چرا نمیشه؟
بمناسبت چهل سالگی «ضدانقلاب»!
دکتر شریعتی زمانی در توصیف عاملیت و مسئولیت و رسالت شیعه می گفت:
آنها که رفتند کاری حسینی کردند و آنها که ماندند باید کاری زینبی کنند وگرنه یزیدیاند!
بر سبک و سیاق شریعتی لیکن در توصیفی مع الفارق از چهل سالگی ضدانقلاب فراری و مقیم خارج از کشور که چهل سال در حسرت بازتولید مناسبات شاهنشاهی و استغاثه سقوط جمهوری اسلامی در خلوت و جلوت مایوسانه و محزونانه از خود می پرسند: «چرا نمیشه؟» می بایست اذعان کرد:
آنها که از فردای سقوط پهلوی از ایران رفتند، رفتنشان برای بازگشتن نبود. رفتند که بمانند.
آنها که رفتند، رفتن شان فرار از جمهوری اسلامی نبود و تنها در جستجوی کسب «وصال محبوب» بودند!
شوریده حالانی بودند که در وجد و حظ و مفتونی فرنگ، نرفتند که برگردند! رفتند که بمانند!
غربندگانی بودند و می باشند در قامت غلامان خانهزادی که با برخوردار شدن از شانس رفتن به سرزمین و خانه اربابی و با توسل به ادای ارباب را در آوردن و مانند ارباب و خرده فرهنگ ارباب، پوشیدن و پوئیدن، خود را در خلسه اینهمانی و همزاد پنداری با ارباب فرو بُرده و از خانه اربابی برای هم سلکان خود در «مزرعه» که از توفیق «بودن در خانه ارباب» محروم مانده اند، شکلک در آورند!
در نماز جمعه معروف ۸۸ که سبزها با کفش نمازشان را ادا کردند در پاسخ گفتند:
همانطور که زمان جنگ و در جبهه، رزمندگان در خط مقدم با پوتین نماز می خواندند ما نیز تاسی به آنها کردیم تا در صورت حمله پلیس بتوانیم بموقع و چابکانه بگریزیم!
بندگان خدا نمی دانستند رزمندگان با پوتین نماز میخوانند تا در صورت حمله دشمن غافلگیر نشده و چالاکانه به مصاف دشمن بروند نه آنکه از مهلکه بگریزند.
جیره خواران همین سفره بودند که طی ۴۰ سال گذشته پا به رکاب رفتند که برنگردند و مانند اشراف حکومت تزار از فردای انقلاب بلشویکی تا عمق لندن گریختند و،سالها گیلاس ودکاهای خود را در کنار رودخانه تایمز بسلامتی بازگشت تزار نیکلای دوم سر میکشیدند!
#داریوش_سجادی
#چهل_سالگی_انقلاب
#غربندگان
#انقلاب_اسلامی
گوهر انقلاب!
آقایان، در ۴۰ سالگی انقلاب برای اثبات موفقیت نظام متوسل به آمار رشد و توسعه نشید. کمی شعور بورزید و در تله «ضدانقلاب» نیفتید!
شاخص توفیق اگر رشد و توسعه بود که «پهلوی» تصنعا هم که شده ادعا و آمار بیشتری داشت اما دیدید ملت چگونه با انقلابشان آن «چگالی خریت» را تاکسیدرمی کردن
ملت ایران برای نازیدن به «جی ان پی» سالیانهشان انقلاب نکرد! اینها وظیفه ذاتی هر نظامی است.
گوهر انقلاب خیزشی ملی برای خودباشی معنایابانه بود.
قدرعنای انقلاب را با شاخص حُریت و معدلت و انسانیت بسنجید.
اکنون اگر باید ترسید از ترهات ضدانقلاب فراری و خزیده و لمیده در دل دشمن نباید ترسید. آنان تمام شدههایند
محل واهمه، خودیهای مُتِخَلق به اشرافیت و مَنتَربازی پولسالارانه و عَنتَربازی فخرفروشانه مُشتی نوکیسه و تازه به دوران رسیده از جوار زائده اشرافیت سالاری است.
