🔴 #زندگینامه ی مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ به #قلم_ایشان، قسمت 21:
🔸پدرم براى خواندن نماز صبح آماده شد و من در كَنارش قرار گرفتم.
🔸مادرم گفت: «صبر كنيد من هم بيايم؛ نماز جماعت بخوانيم.» پدرم گفت: «اگر حالت خوب نيست، تو نشسته، سر جاى خود، نمازت را بخوان.» مادرم گفت: «مىتوانم پا شوم. وقتى كه مىتوانم، چرا نشسته بخوانم؟»؛ سپس «يا اللّه» گفت، پا شد، آرامآرام به حياط رفت و وضو گرفت، برگشت، پشتسر پدرم ايستاد.
🔸اوّل، دو رَكعت نافلهی نماز صبح را خوانديم و بعد، سهتايى نماز صبح را دستهجمعى خوانديم.
🔸وقتى آدم اين صحنهها را از زمان كودكیاش به خاطر میآورَد، خيلى لَذّت میبرد. نماز صبح در گوشهی اتاق يک دِه دورافتاده، با جماعت كه جمعاً سه نفر بوديم. پدرم جلو ايستاد و من در كنارش و مادرم پشتسر پدرم. نماز جماعت خوانديم. بعد از خواندن نماز صبح، پدرم دعاهاى زيادى با صداى بلند خواند و ما هم هر چه او میگفت، مىگفتيم تا اين كه هوا گرگوميش شد.
📖 شیرخدای آذربایجان، ص 33 و 34.
🖇 گذشته و ادامهی این زندگینامه را با هشتک #زندگینامه دنبال کنید.
💻 مشاهدهی مطالب دیگر این کتاب، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسیها:
http://benisiha.ir/2019/04/176/
🔵 کانال بِنیسیها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی) در پیامرسانهای ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش:
@benisiha_ir
🔴 #پرسش_و_پاسخ (پاسخهای حاجآقا اسماعیل داستانی بِنیسی به پرسشها)
❓پرسش: سر قبر مرحوم پدرتان، چه اعمالی انجام میدهید؟ [بگویید تا ما هم سر قبور اموات خودمان انجام دهیم.]
🔍 پاسخ: معمولاً برای ایشان، پدربزرگم و مادربزرگم که در یک قبر سهطبقه دفن شدهاند، برای هر کدامشان، یک سورهی مبارکهی حمد و چهار سورهی مبارکهی توحید قِرائت میکنم و سه بار صلوات میفرستم؛ سپس برای مرحوم پدرم ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ یازده بار سورهی مبارکهی قدر را میخوانم؛ آنگاه برای آنان، دیگران، خودم و ظهور دعا میکنم.
#ذکر، #زیارت_اموات
💻 مشاهدهی «پرسشها و پاسخهای شخصی»، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسیها:
http://benisiha.ir/2018/02/254/
🔵 کانال بِنیسیها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی) در پیامرسانهای ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش:
@benisiha_ir
🔴 #نکات_خواندنی دربارهی مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ :
✅ #خاطره
🖋 به قلم فرزندشان، حاجآقا اسماعیل داستانی بنیسی:
🔸حاجآقا سیّد جلال رضوی مهر نقل کرد: «در عید سعید غدیر، در جشن منزل ایشان شرکت کردم. پس از دقایقی به ایشان عرض کردم که آیا اجازه میدهید بخشی از هزینهی این جشن را بنده بپردازم؟ ایشان نپذیرفتند و فرمودند: «اگر میخواهید، تعدادی از آثارم را بخرید تا من از پول آنها در جشن هزینه کنم.»
🔸این مسائل، بیانگر عزّت نفس ایشان و بلندنظریشان در توجّهدادن دیگران به اهمّیّت کتابهای مذهبی و خریدن آنها است.
