eitaa logo
خاطرات یک روحانی: حاج آقا بنیسی
170 دنبال‌کننده
92 عکس
1 ویدیو
0 فایل
در این کانال، خاطراتم را می‌نویسم؛ خاطراتی که به نظرم مفید و کاربردی هستند؛ به امید آن که هم لَذّت و هم بهره ببرید. اسماعیل داستانی بِنیسی کانال‌ سخنرانی‌ها و کلیپ‌هایم: @benisi. کانال‌های دیگرم: ـ @benisiha ـ @ghatreghatre ارسال پیام: @dooste_ketaab
مشاهده در ایتا
دانلود
🦋 خاطرۀ ۲۷ 🔴 نماز مَحبّت و قدرشناسی! 🔹پریشب، یک‌شنبه، ۱۱ / ۹ / ۱۴۰۳، شخصی به بنده پیام داد: با سلام و نور و برکات الاهی. استاد! امشب شهید گمنامی مهمان شهر ما، دارالمؤمنین شهیدپرور هَفشِجان، شده است. من به شما افتادم و به نیابت از پدر بزرگوارتان و خودتان، دو تا نماز دورکعتی برای شهدای گمنامی که مهمان استان چهارمحال‌وبختیاری شده‌اند و شهیدی که مهمان شهر دارلمؤمنین هفشجان شهیدپرور شد، خواندم. یک نماز دورکعتی هم خواندم و به روح پدر بزرگوارتان هدیّه کردم. روح ایشان به برکت صلوات، شاد باد! 🔸به او پیام دادم: خوشا به حال بنده! واقعاً لطف کردید. خداوند مهربان ـ جلّ جلاله. ـ مرحوم پدرم و آن شهدا ـ رضوان الله تعالی علیهم. ـ را از شما خشنود کند و به شما پاداش فراوان عنایت فرماید. 🔹اکنون که دارم این خاطره را کامل می‌کنم، این مطالب را هم اضافه کنم: نمی‌دانند‌ «صائب»! بی‌غَمانْ (۱) قدر کلام ما / مگر اهل دلی در عالَم امکان شود پیدا (۲) از شما، خوانندگان عزیز، درخواست می‌کنم که لطفاً برای شادی ارواح همۀ شهدا، به‌ویژه شهدای گمنام، صلوات بفرستید. ۱. بی‌غم‌ها، انسان‌های بی‌درد و بی‌غم. ۲. از: صائب تبریزی که خطاب به خودش سروده است. ، ، ، 🍀 کانال خاطرات یک روحانی: حاج آقا بنیسی @benisi2
خاطرات یک روحانی: حاج آقا بنیسی
🦋 خاطرۀ ۲۸ 🔴 شهری ۷ برابر دنیا! 🔹چند شب پیش، ۲ دفترچه به دستم رَسید که در آن‌ها بانویی نِکاتی از سخنرانی‌هایم را یادداشت کرده بود و تصویر بعضی از صفحات آن‌ها، در کانال «سخنرانی‌ های حاج آقا بنیسی»، مطلب https://eitaa.com/benisi/117 و مطالبِ پس از آن آمده است و پریشب، یک‌شنبه، ۱۱ / ۹ / ۱۴۰۳، بنده، آن‌ دفترچه‌ها را به او برگرداندم. 🔸زمانی در هیأت پیام‌آوران عاشورا، بِنا بر پیشنهاد بنده، به شرکت‌کنندگان، برگۀ ویژه و قلم و زیردستی داده می‌شد تا آنان مطالبی از سخنرانی‌هایم را که بیش‌تر برایشان جالب یا در جانشان مؤثّر بود، یادداشت کنند؛ سپس آن‌ها جمع‌آوری و به بنده داده می‌شد تا آن‌ها را تصحیح کنم و به آنان برگرداندم. 🔹یکی از اعضای ثابت آن هیأت هم مطالب بسیارفراوانی از صحبت‌های بنده را نوشته که بعضی از آن‌ها با عنوان «نکته‌به‌نکته تا خدا»، در وبگاه «بِنیسی‌ها»، نشانی http://benisiha.ir/309/ بارگزاری شده است. 🔸این، روش بسیارخوبی بود که در بعضی از مراسم محرّم‌ها یا اوقات دیگر اجرا می‌شد و چقدر خوب است که در همۀ مجالس دینی انجام شود! 