eitaa logo
از ازل تا قیامت
290 دنبال‌کننده
131 عکس
150 ویدیو
1 فایل
بررسی عوالم شش گانهٔ خلقت آدمی
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺🌺🌺🌺🌺 🌴 امام جعفر (علیه السلام)🌴 🌳"امام زمان من کسی است که را تبدیل به می کند"🌳 أبوهاشم یا أبوعامر سید إسماعیل بن محمد یزید بن ربیعه حِمیَری معروف به سید از مشهورترین شاعران و مذهب و زبان گویای این مذهب بود. طبع شعر وی به قدری روان و شعرش به حدی فراوان بود که تاکنون کسی موفق به تدوین دیوان جامع و ضبط همه اشعار او نشده است. تنها ۲۳۰۰ قصیده از هاشمیات او را جمع آورده ‌اند. نقل شده که وی در ابتدا بر مذهب خوارج بود، سپس مذهب کیسانیه اختیار کرد و بعدها با عنایت امام (علیه السلام) مستبصر شده، و به مذهب امامیه گرایید و تا پایان عمر شیعه باقی ماند. نسب به قبیله حمیر می ‌رسد که اصلا از بودند و قریشی نبوده است. سید اسماعیل حِمیَری، نه فاطمی بود و نه علوی، بلکه او به معنای لغوی [به معنای آقا] و سید جزء نام او بوده است. در مورد ایشان داستانی عجیب و آموزنده ای در کتاب «تنقیح المقال» علامه مامقانی دیدم که شنیدن آن خالی از لطف نمی باشد. نقل شده که سید حِمیَری روزی در راه بود در حالی که کوزه ای از با خود به همراه داشت که ناگهان با امام علیه السلام مواجه شد! حضرت [با اینکه می دانست او در کوزه چه به همراه دارد] از او پرسیدند: حِمیَری در کوزه چه داری؟ حِمیَری گفت: یا ابن رسول الله در کوزه به همراه دارم! امام صادق علیه السلام فرمود: مقداری از آن شیر را در کف من بریز! پس [کوزه را خم کرد و با تعجب دید] مقداری شیر از کوزه به کف دستان مبارک حضرت ریخته شد! در این هنگام حضرت از او سؤال کرد: امام کیست؟ حِمیَری گفت: امام زمان من کسی است که را تبدیل به می کند! در احوالات سید آورده اند که از گناه خود (شرب خمر) قبل از وفات کرد و امام صادق علیه السلام بارها برای او دعا کرد. منبع متن اصلی روایت از کتاب «تنقیح المقال» علامه مامقانی: … فمرّ یوماً فی طریق من‌ طرق المدینه و معه إبریق فیه خمر، فلقیه الصادق علیه السلام، فقال له: یا حمیری! ما فی إبریقک؟ فقال: یابن رسول اللّه! إنّه لبن! فقال له: صبّ‌ فی کفّی من اللبن، فصبّه فی کفّه، فإذا هو لبن! فقال له الصادق علیه السلام: مَن إمام زمانک؟ فقال: الذی حوّل الخمر لبنا!! (تنقیح المقال، ج۱۰، ص۳۱۳) 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
🌺🌺🌺🌺🌺 🌴امام هادی علیه السلام🌴 در روزگار حکومت متوکل ادعا کرد که دختر فاطمه زهرا سلام الله علیها است متوکل به او گفت: تو زن جوانی هستی و از زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله سالیانی گذشته است. آن زن گفت: رسول خدا دستش را بر بدن من کشیده است و از خداوند خواسته که هر سال جوانی ام را به من برگرداند و من این مطلب را تا به حال برای مردم اظهار نکردم. متوکل سران ابی طالب و فرزندان عباس و قریش را خواست و مشورت کرد آنها گفتند در فلان تاریخ زینب دختر حضرت فاطمه علیه السلام وفات یافته است ولی آن زن می گفت دروغ است . متوکل گفت: من از فرزندان عباس نیستم اگر نتوانم حجت و دلیلی نقض سخن این زن بیاورم. اطرافیان گفتند: امام علیه السلام را بخواه امید است که پاسخی داشته باشد. امام هادی علیه السلام به آن زن فرمود: بدن سلام الله علیها بر حرام است بنابراین اگر راست می گوئی داخل محوطه درندگان بشو. آن زن گفت: دیگران که در این مجلس مدعی هستند از فرزندان امام حسن و امام حسین علیهما السلام هستند داخل شوند. متوکل به حضرت علیه السلام گفت: شما خودتان داخل شوید. امام فرمود: ندارد، نردبانی آوردند و در محوطه ای که شش بود امام داخل شد پس از ورود امام تمام شیرها خود را به امام نزدیک