اگه دلم مثل ظاهر تو باشه وای به حال من.
اگه دلت مثل ظاهر من باشه خوش به حال تو.
هر گناه یک سیاهی دارد و هر ثواب یک نوری.
با شمعهایی که روشن میکنیم، میتوان ظلمت شب را به صبح رساند. آیا صبح نزدیک نیست؟!
هر کس هر چه در توان دارد خوبی کند.
حالا یک خوبیهایی عمیقتر است. مثل اخلاقیات. یک خوبیهایی خیلی عمیق است. مثل اعتقادات.
خوبیهای عمیقتر قدرت بیشتری برای پشتیبانی دارند. نور بیشتری در خود پنهان دارند. اگر متصل شوند به عمل صالح ماندگارترند. روشنیبخشترند. اما اگر عمل خوب به حباب اخلاق کریمانه و منبع اعتقاد صحیح متصل نباشد، دیگر فتیلهای نیست که مادام باشد. بلکه میسوزد و خاکستر میشود.
هوی نفس به سرعت عمل خوب را میسوزاند. اکسیده میکند و تمام میشود.
شاید تفاوت عمل صالح و عمل فاسد اینگونه نیز باشد.
عمل فاسد روح ندارد. مادی و جامد است. ظاهر خوبی دارد ولی به سرعت میسوزد تمام میشود. خیری ندارد. گاهی حتی چون حفاظی ندارد، خاموش میشود. یا نه چون قدرتمند است، شعله میشود و میافتد به خرمن و همه چیز را میسوزاند. میشود مفسد. میمیراند.
اما عمل صالح چنین نیست. وفادار است به روز به روشنایی به خورشید. از تاریکی بیزار است. هر چند خود تنها در تاریکی فرصت عرض اندام دارد.
عمل صالح میداند که ریشه در خورشید دارد. به خود نمیبالد. مغرور نمیشود. میداند هر چه نور و گرما در زمین است، از آن چشمه آسمانی است که سخاوتمندانه شب و روزمان را آباد کرده...
حرف، حرف آورد.
خوبیهایمان را اگر عمیق کنیم و ریشهها را از هوی نفس پایینتر ببریم و محبت و عصمت را بفهمیم، آنگاه اعمالمان شبهای تار خود و دیگران را روشن خواهد کرد.
راستی یک اشاره برای اهل دقت...
چراغ هر چه برافروختهتر باشد برای دیگران، هر چه نورانیتر باشد برای در شب ماندگان، خودش بیشتر میسوزد. این گنجایش درد از مقامات چراغ است.
خورشید را ببین. اگر نپذیرفته بود آن حرارت را که خورشید نمیشد. قصه همان است. اگر سودای خوبی داشتی باید آماده درد باشی بی دود و بی داد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ماه_رجب
🎥 شهید صدرزاده: ماه رجب بود... درِ رحمت خدا خیلی باز بود...
هدایت شده از Ali sharifodin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱هر روز خود را با
بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ
آغاز کنید 🌱
⏳امروز : چهارشنبه
☀️ 5 بهمن 1401 شمسی
🌙 3 رجب 1444 قمری
🌲 25 ژانویه 2023 میلادی
ذکر روز :
یا حی و یا قیوم
این ذکر موجب عزت نفس است
┅• |•⊰❁⚘️〇⃟❄️⚘️❁⊱•|
🌹صلوات خاصه امام هادی (علیه السلام )
💟 «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ وَصِيِّ الْأَوْصِيَاءِ وَ إِمَامِ الْأَتْقِيَاءِ وَ خَلَفِ أَئِمَّةِ الدِّينِ وَ الْحُجَّةِ عَلَى الْخَلائِقِ أَجْمَعِينَ اللَّهُمَّ كَمَا جَعَلْتَهُ نُورا يَسْتَضِيءُ بِهِ الْمُؤْمِنُونَ فَبَشَّرَ بِالْجَزِيلِ مِنْ ثَوَابِكَ وَ أَنْذَرَ بِالْأَلِيمِ مِنْ عِقَابِكَ وَ حَذَّرَ بَأْسَكَ وَ ذَكَّرَ بِآيَاتِكَ وَ أَحَلَّ حَلالَكَ وَ حَرَّمَ حَرَامَكَ وَ بَيَّنَ شَرَائِعَكَ وَ فَرَائِضَكَ وَ حَضَّ عَلَى عِبَادَتِكَ وَ أَمَرَ بِطَاعَتِكَ وَ نَهَى عَنْ مَعْصِيَتِكَ فَصَلِّ عَلَيْهِ أَفْضَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ وَ ذُرِّيَّةِ أَنْبِيَائِكَ يَا إِلَهَ الْعَالَمِينَ.».
👈 ما سامرا نرفته گدای تو میشویم
👈ای مهربان امام فدای تو میشویم
👈هادی خلق، کوری چشمان گمرهان
👈 پروانگان شمع عزای تو میشویم
التماس دعای فرج🌤🌿
┅• |•⊰❁⚘️〇⃟❄️⚘️❁⊱•|
🏴«اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی فَاطِمَةَ و اَبِیهَا وَ بَعلِهَا وَ بَنِیهَا وَ السِّرِّ المُستَودَعِ فِیهَا بِعَدَدِ مَا اَحاطَ بِهِ عِلمُک»
دفتر تمرین (سعیدتوتونکار)
اسلام بزرگترین دین خداست. پذیرفتنش نیازمند شرح صدر هست. سعه صدر یعنی چی؟! یک مثال: شما وقتی رایانه
اسلام دین بزرگان است. أنتم الأعلون إن کنتم تعلمون...
هدایت شده از سعید توتونکار
چند روز پیش تیم انتحاری مشابه آنچه در شاهچراغ بود در قم قبل از انجام عملیات دستگیر شد.
چرا این خبر را میگویم؟!
برای اینکه بدانیم هر چند به حسب ظاهر شهر آرام است؛ اما در لایههای زیرین هنوز کلی داستان نیمهکاره داریم.
هنوز ناامنی وجود دارد. هنوز نیروهای امنیتی و انتظامی ما مجبورند بین بد و بدتر یکی را انتخاب کنند.
مراقبتهای شبانهروزی از امنیت شهر باعث شده تا تمرکز آنها روی مسئلهای مثل حجاب کمتر شود. این به معنی بیخیالی نیست. هنوز پهنه عملیات دشمن وسیع است.
کشور نیازمند بسیج مردم است. مردم باید بیایند کف خیابان. نگذارند آتش به درون خانهشان برسد. بروند به استقبال جهاد. همان کاری که جمهوری اسلامی در موضوع محور مقاومت کرد. و همان چیزی که منافقین اصلاحطلب نمیخواهند. یعنی مقاومت. یعنی جهاد. یعنی دخالت مردم مؤمن و اصیل ایران در روند فرهنگی و اجتماعی جامعه.
جریانی که در شکافها تکثیر میشود و در بحرانها قدرت میگیرد و در بنبستها معنی پیدا میکند، نمیخواهد مسئلهها حل شوند. آنها عاشق نقاط ضعف و دشمن نقاط قوت هستند. در زمان آرامش و امنیت آنها هیچ نیستند.
اگر تفرقه باشد، اختلاف و تنش باشد، جنگ و دعوا باشد آنها زنده میمانند. لذا از آن پشتیبانی میکنند. برای آنها مسئله بودن و نبودن است.
اگر جریان انقلابی بلد باشد کار فرهنگی و اجتماعی کند. بلد باشد به سهم خود فساد را از جامعه دور کند و مردم را خوشحال کند، منافقین منجمد و دستبسته خواهند شد.
