eitaa logo
سخنان ناب دکتر انوشه👌
8.2هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
15.4هزار ویدیو
34 فایل
روانشناسی دکتر انوشه 💫﷽💫 تبلیغات پر بازده https://eitaa.com/joinchat/624099682C3e1a6dd3b9
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🐚 ⭕️برای خوشبختی در زندگی مشترک به این نکات توجه کنید. ❏ معیارهای آرمانی انتخاب همسر را حذف و منطق را جایگزین کنید. چرا که هیچ کس کامل نیست. ❏ از چشم و هم چشمی و حسادت ها دوری کنید. هر کس باید از زندگی و داشته های خود لذت ببرد. ❏ ساده لوح و صادق باشید و اصلا به رفتار مرموزانه فکر نکنید . ❏ دروغ نگویید اما هر واقعیتی از زندگی گذشته تان را نیاز نیست بگویید. ❏ اعتماد کنید و شکاک نباشید. یکی از مهمترین مسائلی که میبایست به توجه کنید اعتماد به همسرتان است. ❏ مقایسه نکنید. چه و چه از مقایسه شدن ناراحت می شوند. فراموش نکنید شما در حال مقایسه ظاهر زندگی دیگران با باطن زندگی خود هستید.
🏵گوش مردها کلمات را مثل شما نمیشنود. 🔆1. براي مردها يك جمله فقط يك جمله نيست! بلكه تفسيري است براي كل روزهايي كه با هم بوده‌ايد. 🔆2. هيچ مردي طاقت مقايسه شدن را ندارد. پس حتي كم اهميت‌ترين كار او را با ديگران قياس نكنيد. 🔆3. مردها از شنيدن جملات مبهم بيزارند. پس هيچ‌وقت دوپهلو با همسرتان صحبت نكنيد. 🔆4. اگر انتظار داريد او حرف‌هاي‌تان را رمزگشايي كند، براي‌تان متاسفيم. آنها ساده‌تر از اين حرف‌ها هستند. 🔆5. هيچ‌وقت از همسرتان به‌عنوان ابزاري براي لشکركشي‌هاي‌تان در جنگ‌هاي عروس و مادرشوهري استفاده نكنيد. 🔆6. هرگز با حرف‌هاي‌تان استقلال همسر خود را زير سوال نبريد حتي اگر واقعا استقلالي در كار نباشد. 🔆7. مردها به اينكه قوي‌تر از آنچه هستند به نظر برسند نياز دارند. اين نياز همسرتان را برآورده كنيد. 🔆8. از گفتن خاطرات روابط عاشقانه شكست خورده‌تان براي شريك زندگي‌تان خودداري كنيد. 🔆9. براي قدرت دادن به او كافي است از هيچ مرد ديگري صحبت نكنيد، نه اينكه از مردهاي ديگر بد بگوييد. 💎برای تحول در زندگی وارد شوید💎 ·‌ ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·‌ @daneshanushe
8.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌برتری یکسری از اعمال شخص متاهل نسبت به شخص مجرد ⚜ در اسلام، ازدواج یک نهاد مقدس و مورد تأکید است که علاوه بر برآورده کردن نیازهای طبیعی انسان، به تکامل روحی و معنوی او نیز کمک می‌کند. یکی از دلایلی که نماز فرد مزدوج با ارزش‌تر دانسته شده، این است که ازدواج به آرامش و نظم درونی انسان کمک می‌کند و این آرامش تأثیر مثبتی بر عبادات و اعمال او می‌گذارد./دکتر میر باقری 🎥 ·‌ ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·‌ @daneshanushe
