استاد بنیسی و فرزندشان Benisiha.ir
🔴 #زندگینامه ی مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ به #قلم_ایشان، قسمت 13:
🔸پدرم خيلى به خدا عقيده داشت. شب و روز مشغول ذكرگفتن و دعاكردن بود. او قرآن، زياد میخواند و به بعضى از آيات كه میرسید، گريه میکرد و از عذاب جهنّم به خدا پناه میبرد و به بعضى آيات كه میرسید، خوشحال میشد و تبسّمکنان میگفت: «اَللّهُمَّ ارزُقنا [= خدایا! به ما روزی کن].»
🔸من آن موقع نمیدانستم؛ بعدها فهميدم پدرم وقتى به آيات عذاب میرسید، گریه میکرد و وقتى كه به آيات نعمت و رحمت میرسید، خوشحال میشد و میگفت: «اَللّهُمَّ ارزُقنا.»
🔸در هر حال، آن شب در كنار مادرم خوابيدم و پدرم هم در آن اتاق خوابيد؛ ولى خواب به چشمانم نمیآمد. مادرم پشتسر هم سرفه میکرد و صداى خِشخِش سينهاش تمام اتاق را پر كرده بود.
🔸يک بار هم يداللّه بيدار شد و گريه كرد. مادرم دستى بر سر و صورتش كشيد و خواباند.
🔸پدرم از زيادىِ اين كه خسته بود ـ [چون] از صبح در كارخانه كار كرده بود. ـ ، به اضافهی حرفهاى ناجورى كه شنيده بود و مريضى مادرم هم روح او را در فشار قرار داده بود، زودتر خوابش برد و صداى خُرنايش به گوشم مىرسيد. فهميدم كه خوابيد.
🔸ولى من نمىتوانستم بخوابم. از اين پهلو به آن پهلو مىشدم. ساعتى، اينچنين گذشت. ديگر حوصلهام سر رفته بود. از طرفى دلم مىخواست صبح بشود، هوا روشن گردد و خورشيد با نور خود، همهجا را منّور كند [تا] من با يداللّه بازىكردن را شروع كنيم و از طرفى به ياد مىآوردم [که] اگر صبح بشود، ما را از مادرمان جدا خواهند كرد؛ اين بود كه در دلم نَه صبحشدن را مىخواستم و نَه صبحنشدن را.
🖇 گذشته و ادامهی این زندگینامه را با هشتک #زندگینامه دنبال کنید.
📖 شیرخدای آذربایجان، ص 25 و 26.
💻 مشاهدهی مطالب دیگر این کتاب، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسیها:
http://benisiha.ir/2017/10/176/
🔵 کانال بِنیسیها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی) در پیامرسانهای ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش:
@benisiha_ir
🔴 #پرسش_و_پاسخ (پاسخهای حاجآقا اسماعیل داستانی بِنیسی به پرسشها)
❓پرسش: چگونه میتوان صبور شد؟
🔍 پاسخ: راههاى گوناگون دارد؛ مثلاً: 1. تمرين #صبر تا رسيدن به صبورى و صبر كامل در همهی مشكلات و وظايف؛ 2. الگوبردارى از انسانهاى صبور در طول تاريخ و زمان حاضر و انديشيدن دربارهی صبورى آنان؛ 3. انديشيدن دربارهی آثار خوب صبر و آثار منفى بیصبرى؛ 4. خواندن و شنيدن آيات و روايات صبر.
💻 مشاهدهی «پرسشها و پاسخهای اخلاقی» دیگر، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسیها:
http://benisiha.ir/2017/07/55/
🔵 کانال بِنیسیها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی) در پیامرسانهای ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش:
@benisiha_ir
🔴 #مطالب_مناسبتی
💠 سالروز ولادت حضرت #امام_حسین، #حضرت_ابوالفضل و حضرت #امام_سجاد ـ سلام الله تعالی علیهم. ـ بر حضرت صاحبالزّمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف. ـ و همهی شما، دوستداران آنان، مبارک باد.