#بلندنظری، #عزت_نفس
💻 مشاهدهی «خاطرات و نکاتی خواندنی دربارهی حضرت استاد بِنیسی»، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسیها:
http://benisiha.ir/2019/05/289/
🔵 کانال بِنیسیها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی) در پیامرسانهای ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش:
@benisiha_ir
استاد بنیسی و فرزندشان Benisiha.ir
🔴 #شعر_معنوی
💠 مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ :
🔸آرزوى دلم اين است: سخندان باشم
🔸پيش روى همهكس با لب خندان باشم (1)
🔹زندگيّم گذرد پيش اديبان جهان
🔹در حضور همگان بلبل دَستان باشم (2)
🔸همچو بلبل همهجا نغمه بخوانم بر گل
🔸يا كه در باغ اِرَم، مرغ غزلخوان باشم (3)
🔹سعى كردم كه شَوم خِضر رَه دلدارم
🔹هر زمانى به سرِ چشمهی حيوان باشم (4)
🔸مرغ عشقم، همهجا «هوْهو» و «حقْحق» گويم
🔸تا ز لطف و كَرَمش محضر جانان باشم (5)
🔹گله بر كس نكنم از قلم تقديرش
🔹زآنچه داده است به من، راضى و شادان باشم (6)
🔸با مناجات و #دعا عمر به پايان ببرم
🔸پيش ارباب ادب، قارى قرآن باشم (7)
🔹خواهم از حق كه مرا عاقل و فرزانه كند
🔹تا كه عالم شَوَم و صاحب #عرفان باشم (8)
🔸#شكر درگاه خدا هر چه كنم، كم باشد
🔸ز صفا در همهجا شاكر رحمان باشم (9)
🔹من، «بِنيسى»، كه شب و روز شَكَر میريزم
🔹بهر آن است كه از لطف تو شادان باشم
1) سخندان: سخنشناس، کسی که ارزش و مرتبهی سخن را میداند.
2) ادیب: سخنشناس. دَستان: داستان، سرود، آواز.
3) نغمه: آواز، ترانه. ارم: بهشت. به حضرت موسای پیامبر ـ علیه السّلام. ـ بیان کرد. ره: راه. خضر ره دلدارم: مقصود، هدایتکنندهی راه خداوند والا است. چشمهی حیوان: چشمهی زندگی که بر طبق نقل، حضرت خضر ـ علیه السّلام. ـ از آب آن نوشید و عمر جاودانه پیدا کرد.
5) مرغ عشق: پرندهی کوچکی که همیشه با همسرش زندگی میکند و اگر او را از همسرش جدا کنند، زود افسرده میشود و میمیرد و برای همین، «مرغ عشق» نامیده میشود. «هوهو»: مخفّف «هُوَ هُو» و به معنای «او، او است»، آواز برخی از پرندگان، جملهای عرفانی دربارهی خدا. «حقحق»: تکرار «حق» که یکی از نامهای خدا است. کرم: بخشش، بزرگواری.
6) تقدیر: سرنوشتی که خدا معیّن میکند و پیش میآورد.
7) ارباب: بزرگان. ادب: روش پسندیده، فضل و معرفت.
8) فرزانه: حکیم، دانشمند.
9) شاکر: شکرگزار. رحمان: خداوند مهرْبان.
#خوشرویی، #ذکر، #رضا، #شادی، #عقل، #علم، #قرائت_قرآن_کریم، #هدایت
🔵 کانال بِنیسیها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی) در پیامرسانهای ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش:
@benisiha_ir
🔴 #پیام_معنوی
📝 حاجآقا اسماعیل داستانی بِنیسی در مجموعهنوشتاری با عنوان #خطاب_به_خودم:
🌿 هر روز و هر شب، برای #قرائت_قرآن_کریم، وقت بگذار و در #اوقات_فراغت هم ـ اگرچه کوتاه باشد. ـ از تلاوت آن غَفلت نکن.
💻 مشاهدهی این مطلب و «پندهای دیگر حاجآقا بنیسی به خودش!»، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسیها:
http://benisiha.ir/2019/05/290/
✅کانال بنیسیها (عالم عارف گمنام: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی):
🆔 @benisiha_ir
🔴 #حرفهای_طلایی
💠 مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ :
🌷 #دخترم! نیّتت را پاک کن تا عملت خالص شود.
📖 حرفهای طِلایی (پندنامهی ایشان به تنهادخترشان).
#نیت، #عمل
🔵 کانال بِنیسیها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی) در پیامرسانهای ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش:
@benisiha_ir
🔴 #برگزیده ی کتاب «خردمند جاوید» به شکل #متن_PDF
🔍 موضوع: زندگانی حضرت آیتالله سیّد ابوالقاسم اریب فومنی. رضوان الله تعالی علیه.