هدایت شده از Ali sharifodin
🌱هر روز خود را با
بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ
آغاز کنید 🌱
⏳امروز : پنج شنبه
☀️ 6 بهمن 1401 شمسی
🌙 4 رجب 1444 قمری
🌲 26 ژانویه 2023 میلادی
ذکر روز :
لااِلهَ اِلَّااللهُ المَلکُ الحقُّ المُبین
موجب افزایش رزق و روزی می شود
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
شادی روح رفتگان،
پدران و مادران و تمام مسافرین
آسمانی، بخوانیم فاتحه و صلوات
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
┅• |•⊰❁⚘️〇⃟❄️⚘️❁⊱•|
حدیث روز
پیامبر اکرم (ص ) :
هرکس بعد از نمازها سوره توحید را بخواند پنج چیز نصیبش می شود:
۱-رزقش زیاد
۲-عمرش طولانی
۳-خیر دنیا وآخرت
۴-آرامش
۵-دعایش مستجاب میشود
✅ میدانستید.....
امام علی علیه السلام فرمودند: درماه رجب زیاد استغفارنمائید چون در هر لحظه از این ماه ، خداوند مقداری از بندگانش را از جهنم آزاد می کند. وهرشخص دراین ماه زیاداستغفرالله گوید فرشتگان بر او مژده بهشت را میدهند
✍بدانیم .....
فضيلت کمک به دیگران در ماه رجب هرکس در این ماه مشکل مؤمنی را حل کند و یا مسلمانی را از غم و غصه آزاد سازد خداوند متعال به او بهشت فردوس را می دهد
🍄 چه زیبا میگوید.....
رسم دنیا درهمین است آنکه آمد رفتنی ست
بعدِ رفتن نام نیکت بر زبانها ماندنی ست
تا توانی خلق را ازخود مرنجان با سخن
آنکه بالاتر نشیند ، آخرش افتادنی ست
┅• |•⊰❁⚘️〇⃟❄️⚘️❁⊱•|
🏴«اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی فَاطِمَةَ و اَبِیهَا وَ بَعلِهَا وَ بَنِیهَا وَ السِّرِّ المُستَودَعِ فِیهَا بِعَدَدِ مَا اَحاطَ بِهِ عِلمُک»
هدایت شده از مواجهات
🔸 روایت در احوال و افعال یاران مهدی
روایتی که در آن، احوال و افعال یاران حضرت مهدی را (ظاهرا قبل از ظهور) شرح داده است:
وصفي شورانگيز از كلام امام حسن عسكري علیه السلام خطاب به فرزندشان حضرت بقیّة الله:
" وَ کَأنَّکَ يا بُنَيَّ ، بِتَأييدِ نَصرِالله وَ قَد آنَ وَ بِتَيسيرِ الفَرَج وَ عُلُّوِ الکَعبِ وَقَد حانَ ، وَ بِالرّاياتِ الصُّفرِ وَ الاَعلامِ البيضِ تَخفِقُ عَلي اَثناءِ اَعطافِکَ ما بَينَ الحَطيمِ وَ زَمزَمَ ! وَ کاَنَّکَ بِتَرادُفِ البَيعَه وَ تَصادُفِ الوَلِيِّ ، يَتَناظَمُ عَلَيکَ تَناظُمَ الدُّرِّ في مَثانِي العُقُودِ وَ تَصافٌقِ الاَکُفِّ عَلي جَنَباتِ الحَجَرِ الاَسوَدِ تَلُوذُ بِفِناکَ ،
مِن مَلاَءٍ بَرَّ اَهُمُ الله في طَهارَهِ الوِلادَتِ وَنَفاسَهِ التُّربَه ، مُقَدَّسَهٌ قُلُوبُهُم مِن دَنَسِ النِّفاقِ ، مُهَذَّبَه اَفئِدَتُهُم مِن رِجسِ الشِّقاقِ ، لَيِّنَه عَرائِکُهُم لِلدّينِ ، خَشِنَه ضَرائِبُهُم عَلَي المُعتَدينَ ، وَاضِحَه بِالقَبُولِ وُجُوهُهُم ، نَضِرَه بِالفَضلِ عُيُونُهُم ، يَدينُونَ بِدينِ الحَقِّ وَاَهلِهِ .
فَاِذا اشتَدَّت اَرکانُهُم ، وَتَقَوَّمَت اَعمِدَتُهُم ، قَدِمَت بِمُکانَفَتِهِم طَبَقاتُ الاُمَمِ اِلي مُبايِعَتِکَ ، في ظِلالِ دَوحَه بَسَقَت غُصُونُها عَلي حافّاتِ بُحَيرَه الطَّبَرِيَّه
فَعِندَها يَتَلَا لَاُصُبحُ الحَقِّ ، وَيَنجَلي ظَلامٌ الباطِلِ ، وَ يَقصِمُ الله بِکَ الطُّغيانَ ، وَيُعيدُ مَعالِمَ الاِيمانِ . فَيَطهُرُ بِکَ اَقسامَ الآفاقِ ، وَ يُظهِرُ بِکَ السَّلامَ لِلرِّفاقِ ! . . يَوَدُّ الطِّفلُ فِي المَهدِ لَوِاستَطاعَ اِلَيکَ نُهُوضاً ! . وَنواشطُ الوَحشُ لَو وَجَدَ نَحوَکَ مَجازاً ! تَهتَزُّ بِکَ اَطرافُ الدُّنيا بَهجَه ، وَتَهتَزُّ بِکَاَعطافُ العِّزِّ نُضرَ ،وَتَستَقِرُّ بَواقِي الحَقِّ في قَرارِها ، وَتُؤوبُ شَوارِدُالدّينِ اِلاي اَو کارِها . تَتَهاطَلُ عَلَيکَ سَحائِبُ الظَّفَرِ ، وَ يُخنَقُ کُلُّ عَدُوٍّ ، وَيُنصَرُ کُلُّ وَلِيٍّ . فَلا يَبقي عَلي وَجهِ الاَرضِ جَبّارٌ قاسِطٌ ، وَ لا جاحِدٌ غامِطٌ ، وَلا شانِيءٌ مُبغِضٌ ، وَ لا مُعانِدٌ کاشِحٌ ـ وَ مَن يَتَوَکَّل عَلَي الله فَهُوَ حَسبُهُ ، اِنَّ الله بالِغُ اَمرِهِ ، قَد جَعَلَاللهُ لِکُلِّ شَي ءٍ قَدراً " .
*
" فرزندم ! گويي تورا مي بينم هنگامي که نصرت خدا بر تو نازل شده و فرج هموار شده و شکوه و عظمت تو اوج گرفته ، پرچمهاي سفيد و زردي بالاي سرت به هنگام گردش تو بين حَطيم ( ميان رکن و مقام ) و زمزم به اهتزاز درآمده ، دستها پياپي به عنوان بيعت به سوي تو دراز مي شود و دوستان يکي پس از ديگري با تو مصادف مي شوند و کارها و گامها با نظم خاصي در ضمن پيامهاي مکرر پيموده مي شود و دستها در کنار حجر الاسود به آستانت سوده مي شود .
به این قسمت توجه فرمایید👇
از سوي گروهي که خداوند آنها را با پاکي نطفه و پاکيزگي سرشت ، پاک و پاکيزه نموده است ،دلهاي آنها از آلودگي نفاق پيراسته ، قلبهاي آنها از تيرگي اختلاف پاکيزه ، روح و روانشان براي پذيرش احکام دين آماده ، مشتهايشان در برابر تجاوزگران گره کرده ، چهره هايشان براي پذيرش حق گشاده ، ديدگانشان از فضل خدا خيره کننده ، به آئين حق گرويده و در راه اهل حق گام سپرده اند . چون شالوده کارشان استوار شود و پايه هاي دعوتشان محکم گردد ، با دست ياري آنها همه طبقات مردم از هر تيره و نژادي به بيعت تو مي شتابند و در زير درختان سر به فلک کشيدة باغي که شاخه هاي درختانش روي درياچه طبريه ( در شمال فلسطين ) سايه انداخته ، دست بيعت با تو مي دهند .
