eitaa logo
شـب آبـٰی ‌
11.2هزار دنبال‌کننده
60 عکس
5 ویدیو
0 فایل
﷽ سرآغاز { 1401/7/10 } سرگشته و حیران در میان کوچه‌ها به دنبال تو می‌گردم؛ فقط می‌خواهم مثل آن شب‌آبی در آغوش تو آرام گیرم! ‌ • کپی؟ به جز #آیهان_نویس مانعی نیست☕️ • تبادل و تبلیغات🌱 @tb_bluenight
مشاهده در ایتا
دانلود
. خدا لعنت كند كسانى را كه راه نيكى كردن را مى‌بندند؛ يعنى كسى كه به وى خوبى مى‌شود، اما او ناسپاسى مى‌كند و در نتيجه، نيكوكار را از نيكى كردن به ديگران باز مى‌دارد. - امام صادق علیه‌السلام –الاختصاص/241– 𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
. دلم شکسته‌تر از شیشه‌های شهر شماست شکسته باد کسی که چنین‌مان می‌خواست - سهیل محمودی 𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
شـب آبـٰی ‌
مادر! به تپش‌هایِ دلِ حیدر ‌ ‌ما رو تنها نذاری محشر ‌شـب آبـٰی
چهارده قرن است، می‌گردد زمین دنبال او آرزوی تربتش را بر دل دنیا گذاشت - رضا قاسمی 𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
. سَرو می‌ماند ولی‌ طوفان به پایان می‌رسد - فاضل‌ نظری 𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
. اگر روزی یقین‌ کردی جهان جای کمی دارد چو من سر در گریبان کن، گریبان عالمی دارد ‌- حسین جنتی 𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
. تنها راه یاد گرفتن، زندگی کردنه. –کتاب‌خانه‌ی نیمه‌شب– 𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
. من از مردم متنفر نیستم، فقط حس بهتری دارم وقتی دور و برم نیستند. - بوکوفسکی 𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
. دنیا و حال خوب و خوشش عاید شما ما را برای شعر و غزل آفریده‌اند - شهریار 𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
. ظاهرم چون بید مجنون است و باطن مثل سرو از تواضع سر به‌ زیر انداختم، خم نیستم - حسین دهلوی 𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
. چیستم؟ خاطره‌ی زخم فراموش شده - فاضل نظری 𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
شـب آبـٰی ‌
#بی‌کلام 🎧🎶
می‌دانی؟ آینده بسیار مبهم است. شبی خوابیدم و صبح که چشمانم را باز کردم، حسی شبیه دلشوره داشتم. بعد انگار که بغضی چند صد ساله بخواهد خودش را رها کند؛ گلویم می‌سوخت و خراش بر می‌داشت. درد سرتاسر بدنم می‌پیچید. چشمانم را بستم. می‌خواستم فریاد بزنم و از درد خود کم کنم اما... شاخ و برگ‌های نهال اندوه، راه گلویم را بسته بودند و بی‌امان هر لحظه بزرگ‌تر می‌شدند. ریشه‌هایش در رگ‌هایم فرو می‌رفت و از خون من تغذیه می‌کرد. جای دست‌هایم را شاخه‌هایی کریه المنظر گرفتند و پاهایم برای همیشه ثابت ماند. روزی مطمئن بودم ترک‌های این قلب، محل رویش گل‌های ریز رنگارنگ و برگ‌های سبز می‌شود. اما امروز با خود فکر می‌کنم آیا کسی هست که مرا بشناسد و دست کمک به سویم دراز کند؟! آینده همچنان، بسیار مبهم است. 𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
. این خانه ویران چه غم زلزله دارد؟ - صائب‌ تبریزی 𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
. مثل خاراندن یک زخم پس از خوب شدن یاد یک عشق عذابی‌ست که لذت دارد - مقداد ایثاری 𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
. من محالم؛ تو به ممکن شدنم فکر نکن! - علیرضا آذر 𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
. عهد کردم ندهم گوش به دَرست ای‌عشق تا به کی چوب خورد کودکِ احساساتم؟! - علی‌اصغر ابراهیمی 𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
. کاش می‌شد آدمی گاهی، فقط گاهی به اندازه‌ی نیاز بمیرد، بعد بلند شود آهسته آهسته خاک‌هایش را بتکاند؛ اگر دلش خواست برگردد به زندگی، و اگر دلش نخواست بخوابد تا ابد. - خسرو شکیبایی 𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
. خواب دیدم که شبی راهی قبرستانم نکند خواب مرا داغ تو تعبیر کند - سید تقی سیدی 𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
. من هیچکس را رها نمی‌کنم، اما دست کسی را که دلش به رفتن است نمی‌گیرم! - محمود درویش 𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
. از همه ارث جهان یک تو برایم کافی‌ست - مسیح مسیحا 𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
. ولی تنهایی‌‌ات را با کسی قسمت نکن هرگز که‌ من یک‌بار قسمت کردم و چندین برابر شد - عبدالحمید‌ ضیایی 𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
. شیرین رقیبان شده‌ای از لجِ فرهاد؟! - محمدرضا نظری 𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
. نوشتم تا بدانی تو از احوالِ بیمارم بدون تو من از هر روزِ این تقویم بیزارم ‌ میانِ خاطراتت تکه‌ای از روحِ من جا ماند! از آن لحظه شدم دلتنگ و من مشتاقِ دیدارم به گِردِ خاطراتت روز و شب همواره می‌گردم! که دریابم چه کردم که چنین در زیرِ آوارم ‌ برایت شعر می‌خواندم بدانی که چقدر من دوستت دارم! ندانستی که من با یادِ تو تا صبح بیدارم ‌ نوشتم دو خط از شعرم میان کاغذی اما نخواندی و گمان کردی که من همواره بیکارم نمی‌دانم خبر داری تو از انبوهِ افکارم؟ به دور خود می‌گردم، بسانِ ساعتی بر رویِ دیوارم! برایت من گذشتم از تمامِ هر چه دارم! اعتبارم! دریغ از تو که باشی لحظه‌ای حتی خریدارم اگر خواندی تو روزی خطی از شعرم نمی‌خواهم که برگردی، ز بودن‌های اجباری بیزارم - افـــــرا 𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉
. وجود داشتن تفاوت زیادی داره با زنده بودن. –قهوه‌ی سرد آقای نویسنده– 𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