از رُمانتیسم انقلابی تا رمانتیسم سکولاری!
سعید حجاریان در امریهای نوین بمنظور بسیج مردم و در پروای جنگ محتمل آمریکا با ایران (!) جنبش اصلاحات را فراخوانده تا سازماندهنده تشکلی تحت عنوان «نیروی مقاومت صلحطلب» شوند تا از این طریق به جهان گفته شود جنگها چه عواقبی دارند از جمله آنکه پس از حمله امریکا به عراق چندین هزار کودک کشته و زخمی شدند بیآنکه اثری در افکار عمومی جهان بهجا گذاشته باشدحجاریان در ادامه گفته:
این مدل به سایر کشورها قابل تعمیم است و تفاوتی ندارد کودککشی و بیخانمانی و قحطی و ویرانی در چه نقطهای اتفاق بیفتد.
هر چند دغدغه ضدجنگ و همهمه صلح دوستانه حجاریان ممدوح است اما مقبول نیست.
حجاریان در حالی در امریه نویناش کودککشی و بیخانمانی و قحطی و ویرانی را بصورت عام و بیرون از چیستی و کجائی و چرائی هر جنگی امری غیر قابل دفاع و مذموم معرفی کرده که تا پیش از این «جنبش اصلاحات تحت امر ایشان» طلایه دار شعار «نه غزه نه لبنان ـ جانم فدای ایران» بود و مصطفی تاجزاده همسنگر قابل وثوق حجاریان با توسل به شعار «سوریه رو رها کن» معترض مبارزه نیروهای سپاه در دفاع از مردم سوریه بودند.
چنین تَلَوّنی را نباید ناشی از تذبذب و نفاق ایشان دانست بلکه ریشه آنرا میتوان در بسآمد اجتنابناپذیر انقلاب اسلامی واکاوی کرد که بصورت طبعی گریبانگیر آن بخش از انقلابیون شد که دلبستگی و پیوستگیشان به انقلاب اسلامی قبل از آنکه ناشی از تفطن به مبانی معرفت شناختی «انقلاب خمینی» و «خمینی انقلاب» باشد بدون عمق اندیشگی صرفا محصول قلیان و برون ریخت احساساتی شیداوشانه به «خمینی انقلاب» و «انقلاب خمینی» بود.
بدین اعتبار رویش و رُمبش و جوشش سینوسی چنین افرادی در مسیر انقلاب را میتوان در حد فاصل «رُمانتیسم انقلابی» تا «رُمانتیسم سکولاری» معنایابی کرد که حسب اقتضا در جوگرفتگی (هیستری یونیک ـ Histrioni) مبتلابه ۵۷ ازدواجشان را در نامتعارفترین شکل ممکن در مسجد برگزار می کردند (تاجزاده) و آنک با مراودات عاشقانه از زندان دهه ۹۰ میکوشیدند در پیرانه سری دست به بازیافت سالهای از دست رفته محسوب شده خود در رُمانتیسم انقلابی دهه شست شان بزنند.
بر این منوال نُرمالیزاسیون مطمح نظر حجاریان پیش از آنکه روالمند کردن انقلاب اسلامی را افاده کلام کند اسم رمزی جهت استتار «آنُرمالی» آن بخش از اصحاب انقلاب را تداعی میکند که مبتلایان از این طریق مایلند ناراستی قامت خود با استقامت انقلاب اسلامی از طریق شکستن آئینهها، فرافکنی کرده باشند.
#داریوش_سجادی
#انقلاب_اسلامی
#امام_خمینی
#سعید_حجاریان
#جنبش_اصلاحات
#انقلاب_اسلامی
#مصطفی_تاجزاده
#جنگ
#صلح
قولنج اصلاحات!
مصطفی تاجزاده به بهانه درگذشت «رضا بابایی» یکی از منسوبین به سازمان اصلاحات به سنت مالوف بر طبل بیتابی برای جنبش اصلاحطلبی کوبیده و جملهای منسوب به آن مرحوم را موجبات تکدر خاطر و تکرر مرثیهخوانی خویش بر نامُرادی و ناکامی اصلاحات در ایران قرار داده است.
به گفته تاجزاده:
آنان که اکنون ما را از هر تغییری ناامید کردند بر خود ببالند که مردمی شیدا و عاشق را بر خاکستر افسردگی نشاندند. فردا نسلی از راه میرسد که چراغ امیدش را در جایی دیگر روشن میکند؛ آنجا که دست شما به آن نمیرسد.