کردند و امام بر سر آنها می کشید وزیر متوکل گفت: تا این خبر منتشر نشده حضرت را خارج کن. متوکل گفت: ای ابوالحسن ما قصد سوئی نسبت به تو نداشتیم، فقط می خواستیم به گفته ات پیدا کنیم، دوست دارم که بیرون بیایی امام هادی علیه السلام برخاست و به طرف نردبان حرکت کرد در حالی که همه شیرها خود را به لباس حضرت می مالیدند امام روی اولین پله نردبان که قرار گرفت متوجه شیرها شد و با دست اشاره کرد که بر گردند و شیر ها برگشتند، امام از محوطه شیران خارج شد و فرمود: هر کس می پندارد که از فرزندان فاطمه است در این مکان برود متوکل به آن گفت: داخل محل شیران برو آن زن گفت: شما را به خدا دست نگه دارید من ادعای کردم من دختر فلانی هستم تنگ دستی و فشار مرا به این کار وادار کرد. متوکل گفت: او را داخل محوطه شیران بیافکنند. در این هنگام مادر متوکل شفاعت کرد و او را نجات داد. منبع : بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۴۹ 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
🌺🌺🌺🌺🌺 🌴 امام جعفر (علیه السلام)🌴 🌳"امام زمان من کسی است که را تبدیل به می کند"🌳 أبوهاشم یا أبوعامر سید إسماعیل بن محمد یزید بن ربیعه حِمیَری معروف به سید از مشهورترین شاعران و مذهب و زبان گویای این مذهب بود. طبع شعر وی به قدری روان و شعرش به حدی فراوان بود که تاکنون کسی موفق به تدوین دیوان جامع و ضبط همه اشعار او نشده است. تنها ۲۳۰۰ قصیده از هاشمیات او را جمع آورده ‌اند. نقل شده که وی در ابتدا بر مذهب خوارج بود، سپس مذهب کیسانیه اختیار کرد و بعدها با عنایت امام (علیه السلام) مستبصر شده، و به مذهب امامیه گرایید و تا پایان عمر شیعه باقی ماند. نسب به قبیله حمیر می ‌رسد که اصلا از بودند و قریشی نبوده است. سید اسماعیل حِمیَری، نه فاطمی بود و نه علوی، بلکه او به معنای لغوی [به معنای آقا] و سید جزء نام او بوده است. در مورد ایشان داستانی عجیب و آموزنده ای در کتاب «تنقیح المقال» علامه مامقانی دیدم که شنیدن آن خالی از لطف نمی باشد. نقل شده که سید حِمیَری روزی در راه بود در حالی که کوزه ای از با خود به همراه داشت که ناگهان با امام علیه السلام مواجه شد! حضرت [با اینکه می دانست او در کوزه چه به همراه دارد] از او پرسیدند: حِمیَری در کوزه چه داری؟ حِمیَری گفت: یا ابن رسول الله در کوزه به همراه دارم! امام صادق علیه السلام فرمود: مقداری از آن شیر را در کف من بریز! پس [کوزه را خم کرد و با تعجب دید] مقداری شیر از کوزه به کف دستان مبارک حضرت ریخته شد! در این هنگام حضرت از او سؤال کرد: امام کیست؟ حِمیَری گفت: امام زمان من کسی است که را تبدیل به می کند! در احوالات سید آورده اند که از گناه خود (شرب خمر) قبل از وفات کرد و امام صادق علیه السلام بارها برای او دعا کرد. منبع متن اصلی روایت از کتاب «تنقیح المقال» علامه مامقانی: … فمرّ یوماً فی طریق من‌ طرق المدینه و معه إبریق فیه خمر، فلقیه الصادق علیه السلام، فقال له: یا حمیری! ما فی إبریقک؟ فقال: یابن رسول اللّه! إنّه لبن! فقال له: صبّ‌ فی کفّی من اللبن، فصبّه فی کفّه، فإذا هو لبن! فقال له الصادق علیه السلام: مَن إمام زمانک؟ فقال: الذی حوّل الخمر لبنا!! (تنقیح المقال، ج۱۰، ص۳۱۳) 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