🖊 نویسندگان: کیوان پندی و مهدی نصیریراد.
🖋 برگزیدهنویسی: حاجآقا اسماعیل داستانی بِنیسی.
📖 فایل PDF این برگزیدهی دلنشین را در این نشانی ببینید:
http://benisiha.ir/2019/05/39/
#آثار_حاج_آقا_بنیسی، #علما
🔵 کانال بِنیسیها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی) در پیامرسانهای ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش:
@benisiha_ir
#مراسم_رونمایی بازی #عملیات_انهدام_3
مراسم باشکوه رونمایی از بازی رایانهای سهبعدی #عملیات_انهدام_3، روز دوشنبه 10 تیرماه و در آستانه میلاد حضرت معصومه (س) و در سالروز آزادسازی مهران در #سالن_بین_المللی_خلیج_فارس در #موزه_انقلاب_اسلامی_و_دفاع_مقدس در شهر #تهران برگزار میگردد. پیش از این، روز 12 تیرماه به عنوان زمان رونمایی اعلام شده بود.
حضور در مراسم رونمایی کاملا #رایگان است و از شما و علاقهمندان دعوت میشود که در این مراسم حضور یابید. برای این کار، با لمس لینک زیر، برای حضور در مراسم ثبتنام کنید:
b2n.ir/59763
با «بازیکده»، رسانه بازیهای ویدیویی همراه باشید...
@Baazikadeh
www.AmaliyateEnhedam.ir
استاد بنیسی و فرزندشان Benisiha.ir
🔴 #زندگینامه ی مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ به #قلم_ایشان، قسمت 22:
🔸هوا گرگومیش شد. پدرم گفت: «من بايد زودتر به كارخانه بروم؛ كه كارهاى كارخانه خيلى عقب افتاده.»؛ بعد به مادرم گفت: «خديجه! تو هم برو در رختخوابت استراحت كن. اگر خوابت آمد، بخواب.» و به من هم گفت: «تو هم، يا بيا با من به كارخانه برويم [و] خردهكاریها را آنجا انجام بده و يا اين كه برو توى آن اتاق بخواب. فردا هم اگر كسى از تو پرسيد كه شب را كجا خوابيدى، نگو در اين اتاق و نگو كه پيش مادرم رفته و در كنار او نشستم و اينجابودن مرا هم به كسى نگو.»
🔸مادرم هم پشت حرف پدر را گرفت و گفت: «شيرخدا! پدرت راست میگويد. به كسى چيزى نگو؛ به هيچ كس؛ حتّى اگر باباحسن، عمومهدى، خالهسارا از تو پرسيدند: "شب را كجا خوابيدى؟"، بگو آن اتاق. نگو كه همهمان پيش مادر رفتيم و با هم حرف زديم. اصلاً هيچى نگو؛ هيچى.»
🔸میخواستم داد بكشم، فرياد كنم، با صداى بلند بگويم پدر! مادر! چرا؟ چرا؟ مگر ما گناه كرديم كه شب را در كنار هم بهسر برديم؟ مگر شبهاى قبل، همهمان در يک اتاق نمیخوابيديم؟ چه شده كه میخواهند ما را از همديگر جدا كنند: مادر را در اين اتاق بخوابانند و ما را در يک اتاق ديگر؟ درست است مادر كمى مريض است [و] سرفه میكند؛ ولى هنوز معلوم نيست كه مريضیاش چيست كه اينچنين همه به دستوپا افتاده، سايهی سنگين جدايى را به خانهی ما انداخته و همهی ما را به غصّه و غم مبتلا كردهاند؛ ولى صداى خود را قورت داده، با حال نيمهگريه گفتم: «من از كنار مادرم دور نمیشوم و به جايى ديگر نمیروم. هر كه هر چه میخواهد، بگويد. اصلاً به كسى مربوط نيست.»
🔸پدرم براى رفتن به كارخانه، خود را آماده كرد و لباس كارش را پوشيد. از ما خداحافظى كرده و از اتاق خارج شد. موقع خروج از اتاق، به مادرم گفت: «زياد ناراحت نباش و غصّه نخور. خداوند، آخر و عاقبت همهی كارهاى ما را خوب و اصلاح میكند انشاءاللّه.» مادرم گفت: «انشاءاللّه.»
