eitaa logo
دفتر تمرین (سعیدتوتونکار)
144 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
1.1هزار ویدیو
24 فایل
همه نیازمند آنیم که ناطق شدن را تمرین کنیم و گرنه در همان بخش اول باقی می‌مانیم. ارتباط با ادمین: https://eitaa.com/Saeedtotonkar
مشاهده در ایتا
دانلود
امام کاظم (علیه السلام) : به خدا قسم خیر دنیا وآخرت را به مومنی ندهند، مگر به سبب حسن ظن و امیدواری او به خدا و خوش اخلاقی اش و خودداری از غیبت مومنان. بحارالانوار ، ج۶ ، ص۲۸ (اللهم عجل لولیک الفرج)
هدایت شده از اخبار سوریه
این نقشه، سیستم عصبی کره زمین است که بشر ساخته است. کابل‌های فیبرنوری که قاره‌های مختلف را از بستر دریاها به هم متصل و باعث تبادل اطلاعات می‌شود. منابع غربی مدعی هستند که یک کشتی در باب المندب باعث قطع چهار کابل انتقال دیتا بین قاره‌ای شده و کارشناسان در تلاش هستند تا به هر شکل ممکن ترافیک را روی کابل‌های سالم منتقل کنند. باتوجه به اینکه غربی‌ها هیچ مدرک و مستندی برای متهم کردن ارتش یمن در حمله و قطع این کابل‌ها نداشته و ندارند، حالا کشتی را بهانه کرده‌اند. بدون شک هر اتفاقی برای این کابل‌ها افتاده باشد کار خود آنگلوساکسون‌ها است، همان کسانی که خط لوله گاز نورداستریم را قطع کردند اینجا هم نقش آفرین بودند. @syriankhabar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
غزه امروز نقطه عطف زمین و انسان است. همانجایی که جبهه باطل خود را در آنجا مجهز کرده تا هیمنه جهانی‌اش فرونریزد. امکان‌های بسیاری در اختیار دولت‌ها و ملت‌هاست تا مانع ادامه این ظلم شوند؛ اما سکوت آنان و حتی همراهی با نیروی شرّ مطلق اسرائیل باعث شده این مصیبت بزرگ همچنان امتداد داشته باشد. رگ‌های حیاتی رژیم صهیونیستی از میان کاخ‌های اعراب می‌گذرد. کلید مرگ رژیم سرطانی صهیونیستی زیر دست مسلمانان است؛ اما حمایت عملی و علنی آنان از اسرائیل به این شیطان مجسم اجازه می‌دهد تا تمام هنجارهای پذیرفته شده از هر شکل و نوعش را نادیده بگیرد. آیا ما نیز با آنان همراهیم؟! برخی از ما هنوز در صحنه غزه در کنار دیو پلید کودک‌کش ایستاده‌ایم و حمایت اساسی از آن داریم. همان کسانی از ما که شیطان بزرگ، آمریکا را حق مطلق می‌فهمند، امروز نمی‌توانند در کنار مردم غزه بایستند. این یعنی ما هنوز ناخالصیم. برخی از ما مرددیم به خاطر احتمال اختلاط حق و باطل. اما سؤال اینجاست که این وسواس از تعهد و تقید به حق است یا به واسطه تمکین بر وسواس خناس و غلبه نفاق؟! قطعا در هیچ مرزبندی شرعی و عرفی و قانونی چنین ستمی توجیه ندارد و روا داشته نمی‌شود. رفتار اسرائیل با مردم غزه حتی با مناسبات انسان و حیوانات و انسان و گیاهان و انسان و اشیاء نیز خوانایی ندارد. اسرائیل هیچ اندازه‌ای را برای محق بودن خویش باقی نگذاشته و اسراف در ظلم و ستم را به منتهای خودش رسانده. تمام کسانی که به نحوی علیه اسرائیل موضع نمی‌گیرند، در گناه اسرائیل شریکند و عقوبت شدید و سخت تاریخی این جهانی و عظیم و دردناک آن جهانی گریبانگیر آنان خواهد بود.
