هدایت شده از نوشتههای مهدی جمشیدی
🔻تحلیلی بر موضع اخیر رهبر انقلاب:
برادران و نابرادران
🖊 مهدی جمشیدی
۱. اختلافهای اجتماعی در جامعۀ اسلامی بر دو نوع هستند: «اختلافهای عقیدهای» و «اختلافهای سلیقهای». رهبر انقلاب بر این باور است که اختلافهای مبتنی بر «عقیده»، همچنان حجّت و اعتبار دارند و نباید تصوّر کرد که زمانۀ داوری بر اساس عقاید به سر آمده و دیگر نباید ارزشها را معیار و محک انگاشت. برخی گفتهاند که باید دامنۀ مرزبندیها را به فراتر از ارزشها گستراند و از جمله باید ملّیّت (به معنای تجدّدی و مستقل از دین) را مبنا انگاشت، اما بیان اخیر رهبر انقلاب نشان میدهد که باید خودی و غیرخودی و دوست و دشمن و بومی و بیگانه را از دریچۀ «ارزشهای دینی» تعریف کرد و به سوی معیارهای سکولار نچرخید. این ارزشها که وصل و فصل اجتماعی، برآمده از آنهاست عبارتند از «اسلام» و «انقلاب» و «ولایت فقیه». آنان که این ارزشهای بنیادی را باور دارند و هویت خود را ذیل آنها تعریف میکنند، برادر ما هستند. پس ملاک برادری و نابرادری، «ارزشها» هستند و نظر رهبر انقلاب این نیست که باید ایدئولوژی و لایهبندیهای ایدئولوژیک را کنار نهاد و شهروندی و ایرانیّت، ملاک است. آری، خدمات اجتماعی و عمومی، از آنِ همه هستند و شکافهای ارزشی در آنها دخالتی ندارند، اما پیوندها و اتصالها و اتحادها و ولایتهای اجتماعی، باید «ماهیّت ارزشی» داشته باشند. جامعۀ اسلامی، خنثی و بیجهت و بیهویّت نیست، بلکه حتی در درون خود، حامل ولاءهای ایمانیِ مثبت و منفی است و همبستگیهایش بر ارزشها تکیه دارد. این وضع، خواهناخواه، نوعی لایهبندی اجتماعی ایجاد میکند که البته حالت حداکثری و گسترده ندارد.
۲. اما دربارۀ «اختلافهای سلیقهای» باید گفت که حضورشان در زندگی اجتماعی، طبیعی است و این قبیل تنوّعها و تکثّرها، قابل زدودن نیستند. در این قلمرو باید تحمل و سعۀ صدر داشت و برتابید و همدلی کرد و حس غیریّت و دیگری نداشت. سلایق، در گسترۀ درون ارزشها تعریف میشوند و برخاسته از خصوصیّت «پیوستاری» و «طیفیِ» زندگی اجتماعی هستند. معتقدان به اسلام و انقلاب و ولایت فقیه، همگی در یک «سطح» نیستند، بلکه برخی اعتقاد راسخ دارند و عاملیّت عالی، و برخی فروتر هستند و دچار ضعف و کاستی. جامعۀ اسلامی به این اعتبار، جامعۀ یکدست نیست که در آن، همه همانند یکدیگر باشند و اثری از «درجات» و «مراتب» در آن به چشم نخورد. «مسائل بیخود» که در سخن رهبر انقلاب، نسبت به جبههبندی و غیریّتسازی پیرامونشان اعتراض شد، از همین اختلافهای سلیقهای حکایت میکنند. باید در مقابل این اختلافها، با دیدۀ اغماض نگریست و برآشفته نشد و طرد و حذف نکرد. از این جمله، میتوان به این واقعیت اشاره کرد که هر چند برترین و بهترین پوشش در منطق فرهنگیِ انقلاب، چادر است، اما این ارزشگذاری به آن معنی نیست که پوششهای دیگری که میتوانند بخش عمدۀ کارکرد چادر را برآورده سازند، ضدّارزش هستند و کسانی که در این جریان و جبهه قرار میگیرند، دیگریهای فرهنگیِ ما هستند.
