eitaa logo
از ازل تا قیامت
299 دنبال‌کننده
129 عکس
132 ویدیو
1 فایل
بررسی عوالم شش گانهٔ خلقت آدمی
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺🌺🌺🌺🌺 🌴مناظره امام علیه السلام🌴 🍁پرسش امام و شکست یحیی در پایان مأمون گفت:« اگر موافقید، شما هم از یحیی سئوالی بکنید.» امام علیه السلام به یحیی فرمود:« بپرسم؟» یحیی گفت:« فدایت شوم، هر طور میل شماست. اگر توانستم جواب می‌دهم و گرنه از شما استفاده می‌کنم. امام جواد علیه السلام پرسید:« در ابتدای روز به حرام بود، پیش از ظهر حلال شد، ظهر حرام شد و عصر حلال شد، هنگام غروب حرام شد، پس از عشا حلال شد، نیمه شب حرام شد و هنگام طلوع فجر حلال شد. حکم این زن چیست؟ و چرا پیوسته حلال و حرام می‌شد؟» گفت:« سوگند به خدا جوابش را نمی‌دانم. اگر مایل هستید، پاسخ بفرمایید تا بهره ببریم.» 🌳پاسخ روشن امام امام جواد علیه السلام فرمود:« این یک کنیز بود. مردی بیگانه او را در ابتدای روز خرید و زن بر او حلال شد. هنگام ظهر او را آزاد کرد و حرام شد. وقت عصر با او ازدواج کرد و حلال شد. وقت غروب او را مظاهره کرد و حرام شد. (مظاهره نوعی طلاق است که شرط رجوع به همسر، دادن کفاره است.) وقت عشا کفاره‌ی ظهار داد و حلال شد. نصف شب او را طلاق داد و حرام شد. وقت طلوع فجر رجوع کرد و حلال شد. در این هنگام مامون به حاضران از بنی عباس رو کرد و گفت:« آیا در میان شما کسی هست که این مسئله را این طور بتواند دهد یا مسئله‌ی قبلی را با آن جزییات بداند؟» گفتند:« نه! به خدا قسم شما جواد _علیه السلام_ را از ما بهتر می‌شناختید.» مامون گفت:« اهل بیت صلی الله علیه و آله وسلم در میان مردم فضل و کمال زیادی دارند و کم‌سالی آنان مانع کمالاتشان نیست.» سپس برخی دیگر از امام جواد علیه السلام را بیان کرد. منبع: (1)بحار الانوار، ج ۵۰ ص ۷۴ تا ۷۸ ح ۳ (2)منتهی الامال 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
🌺🌺🌺🌺🌺 🌴امام هادی علیه السلام🌴 در روزگار حکومت متوکل ادعا کرد که دختر فاطمه زهرا سلام الله علیها است متوکل به او گفت: تو زن جوانی هستی و از زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله سالیانی گذشته است. آن زن گفت: رسول خدا دستش را بر بدن من کشیده است و از خداوند خواسته که هر سال جوانی ام را به من برگرداند و من این مطلب را تا به حال برای مردم اظهار نکردم. متوکل سران ابی طالب و فرزندان عباس و قریش را خواست و مشورت کرد آنها گفتند در فلان تاریخ زینب دختر حضرت فاطمه علیه السلام وفات یافته است ولی آن زن می گفت دروغ است . متوکل گفت: من از فرزندان عباس نیستم اگر نتوانم حجت و دلیلی نقض سخن این زن بیاورم. اطرافیان گفتند: امام علیه السلام را بخواه امید است که پاسخی داشته باشد. امام هادی علیه السلام به آن زن فرمود: بدن سلام الله علیها بر حرام است بنابراین اگر راست می گوئی داخل محوطه درندگان بشو. آن زن گفت: دیگران که در این مجلس مدعی هستند از فرزندان امام حسن و امام حسین علیهما السلام هستند داخل شوند. متوکل