🌺🌺🌺🌺🌺 🌴امام هادی علیه السلام🌴 🍁 در روزگار حکومت متوکل زنی ادعا کرد که دختر فاطمه زهرا سلام الله علیها است متوکل به او گفت: تو زن جوانی هستی و از زمان خدا صلی الله علیه و آله سالیانی گذشته است. آن زن گفت: رسول خدا دستش را بر بدن من کشیده است و از خداوند خواسته که هر سال جوانی ام را به من برگرداند و من این مطلب را تا به حال برای مردم اظهار نکردم. متوکل سران ابی طالب و فرزندان عباس و قریش را خواست و مشورت کرد آنها گفتند در فلان تاریخ زینب دختر حضرت علیها السلام وفات یافته است ولی آن زن می گفت دروغ است . متوکل گفت: من از فرزندان عباس نیستم اگر نتوانم حجت و دلیلی نقض سخن این زن بیاورم. اطرافیان گفتند: امام علیه السلام را بخواه امید است که پاسخی داشته باشد امام هادی علیه السلام به آن زن فرمود: بدن فرزندان فاطمه بر درندگان است بنابراین اگر راست می گوئی داخل محوطه درندگان بشو. آن زن گفت: دیگران که در این مجلس مدعی هستند از فرزندان امام و امام علیهما السلام هستند داخل شوند. متوکل به حضرت علیه السلام گفت: شما خودتان داخل شوید. امام فرمود: مانعی ندارد، نردبانی آوردند و در محوطه ای که شش بود امام داخل شد پس از ورود امام تمام شیرها خود را به امام نزدیک کردند و امام دست بر سر آنها می کشید. وزیر متوکل گفت: تا این خبر منتشر نشده حضرت را خارج کن. متوکل گفت: ای ابوالحسن ما قصد سوئی نسبت به تو نداشتیم، فقط می خواستیم به گفته ات یقین پیدا کنیم، دوست دارم که بیرون بیایی امام علیه السلام برخاست و به طرف نردبان حرکت کرد در حالی که همه شیرها خود را به لباس حضرت می مالیدند امام روی اولین پله نردبان که قرار گرفت متوجه شیرها شد و با دست اشاره کرد که بر گردند و شیر ها برگشتند، امام از محوطه شیران خارج شد و فرمود: هر کس می پندارد که از فرزندان است در این مکان برود. متوکل به آن زن گفت: داخل محل شیران برو آن زن گفت: شما را به خدا دست نگه دارید من ادعای باطلی کردم من دختر فلانی هستم تنگ دستی و فشار مرا به این کار وادار کرد. متوکل گفت: او را داخل محوطه شیران بیافکنند. در این هنگام مادر متوکل شفاعت کرد و او را نجات داد.(1) منبع: 1-بحار الانوار، ج 50، ص 149، شماره 35 از کتاب خرائج. 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
هدایت شده از از ازل تا قیامت
🌺🌺🌺🌺🌺 🌴 امام جعفر (علیه السلام)🌴 🌳"امام زمان من کسی است که را تبدیل به می کند"🌳 أبوهاشم یا أبوعامر سید إسماعیل بن محمد یزید بن ربیعه حِمیَری معروف به سید از مشهورترین شاعران و مذهب و زبان گویای این مذهب بود. طبع شعر وی به قدری روان و شعرش به حدی فراوان بود که تاکنون کسی موفق به تدوین دیوان جامع و ضبط همه اشعار او نشده است. تنها ۲۳۰۰ قصیده از هاشمیات او را جمع آورده ‌اند. نقل شده که وی در ابتدا بر مذهب خوارج بود، سپس مذهب کیسانیه اختیار کرد و بعدها با عنایت امام (علیه السلام) مستبصر شده، و به مذهب امامیه گرایید و تا پایان عمر شیعه باقی ماند. نسب به قبیله حمیر می ‌رسد که اصلا از بودند و قریشی نبوده است. سید اسماعیل حِمیَری، نه فاطمی بود و نه علوی، بلکه او به معنای لغوی [به معنای آقا] و سید جزء نام او بوده است. در مورد ایشان داستانی عجیب و آموزنده ای در کتاب «تنقیح المقال» علامه مامقانی دیدم که شنیدن آن خالی از لطف نمی باشد. نقل شده که سید حِمیَری روزی در راه بود در حالی که کوزه ای از با خود به همراه داشت که ناگهان با امام علیه السلام مواجه شد! حضرت [با اینکه می دانست او در کوزه چه به همراه دارد] از او پرسیدند: حِمیَری در کوزه چه داری؟ حِمیَری گفت: یا ابن رسول الله در کوزه به همراه دارم! امام صادق علیه السلام فرمود: مقداری از آن شیر را در کف من بریز! پس [کوزه را خم کرد و با تعجب دید] مقداری شیر از کوزه به کف دستان مبارک حضرت ریخته شد! در این هنگام حضرت از او سؤال کرد: امام کیست؟ حِمیَری گفت: امام زمان من کسی است که را تبدیل به می کند! در احوالات سید آورده اند که از گناه خود (شرب خمر) قبل از وفات کرد و امام صادق علیه السلام بارها برای او دعا کرد. منبع متن اصلی روایت از کتاب «تنقیح المقال» علامه مامقانی: … فمرّ یوماً فی طریق من‌ طرق المدینه و معه إبریق فیه خمر، فلقیه الصادق علیه السلام، فقال له: یا حمیری! ما فی إبریقک؟ فقال: یابن رسول اللّه! إنّه لبن! فقال له: صبّ‌ فی کفّی من اللبن، فصبّه فی کفّه، فإذا هو لبن! فقال له الصادق علیه السلام: مَن إمام زمانک؟ فقال: الذی حوّل الخمر لبنا!! (تنقیح المقال، ج۱۰، ص۳۱۳) 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