در اين هنگام فجر دولت حق مي دمد و تاريکي باطل از صحنه گيتي برچيده مي شود . خداوند با دست تو کمر ستمگران را مي شکند . شعائر دين را باز مي گرداند ، آفاق جهان را روشن مي سازد ، آرامش و صلح را از کران تا کران برقرار مي کند ، کودکي که در گهواره آرميده ، آرزو مي کند که بتواند به سوي تو بشتابد ، وحشيان صحرا آرزو مي کنند که بتوانند به سويت راهي بيابند . اقطار و اکناف جهان سبز و خرم مي شود ، چهره دنيا خندان ، و قله هاي شرف و عظمت ،از تو شاداب و خرامان مي گردد . شالوده حق استوار مي گردد و فراري هاي احکام دين به آشيانه هاي خود باز مي گردد . ابرهاي پيروزي ، باران نصرت را سيل آسا بر تو فرو مي ريزد . دشمنانت خوار و زبون و دوستانت عزيز و پيروز مي شوند . در روي زمين از ستمگران جنايتگر و منکران طغيانگر و دشمنان تجاوزگر و مخالفان عنادگر ، احدي باقي نمي ماند : ( هر کس به خدا توکل کند ، خداوند او را بس است . خداوند امر خود را به پايان مي رساند ، که خداوند براي هر چيزي اندازه اي مقرر نموده است ) " . (1)
*
بحار الانوار جلد 52 ، صفحه 35 و وفات العسکري (ع) صفحه 49
هدایت شده از سبک زندگی متقین
✅ درس اخلاق آیت الله خوشوقت
س: در صورت امکان چند تن از اساتید خود را نام برده و خاطره ای از ایام طلبگی در حوزه علمیه بیان فرمایید؟
ج: بزرگترین استاد من خدای متعال است در قرآن کریم. بعد خاتم انبیاء در بیانات ایشان. بعد حضرات معصومین در روایات. این ها هر چه لازم بود، به من، شما و همه یاد داده اند؛ منتهی ما نرفته ایم یاد بگیریم و خیال کرده ایم که استاد باید از هندوستان بیاید و آن وقت یاد بگیریم. نه! هر چه بخواهیم، در آن سه هست. هر چه می خواهیم، آنجا هست. دنیا هست؛ آخرت هست.
خاطره هم به درد شما نمی خورد. اصول قضیه برای ما همین است که نباید گناه کنیم. اگر طبق دستور خدا، پیغمبر اکرم (ص) و حضرات معصومین گناه را ترک کردیم، ایمان بالا می رود و راه برای ما باز می شود. آن وقت می فهمی کجا باید بروی؛ اما الان چشم ما بسته است و گناه، چشم را تار کرده است؛ لذا نمی بینیم که کجا می خواهیم برویم و همین جور می چرخیم. می توانیم گناه را ترک کنیم؛ چون خدا به ما اراده و تصمیم داده که در یک لحظه می توانیم تصمیم بگیریم که دیگر با چشم، زبان، گوش، دست و پا گناه نکنیم. اگر این کار را کردیم، همه چیز درست می شود و همه ی وعده های خدا درباره ی ما پیاده می شود.
📚 منبع: آثار بندگی، آیت الله خوشوقت
📱 کانال سبک زندگی متقین:
🆔@mottagheen
هدایت شده از سبک زندگی متقین
✅ درس اخلاق آیت الله خوشوقت
🌺 ریاضت تلخ اسلامی
ترك هواي #حرام كه عبارۀٌ اُخراي #تقواست، رياضت بزرگ و مهم اسلامي است. بعضی درویش و جاهلند و نمي فهمند. خيال مي كنند رياضت چيز ديگری است. همين رياضت است. از اول بلوغ تا آخر عمر، اين رياضت هست. چهل روز نيست. از اول تا آخر بايد رياضت بكشي و #تقوا را مراعات كني. اميرالمؤمنين صلوات الله و سلامه عليه فرمودند: «إِنَّمَا هِيَ نَفْسِي أرُوضُهَا بِالتَّقْوَى»: من با #تقوا نفسم را رياضت مي دهم. امروز، فردا، پس فردا تا آخر عمر. تا آخر بايد #واجبات را انجام دهیم و #محرمات را ترك كنیم. اين رياضت است. چهل روز و پنجاه روز نيست. تا آخر بايد دزدي نكنيم. دزدی بد است. چهل روز نيست.
بنابراين رياضت بزرگ در اسلام همين مراعات #تقواست كه چون كمی تلخ است، نفس دلش نمي خواهد. اين رياضت را نوعاً قبول نمي كنند. آزادند. اما اگر انسان بخواهد مقيّد باشد، مي فهمد که نفس امّاره چقدر ناراحت مي شود. اول همين طور است و به تدريج برای انسان سخت مي شود تا برسد به جايي كه براي انسان عادي مي شود. همان طور كه گناه كردن برای اهل معصيت عادي شده و راحت گناه مي كنند، اين ها هم راحت #تقوا را مراعات مي كنند. اما اولش رياضت است. بايد اين رياضت تلخ را چشيد؛ لذا اگر انسان بچشد، خدا هم گفته: «من در عوض، محبتم را نثار تو مي كنم.» اگر انسان محبوب خدا شود، خيلي ارزش دارد.
📚 منبع: آثار بندگی، آیت الله خوشوقت
📱 کانال سبک زندگی متقین:
@mottagheen
بزرگترین مانع من برای رسیدن به خیرات هوی نفس من است. یکی از راههای عبور از خودخواهی و رسیدن به خداخواهی این است که عنوان مشترکی بین خودم و دیگران داشته باشم و اندک اندک از یک شخص مفرد مجزا به یک شخصیت نوعی و کلی برسم.
منظورم عنوان بنده خداست. دین ما را با این عنوان از حصار تنگ من شخصی به سوی وسعت شخصیت من نوعی میکشد و آنگاه مستعد میشوم تا انسان کامل به عنوان جامع تمام مقامات و مبدأ تمام خیرات با من ارتباط برقرار کند.
اینکه فرمودهاند هر چه برای خود دوست داری برای دیگران نیز دوست بدار؛ دستور بزرگی برای عبور از موانع و مشکلات پیش پای رشد و پیشرفت انسان در تمام زمینههای فردی و اجتماعی اوست.
هر چه بیشتر در اجرای این دستور متبحر شویم، آثار بیشتری از آن کشف خواهد شد.
خروج از جمود در من و رهایی از این قفس صلب و بت همراه، جز با عبور از خود ممکن نیست.
راهکار و معنی عبور از خود، رها کردن خود به معنی ولنگاری و بیقیدی و لاابالیگری نیست که ریشه بسیاری از ادیان و عقاید و اعمال انحرافی است. بلکه تعریف و کشف خود در یک قالب بزرگتر و جامعتر و کاملتر است. این اتمام و اکمال در شخصیت، مرتبط است با اتمام و اکمال دین به عنوان لباس انسان در تمام اعتقادات و اخلاق و احکامش و این ارتباط مستقیم دارد با مقام امام.
آدم چون خود فردی و جزئی را میبیند، از توحید خارج شده و شرک را میفهمد و به آن ملتزم میشود. اما وقتی به یک من کلی واحد میرسد که تجلی ظاهری آن شخص امام و تجلی باطنیاش شخصیت امام یا همان نوعیت انسان است، آنگاه توحید را میفهمد و از تکثر منزجر کننده رها میشود.
جلب همه خیرات ممکن و دفع همه شرور ممکن در درک مقام امام است. در دعای رجبیه نیز به همین معنی اشاره شده و ما در واقع همین را میخواهیم. قرار گرفتن در وضع شخصیت عبد خدا که با مصداق اتم و اکمل آن مرتبط است.
حال نکته تأکید در این مرور این است که هر چه بیشتر تمرین کنیم که آنچه برای خود میپسندیم برای دیگران نیز بپسندیم، کم و کیف سرعت توفیقات بیشتر خواهد شد. گویا در روایات وارد شده باشد که مثلا اگر انسان حوائج دیگران را دعا کند خداوند صدهزار برابر آن را برای انسان برآورده میکند.
میتواند مثالی باشد برای تقریب به ذهن فرد که اگر از قفس خودخواهی صرف خارج شوی و به انسانیت بپیوندی آنگاه سهم تو از خیرات متناسب با همت تو خواهد بود و سهمی از امامت و هدایت و عنایات خاص به دست خواهی آورد و چیزهایی برای تو روا خواهد شد که در آن تنگنای نفس فردی نمیگنجید.
پذیرش مرام و مسلک واحد منطبق بر رسم و سنت امام معصوم نزدیکترین راه برای رسیدن به نجات است.
برخی دستور هر چه برای خود دوست داری را بدون توجه به عنوان بندگی خدا پیاده میکنند و به یک بینظمی عظیم و گرفتاری بیپایان و ظلمت غلیظ منتهی میشود. تکثیر شرارتها و نفرتها و انزجارها و ظلمها و تجاوزها و جنایتها عرصه را بر انسان و انسانیت تنگ میکند.
خداوند ما را به امام زمانمان برساند. درک ما از دین و فهم اجتماعی از آن و ایجاد جامعه دینی که در قلب آن ولی خدا میتپد و روح بندگی خدا در آن حلول کرده و بدنه آن بندگان متعهد و ملتزم و مقید خدا هستند، افرادش را بیش از هر بستر دیگری سیر میدهد.
جامعهسازی اهل بیت حول دغدغه مشترک از این منظر هم قابل توجه است. از جمله عبادات و دستورات جمعی و عمومی و تمرین زندگی بر اساس شخصیت و نه شخص و ایجاد بدنه عظیم متناسب با ظرفیت بهرهمندی از امام زمان.
فیه دقائق و حقائق...
هدایت شده از MESBAHYAZDI.IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #ببینید| بعضی ها از فراق خدا آه میکشند!
🔺️قسمت ششم از سلسله جلسات #درس_اخلاق حضرت آیت الله مصباح یزدی (قدس سره) با موضوع « #محبت_خدا »
🌙 @mesbahyazdi_ir
هدایت شده از متنْآگاهی|جعفرعلیاننژادی
یادداشت ۱۰۰: استقلال یعنی آزادی عمومی(شماره۳)
✍ جعفرعلیاننژادی
🔺یکی از تعابیر پرمعنا و کمتر کارشدهای که رهبر انقلاب به کار بردهاند، تعریفی نو از مفهوم استقلال است. در این تعریف، رهبری استقلال را به معنای آزادی عمومی ملت، یا آزادی به مقیاس یک ملت بکار برده است. طبیعی است هر وقت صحبت از آزادی میشود، معنایی از آزادی به ذهنمان میآید که ماهیت فردی دارد. یعنی این جملات در ذهنمان شکل میگیرد که مثلا من اجازه داشته باشم فلان کار مشروع و قانونی را انجام دهم و برای این اقدام محدودیتی نداشته باشم. یعنی کسی یا چیزی مانع انجام این کار نشود. به زبان دیگر مداخلهای نکند.
چنین چیزی یعنی من برای داشتن آزادی نیاز به استقلال از دخالت دیگران دارم. اگر قدری تأمل کنیم متوجه میشویم حتی ضامن این آزادی فردی، وجود نوعی استقلال است که مانع دخالت دیگران میشود. حالا فرض کنید، به جای یک فرد یا یک «من»، یک «ما» یا جمعی بخواهد آزاد باشد، سوالی که بوجود میآید آن است که این آزادی چگونه محقق میشود؟ یقینا با استقلال جمعی. یعنی ما باید مستقل از دخالت دیگران یا غریبهها باشیم. دقیقا این استقلال از دخالت بیگانگان، همان چیزی بود که مردم ما قبلا از انقلاب دنبالش بودند، چرا؟ چون میخواستند خودشان، آزادانه، دینشان، زندگیشان، ایرانشان و نظامشان را بسازند.
#کوتاهوگویا
هر چند وقتی جریان اصلاحطلب وعده انقلاب زنانه میدادند و برای آن خود را آماده میکردند، برخی تحلیلگران آن را بخشی از طرح کلان انقلاب جنسی غربی میدانستند؛ اما عموم مردم درگیر این مسئله نبودند.
شعار زن زندگی آزادی که به اعتراف ضدانقلاب داخل و خارج با اسم رمز مهسا خیابان را به آتش کشید و دروازههای جهنمی فحش و فحشا را به سوی شهر باز کرد، در واقع تکرار الگویی بود که تاریخ بارها آن را تجربه کرده...
🛑 بسیار مهم...
ابنعباس (رحمة الله علیه)- إنَّ بَنِیإِسْرَائِیلَ لَمَّا کَثَرُوا بِمِصْرَ اسْتَطَالُوا عَلَی النَّاسِ وَ عَمِلُوا بِالْمَعَاصِی وَ وَافَقَ خِیَارُهِمْ شِرَارَهِمْ وَ لَمْ یَأْمُرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ لَمْ یَنْهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ فَسَلَّطَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ الْقِبْطَ فَاسْتَضْعَفُوهُمْ وَ سَامُوهُمْ سُوءَ الْعَذابِ وَ ذَبَحُوا أَبْنَائَهُمْ.
ابنعباس (رحمة الله علیه) وقتی نسل بنیاسرائیل در مصر رو به کثرت نهاد، به مردم ستم و تجاوز کرده و مرتکب گناه و معصیت شدند؛ نیکان آنها نیز با افراد بدکار همراه شده و امربهمعروف و نهیازمنکر نکردند. لذا خداوند قبطیان را بر آنها مسلّط نمود تا آنها را به ضعف و ناتوانی کشانده، به عذاب سخت گرفتار کرده و پسرانشان را به قتل برسانند.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱، ص۳۴۰ بحرالعرفان
🛑 بسیار مهم...
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- یَا أَهْلَ الْکُوفَهًِْ! قَدْ دَعَوْتُکُمْ إِلَی جِهَادِ هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ لَیْلًا وَ نَهَاراً، وَ سِرّاً وَ إِعْلَاناً، وَ قُلْتُ لَکُمُ اغْزُوهُمْ قَبْلَ أَنْ یَغْزُوکُمْ فَإِنَّهُ مَا غُزِیَ قَوْمٌ فِی عُقْرِ دَارِهِمْ إِلَّا ذَلُّوا. فَتَوَاکَلْتُمْ وَ تَخَاذَلْتُمْ، وَ ثَقُلَ عَلَیْکُمْ قَوْلِی، وَ اسْتَصْعَبَ عَلَیْکُمْ أَمْرِی، وَ اتَّخَذْتُمُوهُ وَراءَکُمْ ظِهْرِیًّا حَتَّی شُنَّتْ عَلَیْکُمُ الْغَارَاتُ، وَ ظَهَرَتْ فِیکُمُ الْفَوَاحِشُ وَ الْمُنْکَرَاتُ، تُمْسِیکُمْ وَ تُصْبِحُکُمْ کَمَا فَعَلَ بِأَهْلِ الْمَثُلَاتِ مِنْ قَبْلِکُمْ، حَیْثُ أَخْبَرَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ عَنِ الْجَبَابِرَهًِْ الْعُتَاهًِْ الطُّغَاهًِْ، وَ الْمُسْتَضْعَفِینَ الْغُوَاهًِْ فِی قَوْلِهِ تَعَالَی یُذَبِّحُونَ أَبْناءَکُمْ وَ یَسْتَحْیُونَ نِساءَکُمْ وَ فِی ذلِکُمْ بَلاءٌ مِنْ رَبِّکُمْ عَظِیمٌ.
