eitaa logo
استاد بنیسی و فرزندشان Benisiha.ir
270 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
1 ویدیو
24 فایل
کانال زندگینامه و آثار مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی، و سخنرانی‌ها و آثار فرزندشان: حاج‌آقا اسماعیل داستانی بنیسی کانال‌ سخنرانی‌ها و کلیپ‌هایم: @benisi. کانال دیگرم: @ghatreghatre. وبگاه بنیسی‌ها: benisiha.ir. صفحۀ شخصی‌‌ام: @dooste_ketaab.
مشاهده در ایتا
دانلود
استاد بنیسی و فرزندشان Benisiha.ir
🔴 ی مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ به ، قسمت 50: 🔸... بعد از خوردن ناهار، پدرم كمى استراحت كرد و پا شد [و] گفت: «من به كارخانه می‌روم. اگر پهلوان‌صفدر چيزى آورد، بگيريد و در جاى امنى بگذاريد.» خداحافظى كرد و رفت. 🔸بعد از رفتن پدرم، خاله‌سارا گفت: «من هم می‌روم سرى به خانه‏مان بزنم [و] برگردم.» او هم رفت. 🔸باز خانه‌ی ما خلوت شد. من بودم و مادرم. 🔸مادرم از رختخوابش بلند شد و به طرف صُندوقش رفت. او يک صندوق چوبى داشت كه روى آن را با فلزّ طِلایی‌رنگ تزيين كرده بودند و جاى بستن مخصوصى داشت. مادرم يک قفل بزرگى به آن می‌زد و بعضى چيزها را در آن نگه می‌داشت؛ مثلاً: لباس‏هاى نوِ ما را در آن می‌گذاشت و چيزهاى ديگرى نيز در آن پنهان كرده بود. من تا آن روز نمی‌دانستم آن‌ها چيستند. وقتى كَنار صندوق رسيد، از كيف پارچه‌ای‌اش كليدى درآورده و صندوق را باز كرد. ديدم از زير بقچه‌هاى لباس‌ها، يک گره و يک بسته‌ی كوچكى درآورد و آن‌ها را باز كرد. چند سکّه‌ی نقره و يک گردنبند فلزّى و يكى ـ دو تا النگوى نقره‌اى و چيزهاى ديگرى كه به نظرش قيمتى می‌رسيد، يک جا جمع كرده و يک نگاه حسرت‌آمیز به آن‌ها كرد. مثل كسى كه می‌خواهد همه‌چیزِ خود را از دست بدهد، آهى كشيد و گفت: «خب؛ ديگر چه می‌شود كرد؟» 🔸بعد، خودبه‌خود گفت: «این‌ها، هر دو، يادگاری‌های بزرگان خانواده‌هاى ما بودند.» من خيلى كنجكاو شده بودم كه بدانم آن‌ها چيستند و يادگارى چه كسانى هستند؛ از اين جهت به مادرم گفتم: «مادر! آن‌ها چيستند و يادگاری‌هاى چه كسانى می‌باشند؟» او گفت: «پسرم! آن‌ها یادگاری‌های مادربزرگ‌های ما هستند كه دست‌به‌دست گشته و فعلاً به دست ما رسيده؛ ولى الان كه ما احتياج زياد به پول پيدا كرديم، بايد آن‌ها را بفروشيم.» گفتم: «چه هستند؟» گفت: «گردنبندهاى نقره‌ای مادربزرگ‌هایت. يكى از مادربزرگ من يادگارى مانده و يكى هم از مادربزرگ پدرت.» 🔸من كه خيلى مايل بودم آن‌ها را ببينم، از مادرم خواستم به من نشان بدهد. او اوّل گفت: «می‌خواهی چه‌کار؟»؛ ولى بعد، دستمال را باز كرد و به من نشان داد. مادرم راست مى‏گفت. آن‌ها به صورت گردنبند بودند؛ ولى چه گردنبندى! چند تا منجوق، مثل دانه‌های تسبيح درشت بودند و چندين سکّه‌ی نقره‌اى به اندازه‌ی دوريالى و پنج‏ريالى و يكى ـ دو تا فلزّ لوزی‌شکلی را سوراخ كرده و به نخ گردنبند انداخته بودند. من نمی‌دانستم آن‌ها چقدر ارزش پولى داشتند؛ ولى مادرم فكر مى‏كرد چيزهاى خیلی‌گرانبهايى هستند و حتماً قيمت آن‌ها چندصدتومانى مى‏شود. 🔸در اين حال، درِ خانه‌مان زده شد. مادرم فوراً آن‌ها را در جايى پنهان كرد و درِ صندوق را بست و به من گفت: «شيرخدا! برو؛ در را باز كن. بگو: "بفرماييد."» ... 📖 شیرخدای آذربایجان، ص 62 ـ 64. @benisiha_ir