هدایت شده از از ازل تا قیامت
🌺🌺🌺🌺🌺 🌴امام هادی علیه السلام🌴 در روزگار حکومت متوکل ادعا کرد که دختر فاطمه زهرا سلام الله علیها است متوکل به او گفت: تو زن جوانی هستی و از زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله سالیانی گذشته است. آن زن گفت: رسول خدا دستش را بر بدن من کشیده است و از خداوند خواسته که هر سال جوانی ام را به من برگرداند و من این مطلب را تا به حال برای مردم اظهار نکردم. متوکل سران ابی طالب و فرزندان عباس و قریش را خواست و مشورت کرد آنها گفتند در فلان تاریخ زینب دختر حضرت فاطمه علیه السلام وفات یافته است ولی آن زن می گفت دروغ است . متوکل گفت: من از فرزندان عباس نیستم اگر نتوانم حجت و دلیلی نقض سخن این زن بیاورم. اطرافیان گفتند: امام علیه السلام را بخواه امید است که پاسخی داشته باشد. امام هادی علیه السلام به آن زن فرمود: بدن سلام الله علیها بر حرام است بنابراین اگر راست می گوئی داخل محوطه درندگان بشو. آن زن گفت: دیگران که در این مجلس مدعی هستند از فرزندان امام حسن و امام حسین علیهما السلام هستند داخل شوند. متوکل به حضرت علیه السلام گفت: شما خودتان داخل شوید. امام فرمود: ندارد، نردبانی آوردند و در محوطه ای که شش بود امام داخل شد پس از ورود امام تمام شیرها خود را به امام نزدیک کردند و امام بر سر آنها می کشید وزیر متوکل گفت: تا این خبر منتشر نشده حضرت را خارج کن. متوکل گفت: ای ابوالحسن ما قصد سوئی نسبت به تو نداشتیم، فقط می خواستیم به گفته ات پیدا کنیم، دوست دارم که بیرون بیایی امام هادی علیه السلام برخاست و به طرف نردبان حرکت کرد در حالی که همه شیرها خود را به لباس حضرت می مالیدند امام روی اولین پله نردبان که قرار گرفت متوجه شیرها شد و با دست اشاره کرد که بر گردند و شیر ها برگشتند، امام از محوطه شیران خارج شد و فرمود: هر کس می پندارد که از فرزندان فاطمه است در این مکان برود متوکل به آن گفت: داخل محل شیران برو آن زن گفت: شما را به خدا دست نگه دارید من ادعای کردم من دختر فلانی هستم تنگ دستی و فشار مرا به این کار وادار کرد. متوکل گفت: او را داخل محوطه شیران بیافکنند. در این هنگام مادر متوکل شفاعت کرد و او را نجات داد. منبع : بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۴۹ 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
هدایت شده از از ازل تا قیامت
🌺🌺🌺🌺🌺 🌴امام هادی علیه السلام🌴 در روزگار حکومت متوکل ادعا کرد که دختر فاطمه زهرا سلام الله علیها است متوکل به او گفت: تو زن جوانی هستی و از زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله سالیانی گذشته است. آن زن گفت: رسول خدا دستش را بر بدن من کشیده است و از خداوند خواسته که هر سال جوانی ام را به من برگرداند و من این مطلب را تا به حال برای مردم اظهار نکردم. متوکل سران ابی طالب و فرزندان عباس و قریش را خواست و مشورت کرد آنها گفتند در فلان تاریخ زینب دختر حضرت فاطمه علیه السلام وفات یافته است ولی آن زن می گفت دروغ است . متوکل گفت: من از فرزندان عباس نیستم اگر نتوانم حجت و دلیلی نقض سخن این زن بیاورم. اطرافیان گفتند: امام علیه السلام را بخواه امید است که پاسخی داشته باشد. امام هادی علیه السلام به آن زن فرمود: بدن سلام الله علیها بر