هدایت شده از آپوزیشن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 گفته بودیم دکتر هم سگشناسه، هم سگپژوه و هم سگمصب 😎
ببینید چطور با سگ دیالوگ میگیره 😁😂
🔹 جمعهها
⏰ ساعت ۱۹:۴۰
📺 از شبکه دو سیما
🎬 تماشای تمامی قسمتهای آپوزیشن
🌐 ما را دنبال کنید:
@opposition_tv2
@opposition_tv2
خودکرده را تدبیر چیست؟!
روزنامه هممیهن در گزارشی با عنوان «نوبت تسخیر صحنه» به پدیده حضور اینفلوئنسرها بر روی صحنه تئاتر پرداخته و آن را به ابتذال کشیدن عرصه فرهنگ و هنر عنوان میکند. در این گزارش تلاش شده تا در یک مسیر مهار شده و گزینشی تأثیر فرهنگ حاکم در فضای مجازی بر تئاتر مورد نقد جدی قرار گیرد.
اینکه نباید اجازه داد فضای مجازی، جهان واقعی ما را ببلعد و به اسارت خود درآورد مسئلهای است که در چند سال اخیر گفتگوهای فراوانی بر سر آن در گرفته و غربزدگان تلاش کردهاند با شکستن فضای انتقادی نسبت به ابتذال فضای مجازی، آن را به عنوان ابزاری کارآمد برای عبور از جامعه ایران و نظام جمهوری اسلامی و هویت تاریخی-تمدنی ایرانیان پشتیبانی و تقویت کند.
جریانهای سیاسی از فضای مجازی برای بیشخصیت کردن حکومت و زیر پا گذاشتن قانون استفاده کردهاند. حتی فریاد کارشناسان در حوزههای مختلف نتوانسته غوغای جریانات منحرف و منحط غربزده را از پیگیری گسترش بی حد و حصر فضای مجازی منصرف کند و آنان را به بازنگری در افکار و گفتار و رفتارشان وادارد. در حالی که کودکان و نوجوانان و جوانان و حتی بخشی از بزرگسالان با پدیده بیرحم و مهاجم فضای مجازی دست و پنجه نرم میکنند و بسیاری از سرمایههای مادی و معنوی خود را در آن از دست میدهند، جریان غربپرست برای اینکه پایگاه لجنپراکنی و سیاهنمایی و تخریب و تحقیر علیه ایران و ایرانی را از دست ندهد، با انواع ترفندها اجازه ورود جدی نهادهای حاکمیتی به مهار این سیل بنیانکن را نمیدهند و امکانهای حرکت اجتماعی را با فشارهای بیاندازه سلب میکنند.
متأسفانه بخشی از مسئولان هم تحت تأثیر این جریانات ویرانگر حوزه مأموریت خود را به کلی رها کرده آن را به دشمن واگذاشتهاند. انگار ایدهای در ذهن آنان شکل گرفته که هر امر فرهنگی را میتوان رها کرد تا به صورت خودبه خودی جامعه با آن و آن با جامعه وارد تعامل و تعادل گردد. گویا مهم نیست این تعامل و تعادل در متن خود چه جزئیاتی داشته باشد و چه مصیبتهایی به بار آورد.
هممیهن در این گزارش سعی میکند طبق معمول باز هم توپ را در زمین حکومت بیاندازد و بدون اینکه به روی خود بیاورد که مقصر اصلی این ولنگاریها خود ایشان هستند، حالا که آتش به در خانه سلبریتیهای مورد نظر آنان رسیده انگشت اتهام را به سمت حکومت میبرد.
آیا صحنه تئاتر از نهاد خانواده مقدستر و محترمتر است؟! آیا صحنه تئاتر از نهاد علم و دین مقدستر و محترمتر راست؟! آیا صحنه تئاتر از تاریخ و تمدن ایران و ایرانی محترمتر و مقدستر است؟! آیا صحنه تئاتر از جامعه ایرانی و فرهنگ ایرانی و سنتهای ایرانی و عرف و شرع و قانون ایرانی محترمتر و مقدستر است؟!
جریان غربگرا که هممیهن آشکارا یکی از بازوان پرشمار رسانهای آن به شمار میآید مقصر اصلی در این مسئله هستند. آنها با نفوذ و نفاق چنان فضای جامعه را ملتهب کردند و مسئله را به نامسئله و راه حل را به گره تبدیل کردند که هیچ برونرفت مشخص و معتبری پیش روی مردم و مسئولان باقی نماند.
آنها برای اینکه فضای یله و رها و بیدر و پیکر و بیقید و بند فضای مجازی را از دست ندهند و از آن طریق تمام پروژههای ضداسلام و ضدایران و ضدانقلاب و نظام و جامعه ایرانی را پیش ببرند همواره علیه کنترل فضای مجازی نه مخالفت که جنگیدهاند و جامعه را به اضطراب و تشویش واداشتهاند.
اکنون که فضای مجازی پاپیچ خلوت دوستان شده، احساس خطر کردهاند. اما با این وجود نمیخواهند به مسیر درست اذعان کنند و انتظار دارند مثل تمام موضوعاتی که در این سه دهه مطرح کردهاند، حکومت تنها برای اینان و به نفع ایشان به صورت مقتدر و یک سویه و گزینشی وارد صحنه شده و ظرفیتهای قوت و قدرت و اقتدارش را برای برآوردن خواست و مطالبه ایشان هزینه کند و سپس عقب نشسته صحنه را به ایشان واگذارد.
اگر دادگاه عادلهای میتوانست به جرمهایی که رها شدگی فضای مجازی به آنها امکان وقوع میدهد رسیدگی کند، قطعا در فهرست بلند مقصرین اصلی، نام تمام رسانههای غربگرا و بسیاری از شخصیتهای سیاسی و فرهنگی و علمی و اجتماعی و اقتصادی آنان وجود مؤثر داشت.
فضای مجازی مدتهاست که تمام ساحتهای جامعه و حکومت و زیست انسانی فردی و اجتماعی ما را به ابتذال کشیده است. اما منافقان ضد مردم در تمام اوقات تنها سکوت کردهاند و ترجیح دادهاند در برابر هر چیزی که به نظام اسلامی ضربه وارد کند اعتراض و انتقادی نداشته باشند تا جبهه ایرانستیزی دچار ضعف و سستی نشود و به زعم آنان زمینههای شکست جمهوری اسلامی ایران و مردم انقلابی فراهم آید.
این خیانت بزرگ را کسانی رقم زدند که امروز آتش ابتذال و ذلت بیشخصیتی به خانههایشان رسیده و احساس خطر کردهاند و جالب اینکه باز هم دست از شیطنت و خباثت نفاق و دورویی برنداشته، به اشتباه خود اعتراف نمیکنند. بلکه آن را دستمایه توهین و تحقیر و تخریب بیشتر علیه نظام و انقلاب مینمایند.