به حضرت علیه السلام گفت: شما خودتان داخل شوید. امام فرمود: ندارد، نردبانی آوردند و در محوطه ای که شش بود امام داخل شد پس از ورود امام تمام شیرها خود را به امام نزدیک کردند و امام بر سر آنها می کشید وزیر متوکل گفت: تا این خبر منتشر نشده حضرت را خارج کن. متوکل گفت: ای ابوالحسن ما قصد سوئی نسبت به تو نداشتیم، فقط می خواستیم به گفته ات پیدا کنیم، دوست دارم که بیرون بیایی امام هادی علیه السلام برخاست و به طرف نردبان حرکت کرد در حالی که همه شیرها خود را به لباس حضرت می مالیدند امام روی اولین پله نردبان که قرار گرفت متوجه شیرها شد و با دست اشاره کرد که بر گردند و شیر ها برگشتند، امام از محوطه شیران خارج شد و فرمود: هر کس می پندارد که از فرزندان فاطمه است در این مکان برود متوکل به آن گفت: داخل محل شیران برو آن زن گفت: شما را به خدا دست نگه دارید من ادعای کردم من دختر فلانی هستم تنگ دستی و فشار مرا به این کار وادار کرد. متوکل گفت: او را داخل محوطه شیران بیافکنند. در این هنگام مادر متوکل شفاعت کرد و او را نجات داد. منبع : بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۴۹ 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
🌺🌺🌺🌺🌺 🌴خطبه حضرت زینب سلام الله علیها🌴 ✅حِذْيَم بن شريك اسدى مى گويد : در آن روز به دختر (ع) نگريستم كه خطبه مى خواند و هرگز را سخن ورتر و زبان آورتر از او نديدم. گويا زبان على(ع) در كام اوست و) با زبان على(ع) سخن مى گويد. به سوى مردم اشاره كرد كه « شويد!» ناگاه در سينه ها شد و كاروانها از حركت ايستاد، سپس آن حضرت(ع) پس از حمد و ثناى الهى و درود بر (ع) و خاندان پاكش چنين فرمود : 《أَمّا بَعْدُ يا أَهْلَ الْكُوفَةِ! يا اَهْلَ الْخَتْلِ وَ الْغَدْرِ وَ الْخَذْلِ وَ الْمَكْرِ》 اما بعد! اى كوفيان! اى نيرنگ بازان و شكنان و بى وفايان و مكر پيشه گان!  《أَلا فَلا رَقَأَتِ الْعَبْرَةُ وَ لا هَدَأَتِ الزَّفْرَةُ، إِنَّما مَثَلُكُمْ كَمَثَلِ الَّتِي نَقَضَتْ غَزْلَها مِنْ بَعْدِ قُوَّة أَنْكاثاً تَتَّخِذُونَ أَيْمانَكُمْ دَخَلا بَيْنَكُمْ》 هرگز چشمانتان خشك مباد و ناله هايتان آرام نگيرد. شما همانند آن زنى هستيد كه رشته خود را پس از بافتن وتابيدن وا مى تابيد. شما سوگندهايتان را دستاويز فساد ميان خود قرار داده ايد. در ميان شما جز لاف زدن، خودپسندى، دشمنى، دروغ، تملّق و چاپلوسىِ كنيزكان، و كينه توزىِ دشمنان نيست، يا مانند سبزه اى در كنار لجن زار و نقره اى بر سر گورهاييد. آگاه باشيد كه براى خويش بد چيزى را مهيا ساختيد و از پيش فرستاديد؛ خشم خدا شما را فرا خواهد گرفت و براى هميشه در عذاب خواهيد ماند. آيا براى برادرم (ع) گريه مى كنيد؟ آرى به خدا سوگند بايد كه ، چرا كه شما شايسته گريستن ايد! پس فراوان گريه كنيد و اندك بخنديد، چرا كه ننگ اين عمل گريبان شما را گرفت و لكه آن براى هميشه به دامن شما نشست كه هرگز نمى توانيد آن را پاك كنيد. چگونه مى توانيد اين لكه را پاك كنيد؟ كشتن فرزند پيامبران، معدن رسالت و آن كس كه سرور جوانان اهل است و پناهگاه حريم شما و پناه حزب و گروه شما شيعيان و قرارگاه آرامش شما، بهبودى بخش زخم هايتان، پناهگاه شما در گرفتاريها، رهبر شما به هنگام نبرد، حجت بزرگ براى شما و چراغ روشن راههايتان آيا كشتن او را ساده شمرديد؟ آگاه باشيد كه بد اى را براى خود از پيش فرستاده ايد و بار سنگين بدى را براى روز بر دوش گرفته ايد. نابود شويد نابود! واژگون باد پرچم تان واژگون! تلاشهايتان تباه، دستهايتان بريده و كالايتان در بازار اين جهان گرفتار خسارت باد؛ شما به خشم خدا گرفتار گشته و خوارى و بيچارگى بر شما حتمى شد! واى بر شما! آيا مى دانيد چه را از (ص) شكافتيد؟ و چه پيمانى را گسستيد؟ و چه حرمسراى ارزشمندى از رسول خدا(ص) را آشكار كرديد نشينان حريم محمّدى را بر و نشان داديد؟ و چه را از او هتك كرديد؟ و چه را از او بر زمين ريختيد؟ به راستى كار زشت و وحشتناكى انجام داده ايد، كه نزديك است بخاطر اين كار، از هم متلاشى گردد و شكافته شود و كوهها به شدت فرو ريزد! كار شما، زشت، بسيار خطرناك، تيره و تار، وخامت بار و نادرست و زشتى آن به گستردگى زمين و آسمان بود. آيا اگر از آسمان خون ببارد تعجب مى كنيد؟ [بدانيد كه] عذاب آخرت براى شما خواركننده تر است و جنايتكاران هرگز يارى نمى شوند. مهلت خداوند شما را مغرور نسازد، چرا كه خداوند كارى شتابزده نمى كند و به موقع ستمگران را مجازات مى كند و انتقام خون مظلوم هرگز از او فوت نمى شود، به يقين پروردگار در كمين ما و شماست. اگر (ص) از شما بپرسد، اين چه كارى بود كه كرديد با آنكه شما امت پيامبر آخر الزمان بوديد و بر ديگر امتها شرافت داشتيد، چه پاسخ خواهيد داد؟ شما چه كرديد با بيت و فرزندان و عزيزان من، جمعى را به اسارت برديد و گروهى را به خون آغشته كرديد. 🔸زينب كبرى(س) پس از اين خطابه جانسوز روى از آنان برگرداند. دراين حال، مردم را ديدم كه حيرت زده اند و از اندوه و پشيمانى، دست به دندان مى گزند. حِذْيَم مى افزايد : به كنارم نگريستم، پيرمردى را ديدم كه اشك مى ريزد و محاسنش با قطرات اشكش تر شده بود. در همان حال دستان خود را به آسمان بلند كرد و گفت: 《بِأَبي وَ أُمّي كُهُولُكُمْ خَيْرُ الْكُهُولِ، وَ نِساؤُكُمْ خَيْرُالنِّساءِ، وَ شَبابُكُمْ خَيْرُالشَّبابِ، وَ نَسْلُكُمْ نَسْلٌ كَريمٌ، وَ فَضْلُكُمْ فَضْلٌ عَظيمٌ》 پدر و مادرم فداى شما باد! پيرانتان بهترين پيران، زنانتان بهترين زنان و جوانانتان بهترين جوانانند. دودمان شما كريم و بزرگوار و فضل و منزلت شما بزرگ و عظيم است. منابع : ۱)الاحتجاج طبرسى، ج۲، ص۱۱ ۲)اللهوف ابن طاووس، ص۱۹۲ ۳)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۱۶۲ 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