باور نکن که خدای این کودک مظلوم به تو رحم خواهد کرد، اگر می‌توانستی قدمی برداری و پرهیز کردی. پرهیزکاری در انکار ظلم، رواداری ستم است. هیچ نقطه‌ای منطقة الفراغ نیست. وقتی او زنده زنده می‌پوسید و می‌فرسود و چشم‌هایش جهان را تماشا می‌کرد و نگاهش زندگی را تمنا می‌نمود و تنش ذره ذره آب می‌شد و خونش خشک می‌گشت تا تمام شود، ما مشغول چشم‌پوشی از باطل و همراهی با نظام حاکم شیطانی جهانی بودیم. آری ما... اگر ما از تردید و دودستگی و تزلزل و تفرقه رها می‌شدیم و آن «ما»ی یکپارچه هماهنگ علیه طاغوت شکل می‌گرفت، آنگاه شیطان نمی‌توانست اینگونه در زمین علیه انسان طرح و نقشه خویش را پیش برد و فرزندان آدم را در تحریم و اسارت، ذره ذره با شکنجه به مرگ دردناک محکوم نماید. فریاد این دختربچه مظلوم فلسطینی ما را به لبه پرتگاه جهنم قهر خدا نزدیک کرد و اسرائیل این برده دست‌پروده هیولای عصیان و شیطان، صورت هتاک و سفاک انسان را به اهل آسمان نشان داد تا در دادگاه عدل الهی هیچ دفاعی برای آنان که به نتیجه نرسیدند باقی نماند. قطعا آنکه در این معرکه سمت و سوی حق را نیافت خون شیطان در رگ‌هایش جریان دارد و این شراکت ذاتی یا عرضی در شرارت، دلیل عذاب الیمی است که خداوند بر اصحاب آتش مهیا فرموده است. خداوندا بر ما رحم کن و از این مهلکه وحشتناک رهایمان کن. خداوندا بین ما و حق جدایی میانداز. خدایا ما از آتش قهر تو می‌ترسیم. از آه مظلوم می‌هراسیم. خدایا بر ما رحم کن.
امروز جانم تار و کدر است. هر چه می‌گردم جز تردید موقت و ملاحظه بی‌موردی که در احقاق حق یک نفر در همان سحرگاهان داشتم دلیلی نمی‌تواند داشته باشد. احساس می‌کنم نگاهم را بر سرم می‌کوبند و پاسخم را نمی‌دهند و سر برمی‌گردانند. حال و هوایم خوب نیست. نگرانم در این واپسین ساعات شعبان که آیا تأخیر در دفاع از حق و تزلزل و تردید در پاسخ فوری و قاطع به باطل در این روزها و ساعات و لحظات لطیف بخشوده خواهد شد؟! یا باید تمام روزهای آسمانی پیش رو را در تبعید هبوط به اسفل السافلین خودخواهی بگذرانم؟! آنچه باعث تأخیر من شد آیا خباثت درونی بود یا عدم آگاهی پیرامونی و عجز و عدم آمادگی عملیات میدانی؟! شاید هم هر سه. اگر مهیای جهاد نباشی، ناگهان امتحان ساده‌ای سر می‌رسد و تعیین می‌کند که در کدام سو ایستاده‌ای. آنگاه اگر بر نامه تو مهری زدند، حجاب بین تو و بهشت بالا می‌رود و زمین لغزنده به جهنمت می‌راند و پشت درهای سنگین آن حبس می‌شوی. تویی که گمان می‌کردی بهشت از هفت دروازه تو را به سوی خود می‌خواند. چه بسیار آزمون‌ها که در قلب برگزار می‌گردد و تکلیف ما را با گذشته و آینده معلوم می‌کند. زیرا قلب نه گرفتار زمین است و نه درگیر زمان. فاصله‌ای بین قلب مظلوم و عرش آسمان نیست. وقتی می‌لرزد، می‌لرزاند و چون عرش خدا به لرزه درآمد، تمام تقدیرات عالم به طوفان قهر و غضب خدا متلاطم می‌گردد و هر که را بسته غیر اوست مجازات می‌نماید. وای به حال من که آسمانم را چنین به خشم آوردم و زمینم را دچار قحطی و بهت و حیرت کردم. لحظات آه مظلوم نه با ساعات دنیایی که در دور آخرت ترجمه می‌شود. ما چه می‌دانیم آن چند لحظه ترس و اضطراب، یعنی چند سال و‌ چند قرن و چند هزاره؟! شاید یک لحظه را به جاودانه بردارند. گاهی نقطه‌ها گنجایش بی‌حد و مرز دارند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌تغییر راهبرد دشمن 💠رهبر معظم انقلاب: امروز تاکتیک عبارت است از؛ تزویر، تحریف، دروغ گویی، وسوسه کردن، خلاف واقع نمایی، بدبین کردن ملت ها به خود و... 💥مراقب تاکتیک دشمن در هر لباسی باشید... 🇮🇷دکتر محمد سجاد شیرودی...👇 🎙@drshiroody 🎙@drshiroody 🎙@drshiroody
نقطه مردم... خروجی ترویج و توسعه بدبینی‌ها نسبت به انتخابات و نتایج آن به تدریج این روحیه را تقویت می‌کند که ما ایرانی‌ها انتخابات هم بلد نیستیم. اما واقعیت چیز دیگری است. وقتی نگاه فرایندی به نهاد انتخابات داشته باشیم، می‌بینیم که مردم‌سالاری یک شدن است و مردم‌سالاری دینی یک شدن مضاعف. هیچ ملتی از ابتدا در انتخابات ماهر نبوده است. همه تمرین و تجربه کرده‌اند و همه آموخته‌اند و به یک دانش انباشته و روش بهتر و نقطه بهینه نزدیک شده‌اند. انتخابات باعث می‌شود تمام اندیشه‌ها و اندوخته‌های دانشی و بینشی در یک ملت به مرحله آزمون رسیده، پالایش و ویرایش شوند و نسبت خود را با واقعیات صحنه پیدا کنند. به عنوان کسی که در سوی ایران ایستاده و به هیچ وجه نمی‌خواهد ایرانی بودن خویش را در هیچ لایه هویتی و دایره هستی‌شناختی، انکار کند و همه ایران و ایرانیان و همه ایرانیت را یکجا در یک تن می‌فهمد و می‌خواهد و می‌پذیرد و برای ارتقاء و تکاملش می‌اندیشد و به آن افتخار می‌کند و سپاسگزار آن است، چنین می‌فهمم که انتخابات اخیر هر چند از جهت قدرمطلق عددی پرفروغ نبود؛ اما از حیث کیفی و معنایی بسیار با شکوه و پرافتخار بود. مقام معظم رهبری از این انتخابات به عنوان جهاد مردم یاد کردند. متأسفانه نفس اماره ملت ایران یعنی جریانات منفی‌باف و غربگرا که دائما جنبه‌های سلبی و نیست‌ها و فقدان‌ها را می‌بینند و می‌فهمند و رصد می‌کنند و برجسته می‌نمایند، سعی کردند حدود 60 درصد از جمعیت را در جبهه مقابل صورت‌سازی کنند. گذشته از اینکه بنده این نوع نگاه نامهربانانه را منافقانه و خائنانه می‌دانم، عرض می‌کنم، ملتی که 40 درصد آن در خط مقدم یک جهاد بین‌المللی حاضر شوند و فرصت‌های خود را در اختیار مبارزه قرار دهند عیاری بسیار بالا و استثنائی دارند. هیچ گاه در هیچ مقابله‌ای همگان به خط مقدم گسیل نمی‌شوند. مردم یعنی همه مردم به عنوان یک ابرانسان، در یک طیف کاملا متنوع و چند سویه فهمیده می‌شوند. وقتی مقام معظم رهبری از جهاد مردم سخن می‌گوید، به عنوان ولیّ جامعه آن را به مردم و غیر مردم تقسیم نمی‌کند. ادبیات تقسیم مردم و ایجاد تفرقه و شکاف بین آنان و تحریک گسل‌ها و طبقات و اصناف علیه هم برای تولید آشفتگی و استحصال ضدقدرت چیزی است که دلالان و واسطه‌بازها و اعوان و انصار و همراهانشان از مردم می‌فهمند. این همان نگاهی است که در انتخابات‌های مختلف به آن تصریح کردند و عملا مردم را چند پاره نمودند و باعث تحقیر ایران و ایرانی شدند. اما رهبر جامعه، مانند برخی جریان‌ها که مورد بی‌اعتنایی ملت قرار گرفتند، مردم خویش را اجزاء چندپاره نمی‌بیند. او مردم را حزبی و گروهی و قبیله‌ای نمی‌فهمد. بلکه مردم در منظر ولی فقیه یک واحد یکپارچه‌اند. آنان اعضاء یکدیگرند.یک واحد کل که با هم و برای هم زندگی می‌کنند و برای هم جان می‌دهند. رزم و بزمشان با هم است. از این منظر حضرت آیت الله خامنه‌ای، جامعه ایران را که 40درصد آن در خط مقدم حاضر شد، جامعه‌ای مجاهد شناسایی می‌کند. آری این نقطه مطلوب و شایسته شأن ملت بزرگ ایران نیست. اما این برای ملتی که ده‌ها سال زخمی و دردکشیده جریانات ضد مردم داخلی و خارجی است، آمار شگفت‌آوری به شمار می‌آید. تاب‌آوری و توانمندی ذاتی این ملت مثال‌زدنی و کم‌نظیر است. وضع طبیعی دنیا این است که اگر فشارهایی که به ملت ایران وارد شد به ملتی دیگر وارد می‌شد، فروبپاشد و از هم پراکنده گردد. اما این ملت با همه فشارها یک هسته سخت فشرده 40درصدی دارد که به عمق سیاسی قابل قبولی رسیده و انعطاف‌پذیری بسیار زیادی نسبت به واقعیات پیدا کرده و شخصیت جهانی‌اش شکل گرفته و فهم اجتماعی‌اش بلوغ یافته و قدرت اجتهاد در یک سطح قابل قبول نسبت به مسائل روز سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، امنیتی را دارد. فراموش نمی‌کنیم که بخش زیادی از همین مردم دردهای فراوانی را متحمل شدند که گاه نمی‌توان انتظار داشت به این آسانی‌ها التیام یابد. اما این ملت موج زد و از تمام آن موانع عبور کرد و خود را به صندوق رأی رساند و حضور 40درصدی‌اش را در تاریخ ثبت نمود. این ملت با تن مجروحش در سوی زندگی ایستاد و به آنان که انتظار مرگش را می‌کشیدند یک نه محکم و به یادماندنی گفت. چه کسی انتظار این حماسه را داشت؟ برای من خاطره نمایندگانی تداعی می‌شود که پس از حادثه غمبار هفتم تیر در بستر بیماری و با تنی مجروح و زخمی و تحت مداوای تیم پزشکی در مجلس حاضر شدند تا جلسه از حد نصاب نیافتد. مردم با ایمانی استوار، امیدوار و با نشاط همواره خود، به سوی صندوق‌ها شتافتند و نشان دادند که قدر نعمت انتخابات را می‌دانند و اجازه نمی‌دهند استبدادهای آشکار و پنهانِ خرد و کلانِ داخلی و خارجی، خود را بر تقدیر ایران تحمیل کنند و دوباره ما را به گذشته تاریک بازگردانند. بدخواهان و فرصت‌طلبان از چه شادند؟! همدلی و همراهی و همنشینی و همزبانی با دشمن آنان را به کدام افتخار رسانده؟! در کجای قصه ایستاده‌اند و به کدام افق می‌نگرند؟! چرا هر دیگی که برای آنان نجوشد را نجس می‌کنند؟! این چه شیوه دلداری و همدردی با مردم است؟! آنان خود را اهل کدام ایران می‌دانند؟! نظام اسلامی در نقطه مردم ایستاده و بر آن تأکید دارد. دشمنان آن هر چه و هر که و هر چقدر باشد نمی‌تواند تردیدی بر اراده ملت وارد کند. مردم در تمام فراز و فرودها و با تمام نقاط ضعف و قوت، تصمیم گرفته‌اند بر هر ضدمردمی که بخواهد قدرت آنان را مصادره کند و مصرف شخصی نماید، پیروز شوند. قدرت انتخابات باید خرج شخصیت ملت شود و آنان را تقویت
کند. عده‌ای مثل همیشه می‌خواهد بر سر صندوقی بکوبند که آنان را انتخاب نکرده است. اما قطعا موفق نخواهند شد. انتقام از مردم رسم همیشگی کوتاه‌قامتان سیاست بوده است. آنان که جز به منافع شخصی و حزبی و گروهی و قبیله‌ای خویش نمی‌اندیشند و مردم را تا زمانی مردم می‌فهمند که به آنان رأی دهد و با آنان همراه گردد. جماعتی که مردم بارها آنان را آزمودند و هر بار جز درد و رنج و عقب‌ماندگی از خود به یادگار نگذاشتند. جماعتی که عیار مردم‌سالاری آنان همواره ده‌ها سال از مردم عقب‌تر است.
هدایت شده از فکرت
🔸#عکس_نوشت ا #انتخابات ☑️ نخبگان دگراندیش، جامعه را به سمت توده‌ای شدن سوق می‌دهند 🖋داوود مهدوی‌زادگان 🔰 هیچ نوع نسبت توده‌وارگی به انقلاب ما متصل نمی‌شود." جامعه ما به هر میزان که مدرن‌تر می‌شود، توده‌وارگی ما شدت بیشتری به خود می‌گیرد. شکل‌گیری آن نیز به واسطه عملکرد نخبگان است. 🔰جامعه انقلابی و دینی ما از یک عقلانیت مستحکم برخوردار است که روشنفکران را آزار می‌دهد. این عقلانیت مانع از توده‌وارگی جامعه که مطلوب آنان است می‌شود. ➕مطالعه مطلب در «وبگاه فکرت» 📮فکرت، رسانه اندیشه و آگاهی وبگاه| فکرت |مدرسه فکرت | رادیو فکرت
هدایت شده از KHAMENEI.IR
📢 پوستر جدید KHAMENEI.IR با جمله‌ای از رهبر انقلاب درباره فلسطین و کاشت امروز درخت زیتون! 💗 سلام بر فلسطین، سرزمین زیتون و مقاومت 📥 نسخه قابل چاپ👇
یافته‌های جدید نشان می‌دهد که مغز به جای دریافت، فیلتر می‌کند. فرض کنید مغز به سان تصفیه‌خانه‌ای عمل می‌کند که دادها وارد آن می‌شوند و از هم جدا می‌گردند و سرانجام بخشی از آنها در جان شما می‌نشینند. در این نوع نگاه جهان سراسر علم و آگاهی و دانش است؛ اما به دلایل مختلف شخصی و شخصیتی و محیطی هنگام عبور از لایه‌های شخصیتی و پیمودن مراتب خودیت (منیت) دچار تغییراتی می‌شود و بخش زیادی از آن جداسازی شده رسوب می‌کند و سرانجام به مغز فرد می‌رسد. آن چیزی که مغز دریافت می‌کند تنها ذره‌ای از آن چیزی است که وجود دارد و می‌تواند بیابد.
پدرم، خادم الحسین (ع)، خادم الحرم(ع)، خادم‌المولا(ع)، آسمانی شد.
خادم الحسین... سال‌ها پیش در همین ساعات ناگهان بی‌مقدمه خبر رسید که پدرم دست از زندگی این دنیایی شست و به آب حیات آخرت وضوی جاودانگی ساخت. هنوز بغض آن لحظه‌ها و ساعات و روزها با من است و رهایم نخواهد کرد تا در محضر رب العالمین دست‌ها و قدم‌ها و پیشانیش را ببوسم. دقایقی پیش با خبر شدم که او نیز بند تعلق از زمین خاکی برید تا در آغوش آسمان و اهل آن، آنجا که جز نور نیست، آرام بگیرد و با درد و سختی و تنگی قفس نفس بیگانه شده با طبقات عزت و عظمت و جمال و جلال و جبروت آفریدگارش آشنا گردد. بی‌گمان وقتی با او مواجه می‌گردد شاد است. از بین بندگان خدا به سوی خدای بندگان رفتن برای او بی‌تردید باشکوه‌ترین و تکرارناپذیرترین تجربه‌هاست؛ اما.... اما بگذار تعارفات را کنار بگذارم و بگویم خوشا به حالش. وقتی پسرش خواست او را در اضطراب و اضطرار غم و اندوه و حسرت حرمان یاد کند، انگار بی‌اختیار او را با حقیقتش بودنش نامید و یاد ما داد. انگار نامش در آسمان خادم بود. خادم الحسین، خادم الحرم، خادم المولا... پرنده رنجور خیالم را پرواز دادم تا بگوید چه می‌بیند. به کربلا شتافت. آری سحرگاه جمعه است. حسین علیه السلام مهمان دارد. همه انبیاء و اولیاء و اوصیاء و اصفیاء و علماء و صلحاء و شهداء و مؤمنین در مجلس نور اقدس عصمت الله الکبری، حجت الله علی الحجج، صدیقه شهیده، فاطمه زهراء علیهم صلوات الله و سلامه برای. اظهار همدردی و همدلی حاضر می‌شوند. چه سری در این شب‌های جمعه است. خادم الحسین، زائر نیست، مجاور است. او اهل خانه است. بر سر سفره ارباب بزرگ شده و آنجا می‌نشیند. نشنیدم که سفره‌هایشان را از خادمان جدا کنند. شب جمعه انگار روح مؤمن هر بار فرار می‌کند به خانه‌اش. اما باز می‌گردد تا اینکه... تا اینکه یک بار دیگر تاب غربت ندارد. نمی‌تواند بازگردد. از این همه دوری خسته شده. آنقدر دل دل زده، آنقدر اشک ریخته، آنقدر ناله کرده، فریاد زده، بر سر و سینه کوفته و از دوریش استغاثه کرده تا اینکه مثل امشبی، پذیرفتند که دیگر باز نگردد. آری گویا او از این پس در کربلا ساکن است. خادم الحسین... فکر کن وقتی به کسی می‌اندیشی تا دست‌پاچه نامش را صدا بزنی، اولین تبادر ذهنی تو خادم الحسین باشد. من باور نمی‌کنم این عنوان در هیچ آسمانی محدودیت و محرومیت سیر و سفر داشته باشد. نام حسین کلید تمام درهای نور است و امان از تمام دیوارهای آتش. خادم الحسین در شب جمعه ۱۸ اسفند، مصادف با ۲۷ شعبان، تنها ۳ روز مانده تا شهر الله به کربلاییان پیوست تا رمضان امسال را از آن روی بودن ملاقات کند. او امسال قرار است شب‌های قدر را بی‌پرده تجربه کند. با حقیقت شب قدر همراه گردد و زندگی ابدی‌اش را جشن بگیرد. خوشا به حالت حاجی خادم؛ خادم الحسین... آیا دیدی مجلس حسین را... آیا ارباب را زیارت کردی؟!!! آیا دیدی آن سرزمین خودآسمان را؟! آیا بی‌تابی رسول الله را مشاهده کردی؟!!! ضجه‌های فاطمه زهرا را چطور؟! مادر عباس بن علی هم بود؟! زینب چه؟! حسن چگونه برای برادرش می‌گریست؟! گمان من این است که او یک چشم به پدر داشت و یک چشم به مادر. او از بی‌تابی‌های مادرش بی‌تاب می‌شود. او پسر بزرگ فاطمه است. همراه و همسفر کوچه‌های فاطمه تنها اوست.... حاج آقای علیان نژاد خادم الحسین، این هفته رفتی و دل نکندی؟! اینجا اما نفس عزیزانت از حسرت و وحشت و درد دوری تو به تنگ آمده. آنجا دعایشان کن. بگذار فرشته‌های حرم دعای خادم را آمین بگویند. بگذار آرام بگیرند. بگذار آسایش تو را به قیمت فراق تو بپذیرند. حاجی آقا خادم الحسین. حجت مقبول. جان کعبه را زیارت کردی. ما را هم دعا کن و همه کسانی که با خواندن این پیام تسلیت فاتحه‌ای برایت بر بال صلوات می‌نشانند و به خانه دوست، کربلا پرواز می‌دهند. سلام علیکم خادم الحسین و رحمت الله و برکاته.
می‌خواهم مجموعه‌ای از صوت‌ها را به اشتراک گذارم که برای من بیشتر یک رمان علمی است. لازم نیست همه چیزش را باور کنید؛ همانطور که نمی‌توان همه چیزش را انکار کرد. اما می‌توان با آن مسئله‌دار شد و بزرگ‌تر اندیشید و وسیع‌تر دید. ما نیاز داریم جهانی شویم و راه‌های آن را جستجو کنیم. یکی از آن راه‌ها که آغاز می‌تواند باشد، یافتن مسائل جهانی نسبت آن با ما و نسبت ما با آنهاست. حالا به صوت‌ها گوش می‌سپاریم. من شخصا با سرعت دوبرابر شنیدم و بیشتر لذت بردم. برای جمله‌های طلایی داشت که دوست داشتم روی آنها تأمل و توقف کنم. البته هر کس سلیقه‌ای دارد. امیدوارم لذت ببرید.
بسته مطالعه جهان، را می خواهم به نقطه مطالعات ژئوپولتیک اختصاص بدهم!! بله درست شنیدید! کسانی که معتقد به تحلیل های ژئوپولتیک هستند، اعتماد به نفس بسیار بالایی دارند و احساس می کنند که بالاترین علمی هستند که همه علوم بشری ذیل آنهاست و کسی بالاتر از آنها نیست. تا اینجا که من فهمیدم، فقط یک علم هست که کَل ژئوپولتیکی ها را می خواباند، آن هم است! مطالعات اقلیم یا همان چیزی که ما با عنوان ها و ها در جهان می شناسیم، ظرفی است که تکلیف آینده و ما موجودات را مشخص می کند! خنده دار این است که بگویم، مطالعات اقلیمی مدرن می گوید که «مدرنیته گند زده است!!» و ما هوا زی ها یا اصلا پایان این قرن را نمی بینیم و یا کمتر از 10 درصد ظرفیت جمعیتی بشر پایان این قرن را می بینند! چون ما همه اکسیژنهای اقلیم زمین را مصرف کردیم و حالا اندازه کربن تثبیت نشده و دی اکسید آن، دیگر جای چندانی برای مصرف کنندگان اکسیژن باقی نخواهد گذاشت!! در این موضوع هم خوش بیان تر از پیدا نکردم که برایتان بگذارم! پادکست های این فصل را با احتیاط گوش بدهید و در نگران شدن عجول نباشید و به خودتان کمی فرصت بدهید! به طور طبیعی، هر کس درگیر مطالعات اقلیمی می شود، یک دوره افسردگی را طی می کند! مراقب خودتان باشید!!☺️ ⚠️ قبلا هم این پادکست ها را اینجا گذاشته بودم، اما جای درستش اینجا بود و با این توضیحات... ⏪ همچنان بسته مطالعه جهان ادامه دارد.. 🆔 @social_theory
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 استاد رحیم‌پور: اگر بتوانیم ده قلم مؤثر را فعال کنیم، بهتر از هزار شمشیر است و شمشیر از دست هزاران شمشیرزن خواهد انداخت‼️ 🎬 آنتی سلبریتی https://eitaa.com/joinchat/2067791886C00959371cb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹چکیده‌ اعترافات دکتر اسماعیل اکبری، مشاور عالی وزیر بهداشت سابق (نمکی) در برنامه‌ تلویزیونی: «ما (وزارت بهداشت) برای کاهش بی‌سابقه و شگفت‌انگیز جمعیت (از سازمان بهداشت جهانی) جایزه گرفتیم و پُز دادیم که پدر مردم را درآورده‌ایم و افتخار هم کردیم! 🔰 دروغ گفتیم که بارداری زنان زیر بیست سال و بالای چهل سال، خطر دارد! بارداری، امری الهی و طبیعی است و غربالگری و سونوگرافی مادران باردار، غلط است!»‌ انتشار این ویدئو برای دیگران صدقه جاریه است عزیزان لطفا کوتاهی نفرمایید... ┏━━ °•🖌•°━━┓ @jahad_tabein ┗━━ °•🖌•°━━┛
نشانه باعث یاد است و یاد مایه انس و انس شروع علاقه و علاقه آغاز محبت و محبت دلیل حرکت.