انتظار ما از مسئولان امر این است که به جای ملاحظه خواهشهای نفسانی این جماعت ضدایران و ضد اسلام و ضد مردم و جامعه ایرانی، خواستههای مشروع، قانونی و عرفی اسلام و انقلاب و مردم و شخص ولیّ فقیه را مورد توجه قرار دهند و از هیاهوی آنان نترسند و مرعوب صحنهسازی دشمنان نشوند و مسیر درست را با قدرت در پیش گیرند.
قطعا در آینده نخواهند توانست پاسخگوی وجدانهای بیدار و دلهای آگاه مردمی باشند که از همه هستی خود برای ارتقاء و افتخار ایران گذشتند.
فضای مجازی تمام هنجارهای جامعه ما را بدون اینکه پاسخگو باشد از بین میبرد و برای تأمین اهداف سیاسی و اقتصادی و ضد امنیتی تمام ناهنجاریهای اجتماعی را گسترش میدهد. فضای مجازی بستری آسان برای ترویج انواع منکرات و انحرافات شده و نه فرد و نه خانواده و نه جامعه و نه هیچ واحد و نهاد طبیعی انسانی از هجوم بیرحمانه فضای مجازی در امان نیست. عزیزان ما به شدت تحت حمله دشمن از این طریق قرار دارند و مسئولان آن را کاملا رها کردهاند تا خود به خود به نقطه تعادل و پایداری برسد.
هدایت شده از کانال کاظم کاردانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌️تسلیم محیط فاسد نشو !
🔺سخنرانی شهید بهشتی پیرامون فضا و محیط فاسد در جامعه.
🔻✅ ما نهی از منکر رو ادامه میدیم...
کاظم کاردانی🔰
@kazemkardani
.
هدایت شده از فرزند ایران
18.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 برای زنی که طی ۶۰ سال یک گرم زباله هم تولید نکرد!
تلگرام | اینستاگرام | روبیکا | ایتا | بله | سروش | توییتر | آپارات | یوتیوب
🇮🇷 @farzandeIRAN_ir
خطر کوتولههای سیاسی
سیاست شاید بالاترین و جدیترین لایه حضور انسان در حیات اجتماعیاش باشد. یافتن خبرهای اصلی و تحلیلهای اصیل و رسیدن به تصمیمات درست و دقیق و به جا و اقدامات مؤثر و قاطع و به موقع، مؤلفههایی هستند که برای هر کس و در هر مسئلهای ممکن و مقدور نیست.
میتوان گفت سیاستورزی سختترین آزمون انسان متعهد به جامعه است.
فرد، خانواده، گروه، حزب و جبهه باید ریاضتهای فراوانی تحمل کند تا به نقطهای برسد که فهم و تصمیم سیاسیاش سازنده باشد و نه سوزنده. سیاست مانند جاده پرپیچ و تاب و فراز و فرودی میماند که گاه در تاریکی و سیاهی فرومیرود و گاهی در مه و باران غرق میگردد و گاه در گرد و غبار و طوفان گم میشود. آیا هر کسی میتواند به آسانی در این جاده طولانی گاه تنگ و باریک به سلامت به مقصد برسد؟!
همه مردم لازم است که برای گرفتن گواهینامه رانندگی اقدام کنند. اما چنین نیست که هر آن کس که مجاز است گواهینامه داشته باشد، لزوما شایسته راهبری در جادههای سخت باشد. در سیاست نیز چنین است. بر اکثریت مطلق مردم واجب است که از جایی به بعد جامعه را و سیاست را هر چند در حد الفبای آن بفهمند و بیسواد سیاست نمانند. اما مصیبت از آنجایی آغاز میشود که ندانی در این ساحت در حد الفبایی یا در حد انشاء قاعده.
یادم میآید که گزارشهایی در رسانه منتشر شد از افرادی که برای نامزدی ریاست جمهوری به وزارت کشور مراجعه کرده بودند. برخی از این مراجعین شایستگی آن را نداشتند که حتی یک مغازه کوچک یا یک کلاس درس یا حتی یک خانواده به آنان سپرده شود. اما درون خود احساس میکردند که میتوانند رئیس جمهور یک مملکت باشند. اینکه چه اتفاقی در جامعه میافتد که چنین افرادی در آن ظاهر میشوند و چه تعداد از این انسانها و در چه سطوحی از توهم و تخیل و اشتباه و انحراف در جامعه وجود دارند مسئله مهم دیگری است. اما ابتداءا باید پذیرفت که وجود دارند و ممکن است یکی از کسانی که نمیدانند سیاست یعنی چه خود ما باشیم. همین که این احتمال را روا بدانی و در مورد آن بیاندیشی نقطه شروع مهمی به شمار میآید. برخی واقعا نمیتوانند به عدم شایستگی خود در این زمینه حتی فکر کنند؛ چه رسد باور.
این مسئله آسیبهای زیادی برای ما خواهد داشت. آدمهایی که بدون شایستگی وارد فضای سیاسی میشوند بعد از مدتی سیاست را به ابتذال میکشند. چون در این فضا کودکمانده هستند، سیاست را بازی میفهمند. چون کنترلی روی خود ندارند، آن را با شهوت و خواهشهای ابتدائی ناپخته مخلوط میکنند و معجون مسمومی به وجود میآورند که هر مصرفکنندهای را بیمار خواهد کرد.
سیاست اگر درست فهم نشود، درست آموخته نشود، درست تمرین نشود و درست به کار بسته نشود، به ضد خود تبدیل خواهد شد و جامعه را از بین خواهد برد.
در برهههایی از تاریخ، به خصوص تاریخ پس از انقلاب، افرادی ظهور کردند که خود کوتوله سیاسی بودند یا با نگاهی شیطانی کوتولههای سیاسی را شناسایی کردند. مقصود ما از کوتوله سیاسی لزوما طعنه و تحقیر نیست؛ بیان یک واقعیت است. نوعی کودکماندگی یا عقبماندگی سیاسی و یا حتی انحراف و رشد و نامتعارف سیاسی که در نگاه اول شاید به نظر نیاید. کسانی که شخصیت کوچک و نامتعارفی دارند، ناگهان وارد فضایی میشوند که هیچ نسبتی با آن برقرار نمیکنند. نتیجه این که فضا را به نفع عدم تناسب خود میشکنند و ویرانهای در قد و قامت خود ایجاد میکنند.
وقتی کوتولههای سیاسی وارد فضای اجتماعی شدند و مدعی جلوداری و پیشگامی و عهدهداری امور شدند، با فریب جماعتی، شکوه تمدنی و تاریخی جامعه را برنمیتابند و چون نمیدانند با آن چکار باید کرد، برای ساختن فضای بازی آن را تخریب میکنند. در فضای بازی به وجود آمده و ساختن قلعههای کوچک قامت کودکانه بسیاری احساس بزرگی خواهند کرد.
تبدیل جامعه به پارک بازی و دلمشغولی به آن و تنازل مسائل و ساده کردن معادلات و تحقیر بزرگان و شکستن حریمها و نادیده گرفتن حدود و مرزها و دور انداختن ابزارهای زندگی پختگان و بیارزش قلمداد کردن هر آنچه بهانه بازی در آن یافت نشود و معامله آن با پیش پا افتادهترین چیزها از تبعات همین اشتباه و انحراف در مسیر سیاستورزی خواهد بود.