💘💘🍃🍃🍃 اگه از شوهرتون نخواید یکی دیگه می‌خواد 👩 یه خانم ، خواسته هاییش که در حد توان همسرش هست رو به زبون میاره. چون میدونه:👇👇 ✅ اگه از شوهرش نخواد براش کنه، یه زن‌ دیگه ازش می‌خواد که براش خرج کنه. و شوهرش هم با کله اینکار رو می‌کنه. چرا؟ چون اینه.. چون طبیعتش اینطوریه که دوست داره یکی رو تامین کنه. ضمن اینکه مردهایی که واسه خرج می‌کنند بیشتر هم هوای اونو دارن و این یک اصله! پس؛ 💑 خواسته‌های در حد توان شوهرتونو همیشه (با یه لحن خوب) ازش بخواید، حتی اگه نتونه اون لحظه فراهم کنه، اما حداقل ذهنش درگیر تهیه اون هست. ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌
سخنان ناب دکتر انوشه👌
📜 #برشی_از_یک_زندگی🩷 #عبرت #ادامه_دارد . منیژه لبخند بی جونی زد وگفت صبرکن حالا دختر چقدر پشت سر
📜 🩷 .نزار سکینه ازبدبختی وحال زارمخوشحال بشه نزار بفهمه که چه زجری میکشم ونابود شدم قلبم دیگه نمیزنه .فقط واسه یبار به دادم برس قول میدم تا آخر زندگیم دیگه چیزی ازت نخوام . انگار به پاهام سنگ بسته بودن به زور بلند کردم ویه پامو بردم جلو که برم خونمون که ننه احمد دستشو گذاشت رو شونه هامو وگفت :کجا میری مریم؟تو جای دختر منی ازبچگی با احمدومنیژه بزرگ شدی احمد مثل برادرته نمیخوای بمونی تا زنشو چارقد وانگشتر کنه؟دستمو گرفت کشید ونشوند سرجام وگفت:بشین حالا بعدا میری بدون تو که نمیشه.... آروم جوری که کسی نشنوه درگوشم گفت:دیدن این صحنه ها برات لازمه تافکراحمد از سرت بیوفته وفکر تو هم ازسر احمد بیوفته باید ببینی که یه وقت هوایی نشین دوتاتون .بشین وازجات تکون نخور.... راست میگفت باید میدیدم که با خودم وزندگیم چیکار کردم باید میدیدم تا باورکنم که احمق ترازمن تو دنیا دیگه نیست .آخه کی میاد برای آزادی پدری که تا الان یه دست با محبت به سرت نکشیده یه بار با محبت باهات حرف نزده یا یه بار اسمتو بدون لقب صدا نزده عشقشو فدا کنه ؟ خودت اینکارو باخودت کردی پس بشینو نگاه کن.عاقبت کارت رو ... ولی اشکام امون نمیدادن که مثل پرده جلو دیدمو گرفته بودن ... سکینه میخندید ودست میزد واومد کنارم نشست وگفت خوشت اومد ازفیلم امشب؟حسابی غافلگیر شدی آره؟ بهش نگاه کردمو سرمو به نشونه تاسف تکون دادم وگفتم:ازخدا بترس اگه خدایی وجود داشته باشه وازحال دل من باخبر باشه خودش میدونه چه بلایی سر تو بیاره .. سرم داشت ازدرد میترکید فقط نگاه میکردم احمد هم سرش پایین بود وزیر چشمی منو نگاه میکرد .نمیدونم اونم حالش مثل من بود ؟اینقدر داغون بود احساس نابودی میکرد؟هزار بار تودلم ازش سوال پرسدم که چرا اینکارو بامن وخودت کردی ؟بیشتر دلم برای خودش میسوخت .آخه منظر زنی نبود که مناسب احمد باشه .شاید هم خدا میخواست با عروسی منظر واحمد جواب بدی های ننه احمد رو بده ... میون کیل کشیدن ها ورقصیدن جمعیت چارقد وانگشتر آوردن وننه احمد جوری که من ببینم .انگشتر رو هوا چرخوند وگفت اینم نشون که ازاین به بعد عروسم وخانم خونه ودلگرمی پسرم باشی بعد هم انگشتر ودست منظر کرد وچارقد هم سرش کرد جمعیت جیغ ودست میزدن تبریک میگفتن .منظر خوشحال بود وبه انگشتر دستش نگاه میکرد .ولی احمد سرش پایین بود و هرچنددقیقه یه صقلمه ازننش میخورد که بخنده واخم نکنه .بعد از پذیرایی همه رفتن خونه هاشون منم دست عشرت رو گرفتم وراهی خونه شدیم..