#داریوش_سجادی
#چهل_سالگی_انقلاب
#انقلاب_اسلامی
ژاور تراپی!
خودکشی فرجام غیرقابل اجتناب لگالیسم «بازرس ژاور» در نوول بینوایان بود.
ویکتور هوگو در بینوایان قانون گرائی افراطی (لگالیسم) بازرس ژاور را به فراست عاملی در عدم فهم دنیای رنگی و منعطف «ژان والژان» ترسیم کرد تا آن موجودیت نامنعطف را سرانجام در دوگانه «انسانیت و جزمیت» محکوم به زوال و انتحار کند.
چهلمین سالگرد انقلاب اسلامی نیز نوعا تداعی تصلب و جزمیتی است که مانع از آن شده تا دولتمردان کاخ سفید بتوانند موجودیت خودباشانه «جمهوری اسلامی ایران» را بیرون از تفرعن و نظم و قانون تحمیلیشان بر نظام بینالملل، فهم کرده و برسمیت بشناسند.
در فاهمه هژمونیک آمریکائی «همه رعیت اند و برخی رعیتتراند»! و رعیتترها آنهایند که در سمفونی هارمونیک آمریکائی بیشتر و بهتر برای کدخدا خوش رقصی کنند!
ظاهرا با گذشت چهل سال از جدال بی حاصل و سلطه طلبانه واشنگتن با حیات مستقل و خودباشانه جمهوری اسلامی تدریجا وقت آن می رسد تا کاخ سفید نیز شعور زیستن بیرون از سلطه خودخواندهاش بر نظام بین الملل را «مشق» کند.
در غیر این صورت «ژاور درمانی» فرجامی است که خود را بر مناسبات آمریکا با ایران «دیکته» خواهد کرد.
#داریوش_سجادی
#بینوایان
#ویکتورهوگو
#ژان_والژان
#بازرس_ژاور
#انقلاب_اسلامی
#چهلمین_سالگرد_انقلاب
#لگالیسم
#کاخ_سفید
بوتیماران
بگزارش بی بی سی گروهی متشکل از دانشگاهیان ایرانی مقیم خارج از کشور تحت عنوان پروژه ققنوس در آمریکا آغاز به کار کرده و رضا پهلوی که در مراسم آغاز به کار این پروژه مبتکر و موسس آن خوانده شده ابراز داشته:
ماموریت اصلی ققنوس پیدا کردن راه حل برای مشکلات ایران و ارایه آن به دولت آینده و بدنه اجرایی این کشور است.
این در حالی است که تیر ماه گذشته مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا نیز در جمع ایرانیان کالیفرنیا از آنها خواست تا از اعتراضات داخل ایران حمایت کنند!
اولا و در صریحترین شکل ممکن خطاب به آقای پمپئو باید گفت:
شما اساسا غلط می کنید در جمع ایرانیان حاضر در جلسه سخنرانیتان ایشان را تشجیع و ترغیب به حمایت از اعتراضات فرضی در داخل ایران میکنید.
جناب پمپئو ـ عموم ایرانیان در سخنرانی شما افرادی بودند و هستند که طی مراسم قانونی و بصورتی کاملا آزاد و دلبخواهانه در دادگاه فدرال آمریکا حاضر شده و ضمن قرائت «سوگند رسمی» شهروند آمریکا و هم وطن شما شدهاند.
لذا مطابق مفاد قسمنامه شهروندی آمریکا جنابعالی قانونا حق ندارید ایشان را ترغیب به چنین امری کنید و اساسا درخواست شما از «ایرانیان آمریکائی شده مزبور» بمعنای ترغیب ایشان توسط یکی از مقامات بالای اجرائی دولت ایالات متحده به انجام عملی غیرقانونی است که در تضاد و مخالفت کامل با تعهدات مهاجران آمریکائی شده است و تا همین حد اقدام جنابعالی قابلیت پیگرد قانونی دارد.