نتیجه دیگر میتواند تولید مسئلههای کودکانه باشد. اختلافات کودکانه، دعواهای کودکانه، کشمکشهای کودکانه، تقسیمبندیهای کودکانه و بسیاری دیگر تناسب طبیعی با روح کودکانه دارد. در حالی که بازی برای رشد کودک است، این بزرگنمایان کودکمانده، با بازی رشد نمیکنند؛ بلکه با بازی زندگی میکنند و در واقع زندگی را به بازی میگیرند.
تراکم زندگی در سقف بازی بسیاری از ساختارهای بلندقامت را از بین میبرد و بیمصرف میکند. بسیاری از اتفاقات دیگر برای کودکماندگان قابل فهم نیست.
دفتر تمرین (سعیدتوتونکار)
خطر کوتولههای سیاسی سیاست شاید بالاترین و جدیترین لایه حضور انسان در حیات اجتماعیاش باشد. یافتن خ
کوتولههای سیاسی همه چیز را میبرند و کوچک میکنند. وقتی خوب در کودکیهای خود غرق شدند؛ حالا احساس نیاز به بزرگان پیدا میکنند. اما این بزرگان را پیش از این در سرزمین خود از بین برده و بیحیثیت کردهاند. دیگر شخصیتی برای بزرگان خود باقی نگذاشتهاند که بخواهد نقشی ایفا کند. دیگر باوری باقی نمانده که از آنان پیروی و با آنان همراهی کنند. پیر و حکیم فرزانه را راندهاند و همه چیز را به بازیچه خواندهاند.
همیشه خواهشهای نفسانی را بر خواستههای عقلانی مقدم داشتهاند و گندگی جسمانی را بر رشد روحانی ترجیح دادهاند. معنویت را خرج مادیت کردهاند و تمدن و تاریخ را در روزمرهها مصرف کردهاند. در جهانشان همه چیز کالای بازی و سرگرمی است. به جای نشاط بنیادین درونی دچار خوشگذرانیهای مصنوعی بیرونی هستند و همواره با مزهها به جای خواص مقوی و مغذی سر و کار دارند. رشد مسئله آنان نیست، تحریک و تخدیر امر اساسی آنان است.
تولد و تولید را برنمیتابند. آنها مصرف کننده و تکرار کنندهاند. به جای احیاء و امتداد، زباله میسازند و سپس دچار بازیافت زبالههایشان میشوند. چون مانند کرم خاکی به مشغولیات حداقلی دچارند و دست و پایی ندارند که با آن بالا بیایند و از بالا ببینند و وارد جریان ساختن شوند.
آنها به تدریج هر چه هست را صرف خوشگذرانی خویش میکنند به این امید که با فروختن چیزهایی که دارند لحظههای دیگری را برای تکرار بدون ارتقاء تجربه کنند.
آنها به شدت دچار تخلیه شخصت و اعتیاد به دنیای بیرون هستند. هیچ چیز در آنها از درون تأمین و تقدیر نمیشود. ضعف آنها را فرا گرفته و صفات شخصی و درونی ایشان همه از بین رفته است. وابسته به محیط خارج هستند. مانند پوستههایی تودهوار جمع میشوند و کلونی تشکیل میدهند. بدون هیچ گونه هوشیاری. همیشه تهدید میشوند؛ لذا هیچ گاه آرامش و امنیت حس نمیکنند. زندگی آنان یک فرار همواره رو به جلوست. نه ریشه و عقبه دارند و نه آینده و چشمانداز. فقط هستند برای یک لحظه.
دفتر تمرین (سعیدتوتونکار)
کوتولههای سیاسی همه چیز را میبرند و کوچک میکنند. وقتی خوب در کودکیهای خود غرق شدند؛ حالا احساس ن
این سخنان به هیچ وجه به آن معنی نیست که مردم از عرصه سیاست کنار بکشند و به آن توجهی نداشته باشند. بلکه یادآوری لازمی است که بدانیم قطعا در این مسیر نیازمند آموختن و تمرین دائمی هستیم. خودسازی فردی و اجتماعی به ما کمک خواهد کرد که فهم دقیقتری از فرایند رشد و تحول سیاسی داشته باشیم. کسی که اهمیتی برای خودسازی قائل نیست معمولا متوجه عرصهای که در سیاست وارد آن میشود نمیگردد. غالبا کسانی که حال و حوصله یا تاب و توان خودسازی ندارند به جای اینکه مسئله سیاسی را درست حل کنند یا به اهالی آن بسپارند، با سادهسازی غیرتخصصی پاسخهای غلطی را به دست میآورند و با آن معیار رفتارهای خود را تنظیم میکنند. نباید به خود و دیگران اجازه دهیم که اینچنین جامعه را از بین ببرند و شکوه و عظمت آن را لکهدار کنند.
وقتی سیاستمداری شما را به مسیری جز این دعوت میکند به او با دیده تردید بنگرید. تجربههای تلخی داشتهایم در این باره که افرادی مورد اعتماد ناگهان جمعیت بزرگی را به فروچاله سیاستبازی کشاندهاند و آنان را دچار مصیبتهای غیر قابل جبران نمودهاند.
سیاستمداری که مسیر شهوترانی و قانونشکنی و هوسبازی و خوشگذرانی را نشان میدهد، نه تنها چیزی از سیاست را به شما نمیدهد، بلکه خود نیز آوردهای از سیاست برای شما نخواهد داشت.
مسیر طبیعی رشد انسان و جامعه، سرعت و منطق مشخصی دارد. اگر کسی به شما راه کوتاه نشان داد یا زمان را بیمعنی کرد و از شما خواست برای جهش ناگهانی با او همراه شوید، بدانید که یا نمیداند که رشد چیست یا نمیخواهد شما بدانید که چه واقعیتی در پیش دارید. او جامعهای مصنوعی خواهد ساخت که هیچ چیز در آن رشد طبیعی ندارد. این یعنی مردم آن جامعه نیز از رشد باز خواهند ماند و همواره دچار سوء مصرف امکانات و فرصتها خواهند بود و هیچ گاه صاحب شخصیت اجتماعی و سیاسی نخواهند بود. سیاستمدارانی هستند که مردم را شایسته رشد در سطح سیاسی نمیدانند، هر چند آن را ذکر نمیکنند و از نظرها پنهان میدارند. آنها با شعارهای شورانگیز و مطالب توخالی مردم را برمیانگیزند و به میدان میآورند تا بر موج آنان مسلط شده بر رقیب چیره شوند.