۳. نکتۀ مهم دیگر این است که «معنا» و «مقوّمات» و «مرزها»ی اسلام و انقلاب و ولایت فقیه، دلخواهانه نیستند و اینگونه نیست که کسی بتواند ادعا کند به اسلام اعتقاد دارد اما خواهان حاکمیّت ارزشهای اسلامی بر جامعه نیست، یا انقلابی است اما نمیخواهد میان جهان فرهنگیِ انقلاب و جهان فرهنگیِ غرب، فاصله و حائل قرار بدهد، یا به ولایت فقیه باور دارد اما آن را زمینی و دورهای و وکالتی میانگارد. اعتقاد به این بنیانها به معنی اعتقاد به معنایی است که امام خمینی از آنها ارائه کرده است، نه هر «تفسیر رقیق» و «برداشت فروکاهیدهشده»ای که مرزبندی را موهوم و سیّال میسازد. کسی که میگوید به اسلام اعتقاد دارد اما نسبت به کشف حجاب، دلنگران نیست و معتقد است باید الزام را کنار نهاد و حجاب را به انتخابهای شخصی وانهاد، جامعۀ اسلامی را به سوی ولنگاری سوق میدهد و از این جهت، اعتقاد راستین و مؤمنانه به اسلام ندارد. همچنین کسانی که میگویند باید آرمانهای انقلابی را کنار گذاشت و در نئولیبرالیسم جهانی، هضم شد و جهان را همچون یک خانواده انگاشت و از جمله باید فضای مجازیِ غربی را پذیرفت، به آموزۀ بنیادین استقلال فرهنگی و هویّتی که جوهرۀ انقلاب را تشکیل میدهد، باور ندارند. به هر اندازه که اعتقاد واقعیِ دیگران به این ارزشهای بنیادین، بیشتر باشد، حس برادرانۀ ما به آنها نیز بیشتر خواهد شد و هرچه این اعتقاد، کمتر باشد، این حس نیز کمتر خواهد شد.
https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
هدایت شده از پنجره
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم کوتاه «اشک مادر»
✒️با بازی زنده یاد "پروانه معصومی"
✒️ این بار از قاب #پنجره ببینید.
#نقد_رسانه
#معرفی_فیلم
#سینما
@panjare
هدایت شده از دکتر محمد سجاد شیرودی🚩
9.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بزرگترین خطر جامعه!
از نظر پروفسور ساروخانی
(پدر جامعه شناسی ایران)
© دکتر محمد سجاد شیرودی ...🔻
💯📮https://eitaa.com/drshiroody
هدایت شده از کوتاه و گویا
بسم الله الرحمن الرحیم
برای این تصویر خیلی حرفها می شود زد و خیلی نتایج را می شود گرفت اما بنظر نگارنده اینگونه می توان استنتاج کرد که :
هر "واقعیتی" الزاما "حقیقت" ندارد
در عصری که به راحتی می توان خیلی از پدیده ها را با استفاده از تکنولوژی وارونه جلوه داد، مراقب فریبکاران باشیم
این تصویر حکایت این روزهای امپراتوری رسانه ای استکبار و اذناب آنها ست
https://eitaa.com/kootahgooya
هدایت شده از 🇵🇸دختران انقلاب 🇮🇷
16.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حضور دختران #کشف_حجاب پس از محجبه شدن در تشییع نمادین حضرت زهرا(س)
▪️چند دقیقه پیش نمیدونستم فاطمیه است موهام بدون روسری توی خیابون،
باز بود
▪️دیگه دلم نمیخواهد این روسری در بیارم
✋اینجا تعزیه فاطمیه #دختران_انقلاب است.....
#کار_تمیز_برای_حجاب
#دختران_انقلاب
🇮🇷کانال دختران انقلاب را دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/3435003923C863f1fbcfc
هدایت شده از متنْآگاهی|جعفرعلیاننژادی
36.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قله خروشچف چه بود؟
🔸بیژن اشتری مترجم آثار روسی به فارسی، چندی پیش بخشی از کتاب در دست ترجمهاش را در کانال شخصیاش بارگذاری کرده و در آن نوشته بود، خروشچف در سال ۱۹۶۱ در گرماگرم سخنرانی کنگره حزب کمونیست گفته: رفقا! ما به قله نزدیک شدهایم و تا سال ۱۹۸۰ درآمد سرانه و حجم تولید ناخالص ملیمان از آمریکا جلو میزند.
