eitaa logo
دنیای بانوان❤️
10.5هزار دنبال‌کننده
37.7هزار عکس
626 ویدیو
10 فایل
بخوانیم و بیاموزیم..... به زندگیمون نور ببخشیم...🍃 آیدی من @Hamraaaz تبلیغات پذیرفته میشود👇 https://eitaa.com/joinchat/2682126514Ce7df1eef64
مشاهده در ایتا
دانلود
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 امروز عصر رفته بودیم خونه خالمینا، دختر بزرگه خالم یه کلیپ نشون داد یه مرده داشت میخوند میگفت تو برای مانیستی عددی برو بمیر ای بچه چن نفر. یه شب میام بالاسرت بی خبر همون جا دخلتو میارم بی شرف و... دختر های خالم یکشون ۶ سالشه اون یکی ۷ سالشه اینا خیلی خیلی از قیافشون شیطنت 😈😈 میرزه. خالم به داداشم گفت با بچه هاش برن فروشگاه بستنی بگیرن اینا هم رفتن داخل فروشگاه بستنی برداشتن بعد گذاشتن رو میز، فروشنده داشته حساب میکرده، بعد یکشون بر گشته رو به فروشنده گفته یه شب میام بالا سرت بی خبر 😈 اون یکی گفت همونجا دخلتو میارم بی شرف یارو همینجوری مونده بود 🙄🙁😧😧 داداشم اومد تعریف کرد منو دختر خاله هام رو زمین دراز کشیده بودیم 🤣🤣🤣🤣😂😅 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
: خوشگل‌‌تر از اون زیاده ‏جذاب تر از اون هم ‏کلی آدم وجود داره! از تو زیباتر و خوش هیکل‌تر هم ‏تا دلت بخواد آدم هست؛ و حتی مدرک تحصیلی و شرایط زندگی بهتر از تو هم خیلی وجود داره! تو زمانی خوشبختی و حالت خوبه که آدم خودتو دوست داشته باشی... 🖇💌 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
🎀 حراج تابستانه های پارسال 🎀 🌸 💖 ۸۰ تومن 🌸 🌸 💖۷۰ تومن 🌸 🌸 💖 #۶۰ تومن 🌸 🌸 https://eitaa.com/joinchat/998637699C86f4f10c05 🌐⚜ پرداخت درب منزل نداریم 🌺🌷🌷 🌐⚜ارسال رایگان⚜🌐 🌐⚜ یکی بخر دوتا ببر 🏃‍♂🏃‍♂همیشه درحال گذاشتن لباسهای حراجی زیر قیمت بازار هستیم https://eitaa.com/joinchat/998637699C86f4f10c05
هدایت شده از تبلیغات من
🚨 ابودجانه به پیامبر(ص) گلایه کرد: شبها در خواب، مثل آسیاب و زنبور عسل می‌شنوم و در مقابلم یک می‌بینم که در حیاط منزلم بالا می‌رود و وقتی دست بر او می‌کشم مثل پوست است که به صورتم شعله پرتاب می‌کند. پیامبر (ص) فرمود: این خانه توست سپس حضرت فرمودند: ...😳😱 🔴 ادامه این داستان عجیب اینجا سنجاق شده 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3870687243Cb7696c0270
🌿🌿🌿🌿🌿🌿 رفته بودیم عقدکنون پسرداییم که شهرستان بود برای اولین بار خانواده عروس خانوم می‌دیدیم. کیک دو طبقه گرفته بودن سفره خیلی شیکی چیده بودن از اونور مامانم رفت کیک از آقایون تحویل بگیره بیاره جلوی جایگاه عروس و داماد نمی‌دونم چرا همش خودشو دخالت میده اینام خانواده مذهبیییی مامان خانوم منم رفت یه طبقه‌ ازکیک و آورد برای اینکه از جو خشکی در بیاد مجلس شروع کرداز اونور سالن کل کشیدن و خودشو با حرکات موزون تکون دادن می‌رفت به سمت عروس و داماد🤦‍♀ منو خواهرم مرده بودیم از تعجب رسید جلو عروس