اگر مردم هشیار شدند و به ایشان سواری ندادند، از مردم عصبانی خواهند شد و آنان را تحقیر خواهند کرد. مردمی که مسیر رشد را انتخاب کرده باشند به درد چنین سیاستمدارانی نخواهند خورد. زیرا اولا سرعت حرکت آنان نسبتی با عجله آنان ندارد و دوما مردم به صورتها و بزکهایی که ایشان میخواهند تن نخواهند داد. آنها میخواهند به سرعت به قدرت برسند. برای اینکه به بدن مردم نیاز دارند، نه قلب و روح ایشان. لذا در شعارهای آنان و آموزههایشان و دامنههای فرهنگی و علمی و دانشگاهی آنان خواهی دید که بر زیست تنانه اصرار دارند. مردمی که در تن خود رسوب کرده باشند و چیزی فراتر از آن نباشند در برابر خواستههای نامشروع آنان تن خواهند سپرد. اگر کسی صاحب روحانیت و راه و روش خودسازی باشد، مسیر رشد را طی خواهد داد و تنش ابزار قدرتطلبی آنان نخواهد بود.
شعارهای تنانه سیاستمداران برای تدارک مرکب قدرت است نه دفاع از حق جامعه برای انتخاب و اختیار و آزادی و استقلال. لذا نتیجه رفتارهای سیاسی آنان نه تنها گرهی از مشکلات مردم باز نمیکند؛ بلکه آنان را بیشتر فرو میبرد و بحرانها پی در پی مانند موجهای ویرانگر و تاریک بر پیکر جامعه مینشیند و آنان را بدون دفاع زیر بار خود له میکند.
سیاستمداران اینچنین در مورد قوت و قدرت و اقتدار مردم نمیاندیشند. تنها به قدرت خود توجه دارند. این سیاستمداران نگاهی کوتاه و اندیشهای کوچک دارند و مردم را در حصار تنگ فهم و آگاهی و توان خود زندانی میکنند و اجازه رشد به آنان نمیدهند.
در انتخابات اخیر مردم به صورتی آشکار احزاب را کنار زدند و به خط مقدم سیاستورزی رسیدند. شاید بزرگترین مأموریت مردم در این دوره رشد سیاسی و پرهیز از کوتولههای سیاسی باشد. امیدوارم بستر مناسب برای رشد سریع و متعادل و متعارف فراهم گردد و برخی نمایندگان با تکرار تجربههای دیگران در پرتگاه سیاستبازی نیافتند و نقش کوتولههای سیاسی را بازی نکنند. از نمایندگان انقلابی انتظار داریم قد و قامت ایران و نظام اسلامی ایران را بشناسند و تمام تلاش خود را برای ظاهر شدن در این سطح و شأن به کار بندند. گاهی برخی رفتار و گفتار مردم را نگران میکند که مبادا افرادی دوباره با شعار و ادا و اطوار از دنیای کودکان سیاسی وارد فضای بزرگان شده باشند و باعث تحقیر و تخریب نهاد انقلابی مجلس شوند؟!.
چشمانتظار خبرهای خوش از مجلس شورای اسلامی میمانیم و امیدواریم.
هدایت شده از فکرت
🟢 اگر چنین هستی هرگز چیزی نمیشوی!
🔹 انسان در دنیا نیامده که از کنار نعمتها و از کنار بلاها و گرفتاریها بگذرد، بلکه آمده است در دریای نعمتها و در دریای گرفتاریها خودش را بیندازد و سالم بیرون بیاید. اگر کسی در عمرش اساساً خودش را در بلایا و مصائب و سختیها قرار ندهد و همیشه از آن کنار بگذرد، هرگز چیزی نمیشود.
🔹 اگر کسی هم اساساً دستش به نعمت نرسد کمالی که در این دنیا باید پیدا کند، پیدا نمیکند. کمال انسان به این است که در دنیا، هم با نعمتها و هم با شدتها هرچه بیشتر درگیر شود و از این درگیری آزاد بیرون بیاید.
📗 استاد مطهری، آشنایی با قرآن، ج٧، ص٢٠٨
📮فکرت، رسانه اندیشه و آگاهی
وبگاه| فکرت |مدرسه فکرت | رادیو فکرت
دفتر تمرین (سعیدتوتونکار)
🎥 برای زنی که طی ۶۰ سال یک گرم زباله هم تولید نکرد! تلگرام | اینستاگرام | روبیکا | ایتا | بله | سرو
همه ما باید در مورد فرهنگ تولید زباله فکر کنیم. هم عمیق، هم وسیع و هم پیگیر.
انسان مدرن بسیار دچار زباله هست. اساسا زباله کردن هر آنچه هست و تبدیل کردن محیط زیست به زبالهدان و سپس تبدیل شدن به زبالهخوار و اعتیاد و وابستگی به جهان زبالهها گرفتاری بزرگ عصر حاضر هست. ما مصرف کنندگان صرف باعث شدیم تا صنعت زباله تبدیل به یکی از گرانقیمتترین صنایع امروز جهان باشه.
در جادهای حرکت میکردم. در طی صدها کیلومتر میلیونها نفر-بار زبالهها را هر جا که خواسته بودند رها کرده بودند. هیچ جایی را نمییابی که زباله در آن نباشد. هر کجا هم که دور از دسترس باشد، آب و باد زحمتش را خواهد کشید. در بکرترین مناطق رد پای زبالههای انسان دیده میشود. این تازه آشکارترین لایه از فرایند تولید زباله ما انسانهاست.
ما انسانها با طبیعت زاویه پیدا کردهایم. هم طبیعت انسانی، هم طبیعت حیوانی، هم طبیعت گیاهی و هم طبیعت جمادی. غرور و تکبر ابزارسازی ما را به این توهم واداشت که میتوانیم هر چیزی را بسازیم و شروع کردیم به تولید و تکثیر دنیاهای صنعتی. ما در دام صنعت افتادیم و دنیای مصنوعی خودمان را به خرج طبیعت ساختیم. اما هیچ گاه قدردان طبیعت نبودیم. ما طبیعت را به بردگی بردیم و هر جا لازمش نداشتیم شکار کردیم و خوردیم. وقتی گردش طبیعت بر هم خورد، زباله از چرخه مصنوعی عالم سر برآورد. طبیعت زنده است و تمام عناصرش را در چرخه حیاتش معنا میکند. هیچ چیز زباله نیست. اما در دنیای صنعتی مرده که حیاتی وجود ندارد و همه چیز فقط در اثر شوک تحریک و تخدیر، حرکت میکند، زباله یک بخش جدی و قابل توجه است. شما باید بازیافت زباله را نیز برایش فکری داشته باشی. اما وقتی همه مردم دنیا زباله تولید کنند، آنگاه هیچ ساختاری نخواهد توانست فرایند بازیافت را به درستی انجام دهد.
زبالههایی که گاه یافتن آنها سخت است چه رسد به بازیافت آنها. ما زبالههای نرم و سخت فراوانی داریم. زبالههای مادی و معنوی بسیاری که بر اثر نزاع ما با طبیعت به وجود آمده و جایگاهی در حیات بشری ندارد. ما گرفتار جهان زبالههایی هستیم که تولید کردهایم و در میان آن گیر افتادهایم و نمیدانیم با این آوار زباله باید چکار بکنیم.
صحبت صنعت و تکنولوژی هم نیست. صنعت در مسئله زباله، بخشی از راه حل نیست. بخشی از مشکل است. صنعت بلد نیست چطور خود را با طبیعت آشتی دهد. طبیعت سلطه صنعت را نمیپذیرد و صنعت به غیر آن رضایت نمیدهد. این نزاع پایان ندارد. مگر اینکه انسان به پایان خویش برسد یا مسیرش را تغییر دهد.
در جهان زباله، انسان اندیشههایی را تولید کرد که زباله را توجیه کند. معانی و معارف و علومی را ابداع کرد که زباله را بخشی واقعی از زندگی انسان بشناساند. بسیاری از علوم انسانی، در واقع مسئله و دغدغه انسان ندارند. مسئله آنان این است که چگونه باید انسان را در جهان زبالهها بگنجانند بدون آنکه نامتناسب به نظر برسد. در هر حال ما در جهان زبالههای مادی و معنوی و جسمی و ذهنی و روحانی زندگی میکنیم. نگاه واقعگرایانه این است. اما آیا بناست تا ابد در همین حال باقی بمانیم؟
باید گفت:خیر. میتوانیم شرایط را تغییر دهیم. ابتدا باید از تغییر خودمان شروع کنیم.
ولی خدا مأمور است در کنار مردمش بایستد. گاهی او مکلف است بین انتخاب بد و بدتر؛ اما آنان که خود را مقدس میپندارند، ولیّ خدا را به خاطر انتخاب بد شماتت میکنند.
سؤال غلط
ما همواره دچار سؤال غلط هستیم. این مصیبتی است که دیگریهای ما به ما دیکته کرده و میکنند. بلایی که با پدیده شوم استعمار تبدیل به اختلالی درونی شد و ما را زیر سؤال برد.
آری سؤال...
سؤال غلط اول همین است. تبدیل خودمان به مسئله که پا در زمین انکار خویشتن دارد. تحقیر انسان شرقی، تحقیر انسان ایرانی، تحقیر انسان سنتی، تحقیر انسان مسلمان، تحقیر انسان شیعی، تحقیر انسان انقلابی، تحقیر انسان مؤمن و لایههای دیگری از خودتحقیری و خودانکاری که برای تثبیت انسان غربی و ثبات حکومتهایشان طراحی و تدارک شده است.
شوربختانه جمعیت قابل توجهی از ایرانیان دچار این بیماری خطرناک هستند. از بالاترین درجات علمی تا عالیترین مقامات فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و.... تا مردم عادی کوچه و بازار. از دکتر و مهندس و کارشناس گرفته تا دانشجو و طلبه و دانشآموز درگیر این ویروس مهلک هستند.
اگر بپرسی که چرا فیلم درگیری دو نفر در گوشه ایران میتواند سوژهای فراگیر و بینالمللی علیه ملت و دولت و دین و فرهنگ و سنت و سلیقه ما باشد، میگویم خودانکاری و خودتخریبی افراطی...
سؤال غلط دوم وقتی شکل میگیرد که فیلم یک دعوای ساده سر از شبکههای ضد ایرانی درمیآورد.
سؤال غلط سوم هم همین بلاتکلیفی اجتماعی است. آن هم محصول از خودبیگانگی ماست.
دفتر تمرین (سعیدتوتونکار)
سؤال غلط ما همواره دچار سؤال غلط هستیم. این مصیبتی است که دیگریهای ما به ما دیکته کرده و میکنند.
غالبا سؤالات غلط، پاسخ غلطی دارند که زنجیره سؤالات غلط را حفظ میکند و به پاسخهای غلط عمق و شدت بیشتری میبخشد.
یکی از آن پاسخهای غلط که ما را به قهقرا میبرد، خوخواهی است.
پاسخ خودانکاری را اگر با خودخواهی دادی، دقیقا انتظار سؤال غلط را با پاسخ غلط متناسب برآورده کردهای. خودخواهی تکمیل و تقویت مشکل خودانکاری است، نه راه حل آن.
پاسخ درست به سؤال غلط کدام است؟! پاسخ درست شکستن زمینی است که سؤال غلط آن را مبنا قرار داده است.
پاسخ خودانکاری و خودخواهی، هر دو در خودسازی است. خودسازی تبدیل مشکل به مسئله است.
خودخواهی و خودانکاری مانند دو بند گره میمانند. هر چه کشیده شوند، گره باز نخواهد شد؛ کور خواهد شد. راه حل تمرکز روی هسته اصلی گره و گشودن آن با خودسازی است.
میدانم که در این صورت کار سخت خواهد شد؛ اما این یکی از انتخابهای پیش روی ما نیست، تنها راهکار است.
نزاع آن آقا و آن خانم و امثال دوگانهها و دعواها و تقابلهای اینچنینی که هر روز دامنه آن گستردهتر و شدیدتر میشود، در زمین غیر خودی خودانکاری و خودخواهی شکل میگیرد.
الآن واقعا نمیخواهم روی جزئیات متمرکز شوم. مخاطب بنده میداند که نظر من در مورد حجاب چیست. نظرم در مورد فیلم در دست دشمن چیست. نظرم راجع به توهین به روحانی و روحانیت چیست. شاید بداند که نظرم در مورد رعایت مضاعف و بلکه چند برابری زنان چیست و نظرم راجع به رعایت حال کودکان. مسئله کمی بیش از اینهاست. مسئله فهم فضا و قابی است که در آن قرار گرفتهای. ابتدا باید قاببندی درست باشد. فضا زیبا باشد. تناسب برقرار باشد. مناسبت ایجاب کند. صورت، بپذیرد. قلم و قدم بر جای بنشیند. اجزاء تعریف شوند و چسبندگی برقرار باشد.
در فضای ضد خودسازی، هر طرح مسئلهای میتواند حساسیتبرانگیز و التهابآفرین باشد.
مثل دارویی که انتظار داری درمان کند؛ اما شوک وارد میکند. حتی باعث مرگ میشود. درد میکشی و سعی میکنی درمان کنی؛ اما دارویی که در اختیار داری الآن و اینجا با بخش دیگری از تو درگیر است.
دارد با آن میجنگد و سعی دارد نابودش کند. آن هم بخشی از توست. هر چند تو این را عدم تعادل و بیماری بدانی. این واقعیت صحنه توست. دچار آن هستی. تا وقتی زمینه این حساسیت را برطرف نکردهای استفاده از آن دارو ممنوع است. از ترکیبات دیگری استفاده کن. از راه دیگری وارد شو.
خود اجتماعیات را بشناس و نسبت به حساسیتهایش آگاه باش. نمیتوانی بگویی هر چه باداباد باید این دارو مصرف شود. حساسیت کاری میکند که اصلا دارو به درد نرسد و به درد نخورد؛ بلکه درد بیافریند.
اگر مسئله خودخواهی نباشد و اصلاح باشد، آنگاه توجه به حساسیتها لازم و واجب است.
نمیتوانی منافق را انکار کنی. او هست. همه جا هم هست. وقتی جامعه تو گرفتار خودانکاری و پاسخهای غلط به آن است، قطعا منافق حضور دارد. اساسا این شرایط نفاقپرور است. منافقخیز است. خلل و فرج موجود در خودانکاری و خودخواهی بستر مناسب نفوذ و نفاق را فراهم میکند. آلودگی روی زخم مینشیند. این زخم موجود است و مرهم مفقود.