🔸اشتری با این متن و آثار ترجمهایاش یکی از کارگزاران ایجاد تصور شباهت انقلاب شوروی با انقلاب اسلامی است و اعتقاد دارد هر آنچه بر سر شوروی آمده، بر سر ایران پس از انقلاب میآید. یکی از غلطهای رایج و ذهنیتهای اشتباه، همین شباهتپذیری دو انقلاب گفته شده است که مدام توسط طیفی از مترجمین بهگونهای هدفدار تقویت میشود.
🔸اشتری هم از همین دسته است. او البته بسیار بیدقت و مغرض است. در این مستند_ویدیوی کوتاه که امشب فراگیر شده، مستندساز قله واقعی خروشچف را نه لابلای متنهای هدفدار و روایتهای جهتدار که در دل گزارشات تاریخی و تصاویر مستند، روایت کرده است.
🔸توصیه میکنم حتماً این ویدیو را ملاحظه فرمایید.
@jafaraliyan
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:
از نگاه هاى زيادى بپرهيزيد؛ چرا كه تخمِ هوس مى پراكنَد و غفلت مى زايد
عدة الداعی صفحه294
(اللهم عجل لولیک الفرج)
هدایت شده از بافته.یافته.تافته
اگر نماز خوانده باشی میدانی که نماز انگار همهاش ذکر است و توجه و التفات. همهاش دیدن و نگاه کردن و تماشاست. میبینی که او میخواهد یک توصیفی از آنچه هست به تو بدهد و آن را مرور کند. انگار میداند که انسان اهل نسیان و غفلت است. آدمها اینجوری گم میشوند در خانههایشان.
پس از فوت ناگهانی پدر عزیزم در سحرگاه رمضانی در میانه گل گفتنها و گلستان شنفتنها با همسرش، مادرم که ما او را عزیز صدا میکنیم چنان غمی بر جانش نشست که گاه التفات به عالم خارج را از دست میداد و در خود گم میشد و ما نمییافتیمش. او در چند متری خانه خود را غریب مییافت و راه را از بیراهه نمیشناخت. ما آدمها مدام چنین هستیم. التفاتمان را از دست میدهیم و گم میشویم در خیالات و توهمات خود. نماز میآید به ما تذکر میدهد. بازمان میگرداند به صحنه. به فضای واقعی.
بیهوده نیست که در طول نماز دائم گفتگو شکل میگیرد.
داری در مورد خدا حرف میزنی یک هو میبینی خدا روبرویت ایستاده.
ایاک نعبد و ایاک نستعین...
اِ تو اینجا بودی! من داشتم در مورد تو صحبت میکردم. میگفتم که تشکر میکنم از مهربانیهایت که همه زندگی مرا لبریز کرده و من هر طرف را نگاه میکنم جز این نمیبینم. یک دغدغهای هم داشتم که برطرف شد وقتی فهمیدم همین مهربان قرار است حساب و کتاب ما را هم آن طرف دست بگیرد.
حالا که اینطور است، ما این طرف هم با تو ببندیم. نظرت؟!!!
ما که قرار است پیش تو بیاییم و با تو کار را تمام کنیم پس راه را هم تو نشانمان بده. حالا که صاحب آن خانهای که قرار است در آن مستقر شویم تو هستی آدرس بفرست.
مسیر کسانی که دوستشان داری نه آنهایی که دوستشان نداری. چون ما میخواهیم آنجا با تو دوست باشیم. با مالک یوم الدین رفاقت کنیم. میخواهیم ببندیم که وقتی رسیدیم بیجا و مکان نباشیم. انعمت علیهم باشیم نه مغضوب علیهم. در راه مستقیم باشیم نه گمراه و از ضالین...