📖 شیرخدای آذربایجان، ص 34 و 35.
🖇 گذشته و ادامهی این زندگینامه را با هشتک #زندگینامه دنبال کنید.
💻 مشاهدهی مطالب دیگر این کتاب، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسیها:
http://benisiha.ir/2019/04/176/
🔵 کانال بِنیسیها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی) در پیامرسانهای ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش:
@benisiha_ir
🔴 #پرسش_و_پاسخ (پاسخهای حاجآقا اسماعیل داستانی بِنیسی به پرسشها)
❓پرسش: چگونه میتوان #حسادت را ترک كرد؟
🔍 پاسخ: راههاى گوناگونى دارد؛ مثلاً:
1️⃣ مهرْبانیورزيدن و هديّهدادنِ گهگاه به كسى كه مورد حسادت است؛
2️⃣ انديشيدن دربارهی آثار منفى حسادت؛ مانند نابودشدن روح و بدن؛
3️⃣ خواندن آيات و روايات حسادت و گوشدادن به آنها، به همراه تفکّر در معارف آنها.
💻 مشاهدهی «پرسشها و پاسخهای اخلاقی و اجتماعی»، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسیها:
http://benisiha.ir/2017/07/55/
🔵 کانال بِنیسیها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی) در پیامرسانهای ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش:
@benisiha_ir
🔴 #تصویر عالم عارف، حجّةالحق، مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ در سال 1380 در جشن عید سعید غدیر در منزلشان در کَنار عمو و تنهابرادرشان و در حال گوشدادن به مدّاحی مدّاح.
🔵 کانال بِنیسیها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی) در پیامرسانهای ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش:
@benisiha_ir
🔴 #پند_پیران_بر_پوران
مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ :
🌷 #پسرم! رازهايت را تنها با خدا در ميان بگذار؛ آن هم در دل شب.
📖 پند پیران بر پوران (پندنامهی ایشان به فرزندشان: حاجآقا اسماعیل).
#رازداری، #مناجات
🔵 کانال بِنیسیها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی) در پیامرسانهای ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش:
@benisiha_ir
🔴 #ابیات_زیبا (به گزینش حاجآقا اسماعیل داستانی بِنیسی)
🌹دلم بتخانه شد، یا رب! خلیلی!
🌹طریق عشق را پیری، دلیلی!
🌹دگر، فرعون نفْسم سخت یاغی است
🌹خداوندا! کلیمی! رود نیلی!
📝 از: #امیرعلی_مصفا.
#دعا، #دوستی، #همنشینی
💻 مشاهدهی این مطلب و «ابیات زیبا»ی دیگر، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسیها:
http://benisiha.ir/2017/05/14/
🔵 کانال بِنیسیها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی) در پیامرسانهای ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش:
@benisiha_ir
🔴 #خبر
کانال «بِنیسیها» (پدر و پسر) در ایتا و اینستاگرام: @benisiha_ir
💠 مطالب مرتبط با عالم گمنام، مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی: تصاویر، زندگینامه، سیرهی اخلاقی و عرفانی، کرامات، دستورالعملهای معنوی کوتاه، اشعار توحیدی و ولایی و کاربردی، و آثار دیگر ایشان.
💠 مطالب مرتبط با فرزندشان (حاجآقا اسماعیل): چکیدهی احادیث ناب، پرسشها و پاسخها، برگزیدهی سخنرانیها (به شکل کلیپ صوتی و نوشتاری) و آثار جذّابش.
🔵 با عضوشدن در این کانال، هر روز، روحتان را با معارف معنوی، شاداب کنید:
http://eitaa.com/joinchat/546439171Cd549f0df8b
🔴 #داستان_جذاب
✅ #پاداشی_بزرگ_برای_کاری_کوچک!
💠 مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ در کتاب «همیان بِنیسی یا تاریخ گویای گذشته» نوشتهاند:
🔹حضرت رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم. ـ فرمودند: «زنی از بیابانی میگذشت. تشنگی بر او غلبه کرد. در آن نزدیکی، چاه آبی بود. او وارد آن شد و خود را سیراب کرد؛ سپس بیرون آمد و مسیرش را ادامه داد.