🌿 اگر احساس میکنید، کسی که با او هستید درکتان نمی کند یا احساساتتان را نمیفهمد و به نیازهایتان پاسخ نمیدهد، حرف هایتان را نکنید. 🔹 نیازها و هیجان های خود را با او در میان بگذارید، شاید باز هم پاسخ مناسبی ندهد و بی تفاوت باشد، اما حداقل شما اطمینان حاصل میکنید که پیش داوری نکرده اید و به طور و روشن خواسته هایتان را با او درمیان گذاشته اید، و اینگونه راحت تر می توانید در مورد رابطه تان تصمیم بگیرید... 👈🏻  این گونه رفتار کردن بهتر از انتظار برای فهمیده شدن و رنج کشیدن است. یادتان باشد حتی ترین دوست و یا همسرتان هم ممکن است از آنچه در ذهن شما می گذرد نباشد
همسرانه ❤️‍🔥 حقایق یک ازدواج خوب قرار نیست همیشه همه چی طبق سلیقه شما پیش بره ممکنه گاهی همدیگر رو برنجونید، این مسئله اجتناب ناپذیره گاهی لازمه یه چیزی رو بارها تکرار کنید، طرف مقابل ممکنه توی ذهنش نمونه. ممکنه همیشه سر هر چیز توافق نظر نداشته باشید. گاهی ممکنه درست هم دیگر رو درک نکنید و سوتفاهم پیش بیاد نگران نباشید، طبیعیه! به طرف مقابل حق بدید که گاهی از شما ناراحت باشه، بهش فرصت بدید که بتونه شمارو ببخشه🤌🏼💛‌‌‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ·‌ ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·‌ @daneshanushe
🍃🍃🍃💕🍃🍃🍃 اگر با خانواده همسرتون در یه آپارتمان زندگی میکنید👇🏻 👠سعی کنید تا حد امکان آرام بحث کنید. صدایتان را پایین بیاورید تا صدای جر و بحث به طبقه ای که مادرشوهرتان است نرسد. 👠 روابطتان را منظم کنید. سعی کنید از همان ابتدا یک سری قانون وضع کنید که مثلا شما هم مثل بقیه جاری یا خواهر شوهرها هفته ای دوبار به خانه مادر شوهر سر میزنید و از همسرتان بخواهید این قانون را محترمانه عنوان کند تا بعدا دلخوری پیش نیاید. 👠وقتی در یک آپارتمان هستید اصلا از خانواده همسرتان به شوهر بد نگویید، تعریف هم نکنید. بگذارید خیالش راحت باشد خانه اش آرام است و هیچ بحث و تنشی وجود ندارد تا بتواند با دل خوش هر روز به خانه برگردد؛ دلزده و فراری نشود. با اشخاص دیگری غیرازخانواده همسرتان، درددلهایتان را بگویید. @daneshanushe✍️
💐🌷💐🌷💐🌷💐🌷💐 🌷💐🌷 💐🌷 💐 " رازداری " طالبی روزی به درس مکتب شیخی رسید در میان بحث ناگه از سر جایش پرید گفت؛ شیخا خواهمی دانم که سرّ ِ این جهان آنچه در ظاهر نباشد یا عیان، آنچه نهان! شیخ گفتش؛ هر سری آماده ی این کار نیست هر دلی را طاقت سنگینی اسرار نیست طالب اما بی امان بر شیخ خود اصرار کرد هرچه را استاد فرمودش همه انکار کرد شیخ آخر مهر و مومین جعبه ای کردش به در گفت هم این را ببر فردا بیاور ای پسر طالب آن شب از فضولی و بدافکارش نخُفت جعبه را آورد و مهرش را شکست و خوب سُفت! دید چیزی جز هوا اندر درون جعبه نیست با خود اندیشید یارب علت این کار چیست؟! صبح فردا رفت زود و شیخ را از خانه خواست با هزاران داد و فریاد پاسخ خود را بخواست شیخ گفتش ؛ ای پسر یک شب نکردی صبر ِ راز ؟ از چه رو سرّ جهان خواهی بدانی فاش ، باز ؟ هرکسی شایسته ی دانستن اسرار نیست راز و رمز این جهان در وادی پندار نیست ·‌ ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·‌ @daneshanushe
