eitaa logo
آیت الله العظمی جوادی آملی
16.8هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
1.4هزار ویدیو
209 فایل
کانال رسمی دفتر حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی (مدظله) 💬 تلفن دفتر قم: 02537841841 🗨 سامانه پیامکی سوالات شرعی 100007233 💻ایمیل : daftar@esra.ir ارتباط با ادمین @ad_javadi_amoli کانال ما در تلگرام https://t.me/+VXIEqclS3sGLHASk
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
السلام علیک یاعلی بن موسی الرضا حضرت آیت الله العظمی نعمتی به هیچ کس نمیرسد،که او خوشحال بشود، مگر به وساطت رضا... http://eitaa.com/joinchat/3022651405Cffcc23207c
مسأله ٥٦ . اگر پيش از نماز مغرب، سهواً نماز عشا را شروع كرده باشد و در بين نماز بفهمد كه اشتباه كرده است، چنانچه وارد ركوع ركعت چهارم نشده باشد, بايد نيت را به نماز مغرب برگرداند و نماز را تمام كند و پس از آن, نماز عشاء را بخواند و اگر وارد ركوع ركعت چهارم شده باشد، نماز عشا ء را تمام مي كند و بعد از آن، نماز مغرب را مي خواند و در اين جهت , فرقي بين وقت مختص و مشترك نيست . بلي, اگر اين جريان در وقت مختص به مغرب پيش آيد، احتياط مستحب آن است كه بعد از عدول نيّت به مغرب و خواندن نماز عشاء، دوباره مغرب و عشاء را بخواند. @daftar_ayatollah_javadi_amoli
✅چه کسی را عبادت می کنیم؟! 🔸عبادت همان اطاعت است؛ اين بيان نوراني امام جواد(سلام الله عليه) روايت قابل تامّلي است كه «مَنْ أَصْغَي إِلَى نَاطِقٍ فَقَدْ عَبَدَهُ فَإِنْ كَانَ النَّاطِقُ عَنِ اللَّهِ فَقَدْ عَبَدَ اللَّهَ وَ إِنْ كَانَ النَّاطِقُ يَنْطِقُ عَنْ لِسَانِ إِبْلِيسَ فَقَدْ عَبَدَ إِبْلِيسَ‌»(🔺) 🔸فرمود هر كسي كتاب كسي را مي‌خواند، حرف كسي را گوش مي‌دهد، مقاله كسي را مي‌خواند، روزنامه كسي را مي‌خواند كه بخواهد به او اعتماد كند - يك وقت است مي‌خواهد ببيند او چه مي‌گويد که آن حرف ديگري است- اما دلداده كتاب كسي باشد، سخن كسي، نوشته كسي، گفته كسي، رفتار كسي باشد اين را مي‌گويند «اِصغاء» ... يعني «أطاعه»[که اگر آن حرف و نوشته از خدا و منطق خدايي حکايت کند، شنونده و خواننده خدا را عبادت کرده و اگر از شيطان و منطق شيطاني حکايت کند، پس شيطان را عبادت کرده]. 🔸اين‌جا هم كه فرمود «لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ»، يعني «لا تطيعه»؛ چرا؟ براي اينكه عدوّ مبين است، يك دشمن آشكار است و يك دشمن سوگند ياد كرده‌اي است. ↙️پي نوشت: 🔺- *- مستدرک الوسائل، ج17، ص308 🔹درس تفسیر قرآن حضرت آیت الله العظمی /سوره یس، آیات 55 الی 65 @daftar_ayatollah_javadi_amoli
حضرت آیت الله العظمی ❓ حدّ ترخّص به چه صورتي مشخص مي‌شود؟ 📝 حدّ ترخّص، مكاني است كه صداي اذان محل (نه با بلندگو) شنيده نشود؛ يا ديوارهاي محل در صورت هموار بودن ديده نشود. @daftar_ayatollah_javadi_amoli
