💠پیشی گرفتن مصوبات از جامعهسازی
🖋روحالله جلالی
♦️اشرف پهلوی در کتاب خاطرات خود و پس از انقلاب ایران مینویسد:
«...وقتی دوران سلطنت پدرم خاتمه یافت، این حقیقت دردناک بر همه ما آشکار شد که هیچ حکومتی نمیتواند با وضع قانون و مصوبه دست به یک «انقلاب اجتماعی» بزند. چراکه هر حاکمی برای هر نوع دگرگونی پایدار در جامعه لازم است ابتدا زمینههای مناسب اجرای هدف خود را فراهم کند؛ تا آنگاه که به مرور و آهسته_ پس از سپری شدن چند نسلی_ انقلاب اجتماعی مورد نظر را به ثمر برساند و باید این واقعیت پذیرفته شود که با توسل به مقررات تصویبشده، امکان ندارد بتوان مغز مردم را عوض کرد...»
♦️"درب کنده شده ماشین ون پلیس امنیت اخلاقی" توسط مردم در محله نارمک تهران و "پوکه فشنگهای" شلیک چند تیر هوایی بخاطر متفرق کردن مردم که در پی دستگیری دو دختر بدحجاب جمع شده بودند _ و در آخر هم با آزادی آن دو دختر توانسته بودند جمعیت را متفرق سازند_ را بایستی بر سر در مدرسه فیضیه آویزان کنند تا "برخی" از ما از خواب بیدار شویم که صبح تا شب با نازلترین سطح سواد و عقل سیاسی، در حال بحث و جدل سطحی در رابطه با مسائل سیاسی روز هستیم اما پس از چهل سال حضور در حوزه علمیه قم، از پس برگزاری یک جلسه پرسش و پاسخ قانعکننده در میان بیست دانشآموز و دانشجوی معمولی در حوزه عفاف و حجاب و ... بر نمیآییم.
♦️بعید میدانم جامعةالزهرا (سلام الله علیها)با تربیت هزاران طلبه و استاد زن در امور دینی، تشکیلات و مدیریتی برای تربیت حتی چهل استاد متبحر خانم برای تزریق در مراکز علمی جهت تبیین و ورود چالشی در رابطه با مباحث مربوط به زنان را داشته باشد. زنانی که نام و آوازه علمی و مهارت بیانشان برای سایرین(منتقدین) موجب کرنش و احترام باشد.
🔹متفکرینی که بتوانند محتوایی متناسب با تفکرات و پذیرش جامعه در سطح به سطح تدوین کنند.
🔹ظریفانی که بتوانند نزد مخاطب، احکام فرعی را از رضایتمندی سیاسی تفکیک کنند.
🔹متخصصینی که بتوانند هویت اسلامی را تبدیل به ارزش و سپس انتخاب کنند.
🔹خطیبانی که بتوانند مفهوم غیرت دینی و اهمیت کرامت زن و مرد را به خوبی به پیکره جامعه تزریق کنند.
♦️بنده اصلا خوشبینی سایرین را ندارم و معتقدم به همان میزان که نسلهای جدید تشنه معارف دینی و الهی هستند، بخاطر انحراف ما در آسیبشناسی، هدفگذاری و تولید و تبیین، نسل به نسل از مغز مبانی دینی تهی میگردند و در دامن تبلیغات وسیع دشمنانی میغلتند که در سایه فضای آشفته روانی سیاسی ما فرصت کمنظیری را در مدیریت مهندسی افکار عمومی به دست آوردهاند.
♦️در مواجهه مکرر با انواع افکار و سلایق به این نتیجه رسیدهام که اگر متن و محتوای متقن، دقیق و کاربردی با بیان شیوا و هوشمندانه ترکیب شود، نتیجه و اثر کار تبلیغی حیرتآور و خیلی بیش از حد انتظار است و این ما هستیم که فرصت را هدر داده و قصۀ غصه میآفرینیم.
-به نقل از کانال نویسنده
#آسیب_شناسی
#حوزه_علمیه
#روحانیت
#نقد_اجتماعی
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠درگذشت اسپینوزای ایرانی
🔸دکتر محسن جهانگیری؛ استاد برجسته فلسفه و عرفان در سن 90 سالگی درگذشت.
♦️جهانگیری زمانی که یک طلبه جوان قزوینی در حوزه علمیه قم بود و همراه ها استاد مطهری، دکتر بهشتی، امام موسی صدر و استاد سید جلال آشتیانی در نخستین دوره جلسات درس فلسفه علامه طباطبایی شرکت میکرد، استاد موفق دوره مقدمات حوزه هم به شمار میرفت. خودش گفته که بین پنجاه تا صد طلبه در جلسات درس ادبیات عرب و منطق او شرکت میکردند.
♦️در اواخر دوره طلبگی او آیتالله بروجردی خواهان تعطیلی یا کاهش دروس فلسفه اسلامی در قم شده بود. البته به گفته مرحوم جهانگیری: «آنچه خودم شنیدم این است که آیتاللهالعظمی بروجردى روزى در درس و از فقهشان بالاى منبر در مسجد بالاسر جملهاى فرمودند که حکایت از بىاعتقادىشان به فلسفه داشت. امّا درس فلسفه را تحریم هم نکردند».
او همچنین درباره وضعیت سیاسی حوزه قم در اواخر دوره طلبگی خود گفته است: «مرحوم سیدعبدالحسین واحدى مرد شماره۲ فدائیان اسلام با من همدرس بود...من شجاعت آنها را مىستودم ولى اصلاً کارى با مسائل سیاسى نداشتم. آنها هم هیچوقت مرا به سیاست و مبارزه دعوت نمىکردند. به نظر من آقاى بروجردى هم اهل سیاست نبود. ولى در مملکت اتفاقاتى مىافتاد و مردم از ایشان به عنوان مرجع تقلید انتظاراتى داشتند، ایشان ناگزیر و به حسب وظیفه شرعى مطالبى اظهار مربوط داشتند که ارتباط با سیاست داشت. البته گاهى هم شاه درخواست ملاقات مىکرد و آقا مىپذیرفت. اما مرحوم آقاى حجت بهکلى از سیاست برکنار بود. او هر وقت باخبر مىشد که شاه قرار است به قم بیاید از قم خارج مىشد که مبادا مجبور شود با شاه ملاقات کند».
