eitaa logo
دنیای بانوان❤️
10.5هزار دنبال‌کننده
37.8هزار عکس
633 ویدیو
10 فایل
بخوانیم و بیاموزیم..... به زندگیمون نور ببخشیم...🍃 آیدی من @Hamraaaz تبلیغات پذیرفته میشود👇 https://eitaa.com/joinchat/2682126514Ce7df1eef64
مشاهده در ایتا
دانلود
: 🌿🌿🌿🌿🌿 خانواده عمم برا پسرشون اومده بودن خاستگاری من 😉(منم دختر خجالتی که تاحالا با هیچ پسری حرف نزدم )روزی که اومدن قرار عقد بزاریم برای اولین بار گفتن برید با هم حرف بزنید منکه خجالت میکشیدم تموم حرفامو به مامانم گفتم که بهش بگه واسه همین مامانم رفت باهاش حرف بزنه😂 تو آشپز خونه بودم که یه دفعه دیدم مامانم صدام میزنه بیا تواتاق حالا منم مثل این جن زده ها داشتم میرفتم تواتاق که پام به فرش گیر کرد و نزدیک بود بیفتم تو بغل آقای داماد ولی خداروشکر مامانم دستشو آورد جلو منو گرفت😆 مامانم یکم برامون سخنرانی کرد (مامانم سخنور خوبیه من نمیدونم به کی رفتم😅)بعد رفت حالا من بانگاه التماس وارانه نگاه مامانم میکردم و میگفتم مامان نرو من😩😞 مامانم😕🤨 داماد😳🙄 میخواستم حرف بزنم صدام میلرزید با صدای لرزان یه چیزایی گفتم ولی راستش خودم نفهمیدم چی گفتم ولی مشخص بود به سختی جلوی خندشو گرفته😂 چند ماه بعد از اینکه عقد کردیم بهم میگه اون لحظه مگه جن دیده بودی که اونقد میترسیدی🤣🤨بعد گفت وقتی رفتیم خونه ازم پرسیدن چی گفت منم گفتم هیچی بیچاره رو ویبره بود🤣🤣 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
: 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 واسه ابجیم خواستگار اومده بود پشت متکای داخل اتاق واکمن گذاشته بودم صداشونو ضبط کرده بودم ، ابجیم گفت فلان داداشم راضی نیست همش تقصیراونه و...دومادم گفت هزاربار دیگه م لازم شه میام اون داداشت غلط...کرده و.. خلاصه تا چندسال بعد ازدواجشونم هر وقت پولم کم بود تهدیدشون میکردم و حق السکوت میگرفتم،قسم خورده بودن خواستگاریم جبران کنن ، قبلش تلفنی با همسرم حرف زدم و شب که اومدن نرفتم تو اتاق باهاش حرف بزنم ،گفتم نیازی نیست هرچی بزرگترا بگن ،همون داداشم به ابجیم گفت:یادبگیر دیدی این همونیه که همه میگفتین آتیش پاره س ،ببین چقدخانم وفهمیده ونجیبه😂😂 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
: هیچ وقت روزی که برای اولین بار همدیگه رو دیدیم یادم نمیره! تا قبل از پیدا کردنت هیچ وقت این همه خوشحال و شاد نبودم . . چقد خوبه که میون این همه هیاهوی زندگی، یکی باشه که تو رو دیونه‌ وار دوست داشته باشه و به زندگی دلبسته‌ ترت کنه(: خنده‌‌هاش تو رو دور کنه از این همه هیاهو و برای یه زندگی عاشقونه اونو بهونه کنی؛ نِگینِ قلبم !♥️ من تور بی نهایت دوست دارم(: اونقدی که نمیدونستم چی بنویسم برات که لایق عشقی مثل تو باشه و بتونم حسم رو با چیدن کلمات کنار هم بیان کنم . . به هر حال فرقی نمی‌ کنه که تعریف خوشبختی چی باشه؛ من کنار تو خوشبخت‌ ترین عاشقِ جهانم 🌙✨• @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
: 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 یه شبی قرار بود که برام خواستگار بیاد😑 از اونجا که اصلا راضی نبودم هیچ شوقی نداشتم😐😒 خانواده محترم خواستگار بنده وارد خونه شن منم بعد سلام و احوالپرسی وارد آشپزخونه شدمو فقط به پسره نگاه میکردم تو دلم فحش می دادمش😂😙 پسره هم اصلا خجالت نمیکشید😁👀 منو نگاه میکرد حرصم گرررفت می خواستم از خونه بزنم بیرون که دیدم مادر بنده سینی چایی رو داده دستم منم نبردم مجبور شد خودش ببره😂 برای دور دوم باز اونا چایی خواستن ایندفه مجبور شدم من ببرم 😣 دروغ نباشه خیلی استرس داشتمو میلرزیدم😫 از طرف خانوما شروع به چایی پخش کردن کردم (مامانم با عمم خاله ی پسره با مادر پسره)به طرف شادوماد(خواستگارم )رفتمو یه دفعه نمی دونم چی شد دستم لرزید چایی ها از سینی افتاد جا کم بود تو هم خِشتَکش🤣🤣🤣 آقا منم از اون دخترای شیطونم تو جمع شروع به خندیدن کردم 😆😆 و خوشحاال که خواستگارمو پروندم ⁦☺️⁩ اما متاسفانه روز بعدش زنگ زدن که ما دختر شمارو پسندیدیم😐بابای منم گفت باش پس یه شب دیگه بیاین خواستگاری😐😣😫الان دارم فک میکنم چیکار کنم که دیگه منو نخوان☹️😬🤓 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
