eitaa logo
خاطرات یک روحانی: حاج آقا بنیسی
170 دنبال‌کننده
92 عکس
1 ویدیو
0 فایل
در این کانال، خاطراتم را می‌نویسم؛ خاطراتی که به نظرم مفید و کاربردی هستند؛ به امید آن که هم لَذّت و هم بهره ببرید. اسماعیل داستانی بِنیسی کانال‌ سخنرانی‌ها و کلیپ‌هایم: @benisi. کانال‌های دیگرم: ـ @benisiha ـ @ghatreghatre ارسال پیام: @dooste_ketaab
مشاهده در ایتا
دانلود
خاطرات یک روحانی: حاج آقا بنیسی
🦋 خاطرۀ ۱۵ 🔴 ۳ ذکر از مرحوم پدرم 🔹امروز، پنج‌شنبه، ۸ / ۹ / ۱۴۰۳، به روحانی عزیزی که گاهی خصوصی پیش بنده می‌آید تا معارفی را برایش بیان کنم، کتابی را نشان دادم و گفتم که این کتاب به‌تازگی، روزی‌ام شده و در ۳ جای آن، ذکرهایی از مرحوم پدرم (حضرت استاد اسداللّه داستانی بِنیسی) ـ رضوان اللّه تعالی علیه. ـ بیان گشته است و آن ۳ جا را به او نشان دادم: ۱. در صفحۀ ۱۴۷ آن آمده است: حجّت‌الاسلام اسداللّه داستانی بنیسی ـ رحمة اللّه علیه. ـ : «اگر یک سال، هر روز بعد از نماز صبح، رو به حرم حضرت معصومه ـ علیها السّلام. ـ بایستی و به آن حضرت سلام کنی، خانه‌دار می‌شوی.» (مردی از جنس بهشت، اسماعیل داستانی بنیسی، قم، ۱۴۰۲، ص ۳۱)؛ ۲. در صفحۀ ۲۷۸ آمده است: حجّت‌الاسلام اسداللّه داستانی بنیسی ـ رحمة اللّه علیه. ـ : «روزی ۴۰ بار "یا عزیز" برای ذلیل‌نشدن، [خوب است و] ۹۹ بار "یا عزیز" برای عزیزشدن در بین مردم.» سپس می‌فرمودند: «بعد از گفتن این ذکر، یک "یا عزیز" دیگر هم بگویید و ثوابش را به من هدیّه کنید.» (مردی از جنس بهشت، ص ۲۸). ۳. در صفحات ۶۰۹ و ۶۱۰ آمده است: حجّت‌الاسلام اسداللّه داستانی بنیسی ـ رحمة اللّه علیه. ـ : «اگر کسی سر قبر قطب‌الدّین راوندی ـ رحمة اللّه علیه. ـ [در حیات حرم مطهّر حضرت معصومه ـ علیها السّلام. ـ ] بیاید و برای ایشان حمد و سوره[ی توحید] بخواند، خدا در همان روز، دستش پول می‌رساند.» و «برای ایشان [سورۀ] حمد و سوره[ی توحید] بخوان تا کسب‌وکارَت رونق بگیرد.» (مردی از جنس بهشت، ص ۲۸ و یک دریا ارادت، ص ۵، بی‌جا، بهمن ۱۴۰۲، قم). 🔸نام این کتاب ارزشمند، «نسیم‌های گره‌گشا» (دفتر اوّل) و نویسندۀ آن، آقای مجتبی فاطمی است. 🔹این کتاب، شامل دعاها، ذکرها، توسّل‌ها و راهکارهای دیگر اهل بیت ـ سلام اللّه تعالی علیهم. ـ ، اولیاءاللّه و علمای ربّانی برای مسائل زندگی مادّی و معنوی است و موضوعاتش عبارتند از: شرط‌های استجابت دعا و ذکر و توسّل، و راهکارهای موفّقیت، گشایش، وسعت رزق، رهایی از قرض، شِفا و عافیت، امنیّت و آرامش، مَحبّت و ازدواج، طلب فرزند، قدرشناسی و یاد درگذشتگان، پیداکردن گمشده، و گره‌گشایی از مشکلات. 🔸این کتاب، حدود تاریخ ۹ / ۸ / ۱۴۰۳، با پست به دست بنده رسید و بنده، بخش‌هایی از آن را ۱ بار و بخش‌هایی را ۲ بار یا بیش‌تر خوانده‌، مطالبی از آن را در فایل‌هایم یادداشت یا چکیده‌‌نویسی کرده، بعضی از دستورالعمل‌های آن را انجام داده و بعضی از آن‌ها را به دیگران سفارش کرده‌ام. 