در راه، سگی را دید که از تشنگی، خاکهای نمناک را میخورْد. با خودش گفت چنانکه تشنگی بر من غلبه کرده بود، بر این حَیَوان هم غلبه کرده است که خاکهای نمناک را میخورد.
به سوی چاه برگشت، وارد آن شد، دهانش را پر از آب کرد، با دستهایش دیوارهی چاه را گرفت، بالا آمد، آب را از دهانش به دهان آن سگ ریخت و چند بار این کار را تکرار کرد تا این که آن را سیراب کرد!
خداوند به سبب این کار زن، گناهان او را بخشود.»
🔹حاضران پرسیدند: «مگر آبدادن به حیوانات هم پاداش دارد؟!» حضرت فرمودند: «لِکُلِّ کَبِدٍ حَرّاءَ اَجرٌ؛ برای [سیرابکردن] هر جگر داغی، پاداشی است.»
#آمرزش، #مهربانی_با_حیوانات
💻 مشاهدهی داستانهای دیگر این کتاب، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسیها:
http://benisiha.ir/2019/05/153/
🔵 کانال بِنیسیها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی) در پیامرسانهای ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش:
@benisiha_ir
🔴 #مطالب_خواندنی (به گزینش حاجآقا اسماعیل داستانی بِنیسی)
✅ #به_انسانبودنت_شک_کن_اگر...
🔸به انسانبودنت شک کن، اگر مستضعفی دیدی
🔸ولی از نان امروزت به او چیزی نبخشیدی
🔸به انسانبودنت شک کن، اگر چادر به سر داری
🔸ولی از زیر آن چادر به یک دیوانه خندیدی
🔸به انسانبودنت شک کن، اگر قاریّ قرآنی
🔸ولی در درک آیاتش دچار شکّ و تردیدی
🔸به انسانبودنت شک کن، اگر گفتی خداترسی
🔸ولی از ترس اموالت تمام شب نخوابیدی
🔸به انسانبودنت شک کن، اگر هرساله در حجّی
🔸ولی از حال همنوعت سؤالی هم نپرسیدی
🔸به انسانبودنت شک کن، اگر مرگ مرا دیدی
🔸ولی قدر سَری سوزن ز جای خود نجنبیدی
📝 از: #مریم_نیکوبخت.
#انفاق، #تمسخر، #خدمت، #دنیاخواهی، #شک، #یاد_مرگ
🔵 کانال بِنیسیها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی) در پیامرسانهای ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش:
@benisiha_ir
🔴 #پیام_معنوی
📝 حاجآقا اسماعیل داستانی بِنیسی در مجموعهنوشتاری با عنوان #خطاب_به_خودم:
🌿 اگر نمیتوانی همهی کارهای خداپسند را انجام دهی، کارهایی را که دیگران میتوانند انجام دهند، به آنان بسپار و خودت کارهایی را انجام بده که آنان نمیتوانند انجام دهند یا اگر به آنان بسپاری، انجام نمیدهند.
💻 مشاهدهی این مطلب و «پندهای دیگر حاجآقا بنیسی به خودش!»، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسیها:
http://benisiha.ir/2019/05/290/
🔵 کانال بِنیسیها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی) در پیامرسانهای ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش:
@benisiha_ir
🔴 #حرفهای_طلایی
💠 مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ :
🌷 #دخترم! در مَحبّت به فرزندانت زیادهروی نکن.
📖 حرفهای طِلایی (پندنامهی ایشان به تنهادخترشان).
#افراط، #فرزندداری
🔵 کانال بِنیسیها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی) در پیامرسانهای ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش:
@benisiha_ir
🔴 #برگزیده ی کتاب «امام گردان» به شکل #متن_PDF
🔍 موضوع: خاطراتی از شهید حاجآقا محمّدعلی ملک.
🖊 نویسنده: آقای رحیم مخدومی.
🖋 برگزیدهنویسی: حاجآقا اسماعیل داستانی بِنیسی.