: مثل خاقانی بهش بگید: دردت بکشم، بیا که درمانِ منی! @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
: 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 آقا من روزه عقدم بود و عاقد داشتند خطبه میخوندن ایشون خطبه رو خوندن و رسیدن به جایی که من باید بله رو میگفتم من همون لحظه یه سکانس از فیلم شهرزاد اومد تو ذهنم(جایی که شهرزاد سر سفره عقد جواب رو نمیداد چون از قباد خوشش نمیومد)منه ساده هم خواستم مثل شهرزاد بله بگم😐😶 عاقد گفت:عروس خانم برای بار چهارم عرض میکنم آیا وکیلم... منم ساکته ساکت شدم , هیچی نمیگفتم یهو ینفر گفت نرگس با توعه ها😂😂 یعنی کل مجلس رفت رو هوا منم بعد کلی خجالت گفتم بله🙈 هنوزم مسخرم میکنن😂😂😐 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
: 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 واسه عقدم کارت داشتیم پخش میکردیم خونه مادربزرگم بودیم خانوادگی خواهرم به مادرم گفت یکی بمن بده بدم به مادر شوهرم تا اینو گفت داد زدم نه حق نداری بدیا من حوصله خانواده شوهرتو ندارم😒😒😒😒 یهو سربرگردوندم دیدم دامادم اونجاست.😳😳😳😳 هنوزم یادم میاد لبامو گاز میگیرم😭😭😭😭😭😭😭 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
: هیچی قشنگ تر از این نیست که یکیو داشته باشی که هر روز به بهش بگی با تو حال تمام روزام عشقه♥️(: @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
: 🌿🌿🌿🌿🌿🌿 سلام من تازه نامزد کردم و یه شب شام رفتم خونه نامزدم مادر بزرگ همسرم وقتی زنده بود پیش اونا زندگی میکرد الان یه 15سالی میشه که فوت کردن بنده خدا خیلی آدم خوبی بود و همه اونو دوست داشتن آدمی بود که خیلی صرفه جویی میکرد چیزی رو حروم نمیکرد یا بیخود دور نمیریخت غروبش رفته بود باغ انار هایی که پای درخت ریخته بود و جمع کرده بود بعد نشست همه انار هارو دون کرد و خرابیهاشو به هزار زحمت جدا کرد من و مادر شوهرم و پدر شوهرم و همسرم مشغول نگاه کردن تلویزیون بودیم که من محو تماشا بودم مادر بزرگ همسرم بعد از دون گرفتن انارها به من گفت برو انارهایی که دون گرفتم و بشورو بیار من بخورم منم خوب متوجه حرفش نشدم نمیدونم عقلم آون لحظه کجا رفته بود که فکر کردم گفت بریزبن دور من همه انار های تمیز و ریختم تو سطل آشغال و سریع ظرفها رو شستمو اومدم کنار تلویزیون نشستم که مادر بزرگ همسرم گفت انار ها کو پس منم هاج و واج داشتم نگاش میکردم که گفتم ریختمشون تو سطل آشغال اونم گفت ای خدا دو ساعت داشتم دون میکردم خرابیهاشو جدا میکردم تو ریختی دور من این شکلی شدم😫😫😫😱😱😱 مادربزرگ همسرم 😏😏😏 بقیه خانواده هم از خنده ریسه میرفتن😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلبروووووون: آنقدر دوستت دارم که به هنگام خواب سرگرم شمردن مژه هایت می شوم تا مبادا یک تار مژه از چشم های دلرباے تو بر زمین بی افتد!🌱 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 من و دوستم با هم همکار شدیم .... و چند وقتیه که درگیر یه خواستگاری هستن که بهش جواب مثبت دادن ..... توی آخرین جلسه خواستگاری که درباره مهریه صحبت میکردن بابای دوستم یه سوتی داد که تا نیم ساعت از خنده پخش زمین بودیم. اول قرار بوده مهریه به تعداد سوره های قرآن ۱۱۴ تا باشه ولی خانواده داماد چونه زدن کمش کنن به ۸۵ تا سکه رسیدن. بعد بابای دوستم که تُرک هست و به زبان فارسی زیاد تسلط نداره اومده بگه سر مهریه خیلی باهاتون راه اومدیم ،معادل فارسی این جمله رو پیدا نکرد گفت دختر از این ارزون تر دیگه پیدا نمیکنید.. شما خودتون قیافه ها رو دیگه تصور کنین😂 فقط خداروشکر عروس تو آشپز خونه بود نشنید وگر نه سکته رو زده بود🤕 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
: 🌿🌿🌿🌿🌿🌿 - هر کس صدایم زد جز تو پاسخ ''هان'' بود اصلا تلفظ کردن ''جان'' با تو می‌چسبد'♥️' @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