همهاش التفات است. دارد تو را به همه دنیا و آخرتت و حتی جزئیاتش ملتفت میکند. هستاندیش است. زندگی میفهمد. رؤیا و توهم نمیبافد. خدا را گفت، ما را گفت، اول را گفت، آخر را گفت راه بین این دو را گفت. همسفرها و هموطنها را گفت. چه باشم چه نباشم. که باشم که نباشم. با که باشم با که نباشم. تنها نباشیم با هم باشیم. با هم برویم با هم برسیم. با هم عبادت کنیم با هم کار کنیم با هم دعا کنیم. با هم بودنهایمان و بیهم بودنهایمان را هم گفت و باز هم ادامه دارد.
بزرگترین التفات مربوط به بزرگترینهاست. به الله اکبر...
سوره قل هو الله هم که التفات به اوست. اگر به التفات رسیدی رکوع خودش میاید اما ما چون التفات نداریم رکوع ما را میبرد به سوی توجه و تذکر. بعد سجده و باز سجده.
دارد تو را از غفلت میکند و مینشاند پای سفره توجه. ببین عزیزم دور و بر تو چه چیزهایی هست؟!
اشیاء و گیاهان و حیوانات و فرشتگان و آدمها را که گفتم. خودم را هم گفتم. پیامبران و امامان و اولیاء و اوصیاء و شهداء و مؤمنین را هم گفتم. شیاطین جن و انس را هم که گفتم. آدمهای حواسپرت را هم نشانت دادم.
خوب صحنه را دیدی؟!
شهادت بده...
شهادت بده که من به تو التفات کردم و التفات دادم. توجه کردم و توجه دادم. بگو:
اشهد ان لا إله إلا الله و أشهد أن محمد رسول الله
حالا سلام بده...
انگار نمیدانی در چه مجلسی نشستهای. خیال میکردی فقط من و تو هستیم؟! نه.
فکر کردی فقط جمع شما جمع است؟! فقط شما دارید جماعت میخوانید؟! ما هم داریم با جماعت از شما استقبال میکنیم.
جمع ما هم جمع است. تو نابینایی اما من میگویم چه کسانی حاضرند.
به رسول الله سلام بده... او اینجاست
به مؤمنین سلام بده آنها اینجا هستند. بله به خودتان. شما هم در جمع ما هستید.
به بندگان صالح من هم سلام بده آنها هم اینجا هستند. از چهارده معصوم گرفته تا تمام پبامبران و جانشینان و فدائیان و پیروانشان.
به فرشتهها هم سلام بده آنها هم در جمع ما هستند...
خوب حالا با این سلامها و درودها، دوستیها و رفاقتها تازه شد.
فکر میکنم به اندازه کافی ملتفت و متوجه و متذکر و واقعبین و هشیار شدهای از خیالات و اوهام و رؤیاها و ارزوها فاصله گرفتهای. گذشته و حال و آیندهات را یک لقمه کردم شد یک وعده نماز.
برو به زندگیت برس. زیاد دور نروی. باید چند ساعت دیگر برگردی...
#خودشناسی
#خداشناسی
#شکراندیشی
امیرالمومنین حضرت علی علیهالسلام:
خداشناسترين مردم، پر درخواست ترين آنان از خداست.
غررالحكم، ح۳۲۶۰
(اللهم عجل لولیک الفرج)
هدایت شده از بافته.یافته.تافته
✍ سیر و پر...
یادش بخیر مسابقه میگذاشتیم که کی بیشتر بخورد. واقعا بحث سیر شدن نبود، دغدغه پر شدن بود که نکند شکست بخوریم. آدم باید گنجایش داشته باشد تا همه را ببرد. سیر و پر میخوردیم و بعد به مادر میگفتیم چیزی مانده؟!
میفرمودند: بله صبر کنید بروم وضو بگیرم و بیایم مرا بخورید.
پدر یواشکی زیر چشمی نگاهش را بلند میکرد و انگار حرفی میزد بدون کلام و مادر میشنید بدون صوت و در سکوت...
بعد آن نگاه سنگین میچرخید دور سفره و سوت پایان مسابقه بود همین نگاه. پدر از ترکیدن ما میترسید در هر وعده. شکمهای گرد و لپهای گل انداخته!. چه خبر است؟!