🌺🌺🌺🌺🌺 🌴مناظره امام علیه السلام🌴 🍁پرسش امام و شکست یحیی در پایان مأمون گفت:« اگر موافقید، شما هم از یحیی سئوالی بکنید.» امام علیه السلام به یحیی فرمود:« بپرسم؟» یحیی گفت:« فدایت شوم، هر طور میل شماست. اگر توانستم جواب می‌دهم و گرنه از شما استفاده می‌کنم. امام جواد علیه السلام پرسید:« در ابتدای روز به حرام بود، پیش از ظهر حلال شد، ظهر حرام شد و عصر حلال شد، هنگام غروب حرام شد، پس از عشا حلال شد، نیمه شب حرام شد و هنگام طلوع فجر حلال شد. حکم این زن چیست؟ و چرا پیوسته حلال و حرام می‌شد؟» گفت:« سوگند به خدا جوابش را نمی‌دانم. اگر مایل هستید، پاسخ بفرمایید تا بهره ببریم.» 🌳پاسخ روشن امام امام جواد علیه السلام فرمود:« این یک کنیز بود. مردی بیگانه او را در ابتدای روز خرید و زن بر او حلال شد. هنگام ظهر او را آزاد کرد و حرام شد. وقت عصر با او ازدواج کرد و حلال شد. وقت غروب او را مظاهره کرد و حرام شد. (مظاهره نوعی طلاق است که شرط رجوع به همسر، دادن کفاره است.) وقت عشا کفاره‌ی ظهار داد و حلال شد. نصف شب او را طلاق داد و حرام شد. وقت طلوع فجر رجوع کرد و حلال شد. در این هنگام مامون به حاضران از بنی عباس رو کرد و گفت:« آیا در میان شما کسی هست که این مسئله را این طور بتواند دهد یا مسئله‌ی قبلی را با آن جزییات بداند؟» گفتند:« نه! به خدا قسم شما جواد _علیه السلام_ را از ما بهتر می‌شناختید.» مامون گفت:« اهل بیت صلی الله علیه و آله وسلم در میان مردم فضل و کمال زیادی دارند و کم‌سالی آنان مانع کمالاتشان نیست.» سپس برخی دیگر از امام جواد علیه السلام را بیان کرد. منبع: (1)بحار الانوار، ج ۵۰ ص ۷۴ تا ۷۸ ح ۳ (2)منتهی الامال 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
هدایت شده از از ازل تا قیامت
🌺🌺🌺🌺🌺 🌴مناظره امام علیه السلام🌴 🍁پرسش امام و شکست یحیی در پایان مأمون گفت:« اگر موافقید، شما هم از یحیی سئوالی بکنید.» امام علیه السلام به یحیی فرمود:« بپرسم؟» یحیی گفت:« فدایت شوم، هر طور میل شماست. اگر توانستم جواب می‌دهم و گرنه از شما استفاده می‌کنم. امام جواد علیه السلام پرسید:« در ابتدای روز به حرام بود، پیش از ظهر حلال شد، ظهر حرام شد و عصر حلال شد، هنگام غروب حرام شد، پس از عشا حلال شد، نیمه شب حرام شد و هنگام طلوع فجر حلال شد. حکم این زن چیست؟ و چرا پیوسته حلال و حرام می‌شد؟» گفت:« سوگند به خدا جوابش را نمی‌دانم. اگر مایل هستید، پاسخ بفرمایید تا بهره ببریم.» 🌳پاسخ روشن امام امام جواد علیه السلام فرمود:« این یک کنیز بود. مردی بیگانه او را در ابتدای روز خرید و زن بر او حلال شد. هنگام ظهر او را آزاد کرد و حرام شد. وقت عصر با او ازدواج کرد و حلال شد. وقت غروب او را مظاهره کرد و حرام شد. (مظاهره نوعی طلاق است که شرط رجوع به همسر، دادن کفاره است.) وقت عشا کفاره‌ی ظهار داد و حلال شد. نصف شب او را طلاق داد و حرام شد. وقت طلوع فجر رجوع کرد و حلال شد. در این هنگام مامون به حاضران از بنی عباس رو کرد و گفت:« آیا در میان شما کسی هست که این مسئله را این طور بتواند دهد یا مسئله‌ی قبلی را با آن جزییات بداند؟» گفتند:« نه! به خدا قسم شما جواد _علیه السلام_ را از ما بهتر می‌شناختید.» مامون گفت:« اهل بیت صلی الله علیه و آله وسلم در میان مردم فضل و کمال زیادی دارند و کم‌سالی آنان مانع کمالاتشان نیست.» سپس برخی دیگر از امام جواد علیه السلام را بیان کرد. منبع: (1)بحار الانوار، ج ۵۰ ص ۷۴ تا ۷۸ ح ۳ (2)منتهی الامال 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
هدایت شده از از ازل تا قیامت
🌺🌺🌺🌺🌺 🌴امام هادی علیه السلام🌴 در روزگار حکومت متوکل ادعا کرد که دختر فاطمه زهرا سلام الله علیها است متوکل به او گفت: تو زن جوانی هستی و از زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله سالیانی گذشته است. آن زن گفت: رسول خدا دستش را بر بدن من کشیده است و از خداوند خواسته که هر سال جوانی ام را به من برگرداند و من این مطلب را تا به حال برای مردم اظهار نکردم. متوکل سران ابی طالب و فرزندان عباس و قریش را خواست و مشورت کرد آنها گفتند در فلان تاریخ زینب دختر حضرت فاطمه علیه السلام وفات یافته است ولی آن زن می گفت دروغ است . متوکل گفت: من از فرزندان عباس نیستم اگر نتوانم حجت و دلیلی نقض سخن این زن بیاورم. اطرافیان گفتند: امام علیه السلام را بخواه امید است که پاسخی داشته باشد. امام هادی علیه السلام به آن زن فرمود: بدن سلام الله علیها بر حرام است بنابراین اگر راست می گوئی داخل محوطه درندگان بشو. آن زن گفت: دیگران که در این مجلس مدعی هستند از فرزندان امام حسن و امام حسین علیهما السلام هستند داخل شوند. متوکل به حضرت علیه السلام گفت: شما خودتان داخل شوید. امام فرمود: ندارد، نردبانی آوردند و در محوطه ای که شش بود امام داخل شد پس از ورود امام تمام شیرها خود را به امام نزدیک کردند و امام بر سر آنها می کشید وزیر متوکل گفت: تا این خبر منتشر نشده حضرت را خارج کن. متوکل گفت: ای ابوالحسن ما قصد سوئی نسبت به تو نداشتیم، فقط می خواستیم به گفته ات پیدا کنیم، دوست دارم که بیرون بیایی امام هادی علیه السلام برخاست و به طرف نردبان حرکت کرد در حالی که همه شیرها خود را به لباس حضرت می مالیدند امام روی اولین پله نردبان که قرار گرفت متوجه شیرها شد و با دست اشاره کرد که بر گردند و شیر ها برگشتند، امام از محوطه شیران خارج شد و فرمود: هر کس می پندارد که از فرزندان فاطمه است در این مکان برود متوکل به آن گفت: داخل محل شیران برو آن زن گفت: شما را به خدا دست نگه دارید من ادعای کردم من دختر فلانی هستم تنگ دستی و فشار مرا به این کار وادار کرد. متوکل گفت: او را داخل محوطه شیران بیافکنند. در این هنگام مادر متوکل شفاعت کرد و او را نجات داد. منبع : بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۴۹ 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
هدایت شده از از ازل تا قیامت