🔹دوشنبۀ گذشته، ۵ / ۹ / ۱۴۰۳، نویسندۀ آن به بنده، پیام داد: ممنون می‌شوم که پیشنهادها و انتقادهایتان دربارۀ کتاب را بفرمایید. 🔸نوشتم: کتاب بسیارخوبی نوشته‌اید. خداوند جزابخش ـ جلّ جلاله. ـ این اثر ارزشمند شما را قبول فرماید و به شما پاداش فراوان عنایت کند. 🔹سپس ۲ پیشنهاد مطرح کردم و در ضمن آن‌ها نوشتم: اگر در شهر مقدّس قم هستید یا هر گاه تشریف آوردید، خوشحال می‌شوم که شما را زیارت کنم. 🔸سپس ادامه دادم: پیشنهاد سومم این است که چکیدۀ کامل مطالب هم در پایان هر فصل یا در پایان کتاب آورده شود و نیز در کتاب دیگری چاپ گردد؛ بدون هیچ داستان، منبع و مطلب دیگری. از زحماتتتان خیلی ممنونم؛ به‌ویژه از این که نام مرحوم پدرم ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ را در ۳ جای کتاب آورده‌اید؛ البتّه پیشنهاد چهارمم این است که به جای «حجّت‌الاسلام»، از عنوان کامل‌تری برای ایشان و امثال ایشان استفاده می‌کردید؛ همچون: «حجّت الاسلام و المسلمین» تا هم احترام آنان بیش‌تر حفظ شود و به برکات احترام‌کردن بیش‌تر موفّق می‌شدید و هم خوانندگان با دل قرص‌تری از مطالب آنان بهره‌مند می‌شدند. از تواضع و نظرخواهی‌تان هم خشنود و سپاسگزارم. 🔹او پاسخ داد: هر گاه توفیق پیدا کنم که به قم بیایم، خدمتتان می‌رسم و عنوان پدر مرحومتان ـ رضوان الله علیه. ـ حتماً در چاپ‌های بعدی اصلاح می‌شود. 🔸کانال مطالب این کتاب: https://eitaa.com/salavatnameh 🔹سفارش این کتاب: @sefareshketab1401 ، ، (علیها السّلام)، ، ، ، ، ، ، ، ، ، 🍀 کانال خاطرات یک روحانی: حاج آقا بنیسی @benisi2
خاطرات یک روحانی: حاج آقا بنیسی
🦋 خاطرۀ ۲۵ 🔴 اگر درمان درد خویش می‌خواهی، بیا این‌جا 🔹صبح پریروز، یک‌شنبه، ۱۱ / ۹ / ۱۴۰۳، پیش مادر بزرگوارم بودم که یاد این خاطره افتادم و چکیده‌اش را به ایشان یادآوری کردم: حدود ۲۰ سال پیش، یک دست ایشان خیلی درد می‌کرد. یک روز، ایشان، بنده و برادر روحانی‌ام، سر سفرۀ صبحانه بودیم که یکباره به یاد حضرت امام رضا ـ سلام اللّه تعالی علیه. ـ افتادیم و هوای زیارت ایشان به دل‌هایمان افتاد و تصمیم گرفتیم که به زیارت ایشان مشرّف شویم. همان روز، بلیت تهیّه کردیم و شاید پس از یکی ـ دو روز، به مشهد مقدّس رفتیم. حدود ۲ ماه از برگشتن ما گذشته بود که ناگهان به یادمان افتاد پیش از این سفر، دست مادرمان درد می‌کرد؛ امّا ایشان در این مدّت دربارۀ دردش سخن نگفته و اظهار درد نکرده است. دریافتیم که وقتی ایشان دستشان را به حرم مطهّر آن حضرت مالیده است، بدون این که خودش بفهمد، شِفا پیدا کرده و حتّی در این مدّت هم متوجّه خوب‌شدنش نشده است! 🔸این است رأفت آن امام معصوم. علیه السّلام. 