🌱چطور با نوجوانی که در حال گذروندن موقعیت سختی هست، صحبت کنیم:
۱. سعی کن از نصیحت کردن فاصله بگیری، مگر اینکه ازت بخوان که نصیحت کنی.
در این مواقع بیشتر همدلی و درک کردن مهمه.
۲.از قضاوت کردن فاصله بگیر و سعی کن مسئله رو از دیدگاه اون هم ببینی.
۳. ازشون بپرس که به چه چیزی نیاز داره. بعضی وقتها به یک آغوش و گاهی هم، به فرصتی برای تنهایی نیاز دارن./دکتر انوشه
#دکتر_انوشه
#قصه_و_عبرت
💟 قصه ای واقعی است که یکی از معلمین روایت می کند ؛
دو مرد از وزارت آموزش و پرورش آمده بودند برای بازرسی و تهیه گزارش از کار معلمان که در کلاس آن معلم حضور یافتند .
در این هنگام و جلوی آن دو مرد یکی از دانش آموزان از معلمش پرسید :چرا درس زبان عربی اینقدر مشکل است ؟
((معلم داشت برای آنان صحبت می کرد و این دانش آموز داد زد و چنین گفت))
معلم لحظه ای سکوت کرد سپس گفت :
اگر این طور است اشکالی ندارد درس را به بازی تبدیل می کنم !
دانش أموزان خوشحال شدند و معلم را نگریستند تا ببینند چگونه درس را به بازی تبدیل می کند !
معلم روی تخته یک شیشه که بالای آن تنگ می شد کشید 🍶 سپس درون آن خروسی🐔 رسم کرد ، و روبه دانش آموزان کرد و گفت : چه کسی می تواند راه حلی بیابد برای اینکه این خروس را از شیشه بیرون بیاوریم ؟ به شرطی که شیشه نشکند و خروس را هم نکشیم !
دانش آموزان همه تلاشهای خود را کردند اما هیچ کدام به راه حلی نرسید و آن دو مرد نیز با دقت کار دانش آموزان را دنبال می کردند که عاقبت همه دانش اموزان راه حل هایشان به شکست می انجامید .
درآخر یکی از دانش آموزان ناامیدانه فریاد زد : آقا معلم این خروس بیرون نمیاد الا با شکست شیشه یا کشتنش !
معلم گفت : نه ، نباید از دوشرط گذشت !
دانش آموز گفت : پس به آن کسی که آن خروس را داخل شیشه کرده است باید گفت چگونه این کار را کرده همانگونه نیز آن را بیرون بیاورد !
دانش آموزان خندیدند ...اما خنده شان زیاد طول نکشید چون معلم گفت : درست است ، درست است !
این جواب درست است ، هر کسی آن را در شیشه قرار داده همانکس باید بیرونش بیاورد ، و شما نیز همچنین !!
وقتی درس عربی را برداشتید که بخوانید همان خروس را در شیشه کردید که این درس سخت است ،این را در عقل خود جای دادید ...
وقتی درس عربی را برداشتید آن را آسان بردارید در ذهنتان تا بتوانید آن را آسانتر بخوانید ، آن را جزو درسهای ساده بردارید ...
🌟 این حکایت بسیاری از کارهای ما و اندیشه های ماست ،
وقتی کاری را شروع کردی بسم الله وتوکل برخدا بگو ، سپس بر هر گونه مشکلی غلبه خواهی کرد ، فقط اینگونه خروس را از شیشه خارج خواهی کرد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚡️⚡️ اشتباه والدین در تربیت فرزندان و برآورده کردن خواستههایشان/روانشناس پهلوان نشان
#روانشناس_پهلوان_نشان
#خواسته_فرزندان
#اشتباه_والدین
@daneshanushe✍️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خداوند سه جا خودش میشه،
"عین غیرت"
👈یکیش برای یتیمه
👈یکیش برای مرد یا زنی که سالمه
و همسرش داره خیانت پنهان میکنه
خداوند غیرت اون زن یا مرد میشه !
👈سوم برای اون مظلومیه که
آسیب جسمی دیده ...!
10.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠۴ روش کلی تربیتی در مفاهیم دینی
روش تربیتی اخلاص و پرهیز از شرک چیست ؟
/دکتر میر باقری
🎥#دکتر_میرباقری
سخنان ناب دکتر انوشه👌
📜 #برشی_از_یک_زندگی🩷 #عبرت #ادامه_دارد . اگه مردم پشت سرم حرف بزنن چی اگه بگن بخاطر مریم رفته تو
۵📜 #برشی_از_یک_زندگی🩷
#عبرت
#ادامه_دارد
.