ثانیا همین دست ایرانیان اکتیو در پروژه ققنوس از رضا پهلوی گرفته تا دیگر حضار نیز اساسا غلط می کنند از موضع یک ایرانی (!) کمترین اظهار نظر یا اقدامی برای «ایران ما ایرانیان» انجام دهند.
ایشان همان روزی که برای آمریکائی شدن آن قسمنامه را قرائت کردند قانونا و مطابق مفاد آن «تحلیف» کمترین حقی برای پی گیری مسائل و مشکلات «کشور ترک تابعیت کردهشان» را ندارند.
متن سوگند رسمی برای اخذ تابعیت آمریکا:
بدینوسیله سوگند می خورم کلاً و تمامی وفاداری خود به هر پادشاه یا دولتمرد و دولت و حکومت و مملکتی که تاکنون شهروند آن بوده ام را طرد کرده و در برابر کلیه دشمنان داخلی و خارجی به دفاع و حمایت از قانون اساسی و قوانین ایالات متحده آمریکا پرداخته و به آن ایمان و وفاداری واقعی بورزم و هنگامی که قانوناً لازم باشد برای دفاع از ایالات متحده تفنگ بدست خواهم گرفت. من این تعهد را آزادانه و بدون هیچگونه تحفظ و یا نیت طفره روی می پذیرم. خداوندآ به من کمک کن!
جناب پمپئو ـ مزید اطلاعتان معروض می دارد «ایرانیان اصیل» فرزندان ناصر خسروئیاند که ایرانیت خود را بدان گونه دلالت می کرد.
من آنم که در پای خوکان نریزم ـ مر این گوهری دُرّ لفظ دری را
ایرانیان اصیل فرزندان حافظیاند که شرافت ایرانیت خود را بدان گونه پاس می داشت که:
آشنایان ره عشق گرم خون بخورند ـ ناکسم گر به شکایت سوی بیگانه روم
ققنوس این کولیوشان بوتیماری بیش نیست که ۴۰ سال تشنه لبانه در حسرت «دریای خروشان انقلاب اسلامی ایرانیان» غمبرک گرفته!
#داریوش_سجادی
#ققنوس
#پمپئو
#بوتیمار
#رضا_پهلوی
#انقلاب_اسلامی
از رُمانتیسم انقلابی تا رمانتیسم سکولاری!
سعید حجاریان در امریهای نوین بمنظور بسیج مردم و در پروای جنگ محتمل آمریکا با ایران (!) جنبش اصلاحات را فراخوانده تا سازماندهنده تشکلی تحت عنوان «نیروی مقاومت صلحطلب» شوند تا از این طریق به جهان گفته شود جنگها چه عواقبی دارند از جمله آنکه پس از حمله امریکا به عراق چندین هزار کودک کشته و زخمی شدند بیآنکه اثری در افکار عمومی جهان بهجا گذاشته باشدحجاریان در ادامه گفته:
این مدل به سایر کشورها قابل تعمیم است و تفاوتی ندارد کودککشی و بیخانمانی و قحطی و ویرانی در چه نقطهای اتفاق بیفتد.
هر چند دغدغه ضدجنگ و همهمه صلح دوستانه حجاریان ممدوح است اما مقبول نیست.
حجاریان در حالی در امریه نویناش کودککشی و بیخانمانی و قحطی و ویرانی را بصورت عام و بیرون از چیستی و کجائی و چرائی هر جنگی امری غیر قابل دفاع و مذموم معرفی کرده که تا پیش از این «جنبش اصلاحات تحت امر ایشان» طلایه دار شعار «نه غزه نه لبنان ـ جانم فدای ایران» بود و مصطفی تاجزاده همسنگر قابل وثوق حجاریان با توسل به شعار «سوریه رو رها کن» معترض مبارزه نیروهای سپاه در دفاع از مردم سوریه بودند.