♦️علاقه جهانگیری به فلسفه سبب شد که ناگهان در ۲۴سالگی قم را رها کرده و به تهران برود. او که در قم با خواندن کتاب معروف فروغی (سیر حکمت در ها پول) به فلسفه غرب هم علاقهمند شده بود، در تهران همزمان با دروس طلبگی به دانشگاه تهران رفت و دروس فلسفی و عرفانی را پیگیری کرد. به تدریج شیفته باروخ اسپینوزا؛ فیلسوف هلندی قرن هفدهم شد و بعدها درباره او گفت: «من اسپینوزا را عمیقترین و دقیقترین فیلسوف دوره رنسانس مىدانم. دکارت عالمتر از اسپینوزا بود ولى اسپینوزا فیلسوفتر از دکارت بود ... با اینکه در از به ظاهر متدینتر از وى مىنمود، ولى به عقیده من او از نظر اخلاقى نه تنها بر دکارت، بلکه بر تمام فیلسوفان مغربزمین برترى دارد. به قول برتراند راسل؛ اسپینوزا نجیبترین و دوستداشتنىترین فیلسوفان بزرگ غرب است ... من میان فلاسفه اروپا بعد از رنسانس هیچ فیلسوفى را نمىشناسم که همچون او شیفته فلسفه باشد. او تمام عمرش را وقف فلسفه کرد و به چیزى جز فلسفه نیندیشید؛ نه زن گرفت، نه به دنبال مقام و منصبى رفت و نه مال و ثروتى جمع کرد. برخلاف دکارت، به دربارها و درباریها بىاعتنا بود، حتى استادى دانشگاه را هم نپذیرفت. الحق عاشق فلسفه بود و خود را چنان سرگرم تفکرات علمى و تأملات فلسفى مىکرد که گویى همه چیز را فراموش کرده است».
♦️جهانگیری به خاطر اخلاقی بودن زندگی و اندیشه اسپینوزا شیفته او شد و در اینباره میگفت: «سجایاى اخلاقى اسپینوزا مرا مجذوب خود کرد ... آلبرت اینشتین؛ آن عالم نامدار قرن بیستم هم شدیداً تحت تأثیر اسپینوزا بود و همواره مىگفت من به خدایى اعتقاد دارم که اسپینوزا معتقد بود. اینشتین کتاب اخلاق اسپینوزا را مىستود و به خواهرش مایا که در مرض موتش در بیمارستان بسترى بود سفارش کرد».
♦️رویکرد جهانگیری به فلسفه اسلامی را باید انتقادی دانست. او میگفت: «به عقیده من آنچه امروزه فلسفه اسلامى شناخته مىشود، مثلاً فلسفه شیخالرئیس ابنسینا، بیشتر یونانى است تا اسلامى. البته وضع در ملاصدرا متفاوت است. در فلسفه ملاصدرا اسلامیّت قوىتر است ... ولى با وجود چی ملاصدرا در نهایت متکلم است».
♦️ترجمه آثار اسپینوزا از جمله «شرح اصول فلسفه دکارت» و «اخلاق» و کتابهایی همچون «تاریخ فلسفه اسلامی» از جمله آثار مرحوم جهانگیری است.
#فلسفه
#فلسفه_اسلامی
#فلسفه_غرب
#دانشگاه
#حوزه_علمیه
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠دوران درهی لواسان!
🔸نقدی بر خطبه های ائمه جمعه
🖋دکترمحمّدعلی فیاضبخش
♦️جمعهها برای ما شدهاست روز «سوژه» برای یک هفته چالش؛ تا جمعهی بعد و سوژهی بعدی؛ از این استان به آن استان. خیال میکردیم تغییرات نسبتاً جوانگرایانه در نهاد جمعه، تغییراتی ساختاری و محتوایی را به دنبال خواهد آورد؛ که تا کنون جز اندک تغییرات شکلی و بعضاً تبلیغاتی (از قبیل کمکردن فاصلهی نردهها) را شاهد نبودهایم.
♦️من نه حوصلهی چالش با این خطیب و آن سخنور را دارم و نه تن چربی برای «چالشیدن!». فقط چند سوال از وجدان عمومی دارم که قاعدتاً خطبا نیز از این وجدان بیبهره نیستند؛ البته اگر جوّ تریبون بلند و هیمنهی سلاحِ در دست، ایشان را از خودبیخود نکند:
1️⃣ تحریم را از اول گفتند نعمت است. آن بخش از ظلم آشکار و زورگویی عریان قدرتمداران جهان -که با بهانهجوییها تحریم را بر این مردم تحمیل کرده- شاید نعمتی بود برای مقاومسازی ملت و دروننگری به تواناییها و اجبار به خودکفایی و نوآوری؛ امّا بخشهای دیگر -که با رجزخوانیهای جمعهای و رطب و یابسبافیها در مصاحبههای رودرروی صدا و سیمایی و اسمرمز دادن برای اضافهکردن افراد و نهادها به سمت تحریم در جریان بوده و هست- نیز در زمرهی همین نعمات است؟
2️⃣ بعید میدانم آقایان آسپیرین روزانهشان را جهت کنترل غلطت خون، شخصاً از داروخانه تهیه کنند؛ ...یا برای سفرهای تبلیغی در ایام سیاهبازار بلیط در لیست انتظار بنشینند یا وقتی اولاد و نوادگانشان به سن ازدواج میرسند، یکروز هم در اینپا و آنپا کردن تهیهی جهیزیه و ملزومات، مراسم را به تعویق بیندازند؛ چراکه معتقدند سن ازدواج را نباید به عقب انداخت؛ از بس نصف دین لطمه میبیند.
3️⃣ دعا میکنم هیچکس، یعنی هیچکس(!)، نه خودش ونه عضوی از خانوادهاش به بیماری خاصی دچار نشود که وقتی لَنگ یک قطعه در اتاق عمل میشود یا لهله داروی میلیونتومانی میزند، هم به خدا شکوه آورَد -که چرا مرا آفریدی- و هم بر خود ناسزاگوید که یکی دو بچه را چرا به سه و چهار رساندی؟
4️⃣ کاش میشد به همان راحتی جوگیری وحماسهگویی در تریبونهای هفتگی جمعه، پدران بر فرزندان جوان بیکار و باربسته به مهاجرتِ ناکجاآباد، بگویند: «فرزندم! بیین! در دوران شعب ابیطالب هستیم، و همانگونه که پیامبر و علی و فاطمه و خدیجه علیهمالسلام همراه دیگر مسلمانان در شعب میگذراندند، بنگر که مسئولان ما نیز از صدر تا ذیل در همین شعباند.» و آنگاه فرزندان به تغیّر و تمسخر نگویند: « آری، برخی در شعب لواساناند و برخیدگر در ارتفاعات ولنجک!»