امام علی (علیه السلام) ای اهل کوفه! من شما را شب و روز و آشکار و نهان، به جهاد در مقابل این گروه منافق دعوت کرده و به شما گفتم: «با این جماعت، قبل از آنکه آنان با شما بهجنگ برخیزند، بجنگید؛ چرا که هر قومی که در کنار خانهی خود با دشمن بجنگد حتماً شکست خورده و ذلیل میشود». امّا شما پای در دامن خود کشیده [و در خانههای خویش به فراغت و عیش مشغول گشتید و بهوسیلهی آن] ذلیل شدید؛ سخن من بر شما گران و حکم و امرم در نظرتان سخت آمد. بنابراین سخنان مرا پشت سر انداختید تا اینکه دشمن بر شما یورش آورد [و بهواسطهی طغیان و فساد آنان] کارهای زشت، فساد و منکر در میان شما رخ داد وبر اثر این کارها، روزگار شما مانند روزگار سخت پیشینیان [بلادیده] شد، همان پیشینیانی که ستمکاری و سرکشی کردند و افراد ضعیفی که [بر اثر پذیرش حرف حاکمان ظالم] گمراه شدند و بر اثر این کارها روزگار سختی پیدا کردند که خداوند آن روزگار را چنین توصیف میکند که: یُذَبِّحُونَ أَبْناءَکُمْ وَ یَسْتَحْیُونَ نِساءَکُمْ وَ فی ذلِکُم بَلاءٌ مِنْ رَبِّکُمْ عَظیمٌ
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱، ص۳۴۰ بحارالأنوار، ج۳۴، ص۱۳۸/ الاحتجاج، ج۱، ص۱۷۵؛ فیه: «قبل أن یغزوهم» محذوفٌ/ الإرشاد، ج۱، ص۲۸۱
دفتر تمرین (سعیدتوتونکار)
هر چند وقتی جریان اصلاحطلب وعده انقلاب زنانه میدادند و برای آن خود را آماده میکردند، برخی تحلیلگ
شنیدن و تفکر و تأمل و آموختن داستان بنیإسرائیل به نظر من بر هر مرد و زنی واجب است. میخواستم بگویم بر هر زن و مرد مسلمان؛ ولی دیدم ای کاش همه اهل عالم این داستان را با تمام وجود میخواندند. این داستان مفصل که شروعش داستان یعقوب و یوسف است و هنوز ادامه دارد...
سرگذشت بنیإسرائیل یک الگو و نماد است. یک درسواره و معادله است. یک عبرت بزرگ است.
بخشی از آن را در داستان تقابل موسی و فرعون مرور میکنیم. فرعون نماد استکبار است. آل فرعون ملت فرعون بودند؛ یعنی قبطیان که در مصر زندگی میکردند و به نوعی میزبان بنیإسرائیل بودند. بنیإسرائیل فرزندان یعقوب را گویند. نام دیگر یعقوب إسرائیل است. در جریان داستان حضرت یوسف فرزندان یعقوب به مصر مهاجرت کردند. در ابتدا بنیإسرائیل ضعیف بودند؛ اما به واسطه قدرت حضرت یوسف قدرت اجتماعی پیدا کردند؛ اما به تدریج قبطیان یعنی طرفداران فرعون بر آنان غلبه یافتند. بنیإسرائیل تبدیل به طبقه کارگر برای آل فرعون شده بودند. مردان آنها به شدت کار میکردند و معمولا کارهای بسیار سخت به آنان سپرده میشد؛ از جمله ساختن اهرام مصر که مایه مرگ و میر و مصیبت فراوان برای آنان شد. اما آل فرعون علاوه بر اینکه مردان بنیإسرائیل را به خدمت گرفته بودند، زنان آنان را نیز به کنیزی میبردند و از آنان به انواع شکلها بهرهکشی میکردند. و اما فرزندان بنیإسرائیل. پس از اینکه کاهنان و منجمین خواب فرعون را تعبیر میکنند، فرعون دستور میدهد هر پسری که به دنیا آمد بکشند. بعد از مدتی ترس کم شدن نسل کارگر در مصر باعث میشود این قانون یک سال در میان اجرا شود. این یعنی نسل بنیإسرائیل نیز توسط فرعونیان کنترل میشود و جایگاه آینده آنان مهندسی میگردد. بنیإسرائیل عقبه پرافتخار خود را با گناه و فساد از بین بردند و آینده آنها نیز توسط فرعونیان مصادره شد.
دفتر تمرین (سعیدتوتونکار)
شنیدن و تفکر و تأمل و آموختن داستان بنیإسرائیل به نظر من بر هر مرد و زنی واجب است. میخواستم بگویم
تمدن غرب یکی از مثالهای تمدنی است که نظام فرعون نماد آن است. ملت ایران به رهبری امام خمینی انقلاب کرد و حکومت طاغوتی را برانداخت. این به معنای از بین رفتن نرمافزار طاغوت از تمام اضلاع و اجزاء ملت نبود. هیچ وقت تمایلات نفسانی در یک انسان نمیمیرد. بلکه میتواند به کنترل درآید. در جامعه نیز چنین است. تمایلات نفسانی همان سلولهای زنده استبداد و خودرأیی و دیکتاتوری و استکبار است. که وقتی به صورت مجتمع و هماهنگ درآید تبدیل به یک نظامواره طاغوتی و استبدادی و فرعونی میشود که لاجرم تمایل به استخدام یک سازمان دیکتاتوری برای اداره خود دارد.
خب در چنین جامعهای انسان به عنوان کارگر جریان طاغوت شناخته میشود. انسان موجودی سرمایهساز است. حالا که چنین است، مرد بخشی از این کارگری را متناسب با خصوصیات وجودی خود تقبل میکند و زن بخشی از آن را. اما طبقه حاکم طاغوتی به انسان تا جایی نیاز دارد که امکان دستدرازی به قدرت او را نداشته باشد.
پس باید به گونهای تربیت شود که از نظر کمی و کیفی تسلیم طاغوت باشد. یعنی انسانها به منزله رباتهای زنده هوشمندی هستند که خواستههای طبقه مستکبر را انجام میدهند. نوعی بردگی اما در ترکیبات و ترتیبات مختلف. اگر زن به حکومت طاغوت درآمد؛ آنگاه مرد دچار استضعاف مضاعف خواهد شد. از سویی نسلش تحت مدیریت طاغوت است. اینکه باشد یا نباشد. اینکه اگر تصمیم به بودن گرفتند، چگونه انسانی باشد. با چه افکار و عقاید و رفتاری باشد.
ملتی که زن در آن به کارگری کشیده شود و تبدیل به مهره طاغوت شود کت بسته تسلیم آنان است.
دفتر تمرین (سعیدتوتونکار)
تمدن غرب یکی از مثالهای تمدنی است که نظام فرعون نماد آن است. ملت ایران به رهبری امام خمینی انقلاب ک
طرح تمدن غرب در استخدام زن همین است. همان طرح فرعون در لباسی نو. زن باید به کارگر بودن خود افتخار کند. زن باید به کنیزی برود و هر کاری که صاحبش خواست انجام دهد و در هر نقشی که اراده کرد بازی کند و از اینکه برای اربابش خوشرقصی میکند افتخار کند. زایندگی زن در این فرهنگ تبدیل به مصیبت و زحمت و بلا میشود. دیگر تولید نسل و تولد انسان یک امتیاز نیست. مقاومت سازماندهی شده در برابر آن وجود دارد. علاوه بر اینکه قوانین در برابر آن جبهه میگیرد، افکار و اعتقاداتی به جامعه القاء میشود که زیر بار سختی فرزندآوری نرود. زن از مأموریت اصلی خود منصرف میشود و تبدیل میشود به عروسک دست صاحبان قدرت. آری زن تبدیل به عروسک میشود. اسباب بازی نظام طاغوتی. چه در سطح سیاست و چه در سطح اجتماع و فرهنگ و چه در سطح اقتصاد و امنیت...