📖 فایل PDF این برگزیدهی دلنشین را در این نشانی ببینید:
http://benisiha.ir/2019/05/324/
#آثار_حاج_آقا_بنیسی، #شهدا
🔵 کانال بِنیسیها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی) در پیامرسانهای ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش:
@benisiha_ir
استاد بنیسی و فرزندشان Benisiha.ir
🔴 #زندگینامه ی مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ به #قلم_ایشان، قسمت 23:
🔸بعد از رفتن پدرم [از منزل، برادر کوچکم]، یدالله، از خواب بيدار شد و چند لحظهاى گريه كرد و سپس من و مادرم او را با زبان خوش، آرام كرديم و مادرم دست به سر و صورتش كشيد و گفت: «انشاءالله بچههايم بزرگ میشوند و همهی كارهايمان درست میشود. ماشاءالله كه شيرخدا براى خودش يک مرد است. در كارهاى خانه به من كمک میكند و بعضى وقتها هم به كارخانه رفته و خردهكاریهاى كارخانه را انجام میدهد و يدالله هم پشتسرش میرسد.»
🔸من از مادرم سؤال كردم: «مادر! الان، من چند سالم هست؟» گفت: «هفت سالَت است. يكى و دو ماه ديگر، وارد هشت سال خواهى شد. خب بچهها روزبهروز بزرگ میشوند و قدرت پيدا میكنند و كار زياد میكنند و پول زياد درمیآورند و وضع خانوادهشان خوب میشود.»
🔸گفتم: «مادر! من بعد از اين هر روز به كارخانه میروم و با پدرم و باباحسن و عمومهدى و عموعلى كار میكنم و از آنها پول میگيرم و پولهايم را جمع كرده، براى تو همهچيز میخرم. دوست دارم يک گردنبند طلا[ى] شصتپره برايت بخرم؛ از آن گردنبندى كه پسر خالهسَلوَر از تهران برايش آورده. خيلى قشنگ است. نه؟ آن روز كه خالهسلور به خانهی ما آمد، ديدم كه تو با حسرت و آرزو، به گردنبند او نگاه میكردى. آن هم متوجّه شد. با دست، گردنبندش را نشان داد و گفت: "گردنبندم شصتپره است. پسرم از تهران آورده و قيمتش هم خيلى گران است. پسرم میگفت: با پول اين گردنبند میتوان نصف اين دِه را خريد!"؛ بعد يادم هست كه خالهسلور میگفت: "درست است كه من براى بزرگكردن پسرم خيلى زحمت كشيدهام، ولى خب الان دارم لذّتش را میبرم. خدا بچههاى تو را هم بزرگ كند؛ آن وقت، همهچيز برايت میخرند." مادر! من از آن روز تصميم گرفتم پولهايم را جمع كنم و به تهران بروم و از همان گردنبند برايت بخرم.» مادرم گفت: «انشاءالله.»
🔸بعد، آه سوزناكى كشيد و گفت: «پسرم؛ شيرخدا! معلوم نيست كه من تا آن روز زنده بمانم يا نه. اين مريضى كه به سراغ من آمده، ممكن است بيشتر از يكى ـ دو ماه زنده نمانم.»
📖 شیرخدای آذربایجان، ص 35 ـ 37.
🖇 گذشته و ادامهی این زندگینامه را با هشتک #زندگینامه دنبال کنید.
💻 مشاهدهی مطالب دیگر این کتاب، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسیها:
http://benisiha.ir/2019/04/176/
🔵 کانال بِنیسیها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی) در پیامرسانهای ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش:
@benisiha_ir
🔴 #پرسش_و_پاسخ (پاسخهای حاجآقا اسماعیل داستانی بِنیسی به پرسشها)
❓پرسش: اگر کودک من يا کودکى كه من باید از او مواظبت كنم، كار بدی انجام دهد، مثلاً: قرآن كريم را زير پا بگذارد، گناه كرده است؟
🔍 پاسخ: گناه دربارهی انسانهاى بالغ است و دربارهی كودکِ غیربالغ صدق نمىكند؛ امّا پدر، مادر و سرپرست كودک نبايد بگذارند كه او چنين كارهايى را عمداً انجام دهد يا به آنها عادت كند.
