eitaa logo
| تَبَتُّـل |
1.5هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
332 ویدیو
5 فایل
وَ "سلام" بَر‌اندوهی‌کھ‌ قلبمان ‌را ‌وطن‌ برگزید🖤🌱 • • تَبَتُّل←بُریدھ از "جہان" بُریدھ از "مردم"... •• میرسد به دستم ↓ https://harfeto.timefriend.net/16655774622952 +تافوروارد هست،زندگی ‌باید کرد‼️
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5942662221287929977.mp3
9.39M
گفتی از سنگه دلت، میدونم تنگه دلت. New🔥
به دوبیتیِ شب جمعه نکن سرگرم‌ام تو خودت قول بده کربـــبلا میبری‌ام
‍ روزهایی در زندگی پیش می آیند که دوست داری خودت را ببری یکجایی شبیه محل دپوی زباله تحویل بدهی یا توی کیسه زباله بگذاری دم در ، اصلا ببری خودت را بستری کنی و بعد تمام طول و عرض خیابان هارا بدوی که ازخودت دوری شوی روزهای استیصال و پوچی که حتی مغز استخوان سرد می شود حالا تصور کن با چند دسته از دوستان مواجه خواهی شد آنهایی که شانه به شانه ات می آیند (باید خیلی خوش شانس باشی برای داشتنشان) آنهایی که سعی میکنند با نبودنشان مفید باشند و بار اضافه ای نباشند‌ (قابل ستایش هستند ) آنهایی که می مانند آتش میزنند ،رنجی به رنجت اضافه میکنند ، تورا وسط یک جهنم احساس گناه تنها میگذارند (از این دسته نباشیم !)
کااش ...
《كلّ شخص يستحق شخصاً يمكنه أن يجعل قلبه ينسى إنّه قد انكسر يوماً》 هر انسانی مستحق داشتن کسی‌ست که باعث شود قلبش فراموش کند که روزی شکسته است.
درد دارد همه‌ی عمر به او فکر کنی او به عکسی ته کیفش که شبیهت هم نیست
الليلُ مسمار يُدَقُ في صدري الصديع. شب، میخی است که در سینه‌ی دردمندم کوبیده می‌شود.
Farhaad-Delaram-Man-Ta-To.mp3
8.59M
-گوشش نکن، گوشش نکن، گوشش نکن..؛
سهم مترویِ امروز :)
‌بر هر کسي که مي نگرم در شکايت است.... در حيرتم که گردشِ دوران به کامِ کيست!؟!
هرگز گمان مبر كه دلم را شكسته اي؛ با هر قدم كه دور شدي، استخوان شكست.
میشه بغلم کنین!؟(:
دیروقت است. خسته‌ام. تنهایی مثل خالیِ ورم‌کرده و تاریك توی خمره‌ای سربسته اتاق را پر کرده. خواب پناه‌گاه خوبی‌ست: «خواب و فراموشی». روزها در راه؛ شاهرخ مسکوب.
گفتمش: تا دیدمت عقل و دل و دین باختم گفت: دیگر؟ گفتمش: دیگر نمی‌دانم چه شد!
[در بر]
ولی کاش میدونستی پشت همه‌ی مراقب خودت باش‌ها، حواست به خواب و غذات باشه‌ها، گاه و بی‌گاه آهنگ فرستادن‌ها، با بهونه و بی‌بهونه کادو خریدن‌ها، دلم برات تنگ شده گفتن‌ها و... چقدر دوسِت دارمت پنهون شده.
«و القعود معاک فیه رائحة برعم الکرز.» و کنار تو بودن، عطر شکوفه‌های گیلاس را دارد.
سر می‌کشم در آینه، حیرانم از خودم برمن چه رفته است که پنهانم از خودم؟ خودرا مرور می‌کنم و فکر می‌کنم من جز "حدیثِ رنج" چه می‌دانم از خودم؟ عمری‌ست هرچه می‌کشم از خویش می‌کشم باید دوباره روی بگردانم از خودم باید دگر به خویش بگویم که "عاشقم"! تا کی همیشه چهره بپوشانم از خودم؟ شاید دگر نبینی‌ام اما برای توست این آخرین ترانه که می‌خوانم از خودم..
اصابك عشقٌ أم رُميت بأسهمِ در دام عشق افتاده ای یا تیرباران شده ای
ایهام و استعاره و تمثیل و نقطه چین ... آسان که نیست شاعرِ چشمان او شدن !
در عشق باید پرتحمل بود و دوراندیش پروانه گشتن، چاره‌اش جز پیله کردن نیست..!
نفسی علی زفراتها محبوسةٌ یا لـیتها خـرجـت مـع الزَّفَـراتِ جان من با ناله هایم در سینه ام حبس شده. ای کاش جانم با ناله هایم از سینه ام خارج می شد منسوب به
یک عمر برای تو غزل گفتم و افسوس! شعری که سزاوار تو باشد نسرودم...
-مود
عجب حال و هوای کم نظیری داشتم بی تو "کمی تا نیمه شب ابری و از شب تا سحر باران.."