پس هرکاری کردم به نفع همه بوده منو ببخش .برگشتم ازپله ها برم بالا که سکینه جلوم سبز شد به به چشمم روشن .نه به اون سروصدایی که صبح کله سحر راه انداخته بودی که چرا اینارو آوردید اینجانه به خوش وبش کردن الانت .تو خجالت نمیکشی دختر با مرد زن داره این وقت شب زیر پله ها چیکار میکردی ها آقاتو صدا کنم خودش بیاد بفهمه که چیکار میکردی .؟برای تو که بد نشده که اینا رو آوردم اینجا راه واسه ج..ن..د..ه..بازی های تو بازتر شده که ....
مریم:دستمو گذاشتم رو سینشو هلش دادم عقب واز سرراه برو کنار منو با خودت وخانواده خودت یکی نکن .من حیا دارم وچشمم به زندگی کسی نیست .هرکی رو هم میخوای صدا بزن به هرکی میخوای بگو طلا که پاکه چه منتش به خاکه ؟من به آقام گفته بودم که چی میشه یه دستشویی هست وچهارتا خانواده چیکار باید میکردم ها ؟ازش گذشتم ورفتم خونه دلم برای احمد سوخت طاقت دیدن اشکهاشو نداشتم جلوی خودش به زور جلوی خودمو گرفتم .ولی الان که تنها بودم چشمای خیسش ازجلوی چشمام کنار نمیرفت .وای خدایا من چیکار کردم
اگه زندگی احمد ومنظر اونجوری نباشه که میخواستن من مقصرم .؟دستامو گذاشتم رو سرم وای خدایا خدایا کمکم کن تو خودت میدونی من چاره ای نداشتم خودت شاهدی من چقدر دارم عذاب میکشم لطفا لطفا خوشبختشون کن کاری کن احمد منو به کل فراموش کنه به زندگیش برسه ازت خواهش میکنم .
نزدیکای عید بود بوی بهار رو میشد حس کرد .همه مشغول خونه تکونی بودن .خونه های کاهگلی وساده .آقامو دیروز فرستادم شهر یه کیسه گچ آورد میخوام خونمونو سفید کنم یه کم حالو هوامون عوض بشه .گلیم هارو برداشتیم رفتیم لب چشمه .همه با گلیم هاشون اومده بودن شلوغ وپرسروصدا بود .بچه ها خوشحال مشغول بازی بودن .خانمها بهم برای شستن گلیم کمک میکردن .صغری یه زن بد دهن وفضول ده که به همه چی کار داشت تا منو دید صدا زد هی مریم تو هم اومدی گلیم بشوری .؟مریم:آره دیگه صغری مگه ما آدم نیستیم چرا اینقدر تعجب کردی .صغری :آخه فکر کردم تو دیوونه شدی زدی به کوه وبیابون بیا بگو ببینم چه میکنی تو اون خونه ای که عشقت بایه زن دیگه میخوابه نکنه یواشکی هنوزم با احمد درارتباطی کلک راستشو بگو .همه زدن زیر خنده .
مریم :خدایا بهم صبر بده نزنم داغونش کنم .دستامو مشت کردم تا عصبانیتم تموم بشه وگفتم .اگه بامرد زن دار تیک بزنم که تازه میشم تو صغری خانم .خیلی هم بدنیست نظرت چیه ؟ازحرفم سرخ شد معلوم بود انتظار جواب نداشت با خنده بقیه هم جری تر شد.
· ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·
· ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·
@daneshanushe
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
#عشق
💞هر بار که با هم بحث مان میشد فرقی نمی کرد کدوممون مقصر باشیم ده دقیقه بعد کوتاه می اومد
می شناختمش. خیلی مغرور بود درست مثل خودم. اما همیشه میگفت شانس اوردی دوستت دارم وگرنه آدمش نبودم که بخوام کم بیارم و من همیشه مغرورانه می خندیدم از این پیروزی لذت بخش...
هفته ی یک بار همین برنامه بود و ما زندگی مونو می کردیم
یک بار که دعوا کردیم من خیلی تند رفتم و اونم معتراضه ترکم کرد
خیلی تند از کوچه گذشت ومنم اعصابم خیلی داغون بود یک ربع نشد که که دیدم گوشیم زنگ می خوره و بعله... شماره خودش بود خواستم بردارم که گفتم نه بزار برای یک بار ادم بشه
دو بار سه بار زنگ زد و من با غرور جواب ندادم
یک ساعت و دو ساعت گذشت و خبری نشد و تلفنش در دسترس نبود
خیلی نگران شدم اخه ادمی نبود که بزاره کار به ساعت بکشه
بابام زنگ زد و با لحن گریون گفت اماده شو میام دنبالت و گوشی رو قطع کرد
خیلی ترسیدم یهو که بابام اومد...