🔴 (پاسخ‌های حاج‌آقا اسماعیل داستانی بِنیسی به پرسش‌ها) ❓پرسش: اگر پدر و مادرم پیش من غیبت کنند، چه کنم؟ 🔍 پاسخ: از غیبت‌شونده دفاع کنید و چنانچه شرایط نهی‌ازمنکر وجود دارد، آنان را با احترام، نهی‌ازمنکر کنید و اگر شرایطش وجود ندارد، از پیش آنان بروید و چنانچه ممکن نیست، به غیبتشان گوش ندهید و حواسّتان را به جای دیگر سرگرم کنید. 💻 مشاهده‌ی «پرسش‌ها و پاسخ‌های احکام» دیگر: http://benisiha.ir/311/ ، @benisiha_ir
🔴 💠 مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ‌ در کتاب «حرف‌های طِلایی» (پندنامه‌ی ایشان به تنهادخترشان): 🌷! آرزوهایت را کوتاه و کوتاه‌تر کن. 💻 مشاهده‌ی مطالب دیگر این کتاب: http://benisiha.ir/149/ @benisiha_ir
🔴 📝 حاج‌آقا اسماعیل داستانی بِنیسی: 🔹روزی به حضرت آیت‌الله خلیل مبشّر کاشانی ـ دامت برکاته. ـ عرض کردم که مرا نصیحت کنید. 🔹ایشان مطالبی فرمودند. چکیده‌ی آن‌ها این بود که همیشه با قرآن کریم و احادیث شریفه باش و سراغ غیر آن‌ها نرو. 💻 مشاهده‌ی خاطرات دیگر: http://benisiha.ir/384/ ، ، ، ، ، ، ، @benisiha_ir
🔴 مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ‌ در کتاب «پند پیران بر پوران» (پندنامه‌‌ی ایشان به پسرشان): 🌷 ! قرآن کریم را با دل پاک و بیدار بخوان. 💻 مشاهده‌ی مطالب دیگر این کتاب: http://benisiha.ir/235/ ، @benisiha_ir
🔴 (به گزینش حاج‌آقا اسماعیل داستانی بِنیسی) 🌹مشورت، اِدراک و هُشیاری دهد 🌹عقل‌ها را عقل‌ها یاری دهد 📝 از: . (ادراک: درک‌کردن، فهمیدن. هشیاری: هوشیاری، آگاهی، زیرکی.) 💻 مشاهده‌ی ابیات زیبای دیگر: http://benisiha.ir/14/ ، ، ، ، ، @benisiha_ir
🔴 💠 یک بیت از مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ : 🔸می‌شوم شب به یاد تو بیدار 🔸بر زبان، ذکر تا سَحر دارم 💻 مشاهده‌ی ابیات معنوی دیگر از ایشان: http://benisiha.ir/33/ ، ، ، @benisiha_ir
🔴 📝 حاج‌آقا اسماعیل داستانی بِنیسی در مجموعه‌‌نوشتاری با عنوان : 🌿 نسبت به گذشته، حال و آینده، زاهد باشد؛ یعنی: حسرت اشخاص و اشیائی را که داشته و از دست داده‌ای، نخور و از آنچه داری، خوشحال و سرمست نباش و برای به‌دست‌آوردن نعمت‌های دنیوی، بیش‌تر از مقدار وظیفه‌ی شرعی تلاش نکن. 💻 مشاهده‌ی مطالب دیگر این مجموعه: http://benisiha.ir/290/ ، ، ، ، @benisiha_ir
🔴 مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ‌ در کتاب «پند پیران بر پوران» (پندنامه‌‌ی ایشان به پسرشان): 🌷 ! آخرتت را اصلاح کن. 💻 مشاهده‌ی مطالب دیگر این کتاب: http://benisiha.ir/235/ ، @benisiha_ir