حرام است بنابراین اگر راست می گوئی داخل محوطه درندگان بشو. آن زن گفت: دیگران که در این مجلس مدعی هستند از فرزندان امام حسن و امام حسین علیهما السلام هستند داخل شوند. متوکل به حضرت علیه السلام گفت: شما خودتان داخل شوید. امام فرمود: ندارد، نردبانی آوردند و در محوطه ای که شش بود امام داخل شد پس از ورود امام تمام شیرها خود را به امام نزدیک کردند و امام بر سر آنها می کشید وزیر متوکل گفت: تا این خبر منتشر نشده حضرت را خارج کن. متوکل گفت: ای ابوالحسن ما قصد سوئی نسبت به تو نداشتیم، فقط می خواستیم به گفته ات پیدا کنیم، دوست دارم که بیرون بیایی امام هادی علیه السلام برخاست و به طرف نردبان حرکت کرد در حالی که همه شیرها خود را به لباس حضرت می مالیدند امام روی اولین پله نردبان که قرار گرفت متوجه شیرها شد و با دست اشاره کرد که بر گردند و شیر ها برگشتند، امام از محوطه شیران خارج شد و فرمود: هر کس می پندارد که از فرزندان فاطمه است در این مکان برود متوکل به آن گفت: داخل محل شیران برو آن زن گفت: شما را به خدا دست نگه دارید من ادعای کردم من دختر فلانی هستم تنگ دستی و فشار مرا به این کار وادار کرد. متوکل گفت: او را داخل محوطه شیران بیافکنند. در این هنگام مادر متوکل شفاعت کرد و او را نجات داد. منبع : بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۴۹ 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
هدایت شده از از ازل تا قیامت
🌺🌺🌺🌺🌺 🌴 امام جعفر (علیه السلام)🌴 🌳"امام زمان من کسی است که را تبدیل به می کند"🌳 أبوهاشم یا أبوعامر سید إسماعیل بن محمد یزید بن ربیعه حِمیَری معروف به سید از مشهورترین شاعران و مذهب و زبان گویای این مذهب بود. طبع شعر وی به قدری روان و شعرش به حدی فراوان بود که تاکنون کسی موفق به تدوین دیوان جامع و ضبط همه اشعار او نشده است. تنها ۲۳۰۰ قصیده از هاشمیات او را جمع آورده ‌اند. نقل شده که وی در ابتدا بر مذهب خوارج بود، سپس مذهب کیسانیه اختیار کرد و بعدها با عنایت امام (علیه السلام) مستبصر شده، و به مذهب امامیه گرایید و تا پایان عمر شیعه باقی ماند. نسب به قبیله حمیر می ‌رسد که اصلا از بودند و قریشی نبوده است. سید اسماعیل حِمیَری، نه فاطمی بود و نه علوی، بلکه او به معنای لغوی [به معنای آقا] و سید جزء نام او بوده است. در مورد ایشان داستانی عجیب و آموزنده ای در کتاب «تنقیح المقال» علامه مامقانی دیدم که شنیدن آن خالی از لطف نمی باشد. نقل شده که سید حِمیَری روزی در راه بود در حالی که کوزه ای از با خود به همراه داشت که ناگهان با امام علیه السلام مواجه شد! حضرت [با اینکه می دانست او در کوزه چه به همراه دارد] از او پرسیدند: حِمیَری در کوزه چه داری؟ حِمیَری گفت: یا ابن رسول الله در کوزه به همراه دارم! امام صادق علیه السلام فرمود: مقداری از آن شیر را در کف من بریز! پس [کوزه را خم کرد و با تعجب دید] مقداری شیر از کوزه به کف دستان مبارک حضرت ریخته شد! در این هنگام حضرت از او سؤال کرد: امام کیست؟ حِمیَری گفت: امام زمان من کسی است که را تبدیل به می کند! در احوالات سید آورده اند که از گناه خود (شرب خمر) قبل از وفات کرد و امام صادق علیه السلام بارها برای او دعا کرد. منبع متن اصلی روایت از کتاب «تنقیح المقال» علامه مامقانی: … فمرّ یوماً فی طریق من‌ طرق المدینه و معه إبریق فیه خمر، فلقیه الصادق علیه السلام، فقال له: یا حمیری! ما فی إبریقک؟ فقال: یابن رسول اللّه! إنّه لبن! فقال له: صبّ‌ فی کفّی من اللبن، فصبّه فی کفّه، فإذا هو لبن! فقال له الصادق علیه السلام: مَن إمام زمانک؟ فقال: الذی حوّل الخمر لبنا!! (تنقیح المقال، ج۱۰، ص۳۱۳) 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat