کنید ❗️❗️ 💠 👇 👌روایتی که مورد اشاره شما قرار گرفته است ، در نقل شده است که از امیر مومنان علیه السلام روایت می کند ؛ « پیامبر من را به مدینه فرستاد و به من فرمود هر ( ذی روحی ) را دیدی محو کن و هر قبری را که دیدی صاف نما » 📚 ج6 ص528 📚 ص613 🗯 ؛ 1⃣این روایت از حیث سند است . 🔷یکی از راویان ، نوفلی نام دارد که نجاشی تصریح می کند که او است . 📚رجال ص37 🔷و راوی دیگر ، سکونی نام دارد که او هم واقفی مذهب بوده و ندارد . 📚 نجاشی ص56 2⃣مضمون حدیث با تاریخ زندگانی ساز گار نیست زیرا باید دید که پیامبر حضرت علی را در چه سالی به مدینه فرستاده است ، قبل از هجرت یا بعد از هجرت ❕ 🔷احتمال نخست منتفی است زیرا علی علیه السلام قبل از هجرت پیامبر به از مکه خارج نشده تا به مدینه اعزام گردد و از طرفی با سیطره مشرکان بر مدینه شرایط انجام این ماموریت را نداشت . 👌صورت دوم با بیشتری رو به رو است زیرا پس از گرویدن اوس و خزرج به آیین اسلام ، بت و یا صورت بتی در میان مدنیان نبود که علی علیه السلام مامور به آن باشد . 📚صحیح ج3 ص61 3⃣روایت می گوید ؛« لاقبرا الا سویته » « هر قبری را دیدی نما » یعنی روی قبر باید صاف باشد و به صورت پشت ماهی و کوهان شتر که رسم کفار بود نباشد و بسیاری از فقها نیز فتوا داده اند که باید روی قبر صاف و مسطح باشد که این امر ارتباطی با بحث ما که ساختن و بارگاه بر روی قبر صاف است ندارد . 🗯روی قبر پیامبر گرامی و ائمه بزرگوار صاف و بدون بر آمدگی است و ما بر روی آن گنبد و بارگاه می سازیم و این هم با حکم مذکور در روایت ندارد . @barahin
⚫️ویژه نامه به مناسبت شهادت سید الشهداء ، عموی بزرگوار پیامبر گرامی علیهما السلام ؛ ◼️حمزه پیامبر گرامی اسلام ؛ ❕روزى «ابو جهل» پيامبر را در «صفا» ديد و به او ناسزا و بد گفت. رسول گرامى، با او سخن نگفت و راه منزل را در پيش گرفت. ابو جهل نيز به سوى محفل قريش كنار كعبه روانه شد. حمزه كه عمو و برادر رضاعى پيامبر بود، همان روز در حالى كه كمان خود را حمايل كرده بود از شكار برگشت. عادت ديرينه او اين بود كه پس از ورود به مكّه، پيش از آنكه از فرزندان و خويشاوندان خود ديدن به عمل آورد، به زيارت و طواف كعبه مى رفت. سپس به اجتماع هاى مختلف قريش در دور كعبه سرى مى زد و سلام و تعارفى ميانشان رد و بدل مى شد. 👌وى همان روز، پس از انجام اين مراسم به سوى خانه رفت. اتفاقا كنيز «عبد اللّه بن جدعان» كه شاهد آزار ابو جهل به پيامبر بود، جلو آمد و گفت: «ابا عماره» (كنيه حمزه) اى كاش دقايقى چند در همين نقطه بودى و جريان را مى ديدى كه چگونه «ابو جهل» به برادرزاده ات ناسزا گفت و او را سخت آزار داد. سخنان اين كنيز، اثر عجيبى در روان «حمزه» گذاشت و او بدون اينكه به سرانجام كار فكر كند، تصميم گرفت كه انتقام برادرزاده خود را از «ابو جهل» بگيرد. ❕لذا از همان راهى كه آمده بود، برگشت و ابو جهل را ميان اجتماع قريش ديد و به طرف وى رفت و بدون اينكه با كسى سخن بگويد كمان خود را بلند كرد و سخت بر سر او كوفت، چنان كه سرش شكست و گفت: «او (پيامبر) را ناسزا مىگويى و من به او ايمان آورده ام و مى روم كه او رفته است، هرگاه قدرت دارى با من بجنگ». 