5️⃣ مدتی پیش، بعد از برخی بیاخلاقیها در مجلس شورا، شنیده د که شورای نگهبان درصدد است تا نامزدهای نمایندگی را به اخلاق و آداب نیز بیازماید. مرحبا اگر چنین بشود! حقیر گوید، بیش از هر نمایندهای، خطبای جمعه هستند که بنا به ذات امامتشان هفتگی سخن میگویند و از قضا در هر موضوعی نیز؛ آیا مناسب نیست که حداقلی از کلمات در ترمینولوژی سیاست و اقتصاد برای این بزرگواران نیز تدریس شود؟ مثلاً این عزیزان بدانند سوئیفت یعنی چه؟ پولشویی به چه معنی است؟ دورزدن تحریم هزینههایش چیست؟ ...و خلاصه، نعمت چیست و نقمت کداماست؟!
♦️البته اگر تصمیم بر عهدهی بنده باشد، پیش از تدریس ترمینولوژی فوق، به تدریس بدیهیاتی از منافع ملّی و وحدت سرزمینی و یکپارچگی قومی و امنیت پایدار ایرانی میپردازم؛ چه خوب که نه خودم خوب بلدم و نه بلدیهای امثال بنده را کسی تحویل میگیرد!
#آسیب_شناسی
#روحانیت
#ائمه_جمعه
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
🔴قتلهای سریالی روحانیون!!
🖋روحالله جلالی
♦️قتل طلبه همدانی، همچون قتل طلبه مشهدی و پیش از آن قتل طلبه تهرانی در متروی شهر ری، نه نشانه "سقوط اعتبار روحانیت" در انظار مردم است و نه به دلیل معضلات موجود در جامعه سیاسی و روحانیت ایران میباشد.
این قتلها به نحوی با شدت از سوی شبکههای ضدانقلاب مورد پوشش قرار میگیرد که گویی نهضت قهرمانانه آخوندکشی در میان ملت بیدارشده ایران برپا شده!
درحالیکه اصلا و ابدا چنین اتفاقی نیفتاده است.
🔸چرا؟
♦️هر سه قتل توسط افرادی اوباش و بیسروپا با سابقههای جرم و بزهکاری و شرارت صورت گرفته است. نه توسط مجاهدانی راسخ و معتقد که اگر رزمآرای انگلیسیِ خائن به وطن را با فتوای علما ترو میکنند، نماز اول وقتشان هم ترک نمیشود و هرگز سابقه حتی یک نزاع خیابانی شخصی هم نداشتهاند.
♦️در هر سه قتل ما شاهد بزن درروهای بزدل و حقیری هستیم که از پشت و غافلگیرانه به طلاب گمنام و سادهای یورش بردهاند که حتی یک فعال سیاسی مطرح در محل تحصیل و کار خود نیز نبودهاند و فقط به صرف عمامه داشتن فرزندانشان یتیم شدهاند. یعنی ادامه یک اخلاق عقیم مجاهدینی(مجاهدین خلق) به شکل "ترور کور" که تنها ثمره آن نفرت عمومی برای عاملان و حامیان آنهاست.
♦️نکته جالبتر، سیل حمایت اکانتهای فیک و جعلی از این اقدامات و قهرمانسازی از آنان است که لااقل وجهه ظاهری را نیز نمیتوانند حفظ کنند و با شعف از این قتلها و ترورهای کور یاد میکنند. پر واضح است که چنین افرادی به محض رسیدن به قدرت، چه قتلعامی از اصناف مختلف به راه بیندازند.
♦️در طول تاریخ، همیشه روحانیون مخالفان و دشمنان کم و بیشِ خود را در میان خاص و عام داشتهاند. مگر این نبود که در سالهای دور میگفتند آخوند سوار نکنید که ماشینتان پنچر میشود؟
آیت اللّه شیخ علىپناه اشتهاردى در درس اخلاقشان در مدرسه فیضیه از قول امامخمینی نقل میکنند که شیخ عباس قمی(صاحب مفاتیح) را در گرمای سوزان از اتوبوس پنچرشده پیاده کردند چراکه نحسی حضور این عالم جلیلالقدر را عامل این خسارت میدانستند!
♦️بلاشک عملکرد نظام ج.ا.ا و جامعه روحانیت در فراز و فرود اعتبار روحانیون موثر است، قطعا جامعه اعتراضات ریز و درشتی به روحانیون داشته و دارند و خواهند داشت که خود ما هم داریم، اما مردم هنوز هم بیش از هر صنفی به روحانیونی که به معنای واقعی کلمه روحانی باشند و دارای سه صفت علم، تقوا و منطق باشند را نه فقط علاقه که رابطه مرید و مرادی دارند. به طور مثال، هنوز هم سنگینترین تشییع جنازههای ایران برای بزرگان این صنف توسط مردم انجام میپذیرد.
♦️در واقع آخوندی که ملا و باسواد باشد، اخلاق و تقوا داشته باشد و منطقی و عاقل باشد به شدت محبوبیت دارد، چراکه جامعه ایران یک جامعه مذهبی و متمدن و متمایل به معنویات الهی است.
♦️روح این مقتولین که جرمشان آراستگی به لباس دین و رسولالله صلواتالله علیه و آله الطاهرین بود قرین رحمت الهی و صبر و اجر جمیل نصیب خانوادههای داغدارشان.
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
🔴به عقب بازگردیم ... چه "چیزی" طلبه را کُشت؟
🖋یاسر عرب
♦️دیروز نوشتم که قصه آخوند کشی را تحلیل نمی کنم. هنوز هم بر سر همان موضع هستم در مورد کلیت مقوله ی آخوند کُشی قصد زیاده گویی ندارم. اما در اینجا می خواهم "بستر" قتل طلبه همدانی را نشان بدهم و رازی را با شما نجوا کنم. برای اینکار از آخر داستان به اول قصه می روم. خیلی اول تر از اول!
♦️بهروز حاجی لو که در تعقیب و گریز کشته شد. داش مشتی ها فجازی و لوطی های جهان سایبر به معنا سازی علت قتل پرداختند. جماعت گردنِ و سبیل نقاره زدند که روحانی مذکور که آخوندِ مسجد محلِ حاجی لو بوده بر روی منبر درخواست داشته که دختران و زنان ایرانی به شوقِ پاداش آخرت خود را صیغه ی نیروهای حشد الشعبیِ عراق کنند. بعدِ چو شدنِ خبرِ این ناموس فروش، خونِ داش بهروز به جوش آمده [و بدون تحقیق در خصوصِ چند و چون ماجرا و کیفیت خبر واصله] اسلحه بر می دارد و آنچنان خون به پا می شود که افتد و دانی!