🔴 (به گزینش حاج‌آقا اسماعیل داستانی بِنیسی) 🌹نازنینا! نفَسی اسب تجلّی زین کن 🌹که زمین، گوش‌به‌زنگ است و زمان، چشم‌به‌راه 📝 از: . (تجلّی: آشکارشدن، جلوه‌کردن.) 💻 مشاهده‌ی ابیات زیبای دیگر: http://benisiha.ir/14/ ، @benisiha_ir
🔴 💠 مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ‌ در کتاب «حرف‌های طِلایی» (پندنامه‌ی ایشان به تنهادخترشان): 🌷! شب زود بخواب و صبح زود بیدار شو. 💻 مشاهده‌ی مطالب دیگر این کتاب: http://benisiha.ir/149/ ، ، ، @benisiha_ir
🔴 💠 مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ‌ در کتاب «حرف‌های طِلایی» (پندنامه‌ی ایشان به تنهادخترشان): 🌷! خود را با گناه تباه نکن. (تباه: فاسد، ضایع، نابود.) 💻 مشاهده‌ی مطالب دیگر این کتاب: http://benisiha.ir/149/ ، ، @benisiha_ir
استاد بنیسی و فرزندشان Benisiha.ir
🔊 #سخن‌آوا موضوع: #چرایی_مستجاب‌الدّعوه‌بودن_یک_حمّال @benisiha_ir
🔴 🔵 🔸یک حمّالی، یعنی: کسی که کارش حمل بار بوده ـ خدا همه‌شان را حفظ کند. ـ داشت راه می‌رفت. دید یک جایی مردم دهان‌ها وامانده. چه خبر است؟ دید نگاه‌ها بالا است. نگاه کرد بالا. دید یک بچه‌ای از آن طبقۀ مثلاًچندم دارد می‌افتد. 🔸گفت: «خدایا! این بچه را نگه دار.» بچه بین زمین و آسمان ایستاد، توقّف کرد؛ بعد، آرام‌آرام‌ آرام‌آرام، انگار روی پر قو دارند می‌آوردندش! آمد، آمد، آمد، در دست این باربردار، این حمّال، قرار گرفت! 🔸مردم دوْرش جمع شدند. گفتند: «از اولیاءاللّهی تو؟ صاحب مقامات ملکوتی [هستی]؟» گفت: «نه بابا! این خبرها نیست.» گفتند: «آخر چه‌جوری شد؟ تو، به خدا گفتی: ‹خدایا! این را نگه دار.›؛ وگرنه، با این سرعت، هر کسی می‌آمد پایین، دیگر مخ می‌ترکید. به دعای تو ایستاد؛ بعد هم آرام‌آرام آمد تا در آغوش تو قرار گرفت. معلوم است که از غیب، آن بچه حفظ شده.» گفت: «من یک عمر، هر چه خدا گفت، گفتم چشم. یک بار هم من از خدا چیزی خواستم، خدا گفت چشم.» ، ، ، @benisiha_ir
🔴 کوتاهی از حاج آقا اسماعیل داستانی بِنیسی ▫️بسم الله الرّحمان الرّحیم 🔷 سه نمونه از مَحبّت حضرت امام رضا به حضرت امام جواد (سلام الله تعالی علیهما): 1️⃣ امام رضا برای امام جواد ـ علیهما السّلام. ـ هنگامی که ایشان نوزاد و در گهواره بود، در طول شب لالایی می‌خواندند یا سخنانی می‌فرمودند که خوشش بیاید و شاد شود (1)؛ 2️⃣ برای ایشان موز پوست کَندند و در دهانش گذاشتند (2)؛ 3️⃣ در نامه‌شان به ایشان نوشت: «ای فرزندم! پدرت فِدایت شود!… ای پسرک عزیزم! پدرت فدایت شود!؛ یا وَلَدی! فَداکَ اَبوکَ!… یا بُنَیَّ! فَداکَ اَبوکَ!» (3). (1) القطرة من بحار مناقب النّبیّ و العترة (علیهم السّلام)، ج 2، ص 456، ش 12/1111. (2) همان، ج 1، ص 414، ش 11/468. (3) همان، ج 1، ص 407 و 408، ش 3/461. @benisiha_ir
