#به_وقت_عاشقی
🌿🌿🌿🌿🌿🌿
خدا وقتی داشت خلقت میکرد میدونست قراره دلمو ببری ؟ خدا وقتی داشت خلقت میکرد ، قرار نبود بفرستت پیش آدما ، ولی اومدی رو زمین و شدی تنها فرشتهی بهشتیه من . اومدی و باور کردم فرشتهها توی زمین وجود دارن . هر روز بیشتر از قبل عاشق خدا شدم ؛ چون یکی از فرشتههاش رو بهم داده !
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
#خاطره_عروسی:
🌿🌿🌿🌿🌿🌿
تازه عروسی کرده بودم و مثلاً میخواستم خانه داریم رو به روی شوهرم بیارم☺️
اون بنده خدا هم سرش شلوغ تو اداره ، خلاصه ماهم تلفن رو برداشتیم و زنگ زدیم به محل کار همسرجان و کلی هم عشوه و ناز سلام و احوالپرسی ، دیدم بنده خدا گفت کاری داشتی من هم گفتم شام چی میخوری برات درست کنم ، شوهرم هم که سرجلسه عصبانی بوده ، گفت کوف.. ته😒
من بدبخت هم دیدم خودم تازه از اداره اومدم و تازه وسایل کوفته مثل سبزیش رو ندارم به هر بدبختی بود کوفته رو درست کردم و وقتی که شب شوهرم اومد و سرسفره غذا رو دید یک دل سیر خندید 😂
و گفت که عصبانی بوده و خواسته بگه کوفت، که حرفش رو خورده و گفته کوفته. این هم از خودشیرینی تازه عروس ها😕😕😕
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
#به_وقت_عاشقی
🌿🌿🌿🌿
مادربزرگم هميشه بهم ميگفت
گفتنٓ "دوست دارم"شجاعت ميخواد!
اگر ديدى كسى به هزار و يك دليل
از اين عبارت طفره ميره بدون
شجاعتِ مسئوليت عشقِ تو رو نداره!
آجر هاى زندگيتو تو قلب كسى بنا كن
كه خودش بَنّا باشه🔖('؛
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
#خاطرات_نامزدی:
🌿🌿🌿🌿🌿🌿
اوایل نامزدی داشتم با همسرم چت میکردم😌
یه جمله محبت آمیز بهم گفت🙈 منم میخواستم جلوش کم نیارم رفتم و از یه کانال یه جمله قشنگ کپی کردم و تو پیوی شوهرم پیست کردم😄😄
منم خیلی سرخوش که ایول عجب چیزی گفتم و این دیگه عاشق من میشه😌😌
گفت : خودت گفتی؟؟!🧐
منم گفتم : بله پس چی!!😌😇
یهو گفت : پس اونا چیه پایینش؟🤨😒
چشمتون روز بد نبینه😭😭 نگاه کردم دیدم لینک و اسم کانال رو پاک نکردم😩😩
نصیب دشمن نکنه همچین اتفاقی رو.😓
خدا میدونه چطوری من ماسمالی کردم این قضیه رو ولی هنوزم یادش نرفته و گاهی کلی بهم میخنده😅🙂
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
#به_وقت_عاشقی
🌿🌿🌿🌿🌿🌿
#مرید_برغوثی شاعرِ فلسطینی وقتی با
رضوی عاشور نویسندهیِ مصری ازدواج میکنه
بهجایِ اینکه بگه:
«ازدواج کردیم»
میگه:
ضحكتُها صارت بيتي!
"خندهش خونهم شد"
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
#خاطره
#معجزه_امام_رضا:
🌿🌿🌿🌿
ما مشهدی هستیم .
و خدا رو شکر صدقه خور سفره امام رضا علیه السلام.
دوسال پیش عروسی دختر داییم دعوت بودیم.
تالارش تو راه شاندیز بود .
گفتم موسیقی و بزن به کوب ندارن
برای همین ماهم گفتیم حالا که موسیقی ندارید پس میایم عروسی .
شب عروسی من و سه دخترم و همسرم با ماشین راهی شدیم
سر کوچه تالار که رسیدیم همسرم سرعتش رو کم کرد از کنار جاده میرفتیم
تا زنگ بزنه به پدرم آدرس دقیق رو بپرسم
اون هواسش به گوشی بود
من یک لحظه متوجه جلومون شدم که سچیک ماشین پیکی مشکی بدون چراغ داره دنده عقب نیاد طرف ما
من روم کردم به شوهرم گفتم حمید این داره
چه کار می کنه
که دیگه هیچی نفهمیدم.