🔹خواهر بزرگوارم هم که مؤسّس هیأت بانوان عصمةالزّهراء ـ علیها السّلام. ـ است، معمولاً همیشه از سخنرانی‌هایم در این هیأت نکته‌برداری می‌کند. حضرت رسول اکرم ـ صلّی اللّه علیه و آله و سلّم. ـ فرمودند: «مؤمن هنگامی که بمیرد و از او یک برگه به یادگار می‌ماند که بر روی آن، دانشی (نوشته شده) است، آن برگه در روز قیامت، پوشش (و حائلی) بین او و آتش می‌شود و خداوند در برابر هر حرفی که روی آن نوشته شده است، به او شهری می‌بخشد که ۷ بار، گسترده‌تر از دنیا است!» (۱). 🔸بنده، هر گاه این حدیث شریف را می‌خوانم، انگیزه‌ام برای نوشتن معارف افزایش می‌یابد و چند روز پیش خواندم که حضرت آیت‌اللّه جعفر سبحانی ـ دامت برکاته الوافرة. ـ فرموده‌اند: «بنده در دوران جوانی، این حدیث را مشاهده کردم و سبب‌ شد که قلم به دست گرفته و آثاری را از خود به جای بگذارم.» که تعداد آن‌ها بیش‌تر از ۱۴۰ جلد است! (۲) 🔹مرحوم پدرم، حضرت استاد اسداللّه داستانی بِنیسی، ـ رضوان اللّه تعالی علیه. ـ هم که ده‌ها جلد کتاب نوشته، ده‌ها جلد شعر سروده و ده‌ها اثر هنری دیگر پدید آورده است (۳) و دوست داشت که ۹۹۹ اثر نوشتاری به یادگار بگذارد، در کتاب «پند پیران بر پوران»، خطاب به بنده نوشته است: پسرم! با نوشتن حقايق، نامت را در تاریخ نگه دار. ۱. «اَلمُؤمِنُ اِذا ماتَ و تَرَکَ وَرَقَةً واحِدَةً عَلَیها عِلمٌ تَکونُ تِلکَ الوَرَقَةُ یَومَ القِیامَةِ سِترًا فی ما بَینَهُ و بَینَ النّارِ، و اَعطاهُ اللهُ بکُلِّ حَرفٍ مَکتوبٍ عَلَیها مَدینَةً اَوسَعَ مِن الدُّنیا سَبعَ مَرّاتٍ.» (الأمالی، شیخ صدوق، ص ۳۷، ش ۳، روضةالواعظین، محمّد فتّال نیشابوری، ج ۱،‌ ص ۸؛ الدّعوات (سلوةالحزین)، قطب‌الدّین راوندی، ص ۲۷۵؛ الدّرّة الباهرة من الأصداف الطّاهرة، شهید اوّل، ص ۱۷؛ عدّةالدّاعی، ابن‌ فهد حلّی، ص ۷۷؛ و بحارالأنوار، ج ۱، ص ۱۹۸، ش ۱ و ج ۲، ص ۱۴۴، ش ۱). ۲. افق حوزه، چهارشنبه؛ ۳۰ دی ۱۳۹۴؛ برگرفته از: یک کانال معتبر. ۳. در تصویر بالا می‌توان ایشان را در اتاق کتابخانه و پشت میز تحریر و در حال نوشتن کتاب‌ دید. ، ، ، ، ، 🍀 کانال خاطرات یک روحانی: حاج آقا بنیسی @benisi2
🔴 طلبه‌ای پیام داده است: خاطرات شما را از ابتدا خواندم. خیلی شیرین و قابل‌استفاده بودند و من از خواندنشان لَذّت بردم. از شما تشکّر می‌کنم. 🍀 کانال خاطرات یک روحانی: حاج آقا بنیسی @benisi2
خاطرات یک روحانی: حاج آقا بنیسی
🦋 خاطرۀ ۲۹ 🔴 اثر فراموش‌کردن خدا بر دست! 🔹دیشب، سه‌شنبه، ۱۳ / ۹ / ۱۴۰۳، در هیأت امام هادی ـ علیه السّلام. ـ سخنرانی کردم و در ضمن سخنرانی گفتم که یکی از خوبان اهل‌معنا، برای بنده و... نقل کرد: «روزی سر سفرۀ غِذا ماجَرایی پیش آمد و بر اثر آن من دست راستم را بلند کردم تا به گوش زنم بزنم! همسرم گفت: "خدا می‌بیند ها!"