"چه میزبان کریمی چه میهمان بدی"
چه جرمهای زیاد و چه لطف بیعددی
اسیر چاه گناهم خودت که میدانی
تورا به پاکی یوسف، عنایتی مددی
ترحمی به من ونالههای نیمه شبم
که نیست جز تو دلارام خستگان، احدی
تویی خدای درختان باغ نور و امید
بیا ز میوهٔ لطفت به من بده سبدی
نبستهای در مهرت به روی هیچ کسی
بگیر دست مرا ای خدا، مدَدْتُ یدی
هزار توبه شکستم امان از این همه جرم
برای عفو گناهم تو راه را بلدی
به ریسمان اجابت زدم دو دست دعا
دل شکستهٔ من را فقط تو پس نزدی
به زیر سایهٔ جوشن قسم به هر بندش
نشسته بر دل وجانم نوای یاصمدی
به پای نامهٔ اعمال این گدای حسین
بزن تو مُهر قبولی، علیک معتمدی
#مستان
@bareshe_ghalam
دیشب دیوان غزلیات خواجوی کرمانی رو باز کردم
بهطور اتفاقی این غزل اومد و برام خیلی جالب بود
گفتم بنویسم که دوستان هم لذت ببرن 👇
رمضان آمد و شد کار صراحی از دست
بهدرستی که دل نازک ساغر بشکست
من که جز باده نمیبود به دستم نفسی
دست گیرید که هست این نفسم باد به دست
آنکه بی مجلس مستان ننشستی یک دم
این زمان آمد و در مجلس تذکیر نشست
ماه نو چون ز لب بام بدیدم گفتم
ای دل از چنبر این ماه کجا خواهی جست
در قدح دل نتوان بست مگر صبحدمی
که تو گویی رمضان بار سفر خواهد بست
خون ساغر به چنین روز نمیشاید ریخت
رک بربط به چنین وقت نمیباید خست
ماه روزه است و مرا شربت هجران روزی
روز توبه است و تو را نرگس جادو سرمست
هیچکس نیست که با شحنه بگوید که چرا
کند ابروی تو سرداری مستان پیوست
وقت افطار بهجز خون جگر خواجو را
تو مپندار که در مشربه جُلّابی هست
#خواجوی_کرمانی
چهره شاداب من با غصه ها بیمار شد
دید چشم عشق سویش رفت و ناگه تارشد
سنگ می زد بر تن بیمار شعرم زخم ها
چنگ ناموزون غم بر قامتش هموار شد
هرکه آمد تخم حسرت در دلم پاشید ورفت
حسرتی از هرکه آمد پشت هم انبار شد
دوستی با هر که کردم از سر مهر و وفا
بی وفایی در جوابش بر سرم آوار شد
کاش چشمم کور و دل آزاد میشد از قفس
چشم بینا بود و دل با بی مرامان یار شد
#مستان
@bareshe_ghalam
از عمق جانم در غمت آهی کشیدم
آهی به این ویرانگری،هرگز ندیدم
در بیکران یاد تو،باعشق پرواز
با بالهای خسته ام،از نو پریدم
بین خریداران بازار نگاهت
من نیز عنوان غلامی را،خریدم
کز کرده ام پشت غروب روز جمعه
با گوش جان، هل مِن معینت را شنیدم
می بارد از عمق وجودم،شرم وحسرت
در زیر بار شرم،قامت را خمیدم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#مستان
@bareshe_ghalam
لبم درگیر نام تو خودم درگیر رویایت
تمام حجم قلبم را گرفته یاد زیبایت
منم در حسرت زائر شدن این اربعین آقا
بده اذن زیارت به گدای بیسر و پایت
#مستان
@bareshe_ghalam
خونین ترین قصیده غم ها تویی حسین
داغ تو را همیشه سرایم به شور و شین
بعد از تو شرم بر رخ دریا نشسته است
موجش به یاد آن لب عطشان شکسته است
آهنگ سوگنامهٔ تو ضرب سینه هاست
ساز غمت ز چنگ غم این جهان جداست
عالم همه به عشق تو و در هوای توست
خورشید من مگر دل گودال جای توست؟
گلگون شده ز خون تو دامان کربلا
بر روی خاک مانده تنت بی کفن چرا
شد سهم اهل قافله پای پر آبله
شلاق شد خوراک اسیران قافله
زینب سپر برای اسیران کربلاست
در پیش چشم او سر تو روی نیزههاست
جامانده پیش جسم غریب تو جان او
