eitaa logo
بهشتیان 🌱
32.1هزار دنبال‌کننده
113 عکس
37 ویدیو
0 فایل
کد شامد کانال 1-1-774454-64-0-3 به قلم فاطمه علی‌کرم کپی حرام و نویسنده راضی نیست نام‌اثرها زبان‌عشق اوج نفرت یگانه منتهای عشق تمام تو، سهم من روزهای تاریک سپیده کنار تو بودن زیباست تبلیغات👈🏻    @behestiyan2
مشاهده در ایتا
دانلود
🍀💞🍀💞🍀💞🍀💞🍀 💞🍀💞🍀💞🍀💞🍀 🍀💞🍀💞🍀💞🍀 💞🍀💞🍀💞🍀 🍀💞🍀💞🍀 💞🍀💞🍀 🍀💞🍀 💞🍀 🍀 🍀منتهای عشق💞 وارد آشپزخونه شدم. غذایی ر‌و که برای رضا گرم کردم هنوز گرمه. کشیدم و توی سفره گذاشتم. _دایی بیا، آماده شد. _ بیار بیرون می‌خوام پیش آبجیم باشم. _ من اینجا پهن کردم. بیا دیگه! _ بیار تنبلی نکن. با حرص جمع کردم. بیرون بردم و وسط اتاق پهن کردم. _ خاله‌جان، برو بالا علی رو هم صدا کن. چشم‌هام گرد شد. _ من!؟ _ آره مگه چی می‌شه؟ _ من نمی‌رم خاله، اون الان عصبانیه. _ با تو که کار نداره. _ چرا اتفاقاً با منم کار داره چون می‌دونه من زنگ زدم به عمو. _ از کجا می‌دونه؟ خودت گفتی؟ دایی با صدای بلند خندید. _ خواهرِ من، هنوز مونده سر از راز این خونه در بیاری. رو به من ادامه داد: _ برو صداش کن. درمونده پایین پله‌ها ایستادم. _ من نمی‌رم بالا، از همین جا می‌گم.‌ علی... خاله می‌گه بیا ناهار. انگار بالای پله‌ها منتظر بود، چون فوری پایین اومد. برعکس انتظارم، اصلاً به من نگاه نکرد و کنار خاله نشست. _ بهتری؟ _ نگران نباش عزیزم، خوبم. _نگرانم‌ مامان؛ خیلی هم‌ نگرانم.‌ چرا این‌ دوتا انقدر بیشعورن! _ بچه‌اند مادر.‌ بزرگ‌ می‌شن، خوب می‌شن. _ اینا کجاشون بچه‌ست! یکی‌شون زن‌گرفته، اون یکی هم داره شوهر می‌کنه.‌ _ تا بچه بزرگ‌ بشه، همینه دیگه. _ مطمئن باش دیگه از این دعواها تو خونه نداریم. توجیه شدن. فقط یک‌بار دیگه ببینم، اونوقت یه طور دیگه باهاشون حرف می‌زنم. الانم‌ فقط به خاطر شما مراعات حال رضا رو کردم؛ وگرنه همون برخوردی رو باهاش می‌کردم‌ که با زهره کرده تا دفعه‌ی آخرش باشه تو این خونه از این غلطا می‌کنه.‌ اون میلاد ورپریده رو هم شب باهاش حرف می‌زنم. نگاهی به من انداخت. _ حساب اینم با خودمه. خودم رو کمی جمع‌وجور کردم.‌ دایی به سفره اشاره کرد. _ خب پاشو بیا غذا بخور؛ زیاد گردوخاک نکن. این که حسابش با خودته الان تحت حمایت منه، پس کاریش نداری. حالا هنوز مونده تا نوبتت بشه. علی دلخور گفت: _ دیروز من بهت نگفتم هیچ کاری نکن؟ چرا زنگ زدی به عمو؟ اندازه‌ی سر سوزن حرف گوش نمی‌کنی، فقط بی‌خودی چشم چشم می‌کنی! سرم رو پایین انداختم. _ همین! سرت رو می‌ندازی پایین و تمام. اصل این شر زیر سر توعه! با صدای پایینی لب زدم: _ خب چی بگم؟ _ توی‌ این خونه هیچ کسی حرف منو گوش نمی‌کنه اما من بلدم چی‌کار کنم! همه‌تون بشینید و ببینید.        ✍🏻 🚫 و پیگرد دارد🚫 ╔═💞🍀════╗      @behestiyan ╚════💞🍀═╝ پارت‌اول https://eitaa.com/behestiyan/16 🍀 💞🍀 🍀💞🍀 💞🍀💞🍀 🍀💞🍀💞🍀 💞🍀💞🍀💞🍀 🍀💞🍀💞🍀💞🍀