✅ذهنِ خیالباف، محقّق نمی شود! 🔸خدا رحمت كند مرحوم بوعلي و اين بزرگان در سيره خود نوشتند ما تعهّد كرديم قصه نخوانيم. 🔸شما مي‌دانيد يك طلبه يا دانشجو وقتي محقّق مي‌شود كه هر سريالي را نگاه نكند، هر خيالبافي را نخواند. 🔸ذهن خيالباف، خيالباف در مي‌آيد و محقّق در نمي‌آيد. مگر ذهن ما ظرفيّت چقدر مطالب را دارد؟ 🔸خيالات را، اوهام را وقتي وارد كرديم ديگر پُر مي‌شود؛ اگر ذهن با خيالات و با اوهام و با تشبيه و تشبيب و اينها پُر شد ديگر ذهن برهاني نيست. 🔸قصه خواندن اگر قصه انبيا باشد، قصه اوليا باشد، قصه ائمه(عليهم السلام» باشد «أَحْسَنَ الْقَصَصِ» است نه «أحسن القِصص»؛ اين مفرد است و جمع نيست ... اختصاصي به جريان حضرت يوسف ندارد، همه انبيا كه خداي سبحان قصه آنها را نقل كرده است... 🔸«نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ» ... يعني «قَصصاً احسن»؛ قصه آدم «أَحْسَنَ الْقَصَصِ» است و قصه خاتم هم «أَحْسَنَ الْقَصَصِ» است. 🔸فرمود ما به بهترين روش، داستان مي‌گوييم؛ حرف‌هاي باطل، حرف‌هاي وهمي، حرف‌هاي خيالي، حرف‌هاي شهوت و غضب در داستان ما نيست ... 🔸داستاني است حق، صِدق، خير و دارای مصلحت که هيچ باطلي در آن نيست؛ آن وقت اين‌گونه از قصص را اگر انسان بخواند ذهن برهاني مي‌شود. 🔸لذا فرمود ما شعر يادش نداديم؛ چون شعر خيال‌انگيز است، قضيه است، تصديق كه نيست و سواد نيست؛ اگر شما محتواي خوب به اين وزن داديد اين هنر را آبرومند كرديد. 🔸هنر، علمي است مربوط به كار بشر؛ يك وقت است هنر خلقت است كه انسان زيباشناسي دارد، ظرافتِ خلقت را تحسين مي‌كند، اين هنر به معناي كار انسان نيست، اين علم است نه صنعت. 🔸يك وقت هنر در اين است كه ما چگونه بخوانيم، چگونه بنوازيم و چگونه بنويسيم که اين در فعل انسان است؛ اين مي‌تواند حلال باشد و مي‌تواند حرام، مي‌تواند خوب باشد و مي‌تواند بد. 🔸اما آن هنر كه مربوط به خلقت است، نظم عالَم را، زيبايي عالم را، ظرافت عالم را مي‌شناسد اين «فعل الله» است و اين ديگر نمي‌تواند حلال نباشد؛ اين فقط حلال است و خير است و طيّب و طاهر است و ديني است. 🔸اما اين هنري كه محل بحث است صنعت‌شناسي است نه خلقت‌شناسي. 🔹درس تفسیر قرآن حضرت آیت الله العظمی /سوره یس، آیات 65 الی 76 @daftar_ayatollah_javadi_amoli
مسأله ٥٧ . آخر وقت نماز عشا ء چهار ركعت براي غير مسافر و دو ركعت براي مسافر مانده به نصف شب است و شب , از اول غروب تا اول طلوع فجر (اذان صبح) است. @daftar_ayatollah_javadi_amoli
مراحل بازی دنیا ✅فرقی بین میدان های بازی فوتبال و سیاست نیست! 🔸اين چند لحظه‌اي كه ما در دنيا هستيم اين را خداي سبحان چه در سوره مباركه «حديد» چه در ساير سوَر به پنج قسم تقسيم كرد كه «أَنَّمَا الْحَياةُ الدُّنْيا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زينَةٌ وَ تَفاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَ تَكاثُرٌ فِي الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ» كه از اول تا آخر آن بازي و بازيگري مي‌شود. 🔸و در بخشي از آيات ديگر اين پنج مرحله را به دو مرحله تقسيم كرد؛ يعني دوران سالمندي كه دوران تكاثر است كه كسي مي‌گويد من اين مقدار اعتبار دارم، اين مقدار نوه دارم، اين مقدار فرزند دارم و اين مقدار زمين دارم، اين بخش تكاثر مانند بخش تفاخر ميانسالي كه من داراي اين مقام و سِمت هستم و مانند بخش تَزيّني كه در دوران جواني و بين جواني و ميانسالي است همه اينها را به لهو و لعب خلاصه كرده ... 🔸هيچ فرقي نيست كه كسي ببيند در فلان ميدان بازي چه كسي در فوتبال برنده است يا در ميدان وكالت و وزارت چه كسي برنده است؛ اگر كسي واقعاً هدفش خير است ديگر تحاش و تنازع و امثال ذلك در كار نيست. 