داماد تو این حین که داشت خودشو تکون میداد تق کیک از دستش افتاد جلوی پای عروس رو زمین 😱🤦‍♀ این به کنار که اصلا زیر بار نمی‌رفت که تقصیر اون بوده 😂 اینم به کنار منو خواهرمو با دست نشون میدادن به هم ماهم مرده بودیم از خجالت😂 من میگم چرا نذاشت این عروس و داماد بنده خدا با کیکشون یه عکس بگیرن زد داغونش کرد😂😂😂 اون طبقه از کیکم چون آقایون مجلسشون جدا بود از خانما و این صحنه رو ندیده بودن دادن آقایون زحمتشو کشیدن خوردن😂😂😂😂 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 عاقا یه اعتراف بکنم ؟؟😐😂💔😐 خونه خاله بزرگم بیدم این خالم پنج تا نوه داره یکیشون بزرگه چهارتاشون ۴/۵ سالن و تخس اینا رو گذاشتن پیش من خودشون رفتن بازار😫😭 هی سر و صدا کردن هی جیغ و داد کردن هی دعوا کردن هی منو حرص دادم هی تحمل کردم هی صبر کردم آخر سر عصبی شدم پاشدم براشون شربت آلبالو درست کردم توشم به صورت فراوانی استامینوفن ریختم دادم بشون خوردن😆😂 یه بیست دیقه بعدش یکی یکی چپ کردن😍😂😂 یه آرامشی خونه رو گرفت😍🤤 خیلی حال داد ولی الان وجدان درد دارم😐😂 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
🌿🌿🌿🌿🌿🌿 اون روز به همسرم گفتم(ناگفته نماند که ما نامزد هستیم) میخوام برم به ابروهام قاب بزنم گفت چی هست؟🤔 گفتم یه مدل رنگه که به صورت قالب روی ابرو گذاشته میشه و تا مدت کمی هم نمیره. اونم قبول کرد فرداش قرار بود بریم بازار رفتیم و برگشتنی تو راه با حالت ناراحتی گفت خانومی ابروهات خیلی بد شده حتما برو پاکشون کن🙁 گفتم چیرو گفت اون قابه رو دیگه ادامه شو نمیگم😂😂 *دقت کنید شوهر من همچین آدمیه @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
: 🌿🌿🌿🌿🌿🌿 تو مراسم خواستگاریم فقط من و مامان و بابام و داداش ۵ ساله ام بودن و همسرم و پدر و مادرشون همون جلسه ای که محرم شدیم، از اونجایی که تا اون موقع اصلا چایی نداده بودم، مامانم گفت الان وقتشه چایی ببری😌 منم اول به همسرم و خانوادشون تعارف کردم و اونام کلی ماشالله ماشالله میگفتن😅 من تا پشتم رو کردم بهشون که چایی رو ببرم سمت بابام، چادرم از روی سرم لیز خورد و افتاد زمین😱😱😱😱 اینقدر شوکه شده بودم که اصلا از جام نتونستم تکون بخورم😟😮😶 دیدم بابام داره چپ چپ نگام میکنه با خودش میگه دختر ما رو باش😏😏😑 تازه زیر چادرم یه شومیز سفید و شلوار لی تنگ پوشیده بودم😢😨 شرفم به باد رفتا😭 مامانم مثل برق و باد دوید سمتم و چادرش رو باز کرد تا همسرم و پدرش منو نبینن مثلا😐😐😐😐😐( که البته همسرم بعدا اعتراف کرد که کاملا همه چیو با جزئیاااااات دیده) بعد اون وسط داداشم بلند گفت خدا رو شکر که موهاش معلوم نشد وگرنه آبروی هممون میرفت😂😂😂 توصیه ام به دختر خانومایی که در شرف ازدواجن اینه که یا به چادرشون کش بزنن یا چادر لیز سر نکنن یا حداقل زیر چادر لباس مناسب بپوشن😅😅😅 یا قبل اینکه خواستگار بیاد، یه چند روزی با سینی چایی تمرین کنن که اینجوری به فنا نرن😎🤓🤓 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