چنین تَلَوّنی را نباید ناشی از تذبذب و نفاق ایشان دانست بلکه ریشه آنرا میتوان در بسآمد اجتنابناپذیر انقلاب اسلامی واکاوی کرد که بصورت طبعی گریبانگیر آن بخش از انقلابیون شد که دلبستگی و پیوستگیشان به انقلاب اسلامی قبل از آنکه ناشی از تفطن به مبانی معرفت شناختی «انقلاب خمینی» و «خمینی انقلاب» باشد بدون عمق اندیشگی صرفا محصول قلیان و برون ریخت احساساتی شیداوشانه به «خمینی انقلاب» و «انقلاب خمینی» بود.
بدین اعتبار رویش و رُمبش و جوشش سینوسی چنین افرادی در مسیر انقلاب را میتوان در حد فاصل «رُمانتیسم انقلابی» تا «رُمانتیسم سکولاری» معنایابی کرد که حسب اقتضا در جوگرفتگی (هیستری یونیک ـ Histrioni) مبتلابه ۵۷ ازدواجشان را در نامتعارفترین شکل ممکن در مسجد برگزار می کردند (تاجزاده) و آنک با مراودات عاشقانه از زندان دهه ۹۰ میکوشیدند در پیرانه سری دست به بازیافت سالهای از دست رفته محسوب شده خود در رُمانتیسم انقلابی دهه شست شان بزنند.
بر این منوال نُرمالیزاسیون مطمح نظر حجاریان پیش از آنکه روالمند کردن انقلاب اسلامی را افاده کلام کند اسم رمزی جهت استتار «آنُرمالی» آن بخش از اصحاب انقلاب را تداعی میکند که مبتلایان از این طریق مایلند ناراستی قامت خود با استقامت انقلاب اسلامی از طریق شکستن آئینهها، فرافکنی کرده باشند.
#داریوش_سجادی
#انقلاب_اسلامی
#امام_خمینی
#سعید_حجاریان
#جنبش_اصلاحات
#انقلاب_اسلامی
#مصطفی_تاجزاده
#جنگ
#صلح
شاخص فلاکت و شرافت!
دشمنشناسی روی دیگر خودشناسی است.
شیخ اجل قائل به آن بود که:
تو اول بگو با کیان دوستی
پس آنگه بگویم که تو کیستی
برخلاف باورداشت «سعدی رحمتالله» میتوان کیستی خود را با چیستی دشمنان سنجید.
آمریکا در کسوت کثیفترین حکومت جهان با همراهی سمپاتهای داخلی و خارجیاش و دشمنیاش با «نیل خودباشانه ایرانیان» شاخص تفطنی است از بلاغت و صاحبی صلاحیت ملتی که ۴۰ سال است جبرستیزی و آزادزیستی را اراده کرده.
دانشجویان تاریخپژوه «پهلوی» را و چرائی زوالاش را از میانه دشمنانش بکاوند و خمینی و مانائی انقلابش را با همین سونداژ، عمقیابی کنند.
برخورداری پهلوی از دشمنانی در قامت اخوانثالث و علی شریعتی و روحالله خمینی تا رسیدن به حضیض هموندی دشمنانه ساسی مانکن و تتلو و ترامپ در مقابل جمهوری اسلامی، شاخص فلاکتی است از بی بضاعتی دشمنان ایران و شرافت ملت ایران!
#داریوش_سجادی
#پهلوی
#روحالله_خمینی
#علی_شریعتی
#انقلاب_اسلامی
#ساسی_مانکن
#دونالد_ترامپ
#تتلو
خطای استدلال ضدانقلاب!
خطای استدلال آیتالله خامنهای عنوان مقالهای است بقلم «شهیر شهیدثالث» در سایت تلویزیون فارسی BBC که نویسنده طی آن کوشیده در مقام نقد پیام نوروزی «آیتالله خامنهای» ستیزندگی جمهوری اسلامی با زیاده خواهی آمریکا را در نقطه تباین رشد و توسعه اقتصادی ایران قرار دهد.