💠 خوب است که اکنون به هر یک از آن حضرات، صلواتی هدیّه دهیم و سلامی عرض کنیم:
ـ اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا اَباعَبدِاللهِ؛ یا حُسَینَ بنَ عَلِیٍّ؛ اَیُّهَا الشَّهید!
ـ اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا اَبَاالفَضلِ العَبّاسُ؛ اَیُّهَا العَبدُ الصّالِح!
ـ اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا اَبَاالحَسَنِ؛ یا عَلِیَّ بنَ الحُسَینِ؛ یا زَینَ العابِدینَ!
🔵 کانال بِنیسیها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی) در پیامرسانهای ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش:
@benisiha_ir
استاد بنیسی و فرزندشان Benisiha.ir
🔴 #داستان_جذاب
✅ #زن_و_شوهری_که_در_سجدهی_همزمان_از_دنیا_رفتند!
💠 مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ در کتاب «همیان بِنیسی یا تاریخ گویای گذشته» نوشتهاند:
🔹مردی بود که نمازش را اوّل وقت و زود در مسجد میخواند و بدون این که تعقیبات (دعاهای پس از نماز) را قِرائت کند، به خانهاش میرفت.
🔹روزی خلیفه متوجّه این کار او شد و با خشم، از او دلیلش را پرسید. آن جوان گریه کرد و گفت: «مرا معذور بدار؛ چون از حال من خبر نداری. آنقدر فقر و پریشانی به من و همسرم رو آورده که فقط یک پیراهن داریم و هر وقت، یکی از ما آن را میپوشد، دیگری برهنه میماند؛ برای همین، وقتی که من آن را میپوشم و به مسجد میآیم، نمازم را زود میخوانم و به خانه میروم تا او آن را بپوشد و نمازش را بخواند!»
🔹بعضی از حاضران با شنیدن وضع او به گریه افتادند و خلیفه هشتاد دِرهَم (= سکّهی نقره) به او داد تا برای خودش و زنش، لباس بخرد.
🔹هنگامی که آن مرد ماجَرا را به همسرش نقل کرد، زنش خیلی ناراحت شد و گفت: «چرا راز و فقرت را آشکار کردی و نعمت فقر را به کالای دنیا فروختی؟! به عزّت پروردگار سوگند، اگر این پولها را به خلیفه برنگردانی، من همسرت نخواهم ماند. ما سختی دنیا را انتخاب کردیم تا از خوشبختی آخرت بازنمانیم.» جوان پولها را به خلیفه برگرداند.
🔹مقداری از شب که گذشت، زن بیدار شد، وضو گرفت و چند رَکعت نماز خواند؛ سپس شوهرش را بیدار کرد و به او گفت: «تو هم وضو بگیر و نماز بخوان.» او هم، چنین کرد؛ آنگاه همسرش گفت: «ای مرد! ما مدّتی با فقر زندگی کردیم و کسی از حال ما خبردار نشد. اکنون که وضع ما بر دیگران معلوم شده، دیگر دوست ندارم زنده بمانیم و میخواهم از خدا درخواست کنم که مرگ ما را برساند! آیا تو با این کارم موافقی؟!» شوهرش گفت: «آری؛ من هم، چنین میخواهم!»
🔹سپس هر دو به سَجده افتادند و سجدهشان طول کشید تا این که از دنیا رفتند!
#آبروداری
💻 مشاهدهی داستانهای دیگر این کتاب، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسیها:
http://benisiha.ir/2018/04/153/
🔵 کانال بِنیسیها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی) در پیامرسانهای ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش:
@benisiha_ir
کانال «بِنیسیها» (پدر و پسر) در ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش: @benisiha_ir
💠 مطالب مرتبط با عالم عارف گمنام، مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی: تصاویر، زندگینامه، سیرهی اخلاقی و عرفانی، کرامات، دستورالعملهای معنوی کوتاه، اشعار توحیدی و ولایی و کاربردی، و آثار دیگر ایشان.