سخنان ناب دکتر انوشه👌
📜 #برشی_از_یک_زندگی🩷 #عبرت #ادامه_دارد .نزار سکینه ازبدبختی وحال زارمخوشحال بشه نزار بفهمه که چه
📜 🩷 . دست عشرت رو گرفتم وراهی خونه شدیم که منیژه صدام کرد وگفت :مریم وایسا توروخدا کارت دارم وایسا دیگه ... مریم :چیه چی میگی واقعا متاسفم برات منیژ تو چرا چیزی به من نگفتی چرا گذاشتی جلو مردم خرد بشم وهمه به حالو روزم بخندن چه جور دلت اومد بزاری که جلو سکینه ضایع بشم .چرا امروز که پیشت بودم نگفتی .؟ منیژه:مریم بخدا نمیدونستم چی باید بگم وچه جوری باید بگم وقتی هم ازخونمون رفتی سه چهاربار اومدم تا جلو درخونتون که بهت بگم ولی نتونستم بیام تو .بخدا راست میگم گفتم برم با احمد حرف بزنم شاید تا قبل ازاینکه تو بفهمی پشیمون بشه .ولی احمد دیوونه شده اصلا نمیفهمید چی داره میگه میگفت من تا یه روز دیگه زن میخوام فرقی نمیکنه کی باشه فقط برام زن بگیرین .دیدی که من خودمم خوشم ازاین منظر آب زیر کاه نمیاد ولی انگار دهن ننمو هم بستن یه منظر میگه که ده تا منظر ردیف میشه ازش ... مریم:باش منیژ برو دیگه ما میخواییم بریم عیبی نداره دیگه عادت کردم به این چیزا انگار همه دست به یکی شدن وکمر به نابودی من بستن توهم یکیش برو ... سکینه :دیدید بچه ها چه انگشتری هم براش خریده بودن .؟میگن طلا ومهریه هم زیاد براش بریدن .خوش به حال منظر اگه چندسال موند خونه لااقل به پسر شوهر کرد وازخودش کوچیک تر .میگن این برنج وروغن وچایی خرج بریدن براش چهارتا گوسفندم میخوان بدن به پدر منظر خدا شانس بده والا . مریم :بسه دیگه سکینه اگه غیبت کردن وخوشحالی کردن وحسودیت تموم شد ساکت باش حوصله ندارم .سکینه :با چته دختر با تو هم نمیشه یه کلمه حرف زد والا .الان که رسیدیم لباسهای مرضی رو عوض کن وپوشکشم عوض کن فردا صبح هم برو کهنه هاشو بشور اصلا دیگه کهنه تمیز نداره .وای چقدر خسته شدم امروز ... مریم :دلم نمیحواست باهاش کل کل کنم فقط سرمو به نشونه باشه تکون دادم .به آسمون نگاه کردم خدایا با من چه کردی چه جوری طاقت بیارم آخه ..شب تا صبح مثل معتادی که مواد ترک کرده باشه وازبدن درد خوابش نبره منم درد داشتم جسمم نه روحم درد میکشید تا روشنی هوا تو خونه راه رفتم .یه چندروزی گذشته بود قرار بود دوسه روز دیگه عروسی احمد و منظر باشه من مثل مرده متحرک بودم .فقط راه میرفتم وکارهای روزانمو انجام میدادم نه با کسی حرف میزدم نه حوصله کسی رو داشتم .یه دره وسیله جمع کردم ودادم ماشین دار برد درخونه عاطفه .راستش وسایل بهونه بود بهش گفته بودم ازعاطفه خبر بیاره برام ببینم زندگیش چطوره .رو بالکن منتظر ماشین دار بودم نمیخواستم سکینه بفهمه تا ماشین رو دیدم .آفتابه رو پر از آب کردم