این یعنی زندانی کردن یک ملت بریده از گذشته و آینده و گرفتار در روزمرگی و تکرار عیش و نوش...
نظام فرعونی، انقلاب زنانه را برای ربات کردن جامعه به راه میاندازد.
دفتر تمرین (سعیدتوتونکار)
طرح تمدن غرب در استخدام زن همین است. همان طرح فرعون در لباسی نو. زن باید به کارگر بودن خود افتخار کن
همانطور که نمادها و نشانههایی برای مقابله طاغوت با زن و زایندگی و آزادگی او داریم، نمادها و نشانههایی در طرف مقابل نیز داریم. مثالهای زیادی میتوان ارائه داد اما به یکی دو تا کفایت میکنیم.
مسلمانان در جنگ با ایرانیان تعدادی از زنان را به اسارت گرفتند و به مدینه آوردند. آن روزها مسئله بردگی و کنیزی جنبههای مختلف سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و حتی امنیتی داشت.
یک فرد اسیر اگر رها میشد تبدیل به نیروی دشمن میشد و اگر نگهداری میشد باید نیازهای اولیه او برآورده میگشت. لذا امکانات اجتماعی آن روز راه حل بردگی و کنیزی را پیش پای مردم میگذاشت تا این جماعت در جامعه هضم و کنترل شوند. اسلام از همان ابتدا سعی در حل این مسئله کرد زیرا کرامت انسان مسئله اول اسلام بود.
پس از تقسیم غنایم و اسرا در بین مسلمانان، حضرت امیرالمؤمنین آنچه را به عنوان کنیز به او رسیده بود آزاد فرمود. به متابعت ایشان حسنین نیز سهم خود را آزاد کردند. در پی ایشان بنیهاشم همین کار را کردند و این دلیلی شد تا قریش و مهاجران و سپس انصار کنیزان را آزاد کنند. این خاطره ضد بردهداری در تاریخ به عنوان مبارزهای اجتماعی علیه به خدمت گرفتن مردم ثبت و ضبط شود.
در یک خاطره نمادین دیگر زنی که به زیبایی شهره بود مورد توجه معاویه قرار گرفت. اما مانعی بر سر راه بود یعنی شوهر زن. شوهر به مناطق جنگی دورافتاده فرستاده شد و شایعه کردند که مرده است. عمروعاص به خواستگاری آن زن آمد. در راه به حسین بن علی رسید و سبب حضورش در مدینه را بازگو کرد. حسین علیه السلام از او خواست تا زن را برای او نیز خواستگاری کند.
عمروعاص با سه پیشنهاد به سراغ زن رفت. معاویه، خودش و حسین بن علی...
زن امام حسین علیه السلام را برگزید. به خانه او آمد. اتاقی شخصی به او اختصاص داده شد و به امانت تگهداری شد تا شوهرش از جنگ بازگردد. طاغوت برای غصب زن آن مرد طراحی کرد و امام علیه این طرح قیام کرد و البته پیروز شد.
دفتر تمرین (سعیدتوتونکار)
همانطور که نمادها و نشانههایی برای مقابله طاغوت با زن و زایندگی و آزادگی او داریم، نمادها و نشانهه
این دو داستان را به عنوان نماد معرفی کردیم تا بگوییم امروز نیز راه عبور از بردگی مردان و کنیزی زنان و کشتن نسل و فرززندان توسل به محمد و آل محمد است. همچنان که در روایات نیز به این مسئله اشاره شده است.
برای عبور از تعفن انقلاب جنسی که توسط استکبار جهانی به سمت ایران اسلامی سرازیر است، تنها راه نجات توجه و توسل به اهل بیت عصمت و طهارت است. تنها مسیر نجات ایشان هستند. این مسئله را میتوان در سطوح مختلف تبیین کرد.
نقدا از صلوات بر محمد و آل محمد غفلت نکنیم. بسیار صلوات بفرستیم و فرزندانمان را به ترنم صلوات عادت دهیم و به آنان بیاموزیم که در خطرات آخرالزمان از این ذکر شریف و عجیب غفلت نکنند.
امیدوارم توفیق باشد تا بیشتر در این باره کنجکاوی و بحث کنیم.
دفتر تمرین (سعیدتوتونکار)
به این موضوع بدهکارم. توفیقی دست دهد کمی دربارهاش بنویسم. و اصولا به حکومت زنانه بپردازم...
چرا منافقان از زن فاطمی میترسند و وحشت دارند؟! این سؤال بداهه من است. الآن در ذهنم تعریف شد. زن فاطمی چه مشخصاتی دارد که منافق از آن هراسان است.
طاغوت از زنی که حکومت میفهمد احساس خطر میکنند. زنی که مسئلهاش حکومت باشد در مقام استیفای انسانیتش برمیآید و دیگر نمیشود از او به عنوان کارگر بهرهکشی کرد و ظرافیت و لطافت او را مستمسک دستدرازی و دستاندازی قرار داد.
بگذارید همین اول بگویم که حکومت زن را کیفی میدانم تا کمی. یعنی اصالت حضور زن در حکومت کیفی است تا کمی. نرم است تا سخت. چگونه؟!
هر شیء ظاهری دارد و باطنی. هر ساختار و سازمانی باطنی دارد و ظاهری. جامعه نیز ظاهری دارد و باطنی. خانه نیز ظاهری دارد و باطنی. حتی یک انسان نیز یک ظاهری دارد و یک باطنی. یک مرز مادی دارد و یک مرز معنوی. یک مرز سخت دارد و یک مرز نرم.
معتقدم زن در جایگاه پاسبانی از مرز باطنی و نرم نقش محوری دارد و این باعث میشود حیثیتی کیفی داشته باشد. لذا در تمدن مادی غرب و اصولا تفکر مادی دنیاپرستان در طول تاریخ زن یا حذف میشد و یا از کالبد زنانگیاش بیرون کشیده شده در متن مادی ارزشگذاری و تعریف میشد و میشود.
یعنی زن تا از خود جلوه مادی نشان ندهد به رسمیت شناخته نمیشود. حتی مقام مادری را که یکی از کیفیترین و معنویترین مقامات انسانی است به جایگاه مادی صرف تنازل دادهاند و سپس در پی مقایسه با موقعیتهای مادی دائما آن را تحقیر کردهاند و تضییع کردهاند. تا جایی که گاهی انسان شرم میکند بگوید که برخی مادر شدنشان همسنخ و هموزن حیوانات میشود و چیزی بیشتر از آن را نه میدانند و نه میبینند و نه میخواهند. در چنین شرایطی خود زن برای نظام مادی کارگر است. کارگری که کارگر تولید میکند، نه انسان. کنیزی که برده میزاید. رباتی که ربات میسازد. همین.
دفتر تمرین (سعیدتوتونکار)
چرا منافقان از زن فاطمی میترسند و وحشت دارند؟! این سؤال بداهه من است. الآن در ذهنم تعریف شد. زن فاط
پس ادعا این است که مقام زن کیفیتر است تا کمی. لذا فرمود حق پدر آن است که به فرمانش گوش فرادهی ولی در مورد مادر فرمودند امکان ندارد ذرهای از زحمتی را که کشیده جبران کنی. چرا؟! چون با کمیت نمیتوان کیفیت را جبران کرد. با ماده نمیتوان معنی را جبران کرد. همه ماده عالم خلقت در مقام تبدیل اگر درآید ذرهای از معنی نمیشود. البته خود این مقایسه هم برای تقریب به ذهن است. وگرنه درست نیست.
لذا در مورد مادر این است که حداکثر تلاشت را بکن ولی نه به این امید که جبران کرده باشی. چون وظیفهات در برابر او بینهایت است. کاری از دستت برنمیآید که برای جبران انجام دهی.
