🔴 #عذابها
🎤 #نکاتی از یک سخنرانی دربارۀ شرح کتاب #عقابالأعمال در روز دوشنبه، ۲۶ / ۶ / ۱۴۰۳،:
🔹علم را بهتر از عمل(ـِ بدون علم) بدان.
🔸بدان که ملاک دینداری، وَرَع (پرهیز از «نافرمانیکردن از خدا») است.
🔹بدان که عالم (واقعی) کسی است که به علم، عمل کند؛ اگرچه اعمالش کم باشد.
🔸هیچ کاری (خوب یا بد) را کوچک نشمار؛ اگرچه در چشم تو یا دیگران، کوچک باشد؛ چون اگر بر گناه صغیرهای اصرار (و آن را تَکرار) کنی، دیگر صغیره نیست و اگر از گناه کبیرهای (توبه و) استغفار کنی، دیگر کبیره نیست.
🔹(مراقب اعمالت باش؛ چون) خدا دربارۀ هر عملت از تو خواهد پرسید؛ حتّی دربارۀ این که به لباس کسی انگشت گذاشته باشی.
🔸بدان که بر طبق آنچه خواهی مرد (یعنی: عقاید و عملِ هنگام مرگت)، در روز قیامت برانگیخته خواهی شد.
🔹بدان که بهشت و دوزخ آفریده شدهاند.
🔸بهشت را بر دوزخ ترجیح بده؛ به این صورت که اعمال بهشتیکننده انجام بده و از اعمال دوزخیکننده بپرهیز تا دچار دوزخ نشوی و بهشتی شَوی و در نتیجه، رستگار گردی.
🔹بدان که رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله. ـ مأموریّت داشت که با کافران بجنگد تا این که آنان بگویند: «لا الاه الّا اللّه.» و هنگامی که این را میگفتند، دیگر حسابشان با خداوند والا ـ جلّ جلاله. ـ بود و خون و اموالشان از جانب آن حضرت، در امان بود؛ مگر در مواردی که ریختن خون یا تصرّف اموالشان، حق باشد.
#امنیت، #بهشت، #تقوا، #جنگ، #جهنم، #حقالناس، #خوشبختی، #دینداری، #رستگاری، #عالم، #علم، #عمل، #قیامت، #گناه، #گناهان_کبیره، #مرگ، #ورع
@benisi
🔴 #خاطره ی ۷۲
🦋 آدمایی که من بهشون غبطه میخورم
🔹الان که حدود ساعت ۷ صبح پنجشنبه، ۲۵ / ۲ / ۱۴۰۴، است، داشتم به خدا میگفتم: به من توفیق بده که دینتو «به زیبایی»، هم به خونوادهم و عزیزام برسونم، هم به همه.
🔸آخه من خدا و دین قشنگشو دوس دارم. احتمالاً خیلی هم دوسشون دارم.
🔹امروز بعد نماز صبح، خوندن یه کتابو شروع کردم و با شوق زیاد و ولع، کلمهبهکلمهشو «خوردم»! با خوندن بعضی جاهاشم بغض یا گریه هم کردم.
🔸من فقط به یه دسته از آدما غبطه میخورم. بهشون حسودی نمیکنما؛ فقط غبطهشونو میخورم؛ یعنی: آرزو دارم که مثل اونا باشم و بشم.
کیا؟ اونایی که هم خیلیخیلی دیندارن و هم بقیّه رو با مهربونی و آگاهیدادن، دیندارتر و خداییتر میکنن.
🔹چقدر اینا خوبن و واقعاً چقدر آشتیدادن دیگرون با دین خدا، قشنگه!
🔸خدایا! منو هم مثل اونا کن. لطفاً شما هم بگین: آمین.
🔹راستی! اسم اون کتاب، اینه: پوشش و آرامش؛ خاطرهنگاری تبلیغی در عرصۀ ترویج حجاب و عفاف.
🔸مدّتی بود که دوست داشتم این کتابو داشته باشم و اسمشو توی فایل «کتابهایی که دوست دارم داشته باشم» نوشته بودم تا این که خدا روزی کرد و پریروز از نمایشگاه کتاب تهران، غرفۀ بوستان کتاب، خیلی ارزون خریدمش.
🔹دوست دارم که شما هم بخرین و بخونینش. اینترنتی هم میتونین سفارش بدین؛ مثلا: از تارنمای همون نمایشگاه.
🔸این، نخستین نوشتۀ عامیانۀ من برای شما بود.
🔹دوستون دارم.
✍️ اسماعیل داستانی بِنیسی
#تبلیغ، #تولی، #حجاب، #خدادوستی، #دینداری، #غبطه، #کتاب_پوشش_و_آرامش، #معرفی_کتاب، #هدایت
@benisi
🔴 #خاطره ی ۷۳
🦋 در نمایشگاه کتاب تهران، بخش ۳
🔸عزیز دیگرم هم که در تهران زندگی میکند و میدانست که ما به نمایشگاه رفتهایم، آمد و با ما همراه شد.