♦️یک پله قبل تر ماجرا ساختن ذهنیت مشترک در این خصوص است و این مورد نه به آن روحانی مظلوم بلکه به خبری بر می گشت که چند روز قبل تر در فضای مجازی دست به دست شد. تصویرِ توییتِ یک روحانی به نام سید مصطفی حجازی که درخواستِ صیغه شدنِ دختران و زنانِ ایرانی را برای نیروهای عراقی (حشد الشعبی) داده بود. و از قضا گردانندگان و آتش بیاران آن معرکه نیز بی تامل این تصویر را در شبکه های اجتماعی و صفحات شخصی شان شیر کردند. غافل از اینکه روحانی در تصویر توییت "سید غفار دریاباری" اهل استان مازنداران، و اساسا حساب کاربری در توییتر نداشته و در نتیجه تصویر چرخیده نیز جعلی بوده است. این روحانی با ارسال ویدئویی نام واقعی خود و جزییاتی که برایتان نوشتم را بیان کرد.
♦️یک قدم عقب تر بررسی علتِ باور و هیجانی شدنِ جامعه (از عوام تا خواص) در مورد هر خبری است که ربط به کلیشه های جنسی عوام پسندانه دارد. اینکه ناموسِ ایرانی قرار است همخوابه ی مرد عراقی شود! یادتان هست بلوایی که سر شایعه ی رابطه ی جنسی زوار عراقی با زنان ایرانی در مشهد برپا شد؟ روزها از انتشار این شایعه گذشته بود و متاسفانه صدا از کسی در نمیامد تا اینکه خدا به نگارنده توفیق داد طی یادداشتی علل دروغ بودنِ آن شایعه را به قلم آورد.
🔸حالا چند قدم به عقب برویم! کلیشه دست درازی جنسی به زنِ ایرانی، توسطِ مرد عرب، سابقه ای دیرینه دارد. واضح ترین این نقاط در تاریخ ایران به حمله اعراب و جنگ قادسیه و به کنیزی گرفته شدن دخترانِ ایرانی (حتی دختران پادشاه) بر می گردد. رد این تعرض به نوامیس را در تاریخِ ادبیات البته بیشتر می شود جست تا تاریخِ صرف! چه آنکه ادبیات و هنر (واین روزها رسانه) قدرت بیشتری برای برساخت یا معنی بخشی به یک ماجرا یا پدیده دارند. گستردن این بخش در این مقال کوتاه نمی گنجد و فرصتی جدا می طلبد.
🔸حالا یک قدم به جلو بیاییم! در سالهای اخیر کدام گفتمانِ پولدار و صاحب قدرت و نفوذ پشت مفاهیمی چون مرز گرایی، وطن پرستی، امنیت ملی، ایرانشهری، ژنِ ایرانی، و ... مخفی شده و برای همدلی با قشر متوسط شهری (که رای اصلی سیاسی در دست اوست) از حضور در دفاع مقدس هشت ساله تا حضور خود در سوریه را پشت کلیشه های عرب ستیزانه و شعوبی توجیه کرد؟ کدام گفتمان برای بازنمایی سینمایی تشییع شهدای دفاع مقدس بجای نوحه های واقعی (مثل صدای آهنگران) به ادبیات قجری و ترانه هایی چون "از خونِ جوانان وطن لاله دمیده" پناه برد؟ کدام گفتمان با ساختن فیلمهایی چون لاتاری، فقر و فحشا وار پشت کلیشه های جنسی عوام پسندانه بذر نفرت دیرینه کاشت، و در وقت برداشت گیشه و جیب پر کرد؟
🔸کدام گفتمان وقتی دید نمی تواند برای حضور در سوریه همه مردم را با ادبیات "مدافعین حرم" راضی نگه دارد به پروژه مرز گرایی و ایرانیزه کردن نبرد و ناموسی برساخت نمودنِ جنگ پناه برد؟ و این دست فرمان را در آثار رسانه ای اش برساخت کرد؟ (در سریال پایتخت سکانسِ حضور سارا و نیکای نقی معمولی زیر دست نیروهای داعش کار اش ایجاد کدام هیجان بود و بر طبق کدام بسترِ باور پذیر و رگِ گردنیِ تاریخی-روایی؟)
♦️بله! نمی شود که صبح تا شب با طبل های رسانه ای، جنگ رژیم بعث با نظام جمهوری اسلامی را تبدیل کرد به جنگِ ایران و عراق! تا با این ترفند از حجم مطالباتِ شفاف سازی مردم شانه خالی کرد! و در عین حال از همین مردم توقع داشت، در بستری پر از باروتِ عرب ستیزی با کوچکترین جرقه گُر نگیرند و اتشین نشوند! آری اینچنین است برادرررررر... زمینِ قتل را اگر بکاوییم نقش دو نفر بیشتر در آن عیان نمی شود؛ قاتل و مقتول. زمینه ی قتل را اگر کاریز بزنیم، حرف زیاد است برادر جان!
-به نقل از کانال نویسنده
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠ریشه قتل کجاست ؟
🔸به بهانه قتل مظلومانه طلبه همدانی
🖋سلمان کدیور
♦️چند روزی از قتل مظلومانه روحانی همدانی، به دست شروری مسلح می گذرد و هنوز باب تحلیل این ماجرا گرم است.
♦️به نظر من اما بیش از آنکه خود قتل مهم باشد، انگیزه ها و زمینه هایی رخداد چنین حوادثی مهم است، به خصوص اینکه طی چند سال اخیر چند نمونه آن را شاهد بوده ایم و در آینده نیز شاید با سیری صعودی شاهد باشیم.
♦️شما ببینید واکنش ها به قتل یک روحانی در جامعه چه بوده؟ خب یک عده ای محکوم کردند و تاسف خوردند اما در مقابل حجم زیادی از این قتل، ابراز خرسندی کردند. کافی است کامنت های زیر پست اینستاگرامی قاتل را مشاهده کنید یا کلیپ های تصویری افرادی که علنا برای قاتل طلب مغفرت می کنند و ... را ببینید. این خیلی وحشتناک است.
♦️وقتی یک امر ضداخلاق و ضد انسانیت، در حال تبدیل شدن به یک ارزش می شود، باید دست از سوژه (عین)کشید و به ابژه (ذهن) پرداخت.
♦️این قتل یک پروژه نیست، بلکه یک پرسه یا فرآیند است. یعنی چندین سال در جامعه ما تحولاتی اجتماعی سیاسی رخ داده که ماحصل این روندها، می شود گلوله یا چاقویی که خون یک روحانی را می ریزد.
♦️این مسئله وقتی حساس تر می شود که بفهمیم در بستر حکومت اسلامی در حال زایش است. یعنی غلیان احساسات ضد دینی، در دوران حکومت دینی. این خیلی خیلی مهم است. ارزش آن را دارد که متفکرین ما عمرشان را بر آن معطوف کنند.