🔴 📚 مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ‌ : 📗 نام کتاب: (سلام الله علیها). 📁 موضوع کلیدی: سیره‌ی معصومین (علیهم السّلام). 📂 موضوع تفصیلی: داستان ازدواج حضرت فاطمه‌ با امام على ـ علیهما السّلام. ـ و ۱۴ کرامت از حضرت زهرا (علیها السّلام). 🖨 چاپ چهارم: قم، انتشارات قیام، ۱۳۸۲ ش، رقعى، ۱۴۴ ص. 🖇 ترجَمه: این کتاب به قلم حجّت الاسلام و المسلمین ریاض حسین جعفرى، به زبان اردو ترجَمه و به نام «مراسم عروسی و معجزات بتول»، در اداره‌ی منهاج‌الصّالحین شهر لاهور، در سال ۱۹۹۸م. چاپ شده است. @benisiha_ir
🔴 📚 مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ‌ : 📗 نام کتاب: :_چگونه_و_با_چه_کسی_ازدواج_کنیم؟ 📁 موضوع کلیدی: اجتماعی. 📂 موضوع تفصیلی: ازدواج در دین اسلام، فواید ازدواج، ويژگی‌‏ها و حقوق همسران، به‌ترين و بدترين زنان، ازدواج موقّت، و… . 🖨 چاپ نُخست: قم، نشر بينش، 1374 ش.، رقعى، 96 ص، جلد نرم و جلد سخت. چاپ دوم: قم، انتشارات علّامه بنيسى، 1379 ش.، رقعى، 112 ص. 🖇 ترجَمه: این کتاب به قلم حجّت الاسلام و المسلمین رياض‌حسين جعفرى، به زبان اردو ترجمه و به نام «نوجوان پوچهتی هيی كه شادی كس سی كریی»، در اداره‌ی منهاج‌‏الصّالحين شهر لاهور، در سال 1998م. چاپ شده است. @benisiha_ir
🔴 عالم عارف، حجّةالحق، مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ و همسرشان در کَنار قبرستان بقیع در سال 1378. @benisiha_ir
یاد آخرت 2.mp3
23.94M
🔊 📃 موضوع: (جلسۀ ۲) 🗓 ۱۷ تیر ۱۴۰۰ 🚪هیأت پیام‌آوران عاشورا @benisiha_ir
یاد آخرت 2.pdf
502.4K
📖 📃 موضوع: (جلسۀ دوم) 🗓 ۱۷ تیر ۱۴۰۰ 🚪هیأت پیام‌آوران عاشورا @benisiha_ir
🔴 💠 مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ‌ در کتاب «حرف‌های طِلایی» (پندنامه‌ی ایشان به تنهادخترشان): 🌷! در سختی‌ها به خدا پناه ببر. 💻 مشاهده‌ی مطالب دیگر این کتاب: http://benisiha.ir/149/ ، ، @benisiha_ir
🔴 ی مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ به ، قسمت 51: 🔸... من در را باز كردم. ديدم دو تا از زن‌‏هاى همسایه‌‏هاى ما، خاله‌‏قمر و خاله‌‏زيتون، هستند. گفتم: «بفرماييد.» هر دو خنديدند. گفتند: «ماشاءاللّه! شيرخدا راستی‌راستى پهلوان شده؛ هم كارهاى خانه را انجام می‌‏دهد و هم در كارخانه‌ی بابايش كار می‌‏كند و هم در جلو مسجد كشتى می‌‏گيرد.» 🔸يكى به ديگرى گفت: «جريان پسر كدخدا را شنيده‌‏اى؟» او جواب داد: «آرى؛ شنيده‌‏ام. همه می‌‏دانند. می‌‏ترسم پسران كدخدا بلايى به سر اين بچه بياورند.» 🔸ديگر حرفشان را قطع كردند و به من گفتند: «مادرت بيدار است؟ حالش چطور است؟» گفتم: «بلى. بفرماييد. بيدار است و حالش هم خوب است.» خواستم بگويم اگر شما دوباره مریضی‌‏اش را بیش‌تر نكنيد؛ ولى نتوانستم چيزى بگويم. 