_😭😭😭😭
+چرا گریه میکنی؟
_دیروز مادر شوهرم اومد #خونمون، یخچالو باز کرد، دید که #میوه هارو با پلاستیک گذاشتم تو #یخچال، کلی #مسخرم کرد😭
+اخه کی دیگه از این کارا میکنه #دختر؟🤦♀
_خب من که بلد نیستم😢
+مگه تو کانال هنر خانه داری جویین نیستی؟😒
_نه، چی هست؟
+یه کاناله که ترفند #خونه داری یاد میده، این که چجور وسایل رو #تزئین کنی و خونت #شیک و #باکلاس باشه، تازه کلی کارای هنری هم داره...
_وااقعا؟ وای نمیدونستممم😳
+بیا لینکشو بهت میدم ولی به کسی نگیا🤫خزش میکنن..👇
https://eitaa.com/joinchat/1416102027C206c14c564
فقط یک نابغه میتونه در عرض ۱۵ دقیقه گوزن رو پیدا کنه😎
بزن رو لینک تا بهت بگم کجاش بود😅👇
https://eitaa.com/joinchat/2673672343Cc8cec83c1d
قسمتی کوتاه ازآیندهی منتهای عشق😍👇
https://eitaa.com/joinchat/4085776858C819a199466
هدایت شده از دُرنـجف
زیارت آل یاسین.mp3
7.77M
غروب جمعه ها
آقایی در آن دور دست شاید دلش گرم شود با زمزمه آل یاسین شیعیانش...
#امام_زمان
هدایت شده از دُرنـجف
🔴 دعا برای فرج در غروب روز جمعه در ساعت استجابت دعا
🔵 حضرت زهرا سلام الله علیها فرمودند:
🌕 من از پیغمبر شنیدم که فرمودند در روز جمعه ساعتی است که هر کس آن را مراقبت کند و در آن لحظه دعا کند دعایش مستجاب میشود و آن زمانی است که نیمی از خورشید غروب کرده باشد.
📚 معانی الاخبار ص ۳۹۹
_😭😭😭😭
+چرا گریه میکنی؟
_دیروز مادر شوهرم اومد #خونمون، یخچالو باز کرد، دید که #میوه هارو با پلاستیک گذاشتم تو #یخچال، کلی #مسخرم کرد😭
+اخه کی دیگه از این کارا میکنه #دختر؟🤦♀
_خب من که بلد نیستم😢
+مگه تو کانال هنر خانه داری جویین نیستی؟😒
_نه، چی هست؟
+یه کاناله که ترفند #خونه داری یاد میده، این که چجور وسایل رو #تزئین کنی و خونت #شیک و #باکلاس باشه، تازه کلی کارای هنری هم داره...
_وااقعا؟ وای نمیدونستممم😳
+بیا لینکشو بهت میدم ولی به کسی نگیا🤫خزش میکنن..👇
https://eitaa.com/joinchat/1416102027C206c14c564
هدایت شده از بهشتیان 🌱
دستی به موهایش کشیدم و گفتم
_اولین دیدارمون و یادته ؟ برام دوتا شاخه رز زرد آورده بودی . خودتم یه ست مشکی پوشیده بودی لباست نگین کاری بود. به خودت یه جوری رسیده بودی که انگار از آرایشگاه اومده بودی.
نفس پرصدایی کشیدو گفت
_اره یادمه، اونموقع ها تو ساده میگشتی آرایش نمیکردی و من عاشق همین نجابتت شدم.
کلامش کمی طعنه داشت اهمیتی ندادم و ادامه دادم
_یه جورهایی عاشقانه نگام میکردی که دلم میلرزید. البته الان هم که مثل ملک الموت نگام میکنی بازم دلم میلرزه ها ولی اون لرزیدن کجا و این کجا ؟
ناخواسته خندید و سپس با نیش باز دستانش را به حالت خفه کردن جلو آوردن اورد و گفت
_دلم میخواد خفه ت کنم.
خودم را به لوسی زدم و گفتم
_خوب ببخشید دیگه بی معرفت نشو . یه جوری رفتار میکنی احساس میکنم دوسم نداری دلم میلرزه.
دستم را نوازش وار در دستش گرفت و گفت
_آسمون و زمین هم که بهم بیان ذره ایی از دوست داشتن من نسبت به تو کم نمیشه.
رمان زیبای شقایق به قلم فریده علی کرم
👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/713228466C60cbae48d4
هدایت شده از بهشتیان 🌱
عشق که سن و سال نمیشناسه. کی گفته همیشه مرد باید سنش بیشتر باشه؟ من و پویا با وجود فاصله سنی زیادمون عاشق هم شدیم و با هم ازدواج کردیم . اما امان از خانواده ها
https://eitaa.com/joinchat/713228466C60cbae48d4
بهشتیان 🌱
🍂💫🍂💫🍂💫🍂 💫🍂💫🍂💫🍂 🍂💫🍂💫🍂 💫🍂💫🍂 🍂💫🍂 💫🍂 🍂 #پارت137 💫کنار تو بودن زیباست💫 تماس رو وصل کردم _الو! چند ل
🍂💫🍂💫🍂💫🍂
💫🍂💫🍂💫🍂
🍂💫🍂💫🍂
💫🍂💫🍂
🍂💫🍂
💫🍂
🍂
#پارت138
💫کنار تو بودن زیباست💫
وارد خیاط خونه شد. تا امروز امیرعلی رو اینطور بهمریخته ندیده بودم.
نیمنگاهی بهم انداخت و روی اولین صندلی نشست هر دو آرنجش رو روی زانوهاش گذاشت و پنجه های دستش رو کلافه بین موهاش فرو برو و به زمین خیره موند.
غصه دار از حالش، ایستادم. کمی آب از پارچ توی لیوان براش ریختم. سمتش رفتم و روبهروش گرفتم.
دستش رو از بین موهاش بیرون کشید. نگاهی بهم انداخت، لیوان رو ازم گرفت و کمی ازش خورد.
با یه صندلی فاصله کنارش نشستم.
_هوا سرده! میخوای بگم یه چایی برات بیارن؟
با سر تایید کرد و آهی کشید. فوری ایستادم و سمت در رفتم. نسیم در حال مرتب کردن دنبالهی یکی از لباس ها بود. با دیدنم ایستاد و آهسته گفتم
_یه چایی برای پسر داییم میاری؟
_آره عزیزم
برگشتم و کنارش نشستم. سکوتش طولانی شد
_مریم زنگ زد بهم گفت چی شده!
نفس سنگینی کشید و آرنجش رو از روی زانوش برداش و صاف نشست.
_اگر موندم تهران فقط به خاطره مریمِ
مهدیه کجاست ببینه که میگفت بین تو مریم هیچ فرقی برای امیرعلی نیست.
_دیشب کجا بودی؟
بی حوصله و کلافه با صدای گرفته گفت
_تو خیابونا میچرخیدم
نسیم تک سرفهای کرد و داخل اومد. سینی چایی و دو تا شیرینی که توی بشقاب کنار چایی ها گذاشته بود رو روی میز گذاشت و بیرون رفت.
چایی رو برداشت.
_کاری ندارم. فقط باید با یکی حرف بزنم گفتم بیامپیش تو
_کار خوبی کردی
کمی از چاییش خورد.
_من دیگه برنمیگردم خونهی بابام.دیشب سوییچ رو هم ازم گرفت.
سرم رو پایین انداختم.
_واقعا متاسفم
_گفت اگر تو رو نگیرم از ارث محرومم میکنه.
ناراحت ادامه داد
_برام مهم نیست.پولی که اختیار رو از آدمبگیره به درد من نمیخوره. یکم پس انداز دارم امیرحسین و عباس هم گفتن کمکم میکنن یه خونه برای خودم اجاره کنم.
_پس زندایی چی؟
_مامان خودش موافقه. اصلا خودش به بچه ها گفته هوای برادر کوچیکتون رو داشته باشید. الانتنها سد من مرتضیست.
ابروهام بالا رفت
_مرتضی!
_آره. اگر برای ازدواج من و مریم مخالفت نکنه بی اجازهی بابام...
_انقدر با عجله تصمیم نگیر! الان هم تو هم دایی عصبانی هستید. بزار اونی که بی اجازه کاری میکنه من باشم چوندایی حقی به گردنم نداره. آهش دنبالم نمیاد
با چشمهای پر اشک نگاهم کرد و به سختی جلوی خودش رو گرفت که اشکش پایین نریزه
_بابام بیرونم کرد
چقدر بهش برخورده. نگاه ازش گرفتم تا بیشتر از این شکستنش رو نبینم
_اخلاق دایی تنده نباید به دل بگیری. مریمگفت هر چی بهت زنگ میزنه جواب نمیدی
_چون نمیدونم کی داره زنگ میزنه. رفتی خونه گوشیت رو میدی بهش بهم زنگبزنه؟
_آره حتما میدم
استکان چاییش رو روی میز گذاشت و ایستاد نگاهی به استکان انداختم
_چاییت رو که نخوردی!
_نمیخوام. دستت درد نکنه
بیرون رفت و دنبالش رفتم. جلوی در ایستاد و نگاهم کرد
_ممنون که همیشه خواهرانه کنارم بودی.
لبخندی بهش زدم
_خواهش میکنم.
_خداحافظ
_برو به سلامت
نفسی کشیدم و خواستم به داخل برگردم که با موسوی چشم تو چشمشدم. با فاصله از مزون در حالی که شاخه گلی دستش بود با اخم نگاهم میکرد.
پارت زاپاس
وی ای پی راه افتاد😍 شرایط👇
الانپارت ۴۵۲هستیم😋
https://eitaa.com/joinchat/475201981C8aab07ad4f
🖊 : فاطمه علیکرم
🍂 هدیبانو🍂
🚫 #کپیحرام و پیگرد #قانونی دارد🚫
╔═💫🍂════╗
@behestiyan
╚════💫🍂═╝
💫
🍂💫
💫🍂💫
🍂💫🍂💫
💫🍂💫🍂💫🍂
🍂💫🍂💫🍂💫🍂
💫🍂💫🍂💫🍂💫🍂
عزیزان یک مادر سالخورده بیمار و دخترش که زندگیش شکست خورده و بایه بچه برگشته منزل مادر بدون سرپرست دارن زندگی میکنن دخترش میره سر کار و مخارج زندگی رو تقریبا تامین میکنه. مهلت خانه ای که در ان مستاجر هستند تمام شده و اینها پول پیش برای خونه ندارن. خیلی درمانده و سرگردان هستند. هر کسی در حد توانش حتی از صدقات که دارید کمک کنید که بتونیم قبل از اینکه صاحب خونه فعلیش اثاث منزل اینها رو بریزه تو خیابون پول پیش این خونواده رو جور کنیم. اجرتون با امیرالمومنین علیه السلام🌷
بزنید رو کارت ذخیره میشه👇👇
5892107046739416
گروه جهادی شهدای دانش آموزی
فیش واریزی رو برای این آیدی بفرستید🌹👇👇
@Mahdis1234
لینکقرار گاه گروه جهادی
https://eitaa.com/joinchat/3165061169C62614d580a
در ضمن این اجازه رو به گروه جهادی بدید تا احیانا اگر مبلغی اضافهتر جمع شد صرف کارهای خیر بکنه🌹 -