🔹همچنین خلاصۀ این خاطره را به ایشان عرض کردم که مرد مورداعتمادی به بنده گفت: «من در ایّام نوروز امسال، در وطنم بودم که دچار دندان‌درد شدیدی شدم. پس از چند روز که به شهر مقدّس قم برگشتم، به یاد سخن شما افتادم که گفته بودید: "اگر شخص بیماری، خاک حرم شریف حضرت معصومه ـ علیها السّلام. ـ را بر محلّی از بدنش که درد می‌کند، بمالد، امید است که شفا پیدا کند." به حرم ایشان مشرّف شدم و آن سمت از صورتم را که دندان‌ دردآلودم در آن قرار داشت، به ضریح ایشان مالیدم و دندانم بی‌درنگ از درد افتاد و در این چند ماه هم درد نکرده است!» 🔸اکنون که دارم این مطلب را کامل می‌کنم، به یاد این فرمودۀ مرحوم پدرم، حضرت استاد اسداللّه داستانی بِنیسی، ـ رضوان اللّه تعالی علیه. ـ افتادم که فرمودند: «من حاجات مهمّ مادّی و معنوی‌ام را از امام رضا ـ علیه السّلام. ـ گرفته‌ام.» 🔹پس، از توسّل به اهل بیت ـ سلام اللّه تعالی علیهم. ـ غافل نشویم. ، (علیهما السّلام)، ، ، ، 🍀 کانال خاطرات یک روحانی: حاج آقا بنیسی @benisi2
خاطرات یک روحانی: حاج آقا بنیسی
🦋 خاطرۀ ۲۹ 🔴 اثر فراموش‌کردن خدا بر دست! 🔹دیشب، سه‌شنبه، ۱۳ / ۹ / ۱۴۰۳، در هیأت امام هادی ـ علیه السّلام. ـ سخنرانی کردم و در ضمن سخنرانی گفتم که یکی از خوبان اهل‌معنا، برای بنده و... نقل کرد: «روزی سر سفرۀ غِذا ماجَرایی پیش آمد و بر اثر آن من دست راستم را بلند کردم تا به گوش زنم بزنم! همسرم گفت: "خدا می‌بیند ها!"؛ دستم را پایین آوردم! پس از ناهار خوابیدم و پس از بیدارشدن خواستم مطالبی بنویسم؛ ولی فهمیدم که دستم کار نمی‌کند. با خودم گفتم که شاید دستم زیر سَرم یا بدنم مانده و خشک شده و تا فردا خوب می‌شود. امّا فردا هم خوب نشد؛ پس‌فردا هم خوب نشد و همین‌طور روزهای بعد. پس از حدود ۲ ماه، با زنم به حرم مطهّر حضرت معصومه ـ علیها السّلام. ـ رفتم و در آن‌جا به او گفتم که از وقتی من دستم را برای زدن تو بلند کردم، دستم از کار افتاده است؛ لطفاً تو، هم از من گذشت کن و هم به حضرت معصومه ـ علیها السّلام. ـ بگو که دستم را شِفا دهد. همسرم از من گذشت و به آن حضرت توسّل کرد. هنگامی که به خانه برگشتیم، دریافتم که دستم خوب شده است و باز می‌توانم با آن بنویسم و... .» 🔸تازه! این، اثر ترسیدن آن زن از دست‌بلندکردن همسرش بود؛ اگر به‌ناحق، کتک می‌خورد، چه بلایی سر شوهرش می‌آمد؟! 🔹به آهی ریزد از هم تاروپودِ هستیِ ظالم / نسیمی می‌زند بر یکدگر زلف پریشان را (۱) 🔸پس مراقب باشیم که به خانوادۀ خود و هیچ آفریده‌ای بدی نکنیم تا به تعبیر مرحوم پدرم، حضرت استاد اسداللّه داستانی بِنیسی ـ رضوان اللّه تعالی علیه. ـ در شعرش: من نکردم خوب و بد بر هیچ کس / هر چه کردم، بر خودم برگشت پس! یعنی: «من به هیچ کس، نه خوبی کرده‌ام و نه بدی!» مگر می‌شود انسان به هیچ کس، نه خوبی کند و نه بدی؟ ایشان گفته است که آری؛ به این معنا که «هر خوبی و بدی به دیگران کرده‌ام، به خودم برگشته است»؛ پس در ظاهر به دیگران خوبی و بدی کرده‌ام؛ امّا در حقیقت به خودم. ۱. از: صائب تبریزی. ، ، ، ، ، (علیها السّلام) 🍀 کانال خاطرات یک روحانی: حاج آقا بنیسی @benisi2