🔸آن‌‏ها وارد اتاق شده، جلوِ در نشستند و از دور، حال مادرم را جويا شدند. مادرم گفت: «الحمد للّه. از ديشب تا حالا خوبم و سرفه هم كم می‌‏كنم.» 🔸آن‌‏ها گفتند: «الحمد للّه. خدا كند از آن مريضى نگرفته باشى.» از همين لحظه شروع كردند به حرف‌‏هاى نامربوط زدن. چون تصميم گرفته بودم نگذارم حرف‌هاى بیجا بزنند، گفتم: «خاله‌‏قمر! خاله‌‏زيتون! حرف‌‏هاى بيخود و بی‌‏جهت، پيش مادرم نزنيد؛ كه سبب شدّت مريضى او مى‏شود.»... 📖 شیرخدای آذربایجان، ص 64 و 65. @benisiha_ir
🔴 (پاسخ‌های حاج‌آقا اسماعیل داستانی بِنیسی به پرسش‌ها) ❓پرسش: مهم‌ترین چیزهایی که انسان باید آن‌ها را از خدا درخواست کند، چیستند؟ 🔍 پاسخ: 1️⃣ معرفت و مَحبّت خداوند والا ـ جلّ جلاله. ـ و اهل بیت ـ سلام الله تعالی علیهم. ـ و اطاعت کامل و همیشگی از آنان در همه‌ی مسائل؛ 2️⃣ ایمان کامل و رهایی از هر گونه شرک؛ 3️⃣ صفات اخلاقی والا و مکارم‌الأخلاق؛ 4️⃣ بهشتی‌شدن و رهایی از انواع عذاب‌های دنیوی و اخروی؛ 5️⃣ لقاءالله؛ 6️⃣ رضایت و خشنودی خداوند والا؛ و... . 💻 مشاهده‌ی «پرسش‌ها و پاسخ‌های اخلاقی» دیگر: http://benisiha.ir/55/ @benisiha_ir
🔴 : 🔵 ! 🔸«حضرت نفیسه» ـ علیها السّلام. ـ از نوادگان حضرت امام حسن مجتبی ـ سلام اللّه تعالی علیه. ـ بود که در کشور مصر زندگی می‌کرد. ایشان در خانۀ خودش قبری برای خودش درست کرده بود! آیا باز چنین‌بانویی پیدا می‌شود؟! مرد این‌چنینی هم به این آسانی پیدا نمی‌شود. ایشان زنی بود که حتّی بر میلیاردها مرد، شرف داشت و دارد؛ هر روز در آن قبر، قرآن کریم قِرائت می‌کرد و در طول عمر مبارکش، در آن‌، 6000 ختم قرآن کرد! 🔸ما اگر هنر کنیم، سالی یک ختم قرآن می‌کنیم که آن هم در ماه مبارک رمضان است و اگر خیلی‌مؤمن‌تر باشیم، روزی یک جزء می‌خوانیم و در هر ماه، یک ختم قرآن می‌کنیم. اگر این کار را 50 سال ادامه دهیم، در صورت اوّل، 50 ختم قرآن و در صورت دوم، 600 ختم قرآن می‌کنیم؛ امّا این بانوی بزرگوار، 6000 ختم قرآن کرد؛ آن هم در قبر خودش در خانۀ خودش. 🔸طبیعتاً چنین‌کسی معمولاً به یاد آخرت بوده و در نتیجه، دچار فریب‌های شیاطین، نفس امّاره و زرق‌و‌برق دنیا نشده است. 👈 متن کامل: http://benisiha.ir/408-4/ (علیها السّلام)، ، @benisiha_ir
🔴 💠 یک بیت از مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ : 🔸زندگی را عشق، زیبا می‌کند 🔸عشق، بیدل را توانا می‌کند (بیدل: عاشق.) 💻 مشاهده‌ی ابیات معنوی دیگر از ایشان: http://benisiha.ir/33/ ، ، @benisiha_ir
🔴 مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ‌ در کتاب «پند پیران بر پوران» (پندنامه‌‌ی ایشان به پسرشان): 🌷 ! خود را به خدا بسپار. 💻 مشاهده‌ی مطالب دیگر این کتاب: http://benisiha.ir/235/ @benisiha_ir
🔴 🌹نشد یک لحظه از یادت جدا دل 🌹زهی دل! آفرینْ دل! مَرحَبا دل! 📝 از: . (زهی: آفرین، خوشا. مرحبا: آفرین.) 💻 مشاهده‌ی ابیات زیبای دیگر: http://benisiha.ir/14/ ، ، @benisiha_ir