؛ دستم را پایین آوردم! پس از ناهار خوابیدم و پس از بیدارشدن خواستم مطالبی بنویسم؛ ولی فهمیدم که دستم کار نمی‌کند. با خودم گفتم که شاید دستم زیر سَرم یا بدنم مانده و خشک شده و تا فردا خوب می‌شود. امّا فردا هم خوب نشد؛ پس‌فردا هم خوب نشد و همین‌طور روزهای بعد. پس از حدود ۲ ماه، با زنم به حرم مطهّر حضرت معصومه ـ علیها السّلام. ـ رفتم و در آن‌جا به او گفتم که از وقتی من دستم را برای زدن تو بلند کردم، دستم از کار افتاده است؛ لطفاً تو، هم از من گذشت کن و هم به حضرت معصومه ـ علیها السّلام. ـ بگو که دستم را شِفا دهد. همسرم از من گذشت و به آن حضرت توسّل کرد. هنگامی که به خانه برگشتیم، دریافتم که دستم خوب شده است و باز می‌توانم با آن بنویسم و... .» 🔸تازه! این، اثر ترسیدن آن زن از دست‌بلندکردن همسرش بود؛ اگر به‌ناحق، کتک می‌خورد، چه بلایی سر شوهرش می‌آمد؟! 🔹به آهی ریزد از هم تاروپودِ هستیِ ظالم / نسیمی می‌زند بر یکدگر زلف پریشان را (۱) 🔸پس مراقب باشیم که به خانوادۀ خود و هیچ آفریده‌ای بدی نکنیم تا به تعبیر مرحوم پدرم، حضرت استاد اسداللّه داستانی بِنیسی ـ رضوان اللّه تعالی علیه. ـ در شعرش: من نکردم خوب و بد بر هیچ کس / هر چه کردم، بر خودم برگشت پس! یعنی: «من به هیچ کس، نه خوبی کرده‌ام و نه بدی!» مگر می‌شود انسان به هیچ کس، نه خوبی کند و نه بدی؟ ایشان گفته است که آری؛ به این معنا که «هر خوبی و بدی به دیگران کرده‌ام، به خودم برگشته است»؛ پس در ظاهر به دیگران خوبی و بدی کرده‌ام؛ امّا در حقیقت به خودم. ۱. از: صائب تبریزی. ، ، ، ، ، (علیها السّلام) 🍀 کانال خاطرات یک روحانی: حاج آقا بنیسی @benisi2
🦋 مرتبط با خاطرۀ ۲۹ 🔴 هایی از بنده در مجلس دیشب هیأت امام هادی (علیه السّلام) 🍀 کانال خاطرات یک روحانی: حاج آقا بنیسی @benisi2
🦋 خاطرۀ ۳۰ 🔴 ریسۀ پارچه‌های مشکی 🔹امروز، چهارشنبه، ۱۴ / ۹ / ۱۴۰۳، در مغازه‌ای ریسه‌ای را دیدم که در آن، تعدادی پارچۀ کوچک مشکی، با نواری مشکی به هم وصل بودند. 🔸آن را به نیّت آویزان‌کردن در خانه در ایّام شهادت اهل بیت ـ سلام اللّه تعالی علیهم. ـ خریدم و پس از برگشتن به خانه، با کمک دو فرزند بزرگ‌ترم، در سالن منزلمان نصب کردم ـ چون فردا سالروز شهادت حضرت فاطمۀ زهرا ـ سلام اللّه تعالی علیها. ـ است. ـ و به آنان گفتم که ان‌شاءاللّه آن حضرت برای همین کار به ما نظر خواهد کرد. 🔹پیش از این هم خودم یا همسرم و یا فرزند بزرگم، در بعضی از ایّام شهادت، پرچم‌هایی را در خانه و پرچم کوچکی روی درِ آن نصب می‌کردیم. 🔸جمعۀ گذشته هم از طرف برادر بزرگم، پرچم‌های کوچکی به خواهرم داده شد و خواهرم بعضی از آن‌ها را به بنده داد. 🔹شب برای سخنرانی به هیأتی رفتم و هنگامی که برگشتم، دیدم که یکی از آن‌ها روی درِ منزلمان نصب شده است. 🔸یکی دیگر را هم به یک روحانی دادم و به او گفتم که روی درِ خانه‌اش نصب کند و اگر ممکن نبود، داخل آن. 🔹این خاطرات را نوشتم تا شما هم به انجام‌دادن این کارها تشویق شوید و با این‌گونه کارها یاد اهل بیت، آن برترین آفریده‌های ازل تا ابد، ـ سلام اللّه تعالی علیهم. ـ در زندگی شما و خانواده‌تان، زنده‌تر و پویاتر شود. ، ، ، ، (علیهم السّلام) 🍀 کانال خاطرات یک روحانی: حاج آقا بنیسی @benisi2