💠 مطالب مرتبط با فرزندشان (حاجآقا اسماعیل): چکیدهی احادیث ناب، پرسشها و پاسخها، برگزیدهی سخنرانیها (به شکل کلیپ صوتی و نوشتاری) و آثار جذّابش.
🔵 با عضوشدن در این کانال، هر روز، روحتان را با معارف معنوی، شاداب کنید:
@benisiha_ir
🔴 #در_محضر_عالم
❓پرسش حاجآقا بِنیسی: [شما در پاسخ پرسش قبل فرمودید که بعید نیست بعضی #علما برتر از بعضی پیامبران بنیاسرائیل ـ علیهم السّلام. ـ شود]؛ پس، ملکهی #عصمت چه مىشود؟
🔍 پاسخ حضرت آیتالله سیّد محسن خرّازی ـ دامت برکاته الوافرة. ـ : ما دلیلى اثباتى براى عصمت علما نداریم؛ ولى ثبوتاً ممکن است که پس از طىّ مراحلى، عصمت به آنها داده شود. آیتالله بهجت نقل مىفرمود که از عالمی پرسیدند: «نظر شما دربارهی فُلان عالم چیست؟» فرمود: «بیستوپنج سال است که من حتّى مکروهی از ایشان ندیدهام.» از همان عالم دوم، دربارهی همان عالم اوّل مىپرسند. ایشان هم همین پاسخ را مىدهد. اگر علما به آنجاها برسند، ممکن است که ثبوتاً هم داراى عصمت بشوند.
❓پرسش حاجآقا بِنیسی: از ابتداى تولّد چطور؟
🔍 پاسخ حضرت آیتالله خرّازی: ممکن است به خاطر اعمال نسل گذشتهاش داده شود؛ مثلاً: مادر شیخ انصارى براى شیردادن به او، همیشه وضو مىگرفت و پدر علّامه مقدّس اردبیلى، از خیلى مشتبهات پرهیز مىکرد.
💻 مشاهدهی این مطلب و «پرسشهای دیگر حاجآقا بنیسی و پاسخهای آیتالله خرّازی»، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسیها:
http://benisiha.ir/2017/10/223/
🔵 کانال بِنیسیها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی) در پیامرسانهای ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش:
@benisiha_ir
🔴 #شعر_معنوی
💠 مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ :
🔸طبع (1) من گل كرده، گلْ بار آورَد
🔸بهر عرضه، #گل به بازار آورد
🔹عاشقان بر دوْر آن، حلقه زنند
🔹شوق آن، خنده به رخسار آورد
🔸لذّتى از آن بَرند اهل تميز (2)
🔸ديدن آن، نور ديدار آورد
🔹بر كَنار هر مريضى دستهگل
🔹درد را از جان بيمار آورد
🔸گر گذارى بر طَبَقهاى گِلين
🔸مشترىّ بيش و بسيار آورد
🔹گر وِرا (3) #هديه بَرى بر دشمنى
🔹مهرْبانى بر دلْاَفكار (4) آورد
🔸دسته كن آن را، بِبَر بر يار خود
🔸در عِوض، او هم به ناچار آورد!
🔹گل بوَد اشعار من بر دوستان
🔹يار من رو سوى اشعار آورد
🔸هر كسى خوانَد چو اشعار مرا
🔸اين سخن را او به اقرار آورد:
🔹اى «بِنيسى»! رحمت حق بر تو باد
🔹شعرهايت هوش سرشار آورد
1) ذوق، شاعری.
2) اهل تمیز: اهل تشخیص.
3) او را.
4) دلآزرده، رنجيدهخاطر.
#آثار_استاد_بنیسی
🔵 کانال بِنیسیها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی) در پیامرسانهای ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش:
@benisiha_ir
🔴 #پیام_معنوی
📝 حاجآقا اسماعیل داستانی بِنیسی در مجموعهنوشتاری با عنوان #خطاب_به_خودم:
🌿 از علاقههای بیارزش بگذر و به علاقههای ارزشمند، دل نبند؛ مگر #بندگی.