📚سیره ابن هشام ج 1 ص 313_ تاریخ طبری ج 2 ص 72 👌اين تاريخ ، گواه بر آن است كه وجود قهرمانى مانند حمزه كه بعدها بزرگترين سردار اسلام گرديد؛ در حفظ و حراست پيامبر و تقويت جناح مسلمانان تأثير بسزايى داشت ، چنان كه ابن اثير مى نويسد ؛ « قريش، اسلام حمزه را بزرگترين عامل ترقى و تقويت مسلمانان دانستند » 📚الکامل فی التاریخ ج 2 ص 56 ❕پس از جنگ احد و شهادت حمزه علیه السلام ، اكثر خانه هاى مدینه ناله مادران داغديده و همسران شوهر از دست داده بلند بود. 👌پيامبر به خانه هاى «بنى عبد الاشهل» رسيد. نوحه سرايى زنان آنها، حال پيامبر را منقلب ساخت. اشك از چشمان نورانى اش شد و با چشمانى اشكبار زير لب اين جمله را گفت ؛ «متأسفم كه كسى براى «حمزه» گريه نمى كند » ❕سعد معاذ و چند نفر ديگر از مقصد پيامبر آگاه شدند، به گروهى از زنان دستور دادند كه براى حمزه، اين افسر خدمتگزار نوحه سرايى كنند. پيامبر گرامى از جريان، مطلع شد، در حق زنان دعا كرد . 📚بحار الانوار ج 20 ص 98 🔹امام علیه السلام فرمود ؛ « هیچ روزی بر رسول خدا سخت تر از روز احد که حمزه در آن شهید شد نبود ، حمزه کسی بود که شیر خدا و شیر رسول خدا بود » 📚امالی صدوق ص 462 💠ادامه 👇
💢چطور در نماز تیر از پای علی(ع) کشیدند و او متوجه نشد، اما او وسط نماز به فقیر بخشید و حواسش بود! 👇👇 انگشتردادن حضرت علي عليه السلام به فقير از امور و در تاريخ است كه قرآن هم بر آن تاكيد دارد  مائده (5) آيه 55. ✅ در حالي كه داستان بيرون كشيدن ازپاي حضرت ظاهرا در منابع معتبر نقل نشده و بيش تر داستاني مشهور محسوب مي شود ، نه يك روايت داراي سند محكم . در كتاب هاي نقل شده هم سندي براي آن ذكر نشده است. فيض كاشاني محجه البيضاء، ج 1، ص 397 و 398. ✅✅داستان «در آوردن تير از پاي اميرالمومنين علي» سنديت تاريخي ندارد «فخر رازي» عالم معروف اهل سنت اولين شخصي است كه اشاره به اين داستان كرده است. اولين كسي كه به اين داستان اشاره كرده فخر رازي است. فخر رازي متوفاي اوايل قرن هفتم است. قبل از اين تاريخ يعني در طول هفت قرن اين مطلب در كتاب هيچ نويسنده‌اي ديده نشده است حتي شيعيان نيز چنين مطلبي را نقل نكرده‌اند پس از اين تاريخ (يعني پس از گذشت هفت قرن) اين داستان به مرور در كتاب‌هاي شيعيان راه يافت. غافل از آنكه هدف اصلي از ساخت آن چه بوده است . در ميان شيعيان اولين شخصي كه به اين داستان اشاره كرده (سپس سايرين نيز به نقل از وي اين داستان را نقل كرده اند) مرحوم ملا احمد نراقي در كتاب معراج السعاده ص 823