#فرزندداری
💻 مشاهدهی «پرسشها و پاسخهای اخلاقی و اجتماعی»، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسیها:
http://benisiha.ir/2017/07/55/
🔵 کانال بِنیسیها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی) در پیامرسانهای ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش:
@benisiha_ir
🔴 #تصویر عالم عارف، حجّةالحق، مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ پس از رسیدن به ایران از سفر عتبات عالیات در فروردین سال 1377 و در حال روبوسی با پدر بزرگوارشان، عبد صالح، حاج اسماعیل آقا. رحمة الله تعالی علیه.
🔵 کانال بِنیسیها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی) در پیامرسانهای ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش:
@benisiha_ir
🔴 #نکات_خواندنی دربارهی مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ :
✅ #خاطره
🖋 به قلم فرزندشان، حاجآقا اسماعیل داستانی بنیسی:
🔸در روز یکشنبه، 1398/4/9، تنهاخواهرم نقل کرد: «در سال 1371 پدرمان و من، در حالی که در اواخر دوران بارداریام به فرزند بزرگم بودم، جلو پایانهی جنوب شهر تهران که رانندهها مسافران را سوار میکنند، حدود یک ساعت و ربع ایستادیم؛ امّا هیچ رانندهای ما را سوار نکرد؛ با این که دیگران را سوار میکردند و میرفتند!
🔸پدرمان فرمودند: "دخترم! مرا ببخش؛ چون به خاطر روحانیبودن من، تو را هم سوار نمیکنند!"
🔸یکباره ماشین گرانقیمتی جلو ما ایستاد. رانندهی شیکپوشش پیاده شد و با اصرار و سوگنددادن ایشان، ما را سوار وسیلهاش کرد.
🔸او در راه گفت: "من کارخانهدار هستم و از نوع ماشین من، فقط دو تا در ایران هست. از روی خستگی خوابیده بودم، که امام زمان ـ علیه السّلام. ـ را در خواب دیدم و ایشان به من فرمود که به فلانجا برو و یک روحانی و دخترش را که دو مقصد دارند، سوار کن. من بیدار شدم، به همان نشانی آمدم، و شما را دیدم و سوار کردم."
🔸پدرمان فرمودند: "من در دلم به آن حضرت توسّل کردم. آری؛ ایشان سربازان خود را زمین نمیگذارند."
🔸آن راننده، مرا به خانهام در تهران رساند و سپس پدرمان را به مقصدشان که منزل خواهرشان در شهر کرج بود، برد.»
#توسل، #روحانیت
🔵 کانال بِنیسیها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی) در پیامرسانهای ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش:
@benisiha_ir
🔴 #پند_پیران_بر_پوران
مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ :
🌷 #پسرم! با حِلم (1)، بر زخمهای دلت مرهم بگذار.
1) صبر در برابر آزار دیگران.
📖 پند پیران بر پوران (پندنامهی ایشان به فرزندشان: حاجآقا اسماعیل).
#حلم، #دل، #صبر
🔵 کانال بِنیسیها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی) در پیامرسانهای ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش:
@benisiha_ir
🔴 #ابیات_زیبا (به گزینش حاجآقا اسماعیل داستانی بِنیسی)
🌹دل نگذاردم نظرْ باز به روی گل کنم
🌹بس که به حیرت آوررَد جلوهی باغبانْ مرا!
📝 از: آیتالله علّامه #الهی_قمشهای.
#آفرینش، #خدا
💻 مشاهدهی این مطلب و «ابیات زیبا»ی دیگر، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسیها:
http://benisiha.ir/2017/05/14/
🔵 کانال بِنیسیها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی) در پیامرسانهای ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش:
@benisiha_ir
🔴 #معرفی_آثارِ 📚 مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ :
📗 نام کتاب: #ارمغان_شبهای_شادی
📁 موضوع کلیدی: مدایح و مراثی.
📂 موضوع تفصیلی: مجموعه اشعار شعراى مختلف دربارهی مدح اهل بیت. سلام الله تعالی علیهم.
🖨 چاپ: قم، انتشارات علّامه بنیسى، ۱۳79 ش.، جیبى، ۱۶۰ ص.
💻 مشاهدهی «معرّفی آثار چاپشدهی حضرت استاد بنیسی»، از راه لینک زیر در وبگاه بنیسیها:
http://benisiha.ir/2017/03/168/
🔵 کانال بِنیسیها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی) در پیامرسانهای ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش:
@benisiha_ir