کار از کار گذشته بود و عشقم تموم کرده بود
دوستش تو بیمارستان نشسته بود و با گریه می پرسید چرا تلفنشو جواب نمیدادی؟؟؟؟
نفس های اخرش میگفت حتما باید باهاش خداحافظی کنم که تو جوابشو ندادی و با شمارت جونشو داد...
گفت بهت بگم شرمنده که رفیق نیمه راه شدم و نتونستم ادامه بدم و من احمق داشتم به غرور احمقانه ام می گریستم
دیگه نبود که نازمو بکشه و من یهویی تنها شدم و با یک دنیا احساس بد...
خیلی از اون سالها می گذره و شرمنده نمی تونم به #عکس هاش نگاه کنم ولی
عشقم هنوز داره با نگاهش به من می خنده
من که قدرشو ندونستم شما اگه پیشتونه قدرشو بدونید
*
🍃🍃🍃🌸🍃🌸🍃
صادق هدایت چه قشنگ گفت:🌺
نابینا غصه نخور . .
در دنیا چیز قشنگی برای دیدن وجود ندارد
ماهم که میبینیم خود را به کوری زده ایم باور کن!
ماهی ها گریه شان دیده نمیشود . .
گرگ ها خوابیدنشان
عقاب ها سقوطشان
و انسان ها درونشان...
ﺍﮔﺮ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﻣﻴﻔﻬﻤﻴﺪﻧﺪ ﭼﻘﺪﺭ ﻣﺤﺪﻭﺩ ﺩﺭﻛﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﻫﺴﺘﻨﺪ،
ﻧﺎﻣﺤﺪﻭﺩ ﻫﻤﺪﻳﮕﺮ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﻣﻴﺪﺍﺷﺘﻨﺪ !
ﺑﻪ ﺗﺎﺭﻳﺦ ﻫﺎﯼ ﺭﻭﯼ ﺳﻨﮓ ﻗﺒﺮ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻦ
ﺗﺎﺭﻳﺦ ﺗﻮﻟﺪ - ﺗﺎﺭﻳﺦ ﻣﺮﮒ
ﺁﻧﻬﺎ ﻓﻘﻂ ﺑﺎ ﻳﻚ ﺧﻂ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺍﺯ ﻫﻢ ﺟﺪﺍ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ
،
ﻫﻤﻴﻦ ﺧﻂ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﻛﻮﭼﻚ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﻫﻨﺪﻩ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﺪتی است ﻛﻪ ﻣﺎ ﺭﻭﻱ ﻛﺮﻩ ﺯﻣﻴﻦ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻳﻢ،
ﻣﺎ ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﻳﻚ " ﺧﻂ ﻓﺎﺻﻠﻪ " ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻣﻲ ﻛﻨﻴﻢ !
ﻭ ﺍﺭﺯﺵ ﺍﻳﻦ ﺧﻂ ﻛﻮﭼﻚ ﺭﺍ ﺗﻨﻬﺎ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻣﻲ ﺩﺍﻧﻨﺪ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻣﺎ ﻋﺸﻖ ﻭﺭﺯﻳﺪﻩ ﺍﻧﺪ.
همدیگر رو درک کنیم باهم مهربان باشیم ،کاری از دستمان بر میاد انجام بدیم ، دلی رو شاد کنیم ، خیلی زود دیر میشه
باورتون میشه دو روز دیگه ماه رمضان به نصف میرسه و 7روز از بهار میگذره ؟
🌟 به همین سرعت. 🌟
اگه خودمون رو تغییر ندیم خدای ناکرده همه تلاشمون بی نتیجه می مونه ، پس مختصر ولی مفید زندگی کنیم ،برای زندگی جاودانه ،آماده بشیم
والا،بلا ، اونجا دیگه نه عبادتی میتونیم بکنیم ، نه دستی بگیریم ، نه دلی شاد کنیم ،نه ماشینی هست نه خونه ، نه پول ،نه زن و شوهر بد اخلاق، نه مادرشوهر و خواهر شوهر و مادر زن ، تنها چیزی که سرمایه مون هست فقط نتیجه اعمالمونه
خدایا به فریادمون برس ، تا ما رو پاک نکردی خاک نکن الهی آمین
اللهم عجل لولیک الفرج (عج)با ذکر صلوات
الهی آمین 🤲🤲🤲🤲🤲
· ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・
♦️مردی که انتظار دارد زنش فرشته باشد، اول باید بهشتی برایش فراهم کند، فرشتهها، در جهنم زندگی نمیکنند!
❤️· ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·
@daneshanushe