🔹صاحب غرفهای هنگامی که فهمید پدرم کیست، گفت: «من وقتی کودک بودم، پولتوجیبیهایم را که مثلاً هر روز، یک ریال بود، جمع میکردم و مثلاً پس از یک هفته که سهونیم ریال جمع میشد، با آن، یکی از داستانهای کودک پدرتان را میخریدم و میخواندم و سرانجام در دهۀ هشتاد، ایشان را در وزارت ارشاد دیدم که داشتند زیبا و با تسلّط، سخن میگفتند و از دیدارشان خوشحال شدم.»
🔸با صاحب غرفۀ دیگری هم که هم خودش شاعر بود و هم مجموعهشعرهای شاعران فارسی غیرایرانی را چاپ کرده بود، دربارۀ اشعار مرحوم پدرم ـ رضوان اللّه تعالی علیه. ـ صحبت کردم و به او گفتم: ایشان میفرمودند: «من ۱۲۰هزار بیت شعر سرودهام!» حدود ۱۰ مجموعه از اشعار ایشان، آذری و بیش از ۱۰۰ مجموعه از آنها، فارسی است؛ امّا تَعداد کمی از این مجموعهها منتشر یا چاپ شده است.
🔹لطفاً شما، خوانندگان عزیز، دعا کنید که توفیق، همراهم شود و بتوانم همۀ آنها را منتشر کنم.
🔸به لطف الاهی، این کتابها را هم خریدم:
۱. ادب زندگی (خلاصۀ کتاب «حلیةالمتّقین» علّامه مجلسی)؛ دو تا از آن خریدم تا یکی را به خواهرم هدیّه بدهم؛ چون شنبهها در هیأت او کتاب «حلیةالمتّقین» را شرح میدهم؛
۲. پوشش و آرامش (خاطرهنگاری تبلیغی در عرصۀ ترویج حجاب و عفاف)؛
۳. پیشتازان ایرانی (روایت زندگی و موفّقیّت چهرههای برتر علمی معاصر ایران)، ۲ ج؛
۴. حدیث فیض (سیری در زندگی، اندیشه و آثار ملّا محسن فیض کاشانی)؛
۵. دیدگاه علّامه سیّد مرتضی عسکری دربارۀ زندگانی عایشه؛
۶. صبح قیامت (گزیدهای از گفتارهای عاشورایی استاد سیّد عبدالله فاطمینیا)؛
۷. طبیب (صد روایت از زندگی میرزا جوادآقا ملکی تبریزی)؛
۸. طریق خدمت (جلوههای خدمت در آینۀ حکایت)؛
۹. علّامه (صد روایت از زندگی علّامه طباطبایی)؛
۱۰. مسیحای شهر (ماندنیهای زندگی عارف توحیدی: سیّد مهدی قوام)؛
۱۱. منِ بیمن (حکایات و نکاتی از زندگانی آقا سیّد محمّدحسن الهی طباطبایی)؛
۱۲. نکوهش زنان یا... (شرح خطبۀ ۸۰ نهجالبلاغه).
🔹دوست داشتم که در نمایشگاه، بیشتر بگردم؛ امّا کمرم هی درد میگرفت و سرانجام، بنده تقریباً حال راهرفتن و کتابخریدن را از دست دادم؛ البتّه میخواستم که کتابهای دیگری را هم از تارنمای نمایشگاه سفارش دهم.
🔸در غرفههایی که با این دو عزیز میرفتم، کتابهایی را به آنان معرّفی و خریدش را توصیه میکردم و آنان برای خودشان میخریدند.
🔹آنان در نمایشگاه، خوردنیهایی برای ما خریدند.
🔸عزیزی که ساکن تهران بود، پول ۶ تا از کتابهایی را که خریدم، پرداخت کرد و گفت: «به مناسبت روز معلّم که گذشت، تقدیم کردم.» و هرچه بنده اصرار کردم که پول آنها را به او بپردازم، نپذیرفت.
🔹عزیز دیگر هم که ما را به تهران برده بود، پس از این که نمازهای مغرب و عشا را خواندیم، ما را به قم و خانهمان برگرداند و در راه برایمان خوردنی خرید. خداوند جزابخش ـ جلّ جلاله. ـ به خودشان خیْر و به اموالشان برکت عنایت فرماید.
#احسان، #تبلیغ، #تولی، #حجاب، #خدادوستی، #دینداری، #غبطه، #کتاب_پوشش_و_آرامش، #معرفی_کتاب، #نمایشگاه_کتاب_تهران
@benisi