#دوستداشتن، #محبت
💻 مشاهدهی این مطلب و «پندهای دیگر حاجآقا بنیسی به خودش!»، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسیها:
http://benisiha.ir/2019/03/290/
✅ کانال بنیسیها (عالم عارف گمنام: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی):
🆔 @benisiha_ir
🔴 #حرفهای_طلایی
💠 مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ :
🌷 #دخترم! به خیاطت (1) عادت کن.
1) خیّاطی.
📖 حرفهای طِلایی (پندنامهی ایشان به تنهادخترشان).
#خیاطی
🔵 کانال بِنیسیها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی) در پیامرسانهای ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش:
@benisiha_ir
استاد بنیسی و فرزندشان Benisiha.ir
🔴 #زندگینامه ی مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ به #قلم_ایشان، قسمت 14:
🔸فكر میكردم كه آخِرسر چه خواهد شد: آيا مادرم خوب میشود يا نمىشود. آيا او را به تهران مىبرند يا نمىبرند؛ البتّه فقط اسم تهران را شنيده بودم. نمىدانستم چگونهجايى است. خودبهخود مىگفتم اگر مادرم را به تهران ببرند، پس ما را پيشِ چه كسى مىگذارند؟ خانهی عمو كه نمىرفتم؛ چون با پسرش دعوا كرده بودم؛ او يداللّه را زده بود؛ من هم او را زدم. زنعمو آمد و من و يداللّه را از خانهشان بيرون كرد. ديگر من آنجا نمىرفتم و به خانهی خالهسارا و دايىكاظم هم نمىخواستم بروم. من فقط مادرم را مىخواستم كه پهلوى او باشم و مادرم را، مثل جانم دوست داشتم.
🔸در اين فكر و افكار بودم. شنيدم كه مادرم پدرم را آرامآرام صدا مىكند: «اسماعيل؛ اسماعيل! پا شو. وقت نماز شب هست؛ درست، همان وقتى كه هر شب پا مىشوى و نماز مىخوانى.»
🔸پدرم هر شب، نماز شب مىخواند. من چند بار به صداى گريهی او كه بعد از نماز شب مىگريست، از خواب بيدار شده و از مادرم پرسيده بودم كه چرا پدرم گريه مىكند؟ مادرم مىگفت: «از ترس خدا؛ از ترس عذاب خدا.» من ديگر آن موقع، عقلم به جايى نمىرسيد كه چرا آدم از خدا بترسد؟ آيا واقعاً ترس از خدا است و يا ترس از عمل خِلافى كه انسان انجام مىدهد؟
🔸در هر صورت، پدرم شخص باتقوا و پرهيزكارى بود و هميشه به ياد خدا بوده. او سعى مىكرد هرگز دروغ نگويد و گناه نكند.
📖 شیرخدای آذربایجان، ص 26 و 27.
🖇 گذشته و ادامهی این زندگینامه را با هشتک #زندگینامه دنبال کنید.
💻 مشاهدهی مطالب دیگر این کتاب، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسیها:
http://benisiha.ir/2017/10/176/
🔵 کانال بِنیسیها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی) در پیامرسانهای ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش:
@benisiha_ir
🔴 #پرسش_و_پاسخ (پاسخهای حاجآقا اسماعیل داستانی بِنیسی به پرسشها)
❓پرسش: آيا دعاهايى كه براى حفظ سلامت، برآوردهشدن حاجت و... نقل شده است، واقعى و قابل اعتماد هستند؟
🔍 پاسخ: دعاهايى كه از پيامبران و اهل بيت ـ سلام اللّه تعالى عليهم. ـ به صورت معتبر نقل شده است، قابل اعتماد هستند؛ البتّه استجابت دعا شرايطى هم دارد؛ مانند گناهنكردن.