ما دوست داریم راحت باشیم. دوست داریم استراحت کنیم. ما زمان تعطیلی و فرصت فراغت را دوست داریم و حاضریم برایش هر کاری بکنیم. وقتی حاکمان این را فهمیدند، شروع کردند به تولید ابزارهایی برای راحتی ما. چون ما حاضر بودیم برای به دست آوردن آن ابزارها هر کاری بکنیم و حاکمان همین را می‌خواستند. لذا خواسته‌هایشان از ما را در مسیر کسب ابزارهای راحتی قرار دادند. حالا هر کس به طمع داشتن راحتی بیشتر، خواسته‌های بیشتری از حاکمان را برآورده می‌کند. اما... اما انگار یک اشکالی در این میان وجود دارد. هر چه بیشتر کار می‌کنی کمتر احساس راحتی می‌کنی!!!! شاید خوب کار نمی‌کنی!!! شاید همه توان خودت را به کار نمی‌گیری!!! شاید تمرکز کافی نداری!!! نکند تو ارزش راحتی را نداری!!! شایدهای زیادی که همه آنها را همان حاکمان به تو القاء‌ کرده‌اند تا سؤال درست را نپرسی. نکند این رابطه یک جایش اشکال دارد؟! اما کجای رابطه می‌تواند اشکال داشته باشد؟! قدم اول اینکه خداوند فرموده ما انسان را در سختی آفریدیم. در سختی آفریدیم یعنی آفرینش در سختی شکل گرفته و معنادار شده است. آیا می‌توانی از این ظرف خارج شوی؟! امکان ندارد. پس ابزارها چکار می‌کنند؟! ابزارها به روش‌های مصنوعی، صورت طبیعی خستگی را به صورت غیرطبیعی آن تغییر می‌دهند. راحت‌طلبی همان فرصت طلایی برای برتری‌طلبان است. برای زیاده‌خواهان. شما دوست داری راحت باشی و حاضری بهایش را بپردازی. بهایش بردگی است. شما با رضایت خاطر آن را می‌پردازی و سلطنت را به آنها هدیه می‌دهی. حالا می‌بینی که بها را داده‌ای اما راحتی که گمان می‌کردی به تو نرسید. هر روز امکان‌های راحتی تو به جای اینکه بیشتر شود، کمتر می‌شود و از طرفی بهای راحت بودن نیز به خاطر استقبال بسیار زیاد مردم بیشتر و بیشتر می‌شود و تو فرصت کمتری داری که فکر کنی چرا این معادله درست کار نمی‌کند!!!. انسان ابزارساز شروع کرد به ساختن ابزارهای راحتی. با این کار خواست شیب طبیعت را جبران کند. از جیب طبیعت ابزارهای ضد طبیعت ساخت. جریان میل و نیاز طبیعی تبدیل شد به میل و احساس نیاز مصنوعی. ما راحتی می‌خواستیم؛ اما مسئله این بود که به دست آوردن راحتی از دنیای بیرون ناممکن بود.