🔸فرمود آن هم كه به حسب ظاهر تفاخر است، بازگشت آن هم به لهو و لعب است ... 🔸جلال و شكوه خلقت الهي در معاد است و آن‌جا اصلاً لهو نيست، آن‌جا اصلاً لعب نيست، آن‌جا تفاخر نيست، آن‌جا تكاثر نيست، صدر و ساقه آن‌جا كوثر است، قول جِدّ است، ادب هست، سلام هست، تحيّت هست، بزرگداشت يكديگر هست و عالمي سرتاپا نور و لذّت است ... 🔸ما چنين چيزي را در پيش داريم و اين ابديّت ماست با آن جلال و شكوه. 🔹درس تفسیر خارج قرآن حضرت آیت الله العظمی /سوره یس، آیات 69 الی 78 @daftar_ayatollah_javadi_amoli
حضرت آیت الله العظمی مسأله ٥٨ . اگر عمداً نماز مغرب و عشاء را تا نصف شب نخواند، گناه كرده و نماز او قضاست و اگر بر اثر خواب، فراموشي و مانند آن نخواند، بايد تا پيش از اذان صبح بخواند و احتياط مستحب آن است كه نيّت ادا يا قضا نكند، هرچند نماز او اداست. @daftar_ayatollah_javadi_amoli
✅فرق يك هنرمند مؤمن و غير مؤمن 🔸جهان، پيچيده و پوشيده ی حق است و بطلان در آن نيست كه هر كسي هر كاري انجام دهد. 🔸كسي كه خلق كرد، خداست و كسي كه خالق است ... مي‌گويد من اين را هدف‌دار خلق كردم، پس باطل در كار نيست و اين‌چنين نيست كه اين عالم «منقطع‌الآخر» باشد و مرگ پوسيدن باشد. 🔸مرگ از پوست به در آمدن است و تمام و كمال، براي بعد از مرگ است. 🔸اين معنا هم مي‌تواند سينماگرها، هنرمندان، سرايندگان ما را، مجسمه‌سازها و هنرهاي دستي را به اينها بها و جلال و جمال دهد كه شما به اين فكر باشيد كه نپوسيد. 🔸مي‌بينيد که يك بازيگر اگر اهل معنا نباشد وقتی دوران سالمندي او فرا رسيد در خانه سالمندان سرگردان است، پوچ است و نمي‌داند به كجا مي‌رود، براي اينكه چيزي در دست او نيست. 🔸اما اگر همان بازيگر، اهل معنا می‌بود و سعي می‌كرد محتواي ديني را در قالب هنر ارائه كند، او در دوران سالمندي هم فرحان و خوشحال است، آينده خود را خوب را مي‌بيند، اين‌طور نيست كه پوچ و هيچ باشد، او منتظر آن روح و ريحان است. 🔸فرق يك انسان مؤمن و غير مؤمن گذشته از آن معارف الهي كه در قيامت است، در همين دنيا هم روشن مي‌شود. 🔸اين معاني را به بركت انقلاب اسلامي هنرمندان ما بايد در آن ظروف پياده كنند؛ يعني اگر هنر هست، اگر شعر هست، مي‌شود آن «وَ ما عَلَّمْناهُ الشِّعْرَ» را و «ما يَنْبَغي‏ لَهُ» را به صورت «إِنَّ مِنَ الشِّعْرِ لَحِكْمَةً» در آورد ... 🔸شما مي‌بينيد برخي‌ها از گفتن كلمه دين پرهيز مي‌كنند، خيال مي‌كنند اين كلمه ـ معاذ الله ـ باعث نقص اينهاست؛ در حالي كه شرف اين نظام، شرف مملكت و شرف ما به همان دين است. 🔸اگر كسي بداند كه ابديّت با آن زيبايي به انتظار ماست، براي آن پر مي‌كشد. 🔸خدا عاقل‌تر از علي‌بن‌ابي‌طالب(سلام الله عليه) بعد از پيغمبر -نه همتاي او، نه بالاتر از او- خلق نكرده است؛ فرمود اگر قضا و قدر الهي نبود مؤمنان الهي يك لحظه حاضر نبودند در اين گودال بمانند «وَ لَوْ لَا الْأَجَلُ‏ الَّذِي كَتَبَ‏ اللَّهُ عَلَيْهِمْ»؛ هرگز يك لحظه حاضر نبودند در اين دنيا بمانند، براي اينكه جمال و جلال الهي آن‌جاست. 🔸عالمي است كه هيچ‌كس دروغ نمي‌گويد، هيچ‌كس تهمت نمي‌زند، هيچ‌كس بيراهه نمي‌رود، هيچ‌كس راه كسي را نمي‌بندد و هر چه انسان آرزو كند آن‌جا هست و بيش از آرزوي انسان هم هست كه فرمود «لَهُمْ مَا يَشَاءُونَ فِيهَا وَ لَدَيْنَا مَزِيدٌ» 🔹درس خارج تفسیر قرآن حضرت آیت الله العظمی /منبع پیشین @daftar_ayatollah_javadi_amoli