💻 مشاهدهی «پرسشها و پاسخهای دیگر»، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسیها:
http://benisiha.ir/2017/12/21/
🔵 کانال بِنیسیها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی) در پیامرسانهای ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش:
@benisiha_ir
🔴 #تصویر عالم عارف، حجّةالحق، مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی، همراه با مرحوم حضرت آیتالله العظمی سیّد یوسُف مدنی تبریزی ـ رضوان الله تعالی علیهما. ـ در جشن عید سعید غدیر در منزل استاد بنیسی.
🔵 کانال بِنیسیها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی) در پیامرسانهای ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش:
@benisiha_ir
🔴 #نکات_خواندنی دربارهی مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ :
✅ #خاطره
🖋 به قلم فرزندشان، حاجآقا اسماعیل داستانی بنیسی:
🔸روزی از حاجآقا حسین هوشیار ـ رحمة الله تعالی علیه. ـ (درگذشتهی 1375 ش.) که در برخی از جلسات مرحوم پدرم شرکت میکرد، پرسیدم: «آیا خاطرهای دربارهی مرحوم پدرم دارید؟»
🔸پاسخ داد: «پدرتان فرمود که من یک روز شیطان را به زمین زدم؛ روزی که عینک خریدم و به فروشنده، پولی بیشتر از قیمت آن دادم و او مقداری از آن را پس داد؛ سپس از مغازه بیرون آمدم و پس از چند دقیقه فهمیدم که فروشنده به اشتباه، زیاد پس داده است. شیطان به من گفت که لازم نیست بقیّهی پول عینک را بدهی؛ چون خود فروشنده برنداشته است؛ امّا من به مغازه برگشتم و بقیّهی پول عینک را پرداخت کردم و با این کار، بینی شیطان را به خاک مالیدم.»
💻 مشاهدهی «خاطرات و نکاتی خواندنی دربارهی حضرت استاد بِنیسی»، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسیها:
http://benisiha.ir/2019/03/289/
🔵 کانال بِنیسیها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی) در پیامرسانهای ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش:
@benisiha_ir
🔴 #مطالب_مناسبتی
💠 سالروز ولادت #حضرت_علی_اکبر ـ علیه السّلام. ـ بر حضرت صاحبالزّمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف. ـ و همهی شما، دوستداران ایشان، مبارک باد.
💠 خوب است که اکنون به آن حضرت صلواتی هدیّه دهیم و سلامی عرض کنیم: اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا عَلِیَّ بنَ الحُسَین!
🔵 کانال بِنیسیها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی) در پیامرسانهای ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش:
@benisiha_ir
🔴 #پند_پیران_بر_پوران
مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ :
🌷 #پسرم! هر چیزی را با #اراده ی استوارت به دست آور.
📖 پند پیران بر پوران (پندنامهی ایشان به فرزندشان: حاجآقا اسماعیل).
🔵 کانال بِنیسیها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی) در پیامرسانهای ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش:
@benisiha_ir
🔴 #ابیات_زیبا (به گزینش حاجآقا اسماعیل داستانی بِنیسی)
🌹جز #صبر نیست مرهم و جز آهْ چارهاى
🌹ماییم و آتش و جگر پارهپارهاى
📝 از: #عبدالله_حسینی.
💻 مشاهدهی این مطلب و «ابیات زیبا»ی دیگر، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسیها:
http://benisiha.ir/2018/02/14/
کانال بِنیسیها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی) در پیامرسانهای ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش:
@benisiha_ir
🔴 #داستان_جذاب
✅ #ترس_وصال!
💠 مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ در کتاب «همیان بِنیسی یا تاریخ گویای گذشته» نوشتهاند:
🔹دانشمندى گفته است که من ساکن شهر مکّهی مکرّمه بودم و هر روز به زیارت خانهی خدا، کعبهی مقدّسه، میرفتم.
🔹روزى جوانی را دیدم که انگار بدنش آب شده بود. کَنار دیوار کعبه آمد و سر در گریبان، هایهاى گریه کرد. فهمیدم که از عاشقان خدا است.
🔹از او پرسیدم: «آیا عاشقى؟» پاسخ داد: «آرى.»