چون مادر مقامی کیفی است. حالا برخی میگویند مادر خیلی در خانه زحمت میکشد. اصلا مقام مادری جدا و ممتاز از همه زحماتی است که به قاعده لطف و نه مسئولیت در خانه انجام میدهد. این تکلیف بالاتری است که برای ما واجب میشود. مادر فقط و فقط به خاطر اینکه من را حمل کرد و به دنبال آورد، آن همه مقام دارد. یعنی حتی اگر کفایت کند به تولد من و دیگر هیچ باز هم صاحب آن مقام است. حالا این مادر وقتی به تو حیات داد، پرورش داد، متولد کرد و حالا شروع کرد به اینکه شیره جانش را به کام من ریخت و همه زشتیها و تلخیها و پلیدیها و ناسازگاریها و اذیتها و رنجهای مرا با نهایت عشق و اقبال و دلدادگی به جان خرید و همه راحت جسم و روح و روان خود را در طبق اخلاص گذاشت و بدون هیچ چشمداشتی مرا به خاطر خودم بزرگ داشت و بزرگ کرد، این سطح از رفتار کریمانه و این مقام اعلی و این ایثار عظمی که در هیچ محاسبه مادی نمیگنجد.
حالا میبینی که نگاههای مادی پس از اشتباه اول در مادی انگاشتن زن، او را در مادیات با مرد مقایسه میکنند. این انحراف بزرگ و ظلم آشکار و جهل عمیق است. این معادله هیچ گاه به پاسخ درست نخواهد انجامید. تو نمیتوانی زن را در چارچوب مادیات معنی کنی که بخواهی ارزش او را با آن وزنکشی کنی و این تهمتی بزرگ است که به دین زده شده که دین زن را با مادیات سنجید و در این مقام او را از مرد پایینتر قرار داد. کافر همه را به کیش خود پندارد. دین هیچ گاه چنین جسارتی به زن را روا ندانسته است.
نگاه دین به دنیا متاع قلیل است. دین هیچ وقت زن را با دنیا وزن نکرده است. متاع قلیل دستمایه مرد است برای مأموریتهای کمی و مادی و سختافزاری خویش.
دفتر تمرین (سعیدتوتونکار)
پس ادعا این است که مقام زن کیفیتر است تا کمی. لذا فرمود حق پدر آن است که به فرمانش گوش فرادهی ولی د
خب زن یک نسبتی با ولادت انسان دارد. یک بستر است برای تشکیل و پرورش انسان. یک محفل است برای تنزل روح به جسد بشر. تمام دغدغه دین این است که او را فارغ از حواشی متوجه آن مقام کند و مرکز ثقل زن را در روحانیات قرار دهد و به آن نزدیک کند. لذا لب اللباب جامعه از آن زن است. آنجا که دورترین فاصله را نسبت به مادیات دارد و امنترین جایگاه و پاکترین منزل و مأوی است.
زن چه مأموریتی دارد؟! انسان تولید کند. انسان چیست؟! بالاترین مخلوق خداوند. وسیله اتصال زمین و آسمان. خب چنین موجودی که چنین قابلیتی دارد در کجای هستی واقع است. جایی که یک آهش را نمیتوانی با تمام ثروت و خدمت دنیا جبران کنی. بیهوده نیست که خداوند هیچ تکلیفی بر او حمل نکرده جز یک چیز.
اما زن در نگاه جاهل و کافر شخصیتی مادی پیدا میکند. آنقدر در این معنی افراط میشود که تبدیل به کالای التذاذ جنسی میشود و حتی کارگر ارزانقیمت و ضعیف و سرخورده و قابل تصاحب و استثمار.
خب حکومت زنانه یک حکومت نرم است. یک حکومت کیفی. یک حکومت روحانی و یک حکومت باطنی. این را در کجا مییابد؟! در عمق بافت جامعه. در آنجا که دی إن إی جامعه انسانی بافته میشود. آنجا که قرار است همزمان با خلق انسان، انسانیت نیز یافت شود. قرار است خداوند به واسطه مادر روح را بر این تکه گوشت نازل کند و آن را زنده کند. آن هم به روح انسانی. مادر واسطه چنین فیضی است. لذا غالب خصوصیات عمیق باطنی انسان از طریق مادر به صورت اصیل یا به صورت واسطهای کسب میشود. حال این وساطت بین پدر و فرزند است و یا بین خدا و بنده و البته بین فرد و اجتماع. مادر در این نقطه کانونی عجیب قرار دارد.
اگر مادر را از این محوریت خارج کنی جامعه دیگر به هیچ نظامی تمکین نخواهد کرد. غالب نرمافزارها توسط مادر در انسان نصب میشود.
دفتر تمرین (سعیدتوتونکار)
خب زن یک نسبتی با ولادت انسان دارد. یک بستر است برای تشکیل و پرورش انسان. یک محفل است برای تنزل روح
زن از باطن پاسداری میکند. او حاکم معنویات است. ظهور و بروز آن را در جامعه نیز میتوانید رصد کنید. رغبت زنان به معنویات چندین برابر مردان است و حظ آنان نیز چنین است. حال اگر این ظرفیت را خواستی تبدیل به معادل مادی کنی چه میشود؟!
کاملا روشن است که جلوه چندین برابری نسبت به مرد پیدا میکند. هر چقدر این ظرفیت را خرج مادیات میکند و آشکار مینماید تمام نمیشود. این انفجار زنانگی مانند تخریب شکافت هستهای میماند. نمیخواهم دائم با مثالهای متعدد ذهن را به این سو و آن سو پرتاب کنم، لکن به دلیل همان کیفی بودن جایگاه زن انسان ناچار میشود مثالهای مادی ملموس بزند.
انرژی سازنده زن در صورت تخریب و انفجار تبدیل به انرژی سوزنده خواهد شد. میخواهم مقایسه کنم استفاده درست از زن را به انرژی هستهای از طریق همجوشی.
ببینید وقتی زن استعداد خود را از طریق درست آن یعنی خانواده به جامعه تزریق میکند، میشود انرژی موتور محرکه انسانیت در جامعه. مانند بنزینی که درون موتور اتومبیل جرقه زده میشود و باعث حرکت چرخ زندگی و صنعت میشود. حال همین بنزین را، همین انرژی پنهان را به جای اینکه درون موتور جرقه بزنی، کنار موتور آتش بزن. چه اتفاقی خواهد افتاد؟!
به جای ساختن، میسوزاند و به جای حرکت، خاکستر تولید میکند و به جای حیات، مرگ میآفریند. هیچ عاقلی انرژی درونی یک ماده سوختنی را بدون قاعده آزاد نمیکند.
استعداد زن در عالم مثال و تشبیه مادی، چیزی شبیه همان انرژی است نسبت به ماده. درون ما مالامال از انرژی زنانه است که به ما حیات را میآموزد و حرکت میدهد و معلم زیستن است. البته وقتی در مسیر خود قرار میگیرد.
هر حیاتی و هر حرکتی نشانه زن است. انسان زنده و عاقل و هوشیار و خردمند حتی با کمترین سطح برخورداری از فهم و شعور میداند که همه آنچه را در جامعه میبینی حضور زن و زنانه است. چنین انسانی جای زن را خالی نمیبیند. بلکه عالی میبیند و برای حضور دانی او مبارزه نمیکند. چنین انسانی حتی اگر حیات را حیوانی بفهمد و زندگی را مادی بفهمد، آزادی را برای زن اینگونه معنی نمیکند که تبدیل شود به کالای محرک شهوت.
دنیاپرستان و مادیگرایان زن را به عنوان عنصر تحریک کننده مرد با قوه شهوت استفاده میکنند. اما زن عنصر خالق حرکت با جان محبت است. در واقع هر آنچه که در دنیای بیرون میببینیم ساخته دست انسان است. و انسان ساخته دست زن. برای زن هیچ شأنیتی ندارد که در مرتبه بسیار پایینتری از امکان حضور خود مورد توجه و تشویق یا بیمهری و قدرناشناسی قرار بگیرد. او در سطحی از وجود معنی پیدا کرده و تشخص یافته که مادیت برایش امتیاز نباشد.