حضرت آیت الله العظمی وقت نماز صبح مسأله ٥٩ . در پايان شب , سفيد ه اي در مشرق به صورت عمودي به بالا حركت مي كند كه فجر اول و فجر كاذب است، چون به زودي برط رف مي شود, سپس در كرانه مشرق , دو نوار كاملاً پهن و از هم ممتاز، يكي در بالا و ديگري پايين قرار دارند كه هر لحظه سفيدي نوار پايين , بيشتر و سياهي نوار بالا كمتر مي شود كه فجر دوم و فجر صادق است، چون در گزارش فرا رسيدن صبح، صادق است . اول وقت نماز صبح , آغاز فج ر صادق است و آخر وقت آن، اول طلوع آفتاب. @daftar_ayatollah_javadi_amoli
حضرت آیت الله العظمی احكام وقت نماز مسأله ٦٠ . نمازِ قبل از وقت , باطل است , هرچند مقداري از آن , در وقت واقع شده باشد، بنابراين تا وقت نماز فرا نرسيد , نمي توان نماز را شروع كرد . آگاهي از دخول وقت يا با يقين خود نمازگ زار يا با اطمينان او از هر راهي كه حاصل بشود؛ مانند ساعت دقيق يا به شهادت دو مرد عادل, هرچند به آن مطمئن نشود. منجم ماهر و آشنا به فقه مي تواند به طمأنينهٴ خود عمل كند، چنان كه اعتماد به اذان شخصِ وقت شناسِ موّثق, جايز است. @daftar_ayatollah_javadi_amoli
دست خالي تجربه حسّي، بدون معارف تجريدي 🔸اينها خيال مي‌كنند با حس و تجربه حسّي مي‌توان معارف الهي را درك كرد. 🔸اگر كسي منكر معارف تجريدی باشد و ايمان به غيب نداشته باشد، آن راه تجربه حسي‌ او هم مشكل جدّي دارد؛ چون هر تجربه حسي به يك تجريد عقلي تكيه كرده است. 🔸اگر تجريد عقلي و ايمان به غيب نباشد، اگر كسي قائل به تجربه حسّي هم باشد دستش خالي است. 🔸الآن پزشكي كه صد مورد يا هزار مورد در شهر خودش آزمايش كرده كه براي درمان فلان بيماري فلان دارو خوب است، اين دستور مي‌دهد، نسخه مي‌دهد و مراكز علمي جهان هم مي‌پذيرند كه براي درمان فلان بيماري چه مشرق، چه مغرب، چه اين زمان و چه زمان ديگر اين دارو خوب است؛ در حالي كه اين هزار مورد در شهر خودش آزمايش كرده، شهرهاي ديگر را كه آزمايش نكرده و عصر و مصر ديگر را كه آزمايش نكرده است. 🔸اين عقلِ تجريدي است كه يك مطلب غيبي را پشتوانه اين امر حسي و تجربه حسي قرار مي‌دهد و آن قياس اين است كه اگر اتفاق بود، اگر نظم ضروري بين اين دارو و آن بيماري نبود، هرگز شفا حاصل نمي‌شد. 🔸اين را كه كسي تجربه نكرده و اين را كه نديد؛ اين را با عقل تجريدي فهميد كه اگر نظم ضروري بين اين دارو و درمان آن بيماري نبود، اتفاقي بود که يك مورد، دو مورد، ده مورد بود، نه هزار مورد. 🔸ما درباره پير، جوان، زن، مرد، شهري، روستايي، درس‌خوانده، درس‌نخوانده آزمايش كرديم ديديم اين دارو جواب مي‌دهد؛ اين مطلب علمي را آن پزشك تجربه كرده يا با تجريد دريافت مي‌كند؟ 🔸پشتوانه هر معرفت تجربي، يك بحث عقلي تجريدي است كه اين غيب است و اين ايمان به غيب مي‌خواهد. 🔸اگر معرفت‌شناسي غيبي و تجريدي بود، تجربه بها پيدا مي‌كند و زنده مي‌شود؛ اگر كسي آن را انكار كند، مي‌گوييم شما اين هزار مورد را در اين شهر تجربه كردي، شهرهاي ديگر چطور؟ عصرهاي ديگر چطور؟ افراد ديگر چطور؟ 🔸لذا هيچ ممكن نيست تجربه سامان بپذيرد مگر به پشتوانه امر تجريدي. 🔹درس خارج تفسیر حضرت آیت الله العظمی /منبع پیشین @daftar_ayatollah_javadi_amoli