🔹پرسیدم: «آیا یارت به تو نزدیک است؟» گفت: «در همهی عمرم خاک کاشانهی او بودهام.»
🔹پرسیدم: «او را عادل می دانى یا جفاپیشه؟» پاسخ داد: «مظهر عدل است و منبع احسان.»
🔹پرسیدم: «پس چرا اینچنین آشفتهاى و لاغر و زرد شدهاى؟» با لرزش دل و تن گفت: «اى بیخبر! مىترسم که پس از وصال، دچار فِراق شَوم.»
🔹سپس سخت گریست و من هم بر اثر گریهی او گریستم.
🔹هست در قربْ همهْ بیم زَوال / نیست در بُعد جز امّید وصال
#ترس، #عشق
💻 مشاهدهی داستانهای دیگر این کتاب، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسیها:
http://benisiha.ir/2018/04/153/
🔵 کانال بِنیسیها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی) در پیامرسانهای ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش:
@benisiha_ir
🔴 #شعر_معنوی
💠 مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ :
🔸نويسم آنچه را كه دل بگويد
🔸دل من حرف بد، مشكل بگويد
🔹سپارم قلب خود را من به الله
🔹كند قلب مرا تا از حقْ آگاه
🔸اگر از حق، من آگاهى بيابم
🔸هر آنچه بر قلم آرَم، مُصابم
🔹رسَم آنجا كه عارفها رسيدند
🔹ببينم آنچه را كآنان بديدند
🔸شوَم دلدادهی حقّ و حقيقت
🔸ز حق، من طى كنم راه طريقت
🔹رهی که دَرنَوَردیدند (1) نیکان
🔹همه گشتند پاک از حَیّ مَنّان (2)
🔸خدا را شكر میگویم شب و روز
🔸مرا كرده است بر تأليفْ پيروز
🔹نويسم نُه، نود، نهصد كتابت!
🔹به قصد قربت، از راه عبادت
🔸#عبادت كن «بِنيسى»!، تا توانى
🔸شوى در هر دو گيتىْ جاودانی
1) طی کردند، پیمودند.
2) زندهی بسیارنعمتدهنده.
#آثار_استاد_بنیسی
🔵 کانال بِنیسیها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی) در پیامرسانهای ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش:
@benisiha_ir
🔴 #در_محضر_عالم
❓پرسش حاجآقا بِنیسی: نظر شما دربارهی حدیث «لَولاک» [که در آن، خداوند والا ـ جلّ جلاله، و حسنت اسماؤه. ـ به حضرت رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و اله و سلّم. ـ فرمود: «لَولاکَ لَما خَلَقتُ الاَفلاکَ، و لَولا عَلِیٌّ لَما خَلَقتُکَ، و لَولا فاطِمَةُ لَما خَلَقتُکُما؛ اگر تو نبودی، آسمانها را نمیآفریدم و اگر علی نبود، تو را نمیآفریدم و اگر فاطمه نبود، شما، دو تا، را نمیآفریدم.»] چیست؟
🔍 پاسخ حضرت آیتالله سیّد محسن خرّازی ـ دامت برکاته الوافرة. ـ : یعنى: حضرت زهرا ـ علیها السّلام. ـ اِبانهی طریقهی محمّدى کردند [یعنی: پس از حضرت رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و اله و سلّم. ـ دین آن حضرت را روشن و حفظ نَمودند]؛ چنانکه پیامبر خدا ـ صلّى الله علیه و اله. ـ فرمود: «حُسَینٌ مِنّى، و اَنَا مِن حُسَینٍ[؛ حسین از من است و من از حسینم].»
❓پرسش حاجآقا بِنیسی: بعضى مىگویند که این روایت را اصلاً مطرح نکنید.
🔍 پاسخ حضرت آیتالله خرّازی: از غلو مىترسند؛ وگرنه، با این توجیه اشکالى ندارد.