♦️متاسفانه ما شاهد کم رنگی و بی ارزش شدن ارزش های دینی هستیم. نه اینکه محصول چند سال اخیر باشد، نه. این تغییرات از اواسط دهه شصت، یعنی چند سال بعد انقلاب آغاز شده.
♦️خلاف اینکه پیش از سال 56 تصور می شد با انقلاب ارزش های دینی رشد خواهد کرد، اما وضع امروز نشان داده، دقیقا نتیجه عکس حاصل شده. ارزش هایی مثل حجاب، محبوبیت دین، روحانیت و ... سیر نزولی ملموسی داشته که پرفسور رفیع پور در کتاب ارزشمند توسعه و تضاد آن را آورده است.
♦️یک لایه این تغییرات در عقاید مردم، قطعا سیاست های دینی حاکمیت بوده و هست. اینکه طی این چند دهه چه الگو یا چه برداشتی از اسلام ترویج و تبلیغ شده است.
♦️آنچه من به عنوان یک فعال عرصه انقلاب اسلامی به آن معتقدم این است که اسلامی که پیش از انقلاب به مردم وعده داده شد و آنچه پس از آن پیاده سازی شد، با هم مغایرت دارد. و این باعث سرخوردگی مردمی شده که این اختلاف را دیده اند.
♦️اسلام وعده داده شده، اسلام آزادی، اسلام عدالت، اسلام برابری، اسلام نفی اشرافیت، اسلام ضد سرمایه داری و از همه مهمتر اسلامی که گوناگونی عقاید مردم را به رسمیت می شناسد است اما اسلام پس از انقلاب، به تدریج از این مشخصات فاصله گرفت و حتی در مقام توجیه سرمایه داری و اشرافیت بالا آمد. اسلامی که عدالت را در تضاد با اخلاق و ولایت و امنیت تعریف کرد و آن را بعضا به عنوان تهدید معرفی نمود.
♦️اسلام وعده داده شده قبل انقلاب، اسلام تودها بود، اسلامی که آنقدر جذاب بود که همه مردم با عقاید مختلف، از سکولار و بی حجاب و کمونیست تا ملی مذهبی و ... سال 58 به آن رای دادند، اما اسلام کنونی، اسلام فقها است که تنها مختص متشرعین است. اسلامی که وجه سلبی اش بیش از ایجابی آن است.
♦️مردم نمی توانند هم زمان شیفته اسلام و روحانیت باشند اما از سوی دیگر ببینند که برخی از آنها رسما وارد مناسبات اقتصادی و سیاسی شده و به آنان بی توجه اند.
🔸برای مردم اعتقاد به روحانیت مستدام نخواهد بود وقتی که می بینند برخی روحانیون زهد خود را رها کرده و خود را در معماری مجلل حوزه های علمیه غرق کرده اند، مردم نمی توانند عاشق اسلام باشند و همزمان فلان آیت الله را ببینند که مسجد اشرافی فلان مال یا فلان مجتمع تجاری ساخته شده از حرام را افتتاح می کنند.
🔸متاسفانه مردم آن آیت الله و آن طلبه مخلص مومن فقیر که به سختی زندگانی می کند را یکی می بینند. فقط چون اولی محافظ مسلح دارد، به دومی اعتراض می کنند.
🔶مردم نمی توانند عاشق اسلامی شوند که تبدیل به نردبان ترقی سودجویان شده است و هر کس بخواهد به نان و مالی برسد، باید نقاب مذهب بر چهره بکشد.
🔸بخواهد استخدام شود باید ریش بگذارد و چادر به سر کند و رساله عملیه را از حفظ کند. مردم از اسلامی که آنها را وادار به ریاکاری کند، به تدریج فاصله می گیرند.
🔶در ذهن مردم تضاد ایجاد می شود که شما سال به سال مناسک دینی را فربه کنید، و به همان اندازه از آن سو استفاده جریانی نمایید.
♦️راه اصلاح این روند این نیست که ببینیم کجا اسلحه و چاقو می فروشند و آن را سد کنیم، چرا که چاقوی آشپزخانه هم می تواند آلت قتل شود، بلکه راهش بازنگری در سیاست های سیاسی، مذهبی است که پیش گرفته ایم.
♦️اصلاح قرائت ما از اسلام، بازگشت به اسلامی که حضرت امام وعده داده بود، این نوشداروی وضع امروز است.
-به نقل از کانال نویسنده
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
♦️در حالی که نهادهای حوزوی از برگزاری جلسات گفتگوهای آزاد و کرسیهای آزاد اندیشی بازماندهاند، انجمن اسلامی دانشگاه شریف مناظرهای با موضوع "روحانیت در بحران" با حضور حجج اسلام آقایان ناصر نقویان، احمد منتظری، مهدی ابوطالبی و محمدرضا باقرزاده را تدارک دیده است.
#آسیب_شناسی
#کرسی_آزاد_اندیشی
#مناظره
#حوزه_علمیه
#گفتگو
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠کتاب « جامه پیامبر » اثر حجت الاسلام مهدی مسائلی که به تازگی منتشر شده به شبهات و اقتضائات جدید پیرامون لباس روحانیت می پردازد و به بیان نویسنده، دارای ویژگیهایی است:
🔸درباره ماهیت لباس روحانیت ابهامات تاریخی و شناختی فراوانی وجود دارد، به گونهای که موجب شده تا نگرشهای مختلفی در داخل و خارج حوزههای علمیه نسبت به آن به پدید آید.
🔸این اثر ضمن توجه به جوانب معنوی لباس روحانیت، حقیقتهای اجتماعی را که امروز روحانیت با آن روبرو است، لحاظ کرده و تلاش کرده به دور از شعارزدگی درباره لباس روحانیت بحث کند.
🔸طلبهای که لباس روحانیت میپوشد تصمیم گرفته یک عمر با این لباس زندگی کند، از این رو باید اطلاعات کاملی درباره آداب و ویژگیها و لوازم این لباس داشته باشد.
🔸ممکن است بعضی ابهامات و شبهات درباره لباس روحانیت موجب شود بعضی از طلاب از مسئولیت پوشیدن لباس روحانیت شانه خالی کنند و یا بعضی دانشجویان علیرغم علاقهمندی به تحصیل علوم دینی از ورود به حوزه علمیه اجتناب ورزند.
🔸پرداختن به این موضوع میتواند تصورات اشتباه مردم را تصحیح کند و تعامل مردم و روحانیون را بهتر کند.
🔸در این اثر افراطها و تفریطهایی که در مورد لباس روحانیت صورت میگیرد، بیان شده و حقیقتهای لباس رو حل می بدون هیچگونه تعصبورزی مطرح شده است.