بعد از چند لحظه فقط متوجه درد بسسسسسیار وحشتناکی تو سرم شدم
و رنگهای درهمین که جلوی چشمام بود
و صدای گریه دخترام
و همسرم که اومد بود پایین و از درب طرف شاگرد منو صدا میزد
و همش میگفتم
زهره خوبی زهره چشات باز کن
اولش نمی تونستم حرف بزنم
کم کم که زبونم بهتر شد همسرم
و همراهی راننده جلویی که خانوم بود اومدن گفتن الان زنگ میزنیم اورژانس
که من اونجا متوجه شدم من با سر رفتم تو شیشه و شیشه شکسته
و دست همسرم در رفته
صورت دختر ۵ سالم خورده بود به در ماشین
دختر ۱۲ سالم کمرش کمی ضرب خورده بود دختر ۳ سالم هم باطنش درد میکرد
ولی من چون آرایش داشتم و لباسم زیر چادر مناسب بیمارستان رفتن نبود قبول نکردم
همونجا تو همون درد و سر گیجه و منگی نذر کردم
ضربه مغزی نشده باشم
و نخواد برم بیمارستان ، هفت تا مجلس خطبه غدیر توی خونم بر گذار کنم .
الحمدالله اون شب به اصرار خودم با آژانس اومدیم خونه و ماشین رفت پارکینگ چون داغون شده بود .
و من ضربه مغزی نشدم
و این رو مدیون حضرت رسول و امیرالمومنین هستم که به معجزه خطبه غدیر با اون شدت تصادف من سالم بودم.
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
أحبك وكأنك هواء مدينتي وكأنك
معجزة لن أتلقى بعدها شيئاً . .
«دوستت دارم چنانکه گویی تو هوایِ
شهرِ منی، چنانکه تو آن معجزهای
که پس از آن هیچچیزی را نخواهم
پذیرفت🌱!»
#دلبروووون
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
#خاطره_نامزدی:
🌿🌿🌿🌿🌿
همسرم مرزبان هستن ....
دوران نامزدی میخاستم تولدش رو جشن بگیرم وغافلگیر کنم....
ولی ایشون روز تولدش توی پاسگاههای مرزی بودن ونمیشد جشن بگیرم ....
منم براش کادو(یه انگشتر عقیق حرز دار وعطر)گرفتم ورفتم پیش رئیس اداره پست شهرمون وگفتم میخام این کادو فلان روز به فلان پاسگاه در اون شهر مرزی برسه ....
ایشون هم با اداره پست اون شهر هماهنگ کرد.
چون مامور پست بخاطر صعب العبور بودن به اونجا تردد ندارن به ایشون زنگ زده بودن تا بیاد بستشو ببره و وقتی بستشو باز کرده بود کلی ذوق کرده بود.ونه تنها خودش ،همکاراش هم غافلگیر شده بودن😍😍😍
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
#به_وقت_عاشقی
مِنَ الأشياءِ التَّي يُحِبُها قَلبے :
أنت و صَوتك ...
از چیزهایی که قلبم دوست دارد :
‹ تو و صدایت . . .✨✨
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
#خاطره_عقد:
🌿🌿🌿🌿🌿
تو دوران عقد بودم🤦🏼♀
رفتیم عید خونه خواهرشوهرم
همه بودن☺️🙁
خواهرشوهرم بعداز کمی نشستن و پذیرایی
رفت داخل اتاق خواب اومد دیدم دستش چیزی مث کادویه اومد طرفم
گفتم دستت دردنکنه چرا زحمت کشیدی😍😍لازم نبود به اینکارا😘☺️
بعد دیدم😳 عع البوم عکساشو اورده🤦🏼♀😐
اونم ی خنده ریزی زد منم خندیدم خودمو زدم به پروی گفتم فک کردم کادو اوردی😂😂😂😂
هنوز انقدر اشنایی نداشتم خب باهاشون☹️😂
اونم خنده ریز کرد گف نههه😕😂
خب اخه منو پاگشا نکرده بودن فک کردم کادوشو الان اومده بده
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
#دلبرووووون
پرسیدم : چقدر دوستم داری؟
گفت : یک عمر و ۵ دقیقه . !
گفتم : پنج دقیقش چیه دیگه ؟
گفت : اخه یه جا خوندم بعد از مرگ ،
قلب تا ۵ دقیقه همچنان سالمه....✨✨
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
#خاطره_عروسی:
🌿🌿🌿🌿
من تازه ازدواج کرده بودم و خانواده شوهرم را خیلی دوست داشتم و دارم
یه خواهر شوهر کوچک تر از خودم داشتم اون موقع مجرد بود و خیلی چاق بود . همه معتقد بودند به دلیل چاقی زیاد احتمالا ازدواج نکنه
من و شوهرم و دو تا برادر شوهر هام داشتیم خیلی نرم باهاش راجع به کم شدن وزن اش صحبت می کردیم
من جووووو گیر شدم و قول دادم اگر 20 کلیو وزن کم کنه من واسش النگو طلا می گیرم
اون خیلی ذوق کرد و گفت واقعا
من جووووو گیر هم گفتم آره حتما . قول می دهم
خدا را شکر اون یک گرم هم وزنش را کم نکرد تا چند سال بعدش تو دوران نامزدی اش وزن کم کرد😂😂😂😂😂😂😂😂😂
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