پس وقتی خواستی در برابر یک منکر اقامه دعوا کنی، ببین آیا شرایط خودسازی چگونه است. دوایر «خود» را بررسی کن. ببین آیا درمان مؤثر است یا تو ایزار کافی نداری؟! فقط خود فردی و صنفی و حزبیات را نبین. خود اجتماعی و عمومی و جهانیات را هم مد نظر قرار بده. معادله را درست حل کن. معادله را ساده نکن. شوربختانه این دستگاه معادلات چند مجهولی را خودت باید حل کنی. ما هنوز به سطحی از خودسازی نرسیدهایم که معادلاتمان ساده شود.
حکومت بناست همین کار را انجام دهد تا مردم سادهتر زندگی کنند. حکومت دستگاه معادلات را دست میگیرد و تکلیف تعدادی از متغیرهای کلان را معلوم مینماید. آنگاه معادلات سادهتر وارد دایرههای خود کوچکتر میشود. مردم در این صورت آسودهتر زندگی میکنند.
اما جریان خودخواهی و خودانکاری، مانع حل معادلات دستگاه میشوند. آنها جکومتها را در نقطه کانونی حمله خود قرار میدهند و هر جامعه و اجتماعی را آلوده میکنند تا با تفرقه، معادلات پیچیدهتر و حل و فصل مسائل محالتر به نظر برسد.
آنگاه بسیاری از مردم دیگر بلد نیستند مسئله را حل کنند. حق دارند. حل برخی مسائل واقعا سخت و سنگین است.
قرار بود حکومت مثل سیلشکن سر راه مشکل قرار گیرد و آن را تکه تکه کند. کوچک کند و قابل مصرف برای جامعه نماید. اما به هر دلیل این کار کمتر انجام میشود و معادلات پیچیده رها و عریان سر از کف جامعه درمیآورند و مردم را دچار حیرت و سرگردانی میکنند.
آن روحانی و آن خانم دقیقا دچار همین فضا شدهاند. من به خاطر تجربه زیسته مهربانی آن روحانی را میفهمم. مهربانی یک زن را چشم بسته تصدیق میکنم؛ اما حتی اگر این نبود، آغوش گرم آن خانم برای آن کودک یعنی محبت...
دفتر تمرین (سعیدتوتونکار)
غالبا سؤالات غلط، پاسخ غلطی دارند که زنجیره سؤالات غلط را حفظ میکند و به پاسخهای غلط عمق و شدت بیش
اما چه میشود که این دو مهربان با هم تقاطع خشم دارند؟! پیچیدگی مسئله چندمجهولی خودانکاری و خودخواهی و عدم امکان یا اراده حل آن توسط نظام خودسازی جامعه کار را به اینجا میکشاند.
بگذار مثالی بزنم. آقا و خانم گرگ آیا مهربانند یا نامهربان؟! پاسخ روشن است. آنها برای فرزندانشان آنقدر مهربانند که خود را به کشتن میدهند و آنقدر مهربانند که دیگران را نیز میکشند. تکلیف گوسفند قصه ما چه میشود؟!
وقتی نتوانستی مسئله را در سر جایش حل کنی، گرفتار دوگانه ناگزیر گرگ و گوسفند در کف صحنه خواهی شد. این خودهای ضد هم تکثیر خواهند شد و یکدیگر را ناامن خواهند کرد. شاید بگویی با سگ جبران عدم تعادل میکنم. در ابتدا با تو همدل هستم؛ اما این مال زمانی است که روال تولید و تکثر گرگ عادی است.
وگرنه به تدریج خواهی دید که گلههای انبوهی از سگ تولید کردهای که از گوسفندان در برابر گرگها دفاع کنند.
آنگاه جامعه تبدیل به معرکه گرگها و سگها شده و دیگر گوسفندی باقی نمیماند. متهم میشوی به سگپروری. جامعه گرگها برچسب سگپروری را دیکته میکنند به بردههای رسانهایشان. جامعه ناخواسته تبدیل میشود به جنگل و دیگر مزرعه نیست. اهل و اهلی ندارد. دیگر شخصیت و خاصیت ندارد. این سوی نرده و آن سوی نرده یکیست. دیوارها بیمعناست. جنگ در خانه است.
دفتر تمرین (سعیدتوتونکار)
اما چه میشود که این دو مهربان با هم تقاطع خشم دارند؟! پیچیدگی مسئله چندمجهولی خودانکاری و خودخواهی
مسئله خودسازی مهربانی آن روحانی را طوری در کنار مهربانی آن زن قرار میدهد که همدیگر را پشتیبانی میکنند. تقویت میکنند. به هم آرامش میدهند. یکدیگر را درمییابند. آنگاه در درمانگاه، دردی برنمیانگیزیم. میفهمیم که خواب را با لگد بیدار نمیکنند. تبدار را با توهین آرام نمیکنند. درد را با تهدید درمان نمیکنند. طبابت و حکمت همیشه با هم گره خورده است.
این آقایان پزشک را دیدهایم و دیدهاید. وقتی حتی بیماری خودش به آنها مراجعه میکند و بناست فرایند درمان طولانی و سخت و پردرد و عارضه باشد، بیمار را در یک محیط آرام و امن مینشانند برای مشاوره.
با هم صحبت میکنند. مثل دوست. مثل یار. مثل یک تن. آنگاه مسئله را طرح میکنند و به یک یگانگی و اتحاد موضع و مبنا میرسند.
وقتی بیمار شد، خودی پزشک و پزشک نیز با بیمار خودمانی شد، حالا بیمار نه مانند مشتری که مانند عضوی از پزشک خود را به او میسپارد. انگار پزشک مغز است و او دست. فرایند درمان، از مسیر خودیابی و خودسازی میگذرد. انگار پزشک دارد خودسازی میکند.
اگر بیمار نپذیرفت چه؟! پزشک نمیتواند کاری انجام دهد. حساسیت بیمار در برابر پزشک و شیوه درمانش، او را دچار خطرات بزرگی خواهد کرد و حتی شاید مرگ در انتظار او باشد. لذا پزشکان ابتدا آن حساسیت را درمان میکنند.
دفتر تمرین (سعیدتوتونکار)
مسئله خودسازی مهربانی آن روحانی را طوری در کنار مهربانی آن زن قرار میدهد که همدیگر را پشتیبانی میک
حالا فرض کنیم من داروی نامتناسب را استفاده کردم و حساسیت به من حمله کرد. در جریان پیشروی حساسیت، اولویت رفع آن است. دیگر منکر بزرگ همین است، نه آن دیگری. بحث بر سر خودسازی است، نه خودخواهی. باید مسیر صحیح واقعی و ممکن را یافت و در آن قدم گذاشت. این کار قطعا سخت و رنجآور خواهد بود؛ اما ناگزیر است.