🔸همه ساله عده از طلاب معمم میشوند، این طلاب نیاز دارند تا آگاهی خویش را درباره لباس روحانیت کامل کنند، بعضی نیز ممکن است بخواهند قبل از ورود به حوزه دراین باره اطلاعات داشته باشند.
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠طراحی زیرساختهای تحول، راهبرد تحولی آیتالله اعرافی
🖋محمد وکیلی
💠 سه سال قبل و در حالی که مطالبات و توقعات تحولی و اصلاحی طلاب در حال رسیدن به اوج بود و نگرانی از انزوایی که مقام معظم رهبری هشدارش را داده بودند جدیتر میشد، آیتالله اعرافی که عملکرد درخشان در ساماندهی جامعه المصطفی در پرونده خود داشت، به مدیریت حوزههای علمیه انتخاب شد.
💠 این انتخاب، بارقۀ امید را در دل طیفهای مختلف حوزویان روشن نمود و آثار این امید بویژه در میان طلاب جوان و نخبههای دغدغهمند حوزه، بوضوح قابل مشاهده بود.
💠 اکنون بعد از گذشت سه سال از این انتخاب، زمزمههایی از #ارزیابی_عملکرد_3ساله ایشان آغاز شده. ارزیابیهایی که در یک سوی آن رنگ باختن امید به اصلاح و تحول حوزه به دست ایشان قرار دارد و در سوی دیگر عدهای با نگرانی همچنان منتظر آشکار شدن نشانههای تدبیر ایشان هستند.
💠 طیف اول برای اثبات این ناامیدی، به استمرار ضعفهای سابق و عدم تغییر چشمگیر برنامههای حوزه در این سه سال استناد میکنند. اما برای ارزیابی منصفانه عملکرد ایشان بهتر است مولفههای مختلفی که گاهی از زبان مدیر محترم حوزههای علمیه در مناسبتهای مختلف طی یک سال اخیر بیان شده است توجه نمود.
💠 بیشک تحقق تحول (اگر تب و تاب جوانی را کنار بگذاریم و با نگاهی جامع به مسئله بنگریم) نیازمند #زیرساختها و #بسترسازیهایی است که بدون آنها، اجرای برنامههای تحولی هر چند ممکن است در کوتاه مدت عدهای را راضی کند، اما نهتنها منجر به تحول نخواهد شد؛ بلکه در دراز مدت میتواند خسارت جبرانناپذیری به بار آورد. همچنان که تعدادی از تصمیمات سالهای قبل، هم اکنون تبدیل به گره کوری شده است که گشودنش به غایت مشکل مینماید.
💠 از همین رو، طی این سه سال #مهمترین برنامه آیتالله اعرافی طراحی و نهاییسازی #اسناد_کلان حوزه است، که بدون آنها هرگونه برنامهریزی راهبردی و اجرای برنامه یا ناممکن میگردد و یا به کلاف سردرگم بیبرنامگی مرکز مدیریت میافزود. از جمله:
۱. تدوین و نهاییسازی برنامه ۵ساله حوزه و برشهای آن در عرصههای مختلف (که برای اولین بار صورت گرفت)
۲. طرح آمایش سرزمینی حوزه
۳. تکمیل نظامهای جامع (که سالها نیمهکاره رها شده بود)
۴. سند چشمانداز حوزه
و دهها سند راهبردی بالادستی دیگر که تدوین آنها بخش زیادی از انرژی مرکز مدیریت را در #دو_سال_اول مدیریت آقای اعرافی گرفته بود، و طبق وعدۀ ایشان، از ابتدای سال۹۸ به اجرا درخواهد آمد.
💠 در کنار اسناد زیربنایی، #طرحهای_مهم همچون:
۱. کارویژههای روحانیت
۲. درختواره رشتههای حوزوی (در بیش از ۲۶۰ رشته علوم اسلامی)
۳. تأسیس مرکز آموزشهای کاربری
۴. طرح اصلاح نظام اساتید حوزه
۵. تأسیس کانونهای علمی تربیتی مدارس
۶. اصلاح نظام جذب و پذیرش حوزه (حرکت بسوی کیفیگزینی)
۷. احیای طرحهای مدرسهمحور
۸. طرح اصلاح سیستم پایاننامههای حوزوی
۹. حمایت از تأسیس کرسیهای درس خارج فقه معاصر
۱۰. توسعه دروس خارج شهرستانها
و دهها طرح و برنامه دیگر نیز طراحی شده است.
💠 انجام این امور بنیادین در حالی صورت گرفته است که مرکز مدیریت طی این دو سال در بدترین شرایط بودجهای و به تعبیر آیتالله اعرافی، در #برهوت_بودجهای قرار داشته است.
💠 همچنین به دلیل شرایط پیچیده و شبکهای مدیریت نهادهای حوزوی، تغییر و تحولاتی که میتوانست در عملکرد آیتالله اعرافی مؤثر باشد، طولانی و زمانبر بوده. از جمله: انفکاک ایشان از مدیریت المصطفی (که قریب به دو سال طول کشید)، تغییر دبیر شورای عالی، و... که تسریع در آنها، مدیریت ایشان را تسهیل میکرد.
💠 با توجه به آماده شدن چنین اسناد و طرحهای مهم، در صورتی که پشتوانه کافی (اعم از بودجه، همراهی و همدلی علما، فضلا، و نهادهای حوزوی و...) برای اجرای آنها موجود باشد، امید است که تحول بنیادین مورد انتظار تحقق یابد و مرکز مدیریت همچون جامعه المصطفی به سمت ساماندهی و ارتقا حرکت نماید.
💠 البته ضروری است جلسات هماندیشی و گفتگوهای انتقادی در جهت همراهسازی طیفهای مختلف حوزوی از طلاب جوان گرفته تا نخبگان، اندیشمندان، علما و زعمای حوزه، بصورت جدی، منظم و مستمر از طرف آقای اعرافی و نیروهای فکری حوزه صورت گیرد.
💠 حسن ختام این مقال میتواند بیانات مقام معظم رهبری در دیدار اخیر طلاب باشد:
«جناب آقای اعرافی اشاره کردند به برنامهای که تهیه شده و بناست اجرا کنند. برنامهای با این اصول که ایشان ذکر کردند، بسیار جالب است. و بسیاری از این خواستههایی که گفته شد را پوشش میدهد. و چون آقای اعرافی (با تأکید) این را بیان میکنند، بنده کاملاً امیدوار هستم که تحقق پیدا کند. چون ایشان بحمدالله ظرفیت بسیار مغتنمی هستند و امیدواری زیادی دارم که این کارها انجام بگیرد»
✅ کانال دانشپژوهان: @dph110
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠چرا جامعه ایران، به سمت بی اخلاقی می رود؟
🖋محمد ضرغام
♦️انسانها به دو طریق میتوانند در مقابل عفونتها از خودشان دفاع کنند: 1. گلبولهای سفید؛ که به صورت طبیعی، ایمنی بدن را تامین میکنند 2. آنتی بیوتیکها. هنگامی که گلبولهای سفید در برابر انواع پیچیده ای از عفونتها ناتوان میشوند، آنتی بیوتیکها، به عنوان داروهایی جانبی، به کمک این گلبولها می آیند.