ماه هشت بارداری بودم همراه با مادرشوهرم رفتیم حرم آقا امام رضا و یک گوشه نشستیم و نماز و بعد هم قرآن خوندن یک خانوم هم کنارم بود وقتی باهام صحبت کرد یک لهجه خیلی قشنگی داشت گفت اهل تبریزم هی ازم سوال می‌کرد بچه خود مشهدی و چند سالته و از این چیزا مادر شوهرمم در حال قرآن خوندن و یک چشمشم به من و اون خانوم🤨🤨 از آخر خانومه گفت برای پسرم که دانشجوی مشهده دنبال یک دختر میگردم تا دیدمت به دلم نشستی منو میگی ذوق کردم اینقدر نه برای این حرفش برای اینکه جلو مادرشوهرم این حرفو زد و اونم شنيد و مادرشوهر هم چنان در حال قرآن خوندن اما صداشو بالاتر برده بود 😂😂😂 گفتم حاج خانوم من ازدواج کردم و یه تو راهی دارم و چادر رو دادم کنار و نشون دادم شکمم رو بنده خدا کلی معذرت خواهی کرد و گفت اصلا شکمت معلوم نبود دخترم ببخشید و بعد هم پا شد از اونجا رفت و من تو ابرها سیر میکردم تا برسیم خونه به شوهرم جریان رو بگم 😁😁😁😁 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
🌿🌿🌿🌿🌿🌿 یک روز کل خانواده نشسته بودیم داشتیم یک فیلم آمریکایی می‌دیدیم تو یکی از سکانس های فیلم اینا واسه نهار سوپ داشتن می‌خوردن خلاصه مامان منم که دل پر داشت از ما که به هیچ وجه سوپ نمی‌خوریم شروع کرد به غرغر : که بفرما اینا که آمریکایی ان دارن سوپ میخورن یعنی شما از این خارجی ها هم بیشترین که سوپ نمی‌خورین ؟ با همین سوپ خوردن ها آنقدر پیشرفت کردن و... همین جور که مامانم داشت غر میزد یکهو دیدیم اینا سوپ خوردنشون تموم شد بعد زنه تو فیلم رفت یک مرغ سرخ شده درسته رو از تو فر در آورد گذاشت سر میز😂😂 بعدش که مامانم دید خیلی ضایع شده تلویزیون رو خاموش کرد و گفت این فیلما به درد بچه ها نمیخوره بد آموزی داره😳😳😐😐 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
: یه دیالوگی توی سریال شهرزاد بود که میگفت: اگه نمیدونی بدون! من با تو چیزایی رو پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم، نمیخوام از دستش بدم... پس اگه بزاری بری، من تموم میشم! @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
: 🌿🌿🌿🌿🌿🌿 یه خواستگار داشتم که مادرش اصلا ازمن خوشش نمیومد اما خودش خیلی سمج بود اینا همسایه خواهرمم بودن بعد مادرشوهرخواهرم فوت شد مادر پسره اومد خونه ابجیم تسلیت بگه و اینحرفا موقع رفتنش ابجیم گفت برو کفشاشو جفت کن براش احترام بگذار منم رفتم کفشاشو از جاکفشی دربیارم جفت کنم جلوش در همین حین با حرارت هم داشتم تعارف وتشکر میکردم ازش همینکه دستمو بردم سمت جاکفشی نمیدونم چجوری شد دستم محکم خورد تو صورتش   شترق صدا کرد حالا خونه هم شلوغ بود  صورتش سرخ سرخ شد من داشتم از خجالت میمردم  اونم بدون خداحافظی رفت هرچی ابجیم صداش زد وباهاش حرف میزد جواب نمیداد بخدا از قصد نبود😂😂😂😂 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