سفره من قصه داشت. تک تک گلهایش. تک تک چین و تاب طرحهایش. سفره نبود باغ بود، بوستان بود، جنگل و کوه و دریا و آسمان بود. همه چیز در نگاه خالص و صادق من حضور داشت و هیچ چیز تصویر نبود. افسانهای بود که زنده شده و با من همسفره است. بشقابهایی که دو گاو قهوهای و کرمی داشتند میچریدند و خانمی که داشت در مزرعه کار میکرد وکلبهای که و چشمهای که و درختی که و آسمانی که و......
خوب این غذا و این خوردن چرا خوشمزه نباشد وقتی هر لقمهات طعم پدر دارد و طعم مادر و طعم خواهر و طعم برادر و طعم یک جهان همسفرگی...
الآن چه؟!!!!
در سفرههای من چه میگذرد. تلویزیون روشن است. گوشی کنار دستم. ذهنم دنبال خاطرات روز و مخاطرات فردا. غذا را میخورم تا شاید درد زخم معده را کمی آرام کند و آب میخورم تا آتش آشوبش را کمی فرو نشاند. یک نفس آن وسط هم شاید بکشم و شاید نکشم. انگار خوردن وقت تلف کردن است و انگار نه انگار که همه روز دویدهام که لقمه نانی به کف آرم و به غفلت نخورم. من التفات را از دست دادهام دیگر تمرکز ندارم. انگار حضور ندارم. غایبم. گم شدهام. بزرگ شدن این بود؟! من چرا راضی نیستم؟!!!
چرا در کودکی آرزو میکردم بزرگ شوم!!!!؟
عجیب نیست!!!!!؟
یک روز رفتیم دکتر دارویی داد که طعم دهان ما را تلخ کرد. بگذار راحت بگویم. زهرمار کرد. هر چیزی میخوردم، حتی آب، بو و مزه و طعم زباله میداد. از سر گرسنگی میخوردم. مثل همان اتفاقی که میگویند بسیار شدیدترش قرار است سر جهنمیها بیافتد. آنهایی که زندگی را به کام بقیه زهرمار کردند.
آنجا فهمیدم که همیشه قصه غذا دو طرف دارد. مزه غذا یک سوی ماجراست. سوی دیگرش دهان ماست. اگر دهان من طعم زهرمار گرفته باشد مهم نیست چه بخوری. همان طعم را خواهد داد.
دارم شکراندیشی را تمرین میکنم. شاید بعد از این بیشتر از غذا لذت ببرم و خاطرات کودکیام زنده شود بدون اینکه آرزو کنم کودک باشم. بزرگیهایم را میخواهم به کودکیهایم بیافزایم و بیشتر لذت ببرم.
#خودشناسی
#طعم_زندگی
#شکراندیشی
هدایت شده از متنْآگاهی|جعفرعلیاننژادی
چرا مهدی جمشیدی مناظره میکند؟
✍ جعفرعلیاننژادی
🔸سوالی که این روزها در میان طیفی از عناصر و دغدغهمندان عرصه تبیین و برخی از مخاطبان این حوزه بوجود آمده، آن است که چرا مهدی جمشیدی با اینکه میداند شبکه تیزرسازان و تقطیعکاران به شدت منتظر سوءاستفاده و دروغسازی هستند، حاضر به مناظره میشود؟
🔸آیا مهدی جمشیدی خط و ربط «کافهخبر» را نمیداند که دعوت آن را میپذیرد؟ آیا او طرف مقابلش را نمیشناسد؟ آیا نمیداند که مجری و طرف دیگر مناظره همدست هستند و او باید با هر دو نفر مقابله کند؟ آیا نمیداند که سوالات جهتدار تنظیم شده است؟ آیا نمیداند که آنها بیاخلاقی کرده و عنوان مناظره را از «امکان اجتماعی الزام حجاب» به «مواجهه جمهوری اسلامی با حجاب اجباری» تغییر میدهند؟
🔸مهدی جمشیدی همه اینها را میدانست و پیشبینی هم کرده بود. میدانست با این بیاخلاقیها و خلف وعدهها، او را ترور شخصیت خواهند کرد. میدانست هژمونی رسانهای جریان معارض، از او تصویری خشن، بیمنطق و سرکوبخواه، میسازد. میدانست حتی برخی عناصر جبهه تبیین درگیر قضاوت بر مبنای همین تیزرها خواهند شد و غیرمنصفانه بر او میتازند. حتی میدانست کسانی از همین جبهه، فرصت را غنیمت شمرده و به تسویه حساب شخصی خواهند پرداخت.