💻 مشاهدهی این مطلب و «پرسشهای دیگر حاجآقا بنیسی و پاسخهای آیتالله خرّازی»، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسیها:
http://benisiha.ir/2017/10/223/
کانال بِنیسیها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی) در پیامرسانهای ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش:
@benisiha_ir
🔴 #پیام_معنوی
📝 حاجآقا اسماعیل داستانی بِنیسی در مجموعهنوشتاری با عنوان #خطاب_به_خودم:
🌿 تا میتوانی، به دیگران #مهربانی بورز و خوبی، نیکی و #خدمت کن.
🌿 به اموات هم مهربانی بورز و آنان را با این کارها شاد کن: قِرائت قرآن کریم و انجامدادن هر کار خوب به نیابت از آنان یا همراه با هدیّهدادن ثواب آن کارها به ارواح آنان.
🌿 این کارها باعث میشوند که
ـ #بلا ها، #فقر و #مرگ، از تو دور شود
ـ مادّیّات و وضع مالیات روبهراهتر گردد
ـ دلها را به تصرّف درآوری
ـ گناهانت آمرزیده شود
ـ زندگی مادّی و معنویات برکت پیدا کند
ـ معنویّات و درجاتت در بهشت، به سرعت افزایش یابد
ـ محبوب و برگزیدهی خداوند مهرْبان ـ جلّ جلاله، و حسنت اسماؤه. ـ شَوی
ـ و به او برسی.
🌿 بیمَحبّت مگذران عمر عزیز خویش را / در بهاران، عَندَلیب (1) و در خزان (2)، پروانه باش (از: #صائب).
1) بلبل.
2) پاییز.
💻 مشاهدهی این مطلب و «پندهای دیگر حاجآقا بنیسی به خودش!»، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسیها:
http://benisiha.ir/2019/03/290/
✅ کانال بنیسیها (عالم عارف گمنام: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی):
🆔 @benisiha_ir
استاد بنیسی و فرزندشان Benisiha.ir
🔴 #زندگینامه ی مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ به #قلم_ایشان، قسمت 15:
🔸وقتى پدرم از جايش بلند شد و به حياط رفت تا وضو بگيرد، من هم از جايم بلند شدم؛ بروم وضو بگيرم؛ بيايم با پدرم نماز بخوانم؛ چون چند بار اين كار را انجام داده بودم؛ در كنار پدر و مادرم ايستاده، با آنها نماز خوانده و بلد بودم كه چگونه موقع شروع به نماز، دستها را تا آويزهی گوش بالا برده و بعد، پايين آورده و «اللّه اكبر» میگويند و بعد، حمد و سوره را خوانده، به ركوع میروند و سپس دو تا سَجده بهجا میآورند و در رَكعت دوم، دستها را جلو صورت گرفته، قنوت میخوانند. خلاصه: كمى نمازخواندن را بلد بودم. تصميم گرفتم پا شده، وضو بگيرم، با پدرم نماز شب بخوانم و شِفاى مريضى مادرم را از خدا بخواهم.
🔸وقتى از جايم بلند شدم، مادرم متوجّه شد و گفت: «شيرخدا! كجا میروى؟» گفتم: «میخواهم وضو گرفته، بيايم با پدرم نماز شب بخوانم و تو را دعا كنم كه انشاءاللّه خوب بشوى.» مادرم گفت: «بارَکَاللّه پسر خوبم! خدا مرا براى شما و شما را براى من نگه دارد. اگر من بميرم، آن موقع، شما». من حرفش را قطع كرده و گفتم: «مادر! تو را به خدا اين حرف را نزن. تو نمیميرى. چرا بميرى؟ هنوز خيلى جوان هستى؛ هنوز سى سال از سِنّت نگذشته است. تازه، اوّل جوانى تو است. نه؛ نبايد بميرى. من نمیگذارم تو بميرى. خدا هم به مردن تو راضى نمیشود. اگر تو بميرى، همهی ما میميريم؛ من، يداللّه، پدرم.» مادرم حرفم را قطع كرد و گفت: «خدا نكند شما بميريد! شما كه مريض نيستيد. فقط من مريضم.» گفتم: «مادر! تو هم خوب میشوى. مگر هر كه مريض شد، میميرد؟ نه؛ هرگز اینطور نيست. تو نمیميرى.»
