eitaa logo
شــهرِکـتـʙᴏᴏᴋ ᴄɪᴛʏــاب
3.6هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
334 ویدیو
510 فایل
┄┅✧﷽✧┅┄ °تو بگو من گوش میدم(: @Nashenas_ketab_baz °اینجا را بِکاوید✆: @tablighatbookcity 4k••🚎•••3k °مطآلب کانآل‌را کپی‌نکنید✐خدآونـد فـوروآرد را آفرید
مشاهده در ایتا
دانلود
کتـٰابهامون #دره_وحشت #بانوی_سایه‌ها #اتود_در_قرمز_لاکی #مجموعه_اشعار_احمد_شاملو #بگو_پنیر_و_بمیر #اقلیت #اشک_روان_بر_امیر_کاروان #قدرت_استثنایی #من_گوساله‌ام #کتابخانه_نیمه_شب #چگونه_با_هر_کسی_صحبت_کنیم #خاطرات_یک_آدمکش #فرار #اما #به_زیرزمین_نزدیک_نشو #پدر_پولدار_پدر_بی_پول #آخرین_پرواز #کیمیاگر #مدرسه_ترس #باشگاه_مشت_زنی #مدرسه_جن_زده #نامیرا #به_خانه_مردگان_خوش_آمدید #درنده_باسکرویل #مثل_خون_در_رگهای_من #عشق_سالهای_وبا #سه‌_شنبه‌_ها_با_موری #گامبی_وزیر #هیولا #هرگز_سازش_نکنید #شبی_که_عروسک_زنده_شد #سم_هستم_بفرمایید #وقتی_نیچه_گریست #آسایش #چهل_و_هشت_قانون_قدرت #فرانکشتاین #سطل_شما_چقدر_پر_است #ارباب_حلقه_ها_p1 #ارباب_حلقه_ها_p2 #ارباب_حلقه_ها_p3 #هری_پاتر_نسخه_انگلیسی #منسفیلد_پارک #من_و_کتاب #دیو_و_دختر #قانون_پنج_ثانیه #شبهای_روشن #ضد
ژانر: دور و برم را نگاه کردم. اتاق در دیگری نداشت. راهی برای فرار نبود. پلیس‌ها تنگ هم صف کشیدند. محال بود بتوانیم از وسطشان فرار کنیم. مجبورمان کردند تا نزدیک قفس‌ها عقب برویم. گوریل‌ها دست‌هایشان را از قفس‌ها بیرون آورده بودند و تو هوا تکان می‌دادند و سعی می‌کردند ما را بگیرند. می‌غریدند و محکم به قفس‌هایشان می‌کوبیدند. مغزم به کار افتاد و فکری به سرم زد. برگشتم رو به مت و گفتم:‌ «زود باش... کارتت رو بده به من.» دستش را برد طرف جیب شلوارش و یواش گفت: «می‌خوای باهاش چه‌کار کنی؟» ـ درِ چندتا از قفس‌ها رو باز کنم و چندتا از گوریل‌ها رو آزاد کنم که حواس پلیس‌ها پرت بشه. وقتی اونها می‌رن دنبال گوریل‌ها، ما می‌زنیم به‌چاک.» مت نفس بلندی از لای لب‌هایش کشید. هر دو می‌دانستیم این کار دیوانگی است. اما گاهی دیوانگی بهترین کار است. مت کارت را از جیبش درآورد. چنگ زدم که بگیرمش... از دستم افتاد. جیغ کشیدم: «نه‌!» کارت سر خورد و رفت زیر یکی از قفس‌ها. فکر کردم، کارمان تمام است! اما مت شیرجه زد طرف قفس، دوزانو آمد زمین، دولا شد و یک دستش را برد زیر قفس. و بعد،... 📚» ᴊᴏɪɴɪɴɢ ᴛʜᴇ ᴄʜᴀɴᴇʟ