eitaa logo
بی‌نشانه‌ها
1.3هزار دنبال‌کننده
329 عکس
72 ویدیو
13 فایل
کانال اشعار معارف اهل بیت علیهم السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
پرنده مهاجر.pdf
حجم: 455K
قطعه‌ای از شعرِ “پرنده‌ی مهاجر”: تو هم بالا بیا! ای ! بیا بالا که زینجا نیست بهتر…! بالا و زین مَنظر نظر کن به دیروز و…! به امروز و…! به فردا…! تو زین مَنظر ببینی آشکارا که ما از نورِ مادر خلق گشتیم! همه سرشتیم…! همان زهرای أَطْهَر همان زیباترین مفهومِ مادر! داشت می‌دید…! که … از آن آغاز در دامانِ مِهرش تمامِ نورِ ما را پرورش داد… نگو کاین نیست… در یاد! نگو ای نورِ مادر…! تو پایینی برادر…! ز خود بیرون بیا تا خود ببینی که نورت از نورِ زهراست…! از آن آغازمان در نور…!؟ بودیم…! وگر بینی! درونِ نور…!؟ هستیم…! و هم به سوی نورِ …! چرا مِنْکُمْ…؟ چرا فِیکُمْ إِلَیْکُمْ…؟ گمانم آن!؟ کلیدِ این معمّاست… من و تو با وجودش! اُنس… داریم وَ زین رو از فراقش بی‌قراریم فراقش در ماست…! ای دوست…! وگرنه در …! ای دوست…! ✍🏻 شاعر: سید محسن مسعودی https://eitaa.com/bineshaneha
“مادر! کجا هستی؟” عزیزم! سایه‌ی روی سرم! مادر! کجا هستی؟ پناهم! تکیه گاهم! یاورم! مادر! کجا هستی؟ اگر طفلانه گم کردم تو را در کوچه‌ی دنیا دوباره بگذر از چشمِ ترم، مادر! کجا هستی؟ درِ امّیدها را بسته دیدم در خرابِ شهر بگشا امیدِ آخرم! مادر! کجا هستی؟ ببین! آتش گرفته چشمه‌ی چشمم بدون تو بیا ای آبشار کوثرم! مادر! کجا هستی ؟ سرم را زیر نورت می‌کِشی هر بار می‌آیی ستاره! ماه! خورشیدِ سرم! مادر! کجا هستی؟ فقط من با نسیمِ تو آرام می‌گیرم نسیمِ مهربانِ فاطرم! مادر! کجا هستی؟ کجا، کی یا چگونه باز می‌گردی من؟ بگو تا کی رَوَم زیر پَرَت، مادر! کجا هستی؟ عزیزم! مهربانم! مادرانه باز هم بازآ وجودم! سایه‌ی روی سرم! مادر! کجا هستی؟ س س ✍🏻 شاعر: دکتر محمدجواد عسکری https://eitaa.com/bineshaneha
وصفِ و رازِ کلامِ خدا تویی! یعنی که ابتدا تویی و انتها تویی! فهمم نمی‌رسید به انوارِ تو! جز از وجود تو که بابِ خدا تویی! س س https://eitaa.com/bineshaneha
“صاحبِ کلمه‌ی ایجاد در عالم” اَلا! که صاحبِ ایجادِ این آقـاست! خزانه‌دارِ! تـمـامِ خزانه‌ها اینـجـاست! ز گـوشه گوشه‌ی اینـجا ! می‌بـارد چـرا که این نور! حضرتِ زهـراست قیـامِ مهـدویـان از درونِ این حـرم است! به خاطرِ وَجْهِ کلِماتی! که در امامِ رضاست! به سوی رضـا و سلاح و توشه بگیر! بدان! قـوا و معـارف به دست این مولاست! ز سیرِ حرکـتِ این ! می‌توان فهمید که سرزمیـنِ خراسـان! دریـچه‌ی فـرداست! بهشتِ روی زمیـن است حیـطـه‌ی حرمش! چـرا که بُعدِ زمینش! ز جنس بالاهـاست! زیارتِ رضوی یک زیارتِ عرشی است! که ارتفـاعِ حرم تا حریمِ خـداست! ع عج عج ع ✍🏻 شاعر: سید محسن مسعودی https://eitaa.com/bineshaneha
“نور هستی” همه عمر برندارم، چشمِ دل ز هستی! که هنوز من نبودم! که تو در دلم نشستی! تو شبیه آفتابی که همیشه می‌درخشد! همه می‌روند و آیند و تو همچنان که هستی! به یقین تو فاطری! در ملکوتِ آسمان‌ها! به نظاره! در شگفتم! که چقدر چیره دستی! گِرِه خورده دیده با تو! به حنیفیّتِ این نور! که خداییِ خدا را تو چگونه می‌پرستی! چو همیشه می‌ستایم به خدا قسم خدا را که به رویِ بچّه‌هایت درِ خانه را نبستی! تو قرینِ کودکانی ز فضای ارتفاعات! تو کجا و من کجایم؟! چه قرینِ دوردستی! متحیّرم! چگونه به نگاهِ مهربانت! همه‌ی مَنیَّتم! را به اشاره‌ای شکستی! ز محبّتت، چشاندی اثری به عمقِ قلبم غُل و زنجیرِ دلم را ز علایقم گسستی! پَر و بالی زده رفتم سفری به بیکران‌ها سفری بسته به بالِ تو! به هر کجا که رستی! به ستاره‌ای رسیدم! به زبانِ صحنه! می‌گفت: که بدونِ نورِ ! تو نه عاشقی نه مستی تو خودت حجابِ نوری! چو رها شوی! ببینی! که چو مَجرا شده‌ای! در جریانِ نورِ هستی! یکی از نشانه‌های جریانِ نورت این است که گرفته دستِ ما! را ز درونِ خانه دستی! تو نشانه‌ای رساندی! که ببین! به سوی مهدی! تو چه میثاقِ مهمّی به وفای عهد بستی! به سبیلِ مهدویّت، تو همانی که همیشه! ز بی‌نشانت، تو نشانه می‌فرستی ز بروزِ نورِ پاکت تو به دنبالِ ظهوری! به جداسازیِ! اهلِ دو مسیرِ فضل و پستی! (س) (س) ✍🏻 شاعر: سید محسن مسعودی 🆔 @bineshaneha