حالا سرت به نیزه شده سایبان او
دریای صبر میشود و میشکافد او
نیرنگ و نقشههای پلیدانهی عدو
نامت حسین زینت لبهای زینب است
یادت چراغ روشن شبهای زینب است
دشمن اسیر زینب و زینب اسیر توست
او اسوه شهامت و اخت دلیر توست
بر روی شانه پرچم عشق تو میبرد
تا انتهای راه تو با صبر میرود
با قلب خسته میرود اما شبیه کوه
با دست بسته میرود اما شبیه کوه
#مستان
@bareshe_ghalam
شاعرم شاعر شعری که ردیفش عشق است
ریزش واژه از انگشت ظریفش عشق است
واژه معروف به عنوان حجاب است ولی
در لغتنامهٔ حق شرح شریفش عشق است
هالهٔ نور به سر میکند آن باغ حیا
که گل و میوهٔ دامان عفیفش عشق است
گوهر پیکر زن در صدف چادر خود
زیر چتری است که الیاف لطیفش عشق است
چشم دشمن شده کور از شرف و هیبت او
و نداند که در این رزم حریفش عشق است
#مستان
@bareshe_ghalam
عمریاست در عزایت با درد و غم عجینم
ماه محرم آمد تا وصل را بچینم
ماه محرم است و ماه عزای ارباب
لطف خدا کمک کرد این ماه را ببینم
رخت عزاست بر تن شال سیه به گردن
سربند نامت ای شاه شد زینت جبینم
در خوشههای اشکم عشق تو میزند موج
تنها نه در محرم هر روز اینچنینم
نامت همیشه بر لب یادت همیشه در دل
صدها سلام بر تو ارباب نازنینم
تو نور عالمینی تو کشتی نجاتی
زیر لوای مهرت در راه راستینم
شسته گناه من را گریه برایت آقا
"با گریه بر غم تو شد استوار دینم"
دلتنگ کربلایم اذن زیارتم ده
من تشنهٔ زیارت در روز اربعینم
#مستان
@bareshe_ghalam
بی پناهم آمدم در آستانی باصفا
زائرم در بارگاه ضامن آهو رضا
آمدم با دست خالی نزد سلطان کرم
کاش از دستان او گیرم برات کربلا
#مستان
شهادت امام هشتم شیعیان علیابن موسیالرضا بر عاشقانش تسلیت
🥀🥀🥀
@bareshe_ghalam
من عاشق تربت غریب طوسم
این خاک تبرک شده را می بوسم
دورم ز تو ای شاه خراسان اما
با نام رضا رضای تو مانوسم
#مستان
شهادت شمسالشموس انیسالنفوسعلیابن موسیالرضاالمرتضی بر عاشقانش تسلیت
🥀🥀🥀
@bareshe_ghalam
در شهر مشهد اشکهایم بیبهانه است
عرض ارادتها به مولا عاشقانه است
هرکس که زائر شد میان بارگاهش
فارغ ز غمها و جفای این زمانه است
#مستان
#دلتنگ_حرم
@bareshe_ghalam
دنبال خودم گشتم
اما نتوانستم پیدا کنم این من را.
در گوشهٔ این خانه
آهنگ سکوتی محض، کر کرده دو گوشم را
این خانه که روزی با
عطر گل روی تو
با چهرهٔ خندانت
میشد چقَدَر زیبا
رقصی شده بر پا از
هر واژه ز ابیاتم ،در دفتر بیجانم
در گوش غزل کردم آهسته تو را نجوا
تصویر تو و چشمت
حک است به دیوارِ چشمی که شده چشمه
یا نه شده چون دریا
،طوفان جداییها
دلگیر و پَکَر کرده
موج دل غمگین را
گفتم که تو میآیی این جمله فقط حرف است،
تو رفتهای و من هم
محکوم به تنهایی در پیچ و خم دنیا
مشتاق به دیدارت در کوچهٔ رویاها...
تو رفته ای و اما بعد از تو نمیدانی بر من چه گذشت اینجا
حالم شده بیحالی، در دست گرفته دل دست قَدَرِ غم را...
ماندم چه تک و تنها .....
#مستان
@baresh_haye_ghalamman
May 11
منم آن برگ پاییزی که خشک و زرد افتاده
در آغوش زمینی که ندارد فهمی از احساس
#مستان
@bareshe_ghalam
سلام ای شمس زیبای خراسان
سلام ای روشنیبخش دل و جان
مرا یک گوشهٔ چشم تو کافی است
رضاجانم تویی حج فقیران
#مستان
@bareshe_ghalam