نویسنده در این مقاله هر چند شرح کشاف کرده اما در مجموع کیفرخواستاش علیه جمهوری اسلامی برخوردار از عجز ادله است.
پیش از ایشان نیز اتکالی ناکام به شاخصهای اقتصادی و الگوهای رشد و توسعه در نقد و نفی و رد کارنامه و عملکرد جمهوری اسلامی ایران بیتالغزل عموم نئولیبرالها در داخل و خارج از کشور بوده است.
ناکامی چنین احتجاجاتی ناشی از نادانی و بیدرکی حلاجان از گوهر و مومنتومی است که سوخترسان موتور محرکه انقلاب اسلامی در بهمن ۵۷ بود و جمهوری اسلامی طی ۴۱ سال گذشته با اتکال به چنان گشتآوری، روئینتنانه مانائی و پایداری کرده.
آنانکه از موضعی ناصحانه و گویشی دلسوزانه ایران را شماتت میکنند که ستیز با آمریکا نافی دستآورد تکنولوژیک و مانع تحصیل رشد و توسعه اقتصادی است التفاتی به آن ندارند که ایرانیان در ستیز با آمریکا دنبال آن نیستند تا چیزی به دست آورند، اهتمام ایشان دفاع از خود در مقابل زیادهخواهی آمریکا است تا چیزی را از دست ندهند.
انقلاب اسلامی ۵۷ بنام روحالله خمینی سند خورده و همه دغدغه خمینی و انقلاب خمینی و انقلابیون خمینی حراست از خودباشی و حفاظت از هویت دینی و کیان و استقلال سیاسی ایرانشان بود.
انقلاب خمینی برخلاف باورداشت مارکسیستها با زیربنای اقتصادی برونریخت نشد و همچنانکه برخلاف فاهمه لیبرالها دغدغه رشد اقتصادی نداشت تا اکنون آنها و اینها بتوانند چرائی و چگالیاش را آندوسکوپی کنند!
هر گونه دانش و خوانشی از انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامیاش بدون فهمی گشتالتی از محوریت «معدلت اندیشانه و معناگرایانه» فاقد وجاهت است.
انقلاب خمینی دغدغه آب و نان مردم را نداشت تا اکنون بتوان با شاخص GDP و GNP آن را برازندگی کرد. به صراحت بنیانگذار جمهوری اسلامی: دلخوش به آب و برق مجانی نباشید ما به دنبال معنویات شما هستیم.
این بمعنای بیاهمیتی آب و نان مردم و نالازمی طی مدارج توسعه و رشد اقتصادی در ایران نیست.
موضوع بحث آنست که شاخصهای رشد و توسعه برای انقلاب اسلامی شاید طریقیت داشته باشد اما موضوعیت ندارد!
هر دولتی در ایران و یا در هر کجای جهان و بدون توجه به ساختار سیاسی دمکراتیک یا غیردمکراتیک موجود در آن کشور و بدون توسل به انقلاب، رسالت ذاتیاش تامین مایحتاج و معیشت و رفاه شهروندانش میباشد و تحصیل آن «وظیفه حکومتها» است نه «موهبت حکومتها» تا از قبال دهش یا نبودش آن بتوان حکومتی را منقبت یا مذمت کرد.
تلخند ماجرا آنجاست که واشنگتن راسا و در مقام تنبیه و به اتهام عدم متابعت ایران از تطاول و هژمونی آمریکائی با سلاح اقتصاد و تحمیل شدائد معیشتی میکوشد و کوشیده ایرانیان را در زمین فلاکت به استیصال و پشیمانی بکشاند و آنگاه پیاده نظام رسانهای و قلمداران تحت الامرش نیز بیمعرفتانه به میدان آمده و جمهوری اسلامی را با شاخصهای اقتصادی «هزینه ـ فایده» میکنند و نسخه «نصرفیدن» را برای ایرانیان میپیچند.
#داریوش_سجادی
#انقلاب_اسلامی
#روحالله_خمینی
#تلویزیون_بیبیسی
#شهیر_شهیدثالث