🔸اما برای مهدی جمشیدی که تربیت یافته مکتب امام و رهبری و فراگیرنده آموزهای آنان و اندیشههای متفکرین بزرگ انقلاب اسلامی است، منیت و خودخواهی و خودخوانی، قربانی حقیقت و راستی و رکگویی است. در زبان و بیان او، چشمه جاری گفتار انقلابی، جوشان است. صلابت این گفتار، پرده از چهره مذبذبین و مرددین میاندازد. او خود هیچگاه در نوشیدن و نوشاندن این چشمه جاری مردد نیست.
🔸او مطمئن است که منطق اندیشه اسلام ناب، بر هر توطئه، تخریب و حمله فائق میآید. رضایتمندان و خشنودان از این گفتار، جای پایی در این رسانه یکطرفه ندارند. او میداند چه دلهای صاف و زلالی را در این مردم خداجو، خشنود ساخته. برای او مثل روز روشن است، تخریب و ترور شخصیتش، بزرگترین امکان واقعی رشد را به ارمغان میآورد. رفتار او تصنعی و نمایشی نیست. التفات جمشیدی به پدیدهها و تحلیل موضوعات، خودمدارانه نیست.
🔸او به گوهری دست یافته که در انبساط کلامی و فکریاش منعکس شده است. منطق او در طول مناظره معرف همین گوهر وجودی است. نه عصبانی میشود، نه از موضع حقش کوتاه میآید. همین منطق است که عبدالکریمی را بارها خلع سلاح کرده و با خود همراه میکند. همان قسمتهایی که تیزرسازان پنهان کردهاند. جمشیدی میداند حرف انقلاب کلیترین، عمومیترین، جامعترین و مردمیترین گفتار این کشور است.
🔸جمشیدی میداند که تنها نیست، او میداند آنها که حامی و هوادار گفتار انقلاب هستند، اهل حرف نیستند، اهل عملند. دفاع از ارزشهای انقلاب و دستاوردهای نظام که جمشیدی خود را وقف آن کرده است، را به جان و دل میخرند و برایش آرزوی موفقیت و دعای خیر خواهند کرد. جمشیدی هم هوای آگاهی انقلابی مردم را دارد و از این زخم ِزبانها و تنهاییهای رسانهای دلگیر نمیشود. هر چند میدان سختی است اما با ترور شخصیت جمشیدی، نه او ناامید میشود و نه دیگر عناصر این جبهه.
@jafaraliyan
برای آدمهای سر به زیر، زمین پررنگ است. آدمهای سر به هوا اما همینطور زمین را لگد میکنند و میگذرند و اصلا متوجه نیستند که یک موجود زنده زیر پایشان دارد درد میکشد. لذا میبینی که آدم سر به زیر حتی برای اینکه چجور و کجا و چقدر و با چه و چرا راه برود، حرف دارد؛ اما آدم حواسپرتِ بیمسئله زمین را مصرف میکند. شاید به نظر برسد برای اولی زمین تنگ است و دومی شادتر است؛ اما تجربه من میگوید بر خلاف ظاهرش آدمهای سر به هوا سهمی از آسمان ندارند و در زمین هم بیشتر گم میشوند تا راه بروند. یعنی غالبا گمراهند. اما آدمهای سر به زیر چطور؟!
آنها تنگنای زمین را میبینند و پرواز میشود مسئلهشان تا آن را نیازارند و اهلش را...
این احساس نیاز بودن در آسمان و اقدام برای یافتن و داشتن و بودنش، تنها برای سر به زیرهاست. سر به هواها در آرزوی آسمان قدم میزنند. فقط آرزویش...
رؤیا میبافند. بال نمیزنند. نگاهشان را میفرستند و تماشایش میکنند. همین.
#خودسازی
#خودشناسی
#آسماناندیشی