هنگام هجوم حساسیت، باید تمام عوامل تحریک کننده را خنثی کرد و کنار گذاشت. باید بدنه به یک امنیت و آرامش نسبی برسد. باید مناظر بود و تاب و تحمل اجتماعی را بالا برد. باید سعی کرد حداکثر سعه صدر اجتماعی به وجود آید. نباید عجله کرد. نباید دستپاچه شد. نباید هول کرد. مسائل اجتماعی فرایندی حل میشوند و به ندرت میتوان چیزی را دفعی و ضربهای حل کرد. مسیر درمان فرایندی است. مشیر خودسازی فرایندی است.
اگر فرایندها کار نکنند، جایگزین تسکین و تخدیر جامعه را متوجه خود خواهد کرد.
خوب پس ابتدا حساسیتزدایی میکنیم و سپس زمینههای حساسیت را درمان میکنیم. حالا بدنه آماده بازگشتن به مسیر خودسازی است.
سمزدایی از بدنه کار زمانبر و پر هزینهای است؛ اما ناگزیر.
نمیتوانی بیخیالش شوی. این بخشی از درمان است. نگران نباش. تو در مسیری.
امر به معروف و نهی از منکر به این دلایل و دلایل بسیار دیگر بزرگترین واجب الهی است. سختترین واجب الهی است. پرثوابترین واجب الهی است.
در واقع امر به معروف و نهی از منکر نظامسازی است.
دفتر تمرین (سعیدتوتونکار)
حالا فرض کنیم من داروی نامتناسب را استفاده کردم و حساسیت به من حمله کرد. در جریان پیشروی حساسیت، اول
باید سؤال غلط را به دیوار کوبید و راه جدیدی پیدا کرد. صورتبندی بیگانه را باید از بین برد و زیر پا گذاشت و به خاک مالید. باید مسئله را دوبارهنویسی کرد. مسئله ایرانی را.
باید نقش و نقشه منافقان را در نطفه کور و باطل کرد. باید آن را از کار انداخت و از بین برد. باید راههایی را آزمود که هر چند نهایی نیستند؛ اما از کنار حساسیتها عبور میکنند و به راه حل نزدیک میشوند. وقتی شیطان در خانه توست و آتش روشن میکند، نمیتوانی بیتفاوت باشی.
♨️مقام معظم رهبری:
«بنده در قضایاى تاریخ اسلام
این مطلب را مكررا گفتهام
كه، چیزى كه امام حسن مجتبى علیهالسلام را شكست داد، نبودن تحلیل سیاسى در مردم بود.
مردم، تحلیل سیاسى نداشتند.
چیزى كه فتنه خوارج را
بهوجود آورد
و امیرالمۆمنین علیهالسلام را
آنطور زیر فشار قرار داد
و قدرتمندترین آدم تاریخ را
آنگونه مظلوم كرد،
نبودن تحلیل سیاسى در مردم بود
والا همهى مردم كه بىدین نبودند. تحلیل سیاسى نداشتند.
🔰یك شایعه دشمن مىانداخت؛
فورا این شایعه همه جا پخش مىشد
و همه آن را قبول مىكردند»
۱۳۷۲/۸/۱۲
#لبیک_یا_خامنهای
صف تهیه دلار مسافرتی.
صف پا گذاشتن روی سر ایران و ایرانی.
صف به زیر کشیدن وطن و هموطن.
صف تحقیر ریال و تعظیم دلار.
من با اشتباه فاحش مسئولان برای تحریک این جریان فعلا کاری ندارم؛ اما میبینم که مسئول چه چیز را میبیند و چرا گمان میکند که میتواند از این مسیرها شیر اطمینانی تدارک ببیند.
بنزین ریختن روی آتش دلار راه حل نیست. آتش زدن آتش جایش اینجا نیست.
مشتریهای فراوانی که در برابر روند خودسازی ملی مقاومت میکنند و در مسیر خودانکاری و خودانکاری ملی همراه و همدل هستند. اگر مهارت کافی وجود نداشته باشد، راه حلها به راه گره تبدیل خواهد شد.
هدایت شده از مسجد و حسنیه علی بن موسی الرضا(ع)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این آقا را همه باید بشناسیم والا ضرر خواهیم کرد..
دفتر تمرین (سعیدتوتونکار)
صف تهیه دلار مسافرتی. صف پا گذاشتن روی سر ایران و ایرانی. صف به زیر کشیدن وطن و هموطن. صف تحقیر ریال
بزرگترین فساد دچار شدن به ناشناسایی و انکار خویشتن است. عمیقترین فساد آن است که بر اثر خودناشناسی و از خودبیگانگی ارتباط بین تو و دیگر اعضاء خودمانی را سست کند.
تضعیف خودشناسی و ارتباطات خودمانی بزرگترین فساد است. لذا بیشترین توصیهها به این امر شده. از صله ارحام تا ارتباطات گسترده اجتماعی. اینکه فرمود صله ارحام باعث طول عمر میشود، دقیقا روی همین نکته ایستاده که از همپاشیدگی خود، باعث بیماری و مرگ زودرس خواهد شد و مرگهای زودرس را رقم خواهد زد. جامعه دیگر ظرفیت و شخصیت زندگی نخواهد داشت و دائما دچار بیماری و ضعف و مرگ خواهد شد.
جامعه ما البته یک استثناء نیست؛ اما به لحاظ سابقه بلند تاریخی و تمدنی، در مواجهه با تمدن غرب بیشترین تزاحمات و مشکلات را تجربه میکند.
اختلال در لایههای هویتی و بینظمی در دوایر ماهیتی باعث ایجاد گردابهای ارتباطی و درهمتنیدگیها و پیچیدگیهای انضباطی میگردد.
گاهی خدا راههای زمین را به رویت میبندد تا به آسمان نگاه کنی. دلش برای نگاهت تنگ میشود.
هدایت شده از اندیشه پژوهان استاد رحیم پور ازغدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#فضای_مجازی
#رسانه
🔻 استاد رحیمپور:
امروزه هزاران بوق میبینیم که به یک میکروفون وصل هستند❗️
⬅️ هوشمندانه ترین نوع دیکتاتوری که اکنون بر جهان حاکم است...
⬅️ ولی میشود این فضا را عوض کرد...
🔻کانال اندیشه پژوهان استاد #رحیم_پور
🔻🔻🔻🔻🔻🔻
@rahimpoor_azghadi
چند روزی هست که روی مسئلهای فکر میکنم که ابتدائا عنوانش را ذخایر راهبردی ولایتمداری جامعه انتخاب کردهام. شاید بعدها درستتر و دقیقتر شود.
به این میاندیشم که جامعه اندوختهای از صفت ولایتمندی دارد که در ساختارهای مختلف آن خود را ذخیره کرده و در متن امور خود را آشکار میکند. در بخشی از این ذهنورزی به مناسبت مصیبتی که این روزها برادر عزیزم جناب آقای دکتر علیاننژاد را در خود پیچید و قلب بنده و بسیاری از نزدیکان و آشنایان را فشرد، مرحوم غلامعلی علیاننژاد را یاد کردم. توفیق دیدار و همنفس شدن با ایشان را نداشتم اما به سبب مؤانست با فرزند ایشان و رایحه خیری که به واسطه ایشان از آن پدر عزیز نصیبم شد فرصت سیر وجودی و همنفْسی و همراهی قلبی را برایم فراهم کرد.
مردی ساده، پاکیزه، متواضع، بیپیراهه و ساکت. مردی که زباندار و زبانباز نبود. عملش سخن او بود و تلاشش ادعای او. اینجور آدمها در عین بساطت و سادگی بسیار مستور پنهانند. در ادبیات عمومی از آنها به عنوان آدمهای قدیمی یاد میشود. آدمهای قدیمی، آدمهای کهنه نیستند. آدمهای ریشهداری هستند که انسانیتشان آنقدر صورت بهاری آفریده که نیاز ندارند از بهار شعر بسرایند. اگر کمی اهل و اهلی باشی میبینی که وجودشان سراسر شعر و شوق. زندگی از آنان سرچشمه میگیرد و جاری میشود و محیط پیرامونشان را سرسبز میکند.
این بزرگان کسانی هستند که در عالم معنی و باطن بودن با امر ولایت گره خوردهاند. ولایت آن طرح زمینه هستی است که با خداوند پیوندی جانانه دارد و هر کس را آفریدهاند تا نسبت خود را با آن پیدا کند.
این آدمهای ساده بدون اینکه دیده شوند یا به شمار آیند به آسودگی و آسانی با این زمینه پیوند میخورند و حیات میگیرند. نشاط جان ایشان برگرفته از همین اتصال و ارتباط رازآلود است. تواضع آنان را در عمق فرومیبرد و بر خلاف اصحاب حباب که از سطح نمیتوانند فروتر روند و کبر اجازه اتصال به معادن عزت و غنی نمیدهد، ایشان محرمانه محرم میشوند و به زیارت یار میشتابند.
شاید سالها در کنارشان بنشینی و سخنی از خوارق عادت نیز از ایشان نشنوی. زیرا ایشان خود همان راز هستند که فاش شدهاند و از شدت آشکاری پنهانند. جز اهل دل قدر ایشان را نمیشناسند و جز در فراق و دوریشان شأنشان شناخته نمیشود.
رحلت ایشان و امثال ایشان برای دنیا، ضایعهای بزرگ به شمار میآید که جبران آن آسان نخواهد بود. انسانهایی که دهها سال در مسیر اخلاص قدم برداشتند و به عیاری از پاکی و ناب بودن رسیدند که محل نزول انوار ولایت شدند و مرکزیت انتشار آن را در محیط اطراف خود داشتند. ایشان بزرگانی هستند که محبت را به شکل عمل صالح صورتسازی میکنند و ولایت اجتماعی را غنی میبخشند.
از دست دادن چنین انسانهایی قطعا نیروهای شرّ و شیاطین را که مشغول مبارزه با ایشان بودند خوشحال خواهد کرد؛ اما باعث غم و اندوه ماست. طبیعت کار بر این است که شیاطین از اینکه فارغ شدند از امثال ایشان و فرصت پرداختن به دیگری را یافتند احساس غلبه و پیروزی خواهند کرد اما بشارتی برای ما باقی است که جبران این ضایعه را بنماید.
بشارت اول باقیات الصالحاتی است که از ایشان به عنوان میوههای ایمان صادق و عمل صالح ظهور و بروز دارد.
بشارت دوم شأن شهادت در این بزرگان است که باعث میشود با قطع تعلق از مادیات به موقعیتی مشرف و برتر تشرف یافتند و از آن منظر و مقام به مسائل این عالم نگاه کنند و در حل مشکلات و معضلات انسان بکوشند.
امیدوارم خداوند متعال ما را مشمول دعاهای این بزرگواران قرار دهد.
قد اقبل إلیکم شهر الله...
چه طنین عجیبی دارد این فراز از خطبه رسول الله صلّی الله علیه و آله در استقبال از ماه مبارک رمضان.
آن عالیجناب به سوی ما میآید. ما برای پذیرایی از ایشان چه کردهایم. آیا آماده دیدار هستیم؟!
آیا بین ما و ایشان انس و دیدار حاصل خواهد شد؟ آیا آن آیت عظمای الهی را خواهیم یافت؟
احساس ذرهای را دارم که به انتظار خورشیدی نشسته و حال که هنگام نزول اجلال آن عالیمقام است خود را گم کرده است. دستپاچه از اینکه چه باید بکند. مضطرب از اینکه حرمتش را حفظ نکند. نگران از اینکه نتواند این لطف را با خشوع و خضوع تمام پاسخ گوید.
رمضان کریم دارد از راه میرسد و من به همین دلخوشم. به این رویکرد کریمانه و کرامت نفسی که برای ما قائل شد و به سویمان آمد. چه زیبا و لذتبخش است استقبال از بزرگان.
خدایا تو شاهدی که مهیا نیستم. خدایا تو شاهدی که دوستش دارم. خدایا تو شاهدی که طمع دارم بر خان ضیافت تو. خدایا ملتمسانه درخواست میکنم ما را بر این حضور جانانه راه بده و درک شب قدر را ارزانی فرما. جز تو کسی نخواهد توانست این لطف را بنماید. چشمانتظاران را بینصیب مفرما.
هدایت شده از دکتر محمد سجاد شیرودی🚩
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📍انقلابی راحتطلب تا انقلابی مجاهد‼️
❌ انقلابیهای مثبت و منفی از دیدگاه رهبر انقلاب چه کسانی هستند؟
#مهمونشرحداکثری
🎬 آنتی سلبریتی
https://eitaa.com/joinchat/2067791886C00959371cb
نسبت ما با زیست غربی، آموختن و اجرای بیچون و چرای باید و نبایدهای غربی است. زیرا برای غرب ایران و کشورهایی مانند او نباید حتی در اندیشه غربی نیز به نقطه فهم و اجتهاد برسند.
ما بخشی از ابزار غرب برای زندگی مورد نظرش هستیم. کالایی در اختیار انسان برتر تا راحتتر باشد. نهایتا میتوانیم ربات هوشمند باشیم. بیش از آن را برنمیتابند.
غرب حتی اگر در دنیای خودش زنده باشد، در جهان ما یک آدم آهنی مسلط است. ما تنها باید زبان ماشین را یاد بگیریم و خود را به آن بفهمانیم و فرمان مورد نظر را دریافت کنیم.
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🎙 #کلیپ_صوتی | بهار معنویت
✏️ رهبر انقلاب: همچنانی که دربارهی بهار فرمودند که: «تن مپوشانید از باد بهار»، دربارهی #بهار_معنویّت ماه رمضان هم باید تمسّک کنیم به این جمله: «ألا فتعرّضوا لها»، «إنّ فی ایّام دهرکم نفحات ألا فتعرّضوا لها» نسیم معنویّت در ماه مبارک رمضان شامل حال همه است و خودمان را باید آماده کنیم. دلهایمان را در معرض این نسیم معنوی و الهی و معطّر بگذاریم.
🎧 بشنوید👇