🌺🌺🌺🌺🌺 🌴امام هادی علیه السلام🌴 در روزگار حکومت متوکل ادعا کرد که دختر فاطمه زهرا سلام الله علیها است متوکل به او گفت: تو زن جوانی هستی و از زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله سالیانی گذشته است. آن زن گفت: رسول خدا دستش را بر بدن من کشیده است و از خداوند خواسته که هر سال جوانی ام را به من برگرداند و من این مطلب را تا به حال برای مردم اظهار نکردم. متوکل سران ابی طالب و فرزندان عباس و قریش را خواست و مشورت کرد آنها گفتند در فلان تاریخ زینب دختر حضرت فاطمه علیه السلام وفات یافته است ولی آن زن می گفت دروغ است . متوکل گفت: من از فرزندان عباس نیستم اگر نتوانم حجت و دلیلی نقض سخن این زن بیاورم. اطرافیان گفتند: امام علیه السلام را بخواه امید است که پاسخی داشته باشد. امام هادی علیه السلام به آن زن فرمود: بدن سلام الله علیها بر حرام است بنابراین اگر راست می گوئی داخل محوطه درندگان بشو. آن زن گفت: دیگران که در این مجلس مدعی هستند از فرزندان امام حسن و امام حسین علیهما السلام هستند داخل شوند. متوکل به حضرت علیه السلام گفت: شما خودتان داخل شوید. امام فرمود: ندارد، نردبانی آوردند و در محوطه ای که شش بود امام داخل شد پس از ورود امام تمام شیرها خود را به امام نزدیک کردند و امام بر سر آنها می کشید وزیر متوکل گفت: تا این خبر منتشر نشده حضرت را خارج کن. متوکل گفت: ای ابوالحسن ما قصد سوئی نسبت به تو نداشتیم، فقط می خواستیم به گفته ات پیدا کنیم، دوست دارم که بیرون بیایی امام هادی علیه السلام برخاست و به طرف نردبان حرکت کرد در حالی که همه شیرها خود را به لباس حضرت می مالیدند امام روی اولین پله نردبان که قرار گرفت متوجه شیرها شد و با دست اشاره کرد که بر گردند و شیر ها برگشتند، امام از محوطه شیران خارج شد و فرمود: هر کس می پندارد که از فرزندان فاطمه است در این مکان برود متوکل به آن گفت: داخل محل شیران برو آن زن گفت: شما را به خدا دست نگه دارید من ادعای کردم من دختر فلانی هستم تنگ دستی و فشار مرا به این کار وادار کرد. متوکل گفت: او را داخل محوطه شیران بیافکنند. در این هنگام مادر متوکل شفاعت کرد و او را نجات داد. منبع : بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۴۹ 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
هدایت شده از از ازل تا قیامت
🌺🌺🌺🌺🌺 🌴مناظره امام علیه السلام🌴 🍁پرسش امام و شکست یحیی در پایان مأمون گفت:« اگر موافقید، شما هم از یحیی سئوالی بکنید.» امام علیه السلام به یحیی فرمود:« بپرسم؟» یحیی گفت:« فدایت شوم، هر طور میل شماست. اگر توانستم جواب می‌دهم و گرنه از شما استفاده می‌کنم. امام جواد علیه السلام پرسید:« در ابتدای روز به حرام بود، پیش از ظهر حلال شد، ظهر حرام شد و عصر حلال شد، هنگام غروب حرام شد، پس از عشا حلال شد، نیمه شب حرام شد و هنگام طلوع فجر حلال شد. حکم این زن چیست؟ و چرا پیوسته حلال و حرام می‌شد؟» گفت:« سوگند به خدا جوابش را نمی‌دانم. اگر مایل هستید، پاسخ بفرمایید تا بهره ببریم.» 