جناب تاجزاده، بدون تکلف خدمتتان معروضم جنبشی که حرفی برای گفتن داشته باشد نه امیدش به ناامیدی میگراید و نه مبتلا به افسردگی میشود و هر روز شادابتر و باطراوتتر از روز گذشته پلههای موفقیت را ولو با مشقت میپیماید!
جنبش اصلاحطلبی ایران شوربختانه سترون بود و نارس متولد شد در غیر این صورت عظیمترین دیوارها و مهیبترین دهلیزها و مخوفترین دژها نیز توان آن را ندارند تا مانع از رشد و جوشش و پویش و رویش و آمایش و ریشه دادن و گسترش یافتن اندیشهای پویا و جنبشی جویا شوند.
جناب تاجزاده شان نزول آیه ۲۶ سوره فصلت کآنه روایتی از عزلت جنبشی است که از جوار نابلدیها و نارفیقیها و ناشکیبی نامدارانش، خاکسار و نگونسار شد.
وَ قَالَ الَّذِينَ کَفَرُوا لاَ تَسْمَعُوا لِهٰذَا الْقُرْآنِ وَ الْغَوْا فِيهِ لَعَلَّکُمْ تَغْلِبُونَ
کفار گفتند: گوش به این قرآن ندهید؛ و به هنگام تلاوت آن جنجال کنید، شاید پیروز شوید!
جناب تاجزاده حلاوت قران ناشی از صراحت توام با صلابت آنست.
کفار قریش اگر ترفندشان کارگر نیفتاد و علیرغم آنکه بر طبل ساحر بودن رسولالله کوبیدند و با کور شید و دور شید و گوشهایتان را بگیرید(!) امر بر تحریم استماع آیات قرآن دادند، تا پیام انقلاب محمد (ص) و خیزش جنبش محمد(ص) به زوال بیانجامد «جناب تاجزاده» علیرغم همه آن مضایق و ظرائف لاکن ناکامی قریش بدلیل ناتوانی ایشان نبود.
جنبش رسولالله چون پیامی برای گفتن داشت هیچکدام از دسائس و خبائث نارفیقان با نهضت رسولالله نتوانست مانع از رسیدن آن پیام به مخاطب و رسیدن آن میوه به طراوت و فراگیر شدن آن دیانت به تمامت شود.
اگر امت رسولالله علیرغم آن همه شدائد و مضایق از ادامه راه ناامید نشدند و عاشقان و شیدائیان رسولالله بر خاکستر افسردگی ننشستند «جناب تاجزاده» آن پایمردی محصول پیامآوردی و محمول خوشآیندی پیام «پیامرسانی» بود که توان معنایابی و معنادهی به زندگی حاملان جنبشاش را عهدهداری میکرد.
جناب تاجزاده!
شلتاق میفرمائید. انقلاب خمینی را خوب درک نکردید تا اصلاحات انقلاب و نظامش را نیز بتوانید خوب درک کنید!
بیش از ۲۰ سال از جنبش اصلاحات گذشت و هنوز رهبران جنبش در بند اول چیستی جنبش مانده و نتوانستهاند لااقل بین خودآیشان به اجماعی از چیستی و چرائی و خاستگاه و منزلگاه و لنگرگاه و مقصدگاه جنبششان دست یابند و رندانه و مکررانه رقیب را مسئول ناکامی خود و جنبششان قلمداد کرده و با کاسهای ماست کنار دریای رویاهای خویش نشسته و در «حسرت دوغ» و «رخصت مامور» حامیانشان را وعده میدهند که:
اگه بشه، چی میشه!
جناب تاجزاده!
مومنی کمپول ساعتها در ایستگاه منتظر مانده بود تا یک تومانش، دو تومان شود تا بلیط اتوبوس خریده و برای زیارت به عبدالعظیم برود! هر چه ایستاد اتفاقی نیفتاد و نهایتا یک تومانش را به گدا داد و پیاده راهی زیارت شد!
بیفروغی جنبشتان و ناامیدی جنبشگران را آسیبشناسانه از بطن سترونی اندیشه و نارسانائی پلاتفرمهای اصلاحاتتان واکاوی کنید.
جنبشتان وازکتومی شده و صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی!
#داریوش_سجادی
#جنبش_اصلاحات
#مصطفی_تاجزاده