♦️مصرف بیش از حد و نابجای آنتی بیوتیک اما، به نقض غرض می انجامد و عوارضی منفی ایجاد میکند ازجمله:
1. گلبولهای سفید را تنبل و سیستم دفاعیِ طبیعی بدن را مختل میکند؛ به عبارت دیگر حساسیتِ این گلبولها درمقابل عفونت را کم میکنند، بطوریکه در برابر ویروسهای ساده نیز، توانِ دفاعیشان را ازدست میدهند.
2. باکتری های مضر را بشدت مقاوم میکنند؛ بطوریکه نه تنها گلبولهای سفید، بلکه آنتی بیوتیکها نیز در مقابل آنها بی اثر میشوند.
♦️زمانی که گلبولهای سفید و آنتی بیوتیکها نتوانند تاثیر کنند، بیماری، طولانی تر، پیچیده تر و آسیب زننده تر میشود.
♦️جامعه ایران، از دیرباز، یک جامعه اخلاقی بوده است؛ محوریت خانواده در فرهنگ ایرانی، آموزه های اخلاقیِ اسلام، فرهنگ مروّت، نوعدوستی و... باعث شده است جامعه ما بی نیاز از دخالت حکومتها و به صورت خودتنظیم (همانند گلبولهای سفید)، مسائل اخلاقیش را حل نماید.
♦️ظرفیت تشکیل حکومت دینی در ایران، می توانست (و میتواند) به مثابه آنتی بیوتیک، در هنگامه ی تکانه های شدیدِ جامعه، با حضوری "محدود" اما "موثر"، ادامه ی حیاتِ اخلاقی جامعه ایران را تسهیل نماید. اما استفاده بیش از حد از ظرفیتِ دولت، در اِعمال تنظیمات اخلاقیِ جامعه (همانند استفاده ی نامتعارف از آنتی بیوتیکها)، جامعه را دچار نوعی آنومی کرده و حیاتِ اخلاقی آن را دچار بحرانهایی نموده است:
🔺"خانواده" که تا پیش از این نقش بسیار مهمی در کنترل و هدایت اخلاقیِ افراد داشت، روز به روز از تاثیر و اهمیتش کاسته شد و جایش را عملا به ارگانهای رسمی و ناکارامدتر داد.
🔺 با انتقال مسئولیت از فرد و خانواده به حاکمیت، پویایی و نشاط از حیات اخلاقی افراد گرفته شد (همانند بی اثر شدن گلبولهای سفید دراثر استفاده نامتعارف از آنتی بیوتیکها)؛ وضعیتی که یکی از نتایجش، "نحیف شدن اخلاق" و "فربه شدن مناسک" در جامعه است.
🔺 برخوردهای رسمی، خشک و ازبالا، امکان بلوغ تدریجی افراد را سلب کرده و جامعه را در تشخیص مرزهای اخلاق با فقه، عفاف با حجاب و... ناتوان ساخت و او که حالا ظرفیت های مهمی چون خانواده را نیز ازدست داده، در انبوهی از مدلهای غیراخلاقی که آن به آن، به سویش پرتاب میشود، ناتوانتر و ضربه پذیرتر میگردد.
✅ الگوی مطلوب، نه عرفی شدنِ حاکمیت و خنثی بودنِ آن نسبت به امر اخلاقیست و نه تصدی گری کامل اخلاق به دست اوست. الگویی که باید در نوشته ای دیگر به شرحش پرداخت.
♦️بدیهیست آنچه گفته شد تنها یکی از علل سیر نزولی اخلاق در جامعه ایران است.
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
🔴اتاق خالی!!!
🖋مهدی سلیمانیه
♦️«صدف بیوتی» با یکمیلیون و ششصد هزار نفر فالوئر، «ماکان بند»، این دو نفر جوان ِ خواننده، با میلیونها فالوئر، «تتلو» و صفحههای فراوان داپاسمش و طنز جوانان دهه هفتادی که میلیونها دنبال کننده دارند... فرهنگ، دارد «جایی دیگر» ساخته میشود. بچههای خردسال پنج، شش ساله، خط به خط متن ترانههای رپ و پاپ این گروهها را حفظاند.
♦️دستگاههای رسمی پرمدعای حاکمیتی و دولتی، با بودجههای میلیاردیشان، وزارتخانههای عریض و طویل دولتی و مجلس و سازمان تبلیغات و فلان و بهمان که هیچ، روشنفکران و اساتید علومانسانی و اجتماعی دانشگاهها و کنشگران سیاسی همه در روستای کوچکی جمع شدهاند و بر سر هم داد و بیداد میکنند.
♦️فقط گاهی ناگهان مرگ یک پاشایی، فیلمهای فراوان رقص دستجمعی ترانهی ساسیمانکن یا راهپیمایی طرفداران تتلو در خیابانهای شهر، میآید و چشمهای همهی ما و حضرات سیاستگذار و اساتید معظم را برای لحظاتی گشاد میکند و میرود. چون عبور یک کهکشان عظیم غریب.. ما، هاج و واج، چند وقتی مشغول گفتن جملاتی در موردش میشویم، حضرات به فکر بگیر و ببند و بودجه نهادهای فرهنگی و انداختن تقصیر(؟) بر گردن همدیگر میافتند و دوباره تا مواجههی عظیم بعدی، مشغول بحثهای فاخر و سیاستگذارانهی خودمان و خودشان میشویم. ذوق میکنیم که یک متن فلان جامعهشناس و بهمان حوزوی و شعار فلان مقام حاکمیتی و فیلم فلان مسوول دولتی، صد هزار بار دیده شود.
♦️حضرات مسوول دولتی و حاکمیتی که هیچ، ما روشنفکران و جامعهشناسان هم از جامعه جا ماندهایم. تعداد پژوهشهای علمی که درباره اینفلوئسرهای اینستاگرام و بیوتیبلاگرها و منطق عمل آنها و کارخانهی عظیم فرهنگیشان تولید شدهاست، چیزی نزدیک به هیچ است. پس از چهل سال انکار، شکاف عمیق بین فضای رسمی و عرف، به نهایت رسیدهاست.
♦️♦️عزیزان معترض، انقلابیون، روشنفکران، جامعهشناسان، حوزویان، حاکمان و مسوولین گرامی، باور کنید که «همه» در اقلیتیم. جامعه دیگر اینجا نیست. ما در اتاق خالی فریاد میزنیم. جامعه مدتهاست که رفته است.
-به نقل از کانال نویسنده
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
🔴مرجعیت سایتی، فقاهت تلگرامی/ فضای مجازی و یورش نومراجع و آیت اللهها !!
🖋علیرضا داودی:
♦️برگ اول- حوزه و مرزهای بسته
در سنت علمی حوزه های علمیه شیعی، کلاس درس ملاک اصلی تعیین میزان علمیت و دانش بود. سنجش علمی در مدل سنتی در کنار تقوای عالمان موجبات کارآمدی سیستم اجتهاد و مرجعیت را فراهم آورده بود. همین امر باعث می شد تا یگانه مسیر رسیدن به درجات علمی و جایگاههای اختصاصی حوزوی صرفا از طریق جهد علمی و تهذیب نفسانی میسر گردد؛ مسیری که برای به بار نشستن به دهه ها تلاش مستمر نیاز داشت.
♦️برگ دوم- انقلاب اسلامی و فرصت های جدید (مهاجرت از حوزه)
انقلاب اسلامی عرصه جدیدی در جایگاه اجتماعی و سیاسی طلاب و نقش های آنان ایجاد کرد. حجم انبوهی از شغل های دولتی و غیردولتی اختصاصی همانند عضویت در مجلس خبرگان ، ریاست قوه قضاییه، 6 جایگاه در شورای نگهبان، نهادهای نمایندگی در ارگانهای مختلف، نهادهای تبلیغی و پژوهشی اختصاصی و..... در کنار بیشمار اشتغالات غیر اختصاصی مانند نمایندگی مجلس، ریاست جمهوری، پست های مختلف دولتی، استادی دانشگاه، قضاوت،وکالت و...... باعث شد تا مسیر حرکتی حوزویان دستخوش تغییر اساسی شود. این فرصت های جدید بیش از جایگاه علمی سنتی، به کاغذی نیاز داشتند که با نام مدرک علمی شناخته میشد و این سرآغاز نهضت مدرکگرایی، کوچ به دانشگاه و دکتر زدگی در حوزه های علمیه بود. تنور مدرک گرایی چنان داغ بود که اولویت اصلی قرار گرفتن پیشوند دکتر بجای حجت الاسلام و عناوین مشابه بود.
♦️برگ سوم- تثبیت ( انسداد و سرگردانی)
با فراگیر شدن مدرک گرایی و کوچ از حوزه تعداد زیادی وارد عرصه های مختلف اشتغالات اداری شده و عملا از وظایف اصلی حوزوی فاصله گرفتند. در این زمان جامعه با جایگاه و نقش اجتماعی متفاوتی برای این گروه مواجه شد. و اشتغالات اداری و علمی در قالب دانشگاه یا پژوهشگاه تصویری غالب برای کسانی بود که از شر و شور اوایل طلبگی خلاص شده بودند و عموما به تحصیل همزمان حوزه و دانشگاه روی آورده بودند. مشکل اصلی اشباع این ظرفیت های کاری و عدم امکان ورود طلبه های تازه وارد به عرصه هایی بود که سال های در آرزوی آن بودند. با فوت اساتید برجسته، تغییر نسل و جابجایی اساتید از یک سطح به سطح بالاتر ضروری می نمود. نسل اول حوزویان دکتر یا خارج از کشور درس خوانده با طی کردن مسیر موفقیت در دانشگاه ها احساس می کردند که فرصتی مناسب برای بازگشت به اصل خود یافته اند. فرصت اشتغال به یک کرسی درس در حوزه که می توانست جایگاه اجتماعی آنان را ارتقا دهد
♦️برگ چهارم- بازگشت ( راه حلی برای همه)
عصر بازگشت در واقع راهکاری برای حل دو بحران بالا تلقی می شود. میانسالانی که سودای اجتهاد و اعتبار علمی در دورن حوزه را دارند عموما با پشتوانه مدرک و رزومه علمی دانشگاهی اقدام به برگزاری کلاسهای درس خارج آن هم در قامت فقه مضاف و علوم جدید با عناوین عجیب و غریب میکنند و با استفاده از مواهب مالی که ناشی از سال ها تصدی مناصب دولتی و ارتباطات حاصل از آن است، موسسات متعدد و مختلفی را تاسیس میکنند. این موسسات نیز به نوبه ی خود نیاز طلاب جوان به آینده کاری را تامین میکنند و در قبال این اشتغال تنها چیزی که طلب می.کنند وفاداری بی قید و شرط است برای تایید هرآنچه که گفته و انجام هرآنچه دستور داده میشود.
♦️برگ پنجم- رسانه ( مرجعیت سایتی تا فقاهت تلگرامی)
محصول انحراف حوزه از مسیر سنتی خود و فروش وفاداری توسط طلاب جوان ظهور نسل جدید مدعی فقاهت و مرجعیت است که سواد چندانی ندارند اما از قدرتی جدید بهره میبرند و آن چیزی نیست جز رسانه های عمومی. ظهور ابزارهای ارتباط جمعی جدید همانند تلگرام و اینستاگرام و غیره باعث شد تا امکان تبلیغ افکار سطحی و فاقد بنیان علمی خارج از مسیر مرسوم حوزه ها فراهم شود. این ابزار در کنار موسسات اقماری، طیف عجیبی از مدعیان را تولید کرده است که خود را وارثان حقیقی بزرگان حوزه می نامند و گاها قدم در مسیر مرجعیت میگذارند. مدعیانی که با کامنت و لایک و فالوور محبوبیت خود را به رخ می کشند. برخی نیز از مواهب مالی و سیاسی آقازاده بودن یا سرسپردگی سیاسی به احزاب برای مرجع سازی خود بهره می برند و داعیه مرجعیت را از طریق سایت و رسانه علنی می کنند تا از غافله عقب نمانند.
♦️برگ ششم- طوفانی که درو میکنیم
با درک مسیر فوق می بینیم آنچه در سال های گذشته رخ داده و آنچه در روزهای اخیر از اعلام مرجعیت برخی رخ داده است چندان عجیب نبوده و محصول بذری است که سال های گذشته کاشته شده است. آنچه مسلم است این طیف مرجعیت خواه در صورت عدم تدوین سازوکار مناسب سنجش و رتبه بندی علمی و جلوگیری از رشد قارچ گونه ی موسسات میان تهی؛ در کوتاه مدت شاهد ابتذال مرجعیت بدست این افراد خواهیم بود.
- به نقل از : @saraeer
#آسیب_شناسی
#مرجعیت
#روحانیت
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0