🌳پاسخ روشن امام امام جواد علیه السلام فرمود:« این یک کنیز بود. مردی بیگانه او را در ابتدای روز خرید و زن بر او حلال شد. هنگام ظهر او را آزاد کرد و حرام شد. وقت عصر با او ازدواج کرد و حلال شد. وقت غروب او را مظاهره کرد و حرام شد. (مظاهره نوعی طلاق است که شرط رجوع به همسر، دادن کفاره است.) وقت عشا کفاره‌ی ظهار داد و حلال شد. نصف شب او را طلاق داد و حرام شد. وقت طلوع فجر رجوع کرد و حلال شد. در این هنگام مامون به حاضران از بنی عباس رو کرد و گفت:« آیا در میان شما کسی هست که این مسئله را این طور بتواند دهد یا مسئله‌ی قبلی را با آن جزییات بداند؟» گفتند:« نه! به خدا قسم شما جواد _علیه السلام_ را از ما بهتر می‌شناختید.» مامون گفت:« اهل بیت صلی الله علیه و آله وسلم در میان مردم فضل و کمال زیادی دارند و کم‌سالی آنان مانع کمالاتشان نیست.» سپس برخی دیگر از امام جواد علیه السلام را بیان کرد. منبع: (1)بحار الانوار، ج ۵۰ ص ۷۴ تا ۷۸ ح ۳ (2)منتهی الامال 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
هدایت شده از از ازل تا قیامت
🌺🌺🌺🌺🌺 🌴مناظره امام علیه السلام🌴 🍁پرسش امام و شکست یحیی در پایان مأمون گفت:« اگر موافقید، شما هم از یحیی سئوالی بکنید.» امام علیه السلام به یحیی فرمود:« بپرسم؟» یحیی گفت:« فدایت شوم، هر طور میل شماست. اگر توانستم جواب می‌دهم و گرنه از شما استفاده می‌کنم. امام جواد علیه السلام پرسید:« در ابتدای روز به حرام بود، پیش از ظهر حلال شد، ظهر حرام شد و عصر حلال شد، هنگام غروب حرام شد، پس از عشا حلال شد، نیمه شب حرام شد و هنگام طلوع فجر حلال شد. حکم این زن چیست؟ و چرا پیوسته حلال و حرام می‌شد؟» گفت:« سوگند به خدا جوابش را نمی‌دانم. اگر مایل هستید، پاسخ بفرمایید تا بهره ببریم.» 🌳پاسخ روشن امام امام جواد علیه السلام فرمود:« این یک کنیز بود. مردی بیگانه او را در ابتدای روز خرید و زن بر او حلال شد. هنگام ظهر او را آزاد کرد و حرام شد. وقت عصر با او ازدواج کرد و حلال شد. وقت غروب او را مظاهره کرد و حرام شد. (مظاهره نوعی طلاق است که شرط رجوع به همسر، دادن کفاره است.) وقت عشا کفاره‌ی ظهار داد و حلال شد. نصف شب او را طلاق داد و حرام شد. وقت طلوع فجر رجوع کرد و حلال شد. در این هنگام مامون به حاضران از بنی عباس رو کرد و گفت:« آیا در میان شما کسی هست که این مسئله را این طور بتواند دهد یا مسئله‌ی قبلی را با آن جزییات بداند؟» گفتند:« نه! به خدا قسم شما جواد _علیه السلام_ را از ما بهتر می‌شناختید.» مامون گفت:« اهل بیت صلی الله علیه و آله وسلم در میان مردم فضل و کمال زیادی دارند و کم‌سالی آنان مانع کمالاتشان نیست.» سپس برخی دیگر از امام جواد علیه السلام را بیان کرد. منبع: (1)بحار الانوار، ج ۵۰ ص ۷۴ تا ۷۸ ح ۳ (2)منتهی الامال 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
هدایت شده از از ازل تا قیامت
🌺🌺🌺🌺🌺 🌴مناظره امام علیه السلام🌴 🍁پرسش امام و شکست یحیی در پایان مأمون گفت:« اگر موافقید، شما هم از یحیی سئوالی بکنید.» امام علیه السلام به یحیی فرمود:« بپرسم؟» یحیی گفت:« فدایت شوم، هر طور میل شماست. اگر توانستم جواب می‌دهم و گرنه از شما استفاده می‌کنم. امام جواد علیه السلام پرسید:« در ابتدای روز به حرام بود، پیش از ظهر حلال شد، ظهر حرام شد و عصر حلال شد، هنگام غروب حرام شد، پس از عشا حلال شد، نیمه شب حرام شد و هنگام طلوع فجر حلال شد. حکم این زن چیست؟ و چرا پیوسته حلال و حرام می‌شد؟» گفت:« سوگند به خدا جوابش را نمی‌دانم. اگر مایل هستید، پاسخ بفرمایید تا بهره ببریم.» 🌳پاسخ روشن امام امام جواد علیه السلام فرمود:« این یک کنیز بود. مردی بیگانه او را در ابتدای روز خرید و زن بر او حلال شد. هنگام ظهر او را آزاد کرد و حرام شد. وقت عصر با او ازدواج کرد و حلال شد. وقت غروب او را مظاهره کرد و حرام شد. (مظاهره نوعی طلاق است که شرط رجوع به همسر، دادن کفاره است.) وقت عشا کفاره‌ی ظهار داد و حلال شد. نصف شب او را طلاق داد و حرام شد. وقت طلوع فجر رجوع کرد و حلال شد. در این هنگام مامون به حاضران از بنی عباس رو کرد و گفت:« آیا در میان شما کسی هست که این مسئله را این طور بتواند دهد یا مسئله‌ی قبلی را با آن جزییات بداند؟» گفتند:« نه! به خدا قسم شما جواد _علیه السلام_ را از ما بهتر می‌شناختید.» مامون گفت:« اهل بیت صلی الله علیه و آله وسلم در میان مردم فضل و کمال زیادی دارند و کم‌سالی آنان مانع کمالاتشان نیست.» سپس برخی دیگر از امام جواد علیه السلام را بیان کرد. منبع: (1)بحار الانوار، ج ۵۰ ص ۷۴ تا ۷۸ ح ۳ (2)منتهی الامال 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
هدایت شده از از ازل تا قیامت
🌺🌺🌺🌺🌺 🌴مناظره امام علیه السلام🌴 🍁پرسش امام و شکست یحیی در پایان مأمون گفت:« اگر موافقید، شما هم از یحیی سئوالی بکنید.» امام علیه السلام به یحیی فرمود:« بپرسم؟» یحیی گفت:« فدایت شوم، هر طور میل شماست. اگر توانستم جواب می‌دهم و گرنه از شما استفاده می‌کنم. امام جواد علیه السلام پرسید:« در ابتدای روز به حرام بود، پیش از ظهر حلال شد، ظهر حرام شد و عصر حلال شد، هنگام غروب حرام شد، پس از عشا حلال شد، نیمه شب حرام شد و هنگام طلوع فجر حلال شد. حکم این زن چیست؟ و چرا پیوسته حلال و حرام می‌شد؟» گفت:« سوگند به خدا جوابش را نمی‌دانم. اگر مایل هستید، پاسخ بفرمایید تا بهره ببریم.» 🌳پاسخ روشن امام امام جواد علیه السلام فرمود:« این یک کنیز بود. مردی بیگانه او را در ابتدای روز خرید و زن بر او حلال شد. هنگام ظهر او را آزاد کرد و حرام شد. وقت عصر با او ازدواج کرد و حلال شد. وقت غروب او را مظاهره کرد و حرام شد. (مظاهره نوعی طلاق است که شرط رجوع به همسر، دادن کفاره است.) وقت عشا کفاره‌ی ظهار داد و حلال شد. نصف شب او را طلاق داد و حرام شد. وقت طلوع فجر رجوع کرد و حلال شد. در این هنگام مامون به حاضران از بنی عباس رو کرد و گفت:« آیا در میان شما کسی هست که این مسئله را این طور بتواند دهد یا مسئله‌ی قبلی را با آن جزییات بداند؟» گفتند:« نه! به خدا قسم شما جواد _علیه السلام_ را از ما بهتر می‌شناختید.» مامون گفت:« اهل بیت صلی الله علیه و آله وسلم در میان مردم فضل و کمال زیادی دارند و کم‌سالی آنان مانع کمالاتشان نیست.» سپس برخی دیگر از امام جواد علیه السلام را بیان کرد. منبع: (1)بحار الانوار، ج ۵۰ ص ۷۴ تا ۷۸ ح ۳ (2)منتهی الامال 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat