eitaa logo
بهشتیان 🌱
29.1هزار دنبال‌کننده
181 عکس
31 ویدیو
0 فایل
کد شامد کانال 1-1-774454-64-0-3 به قلم فاطمه علی‌کرم کپی حرام و نویسنده راضی نیست نام‌اثرها زبان‌عشق اوج نفرت یگانه منتهای عشق تمام تو، سهم من روزهای تاریک سپیده کنار تو بودن زیباست تبلیغات👈🏻    @behestiyan2
مشاهده در ایتا
دانلود
بهشتیان 🌱
🍂💫🍂💫🍂💫🍂 💫🍂💫🍂💫🍂 🍂💫🍂💫🍂 💫🍂💫🍂 🍂💫🍂 💫🍂 🍂 #پارت‌107 💫کنار تو بودن زیباست💫 چند روزه از دعوا و جنجال مرتضی
🍂💫🍂💫🍂💫🍂 💫🍂💫🍂💫🍂 🍂💫🍂💫🍂 💫🍂💫🍂 🍂💫🍂 💫🍂 🍂 💫کنار تو بودن زیباست💫 صدای بسته شدن در خونه که اومد مرتضی تشرمانند گفت _این دیلاق از کجا میدونست که قراره امروز بری بهشت زهرا؟ با اینکه به مرتضی ربط نداره ولی هول شدم _نمیدونم چشم غره‌ای بهم رفت و تن صداش رو بالا برد _مریم بیچاره مریم! یعنی مرتضی فهمید؟ مریم دستپاچه بیرون اومد _بله! _مامان رو حاضر کن بگو ماشین مهرداد رو گرفتم دو ساعت دیگه غزال رو میرسونم و برمیگردونم، بعدش میبرمش دکتر. امروز وقت داره مریم نفس راحتی کشید _باشه مرتضی نگاهش رو به من داد _جلوی در منتظرتم. زود باش با سر تایید کردم و رفتنش رو با نگاه دنبال کردم در رو که بست مریم گفت _وای غزال خدا خیرت بده. داشتم بدبخت میشدم. _مریم زنگ بزن امیرعلی بگو حالا حالاها اینوری نیاد. تو هم میخوای باهاش حرف بزنی همون تلفنی حرف بزن.‌گوشه‌ی حیاط که جای پچ‌پچ نیست‌ خودش رو مظلوم کرد _مامانم همه‌ش کنار تلفن خوابیده. چه جوری زنگ بزنم _بیا گوشی منو بگیر صدای بوق ممتد ماشین، از جلوی در خبر از کلافگی مرتضی میده. _برم این الان باز خُل میشه چادرم رو جمع کردم و با عجله سمت در رفتم سوار ماشین شدم و برعکس بوق هایی که از کلافگی میزد و اخم و چشم غره‌ی تو حیاطش آروم و مهربون گفت _مستقیم بریم بهشت زهرا؟ سوالی نگاهش کردم _مگه جای دیگه هم کار داریم؟ ماشین رو روشن کرد _نه، ولی گفتم شاید بخوای جای دیگه هم بری متعجب از این لحن مهربونش که تا امروز سابقه نداشته به روبرو نگاه کردم _نه من جایی کار ندارم! برو بهشت زهرا راه افتاد و با احتیاط از کوچه بیرون رفت. _یه روز اگر دوست داشتی بیا ساندویچی ما _من درس دارم وقت نمیکنم _سر خیابون بغلیه. جاش خیلی خوبه. ان شالله درآمدشم بالاست. این دو روز که فروشمون عالی بوده _خدا روشکر. سر راه وایسا یه شاخه گل هم بخرم نفس سنگینی کشید و حرفی نزده. عصبی ماشین رو کنار کشید شیشه رو پایین داد. دستش رو از ماشین بیرون برد و فریاد کشید _بیا برو دیگه. چیه چسبوندی به من! مخاطبش راننده‌ی ماشین عقبی بود به عقب برگشتم و با دیدن همون ماشین شاسی بلند مشکی از ترس قالب تهی کردم. 🖊 : فاطمه علی‌کرم 🍂 هدی‌بانو🍂 🚫 و پیگرد دارد🚫 ╔═💫🍂════╗       @behestiyan ╚════💫🍂═╝ 💫 🍂💫 💫🍂💫 🍂💫🍂💫 💫🍂💫🍂💫🍂 🍂💫🍂💫🍂💫🍂 💫🍂💫🍂💫🍂💫🍂