📖 شیرخدای آذربایجان، ص 27 و 28.
🖇 گذشته و ادامهی این زندگینامه را با هشتک #زندگینامه دنبال کنید.
💻 مشاهدهی مطالب دیگر این کتاب، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسیها:
http://benisiha.ir/2017/10/176/
🔵 کانال بِنیسیها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی) در پیامرسانهای ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش:
@benisiha_ir
🔴 #پرسش_و_پاسخ (پاسخهای حاجآقا اسماعیل داستانی بِنیسی به پرسشها)
❓پرسش: حكم صدقهدادن زن به فقير در هنگام نبودن شوهرش چيست؟
🔍 پاسخ: در دو صورت اشكال ندارد:
1⃣ زن، مطمئن باشد كه شوهرش راضى است (1)؛
2⃣ صدقه از مال شوهرش نباشد.
در هر دو صورت، صدقهدادن او نبايد با حقوق شوهر، ناسازگار باشد؛ مثلاً: اگر براى صدقهدادن بايد از خانه بيرون برود و شوهرش راضى نيست، نبايد صدقه بدهد.
1) ر.ک: احكام روابط زن و شوهر، ص 105، پرسش 107.
💻 مشاهدهی «پرسشها و پاسخهای احکام»، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسیها:
http://benisiha.ir/2017/07/311/
🔵 کانال بِنیسیها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی) در پیامرسانهای ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش:
@benisiha_ir
کانال «بِنیسیها» (پدر و پسر) در ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش: @benisiha_ir
💠 مطالب مرتبط با عالم عارف گمنام، مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی: تصاویر، زندگینامه، سیرهی اخلاقی و عرفانی، کرامات، دستورالعملهای معنوی کوتاه، اشعار توحیدی و ولایی و کاربردی، و آثار دیگر ایشان.
💠 مطالب مرتبط با فرزندشان (حاجآقا اسماعیل): چکیدهی احادیث ناب، پرسشها و پاسخها، برگزیدهی سخنرانیها (به شکل کلیپ صوتی و نوشتاری) و آثار جذّابش.
🔵 با عضوشدن در این کانال، هر روز، روحتان را با معارف معنوی، شاداب کنید:
@benisiha_ir
🔴 #تصویر عالم عارف، حجّةالحق، مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ در حال قِرائت حدیث شریف کسا در سال 1381.
🔵 کانال بِنیسیها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی) در پیامرسانهای ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش:
@benisiha_ir
🔴 #نکات_خواندنی دربارهی مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ :
✅ #خاطره
🖋 به قلم فرزندشان، حاجآقا اسماعیل داستانی بنیسی:
🔸روزی آقای حسن تقیپور به خانهی ایشان آمد و ماشینی نو را که چند دقیقهی پیش از آمدنش خریده و آورده بود، به ایشان هدیّه داد!
🔸ایشان شوخی کردند و فرمودند: «هدیّه را کادوپیچ میکنند؛ پس کادوی این ماشین کو؟!»
🔸سرانجام، آن ماشین را با اصرار او قبول کردند؛ امّا پس از سه روز، به او زنگ زدند و فرمودند: «بیایید و ماشین را بِبَرید؛ چون آزادی را از من میگیرد!»
🔸آری؛ ایشان آنقدر وارسته از دنیا و زاهد بودند که هدیّهای به آن گرانی را فقط به زور اصرار پذیرفتند و پس از مدّت کوتاهی هم پس دادند!
🔸به تعبیر «حافظ»: غلام همّت آنم که زیر چرخ کبود / زِ هر چه رنگ تعلّق پذیرد، آزاد است.
💻 مشاهدهی «خاطرات و نکاتی خواندنی دربارهی حضرت استاد بِنیسی»، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسیها:
http://benisiha.ir/2019/04/289/
🔵 کانال بِنیسیها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی) در پیامرسانهای ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش:
@benisiha_ir