شاید در برخی محافل صحیح نباشد گفتنش ولی اینجا خالی از لطف نیست که بگوییم در قضیه حضرت مریم خداوند نوعی تحدی پنهان کرد نسبت به مرد. که ای انسان مادر بدون پدر میتواند تو را متولد کند؛ اما عکس این قضیه صادق نیست. خداوند خلقت عیسی علیه السلام را به خلقت آدم تشبیه میکند. البته وجه تشابه را همه میفهمیم؛ اما در لایههایی از ظرافت داستان میتوان این معنی را مستور دانست که نوعی آفرینندگی و پرورشدهندگی در زن به رخ کشیده میشود.
دفتر تمرین (سعیدتوتونکار)
زن از باطن پاسداری میکند. او حاکم معنویات است. ظهور و بروز آن را در جامعه نیز میتوانید رصد کنید. ر
دنیاپرستان زن را تحقیر میکنند زیرا اگر زن را در جایگاه اصلی خویش به رسمیت بشناسند، دسترسی به او برایشان سخت خواهد شد. مرد باید تخصص مادی و سرمایه مادی خود را تقدیم زن کند تا توجه او را جلب کند تا از او حظ و بهره ببرد تا تداوم پیدا کند. بقا یابد. خب این نوعی وام دادن و رعایت سلسله مراتب است. این برای اهل دنیا صرف نمیکند. زن را باید بیاورد در جایگاهی که هر وقت بتواند با کمترین زحمت و هزینه به دست آورد. لذا شأن مادی برایش تعریف میکند و در ظلمی آشکار و تجاوزی بزرگ او را به رقابت با مرد دعوت میکند. مسابقهای باطل که زن را تبدیل به جنس دوم میکند.
زنی که در فکر رقابت با مرد است همیشه جنس دوم است و بدلی و فرعی است. هر چقدر بیشتر پیشرفت کند بیشتر جنس دوم بودن او و فرعی بودن او پررنگ میشود. حتی معیار تشویق و تعظیم در برابر او نیز برتری نسبت به مرد میشود. یعنی حتی در بالاترین جایگاههای مادی و اجتماعی ظاهری نیز با مرد سنجیده میشود که ارزش پیدا میکند. باز هم وجه رایج مرد است. وقتی که بیشتر توجه مرد را جلب میکند، وقتی بیشتر لذت برمیانگیزد، وقتی بیشتر مسحور میکند، با مرد سنجیده میشود. در حالی که پیش از این و در حقیقت ماجرا او جایگاهی اختصاصی داشت. کسی او را در مقایسه با مرد نیافریده بود. او زوج بود، مکمل بود، متمم بود نه نقش دوم. و نه حتی نقش اولی که با نقش دوم سنجیده شود. نقش یگانه بود. حتی در غیبت مرد او نقش خود را ایفا کرد. اصلا نیازی نبود که با مرد مقایسه شود. با مرد وارد رقابت و مسابقه شود، وارد این بازی دروغ و سراسر باطل گردد تا معنی پیدا کند. تا ارزش و مفهوم پیدا کند.
لذا این جنس از رقابت انتخاب انسانهای جاهل و غافل و پست و دونهمت است. زنانگی رسوخ در ذات و فطرت آدم دارد و لذا هیچ کس را از آن گریزی نیست. این میل عمیق که متأسفانه غالبا به سطحیترین حد خودش ترجمه و شناخته میشود و به زبان اهل دنیا در میآید نهایتی ندارد. زنانگی یک حقیقت است در راستای حیات.
زنان وقتی مادر میشوند از مرگ میگذرند. این را تمام مادران میدانند. مادریت ورای مرگ است. آن سوی مرگ است. موضوع حیات است. البته که حیات موضوع مرگ مرد است. هر چند برای زن نیز همین بهره محفوظ است. اما کمال مادری برای مرد تعریف نشده.
دفتر تمرین (سعیدتوتونکار)
دنیاپرستان زن را تحقیر میکنند زیرا اگر زن را در جایگاه اصلی خویش به رسمیت بشناسند، دسترسی به او برا
شیطان در رأس و قدرتهای شیطانی در دامنه، حکومتهای طاغوتی در پیش و منافقان و جاهلان در پی، در تلاشند تا این حقیقت زنانه را از بافت عمیق انسانیت بیرون بکشند و در دنیای مردانه خویش هزینه کنند.
باز نمیخواهم مخاطب را درگیر مثالهای مختلف کنم؛ اما گمان میکنم مثالهای مختلف از زوایای مختلف میتواند تصویری زنده و چندبعدی را انتقال دهد تا اینکه معنی تا حد ممکن ملموس باشد. از بس معنی زنانگی عمیق و دقیق و لطیف و ظریف است و به این سادگیها شکار ذهن نمیشود و در جام کلمات نمیگنجد.
کاری که انسان دنیاپرست با زن انجام داد، کاری است که انسان مدرن با زمین انجام داد. زمین از یک حیث مادر ساکنانش به شمار میآید. هر چند نه به معنی اتم و اکمل آن. بلکه به معنای مادی آن. انسان با زمین چه کرده؟! چه بلایی بر سر طبیعت آورده است؟! تمام سرمایهای که زمین در طی میلیونها سال ذخیره کرده در طی چند صد سال به زیر فشار زیادهخواهی و راحتطلبی صنعتی خودش برده و تا توانسته امکانات آن را چپاول کرده و استعدادهایش را دوشیده و باعث نابودی بخشهای زیادی از آن شده. نه به آسمان و هوایش رحم کرده و نه به زمین و خاک و جنگل و زیستگاههایش و نه به آب و آبادانی و اعماق اقیانوسها و اعماق خاکش. نه کوهها از او در امانند و نه بیابانها و صحراها و نه هیچ کس موجودات زنده و مرده در آن.
انسان مدرن این بلای عظیم را بر سر زمین آورده و شده صفیر مرگ زمین. این همان داستان انسان و مادر و زن است که به دست دنیاپرستان اتفاق افتاده. دوشیدن همه امکانات زن و تخریب و تحقیر آن برای ساختن یک دنیای مصنوعی و خودخواهانه و جاهطلبانه...
اصولا تمدن غرب که تکراری ابزارمند از تمدن فرعونیان است همین است. بهرهکشی از حیات، از زن، از زندگی، از آزادی
این را در جایی دیدم. زیبا بود و عبرت آموز دریغم آمد به اشتراک نگذارم:
یک روز استاد دانشگاه به هر کدام از دانشجویان کلاس یک بادکنک باد شده و یک سوزن داد و گفت یک دقیقه فرصت دارید بادکنکهای یکدیگر را بترکانید. هرکس بعد از یک دقیقه بادکنکش را سالم تحویل داد برنده است. مسابقه شروع و بعداز یک دقیقه من و چهار نفر دیگه با بادکنک سالم برنده شدیم.
سپس استاد رو به دانشجویان کرد و گفت: من همین مسابقه را در کلاس دیگری برپا کردم و همه کلاس برنده شدند زیرا هیچکس بادکنک دیگری را نترکاند چرا که قرار بود بعد از یک دقیقه هرکس بادکنکش سالم ماند برنده باشد که اینچنین هم شد. ما انسانها در این جامعه رقیب یکدیگر نیستیم و قرار نیست ما برنده باشیم و دیگران بازنده.
قرار نیست خوشبختی خود را با تخریب دیگران تضمین کنیم. می توانیم باهم بخوریم. باهم رانندگی کنیم. باهم شاد باشیم. باهم…باهم…
پس چرا بادکنک دیگری را بترکانیم؟